مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
خلیج فارس
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۲)
109 - 130
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر «امنیت جامع» متشکل از «امنیت دولتی» و «امنیت انسانی» را برای تأمین امنیت و ثبات در خلیج فارس پیشنهاد می کند. سؤال اصلی این پژوهش این است که چگونه هم پوشانی «امنیت دولتی» و «امنیت انسانی» به تأمین امنیت و ثبات در خلیج فارس کمک می کند؟ در پاسخ به این سؤال اصلی می توان گفت هم پوشانی «امنیت انسانی» و «امنیت نخبگان حاکم» مستلزم تفسیر حداقلی از دولت است که منافع دولت با مصالح اعضای تشکیل دهنده یعنی شهروندان هم سو باشد. براساس این رویکرد، منافع دولت براساس منافع شهروندان تعریف می شود. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکرد پسااثبات گرایی است؛ چراکه روش اثبات گرایی در مطالعات امنیتی کشورهای خلیج فارس ناکارآمد است و نمی تواند جنبه های مختلف این جوامع را دربرگیرد. در این تحقیق، از روش تحقیق توصیفی-تفسیری و تاریخی استفاده شده است. اطلاعات نیز از طریق منابع اسنادی، اینترنتی و بهره گیری از پایگاه های خبری با تکیه بر داده های عینی-تاریخی گردآوری شده است. تأکید بر «امنیت جامع» برای منطقه خلیج فارس که از رهگذر هم پوشانی امنیت انسانی و امنیت دولتی صورت می گیرد، در این پژوهش برای اولین بار مورد صورت بندی قرار گرفته و عناصر و دقایق آن برشمرده شده است. از سوی دیگر ارتباط میان «امنیت جامع» و تفسیرهای رایج از دولت در این پژوهش بررسی شده که مطابق آن تحقق امنیت جامع مستلزم ارائه تفسیری حداقلی از دولت است. هم چنین بررسی شاخص های امنیت انسانی در کشورهای خلیج فارس نشان می دهد که وضعیت این نوع امنیت در این منطقه نگران کننده است.
انگلیس و سیاست موازنه قدرت در منطقه خلیج فارس در دوره پسا برگزیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۴)
111 - 144
حوزههای تخصصی:
دولت انگلیس برای نخستین بار پس از دهه 1970 میلادی و طی چندسال اخیر به ویژه پس از آغاز فرآیند خروج از اتحادیه اروپایی موسوم به «برگزیت»، اقدامات و کنش های متمایزی نسبت به گذشته در منطقه خلیج فارس انجام داده است که با الگوی رفتاری این کشور از سال 1969 مبنی بر «خروج از شرق سوئز یا خلیج فارس» تاکنون ، فاصله داشته و حاکی از نوعی تحول در سیاست خارجی این کشورنسبت به این منطقه است. لذا پرسش مهم این پژوهش این است که علت عمده این تغییر رویکرد وتغییر الگوی رفتاری انگلیس چیست؟ نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که «علت اصلی رفتارهای اخیر انگلیس نگرانی از ایجاد «خلأ قدرت» و پیگیری نوعی «سیاست موازنه قدرت» در چارچوب راهبرد «بریتانیایی جهانی» در منطقه است.
روش پژوهش به کارگرفته شده در نوشتار حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر کاربست مفاهیم برگرفته شده از نظریه نوواقع گرایی در روابط بین الملل است که به نظر می رسد در این جا کارآیی بیشتری نسبت به سایر نظریه ها دارد. براین اساس، ابتدا تمام اطلاعات و داده های موجود در مورد موضوع شامل منابع نوشتاری، کتابخانه ای، اینترنتی، مقالات و اظهارات مقامات رسمی جمع آوری و سپس در راستای پشتیبانی از فرضیه اصلی نوشتار کنونی و در چارچوب نظری ارائه شده، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند. نتیجه بررسی های صورت گرفته حاکی از آن است که انگلستان در دوره جدید با تکیه بر ادراکات خود از شرایط حساس منطقه استراتژیک خلیج فارس و با احساس خطر از خلأ قدرت ناشی از کاهش حضور آمریکا، درصدد است با پیشبرد سیاست موازنه قدرت نقش فعالانه ای در تحولات و معادلات این منطقه برعهده داشته باشد.
