مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
انقلاب های عربی
حوزه های تخصصی:
تبیین سازه انگارانه مؤلفه های مؤثر در مناسبات راهبردی امارات متحده عربی با ایران ، موضوع اصلی این مقاله است. برای این منظور، علاوه بر ارائه چارچوب نظری مناسب و تبیین مبانی سیاست خارجی امارات متحده عربی، مسائلی همچون رقابت منطقه ای ایرانی- عربی در عراق جدید، اختلافات سرزمینی دو کشور در خلیج فارس، فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران، جنبش های انقلابی در جهان عرب، به ویژه در بحرین و مناسبات اقتصادی ابوظبی- تهران، بررسی می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، به رغم برخی اختلافات اساسی میان دو کشور، پیوندهای راهبردی مهمی میان آنها برقرار است که میدان مانور اقدامات یکجانبه و به ضرر دیگری را برای هر دو کشور محدود کرده است.
اخوانی گرایی و سیاست خارجی قطردر قبال انقلاب های عربی 2011(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، ارائه تحلیلی اخوانی گرایانه از سیاست خارجی دولت قطر در قبال انقلاب های عربی سال 2011م است. کنش گری قطر با اقتباس از گفتمان اسلام سیاسی اخوانی، ترکیبی از کنش های عمل گرا و اخوانی گرا را در سیاست خارجی این امیرنشین در جریان خیزش های مردمی جهان عرب، به تصویر می کشد. بدین ترتیب، نوشتار حاضر، نخست سیمایی کلی از سیاست خارجی قطر، بر مبنای اخوانی گرایی و ارائه هویتی نو ترسیم و سپس، شاخص های آن را در عمل گرایی قطر مورد کندوکاو قرار داده و در نهایت، جایگاه گفتمان اسلام سیاسی اخوانی در سیاست خارجی قطر را در وقوع و تکوین انقلاب های عربی بررسی می کند.
نقش رسانه های جدید در انقلاب های جهان عرب (2012 ـ 2011) (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سال های 2011 و 2012 شاهد دگرگونی و حوادث بزرگی در جهان عرب بود. موج آزادی خواهی، ظلم ستیزی و انقلاب، جهان عرب را فراگرفت و این موج با استعفای عبدالله صالح، دیکتاتور یمن به اوج خود رسید. از زمان وقوع انقلاب در کشورهای فوق الذکر مطالب گوناگونی درباره نقش رسانه های جمعی مانند شبکه های تلویزیونی، خبری یا ماهواره ای، جراید و مطبوعات و ... همچنین رسانه های جدید یا دیجیتال مانند سایت های اینترنتی اعم از شبکه های ارتباطی مجازی مانند فیس بوک، توییتر و ... در پیشبرد روند این اعتراض ها و انقلاب ها نوشته شده است. رسانه ها با آگاهی دادن به مردم، انتشار اطلاعات و گسترش عقاید آزادی خواهی و ظلم ستیزی به منزلة یکی از عوامل تسریع کنندة این انقلاب ها به حساب می آیند. این مقاله به شیوه توصیفی ـ تحلیلی ضمن تبیین مختصر مشخصات انقلا ب های عربی، به این سؤال اصلی پاسخ می دهد: رسانه های جدید چه تأثیری بر انقلاب های عربی داشته است؟
رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
تحولات جهان عرب پس از سال 2011 شرایط ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را دگرگون ساخته است. این تحولات که تحلیل گران غربی آن را «بهار عربی» می نامند و ما آن را «بیداری اسلامی» می خوانیم، پدیده ای بی نظیر در این منطقه جغرافیای سیاسی محسوب می شود که سیاست خارجی تمام بازیگران منطقه ای از جمله جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. در همین راستا، این پرسش مطرح می گردد که عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه کدامند؟ فرضیه نوشتار این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در ارتباط با تحولات جدید منطقه، تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیکی و واقع گرایی بوده است. در این نوشتار سعی بر آن است با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با تأکید بر گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به تبیین موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در قبال انقلاب های تونس، مصر، لیبی، یمن و تحولات بحرین و سوریه پرداخته شود.
