مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
خلیج فارس
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
267 - 274
حوزه های تخصصی:
ویژگی، ساختار و بهم پیوستگی امنیت در منطقه خلیج فارس، باعث شکل گیری شبکه ای از روابط امنیتی میان کشورهای این منطقه شده است. بر این اساس، امنیت این کشورها را نمی توان جدا از یکدیگر تصور کرد، به گونه ای که هر گونه تغییر و تحول در وضعیت یکی از این کشورها باعث می گردد موقعیت دیگران نیز تحت تاثیر قرار گیرد. این امر به نوبه خود تشکیل یک مجموعه یا «زیر مجموعه امنیتی منطقه ای» را در این منطقه باعث می شود. از سوی دیگر، این منجر به ایجاد «وابستگی متقابل امنیتی» میان اعضای این مجموعه گردیده است. بدین ترتیب، باید پذیرفت که مقابله با تهدیدات و چالشها در سطح منطقه نیز نخست باید با حضور همه اعضای این مجموعه صورت پذیرد و در مرحله بعد حل این چالشها تنها با یک اقدام جمعی از سوی تمامی اعضای این مجموعه و در قالب مدیریت امنیتی جمعی چند جانبه امکان پذیر خواهد بود.
جایگاه خلیج فارس در رقابت قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهارم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۲
119 - 152
حوزه های تخصصی:
رویکرد ژئواکونومیک از ابتدای قرن بیست و یکم به صورت رویکردی نوین برای تحلیل مسائل راهبردی و بین المللی و رقابت قدرت ها در مناطق استراتژیک به کار برده می شود. این رویکرد از ترکیب سه عامل جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته و به بررسی روابط جغرافیا، قدرت و اقتصاد و تعامل این سه عنصر در جهت کسب قدرت دولت ها مورد مطالعه قرار می گیرد. در این دوره کشورهای قدرتمند به جای توجه محض به ژئوپولیتیک عمدتاً به ژئواکونومیک روی آورده و سعی می کنند به مناطق حساس جهان به جای توجهات سیاسی- نظامی، نگرشی سیاسی- اقتصادی داشته باشند. در قرن حاضر انرژی بویژه نفت و گاز بعنوان روح ژئواکونومیک در فرآیند توسعه، تعیین امنیت و ایجاد کشمکشهای منطقه ای و بین المللی نقش آفرینی می کند. یکی از مناطق راهبردی و ژئواکونومیک که جولانگاه کشمکش ها و رقابت های ژئوانرژی در قرن بیست و یکم خواهد بود، خلیج فارس است. خلیج فارس به لحاظ نظریه های ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه دنیاست از این رو این منطقه با توجه به نظریه های نوین (ژئواکونومیکی، ژئواستراتژیکی و ژئوانرژی) یکی از مناطق تاثیر گذار و بسیار حساس در معادلات بین المللی و منطقه ای خواهد بود.
اژدهای زرد در آب های گرم: منافع استراتژیک جمهوری خلق چین در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۵
163 - 194
حوزه های تخصصی:
رفتارسیاست خارجی دولت ها در سطح نظام بین الملل، بیش از هر چیز بازتاب فرآیند تعقیب منافع ملی آن هاست، بدان گونه که خود تصور کرده اند. به این ترتیب برای فهم رفتار یک دولت خاص نسبت به یک منطقه خاص، بهترین راه شناسایی منافع بلندمدت و کوتاه مدت آن دولت در منطقه مزبور بر اساس ظرفیت ها و محدودیت های آن دولت از یک سو و جاذبه ها و دافعه های منطقه از سوی دیگر است. ما در این مقاله بر اساس چنین فهمی از روابط خارجی یک دولت، به بررسی ماهیت منافع جمهوری خلق چین در منطقه خلیج فارس می پردازیم تا به درکی نسبی از رفتار سیاست خارجی این دولت در این منطقه برسیم. مطالعات ما نشان گر سه حوزه ای است که در آن ها منافع چین و کشورهای منطقه خلیج فارس به یکدیگر پیوند می خورند. این سه حوزه عبارتند از: بحث اولویت انرژی، پیوندهای سیاسی-نظامی و در نهایت منافع تجاری- اقتصادی. ما این سه حوزه را به لحاظ هستی شناختی غیر قابل تفکیک و درهم تنیده می دانیم. بنابراین چنین تمایزی صرفاً به لحاظ تحلیلی و به منظور درک روشن تر موضوع صورت گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ روش در زُمره ی تحقیقات کیفی قرار می گیرد. هر چند در استفاده از داده های موجود، از هر دو نوع داده های کمی و کیفی به شیوه ای اسنادی (کتابخانه ای) استفاده شده است. نتیجه گیری مقاله در این راستا است که سیاست خارجی چین در منطقه خلیج فارس بیش از هر چیز یک سیاست خارجی اقتصادمحور بوده و سایر اولویت ها حول این محور سازمان یافته اند.
