مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
مکان
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
49 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی و مقایسه آمیخته بازاریابی آکادمی ها با کانون های والیبال استان تهران بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه ورزشکاران والیبال که در کانون ها و آکادمی های والیبال بودند که تعداد آنها بر اساس استعلام آماری از هیات والیبال استان تهران و هیات پزشکی ورزشی استان تهران بر اساس کارت بیمه ورزشی بیش از پانزده هزار نفر برآورد شد. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 384 نفر تعیین شد ولی در نهایت 403 نفر از روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ای ساده در این تحقیق شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آمیخته بازاریابی اصلاح شده(مقیمی، 1388) استفاده شد. روش آماری استفاده شده در این تحقیق، شامل آمار توصیفی و استنباطی می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که اکثر آزمودنی ها از نظر سنی نوجوان بودند. سابقه ورزش اکثر افراد پاسخ دهنده (53%) یک سال بود. 3% افراد پاسخ دهنده سابقه عضویت در تیم ملی را داشته اند. نتایج دیگر نشان داد که از نظر پاسخ دهندگان هر چهار جزء بازاریابی ورزشی (محصول والیبال، قیمت خدمات، مکان ارایه خدمات ارایه، تبلیغات در آکادمی ها نسبت به کانون ها از سطح مناسب تری برخوردار است. نتایج این پژوهش می تواند ضمن اطلاع رسانی به مسئولین، دست اندرکاران و مدیران سالن های والیبال در طرح ریزی استراتژی های مناسب یاری نماید.
بررسی تطبیقی تأثیر مکان بر عده در فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عده مدت زمانی است که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگر اختیار کند و این مدت بنابر حامل و حائل بودن و یا حائض و غیر حائض بودن زن و همچنین فوت شوهر یا طلاق، تاحدی متفاوت است. این پژوهش با روند توصیفی_تحلیلی به این پرسش محوری تأثیر تعلق مکانی و دین و دار زوجه در ثبوت و سقوط عده در فقه اسلامی پرداخته است و این نتایج احصا شد؛ جمهور فقهای اسلامی رأی به ثبوت عده برای نکاحی که موجود و منعقد در دارالإسلام و خارج از دارالإسلام، از نکاح مسلمان، کتابی و اهل ذمه، داده اند ولی در رأی غیر مشهوری برای نکاح اهل دارالحرب عده قائل نبوده و حربیه را به محض ورود به دارالإسلام مجاز به ازدواج دانسته است واین رأی را برای مرتده ای که از دارالإسلام خارج شود نیز ثابت دانسته اند. مدعای تحقیق برابری و ثبوت عده برای زوجه داخل و خارج از دارالإسلام و بدون لحاظ کردن تعلق مکانی اوست، ادله مدعا عدم فسخ فوری نکاح زوجین مختلف الدار، صحت نکاح اهل کفر، مورد خطاب بودن کفار نسبت به احکام و ثبوت حکمت های عده در تمام نکاح ها می باشد.
تدوین معیارهای طراحی منظر شهری در راستای برانگیزش حس تعلق به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۴۶۰-۴۳۵
حوزه های تخصصی:
گسترش ابعاد مختلف شهرنشینی در سالهای اخیر و رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، بافت های شهری را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است، بطوریکه امروزه، محدوده های وسیعی از شهرهای کشور و علی الخصوص مناطق و مناطق جدید صورت گرفته در شهرها، با معضلات پیچیده ای از جمله بحران حس تعلق مکانی و هویت شهری رو به رو هستند و روند افت منزلت مکانی- اجتماعی آنها رو به افزایش است. لذا، منظر و سیمای شهری موضوعی مهم و حتی چالش برانگیز در میان صاحبنظران طراحی شهری، معماری و طراحی محیطی است، به گونه ای که نبود ادبیات واحد در این میان حتی به سوء برداشت هایی نیز انجامیده است. از طرف دیگر، اغلب مطالعات مربوط به مکان و موضوعات مرتبط با آن از جمله حس مکان که در حیطه روانشناسی ادراک و علوم تربیتی مورد مداقه قرار گرفته، در شهرسازی به خودی خود کفایت نمی کند و این وظیفه طراح و برنامه ریز است که با بهره برداری از این علوم اقدام به خلق حس مکان نماید و می بایست آنرا چنان طراحی کند که برای مردم قابل درک باشد و با خلق فضاهای عمومی با کیفیت و مطلوب در میان تراکم ساخت و سازها، پهنه ای برای شکل گیری رویدادهای جمعی مهیا سازند؛ فضاهایی که توان القاء حس مکان به شهروندان را دارند. در این مقاله به اصول و معیارهای طراحی منظر در راستای برانگیزش حس مکان اشاره شده و در پایان اصول ادراکی و زمینه ای در طراحی منظر شهری برای ارتقا حس مکان و تعلق به مکان به اختصار تدوین و ارائه شده است.