علل و انگیزه های عملیات نظامی روسیه در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که روسیه یکی از مهم ترین مخالفان اقدام نظامی در سایر کشورها و احترام به تمامیت ارضی دولت های مستقل است، پرسش اینجاست که چه منافعی این کشور را به دست زدن به اقدام نظامی در سوریه قانع کرده است؟ از نظر نویسندگان این مقاله، تلاش روسیه برای ارائه تصویر خود به عنوان دولتی مقتدر در مناطقی که در حوزه امنیتی آن قرار می گیرند در سطح بین المللی؛ لزوم حمایت از محور سوریه، ایران، عراق و حزب الله لبنان در سطح منطقه ای و جلوگیری از احیای جریان های اسلام گرای افراطی در قفقاز شمالی در سطح ملی، می تواند توضیح دهنده رفتار روسیه در اقدام به عملیات نظامی در سوریه باشد.
دین و انقلاب های عربی: مطالعه موردی انقلاب مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول نیم قرن گذشته و در سایه کمرنگ شدن تز «سکولارسازی» و تلاش برای جدایی دین و سیاست، نقش و جایگاه دین در حوزه عمومی مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی بوده است. هدف نوشتار حاضر مطالعه حضور دین درون حوزه عمومی است و برای این کار تلاش می کند تا از طریق پرداختن به نشانه های حضور دین از حضور بسیج کنندگی و حضور نمادین گرفته تا حضور سیاسی و در نهایت حضور نهادی، تحولات سیاسی مصر در طول سه سال گذشته را مورد واکاوی قرار دهد. حضور دین در حوزه عمومی مصر یکی از ویژگی های اصلی دوره پس از انقلاب 25 ژانویه به شمار می رود و این حضور باعث نگرانی برخی ها شده است و این نه فقط به دلیل قطب بندی ها و اختلافات میان نیروهای اسلامی و نیروهای لیبرالی و سکولار است، بلکه همچنین به دلیل چیزی است که برخی ها آن را نقض دستاوردهای انقلاب مصر به عنوان یک انقلاب مدنی می دانند؛ انقلابی که طبق نظر این طیف می بایست در دو عرصه سیاسی و اجتماعی فضای بیشتری به نیروهای مدنی در مقایسه با جریان های دینی بدهد و این چیزی است که به نظر برخی ها اگر محقق نشود، ممکن است فرآیند تحول دموکراتیک در مصر به شکست بیانجامد. اما عده ای دیگر معتقدند که سرنگونی نظام مبارک و پایان سیطره حزب حاکم (حزب ملی دموکراتیک)، منجر به بروز تنوع شدید در نقشه صحنه سیاسی مصر و وزن بازیگران گوناگون از جمله بازیگران اسلامی شده است. بنابراین از زمان برکناری مبارک، احزاب و گروه های سیاسی جدیدی ظاهر شده اند که به جریان های فکری و ایدئولوژیکی گوناگونی وابسته هستند. اما تحول برجسته در وضعیت پراکندگی و افتراقی نمایان است که جنبش ها و احزاب اسلامی در دوره پس از انقلاب ها به آن دچار شده اند. از این رو تعداد احزابی که به مرجعیت دینی تکیه دارند، از 15 حزب عبور کرده و اگر وضعیت گشایش سیاسی کنونی تداوم یابد، همچنان امکان افزایش این تعداد وجود دارد. نوشتار حاضر به این نتیجه می رسد که دین نقش مهمی در تعیین شکل تحول دموکراتیک و ماهیت آن در مصر در خلال دوره آتی خواهد داشت. همچنین تاکید می کند که چنین نیست که تنها یک نیروی اسلامی بر حوزه عمومی تسلط داشته باشد؛ بلکه نوعی پراکندگی و تنوع درون جنبش اسلامی رخ داده است. این پژوهش اشاره می کند که هرگاه مصر به سمت دموکراسی گام بر می دارد، تحولی در گفتمان احزاب و جریان های سیاسی قدیمی و جدید رخ داده و ایدئولوژی و اقدامات آن ها متنوع و گوناگون شده است.