خلیج فارس بین استراتژی ایندوپاسیفیک ایالات متحده و ابتکار کمربندو راه چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۴)
145 - 174
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار تلاش شده است تا با استفاده از روشی تحلیلی-تبیینی به این پرسش پاسخ داده شود که جایگاه خلیج فارس در بازی بزرگ بین دو استراتژی ایندو-پاسیفیک آمریکا و ابتکار کمربند و جاده چین چیست؟ فرضیه تحقیق این است که تلاش های آمریکا و چین برای ترسیم نظم منطقه ای جدید که در قالب دو استراتژی ایندو- پاسیفیک و کمربند- راه متجلی شده است، زیرمنطقه خلیج فارس را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در نتیجه، کشورهای حوزه خلیج فارس که از چتر امنیتی آمریکا برای توسعه روابط تجاری با قدرت های فرامنطقه ای از جمله چین و هند استفاده کرده اند، در صورت تشدید رقابت بین این دو استراتژی و ایجاد کمشکش، چیزهای زیادی برای به دست آوردن یا باختن دارند. یافته های تحقیق هم چنین نشان می دهد که این معضل کشورهای حاشیه خلیج فارس را به بازی با حاصل جمع صفر تشویق می کند و باعث تشدید توازن قوا می شود که پیامدهای منفی بر امنیت منطقه ای دارد.
تبیین ابعاد اجرای شاخصهای محیط زیستی در منطقه خلیج فارس با تاکید بر سند 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله پایداری توسعه در کشورهای توسعه یافته و یا کشورهای با پایین ترین سطح توسعه یافتگی، محدوده توسعه پایدار را از مرزهای ملی، خارج و به سوی حاکمیت جهانی، تقویت و اداره می نماید. اهمیت این نوشتار، در وجود ذخایر عظیم نفت، گاز، گذرگاه تنگه هرمز و نیاز جهان صنعتی به این منابع است که بدین وجه به مطالعه موردی خلیج فارس که همچنین از موقعیت ژئوپلیتیکی مهمی در عرصه بین الملل برخوردار است؛ پرداخته می شود. فرضیه این مقاله بر این مبنا استوار است که ضمن تامل در اهداف کلان 12، 13، 14، 15 و 17 از دستورکار 2030 با گذری بر اینکه آیین ها از طریق تعیین شاخص های اقتصادی، اجتماعی، محیطی (سه رکن اساسی توسعه پایدار)، اجرا می گردد و مسلما حفاظت از محیط زیست دریایی خلیج فارس از طریق اجرای شاخص های توسعه پایدار عینیت می یابد؛ می توان امیدوار بود که اهداف توسعه پایدار، محیط زیست دریایی خلیج فارس را تحت تاثیر قرار می دهد و کشورهای حوزه این خلیج با الگوبرداری از سند 2030 می توانند به حل دغدغه های زیست محیطی از طریق قانونگذاری داخلی و بومی بپردازند.
شناسایی ترکیبات شیمیایی النگوهای شیشه ای به دست آمده از محوطه کرانه ای بندر کنگ قدیم و پَسکرانه ای شمد دیده بان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این طرح پژوهشی، 39 نمونه از مصنوعات شیشه ای به دست آمده در محوطه های باستانی بندر کنگ قدیم و شمد دیده بان در ساحل بخش شمالی و پسکرانه ای خلیج فارس که قدمت آن ها به قرون میانی و متأخر دوران اسلامی برمی گردد، برای مطالعه و اندازه گیری ترکیبات عنصری انتخاب شده اند. این مصنوعات شیشه ای شامل سی نمونه النگوی شیشه ای سیاه رنگ، چهار نمونه ظروف شیشه ای با رنگ های سبز، آبی، قهوه ای و سفید، و پنج نمونه نیز از پسماندها و باقیمانده مواد اولیه تولید شیشه است. هدف اساسی در این پژوهش شناسایی ترکیبات شیمیایی و بررسی مواد اولیه استفاده شده در ساخت النگوهای شیشه ای دو محوطه بندر کنگ و شمد دیده بان در سواحل خلیج فارس و میانه دوره اسلامی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد تمام شیشه های آنالیزشده از این دو محوطه، در گروه شیشه های سیلیکا-سودا-آهک طبقه بندی می شوند و بر اساس درصد وزنی اکسید منیزیم و اکسید پتاسیم اندازه گیری شده در این نمونه ها که بیشتر از 5/2 درصد است، در ساخت آن ها از خاکستر گیاهان به عنوان گدازآور و منبع اصلی تأمین سودا استفاده شده است. همچنین نتایج ترکیبات عنصری نشان می دهد که نوع گدازآور استفاده شده در ظروف آنالیزشده و النگوها با یکدیگر متفاوت است. ازطرف دیگر، بررسی نتایج آنالیز عنصری نشان می دهد سیلیس استفاده شده در النگوهای دو محوطه نیز کاملاً با یکدیگر متفاوت اند و از منابع متفاوتی تأمین شده اند.
