مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
مکان
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
21 - 32
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: میان معماری و سینما پیوند تاریخی و اجتماعی موثقی وجود دارد. سینما به عنوان هنر هفتم، برآیند سایر هنرها از جمله ادبیات، تئاتر، نقاشی و معماری است. در این میان، معماری پررنگ تر از سایر فرم های هنری در سینما نقش ایفا می کند. سینما این امکان را به بشر داد تا پدیده ها و واقعیت ها را از زاویه دید و منظری تازه تجربه کنند. احتمال آن که فیلم بتواند «تجربه مستقیم از فضا ی زیسته » را گشوده و افشا کند، مولفه ای است که از منظر معماری، ارزش بررسی کردن را دارد. رسانه سینما، به ویژه فیلم های خودزیست نامه، از جهت بازنمایی فضا ی زیسته و خاطره تجربه آن فضا از نگاه کارگردان در درک مکانیسم حافظه فضایی، در ذهن مخاطبان و معماران حائز اهمیت می باشند. فیلم های آندری تارکوفسکی، از زندگی نامه خود کارگردان نشئت گرفته اند و شعر وجودی زیستن وی را بیان می کنند؛ فیلم نوستالژیا، به عنوان نمونه موردی در نظر گرفته شده است. پرسش پژوهش، مطرح می کند که چگونه معنا و حافظه فضایی از طریق رسانه فیلم خودزیست نامه نوستالژیای آندری تارکوفسکی (فیلم به عنوان بازنمایی بصری مکان زیست شده) انتقال داده می شود ؟
هدف پژوهش: در این پژوهش، هدف بررسی معنا و حافظه فضایی فضا های زیسته در فیلم خودزیست نامه نوستالژیا، از منظر پدیدارشناسی می باشد.روش پژوهش: روش تحقیق از نوع کیفی و روش توصیفی-تحلیلی و پدیدارشناسی است. که از منظر پدیدارشناسی، نه از گزیده مصاحبه ها بلکه از تصاویر متحرک فیلم های سینمایی نشئت گرفته است. مطالعه کنونی فیلم از نوع « پدیدارشناسی توصیفی بصری» از تجربه فضا است.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهند با خوانش پدیدارشناسانه معماری از طریق رسانه سینما، در فیلم خودزیست نامه نوستالژیا اثر آندری تارکوفسکی، زمانی که فیلم ساز به درک عمیقی از فضا و معماری رسیده و فضای فیلم حاصل تجربیات زیسته وی باشد، این معانی توسط مخاطب درک، رمزگشایی و تجربه می شوند. فیلم نوستالژیا، درباره حس دلتنگی و اشتیاق برای خانه دوران کودکی است، خانه به عنوان اولین مکان تجربه شده در کودکی، همواره در حافظه فضایی فرد ماندگار خواهد بود و نگرش بعدی به فضا ها تا حدی بستگی به این نگرش اولیه دارد. با نگاهی به فیلم نوستالژیا، درخشش شاعرانه ناب تصاویر معماری تارکوفسکی، درمانی برای زبان الکن معماری دوران معاصر است که فارغ از گستره وسیع احساسات بشری است.
بررسی تأثیر نقش کنشگران تولید مکان در شکلگیری مفهوم حس دلبستگی مکانی (مورد پژوهی: اسلام شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
148 - 163
حوزه های تخصصی:
سیاست های متفاوت توسعه شهری منجر به نقش کنشگران مختلف در شکل دهی به مکان می شود و این امر نتایج متفاوتی در تولید مکان در پی خواهد داشت. درک این تفاوت و تاثیر آن بر محصول نهایی (شکل گیری مکان و از آن رهگذر حس دلبستگی مکانی میان ساکنین) هدف این پژوهش است. بر این اساس در این مقاله با بهره گیری از روش ترکیبی کیفی- کمی به بررسی میزان حس دلبستگی مکان (به عنوان شاخص اصلی در شکل گیری مکان) در محلات شهر اسلامشهر با خاستگاه های مختلف شکلگیری حاصل از نقش متفاوت کنشگران، پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها در بخش بررسی میزان دلبستگی مکانی، پیمایش با استفاده از پرسشنامه و در بخش بررسی میزان نقش کنشگران، تحلیل اسناد و مصاحبه عمیق با مطلعین بوده است (رویکرد کیفی پژوهش). روش تحلیل داده ها بر مبنای بررسی معناداری اختلاف میانگین شاخص حس دلبستگی مکانی بین محلات دسته بندی شده در سه گونه مشارکت کنشگران است (رویکرد کمی پژوهش). این سه دسته عبارتند از: "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه غیررسمی (مردم)"، "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه رسمی (دولت)" و "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه ترکیبی از کنشگران". نتایج نشان می دهد در محیط های شکل گرفته تحت تأثیر ترکیبی از کنشگران، حس دلبستگی مکانی بالاتر از محیط های شکل گرفته تحت تأثیر تنها کنشگران رسمی (دولت) یا غیررسمی (جامعه محلی) است. به عبارت دیگر می توان چنین نتیجه گرفت، کنش متقابل میان کنشگران و تأمین شدن منافع کلیه گروه های ذی مدخل می تواند منجر به تبدیل فضا به مکانی دارای معنا برای ساکنین و از این رهگذر ارتقای حس دلبستگی مکانی آنان شود.