تأثیر چالش ژئوپلیتیک بر همبستگی ملی (مطالعه موردی جزایر سه گانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
63 - 87
حوزه های تخصصی:
بخشی از رفتار سیاسی بازیگران بین المللی در قالب ایجاد چالش ژئوپلیتیک در مناسبات واحدهای سیاسی نمود می یابد که هدف آن تحمیل اراده یا افزایش هزینه های مادی و معنویِ کشور رقیب است. منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس عرصه هماوردی دو سازه هویتی ایرانی-شیعی در برابر سازه هویتی عربی-سنی و کشمکش سرزمینی کشورهای منطقه بوده که در این میان مناسبات ایران و امارات متحده عربی بر سر مالکیت جزایر سه گانه، نمود رسانه ای و دیپلماتیک پرهیاهویی داشته است. حافظه تاریخی ملت ایران نسبت به یکپارچگی ملی حساسیت بالایی دارد؛ به گونه ای که همه جریان های سیاسی آن، جدای از جهت گیری ایدئولوژیک شان بر همبستگی ملی و پیوستگی سرزمینی تأکید جدی دارند. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از داده های کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این سؤال است که امارات متحده عربی از رهگذرِ برساختن تهدید ایران به دنبال چیست و ادعاهای امارات نسبت به جزایر سه گانه چه پیامدی را به دنبال داشته است. نتایچ پژوهش نشان می دهد که کشور امارات متحده عربی از رهگذرِ برساختنِ تهدید ایران از یک سو به دنبال تقویت بنیادهای ضعیف همبستگی ملی در امارات هفتگانه است و می خواهد با ایجاد چالش ژئوپلیتیک از طریق بین المللی کردن کشمکش سرزمینی بر هزینه های اصل قابل مذاکره نبودن مالکیت جزایر از سوی ایران بیفزاید. از طرف دیگر، پیامد این ادعاها و چالش ژئوپلیتیکی امارات، سبب همبستگی و وحدت ملی در ایران شده است.
»موازنه همه جانبه» و ائتلاف سازی عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۶
85 - 110
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ائتلاف های منطقه ای متعددی در مناطق ژئوپلتیک پیرامونی ایران و به ویژه در شبه جزیره عربستان ایجاد شده است. یکی از بازیگران منطقه ای و محوری این ائتلاف ها، عربستان سعودی است. مبنای استدلال مقامات سعودی در این ائتلاف سازی ها، «موازنه تهدید» بوده که در مواجهه با جمهوری اسلامی، به مثابه منشاء تهدید شکل می گیرند. این مقاله با ردّ استدلال مذکور درپی پاسخ به این سؤال است که نقش آفرینی عربستان در موازنه سازی در منطقه خاورمیانه؛ به ویژه در حوزه خلیج فارس و شبه جزیره عربستان علیه جمهوری اسلامی برچه مبنایی انجام می شود؟ فرضیه ای که به عنوان پاسخ اولیه پردازش شده، این گونه صورت بندی شده است که ریشه واقعی ائتلاف سازی های عربستان از شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس تا ائتلاف حمایت از عملیات «طوفان قاطعیت» علیه جنبش انصار الله یمن در سال 2015 علیه جمهوری اسلامی، «موازنه همه جانبه» است که منشاء آن، به بحران های داخلی این کشور برمی گردد. فرضیه این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی پردازش شده است.