بررسی رابطه رژیم های سیاسی و هزینه های نظامی در کشورهای حوزه خلیج فارس
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
موضوع اقتصاد و رابطه آن با بخش های نظامی در یک کشور، با عنوان اقتصاد دفاع، موضوع بسیار مهم و پیچیده ای است که از زوایای مختلف می تواند تجزیه و تحلیل شود. اقتصاد دفاع یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در اقتصاد هر کشوری شناخته شده است. اقتصاددانان جنبه های مختلف این حوزه را در بخش های مختلف اقتصادی از جمله بدهی اقتصادی، رشد اقتصادی، تجارت بین المللی و رژیم های سیاسی مطالعه کرده اند. بر اساس این مطالعات، عوامل گوناگون اقتصادی، سیاسی و راهبردی می تواند بر تقاضای هزینه دفاعی تأثیرگذار باشد. همچنین در کشورهای دارای درآمد نفتی، یکی از عوامل اقتصادی مؤثر بر هزینه دفاعی می تواند اندازه درآمدهای نفتی باشد که به عنوان منبع مالی برای هزینه نظامی در این کشورها به شمار می آید. نوع رژیم حاکم بر یک کشور نیز از عوامل اصلی تعیین کننده مخارج دفاعی در آن کشور قلمداد می شود. در دهه های گذشته بسیاری از این مطالعات بر بررسی رابطه رژیم های سیاسی و هزینه های نظامی متمرکز شده اند. چارچوب نظری موجود در این رابطه حاکی از رابطه منفی بین این دو است. در مطالعه حاضر، رابطه بین متغیر رژیم های سیاسی ارائه شده در مطالعه سارا شو (2008) و هزینه های نظامی کشورهای حوزه خلیج فارس، در بازه زمانی سال های 2000 تا 2020 بررسی شده است. ارزیابی این رابطه با استفاده از روش پانل پویا و برآوردکننده GMM و با متغیرهای رژیم های سیاسی، نسبت هزینه های نظامی به تولید ناخالص داخلی، درآمد های نفتی، هزینه های بهداشت و درمان و مخارج دولت بدون هزینه های نظامی صورت پذیرفت که نتایج حاکی از وجود رابطه منفی بین رژیم های سیاسی و مخارج نظامی است. این نتیجه با مطالعات محققان اقتصادی ذکرشده در این پژوهش نیز هم خوانی دارد. مطالعه حاضر در راستای سایر مطالعات صورت گرفته، بیان می کند که افزایش هزینه های نظامی هیچ ارتباطی با درآمد های نفتی ندارد؛ بنابراین، میزان هزینه های نظامی متأثر از عوامل دیگری به جز درآمد های نفتی است.
کارکرد نهاد مسجد در قیام مرزنشینان خلیج فارس ایران علیه اشغالگران (1299 -1285 ش/ 1920 -1909 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
83 - 105
حوزههای تخصصی:
قیام جنوب ایران در فاصله زمانی «1299 -1285 ش/ 1920 -1909 م» در پی تجاوز قوای انگلیس به مرزهای آبی خلیج فارس و اشغال بندر بوشهر رخ داد. نظر به هدف پژوهش که تأثیر زیر بنایی کارکرد مسجد در شکل گیری حقیقت نهضت است، این مسئله اساسی را مطرح می نماید که چگونه کارکرد سیاسی اجتماعی نهاد مسجد بر شکل گیری حقیقت قیام مرزنشینان علیه اشغالگران، تأثیرگذار بوده است؟ یافته های پژوهش در پرتو مطالعه و نقد و بررسی نگرش های ارائه شده پیرامون نهضت به نقش سیاسی اجتماعی نهاد مسجد به عنوان پایگاه اصلی فرهنگ مقاومت به تحلیل تحولات درونی جنبش می پردازد. پژوهش از نوع «توصیفی – تحلیلی» بوده و به روش اسناد - کتابخانه ای، انجام گرفته است. روش تحلیل داده ها بر استراتژی و روشِ «تحلیل مضمون و مقایسه ای» با 190 کد پایه، استوار است. نتیجه نشان می دهد که فرهنگ و هویت اسلامی جامعه و احکام فطری برخاسته از کارکرد مسجد، اساس ترین عاملی بوده که موجب رشد و برانگیختگی وجدان انسانی و غیرت ملی سرداران جهاد گشته و مبنای حرکت ضد استعماری مرزنشینان جنوب را حقیقت بخشیده است
تهدیدات روزافزون آمریکا در خلیج فارس و کنش ها و اقدامات ضدهژمون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
117 - 134
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده یکی از بازیگران بین المللی است که نقش به سزایی را در شکل گیری معادلات قدرت در خلیج فارس ایفاء می کند. این کشور در تلاش است تا با کمک هم پیمانان منطقه ای خود، نفوذ و سلطه ایران را بر این منطقه کمرنگ کند و از این طریق، به مهار و انزوای منطقه ای تهران مبادرت ورزد که این امر باعث به وجود آمدن تهدیدات امنیتی برای ایران شده است. از این رو، جمهوری اسلامی با برخورداری از موقعیت راهبردی و بالادستی خود در خلیج فارس و تنگه هرمز، با هدف اعمال فشار بر آمریکا و متحدان منطقه ای آن، تهدید به مسدود کردن این تنگه راهبردی کرده است که این موضوع تأثیر بسزایی بر منافع انرژی و امنیتی واشنگتن و هم پیمانان منطقه ای آن خواهد داشت. بدین ترتیب، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که ایران برای پاسخ به تهدیدات روزافزون آمریکا در خلیج فارس دست به چه کنش ها و اقداماتی زده است؟فرضیه مقاله این است که با توجه به اهمیت ژئواستراتژیک خلیج فارس و تنگه هرمز در سیاست های آمریکا در خاورمیانه، واشنگتن با هدف محاصره و به طور کلی حذف ایران از معادلات منطقه،در تلاش برای توسعه همکاری ها و برقراری اتحاد راهبردی با شورای همکاری خلیج فارس برآمده است که این امر، ضمن تهدید منافع ایران در خلیج فارس، به کاهش قدرت آن در منطقه منجر خواهد شد. لذا تهران در پاسخ به این تهدیدات، از اهرم راهبردی هرمز و تهدید به بستن آن، جهت ایجاد فشار بر آمریکا و متحدان آن در خلیج فارس بهره می برد. روش مورد استفاده در این نوشتار توصیفی-تحلیلی می باشد.