بررسی پدیدارشناسی «مکان» و «نامکان» در نمایشنامه پلکان و شب روی سنگفرش خیس اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد پدیدارشناسی به دلیل پذیرفتن انسجام، یکپارچگی و تقسیم ناپذیری تجربه انسان و همچنین پذیرفتن این حقیقت که معانی تعریف شده توسط خواسته های انسان در مرکز تجارب ما قرار دارند. و آن چه اهمیت پیدا می کند، پدیده مکان است. مکان، هویت مند، رابطه مند و دارای تاریخ است. بر این اساس،نامکان محدوده ای است تهی از هویت و تاریخ و تحقق آن درون فضاهایی همسان شکل می گیرد. این پژوهش،کیفی، توصیفی، تحلیلی؛ با استفاده از تکنیک کتابخانه ای گرداوری شده است. اهمیت این پژوهش بر این است که رادی در نمایشنامه های خود به مفهوم مکان، اشاره دارد. او به یک باره داشتن احساس تعلق به آن را می آزماید، و شخصیت های آثارش را در رویارویی با آن ها قرار می دهد. هدف این پژوهش تفکیک و یافتن فضا ها و مکان ها و نامکان های موجود در نمایشنامه های "شب روی سنگفرش خیس" ، "پلکان" ؛ و تفکیک آن ها و نتیجه گیری در تاثیر مکان و نامکان بر فرد و نحوه واکنش فرد به آن ها و یافتن روح مکان و پی بردن داشتن حس تعلق به مکان در شخصیت های «آن ها» می باشد،. پژوهشی که در این زمینه پیشگام است.
ارتقای تعامل کودک با مکان در فضای باز مجتمع های مسکونی؛ موردپژوهی سه گونه فضای باز مسکونی در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به غلبه استفاده از فضاهای باز جمعی، بجای فضاهای باز خصوصی خانه های تک خانواری در شهرهای بزرگ ایران، هدف این پژوهش جست وجوی چارچوبی منعطف برای تبیین چگونگی تعامل کودک با مکان در محیط های مسکونی است. پرسش اساسی این است که برای «ارتقای تعامل کودک با مکان» در فضای باز مجتمع های مسکونی، با چه چارچوبی مولفه های محیط کالبدی(عینی) و محیط روانشناختی(ذهنی) در تعادل قرار می گیرند؟ برای پاسخ به این پرسش، با مرور سابقه موضوع رفتار تعاملی کودکان و پژوهش های مکان، مفاهیم و نظریه های مرتبط تحلیل شد. برای تدقیق چارچوب تحلیلی پیشنهادی، معیارها و شاخص های استخراج شده، با استفاده از روش تحقیق ترکیبی، در پنج مجتمع مسکونی منتخب شهر تبریز، در قالب سه گونه خطی، پراکنده و محیطی بر مبنای نمونه گیری هدفمند تحلیل شدند. نتایج آزمون نشان داد که، همبستگی میان مولفه های محیطی و مولفه های تعاملی در مکان های مطلوب دو گونه خطی و پراکنده، الگویی نسبتاً یکسان و در گونه محیطی الگویی متفاوت دارند. این همبستگی در مکان های نامطلوب همه گونه ها، تابع الگویی یکسان بود. درنتیجه، در فضای باز مجتمع های مسکونی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، تعامل کودکان با محیط زندگی روزمره بهبود یافته و به تبع آن بستر تعامل کودک با مکان در فضای باز مجتمع های مسکونی ارتقای می یابد.
تبیین مدل هویت مکان-حس مکان و بررسی عناصر و ابعاد مختلف آن؛ نمونه موردی: پیاده راه شهرری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظاهر فیزیکی، فعالیت ها و معانی مواد خام هویت مکان هستند. حس مکان جنبه دیگری از هویت مکان، در درون این عناصر نیست. بلکه در اثر ارتباط متقابل انسان با این عوامل شکل می گیرد. حال این سوال ها مطرح است که رابطه بین هویت مکان و حس مکان چگونه است؟ چگونه می توان به یک مکان، با هویت خاص خود دست یافت؟ با توجه به بررسی های انجام گرفته، هویت مکان را می توان معادل با حس مکانِ "ما" دانست و در پاسخ به سئوال دوم، باید گفت که هویت مکان بخشیدنی نیست، بلکه طی زمان و فرآیندی به وسیله مردم شکل می گیرد، اما ابتدا باید از طریق عوامل فیزیکی، فعالیت و معنا به عنوان مولفه های تشکیل دهنده، اقدامات لازم در راستای رسیدن به هویت مکان را انجام داد. دراین نوشتار، با هدف بازیابی و معرفی نقش هریک از عناصر و اجزای تشکیل دهنده هویت و حس مکان، بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این زمینه، به بررسی آرا و نظرات صاحبنظران پرداخته شده است. پس از بررسی عوامل و عناصر مختلف و نیز طبقه بندی عوامل دخیل در آن، به تبیین مدلی نو از عناصر و فرآیند شکل گیری هویت مکان و بررسی مدل مذکور در پیاده راه شهرری (به عنوان موردپژوهشی) پرداخته شده است.