بررسی تطبیقی نقش ناکارآمدی دستگاه سرکوب در انقلاب های عربی: مطالعه موردی تونس، مصر، لیبی و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی نقش دستگاه سرکوب در انقلاب های عربی سال 2011 به انجام رسیده است. در این سال چهار رژیم عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) یکی پس از دیگری از هم فروپاشید، اما برخی دیگر نظیر بحرین، مراکش، الجزایر و اردن با وجود این که با اعتراضات گسترده مردمی مواجه شدند، ولی رخداد انقلاب را تجربه نکردند. شروط علّی مشترک چندی در فروپاشی این رژیم های سیاسی یا آن چه به عنوان انقلاب های عربی شناخته می شود، مؤثر بوده است. این تحقیق با توجه به تجارب انقلاب های پیشین و انتظار برآمده از دستگاههای نظری انقلاب، بدنبال بررسی یکی از تعیین کنند ترین علل وقوع انقلاب هاست و در صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا عامل «ناکارآمدی دستگاه سرکوب» و به طور مشخص ارتش، در وقوع انقلاب های عربی مؤثر بوده است؟ نتایج این تحقیق از طریق مقایسه چهار مورد انقلابی (تونس، مصر، لیبی و یمن) و دو مورد غیرانقلابی (الجزایر و مراکش) با استفاده از روش تطبیقی و با کمک تکنیک اختلاف میل نشان می دهد که عامل ناکارآمدی دستگاه سرکوب در هر چهار مورد انقلابی مشترک بوده است و کشورهای عربی که با وجود مشابهت ها با کشورهای فوق، واقعه انقلاب را در سال 2011 تجربه نکردند، فاقد شرط یادشده بوده اند و بنابراین حضور و غیاب این عامل در وقوع/ عدم وقوع این انقلاب ها تعیین کننده بوده است.
سیاست خاورمیانه ای روسیه از 2015-2011 (با تأکید بر کشورهای عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2011 (وقوع انقلاب های عربی) تا سال 2015 (اوج بحران در سوریه) فصل جدیدی از سیاست خاورمیانه ای بازیگران فرامنطقه ای از جمله روسیه را رقم زد. پیوندهای دیرینه مسکو با منطقه و تمایل آن به ایفای نقش بیشتر در معادلات بین المللی سبب شد تا سیاست جدیدی در راستای تحقق منافع کرملین به کار گرفته شود. حضور غیرفعال در تونس و مصر به همراهی روسیه با غرب در صحنه لیبی منجر شد که هرچند غافل گیری مسکو را به دنبال داشت؛ اما ادامه این روندها به سمت خاورمیانه، موجب نگرانی این کشور از جهت گیری های آتی و تسری آن به محیط امنیتی روسیه در جمهوری های اتحاد شوروی شد. این مسئله زمینه ایفای نقش هرچه فعال تر مسکو در منطقه را ایجاد کرد. در حالی که پیش از وقوع انقلاب های عربی، کارگزاران روس با حفظ فاصله مناسب بر تأمین و حفظ منافع خویش در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا تلاش می کردند و علاقه ای برای مداخله در امور بازیگران منطقه از خود بروز نمی دادند. در این نوشتار تلاش بر این است تا با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای نظریه «واقع گرایی تهاجمی» به تبیین اهمیت حضور روسیه در صحنه خاورمیانه به ویژه پس از خیزش های مردمی پرداخته شود. شایان توجه اینکه در این راستا یافته ها حاکی از آن است که سیاست روسیه بر مبنای جلوگیری از تسری خیزش ها به منطقه اوراسیا و نیز ایفای نقش بیشتر در معادلات بین المللی به دنبال خلأ ناشی از حضور ایالات متحده در منطقه است.