حضور چین در خلیج فارس؛ پیامدهای سیاسی و استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایطی که جمهوری خلق چین، رویکرد توسعه اقتصادی، صنعتی و تجارت خارجی را دنبال می کند، نیاز این کشور به منابع انرژی فسیلی مانند نفت و گاز افزایش یافته و چنین رویه ای افزایش واردات این محصولات را از نقاط مختلف دنیا؛ به ویژه خلیج فارس در پی خواهد داشت. محرک اصلی چین در فعال تر شدن در خلیج فارس، نیاز به انرژی و به موازات آن کم رنگ تر شدن نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی از دهه هشتاد است. پرسش محوری این مطالعه، به چگونگی سیاست چین در خلیج فارس می پردازد و در همین راستا، روند حضور این قدرت فرامنطقه ای در این حوزه استراتژیک انرژی بررسی می شود. آیا جمهوری خلق چین برای پرهیز از اختلال در جریان آزاد نفت در خلیج فارس، بدون ایفای نقشی مؤثر با دنیای غرب همسو خواهد شد و یا به عنوان بازیگری مؤثر و در رقابت با ایالات متحده آمریکا در معادلات منطقه ای ایفای نقش می کند؟ فرضیه پژوهش بر این نکته تأکید دارد که به موازت افزایش نیاز به انرژی های فسیلی، چین حضور گسترده تری در خلیج فارس در قالب مراودات اقتصادی، بازرگانی و به صورت واردات نفت، صادرات کالا و خدمات به کشورهای منطقه خواهد داشت. به نظر می رسد چین درصدد ایجاد فضای امنیتی و مقابله با نفوذ امریکا در این منطقه نیست و در سایه همکاری با غرب، وجود ثبات در منطقه را اولویت خود می داند. چین در سایه سیاست کلان موازنه نرم با آمریکا، رویکرد تعامل با آمریکا را در حوزه خلیج فارس دنبال می کند و در همین راستا، با برقراری روابط اقتصادی با بازیگران اصلی منطقه ای و ایجاد حس وابستگی در آنها به روابط با چین، می کوشد جایگاه خود را در منطقه به عنوان یک بازیگر ضروری تثبیت کند. در این مطالعه، از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است ودر ارائه داده ها سعی شده تکیه بر اسناد باشد.
تبیین روابط ایران و عربستان در چارچوب مفهومی جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۱
117 - 140
حوزه های تخصصی:
سؤالی که این مقاله در پی پاسخ به آن است، این است که آیا رقابت ایران و عربستان، آنها را به سوی جنگ سرد در منطقه خاورمیانه کشانده است؟ فرضیه مقاله آن است که رقابت های منطقه ای عربستان و ایران و کوشش آن دو برای برقراری تعادل و توازن استراتژیک در منطقه، عملا آنها را در قالب رقابتی از نوع جنگ سرد قرار داده است. برای اثبات فرضیه از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. یافته نظری مقاله نشان داد که ایران و عربستان عملا در جنگ سرد به سر می برند و لذا جنگ سرد می تواند از یک سو بین دو دولت و نه الزاماً در سطح وسیع بین دو بلوک و دو ابرقدرت، و در سطح منطقه ای و نه الزاماً در سطح سیستمی نیز اتفاق افتد. یافته عملی مقاله نیز به این پیشنهاد منجر شد که ایران و عربستان نباید باب مذاکره را ببندند؛ زیرا در غیاب دیپلماسی ممکن است مدیریت روابط از کنترل سیاستمداران خارج شود و به دست نظامیان بیفتد که در این صورت، دو کشور با اوضاع دشوار و پیش بینی نشده ای روبه رو خواهند شد.
نقش عوامل ژئوپلتیکی و نظام بین الملل بر اختلافات مرزی قطر و عربستان
درعرصه بین المللی کشور و یا کشورهایی تنش و اختلافاتی با همدیگر دارند و یکی از این اختلافات اختلافات مرزی میباشد و با بررسی و پی بردن به آغاز اختلافات میان کشورها و با بررسی فراوان می توان دریافت که یکی از این علت ها عوامل ژئوپلیتیکی می باشد که دربحث جغرافیای سیاسی که ثبات سیاست کشورها را به چالش می کشد و دولتمردان را وادارمی کند تا بتوانند راه حلی برای رهایی ازمنابع کمیاب از جمله شکل و موقعیت سرزمین و منابع سرزمینی شرایط آب و هوایی موقعیت جغرافیایی و محیط آن پیدا کنند، که در کنار عوامل ژئوپلیتیکی، نظام بین الملل نیز دخیل می باشد. ساختار قدرت در نظام بین الملل برای حفظ و کسب منافع خود شاهد رقابت قدرت ها برای کسب هر چه بیشتر آن با روش ها و ابزارهای خود را شاهد هستیم و اگر منافع متعارض قدرت ها باهم دریک نقطه ویک منطقه رودرروی هم قرار گیرند اختلافات هم درسطح منطقه ای و هم در سطح بین المللی را شاهد هستیم، و به همین جهت درمنطقه خلیج فارس شاهد اختلافات مرزی میان کشورها با همدیگرهستیم که دراینجا باتوجه به اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه خلیج فارس و حضور دیرباز قدرت های خارجی دراین منطقه برای کسب منافع بیشتر وتسلط بر قدرت رقیب خود در این پژوهش،مورد تحلیل قرار گرفته است، اقدامات وعملکردی که کشورها در جریان اختلافات دو کشور قطر وعربستان را داشته اند،به خوبی بیان شده است.