بازخوانی روایت آزادسازی هرمز با تکیه بر متون تاریخی به زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم دوره صفویه، چالش های آنان با بیگانگان در خلیج فارس، مانند پرتغالی هاست. تا پیش از ورود استعمارگران به خلیج فارس، این شاهراه مهم تجاری، محل مبادلات آزاد اقتصادی و کانونی برای مبادلات تجاری اقوام و ملل مختلف بود. تسلط پرتغالی ها بر خلیج فارس، باعث رکود حیات اقتصادی و اجتماعی اهالی این منطقه و از بین رفتن تجارت آزاد شد. سلطه پرتغالی ها که بیش از یک قرن به طول انجامید، سرانجام در زمان شاه عباس اول خاتمه داده شد. یکی از مسائل مهم در خاتمه بخشیدن به تسلط پرتغالی ها بر این نواحی و به ویژه درباره جزیره هرمز، نقش بریتانیاست که از سوی برخی مورخان غربی، بسیار مبالغه آمیز مطرح شده است. این مسئله به صورتی است که برخی مورخان حضور نیروهای بریتانیا را در این نبردها، مهم ترین عامل شکست پرتغالی ها قلمداد کرده اند. این پژوهش، بازخوانی و تحلیل این پیش فرض، با اتکا به روایات ایرانی است. سؤال اساسی آن است که کیفیت و نقش نیروهای بریتانیایی و ایرانی در آزادسازی هرمز، در روایات و متون مهم فارسی مربوط به این نبرد چگونه مطرح شده است؟ به نظر می رسد که با توجه به متون تاریخی فارسی و به ویژه آثار منظوم، نقش و اثرگذاری نیروهای ایرانی در آزادسازی هرمز بسیار بیشتر از انگلیسی ها بوده است. در این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی، این موضوع بررسی شده است.
چرایی و چگونگی تجارت دریایی مردم بوشهر با هندوستان (1305- 1350ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۸)
51 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف: در اوایل حکومت پهلوی، فعالیت ناوگان دریایی خارجیان در منطقه فروکش کرد. در مقابل، تکاپوهای سفرهای تجاری مردم بوشهر به هندوستان و حوزه اقیانوس هند افزایش یافت. در این پژوهش علل، نتایج و چگونگی خاتمه یافتن این سفرها بررسی می شود. روش٫ رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش تاریخی و شیوه توصیفی- تحلیلی و با کمک اسناد و مدارک آرشیوی سازمان اسناد ملی ایران، اسناد اتاق بازرگانی بوشهر، منابع کتابخانه ای و مصاحبه نگارنده با ناخدایان قدیمی نوشته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: سفرهای تجاری مردم بوشهر یک میراث کهن و ماندگار برای برآوردن معیشت و نیازهای منطقه بود. صادرات خرما و سایر کالاها به هند و نیاز مردم بوشهر و نواحی خلیج فارس به چوب های مخصوص در معماری محلی و کشتی سازی و لوازم دیگر، از علل اصلی این سفرها بود که با تغییر رویه معماری و تجارت، تحولات اقتصادی در کشورهای حوزه خلیج فارس و تجارت با کشورهای مذکور در آغاز دهه پنجاه خورشیدی، این سفرها پایان یافت.