درونمایه های مشترک ما بین معماری و هنرهای نمایشی تاثیرگذار بر ارتقاء بهره وری محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۵-۸
حوزه های تخصصی:
درک مفاهیم ریشه ای و اصیل هنری می تواند باعث قرابت و شناخت بهتر هنرهای کاربردی معماری، تئاتر و سینما گردد. معماری و تئاتر و سینما جدا از وجههٔ کارکردی خود که به ایجاد فضا می پردازند، در فرآیند درک فضا، هر سه اصول مشترکی را در بر می گیرند که به وسیلهٔ معماران و کارگردانان در هم آمیخته شده اند. این تحقیق با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی کلیات و امکان استفاده از این نزدیکی در هنرهای کاربردی می پردازد. استفاده از نحله های فکری خردباوری و تجربه باوری نکته قابل توجه در این تحقیق است که به صورت همزمان می تواند هر دو دسته را در کنار هم استفاده کند. معماری، تئاتر و سینما می توانند واسطه هایی برای عرضهٔ معنا باشند، که این معنا می تواند بین عرصه ها و رسانه های مختلف مشترک باشند. در واقع معماری، تئاتر و سینما متشکل از عناصر اساسی مشترکی همانند صحنه، فضا، نور، حرکت و دید می باشند. معماران و کارگردانان تئاتر و فیلم سازان پیوسته در تلاش برای انتقال مفاهیم متداعی در جهت بازگویی ایده ها و مفاهیم در محیط های نمادین هستند، در واقع هنر معماری در تئاتر و سینما به عنوان عامل ایجاد تعادل و هماهنگی در شکل تصاویر و ترکیب صحنه مطرح می شوند که ویژگی های مکانی یا زمانی فضا، رنگ ف نور، سایه روشن تاثیرات متفاوتی بر مخاطب می گذارد. فضاهای بصری که در پس زمینهٔ تصاویر یک فیلم دیده می شود در شکل گیری تفکر کارگردان و فیلمساز نقش موثری دارد. در واقع کارگردانان با بهره گیری از معماری از طریق معنا و فضاهای بصری سعی در ایجاد فضا و خلق مکان و شخصیت پردازی می کنند. شناسایی این تعاملات و تاثیرگذاری ها می تواند به هنرمندان در خلق محصول هنری خود کمک بسیاری نموده و درک مناسبی را از محیط و فضاهای مورد نیاز هر گروه فراهم سازد
عشایر مکان مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
3 - 3
حوزه های تخصصی:
روستا و شهر تنها گونه های رسمی در طبقه بندی مکان زیست اجتماعی انسان است. این تقسیم دوره ای را شامل می شود که انسان اولیه از دوره گردی و غارنشینی دست کشید و به یکجا نشینی روی آورد. نام این دوره را انقلاب کشاورزی گذاشته اند که اساس آن بر استقرار و سکونت در محل ثابت است. از این پس، ثبات محل استقرار، جوهر رشد انسان و جامعه شناخته شده و نام محصول آن را تمدن گذاشته اند. تمدن به معنای دستاورد مدینه، مجموعه آدابی است که انسان شهرنشین به واسطه تقسیم کار و به دست آوردن زمان اضافی برای ارتقای فرهنگ و روابط خود تولید کرد. از آنجاکه حجم این آداب در شهر بیشتر از روستا بود، نام آن را تمدن گذاشت به تصور آن که محصول شهرنشینی اوست. در مقابل روستا و روستایی را نیز واجد نوعی عقب ماندگی و رشد نایافتگی دانست که مستند به محل زیست او بود. در این نوع نامگذاری، هر رفتار و ادب برآمده از محل شهر، چون حاوی سطح بالاتری از علم و تسلط بر طبیعت است، برتر از رفتارها و آداب روستایی است. می توان گفت که مقسم و جوهر تقسیم در این نامگذاری، نه امر کمالی که محل وقوع آن است. زیرا اطلاق تمدن به هر حرکت شهرنشینان در مقابل افعال روستانشینی مخالف عقل سلیم و درک کلی انسان است. این دقت روشن می سازد که اهمیت «محل» در طبقه بندی فهم بشر از امر کمالی و متعالی تا چه میزان زیاد است؛ طوری که به جای ارائه معیار مجرد و معنوی برای تبیین امر کمالی، از شاخصی استفاده کرده است که به معیار مادی (شهر یا روستا) منتهی می شود. در این رویکرد هر عمل برآمده از زندگی شهری مساوی برتری و نمود تمدن است؛ ولو با موازین عقلی و اخلاقی همسو نباشد. در مقابل این نوع نامگذاری، رویکرد قرآن در تفکیک قریه و مدینه است که به جای وابستگی آن به کثرت جمعیت یا نوع تولید، خصوصیات کمالی را مبنای تفکیک قرار داده است. «در قرآن واژه مدینه ۱۴ بار و قریه ۶۰ بار به کاررفته است ... در اصطلاح قرآنی همه آبادی های روی زمین با تابلوی قریه شناسانده می شوند، مگر این که با ملاک های ویژه ای سازگاری داشته باشند ... ملاک های قرآن در شناسایی شهر عبارتند از : صلاحیت فرهنگی اشخاص و حضور و سکونت پیامبری از پیامبران خدا» (رهبری، ۱۳۸۷). در منطق قرآن یک مکان در دو زمان مختلف با دو عنوان قریه و مدینه خطاب شده که تغییر عنوان ناشی از ماهیت عمل رخ داده در آن است. آن هنگام که رخداد ناقض رشد انسان و معیارهای کمالی بوده از عنوان قریه، و هنگامی که رخدادی کمالی در آن محل ذکر شده از نام مدینه بهره گرفته شده است. لذا مقسم قرآن در طبقه بندی مکان زیست انسان نه ناظر بر یکجانشینی یا اندازه محل، که مبتنی بر وضع اخلاقی آن است. اینجا می توان این نتیجه ضمنی را نیز به دست آورد که دو خطاب مختلف نسبت به یک محل به واسطه دو عمل مختلف منتسب به آن، مؤید ذی روح دانستن «محل» و به تعبیر امروزین آن، احتساب آن به عنوان «مکان» است؛ آن طور که دانش امروز، مکان و منظر را پدیده ای زنده، ذی روح و حامل معنایی می شناسد که ذهن ناظر از تفسیر و ادراک هم زمان«بیرون» به دست می آورد.