جایگاه صید و تجارت مروارید در همگرایی ساحل نشینان خلیج فارس در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ صید و تجارت مروارید، سازوکاری سنتی و باستانی داشته است و نقش مهمی در شناخت مبانی تاریخی مناسبات اجتماعی و اقتصادی ساحل نشینان خلیج فارس و هویت تاریخی این منطقه دارد. معیشت ساکنان بنادر و جزایر تاحد چشمگیری به این کالای مهم وابسته بوده است. این وابستگی همراه با اتکای آن بر مهارت و دانش بومی، باعث شده است این کالا در تداوم حیات سنتی و فرهنگ و هویت ساحل نشینان، در دوران استعمار، نقش مؤثری ایفا کند. این مهم، پژوهشگرهای حوزۀ خلیج فارس را به بررسی ابعاد اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مروارید سوق می دهد. ازجمله زمینه های تاریخی مهم، شناخت و بازتعریف نقش مروارید در همگرایی ساحل نشینان خلیج فارس در ابعاد محلی و منطقه ای است که واکاوی ماهیت آن، باتوجه به وجود برخی پرسش ها دربارۀ تعامل های تاریخی ساحل نشینان شمالی و جنوبی بنادر و جزایر خلیج فارس، اهمیت دارد. این مقاله با رویکردی تحلیلی و براساس برخی شواهد تاریخی، به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است: باتوجه به سازوکار صید و تجارت مروارید، این کالا در ایجاد تعامل و همگرایی میان ساحل نشینان خلیج فارس چه نقشی ایفا می کرد؟ فرض غالب بر این است که باتوجه به اهمیت صید و تجارت مروارید و تأکید پژوهشگرها بر وجود ضوابط و عرفی سنتی، فرایند حضور در صیدگاه ها و ضوابط و قواعد فرهنگ صید، در ایجاد همگرایی و تعامل میان ساحل نشینان وظیفه ای مهم داشته است.
حیات اجتماعی اقتصادی یهودیان بنادر و جزایر خلیج فارس در دورۀ صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس از دیرباز، به علت ویژگی مهاجرپذیری، سکونتگاه اقوام و گروه های بسیاری بوده است. در طول تاریخ، دریانوردی و تجارت باعث شده است بین جمعیت ساکن در آنجا نوعی تعامل و همکاری، فارغ از هرگونه گرایش و تعصب مذهبی، به وجود آید. یهودیان یکی از جوامعی هستند که در این منطقه، سابقۀ طولانی دارند. آنها باوجود تعداد اندکشان، در تاریخ پرفرازونشیب خلیج فارس و جزایر و بنادر آن نقش مهمی ایفا کرده اند. این مقاله به شیوۀ توصیفی تحلیلی و براساس اسناد کتابخانه ای می کوشد با بررسی تاریخ حضور یهودیان در خلیج فارس، حیات اجتماعی آنها را در دورۀ صفوی واکاوی کند؛ همچنین به این پرسش پاسخ دهد: در دورۀ صفوی چرا و چگونه از نقش و جایگاه حضور یهودیان در مناسبات اجتماعی اقتصادی بنادر و جزایر خلیج فارس کاسته شد؟این پژوهش نشان می دهد سرآغاز افول موقعیت و جایگاه اجتماعی اقتصادی یهودیان در خلیج فارس به دورۀ حضور پرتغالی ها در منطقه برمی گردد. بعدها با تسلط صفویان بر کرانه های خلیج فارس، این امر تشدید شد و صفویان همان سیاست را در شکلی دیگر ادامه دادند. دولت صفوی با تأثیرپذری از سیاست های مذهبی داخلی و مناسبات تجارت خارجی همان سیاست را در پیش گرفت و زمینه را برای افول جامعۀ یهودیان در خلیج فارس فراهم کرد.