چگونگی موضع گیری ایران در برابر تشکیل کنفدراسیون شیوخ جنوب خلیج فارس (1346- 1349ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست منطقه ای ایران در حوزه خلیج فارس و دریای عمان در دهه 40 شمسی/ ۶۰ میلادی در نتیجه مجموعه تحولات داخلی و رهیافت های بین المللی دچار دگرگونی های عمیقی گشت. خروج نیروهای انگلستان از منطقه خلیج فارس و دریای عمان و بروز خلا قدرت ، مسئله بحرین و تشکیل فدراسیون شیوخ جنوب خلیج فارس از مهمترین رویدادهای بود که ایران به اشکال مختلف با آن در حال چالش و تقابل بود . در اواخر این دهه امارت های کوچک جنوب تنگه هرمز که سیاست خارجی و دفاعی آنان به وسیله انگلستان اداره می شد و فاقد تمرکز سیاسی و اداری مستقل بودند ، خواستار تشکیل نوعی کنفدراسیون گشتند . ایران با تاسیس این کنفدراسیون به مخالفت پرداخت. هدف از این نوشتار بررسی علل مخالفت شدید دولت پهلوی دوم نسبت به شکل گیری فدراسیون شیوخ خلیج فارس در این مقطع زمانی می باشد. در پایان نتیجه گرفته می شودکه ایران به علت حضور بحرین در این اتحادیه که تهران آن را بخشی از حاکمیت خود می دانست با آن به مخالفت پرداخت زیرا از دیدگاه تهران، بحرین بخشی از کشور ایران محسوب می شد و به صورت طبیعی امکان الحاق خودسرانه ان به معاهدات خارجی وجود نداشت.
شورای همکاری خلیج فارس در میان ژئوپلتیک سلطه و ژئوپلتیک مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ بهار ۱۳۸۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
249 - 276
حوزههای تخصصی:
نقد اندیشه ژئوپلتیک قرن بیستم که در حاکمیت نگرش ژئوپلتیک مقاومت در قرن بیست و یکم نمایان گشته است، در یک نگاه انتقادی، توجه خود را از دولت های سلطه گر و نخبگان طبقه حاکم در تعیین اولویت های ژئوپلتیک به نیروهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی موجود در درون یک جامعه مدنی معطوف می دارد. در این پژوهش، ژئوپلتیک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس باتوجه به مؤلفه هایی همچون احزاب، اقلیت های قومی و دینی، مؤسسات مذهبی، افکار عمومی، رسانه های غیردولتی و نیز جنبش زنان؛ بررسی و میزان قدرت این نیروها و چگونگی تأثیر گذاری آن ها بر جریان های منطقه ای مورد سنجش قرار خواهد گرفت. یافته های این پژوهش نش ان می دهد که ژئوپلتیک سلطه، یک جریان مهم در تحولات منطقه خلیج فارس را نمایندگی می کند که به شدت مخالف ظهور و گسترش گفتمان ژئوپلتیک مقاومت در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. این واقعیت، مهم ترین دلیل حضور نیروهای بیگانه در خلیج فارس و عدم طرح و اجرای یک سامانه امنیت دسته جمعی در منطقه با شرکت تمامی کشورهای ساحلی است.
عوامل همگرایی دیپلماسی آمریکا و رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷
795 - 816
حوزههای تخصصی:
در یک چشم انداز کلی می توان چهار خاستگاه قدرت را در آمریکا مشخص کرد که قدرت یهودیان در پرتو این چهار خاستگاه به منصه ظهور می رسد. خاستگاه اول قدرت یهودیان با ویژگی جامعه یهودیان مرتبط است. سه ویژگی عمده، انسجام و سازمان دهی، سطح نخبگی و ویژگی های کیفی موجب گردیده اند که جامعه یهود برای هر اقدامی ظرفیت های لازم را در اختیار داشته باشد. دومین خاستگاه قدرت یهودیان، لابی یهود است که توانسته با اعمال نفوذ و تخصیص منابع مادی و معنوی لازم، اهداف یهودیان را در فرایند تصمیم سازی های آمریکا محقق کند. خاستگاه سوم، رسانه هاست که بازوی قدرتمند اقناع افکار عمومی در آمریکاست که عمدتاً در دست یهودیان است و خاستگاه چهارم، قدرت یهودیان در قوای مقننه و مجریه آمریکاست که موجب گردیده به ویژه در دو دهه اخیر در هرم تصمیم سازان آمریکا نقش های کلیدی داشته باشند.
در این پژوهش سعی شده است به این سئوال پاسخ داده شود که عوامل مؤثر بر همگرایی سیاسی و دیپلماتیک ایالات متحده و رژیم صهیونیستی کدامند؟ با توجه به سئوال مطروحه، نگارنده با نگاهی تاریخی به سیاست خارجی آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی، بررسی میزان کمک های آمریکا در عرصه های اقتصادی، نظامی و سیاسی به این رژیم، نقش لابی اسرائیل در سیاست گذاری های آمریکا و علل و عوامل مؤثر در همگرایی دیپلماسی آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش خواهد کرد به این پرسش پاسخ دهد.