تا اینجا دو منطق معارض برای بیان وجه تسمیه شهر و روستا معرفی شده است: اول اندازه و نوع اقتصاد، دوم عمل برآمده از اجتماع ساکن در آنها. اگرچه این بحث به خودی خود جذاب و واجد اهمیت و کارکرد فوق العاده است، اما دقت در انحصار مکان زندگی اجتماعی انسان به روستا و شهر، غفلت از یک گونه مهم و رایج سرزمین ایران و بسیاری سرزمین های دیگر است. نتیجه این خطا اتخاذ برنامه ها و انجام اقداماتی است که مخالف حقوق طبیعی، انسانی و ملی ساکنان آن است. کما این که در دوره معاصر ایران و از زمان رضاخان به این سو این خطا مستمراً تحت عنوان تخت قاپو یا اسکان عشایر جریان دارد. زندگی عشایری گونه سوم از زیست اجتماعی انسان است که بر خلاف شهر و روستا نه تنها وابسته به یکجانشینی نیست، بلکه شرط تحقق آن سیالیت «محل» زندگی این جامعه است. عشایر که بر مبنای اقتصاد مولد لبنیات شیوه سکونت و تولید خود را پایه گذاری کرده اند، به جای کشاورزی و وابستگی به زمین و نتایج قهری آن که یکجا نشینی و تولید وابسته به محل ثابت است، شیوه کوچ روی و بهره مندی از مراتع گسترده و پویا در پهنه سرزمین را مبنای نظام اجتماعی خود قرار داده اند. تولید لبنیات، گوشت، بافته ها و صنایع دستی معیشت آنها را سامان می دهد. روابط اجتماعی خود را با تعریف نظام ایلی و طایفه ای به شرحی که در مطالعات مختلف نگاشته شده سامان می دهند و بر اساس دو نظام اجتماعی و معیشتی مختص خود تمدن بزرگی را بنا کرده اند که مظاهر غیرمادی آن بر نمونه های عینی آن برتری دارد. خصائل سلحشوری، آزادگی، جوانمردی، طبیعت شناسی، وطن دوستی و بسیاری صفات اجتماعی و اخلاقی دیگر به حد کثیر در جامعه عشایری موجود است. با این وصف به دلیل بروز خطا در طبقه بندی مکان زیست انسان ها به شهر و روستا، و غفلت از گونه مکان های عشایری، گروه بزرگی از جامعه ایران در مسیر حذف قرار گرفتند. بلاهایی که تحت عنوان توسعه و عمران اما ناشی از انگیزه های قدرت مدار یا نادانی بر این جامعه تحمیل شده خسارت های انسانی و طبیعی بزرگی را رقم زده است. بیکاری و فقر فزاینده در مکان های عشایرنشین کشور که به ظهور آمار عجیب دو هزار نفر در انتظار حکم اعدام برای قاچاق مواد مخدر در شهرستان دلفان (ابراهیمی، ۱۴۰۲) انجامیده نتیجه این سیاست هاست. برای ملتی که هزاران سال تمدن کوچ رو را برپا کرده و در تعادل مثبتی با محیط طبیعی و انسانی خود به سر می برد، تحمیل یکجانشینی و آدابی که اساساً نمی شناسد، معنایی جز نابودی هستی و تمدن او ندارد. روش ارتقای زندگی عشایر، به رسمیت شناختن تمدن آنها و پرداختن به نیازهای آنان در تناسب با شرایط زندگی آنان است. عشایر ملت مکان مندی هستند که مکان را در گستره وسیع آن تجربه کرده و می شناسند و بر خلاف یکجانشینان، فهم عمیق تری از سرزمین و مکان دارند؛ چیزی که تمنای انسان امروز است.
بازتاب نگرش پدیدارشناسانه به مکان بر پایه اندیشه مارتین هایدگر در سینمای یاسوجیرو ازو: مطالعه موردی: داستان توکیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور معماری در سینما در ابعاد مختلفی چون ساختار روایی تا مشخصه های تکنیکی اثر قابل درک است. این نوشتار تجربه معنادار مکان را در میان مشخصه های تکنیکی سینمای یاسوجیرو ازو در «داستان توکیو» جست وجو و به دلیل محوریت «تجربه معنادار مکان» و برداشت ادراکی از نحوه نمایش آن، در چارچوب نگرش پدیدارشناسی بر پایه اندیشه مارتین هایدگر عمل می کند. فرض آن است که تجربه معنادار مکان در مشخصه های تکنیکی «داستان توکیو» در انطباق با مولفه های منتج از نگرش پدیدارشناسانه هایدگر به مکان قرار دارد که به موجب آن چگونگی شکل گیری این تطابق به عنوان پرسش تحقیق مطرح می باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و به روش پدیدارشناسی انجام شده است. نتیجه بیانگر آن است که در مشخصه های تکنیکی «داستان توکیو» از آنجا که مکان به واسطه تثبیت و ماندگاری در حافظه، توانایی در برانگیختن تخیل و امکان تامل آدمی بر موقعیتش، تجربه ادراکی متنوع، ادراک حسی و بی واسطه، ارتباط با آدمی و فعالیت های او، توجه به جنبه احساسی تجربه، ادراک در بستر محیطی گسترده و توجه به عناصر و اجزای محیط پیرامون، گسترش ارتباطات فضایی میان درون و بیرون، تعامل با دیگران، تعریف حدومرز برای مکان و ارتباط با بستر اجتماعی و فرهنگی خود ادراک پذیر شده است، در قرابت با نگرش پدیدارشناسانه هایدگر به مکان قرار دارد.