بررسی رویکرد ارتش در انقلاب های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات کشورهای عربی و فرجام خیزش های انقلابی، با دخالت ارتش در این اعتراضات نسبت نزدیکی دارد. مقاله حاضر این پرسش اصلی را مطرح می کند که رویکرد و نقش ارتش در انقلاب ها و خیزش های عربی چه بوده است؟ فرضیه پژوهش آن است که در مصر و تونس ارتش در کنار انقلابیون قرار گرفت. در لیبی، نیروهای ارتش در مواجهه با اعتراضات مردمی دچار انشعاب شدند و مخالفان توانستند در جنگ داخلی بر رژیم قذافی پیروز شوند. در سوریه و یمن، هرچند فرار از ارتش صورت گرفت، ولی به اندازه ای نبود که انسجام ارتش را برهم زند. در بحرین، ارتش در جریان تظاهرات مخالفت آمیز، به سلطنت آل خلیفه پای بند ماند. بنابراین، رویکرد ارتش ها در فرایند های اعتراضات نه تنها اثرگذار، بلکه تعیین کننده بوده است. این مقاله، با روش تحلیلی-توصیفی و در قالب نظریه های نسل دوم، به خصوص جانسون و تیلی، به نفوذ و تأثیر ارتش های عربی در انقلاب ها و خیزش های کشورهاشان پرداخته و با این هدف، تحولات جهان عرب را مورد واکاوی قرار می دهد.
سیاست خاورمیانه ای روسیه پس از انقلاب های عربی: مطالعه موردی سوریه
حوزه های تخصصی:
موج خیزش های انقلابی در کشورهای عربی خاورمیانه از یک سو منجر به سرنگونی دولت های حاکم در تونس، مصر، لیبی و یمن شد و از سوی دیگر فضای شکل گیری جنگ داخلی در سوریه را فراهم ساخت. همزمان با گسترش حرکت های انقلابی در منطقه، روسیه با توجه به ترجیحات امنیتی، سیاسی و اقتصادی خویش از رویکرد حفظ وضع موجود پیروی کرد و استراتژی خود را در حمایت از دولت قانونی دمشق مبتنی ساخت. این امر زمینه تقابل و در برخی موارد همکاری گسترده با برخی بازیگران منطقه را فراهم آورد. مقاله پیش رو تلاش دارد تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای نظریه "واقع گرایی تهاجمی"به تبیین اهمیت گسترش حضور روسیه در خاورمیانه به ویژه پس از خیزش های انقلابی بپردازد. یافته ها حاکی از آن است که سیاست روسیه بر مبنای ممانعت از تسری خیزش ها به منطقه اوراسیا و نیز ایفای نقش بیشتر در معادلات بین المللی به دنبال خلاء ناشی از حضور ایالات متحده در منطقه قرار دارد که این امر دلایل واگرایی و همگرایی مسکو با برخی بازیگران منطقه را نیز آشکار می سازد.
بازنمایی رسانه ای ترکیه از سیاست منطقه ای حزب عدالت و توسعه در پرتو تحولات غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی بازنمایی رسانه های ترکیه از سیاست منطقه ای و ناکامی های راهبردی نخبگان حزب عدالت و توسعه برای تبدیل کردن ترکیه به هژمون منطقه ای در دوره پس از انقلاب های عربی (2011م) به نگارش در آمده است. با وقوع تحولات انقلابی در منطقه، رهبران ترکیه با نگاهی نوین به دارایی های راهبردی و ژئوپلیتیکی خود، در رویکردهای خود که مبتنی بر استراتژی «مشکل صفر با همسایگان» بود، تجدید نظر کردند و در راستای راهبری تحولات و بیشینه سازی نفوذ نظم اخوانی در منطقه، گام برداشتند. به گونه ای که راهبردهای منطقه ای این کشور با ورود به بازی بزرگ غرب آسیا به تدریج امنیتی، مداخله گرایانه و ایدئولوژیک شده است. این مقاله با بهره گیری از مفروضه های نظری «تحلیل تغییر در سیاست خارجی»، به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که چه مؤلفه هایی موجب تغییر سیاست های منطقه ای تعامل گرایانه آنکارا در دوره پس از انقلاب های عربی شده است و رسانه های ترکیه برای مشروع سازی سیاست های تهاجمی اردوغان چگونه به بازنمایی راهبردهای مداخله گرایانه آک پارتی در غرب آسیا می پردازند؟ همچنین با مطالعه متغیرهای تأثیرگذار در تغییر رویکردهای سیاست خارجی ترکیه و با در نظر گرفتن چشم انداز سیاست خارجی ترکیه در دوره پس از همه پرسی 2017م، پیشنهادهایی به منظور برنامه سازی در شبکه های برون مرزی صداوسیما ارائه شده است.