منابع غیرمتعارف انرژی و جایگاه خلیج فارس در سیاست امنیت انرژی ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
173 - 198
حوزههای تخصصی:
طی یک دهه اخیر و همزمان با افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی، روند جدیدی در سیاست انرژی آمریکا به منظور کاهش وابستگی این کشور به منابع نفت و گاز خلیج فارس و حرکت به سمت خودکفایی انرژی از طریق افزایش بهره برداری از منابع غیرمتعارف موسوم به شیل، در حال شکل گیری است. بنابراین، پرسش اصلی مقاله حاضر اینست که بهره برداری از منابع غیر متعارف انرژی (شیل) تا چه میزان در تحقق خودکفایی انرژی آمریکا مؤثر بوده و این مسئله چه تأثیراتی بر جایگاه خلیج فارس در راهبرد امنیت انرژی آمریکا خواهد داشت؟ فرضیه این مقاله این است که افزایش بهره برداری از منابع غیرمتعارف انرژی در کاهش وابستگی آمریکا به نفت خلیج فارس مؤثر بوده و می تواند در آینده، این کشور را به رقیبی برای تولیدکنندگان سنتی انرژی تبدیل نماید. از این رو می توان کاهش دخالت سنتی آمریکا در خاورمیانه همزمان با افزایش توجه آمریکا به منطقه آسیا پاسفیک در پی ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی نظامی عمده در این منطقه را به عنوان نشانه هایی از دگرگونی جایگاه خلیج فارس از مهم ترین تولید کننده انرژی فسیلی جهان به یکی از مناطق تولیدکننده انرژی، در راهبرد امنیت انرژی آمریکا در نظر گرفت. در راستای تبیین این فرضیه، کوشش خواهد شد با استفاده از چارچوب مفهومی واقع گرایی نئوکلاسیک، سیاست امنیت انرژی آمریکا به عنوان بخشی از راهبرد کلان سیاست خارجی این کشور مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
الگوی مداخلات سیاسی نظامی ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
7 - 41
حوزههای تخصصی:
خروج انگلستان از خلیج فارس در سال 1971 که توام با بحران جنگ ویتنام بودایالات متحده را واداشت تا از طریق موکلان منطقه ای خود دکترین دوستونی خود را به عنوان راهبرد اصلی در خلیج فارس تعریف کند. با وقوع انقلاب اسلامی درایران توازن منطقه ای دگرگون شد. نگرانی از نفوذ کمونیسم و تحولات بعدی و بویزه جنگ ایران و عراق از عوامل حضور گسترده این کشور در منطقه بودند. تهاجم رژیم صدام به کویت حضور آمریکا در خلیج فارس را تثبیت کرد.در دوران زمامداری بوش پدر و بیل کلینتون سیاست ایالات متحده ترکیبی از آرمانگرایی («نظم نوین جهانی» پس از جنگ دوم خلیج فارس) و واقع گرایی («مهار مضاعف» جنگ عراق و ایران) بود. این سیاست حاکی از اراده و خواست این کشور برای حفظ تعادل (سیال) و ثبات (نسبی) منطقه بود که منجر به برقراری نوعی «صلح سرد» در منطقه شد. چرخش سیاست خارجی اوباما نیز ترکیبی از سنت ویلسونیسم و عملگرایی و بازسازی چهره مخدوش شده آمریکا با استفاده از قدرت هوشمند (ترکیبی از قدرت نرم و سخت) و احیای رهبری آمریکا با استفاده از ظرفیت نهاد های بین المللی و ائتلاف های منطقه ای و جهانی و دوری از یکجانبه گرایی دوران بوش پسر بود.
توافقنامه پاریس: محور جدید همکاری در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۳)
37 - 60
حوزههای تخصصی:
مهمترین توافقات جهانی تغییرات اقلیمی شامل کنوانسیون تغییرات آب و هوایی، پروتکل کیوتو و توافقنامه پاریس هر یک به نحوی کشورهای صادر کننده انرژی را تحت تأثیر تعهدات کاهش انتشار گازهای گلخانه ای قرار داده است. در این میان کنوانسیون تغییرات آب و هوایی و پروتکل کیوتو که بر مبنای رژیم تمایزگرا شکل گرفته، با مسئول شناختن کشورهای توسعه یافته در انتشار بیش از حد گازهای گلخانه ای تعهدات عمده کاهش انتشار را متوجه این گروه از کشورها نموده است. هم اکنون توافقنامه پاریس در محیط متمایز حقوقی، مذاکراتی، سیاسی و اقتصاد انرژی شکل گرفته و تمامی اعضاء را در قالب رژیم پایبندی متعهد به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای خود از طریق ارائه NDC اقدامات معین ملیمی نماید. فرضیه مقاله پیش رو این است کهفرآیندهای جدید بین المللی مرتبط با تغییرات آب و هوا به لحاظ الزامات فزاینده در زمینه کاهش انتشار گازهای گلخانه ای به ویژه با منشأ سوخت های فسیلی بر منافع کشورهای صادر کننده انرژی در جهان تأثیرگذارمی باشد. سؤال اصلی این پژوهش امکان یا امتناع تشکیل یک بلوک مذاکراتی جدید ذیل توافقنامه پاریس در بین کشورهای صادر کننده انرژی در خلیج فارس با لحاظ فرضیه مذکور است. نتیجه تحقیق، با بکارگیری روش مطالعات تطبیقی و کتابخانه ای، نشان می دهد که سازوکارهای مندرج در توافقنامه از جمله اقدامات ملی معین، حفظ پوشش گیاهی، سازگاری، مدیریت ضرر و زیان، فن آوری جذب و ذخیره کربنو کاهش انتشار گازهای گلخانه ای از منابع مشخص از جمله چاه های نفت، زمینه را برای ارتقای همکاری بین این گروه از کشورها فراهم و ایجاد بلوک مذاکراتی بر اساس منافع مشترک در صورت تفوق بر موانع سیاسی و رقابت های ژئوپلتیک راامکان پذیر می سازد.