زمینه های شکل گیری اسقف نشین های نسطوری در صفحات شمالی و جنوبی خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آخرین شاهنشاهی ایران باستان را شاید بتوان آغاز دوره شکل گیری کلنی های مسیحی در ایران دانست چرا که بر جمعیت این اقلیت دینی در دوره ساسانیان با اعمال برخی از سیاست های دربار ساسانی روز به روز افزوده تر شد و آنها در نقاط مختلف ایران ساکن شدند. تلاش مسیحیان برای اتحاد و تثبیت موقعیت شان در جامعه ایران نه تنها باعث مشارکت و نقش پذیری آنها در حوزه های مختلف مانند حوزه اقتصادی و اجتماعی شد بلکه مسیحیان در سایه تسامح و مدارای مذهبی برخی پادشاهان ساسانی موفق شدند کلیساهایی مستقل از کلیسای بیزانس در قلمرو ساسانیان برپا کنند. با مطالعه و بررسی " منابع مکتوب" و "یافته های باستانشناسی" با برخی از کلنی های مسیحی در این دوره روبرو هستیم که از جمله آنها میتوان به مراکز اسقف نشین نسطوری در صفحات شمالی و جنوبی خلیج فارس همچون ریواردشیر، میشان، جزیره خارک، سیربنی یاس و بیت مزون، بیت قطرای، مشماهیگ، دارین و هگر اشاره کرد. در این مقاله بر آن شدیم تا زمینه های شکل گیری اسقف نشین های نسطوری را در دو سوی خلیج فارس با مطالعه کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار دهیم. معرفی اسقف نشین های نسطوری در دو سوی خلیج فارس و واکاوی علل و زمینه های شکل گیری آنها در صفحات شمالی و جنوبی خلیج فارس از اهداف پژوهش حاضر است.
نقش متغیرها و توانمندی های جغرافیایی در توسعه اقتصادی و اقتدار منطقه ای و بین المللی ایران با تاکید بر منطقه دریای خزر و خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متغیرهای جغرافیایی همواره نقشی استراتژیک در توسعه اقتصادی و اقتدار منطقه ای و بین المللی امپراتوری-های باستانی و نیز دولت – ملت های عصر مدرن ایفا کرده اند. راه ها، منابع، هجوم و دفاع، تولید، زاد و ولد و رشد جمعیت، عمق سرزمینی، آب و هوا، مرزها، توپوگرافی و شکل سرزمینی از جمله متغیرهای جغرافیایی تاثیرگذار در توسعه اقتصادی و اقتدار منطقه ای و بین المللی کشورها هستند. توسعه اقتصادی و اقتدار منطقه-ای ایران نیز تا اندازه زیادی وابسته به نقش متغیرها و توانمندی های جغرافیایی است. در این راستا دو منطقه-ای که از اهمیت بیشتری برخوردارند دریای خزر و خلیج فارس است. هدف این مقاله عبارت است از تحلیل و بررسی نقش متغیرها و توانمندی های جغرافیایی در توسعه اقتصادی و اقتدار منطقه ای و بین المللی ایران با تاکید بر منطقه دریای خزر و خلیج فارس. سوال اصلی مقاله این است که منطقه دریای خزر و خلیج فارس چه جایگاهی در توسعه اقتصادی و اقتدار منطقه ای و بین المللی ایران دارند؟ فرضیه ای را که برای پاسخگویی به این سوال اصلی در صدد آزمون آن هستیم این است که مسیر درون دادها و برون دادهای سیستم توسعه و اقتدار منطقه ای ایران متغیرهای جغرافیایی به ویژه در منطقه دریای خزر و خلیج فارس هستند. روش این مقاله توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین نقطه قوت ایران برای توسعه و اقتدار منطقه ای وجود دو منطقه دریای خزر و خلیج فارس است اما از طرف دیگر جریانات فرامنطقه ای با اعمال تهدید و تحریم و فشار محدودیت هایی را برای بهره برداری ایران از این دو منطقه به وجد آورده اند.