بررسی مفهوم مکان در مدارس با تکیه بر دیدگاه هایدگر در باب مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرسه به عنوان نهادی که شکل گیری اش با هدف یاد دادن مسائلی که انسان ها در طول زندگی با آن مواجه می شوند، انجام شده است، شایسته توجهی مضاعف است. چرا که مسیر در-جهان-بودن افراد بسیاری را نقش می زند و در ایفای وظایف آن ها نسبت به خود و جامعه شان نقش کم رقیبی دارد. علی رغم این، به نظر می رسد ظرایف بنیادین و تاثیرگذاری در خصوص مدرسه ناچیز و کم اهمیت تلقی شده و پرداختن به آن ها پس از گذشت سالیان نسبتا بلند از شکل گیری مدارس نوین، اتفاق نیفتاده است. این که مفاهیم فلسفی مهمی مانند مکان، زمان، یادگیری و ماهیت اجتماعی در خصوص مدارس تعریف و تبیین نشده اند، از نظر نگارنده موجب رخدادی است که زیستن شورانگیز را از شاگردان می گیرد. مدرسه نمی بایست مکانی خشک و متصلب به حساب آید که مجال هیچ عرض اندامی به شاگردان ندهد، بلکه باید کوشید تا مفهوم مکان در مدارس را به نحوی تبیین نمود که شاگردان و نسبت آن ها با شهر و جامعه و به طور کلی با زمانه شان را در نظر داشته باشد. لذا باید کوشید تا به جای پرسش های متداول، این بار از این جا آغاز کنیم که مدرسه کجاست؟
محافظت از منظر طبیعی روستا، محافظت از شاخص مکان ساز در فرایند توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۶
52 - 55
منظر طبیعی ادراک انسان از طبیعت است و منظر روستایی به عنوان یکی از اقسام منظر، طبیعی ترین و پرمعناترین شیوه سکونت انسان در طول تاریخ و نمونه کامل ارزش گذاری انسان بر منظر طبیعی است و تأثیرپذیری این دو منظر از هم انکارناپذیر است. در این پژوهش نقش حفاظت از منظر طبیعی روستا به عنوان شاخصه مکان ساز، در فرایند توسعه روستایی مورد پرسش واقع شده است. روش تحقیق، مطالعه کتابخانه ای در بخش مبانی نظری، بررسی تأثیرگذاری فرایند توسعه بر منظر طبیعی روستاها، از طریق مشاهدات میدانی در سه روستای شهرستان کوهدشت شامل پای آستان، سرخ دم لکی و ابوالوفا و شهر درب گنبد بررسی شده و نوع پژوهش انتقادی است. نتایج بررسی ها نشان داد، به دلیل عدم توجه به مکان و شاخص های مکان ساز در طرح های توسعه، منظر طبیعی و درنهایت نقش مکان سازی آن با دگرگونی مواجه شده و موجب غفلت از نقش فرهنگی عناصر طبیعی در زمینه های مختلفی چون مسکن و ارتباطات، مداخلات بدون برنامه و بی توجه به بستر طبیعی، برهم زنی سه گانه منظر و ... شده است. در این یادداشت سعی شده تا آسیب شناسی وضعیت حاصل از عدم حفاظت از منظر طبیعی به عنوان مؤلفه مکان ساز در روند توسعه روستاهای مذکور مورد بررسی قرار گیرد.
ارزیابی معیارهای خلوت در ساختار دیاگرام عملکردی سکونتگاه های دانشجویی؛ مطالعه موردی: سکونتگاه های دانشجویی شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار دیاگرام عملکردی فضای سکونتگاه های دانشجویی به واسطه جمعی بودن آن ها و اینکه خانه دوم محسوب می شود از اهمیت بسیاری برخوردار است. ساکنان این مجموعه، دانشجویانی هستند که با قبولی در شهری غیر از موطن خود مجبور به ترک خانه و نقل مکان به شهر جدید شده و عمدتا دارای سطوح رفتاری مختلف از نظر اجتماعی هستند و مواجهه با محیط جدید و افراد با فرهنگ ها و روحیات متفاوت موجب ایجاد نوعی اختلال در تامین یکی از مهم ترین نیازهای فردی از جمله خلوت مطلوب در محیط سکونتی، بخصوص در ماه های اولیه اسکان برای این افراد می گردد. این پژوهش به ارزیابی معیارهای تامین خلوت ساکنان سکونتگاه در ساختار دیاگرام عملکردی این مکان سکونتی خاص توجه دارد. برای نیل به این امر ابتدا ساختار سکونتگاه بر اساس مولفه های کالبدی- محیطی، عملکردی- فعالیتی و ادراکی- معنایی با استنباط از نظریه مکان دیوید کانتر مورد بررسی قرار می گیرد. نمونه های مورد ارزیابی هدف تحقیق، سکونتگاه دانشجویی در مجتمع سکونتگاهی دانشگاه بین المللی امام خمینی و مجتمع سکونتگاهی دانشگاه آزاد اسلامی شهر قزوین با دو نوع ساختار متمرکز و خطی بوده است. پرسشنامه این پژوهش در دو بخش اصلی سازماندهی شده است که بر پایه مقیاس 5 گزینه ای لیکرت پاسخ ساکنان را در رابطه با رفتار خلوت در مکان سکونتی دسته بندی می کند. به منظور ارزیابی نهایی الگوهای نظری پژوهش و تعیین رابطه وابستگی متغیرهای مستقل و وابسته به طور همزمان از روش چند متغیره الگوسازی معادلات ساختاری با نرم افزار 22 AMOUS استفاده گردید که به صورت ترکیبی از تحلیل عاملی و تحلیل مسیر بهره می گیرد و در نهایت استدلال منطقی به جمع بندی داده های حاصل از شیوه پیمایش و معادلات ساختاری می انجامد. یافته ها نشان می دهد که ویژگی های کالبدی- محیطی با بارعاملی 0/83 بیشترین تاثیر بر سازمان فضایی را دارد و به همین ترتیب ویژگی های عملکردی- فعالیتی با بار عاملی 0/7 در رتبه دوم و ویژگی های ادراکی – معنایی با بار عاملی 0/56 در رتبه سوم قراردارند. نتایج نشانگر برتری معیارهای خلوت ساکنان در سکونتگاه های متمرکز بر اساس رابطه سازماندهی با ساز و کارهای تامین خلوت نسبت به نمونه مشابه خطی و افزایش رضایتمندی سکونتی در اینگونه سکونتگاه ها اشاره دارد.