ابعاد محیط زیستی همکاری و امنیت در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۰)
67 - 100
حوزههای تخصصی:
ازنظر بسیاری از اندیشمندان، برخورداری از محیط زیست سالم در جهان حق مسلم مردم بوده و مالکیت منابع طبیعی از ابزارهای قدرت و عناصر موثر بر امنیت تلقی می شوند. درحالیکه خلیج فارس و دریای عمان از اهمیت راهبردی فراوانی در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی برخوردارند، هر دو بدنه آبی بویژه خلیج فارس زیست بوم های شکننده ای دارند و از اینرو شایسته توجه کافی جامعه بین المللی بویژه هشت دولت ساحلی هستند. توسعه ناپایدار منطقه طی دهه های گذشته اثرات مخربی بر تعادل چرخه های طبیعی به ویژه چرخه های آب و کربن داشته است. حوزه خلیج فارس از سویه های گوناگون آلودگی به علت فعالیت های گسترده تجاری، اکتشاف و توزیع مواد نفتی، سیستم های فعال حمل ونقل، استقرار ناوگان ها و پایگاه های نظامی خارجی، استفاده ناپایدار از مواد سوختی، منازعه، احداث جزایر مصنوعی، بکارگیری دستگاه های بیشمار آب شیرین کن و دیگر فعالیت های بشری در این بدنه آبی رنج می برد. پدیده گرمایش زمین و تغییر آب وهوا با تشدید خشکسالی، بالاآمدن سطح آب های آزاد، افزایش تبخیر، گسترش ریزگردها و بیابان زایی و نابودی تدریجی برخی گونه های گیاهی و جانوری منطقه و مرجان ها بر وخامت اوضاع افزوده و ارایه خدمات زیست بومی توسط طبیعت را دچار اختلال کرده است. راپمی بعنوان تنها سازوکار همکاری بین دولتی درمنطقه در زمینه محیط زیست همگام با مشکلات منطقه به پیش نمی رود و ضرورت به روزرسانی و چابک سازی با بازنگری در اسناد و نیز تجدیدساختار آن بیش از پیش احساس می شود. تهدید های جاری ایجاب می کنند دولت های ساحلی با کاهش تنش سیاسی و استفاده از فرصت ها به گفتگوهای بیشتر برای همکاری جهت حفاظت از محیط زیست و بهره برداری از منابع طبیعی براساس اصل « پایداری» بپردازند.
مقایسۀ تغییرات دمای آب دریای عمان و خلیج فارس با دریای خزر با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دمای سطح یا رویه آب در آب های آزاد و دریاچه ها به عنوان یکی از شاخص های سنجش ویژگی های اقیانوس شناسی و هواشناسی شناخته می شود. در این پژوهش، برای تحلیل تغییرات زمانی و مکانی دمای سطح آب دریای عمان، خلیج فارس و خزر با استفاده از داده های (25/0 درجه) سنجنده AVHRR طی بازه زمانی 1989-2019 استفاده شد. میانگین دمای ماهانه، فصلی و سالانه از داده های روزانه در نرم افزار ArcGIS 10.8 تهیه شد. سپس روند تغییرات دمایی آب در خلیج فارس و دریای عمان نسبت به دریای خزر بررسی شد. نتایج تحلیل داده های دمای سطح آب نشان دهنده آن است که در خلیج فارس و دریای عمان کاهش دما در قسمت شمالی خلیج فارس در فصل بهار و در عین حال، در فصل تابستان، در قسمت مرکزی خزر اتفاق افتاده است. در فصول پاییز و زمستان، کاهش دما متأثر از عرض جغرافیایی است؛ در حالی که در بخش های جنوبی دریای خزر به خصوص جنوب شرقی گرم ترین پهنه ها بوده است و خزر میانی نیز دمای کمتری نسبت به بقیه مناطق دارد. در فصل بهار، کاهش دما در خزر میانی اتفاق افتاد و به سمت عرض های بالا و پایین افزایش دما مشاهده شد؛ در حالی که در فصل پاییز کاهش دمای سطح آب در خلیج فارس و در زمستان در دریای عمان مشاهده شد. روندهای ماهیانه دما برای خلیج فارس و دریای عمان برای 12 ماه افزایشی است. در دریای خزر، روند تغییرات دما در ماه های ژانویه و دسامبر کاهشی و بقیه ماه ها افزایشی بود.