بررسی نحوه ارتباط میان دو مفهوم حس مکان و دلبستگی به مکان در خوابگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
15 - 22
حوزه های تخصصی:
امروزه مفاهیمی چون حس مکان و دلبستگی به مکان در ادبیات معماری و شهرسازی به ویژه در حوزه مطالعات محیطی بسیار مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این در حالی است که سازوکار ارتباط میان این دو مفهوم چندان تبیین نشده است. پژوهش حاضر پس از تعریف مفاهیم حس مکان و دلبستگی به مکان و بررسی عوامل تاثیرگذار بر آنها، به ارائه مدلی چهار وجهی از اجتماع این دو مفهوم تحت عنوان مدل نظری پژوهش می پردازد. سپس مدل به دست آمده را در دو نمونه موردی خوابگاه ارم و خوابگاه قدس از مجموعه دانشگاه شیراز به آزمون می گذارد. به منظور گردآوری داده ها، از مصاحبه عمیق و پرسشنامه بسته استفاده گردید و جهت تحلیل نتایج پیمایش، از نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان از آن داشت که میان حس مکان و دلبستگی به مکان رابطه معنادار بسیار قوی وجود دارد. عوامل کالبدی محیط، هم در ایجاد حس مکان و هم در ایجاد دلبستگی به مکان از اهمیت بالایی برخوردار هستند. عامل زمان در ارتباط با خلق حس مکان، کمترین درجه اهمیت را دارد این در حالی است که در شکل گیری دلبستگی به مکان، این عامل بعد از عوامل کالبدی، از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است.
قاعده جاودانگی احکام و تحول زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۸
143 - 170
در مورد این که حکم ثابت است یا در پاره ای از شرایط تغییر می کند. استقراء سه فرض متصور است؛ فرض نخست این که حکم اولی غیرقابل تغییر است و الی الابد ثابت است. فرض دوم آنکه حکم به دلیل تغییر موضوع یا ملاک در حالت هایی تغییر می کند. فرض سوم جمع دو فرض اول و دوم است با این توضیح که حکم ثابت است در پاره ای از مقاطع حکم اولی به واسطه ی گذر زمان کشف می شود نه اینکه تغییر می کند یعنی حکم در لوح محفوظ عندالله وجود دارد و عنصر زمان و مکان کاشف آن هستند، نه آنکه حکم با حفظ موضوع و عوارض مترتب بر آن تغییر کند. به بیان دیگر تحول زمان در احکام مؤثر نیست، احکام با موضوع تناسب دارد زمان موجب رخداد موضوعات مستحدثه می شود و شریعت استعداد دارد که احکام متناسب با موضوعات ناشی از تحول زمان را در اختیار مجتهد قرار دهد با این وصف اولاً تعبیر تغییر با قواعد اصولی ناسازگار است و اشعار بر تصویب دارد، ثانیاً معنای تغییر یعنی این که یک موضوع که از یک حکم برخوردار است با حفظ همه شرایط از یک حکم دیگری برخوردار گردد که هیچ کس ملتزم به چنین باور ناصحیحی نشده است. نگارندگان معتقدند که حکم جدید از باب تغییر نیست بلکه این حکم وجود داشت و کشف شده است. افزون بر این که تغییر به تدریج سبب استحاله دین می گردید و تغییر دستاویزی برای سوء استفاده کنندگان قرار می گیرد.
عنصر زمان و مکان و نقش آن در تحول اجتهاد بر احکام جزائی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
اجتهاد فرایندی برای فهم دین و کشف و استنباط احکام شرعی است. پس از قرن ششم معنا و مبنای اجتهاد در تاریخ شریعت اسلامی تغییر یافت و مصطلح جدیدی پدید شد که بر اساس آن ممکن بود شیعه و سنّی را اهل اجتهاد نامید. در میان اهل تسنن قدیمی ترین نص درباره کاربرد اجتهاد با این معنای جدید ظاهراً کتاب ارزشمند المستصفی من علم الاصول از امام محمد غزالی است که اولین بار عقل را از ابزارها و حتی منابع اجتهاد نامید آنهم در میان عالمان مذهبی که بقول خودشان در عصر انسداد یا انحصار اجتهاد بسر می بردند. در میان شیعه مصطلح جدید اجتهاد را می توان در عبارت محقق حلّی در آغاز باب تاسع از کتاب معارج الاصول دانست که در بیان حقیقت اجتهاد مطالبی را مطرح می نماید. اجتهاد در عرف فقها کوشش در استخراج احکام شرعی است، به عبارت دیگر استخراج احکام از ادّله شرع، اجتهاد است. زیرا احکام شرعی گاهاً از ظواهر نص بدست نمی آید، بلکه شناخت آنها مبتنی بر قواعد نظری و نیازمند اقامه دلیل است، چه آن دلیل قیاس باشد یا غیر آن. امروزه با توجه به مسائل مستحدثه و حوادث واقعه و بقول دیگر مقتضیات زمان و مکان، اجتهاد فراتر از قیاس و سایر منابع سنتی، در مواردی که نیاز به تغییرات جدی وجود دارد، علی الخصوص احکام جزائی، باید بر محور عقلانیت دینی، شرعی و عرف عقلا مطرح گردد.