بررسی تقابل های دوگانه مکان وکارکردهای معنایی آن در شعر ناجی علّوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
67 - 86
حوزه های تخصصی:
هنرسازه که تحت تأثیر تأملات روانشناسانه است، به منظور بیان مقاصد و احساساتشان مدد می جویند. ناجی علّوش شاعر غربت نشین فلسطینی با به کارگیری ساختار تقابل گونه مکانی توانست شبکه ای از معانی و مفاهیم مورد نظر خویش را به مخاطب القا کند و در پَس همه این جفت واژگان مکانی دغدغه های روانی، سیاسی و اجتماعی اش نهفته است که گویای عواطف و عقاید اوست. از این رو، پژوهش حاضر می کوشد با استفاده از شیوه توصیفی–تحلیلی به بررسی برجسته ترین مکان های تقابلی در شعر این شاعر معاصر بپردازد تا بتواند به درک درستی از رابطه معنایی میان دو مفهوم متضاد مکانی که نقش بارزی در زیبایی و انسجام متن دارند، دست یابد. یافته های پژوهش بیانگر این است که دوگانه های مکانی نقش مهمی در انتقال احساسات درونی شاعر نسبت به دو مکان متفاوت و تبادل اندیشه و تفکرش داشته است. مهم ترین مکانی های تقابلی به کاررفته عبارتند از: تقابل ارتباط با جدایی، تقابل مکان عربی با مکان غربی-استعماری، تقابل وطن با تبعید و حسّ غربت، تقابل اینجا با آنجا. و این تقابل های دوگانه به ذهن خواننده مفهوم هویت، استعمارستیزی، دغدغه مند بودن شاعر نسبت به وطن خویش و وطن عربی، تبیین احساس درونی اش از اغتراب مکانی را تداعی می کند.
تحلیل سفرنامه خسی در میقاتِ جلال آل احمد از منظر ژئوپوئتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
155 - 170
حوزه های تخصصی:
ژئوپوئتیک رویکرد جدیدی است به فضا (مکان) در ادبیات که کِنت وایت، نویسنده، شاعر، فیلسوف و گردشگر اسکاتلندی در دهه 90 میلادی مطرح کرد. این رویکرد نقدی به فضا در ادبیات برخلاف نظریه «بوطیقای فضا»ی «گاستون باشلار» و «نقد جغرافیایی» «وستفال»، علاوه بر توجه ویژه به مکان ها و توصیف آنها، به رابطه عمیق انسان و زمین و همچنین احساسات و عواطفی که از رابطه این دو به وجود می آید و تفکر انتقادی نویسنده به مکان ها، می پردازد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا، با توجه به نقش مهمی که سفرنامه ها به مکان می دهند ازیک سو، و فضای معنوی حاکم بر سرزمین وحی که منجر به انفعالات روحی و فکری جلال آل احمد داشته است از سوی دیگر، به تطبیق مؤلفه های نظریه ژئوپوئتیک بر سفرنامه خسی در میقات پرداخته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که عناصر مهمی از نظریه ژئوپوئتیک همچون فرهنگ، مکان، زمین، زبان شاعرانه، فلسفه، عرفان و گره خوردگی احساسات با مکان به طرق مختلفی در این اثر در هم تنیده شده اند و همگی در شکل گیری خوانش ژئوپوتیکی سفرنامه نقش دارند. نویسنده در خسی در میقات برخلاف دیگر آثار رئالیستی، تنها به توصیف صرف مکان اکتفا نمی کند بلکه این توصیفات را با نگاهی عرفانی و فلسفی پیوند می زند به طوری که احساسات نویسنده با فضاهای داستان گره می خورد و با تفکری انتقادی نسبت به داشتن جهانی بهتر به توصیف مکان ها می پردازد.
بررسی تطبیقی هستی شناسی خلأ از منظر صدرالمتألهین و فیزیک جدید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
149 - 174
حوزه های تخصصی:
موضوع خلأ به تبع مکان از مباحثی است که از دیرباز تا کنون ذهن فلاسفه قدیم و مشرب های فکری- فلسفی دانشمندان اسلامی و فیزیک دانان را به خود مشغول کرده و دیدگاه های متفاوت و گاهی متناقض در تبیین هستی شناسی خلأ پدید آمده است. چنان که نتایج بررسی تطبیقی بین فیزیک جدید از طرفی و مشرب های مختلف فلسفی نشان دادند که در فیزیک کلاسیک خلأ ممکن است و فیزیک دانان در پی رسیدن به خلأ کامل می باشند؛ ولی در دیدگاه کوانتومی در همه جا افت و خیزهای کوانتومی ناشی از میدان وجود داشته و جهان ملأ است که با دیدگاه صدرایی همسوست. البته باید دقت شود که میان مفهوم ملأ در فیزیک کوانتوم با مفهوم آن نزد ملاصدرا تفاوت وجود دارد. چون در زمان ملاصدرا موضوع افت و خیزها و میدان های کوانتومی اصلاً مطرح نبوده است؛ لذا ضرورت دارد هستی شناسی خلأ در نحله های گوناگون به صورت تطبیقی صورت پذیرد و در گام نخست، در این پژوهش از دو منظر صدرایی و فیزیک جدید، این هستی شناسی مورد بررسی واقع می گردد و بررسی تطبیقی سایر نحله ها با فیزیک جدید و کلاسیک را به پژوهش های آینده می سپارد. پژوهش حاضر اطلاعات را به صورت کتابخانه ای جمع آوری و به صورت توصیفی-تحلیلی بررسی می نماید.