تحلیل و بررسی معادلات نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران و امریکا در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
193 - 216
حوزههای تخصصی:
منطقه خلیج فارس همواره در معرض تلاطم امواج ناشی از راهبردهای سیاسی و اقتصادی و نظامی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای قرار داشته است. هدف این مقاله تحلیل و بررسی معادلات نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران و امریکا در منطقه خلیج فارس است. سؤال اصلی مقاله این است که معادلات نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران و امریکا در منطقه خلیج فارس کدامند؟ برای جمع آوری ادبیات نظری و مفهومی پژوهش از روش توصیفی و برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از روش تحلیل سلسله مراتبی و برای آزمون فرضیات از روش پیمایشی بهره گرفته شده است. برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز از یک نمونه اولیه استفاده شد و با به دست آمدن ضریب آلفای کرونباخ 87/0، پایایی پرسشنامه نیز مورد تأیید قرار گرفت. نظرات تعداد ۲۵ نفر از خبرگان حوزه امنیت منطقه ای گردآوری شد و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، وارد نرم افزار آماری SPSS گردید. نتایج نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی منطقه برای هر دو کشور حساسیت خاصی دارد؛ اما آنچه که برای امریکا در این منطقه حایز اهمیت است تداوم نقش مصرف کنندگی و تضعیف جایگاه فرهنگی و ایدئولوژیک آن است اما برای ایران این موضوع بالعکس می باشد.
بررسی تأثیر دمای سطح دریا در پیش بینی وقایع سفید شدن مرجان های خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
101 - 119
حوزههای تخصصی:
صخره های مرجانی ازنظر محیط زیستی جزء مهم ترین مناطق جهان هستند. در چند دهه اخیر این بوم سازگان با افزایش دمای اقیانوس ها به شدت توسط رویداد سفید شدن تهدید می شوند. با سفید شدن صخره های مرجانی این بوم سازگان تحت تنش بیشتری قرارگرفته و در معرض مرگ ومیر قرار خواهند گرفت. امروزه به منظور پیش بینی و شناسایی مناطق در معرض خطر سفید شدن مرجان ها از داده های مبتنی بر سنجش ازدور ماهواره ای و قابلیت های تحلیل روند استفاده می شود. در این پژوهش سعی شد با استفاده از روند داده های 35 ساله در بازه زمانی 1980 تا 2015 در قالب داده های چندبعدی، دمای سطح دریا در سال 2022 با به کار گیری ابزارهای ArcGIS Pro برای محدوده خلیج فارس پیش بینی شود و مناطقی که بیشتر در معرض تنش حرارتی منجر به سفید شدگی هستند شناسایی شوند. در این تحلیل برای برازش خط روند از روش هارمونیک استفاده شد. خط روند هارمونیک خطی منحنی است با تکرار دوره ای که بهترین استفاده را برای توصیف داده های دارای الگوی چرخه ای دارد. نتایج اولیه نشان داد که دمای سطح دریا در محدوده خلیج فارس از سال 1996 میانگین دمای بالاتری را تجربه کرده است. نقشه روند به دست آمده (1980 تا 2015)، بیانگر این بود که مناطق شمال غربی خلیج فارس و بخشی از جنوب آن بیشتر در معرض گرمای طولانی قرار دارند. دقت برازش روند داده ها توسط تابع رگرسیونی هارمونیک، پارامترهای آماری، 0.78= R2 و0.5 =RMSE را ارائه داد. در این مطالعه، ناهنجاری های موجود در داده ها محاسبه شد و مناطقی که دمای بالاتر از میانگین داشتند شناسایی شدند. در برش زمانی سالانه پیش بینی شده (2022)، شمال غربی و بخشی از جنوب منطقه خلیج فارس با تنش حرارتی منجر به سفید شدگی مواجه می شوند. نتایج به دست آمده با نقشه های سازمان نووآ در همان تاریخ مقایسه شدند و مورد تأیید قرار گرفتند. پیشنهاد می شود تا سازمان های مسئول برای ارزیابی وضعیت و تهیه نقشه خطر محدوده های مرجانی از روش های مبتنی بر سنجش ازدور و تحلیل روند استفاده کنند.