نقد جغرافیایی، فضاهای واقعی و خیالی. اثر برتراند وستفال، مترجم انگلیسی: رابرت تی. تالی. نیویورک: انتشارات پالگریمو مک میلان. 2011. 192 صفحه، شابک: 2- 11021- 230- 0- 978. 102$(مقاله علمی وزارت علوم)
برتراند وستفال متولد دهم می 1962 در استراسبورگ فرانسه است. در سال 1988 دوره دکترای خود را در رشته ادبیات عمومی و تطبیقی دانشگاه استراسبورگ به پایان رسانده و یازده سال (1992 1987) در مؤسسه دانشگاهی زبان های مدرن در میلان ایتالیا و شش سال (1998 1992) هم در دانشگاه میلان تدریس کرده است. در سال 1998 به فرانسه برمی گردد و از آن زمان تاکنون در رشته ادبیات تطبیقی و عمومی در دانشگاه لیموژ فرانسه تدریس می کند. از سال 1999 تا آگوست 2019، پنج دوره پی در پی مدیریت گروه پژوهشی EA 1087 EHIC را داشته و از 2016 تا 2019 نیز رئیس مؤسسه تحقیقات لیموژ SHS بوده است که کارهای علمی فرابخشی را در دانشگاه های نیو آکیتن فرانسه مدیریت می کند. از سال 2013 عضو آکادمی اروپا شده و در دانشگاه های کشورهای مختلفی همانند آمریکا، ایتالیا، ساحل عاج، چین و اسپانیا استاد مدعو بوده است. محورهای پژوهشی او شامل این موارد است: نقد جغرافیایی، نظریه ادبی، پست مدرنیسم، نقد پسااستعماری، ادبیات جهان، پساانسان گرایی، نقشه نگاری و هنرهای معاصر؛ اما فعالیت های علمی اش بیشتر بر اساس نقد جغرافیایی است که طرح آن از سال 1999 آغاز شد و در آثاری همچون نقد جغرافیایی، واقعیت، خیال و فضا و قفس نصف النهارها و اطلس سرگردانی ها: مقالات نقد جغرافیایی به طور مشروح ارائه شده است.
عوامل تاثیر گذار در ثبت تصاویر ذهنی از مکان
حوزه های تخصصی:
تصویر ذهنی بازنمایی ذهنی یک پدیده در غیاب آن است، ما بسیاری از اطلاعات موجود در حافظه خود را به صورت تصویری به خاطر می آوریم چون آنها را به صورت تصویری ثبت نموده ایم. انسان به واسطه حضور در محیط ودریافت داده های محیطی فرآیند ادراک محیط را آغاز می کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و فهم عوامل مؤثر بر ثبت تصویر ذهنی مکان، با توجه به ادراک از محیط و نقشه های شناختی پرداخته است. هدف پژوهش بررسی عوامل موثر بر ثبت تصویر ذهنی مکان است، این مقاله به رابطه تصاویز ذهنی و ادارک و شناخت محیط می پردازد. روش تحقیق مقاله بصورت ﺗﻮﺻیﻔی -ﺗﺤﻠیﻠی به مطالعه ادراک و شناخت محیط، نقشه های شناختی،تصویر ذهنی و ارتباط تصویر ذهنی با مکان به گردآوری داده ها پرداخته است. بررسی ها نشان میدهد که بطور کلی عوامل تاثیر گذار در ثبت تصاویر ذهنی مکان از 2عامل تشکیل می شوند؛ که عوامل داخلی ایجاد شده در فرد، نظیر :ویژگی های شخصیتی،جنسیت وتوانایی ها و استراتژی ها و عوامل خارجی نظیر: ویژگی های محیط،دسترسی بصری،چیدمان فضایی می باشند.
بازشناسی مؤلفه های «سکونتگاه» (مطالعه موردی: محله مجمر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۱۳۰-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
سیطره معماری مدرن در دهه های قبل و رشد فزاینده ابعاد شهرنشینی در طی دهه های اخیر موجب شده که شهر و شهرسازی معاصر با چالش های تازه ای در زمینه سکونت مواجه گردد و به منظور پاسخگویی به این نیاز رو به رشد، کمیت جایگزین کیفیت شده است. در این شرایط، «سکونت» که فقط تداومی ازفضا یا مکان نیست بلکه فعالیت اساسی و زیربنایی بشر است، به ساخت و ساز سوداگرانه به معنای بالابردن صرف بناها و همچنین به معیارهای فیزیکی همجواری در محلات تنزل یافته است. در حالی که یک مکان تنها درصورتی مصداق واقعی"سکونتگاه" است که بازتاب تجربه زندگی انسان در جهان و مأنوس شدن با هستی و هویت مکان باشد و هویت فردی و جمعی را شکل داده و تثبیت کند. از آنجا که هدف مقاله حاضر، بازشناسی مؤلفه های «سکونتگاه» می باشد و روش تحقیق در مرحله دوم، «تحلیل محتوای کمّی» می باشد ، با استفاده از «مشاهده اسنادی»، محتوای منابع و اسناد با سه رویکرد فلسفی، روانشناختی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت و به تعیین و تعریف مؤلفه ها پرداخته شد. تعداد ارجاعات هر مؤلفه برگرفته از تحلیل محتوای کمّی مصاحبه ها، اساس ارزیابی نمونه موردی پژوهش –محله مجمر اصفهان- بوده است. نتایج نشان می دهد که: - از بین مؤلفه های نامبرده «وابستگی مکانی» بیشترین ارجاع را در مصاحبه با ساکنین دارد که نشان دهنده آن است که در بین مؤلفه های سکونتگاه، ساکنین محله مجمر به لحاظ کارکردی، زیبایی شناسانه و دسترسی به فضاهای خدماتی، آموزشی و درمانی از این محله رضایت دارند. «این همانی» دومین مؤلفه پرتکرار بوده است و ازآنجا که این مؤلفه به تصورپذیری فضاها می پردازد، نشان دهنده آن است که ساکنین محله مجمر، تصویرذهنی روشنی از محله خود دارند. به طور کلی در محله مجمر به عنوان مصداق سکونتگاه وجوه « ذهنی- عینی» بیشترین نقش را ایفا می کنند و وجوه صرفاً «ذهنی» در درجات بعدی قرار دارند. - از آنجا که کمترین ارجاع به «هویت اجتماعی» که مؤلفه ای «ذهنی- عینی» می باشد تعلق دارد، نتیجه عنوان شده در سطر قبل به سطح «فردی» اختصاص دارد، اما در سطح «جمعی» مؤلفه های «ذهنی» کارایی بیشتری دارند. به طوری که تعاملات اجتماعی سومین مؤلفه پر تکرار در محله مجمر بوده است.