مفهوم و پیوند زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی (با تمرکز بر دورۀ ساسانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته است که زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی چه معنا و نسبتی دارد. آنچه از تاریخ نگری قدیم ایرانی در نظر داریم، الگوی نظری و مفصل بندی گفتمانیِ متشکل از مجموعه ای از عناصر و مفاهیم است که در بسترهای سیاسی و فرهنگی دوره مزدایی- ساسانی شکل گرفته و در دوره های بعدی بازتولید شده است. مفهوم زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی را می توان در دو سطح اجتماعی- سیاسی و الهیاتی- اسطوره ای به بحث گذاشت. سطح اجتماعی- سیاسی زمان و مکان در تاریخ نگری ایرانی در امتداد سطح الهیاتی - اسطوره ای آن قرار دارد. سطح الهیاتی- اسطوره ای، با محوریت نبرد خیر و شر بیشتر حالتی خطی دارد؛ درحالی که سطح اجتماعی- سیاسی انگاره زمان و مکان، در درون درکی دایره وار از هستی و اجتماع شکل گرفته است و براساس ظهور و سقوط سلسله های پادشاهی، حالتی چرخه ای و تکرار شونده دارد. براساس یافته های این پژوهش که با روش تحلیلی به نگارش درآمده است، در تاریخ نگری قدیم ایرانی، پادشاه در مرکز و حلقه واسط زمان ها و مکان های تاریخی و فراتاریخی قرار می گیرد. در این تاریخ نگری، سطح اجتماعی- سیاسی زمان و مکان، در امتداد سطح الهیاتی- اسطوره ای و حول مقام و نظم پادشاهی قرار دارد، همچنان که برهم خوردن نظم شاهی موجب گسست پیوند زمان ها و مکان های تاریخی و فراتاریخی مذکور می شود.
ارزیابی تاثیرپذیری حس تعلق شهروندی از حس مکان با تاکید بر مولفه معنایی آن؛ نمونه موردی: شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۶۴-۴۱
حوزه های تخصصی:
امروزه فرآیند توسعه شهرها بیش از پیش به سوی ابعاد کالبدی تمایل یافته و در مقابل انسان و ویژگی های او رنگ باخته اند. نتیجه این امر گسستگی رابطه انسان با مکان وی به صورت خاص و شهر به صورت عام است. بدین ترتیب شهروند خود را هرچه کمتر جزئی از شهر برشمرده و تعلقی به آن احساس نمی کند، رخدادی که نتایج آن طیفی از مشکلاتی چون کاهش مسئولیت پذیری در قبال رخدادهای پیرامونی با تاکید بر زوال امنیت شهری تا بحران های اجتماعی از جمله بحران هویت را در بر می گیرد. مقاله حاضر با هدف ارزیابی تاثیرپذیری حس تعلق شهروندی مشتمل بر حس تعلق مکانی و حس تعلق اجتماعی از حس مکان با تاکید بر مولفه معنایی آن به عنوان یک پژوهش شهری- راهبردی با اتخاذ شیوه توصیفی و مردم نگاری تدوین شده است. شاخص های پژوهش برمبنای مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به کمک پرسشنامه طراحی شده در طیف لیکرت با بهره گیری از آزمون آماری تی در نرم افزار SPSS و روش تحلیل سلسله مراتبی AHP به صورت موردی در شهر جدید پردیس مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که معنای مکان متاثر از شاخص های تعاملات اجتماعی در مکان، ویژگی های فردی، ساختارهای ذهنی و فرهنگ بر شکل گیری حس مکان مشتمل بر شاخص های حضورپذیری، رضایتمندی و دلبستگی دخالت دارد. همچنین حس مکان خود بر ارتقای حس تعلق مکانی شهروندان متاثر از پیوندهای سکونتی، پیوندهای خانوادگی و پیوندهای فعالیتی و نیز حس تعلق اجتماعی ناشی از روابط فردی و گروهی، عضویت در گروه و فعالیت تاثیرگذار می باشد. بدین ترتیب طراحی و برنامه ریزی شهری با اتخاذ رویکردهای انسانی به شهر و تلاش در راستای بهبود روابط شهروندان با مکان به عنوان مظروفی که کالبد و فعالیت را در خود می پذیرد، می تواند بر قدرتمندسازی رابطه این همانی شهروند با مکان و در نهایت میزان تعلق و دلبستگی آنان به شهر اثرگذاری قابل توجهی داشته باشد.
تدوین شاخص های کالبدی موثر در خلق حس مکان در توسعه جدید شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۱۳۰-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
حس مکان مفهومی کلی و پیچیده از احساسات انسان نسبت به محیط است که در اثر انطباق و استفاده انسان از مکان به وجود می آید و از مفاهیم مهم در ارتقاء کیفیت محیط های انسانی و شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان از محیط است.پژوهش حاضر تاثیر عوامل کالبدی بر حس مکان را بررسی می کند و در راستای شناسایی و تدوین ویژگیهای کالبدی زمینه ساز حس مکان در توسعه جدید شهری می باشد.ابتدا به مفهوم حس مکان از دیدگاههای مختلف پرداخته و عوامل شکل دهنده آنرا بیان می کند و در نهایت با تشخیص ده شاخص کلیدی،مدلی تحلیلی برای نشان دادن تاثیر این عوامل بر القای حس مکان ارائه می کند.روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و در بستری پیمایشی و با استفاده از ابزار گردآوری داده از طریق مطالعات کتابخانه ای و با ارجاع به مستندات و مدارک موجود و پرسش نامه ها به ارزیابی تحقیقات انجام شده پرداخته است. همچنین از روش های آماری مدلسازی معادلات ساختاری، تحلیل عامل تاییدی، برآورد حداکثر درست نمایی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی چندگانه برای تایید مدل و تعیین ماهیت رابطه میان انگاره حس مکان و مولفه های کالبدی و نیز از روش تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس برای رتبه بندی مولفه های القا کننده حس مکان استفاده شده است و در این راستا محلات چشمه و دهکده المپیک از منطقه 22 شهرداری تهران بعنوان نمونه مطالعه انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد، عوامل کالبدی در شکل گیری حس مکان در دو سطح در محیط موثر است: در سطح اول، ویژگیهای کالبدی محیط با تسهیل فعالیتها منطبق بر الگوهای رفتاری افراد و با تامین نیازهای استفاده کنندگان از مکان، در برقراری رضایت از محیط موثر واقع شده و امکان ایجاد و ارتقاء حس مکان را فراهم می نمایند. در سطح دوم، عناصر کالبدی محیط منبعث از تصاویر ذهنی افراد و ادراک آنان از محیط بوده و از طریق تناسب بین فرم و عملکردها، تمایز کالبدی، خوانایی و تداعی معنایی، واسطه بصری در ایجاد ارتباط ذهنی بین استفاده کنندگان از مکان را فراهم می نمایند.