الزامات دیدگاه اقتصاد سیاسی برای حل بحران های ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله عبارت است از بررسی الزامات دیدگاه اقتصاد سیاسی برای حل بحران های ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه می باشد. سوال اصلی مقاله این است که مولفه های اقتصاد سیاسی در منازعات منطقه خاورمیانه چه نقشی دارند؟ روش این مقاله کیفی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه است و داده های پژوهش نیز با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی تبیین خواهند شد. نتایج مقاله نشان می دهد که مولفه های ژئواکونومیک در منازعات منطقه خاورمیانه نقش ثانویه را برای ایجاد همگرایی و از طرفی نقش اصلی را برای منازعه افرینی دارند. ظهور افکار ناسیونالیستی مانند پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم و توطئه های بیگانگان و منفعت طلبان با ایجاد تفرقه میان مذاهب مختلف اسلامی، ضعف رهبران در اداره امور جامعه و هم چنین وجود برخی حکومت های اقتدارگرا، این منطقه را تبدیل به کانونی از تحولات و تنش ها در دنیای کنونی کرده است. هم چنین بحران مشروعیت در کشورهای عربی و موج بیداری تحت تأثیر دموکراسی خواهی، درگیری های سیاسی و مذهبی درون منطقه ای، ناآرامی های اجتماعی و بی ثباتی سیاسی در اثر جنبش های آزادی خواهی از دیگر عوامل آسیب پذیری کشورهای منطقه است. همه این عوامل دست به دست هم می دهند تا کشورهای عرب منطقه در اثر تدابیر نادرست سیاسی، ضعیف ترین و با وجود منابع عظیم نفتی، وابسته ترین ملت کشورهای منطقه به خارج محسوب شوند
رقابت های ژئوپلیتیکی قدرت های منطقه ای و بین المللی در سواحل دریای عمان و اثر آن بر توسعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعریف علمی ژئوپلیتیک در قالب یک مفهوم ترکیبی قابل ت بیین است که در آن سه عنصر اصلی جغرافیا، قدرت و سیاست دارای خصلتی ذاتی هستند. منطقه ی دریای عمان یکی از مناطق صاحب موقعیت ژئوپلیتیک است که نقش بسیار مهمّی در معادلات نظامی و اقتصادی جهان دارد . هدف اصلی این مقاله عبارت است از تحلیل و بررسی رقابت های ژئوپلیتیکی قدرت های منطقه ای و بین المللی در سواحل دریای عمان و اثر آن بر توسعه ایران. سوال اصلی مقاله این است که مهم ترین رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای در سواحل دریای عمان کدام اند و این رقابت های چه تاثیری بر توسعه ایران خواهد گذاشت؟ روش این مقاله کیفی است و داده های مورد نیاز مقاله به شیوه کتابخانه گردآوری شده اند. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز توصیفی- تبیینی است. نتایج مقاله نشان می دهد که منطقه دریای عمان به دلیل نزدکی و همجواری با منطقه مکران و خلیج فارس و نیز تنگه هرمز و البته برخورداری از مولفه های ژئوپلتیک فرهنگی عرصه رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی بوده است و توسعه کشورهای منطقه را امنیتی نموده است
اهمیت ژئوپلیتیکی جزایر ایران در خلیج فارس مطالعه موردی: لاوان
حوزه های تخصصی:
در خلیج فارس حدود نود جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که سی و چهار جزیره آن متعلق به ایران است. جزیره لاوان در بخش غربی استان هرمزگان و در مختصات جغرافیایی 20 16 53 , N26 49 06 قرار گرفته است. این جزیره از جمله جزایر مهم خلیج فارس است که در گذشته به شیخ شعیب، بوشیب یا بوشعیب شهرت داشته است. مساحت جزیره لاوان در حدود 76/8 کیلومترمربع و عمق آب دریا در نزدیکی این جزیره، بین 18 تا 24 متر می باشد. این جزیره پس از جزیرة قشم و کیش بزرگترین جزیرة ایران در خلیج فارس محسوب می شود. لاوان را با نام مروارید مخفی خلیج فارس نیز می شناسند. از نظر تقسمات کشوری لاوان بخشی از استان هرمزگان، شهرستان بندر لنگه، بخش کیش با مساحتی حدود 177 کیلومتر مربع از دو دهستان به نام های لاوان و کیش می باشد بیشتر کشورهای حاشیة خلیج فارس در آرزوی داشتن این جزیره و موقعیت آن هستند. سئوال اصلی این پژوهش این است: اهمیت ژئوپلیتیکی جزیره لاوان در خلیج فارس چیست؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که این جزیره دارای موقعیتی ژئواستراتژیکی، ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی که بخش مهمی از ذخائر ایران یعنی(137/6 میلیارد بشکه نفت، 9 /10 درصد ذخائر جهانی نفت و داشتن 29/61 تریلیون متر مکعب یعنی 16 درصد ذخائر گاز جهان) که رتبه اول جنوب غرب آسیا و دوم جهان و در مرکز بیضی انرژی جهان قرار دارد را دارا می باشد. همچنین موقعیت توریسم، سیاسی، نظامی و مرز دریایی با همسایگان و با داشتن منابع مشترک انرژی با کشور امارات متحده عربی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. این پژوهش از طریق مصاحبه حضوری و منابع کتابخانه ای انجام شده است و از نظر روش ماهیتی توصیفی و تحلیلی دارد .همچنین برای آماده سازی نقشه ها از نرم افزارGIS استفاده شده است.