تحلیل نقش زمان و مکان در جواز و عدم جواز تعدد زوجات از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
549 - 568
حوزه های تخصصی:
پیشرفت مادی بشر و تحولات بنیادی که در نظام اجتماعی بشر روی داده، این ضرورت را ایجاب می کند که تحولات و توسعه به مقتضای زمان و مکان در ترازوی فرهنگ صحیح قرار گیرد. به عبارت دیگر؛ هم در روابط انسان با طبیعت و هم در مناسبات اجتماعی انسان ها با یکدیگر تحولاتی بنیادی ایجاد شده است. از جمله مواردی که در حیطه حقوق خانواده، توجه و عنایت ویژه ای به شرایط و اوضاع و احوال پیرامون آن در احکام اسلامی شده، بحث تعدد زوجات است. به موجب این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی نقش زمان و مکان در جواز و عدم جواز تعدد زوجات از منظر آیات و روایات صورت گرفته، این نتیجه قابل بیان است که؛ در وضع احکام شرعی، لازم است مقتضیات زمان و مکان، مصالح، مفاسد و منافع افراد جامعه مد نظر قرار گیرد. تأثیر زمان و مکان در اجتهاد در راستای تغییر موضوعات احکام اجتماعی اسلام است و اگر در اثر شرایط و مصلحت، تغییراتی در موضوعات احکام از جمله تعدد زوجات ایجاد شد، احکام آن قهراً عوض می شود.
تبیین پیامدهای مکانی-فضایی گردشگری بر روستاهای شهرستان رضوانشهر
نواحی روستایی با کارکردهای مختلف، شبکه ای به هم پیوسته از تعامل بین انسان و محیط هستند که در طی زمان و متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولات می شوند که این امر طی دو فرآیند مبتنی بر حرکت طبیعی (ارگانیگ) و برنامه ریزی از پیش اندیشیده شده اتفاق می افتد. در دهه های اخیر توسعه فعالیت های خود جوش گردشگری یکی از عوامل مهم در تغییر و تحول سکونتگاه های روستایی بوده است که این فعالیت ها تحولاتی عمیق و بنیادی را در ابعاد مختلف و بخصوص جنبه های کالبدی روستاها بجا گذاشته اند. روستاهای گردشگر پذیر شهرستان رضوانشهر نیز با وجود جاذبه های متنوع گردشگری، در سال های اخیر، با جذب گردشگر، دچار تحولات مختلفی شده اند. در مقاله حاضر که با هدف تبیین پیامدهای ناشی از توسعه گردشگری در روستاهای گردشگر پذیر شهرستان رضوانشهر تدوین گردیده، سعی شده به این پرسش که عوامل اصلی ایجاد پیامدهای متأثر از توسعه گردشگری درسکونتگاه های روستایی از دیدگاه جامعه نمونه کدامند؟ پاسخ داده شود تا از این طریق ابعاد و شاخص های گردشگری پایدار روستایی تعریف شده و در نهایت مدل مفهومی مناسبی برای توسعه گردشگری در مناطق روستایی ارائه گردد. روش تحقیق نیزدراینمطالعهتوصیفی-پیمایشی مبتنی بر تکمیل پرسش نامه بوده است. بدین منظور با بهره گیری از فرمول کوکران برای358 سرپرست خانوار از 23 روستای گردشگر پذیر شهرستان رضوانشهر بوده و تمامی مدیران محلی و 8 نفر از مسئولان دولتی پرسش نامه تدوین و تکمیل شده است. نتایج به دست آمده از داده ها نشان می دهد که از دیدگاه جامعه نمونه و مشاهدات صورت گرفته، در شیوه ساخت و ساز، چشم انداز طبیعی روستا، کاربری زمین، مسایل زیست محیطی پیامدها منفی بوده است ولی پیامدهایی مانند ایجاد اشتغال، مستحکم سازی ساختمان، توسعه زیر ساخت ها و افزایش آگاهی های مردم بومی، پیامدها مثبت ارزیابی شده است و در مجموع پیامدهای مکانی - فضایی در روستاهای ساحلی و کوهستانی بیشتر از روستاهای جلگه ای وکوهپایه ای بوده که برای کاهش اثرات منفی و افزایش اثرات مثبت مدل برنامه ریزی راهبردی مشارکتی همراه با نظام مدیریتی یکپارچه جهت حفظ و توسعه محیط روستا به عنوان بهترین راهبرد معرفی می گردد.