درآمدی بر مفهوم هویت محیط انسان ساخت بوسیله مولفه های مکان، فضا و کالبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۱۶۰-۱۳۹
حوزه های تخصصی:
هویت، صرف نظر از موضوعی عام و کلی در اغلب حوزه&zwnjهای معرفت بشری، مقوله ای کیفی است که به واسطه نیازهای انسان بر ساختار محیط تأثیر می گذارد، در واقع هویّت به مقوله کیفی مابین انسان و محیط می پردازد. کیفیتی که کمبود یا نبود آن سبب عدم ارتباط انسان با محیط و ایجاد محیطی فاقد خوانایی و معنا می گردد. بنابراین ایجاد خوانایی و پاسخگویی به نیازهای اساسی انسان براساس کیفیتهای فضایی او، مهمترین عامل مداخله انسان در محیط است. بدین ترتیب، که لازمه شناخت محیط به عنوان رهیافتی در جهت درک هویت محیط مصنوع، شناخت معنای هویت، هویت فضایی، مکانی و کالبدی و تاثیرات آن بر انسان و رفتار او می باشد. از این رو در این پژوهش، با هدف شناخت هویت جمعی و شهری بوسیله الگوهای عینی و ذهنی مکان، فضا و کالبد و با توجه به محیط انسان ساخت به تببین مفهوم هویت محیطی بوسیله مولفه های مکان، فضا، کالبد و تاثیرات آن پرداخته می شود. بدین منظور براساس روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای معیارهای مشترک هویت محیطی با هویت فضایی، مکان و کالبد شناسایی می شوند تا اطلاعاتی در رده ذهنیت با در نظر گرفتن اشتراکات معنایی، خوانایی و تصورات ذهنی (غیرمادی) مابین هویت مکان و محیط حاصل گردد. علاوه بر این، اطلاعاتی نیز در رده عینیت همچون اشتراکات فرم و عملکرد (مادی) مابین هویت مکان و فضا حاصل می شود، که می توان آنها را طبق سه مولفه اصلی و مشترک مابین هویت محیط، هویت مکان، هویت فضا و هویت کالبدی و مطابق با عوامل کارکردی، ادراکی و کالبدی شناسایی و دسته بندی نمود.
تاثیر مولفه های هویت کالبدی و فعالیتی بافتهای تاریخی در ایجاد تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۲۴۶-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی شهرها منعکس کننده شخصیت مدنی، فرهنگ و تعاملات شهری است. در این بافت ها علاوه بر کالبد به فضاسازی مطابق با کارکرد و عملکرد نیز پاسخگوی می شود. علاوه بر این، انگاره های کالبد و کارکرد ، به عنوان مؤلفه های مؤثر در مداخلات بافت های تاریخی مطرح اند. بنابراین شناخت این مولفه ها هم در جهت مداخله در بافتهای تاریخی و هم در جهت تعمیم انگارهای آن به سایر بخشها حائز اهمیت اند با نگاهی به بافت تاریخی، این نکته مشهود است که شکل گیری و حیات آن ها در تداومی تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، و محیطی به صورتی منسجم و هماهنگ عیان گردیده است. ساکنان این بافت ها هویت خود را از طریق ارتباطات اجتماعی و مشارکت در ایجاد این فضاهای ماندگار دریافت می نموده اند. تاثیر چنین مکان های ماندگاری در شکل دهی به هویت فردی و اجتماعی و فرهنگی است. این مقاله مولفه های موثری نظیر: تعاملات اجتماعی، فعالیتها، دلبستگی را در پیوند اجتماعی افراد با بافت قدیم موثر ارزیابی می کند و در جهت پاسخگویی کالبدی و معماری به آنهاست. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و با چارچوب نظریه پیوند اجتماعی و مولفه های اصلی آن درصدد بررسی مفاهیم کالبدی در بافتهای تاریخی، به بررسی مفاهیمی نظیر مشارکت دلبستگی، تعهد و باور و موضع گیری جامعه شناختی آن، از منظر کالبدی و شناخت ویژگی های پیوند اجتماعی و لزوم احیای کالبدی آن در بافتهای تاریخی پرداخته می شود. تا بدین طریق به تفکیک مولفه های کالبدی و فعالیتی که در پیوند میان مردم و بافت قدیم موثر است بینجامد.
اثر کارکردی فضاهای عمومی در پایداری حس تعلق مکانی، مطالعه موردی: فضاهای عمومی بافت مرکزی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
97 - 115
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان نمودی از حس انسان به فضایی است که با آن روابط عاطفی برقرار کرده و از بودن در آن احساس سرزندگی توأم با دل بستگی و وابستگی می کند. بنیان روش این تحقیق به صورت ترکیبی (کیفی و کمی) مبتنی بر روش تفسیری و آماری پایه گذاری گردیده است. شیوه گردآوری داده های به صورت کتابخانه ای - میدانی (مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه) می باشد. جامعه موردمطالعه دربرگیرنده استفاده کنندگان فضاهای عمومی بافت مرکزی شهر زنجان می باشد که در نمونه ای با حجم 380 موردمطالعه شده است. شاخص های پژوهش شامل چهار مؤلفه اصلی هویت مکان، دل بستگی مکان، وابستگی مکان و پیوند اجتماعی است. تجزیه وتحلیل داده ها به روش تفسیری مبتنی بر استقرا و کمی مبتنی بر رگرسیون چندمتغیره منطبق بر ساختار تحلیل مسیر و مدل تعقیبی می باشد. نتایج نشان می دهد فضاهای عمومی با کارکردهای مختلف در بافت مرکزی شهر زنجان علی رغم گرایش به مطلوبیت متفاوت از هم عمل نموده و فضاهای با عملکرد جمعی حس تعلق مکانی بیشتری ایجاد می نمایند. حس تعلق مکانی در دو وجه حس به مکان اصلی و حس به مکان پیرامون شکل گرفته است که شدت آن به تناسب قشربندی اجتماعی از کانون به پیرامون کمتر شده، ولی به اضمحلال کامل نمی رسد. رگرسیون چندمتغیره در سطح اطمینان 95 درصد با اثرگذاری 96 درصد مسیر شاخص های حس تعلق مکانی را تبیین نموده و مدل تعقیبی تفاوت معنادار متغیرهای حس تعلق مکانی در کارکردهای مختلف فضا با سطح معناداری قابل قبول (pvalue= 0/03) را نشان می دهد. یافته ها بیان می دارد ساختار فعالیت و حس مکان به تناسب نوع عملکرد فضا متفاوت از هم می باشند طوری که مکان های واقع در فضاهای با عملکرد مشابه دارای حس تعلق همسان با حداقل اختلاف معناداری باشد. لذا تنوع کارکردهای فضا، اثرگذار بر میزان حس تعلق محلی بوده و متناسب با نوع عملکردی فضا شدت و ضعف می گیرد.