خلیج فارس و نقد تحریف های متعصبان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
23 - 50
خلیج فارس یا بحر فارس، نامی مشهور در کتاب ها و نسخه های خطی عربی است که در سراسر جهان بدان استناد می شود. این نام در دهه شصت میلادی تحریف شد، درحالی که در همه متون و نقشه های قبل از سال 1960م. موجود است. از آن تاریخ به بعد، کشورهای عربی با انگیزه های مختلف نام آن را تغییر دادند. این کشورها در طول نیم قرن گذشته برای تحریف نام خلیج فارس اقدامات زیادی انجام دادند تا بتوانند نامی جعلی را در اذهان عمومی جهانی جای دهند.
یکی از کسانی که در چند سال اخیر با هماهنگی هیئت حاکمه کویت، کتابی با عنوان الخلیج العربی بحر الأساطیر تألیف کرده است، قدری قلعه چی روزنامه نگار کویتی است. دلایلی که وی و دیگر همفکرانش همچون نجده فتحی صفوت ، دیپلمات و نویسنده عراقی، بر آن تأکید کرده اند، مطالبی فاقد هرگونه توجیه علمی و منطقی است.
در مقاله حاضر، آثار چند نویسنده عرب بررسی می شود که در توجیه تغییر نام خلیج فارس تحریف هایی کرده اند و ضمن بیان نظرات آنان، به یکایک تحریفات آنان پاسخ داده خواهد شد.
تحلیل بحران روابط قطر و عربستان سعودی در چارچوب قدرت نرم قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با قطع روابط عربستان و چند کشور منطقه با قطر در سال 2017، منطقه خلیج فارس وارد یک بحران پیچیده سیاسی شد. تحلیلگران، دلایل متعددی را برای بروز این بحران بیان می کنند؛ در این میان به نظر می رسد این اقدامات بیش از هر چیز نتیجه موفقیت های دوحه در سیاست خارجی خود و مطرح شدن این کشور به عنوان بازیگر مهم منطقه ای در کنار بازیگران سنتی خاورمیانه باشد. در پاسخ به این سوال که بهره-گیری قطر از قدرت نرم در سیاست خارجی، چه تأثیری بر شکل گیری بحران خلیج فارس داشته، این مقاله دریافته است که دولت قطر از 2011 به بعد توانسته با بهره گیری از قدرت نرم به عنوان ابزاری تأثیرگذار، سیاستی مستقل از قدرت های سنتی منطقه اتخاذ کند؛ موضوعی که سبب نارضایتی عربستان، به عنوان یکی از این قدرت ها شد. این پژوهش در تلاش است تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی با نگاهی به اختلافات قطر و عربستان و بررسی دقیق نقش قدرت نرم دوحه، به تحلیل ریشه ای عوامل شکل گیری و تشدید بحران در روابط قطر و عربستان سعودی بپردازد. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد که موفقیت قطر در به کارگیری قدرت نرم خود، یکی از مهم ترین عوامل اختلاف برانگیز دوحه-ریاض بوده است.