واکاوی نظری مفهوم مکان و مدیریت مکان در رهیافت نوین جرم شناسی مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
81 - 96
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: چالش ناامنی، یکی از پردوام ترین دغدغه های زندگی شهری در طول زمان بوده و امنیت نیز یکی از شاخص های مهم کیفیت زندگی است. در این میان دانش جرم شناسی، جرم شناسی محیطی و رویکردهای موقعیت محور پیشگیری از جرم تحولات مختلفی داشته اند. تحلیل های خٌرد و مکان محور از جرایم شهری یکی از راهبردهای نوین در پیشگیری از جرم است. بر این اساس هم اکنون، مفاهیمی همانند «مکان» و «مدیریت مکان»، نقش ارزشمندی در جرم شناسی یافته اند که کم تر بدان توجه شده است. در قرائت های کنونی از مکان مفهوم مکان تقلیل به قرائت های سنتی کلان مقیاس و میانی مقیاس آن شده و از سوی دیگر تکنیک مدیریت مکان در انزوای معرفی نظری و کاربست تجربی در بین متون داخلی قرار دارد.هدف پژوهش: هدف از این مقاله، شناخت نظری دو مفهوم کلیدی یاد شده در قالب یک نظام طبقه بندی صحیح معرفتی همسو با دانش جرم شناسی محیطی و جرم شناسی مکان است.روش پژوهش: رویکرد تحقیق، کیفی و ناظر بر مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل اسنادی است. راهبرد تحقیق ناظر بر استفاده نظام مند و منظم از داده های اسنادی ثانویه در جهت کشف، استخراج، طبقه بندی در سه حوزه مفهومی پایه ای مطالعه شامل مفهوم مکان، مفهوم مدیریت مکان و رویکرد جرم شناسی مکان است.نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد، مفهوم مکان در ادبیات تخصصی و بین رشته ای جرم شناسی دارای دو سطح قرائت سنتی و قرائت نوین هستند. هم چنین، در قرائت های نوین جرم شناسی مکانی، «مکان»، از منظر جرم شناسی حداقل در سه حوزه «رشد مفهومی»، «رشد دانشی» و «رشد سودمندی» عمیقاً جهش داشته و نیازمند خوانش یکپارچه است. بر این اساس مکان و «مدیریت مکان»، نیز حداقل از سه زاویه «نظریه های مکان محور جرم شناختی»، «نظریه های پیشگیری از جرم» و «نظریه های عملیات پلیسی» قابل ردیابی علمی است. در مجموع در این مطالعه، با موقعیت یابی نظری؛ نظام معنایی=مفهومی مکان و شبکه عینی آن واکاوی و تفسیر شد.
در امتداد زمان و مکان؛ بررسی و تحلیل اندیشه «معماری ممتد» در پروژه پردیس مرکزی دانشگاه قوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
86 - 97
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین چالش های دانش منظر، کشف راهبردهای عملی برای اعمال نگرش منظرین در مقیاس پروژه های عملیاتی است. در این میان یکی از مناقشه آمیزترین مقیاس های پروژه، مقیاسی میانی ا ست که در مرز مشترک پروژه معماری و منظر تعریف می شود و تاکنون صاحب نظران هرکدام از این دو حوزه کمتر به آن پرداخته اند. «معماری ممتد» به عنوان رویکردی مبتنی بر «نگرش منظرین» به پروژه، در مرز معماری و منظر حرکت می کند و با مطالعه دقیق مؤلفه های منظر پروژه، از طریق دو اصل «امتداد زمانی» و «امتداد مکانیِ» بستر پروژه؛ به دنبال آن است تا اثری خلق نماید که در عین همراه داشتن حافظه تاریخی، مبشر شکوفایی آینده باشد و افزون بر این دو، روح زمانه خود را نیز به نمایش بگذارد. همچنین اثر باید در کنار پاسخگویی به برنامه، در تعامل با منظر طبیعی پیرامون شکل گیرد و بیانگر زیبایی شناسی جغرافیای بستر نیز باشد. این پژوهش در پی آن است تا با استفاده از دستگاه سه عضویِ معنا، کارکرد و زیبایی شناسی به تحلیل پردیس مرکزی دانشگاه قوچ به عنوان یکی از شاخص ترین پروژه هایی که با این نگرش شکل گرفته است بپردازد و با ارزیابی ابعاد متفاوت آن، موفقیت راهبردهای اعمال شده را از نگرگاه مطابقت با منظر پروژه به بحث بگذارد. از سویی نظر بر آنکه رویکرد «معماری ممتد» علی رغم توفیق نسبی در انعکاس رویکرد منظر در مقیاس میانی معماری و محوطه، فاقد پیشینه تئوری جهت کشف راهبردهای عملی دستیابی به اهداف منظرین پروژه است، این جستار به بازشناسی و دسته بندی این رویکردها از طریق بازخوانی پروژه نیز می پردازد. در نهایت تحلیل این اثر بیانگر موفقیت چشمگیر آن در بیان مفاهیم منظر در مقیاس میانی معماری و منظر است و می توان مهم ترین راهبردها در دستیابی به هدف پروژه را «وحدانیت معنایی»، «ادغام کاربری ها»، «انعطاف کاربری ها»، «هم نوایی فرمی»، «استمرار فرمی» و «ارجاع فرمی» برشمرد.