فضاهای هتروتوپیایی (دگرسان) در داستان های شهریار مندنی پور: خوانشی فضا - مکان محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
49 - 91
حوزه های تخصصی:
شهریار مندنی پور از نسل نویسندگان معاصری است که به تجربه گرایی در ساختار و فرم پرداخته است. برای همین، خواننده در داستان های او با فضاهایی مواجه است که درواقع ترکیبی از فضاهای مختلف و در عین حال ناهمگون می باشد. پرداخت به این نوع فضاها را به صورت نظری و گاه عملی می توان در رویکرد میشل فوکو مشاهده کرد که او آن ها را فضاهای هتروتوپیایی یا دگرسان می نامد. در همین راستا، این مطالعه به شرح این نوع فضاها در آرای فوکو و دیگر متفکران می پردازد که در این زمینه اندیشه ورزیده اند تا خواننده آگاهی عمیقی از فضاها به دست آورد. سپس مطالعه حاضر، جستاری به بحث این فضاها در آثار مندنی پور مومیا و عسل، ماه نیمروز، شرق بنفشه و آبی ماورای بحار می زند که از معدود نویسندگان ایرانی است که چنین تجربه ای در داستان نویسی داشته است. این مطالعه به این نتیجه گیری می رسد که مندنی پور با مطرح کردن چنین فضاهایی در داستان های خود به حقیقت مکتوم در ورای ساختار همگن تک فضایی اشاره دارد و چنین فضاهایی به شخصیت ها کمک می کنند از محدودیت های فضاهای همگن فراتر رفته و طرحی نو دراندازند.
بررسی عناصر حماسی در قصیده "ثورة في الجحیم" از جمیل صدقی زهاوی
حوزه های تخصصی:
داستان ها و اشعار مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و بزرگی ها و افتخارات قومی را در تعریفی سنتی، حماسه نامیده اند؛ اما این تعریف در دوره معاصر پیشرفت داشته و به ویژه در شعر بسیار متفاوت تر و گسترده تر شده است. عراق در قرن گذشته شاهد حوادث و تحولات اجتماعی، سیاسی زیادی بوده است؛ که بسیاری از این حوادث و تحولات ناگوار بوده و در حوزه ی ادبیات نیز تأثیرگذار بوده است. قصیده ی بلند " ثوره فی الجحیم " از جمیل صدقی زهاوی که دربرگیرنده ی اندیشه های حاکم زمانه ی زهاوی در مورد دنیا و آخرت، اعتقادات و باورهاست و شاعر موضوع این حماسه را از کتاب های دینی با تأثیر از " کمدی الهی " دانته و "رساله الغفران " معری و همچنین وضعیت اجتماعی که عراق در آن به سر می برد، الهام گرفته است. پژوهش حاضر به شیوه ی کتابخانه ای و با روش تحلیلی_ توصیفی سعی بر آن دارد که عناصر حماسی موجود در این قصیده را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده ی این است که واقعیت های تلخ اجتماعی آن روز عراق باعث پناه آوردن شاعر به درون خویش شده و زهاوی مسائل ناگواری همچون ظلم حاکمان، تعصبات بی پایه و اساس، خرافه گویی و فساد را به صورت رمزگونه و با چاشنی حماسه به تصویر می کشد.داستان ها و اشعار مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و بزرگی ها و افتخارات قومی را در تعریفی سنتی، حماسه نامیده اند؛ اما این تعریف در دوره معاصر پیشرفت داشته و به ویژه در شعر بسیار متفاوت تر و گسترده تر شده است. عراق در قرن گذشته شاهد حوادث و تحولات اجتماعی، سیاسی زیادی بوده است؛ که بسیاری از این حوادث و تحولات ناگوار بوده و در حوزه ی ادبیات نیز تأثیرگذار بوده است. قصیده ی بلند " ثوره فی الجحیم " از جمیل صدقی زهاوی که دربرگیرنده ی اندیشه های حاکم زمانه ی زهاوی در مورد دنیا و آخرت، اعتقادات و باورهاست و شاعر موضوع این حماسه را از کتاب های دینی با تأثیر از " کمدی الهی " دانته و "رساله الغفران " معری و همچنین وضعیت اجتماعی که عراق در آن به سر می برد، الهام گرفته است. پژوهش حاضر به شیوه ی کتابخانه ای و با روش تحلیلی_ توصیفی سعی بر آن دارد که عناصر حماسی موجود در این قصیده را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده ی این است که واقعیت های تلخ اجتماعی آن روز عراق باعث پناه آوردن شاعر به درون خویش شده و زهاوی مسائل ناگواری همچون ظلم حاکمان، تعصبات بی پایه و اساس، خرافه گویی و فساد را به صورت رمزگونه و با چاشنی حماسه به تصویر می کشد.