ژئوپلیتیک جنگ دوم خلیج فارس (1991-90 م)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم بهار ۱۳۸۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
105 - 113
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی جنگ دوم خلیج فارس، در خلال سا ل های 1991-1990 م به عنوان بحرانی بین المللی ضروری است ابتدا بحران و الگوی بحران تبیین و شناسایی شود . بحران ارتباط تنگاتنگی با منازعه و جنگ دارد ولی در صورت بررسی عمیق و همه جانبه تفاوت واژگان فوق آشکار می شود. خلیج فارس به دلیل موقعیت ویژه ژئوپلیتکی همواره در طول تاریخ با تهدید و مخاطره مواجه بوده است . وجود منابع غنی نفت و گاز و راهیابی آن از طریق تنگه هرمز به دریای عمان، عرب و اقیانوس هند باعث شده است ارتباط دریایی شرق مدیترانه و جنوب غرب آسیا با خاور دور و شرق آسیا با سهولت افزو نتری انجام گیرد. به طورکلی برخورداری خلیج فارس از دو موقعیت ممتاز ثابت (جغرافیایی) و متغیر (منابع انرژی ) موجب گشته کشورهای غربی و در رأس آن ها ایالات متحده آمریکا نسبت به تهدید منافع خود در این منطقه حساسیت زیادی داشته باشند . به همین دلیل ادعای عراق مبنی بر مالکیت کویت و حمله نظامی به این سرزمین در سال 1990 م و واکنش سریع و گسترده کشورهای ذینفع در اندک زمانی به بحرانی بین المللی مبدل گردید، در تحقیق حاضر سعی گشته به این سؤال پاسخ داده شود: ”آیا بحران خلیج فارس طی جنگ دوم از الگوی جامع بحران تبعیت می نماید؟“
تحلیل ژئوپلیتیکی حاکمیت دریایی ج.ا.ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
69 - 80
حوزه های تخصصی:
مرزهای دریایی از مباحث مهم در جغرافیای سیاسی می باشد. هر کشور ساحلی به علت ارتباط مرز دریایی با کشورهای مجاور، جهت اعمال حاکمیت بر قلمرو دریایی و تحدید حدود خود با دیگران تلاش می کند. ایران اولین بار در سال 1313 با تصویب قانون مرزهای دریایی نسبت به اعمال حاکمیت بر قلمروهای دریایی خود در خلیج فارس اقدام کرد. با وجود کرانه ساحلی زیاد ایران در خلیج فارس، ابعاد حاکمیتی مرزهای دریایی ایران با کشورهای عراق، کویت، امارات متحده عربی تحدید حدود نگردیده است که خود موجب چالش های سیاسی فراروی امنیت ملی ایران با همسایه های عربی خود بوده است. این مقاله به دنبال بررسی ابعاد حاکمیتی و تعیین آن در خلیج فارس و تنگه هرمز است. لذا روش این پژوهش کتابخانه ای و نوع پژوهش نیز از نوع کاربردی بوده است. برای بررسی بایستی کنوانسیون های حقوقی بین الملل را مورد تحلیل محتوا قرار داده و سپس به تحلیل محتوای قوانین داخلی در باب حاکمیت ایران در خلیج فارس پرداخت. سپس به تحلیل و شناخت چالش های حاکمیتی فراروی ج.ا. ایران پرداخته می شود. این مقاله مستخرج از طرح پژوهشی « بررسی ابعاد حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز» با حمایت مالی دانشگاه پیام نور می باشد.
مولفه های تأثیرگذار بر حاکمیت دریایی جمهوری اسلامی ایران در حوزه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه خلیج فارس در گذشته تحت حاکمیت ایران بوده است؛ اما، با تولد کشورهای عربی در کرانه های جنوبی آن، حاکمیت ایران با چالش های جدیدی مواجه شده است. دخالت های قدرت های فرامنطقه ای نیز در این حوزه در مواردی حاکمیت ایران را با موانع ژئوپلیتیکی مواجه ساخته است. از این رو، بررسی قلمرو و موانع ژئوپلیتیکی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در حوزه خلیج فارس از اهمیت خاصی برخوردار است. چراکه، اعمال حاکمیت بر خلیج فارس با منافع و قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران رابطه اساسی دارد. هدف از ارائه مقاله حاضر، بررسی و تبیین ویژگی های ژئوپلیتیکی جدید خلیج فارس و عوامل تأثیرگذار بر ساختار ژئوپلیتیکی آن می باشد. بر این اساس، سؤال اصلی مقاله این است که قلمرو و موانع ژئوپلیتیکی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در حوزه خلیج فارس کدام اند؟ به نظر می رسد، عوامل سنتی، ساختاری یا تلفیقی از هر دو، عوامل اصلی و تأثیرگذار بر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در حوزه خلیج فارس هستند.