جستاری در ضرورت و ساز و کار ضرب آهنگ کاوی فعالیت ها و رویدادها در توسعه دانش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
69 - 95
حوزه های تخصصی:
زندگی روزمره انسان ها مملوء از ضرب آهنگ های متنوع و تکرارپذیر فعالیت ها و رویدادها در زمان و مکان است. این موضوع ضرورت ضرب آهنگ کاوی را مؤکد می سازد. درواقع، علاوه بر اهمیت پیکربندی های فیزیکی فضا، مشاهده و درک آنچه در فضا در طی زمان اتفاق می افتد مهم است. در این پژوهش ضمن جستاری در باب ضرب آهنگ های زندگی روزمره، نظر طراحان به اهمیت و ضرورت توجه به این ضرب آهنگ ها در توسعه دانش طراحی معماری معطوف گردید. بنابراین، ابتدا با استفاده از استدلال منطقی و براساس پیشینه پژوهش، تصویری جامع از ضرب آهنگ های زندگی روزمره در فضاهای معماری ارائه می شود. در جهت آشکارسازی ضرورت و سازوکارهای ضرب آهنگ کاوی، از روش های مشاهده، مصاحبه عمیق و تحلیل محتوای کیفی برای مورد پژوهی در یک مجتمع آموزشی استفاده شد. یافته های این موردپژوهی نشان داد که در برخی از فضاها بیش از یک فعالیت و رویداد رخ می دهد. بنابراین، اتکاء صرف به استانداردها و هنجار های تثبیت شده کافی نیست و باید به ضرب آهنگ تکرار فعالیت ها و رویدادهای جاری در زمان و مکان نیز توجه کرد. سازوکارهای ضرب آهنگ کاوی که در این مورد پژوهی به تجربه گذاشته شد عبارت بودند از: حضور شخص پژوهشگر برای تجربه و درک فضا در بازه های زمانی متفاوت، استفاده از ابزارهای مستندسازی مشاهدات، مصاحبه با کاربران و نگارش روایت تجربه زیسته آن ها، دریافت ساختار منابع انسانی و در آخر مقایسه مدارک فنی طرح با فضای زیست شده معماری.اهداف پژوهش:شناخت و بررسی انواع ضرب آهنگ های زندگی روزمره در فضای معماری.ارائه سازوکاری برای ضرب آهنگ کاوی فعالیت ها و رویدادهای تکرار پذیر در فضای معماری.سؤالات پژوهش:انواع ضرب آهنگ های زندگی روزمره در فضای معماری کدام اند؟چگونه می توان سازوکاری برای ضرب آهنگ کاوی فعالیت ها و رویدادهای تکرارپذیر در فضای معماری ارائه کرد؟
معیارهای طراحی و برنامه ریزی در معماری شهرهای جدید و تاثیر آن در ماندگاری و دلبستگی ساکنین (مورد مطالعه: شهر جدید گلبهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
586 - 597
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی آن است تا از طریق ارتقاء دلبستگی افراد به محل زندگیشان زمینه ماندگاری آنها را در شهرهای جدید فراهم نماید. لذا به تبیین رابطه میان معیارهای کالبدی در مجتمع های مسکونی و حس دلبستگی به مکان در شهرهای جدید می پردازد. پژوهش پیش رو، پژوهشی بنیادی-کاربردی است و در بخش نظری متکی به مطالعات کتابخانه ای و راهبرد تحقیق کیفی و در بخش عملی از راهبرد تحقیق همبستگی و گونه رابطه ای آن استفاده کرده است، جهت گردآوری اطلاعات نیز از روش میدانی و پرسشنامه در شهر جدید گلبهار کمک گرفته است. همچنین از آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی برای تعیین ماهیت رابطه میان انگاره دلبستگی به مکان و معیارهای کالبدی واحدهای مسکونی واقع در مجتمع های مسکونی و همچنین رتبه بندی آن ها در نرم افزار SPSS استفاده شده است. از نقطه نظر ساکنان 8 معیار کلیدی مرتبط با حوزه واحدهای مسکونی در زمینه شکل گیری و ارتقای دلبستگی به مکان در مجتمع های مسکونی دارای اهمیت است. نتایج پژوهش ضمن تایید همبستگی معنادار این عوامل کالبدی با انگاره دلبستگی به مکان، غنای بصری (زیبایی) را از منظر ساکنین به عنوان اثرگذارترین عامل کالبدی در القاء حس دلبستگی به محل سکونتشان نشان داد و بر لزوم توجه به نیازهای والای انسانی (نیاز به زیبایی) تاکید نمود. همچنین مشخص شد در مواردی که افراد عوامل کالبدی واحد سکونتی خود را مناسب نیافته اند، تمایل بیشتری به ترک محل زندگیشان از خود بروز داده اند، که نشان دهنده آن است که از طریق ارتقای معیارهای کالبدی مرتبط با واحد سکونت می توان زمینه ماندگاری افراد را در مکان فراهم کرد.اهداف پژوهش:بررسی ماندگاری ساکنین شهرهای جدید از طریق ارتقای دلبستگی به مسکن توسط معیارهای کالبدی معماری.شناسایی و تبیین معیارهای کالبدی مؤثر بر ارتقای حس دلبستگی ساکنین.سؤالات پژوهش:چه رابطه ای میان معیارهای کالبدی مسکن و دلبستگی به مکان و ماندگاری ساکنین وجود دارد؟کدام یک از معیارهای کالبدی مسکن در ارتقای حس دلبستگی به مکان مؤثر است؟
سنجش شاخص های خلق حس مکان در توسعه های جدید شهری، نمونه مورد مطالعه: شهرک قدس قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
51 - 64
حوزه های تخصصی:
امروزه تضعیف ماهیت مکان یکی از مهمترین چالش های پیشِ روی شهرهای معاصر است. به گونه ای که ادراکات ساکنان را در رابطه خاصِ بین فرد و محیط، تحت الشعاع قرار داده است. مقاله حاضر در نظر دارد تا با شناسایی شاخص های تأثیر گذار به سنجش حس مکان در توسعه های جدید شهری بپردازد. به این منظور شهرک قدس واقع در شهر قم به عنوان نمونه مطالعاتی این پژهش انتخاب شده است. این مطالعه، ابتدا به تشریح مفهوم حس مکان، سطوح و مؤلفه های تشکیل دهنده آن از دیدگاه صاحبنظران حوزه های مرتبط علمی می پردازد و سپس در قالب چارچوبی مفهومی، متشکل از سه مؤلفه اصلی (کالبد، فعالیت و ادراک)، 12 شاخص و 45 زیرشاخص، به ارزیابی حس مکان در ساکنان شهرک قدس می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است که از نظام آمیخته بهره می برد. روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی است که در بستری پیمایشی با جامعه آماری 245 نفر از ساکنان شهرک قدس و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز در قالب دو گونه تحلیل توصیفی و استنباطی و با بهره از روش های آماری مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS23 و Amos Graphic26 صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش از میان سه مؤلفه سازنده حس مکان، مؤلفه های کارکردی_ فعالیتی، ادراکی_معنایی و کالبدی_بصری به ترتیب وزن بیشتری در سنجش حس مکان ساکنان کسب کرده اند. همچنین مطلوبیت برازش مدل مفهومی پژوهش با توجه به شاخص های طرح شده در مدل سازی معادلات ساختاری تأیید می گردد.
صورت بندی نقد مکان از دریچه اقتصاد سیاسی؛ تدقیق امر «شهری-رابطه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 27
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: مکان، لایه ای میانجی در قامت امر شهری-رابطه ای است. این برداشت هستی شناختی از مکان که از ظرفیّت مواجهه با ارتباطات پیچیده و منازعاتی محتمل برخوردار است، به منظور تدقیق، مستلزم مداقّه ای انتقادی است. آن وجهی از شهرگراییِ انتقادی مدِّ نظر است که این هستی شناختیِ بازتعریف شده را در بستر واقعیّات جامعه شهری از حیث بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بنشاند و مکان را در قامت یک انتزاع انضمامی تبیین نماید. اقتصاد سیاسی مکان توأم با آموزه های برآمده از نظریّه انتقادی، رهیافتی است در جهت نیل به این مهم.
هدف: تدقیق مفهوم «مکان در قامت امر شهری-رابطه ای» به میانجی مداقّه ای انتقادی در بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ اثر گذار بر مکان های شهری
روش : پارادایم تلفیقیِ تحقیق مبتنی بر پسا اثبات گرایی و تفسیرگرایی است و واقعیّت های اجتماعی را به تبعیّت از ارزش های هنجاریِ مکان ، و نیز با مداخله مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تفسیر و تحلیل می کند. نوشتار پیشِ رو با اتّخاذ یک معرفت شناسیِ هنجاری-انتقادی و راهبرد قیاسی، و با کاربست رهیافت کیفی و از مجرای مرور اسناد کتابخانه ای و تحلیل و بسط آرای نظری، در پی یک صورت بندی انتقادیِ منسجم نسبت به مفهوم مکان با هدف تدقیقش به مثابه امر شهری-رابطه ای است.
یافته ها و نتیجه گیری: «مکان به عنوان امر شهری-رابطه ای» در متن نیروها و مناسباتی قرار دارد که مُبیّن یک شیوه تولید مُعیّن اند. این نیروها و مناسبات از گذرِ نقد اقتصاد سیاسی به هشت سرفصل مشخّص ره می بَرند که مشتمل بر تبیین ارزش استفاده در مقابل ارزش مبادله در متن بت وارگی کالا، مالکیّت خصوصی در مقابل امر اشتراکی، انباشت سرمایه، حقِّ به شهر و نابرابری، دولت در مقابل بخش خصوصی، آکادمی و بازار، و ماهیّت دیالکتیکی مکان است. کارکرد موثّرِ مکان در قامت «امر شهری-رابطه ای» در متن شیوه تولید حاکم بر آن، منوط به برخی بالقوّه گی ها و نابالقوّه گی هایِ دخیل در تدقیق این هستی شناختی جدید از مکان است.
نقش«خیال» در هویت بخشی به مکان در معماری (مطالعه موردی: مسجد دو مناره سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
93 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش «خیال» در هویت بخشی به مکان در معماری است. روش پژوهش به صورت آمیخته است. تعداد نمونه در بخش کیفی 15 مقاله و 9 خبره در امر معماری شهری است و از روش نمونه گیری هدفمند منابع و گلوله برفی خبرگان انتخاب شدند. نمونه در بخش کمی برای تکنیک دیمتل 9 نفر بر اساس روش گلوله برفی انتخاب شدند.. برای تفسیر در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون برای استخراج مضامین از نرم افزار مکس کیوآدا 12 استفاده شد. در بخش کمی از تکنیک دیمتل از نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان داد که مکان، هویت و اعتبار خود را از معانی و مفاهیمی که ناظر و کاربر آن در ذهن می پروراند، می گیرد. خیال یکی از مهمترین قابلیت های انسانی است که با توانایی هایی که دارد، می تواند بسیاری از رویدادهای ذهنی در جهت هویت بخشی به مکان را ایجاد نماید.