سیاست دیجیتال و تباهی سیاسی در دولت های ضعیف: تجربه انقلاب های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
709 - 726
حوزه های تخصصی:
درحالی که دیدگاه مسلط رابطه ضروری میان گسترش دسترسی به رسانه های دیجیتال و بسط ظرفیت های استقرار و تثبیت دموکراسی قائل است، تجربه انقلاب های عربی، نتایجی خلاف این دیدگاه خوش بینانه پیش روی ما قرار می دهد. مقاله نشان می دهد که رسانه های دیجیتال در مراحل مختلف تحولات کشورهای عربی، تأثیرات مختلفی برجای گذاشته اند. در مرحله فروپاشی رژیم های اقتدارگرا، این تأثیر بسیار سریع و شدید بوده است؛ در مرحله شکل گیری نظم بدیل دموکراتیک، این تأثیرگذاری اندک بوده و در نهایت در مرحله آخر، از قابلیت های این شبکه ها به عنوان ابزاری در خدمت نفرت پراکنی قومی و دینی و تشدید خشونت استفاده شده است. براساس الگوی «دولت های ضعیف- جوامع قوی» نشان داده ایم که چگونه ضعف ساختاری دولت و وجود یک جامعه به شدت پراکنده، فاقد انسجام و «قوی» در خاورمیانه باید به عنوان کلید درک تأثیرگذاری سریع و شدید سیاست دیجیتال در مرحله فروپاشی رژیم های اقتدارگرای عرب و بدل شدن این ابزارها به عنصر تشدیدکننده روند تباهی سیاسی این کشورها در مرحله انحطاط انقلاب های عربی لحاظ شود.
علل گسترش روابط روسیه و مصر پس از انقلاب های عربی
حوزه های تخصصی:
انقلاب های عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا که منجر به سقوط برخی نظام های سیاسی محافظه کار در این منطقه شد، جنبش اجتماعی گسترده ای با آثار سیاسی به دنبال داشته است، به گونه ای که می توان گفت بر اثر این تحولات، خاورمیانه در حال گذار به شرایط جدید و فاصله گرفتن از وضعیت سابق است. در اثر این جابجایی، وزن استراتژیک برخی از کشورها در حال کاهش است و در مقابل، جایگاه و وزن منطقه ای کشورهای دیگر در حال افزایش است. مصر از گذشته تا امروز نقش مهمی در خاورمیانه و سیاست بین المللی بازی کرده است و برای درک بهتر و تجزیه و تحلیل درست سیاست خارجی مصر باید به چهار نکته کلیدی که همان موقعیت ژئوپلیتیکی و جغرافیایی مصر، منافع ملی، قدرت های بزرگ و رهبران مصر هستند، توجه کرد. علاوه بر این، مصر هنوز مأمور حفاظت از منافع ملی اعراب است. از سوی دیگر، در پی این تحولات قدرت های بزرگ بین المللی را به شگفت درآورد. در واقع، تحولات موسوم به بهار عربی برای روسیه نیز همانند سایر قدرت های بزرگ نگرانی ها و چالش هایی را در بر داشته است. به طوری که دولت روسیه برای دستیابی به اهداف و منافع خود در خاور میانه ناگزیر به تغییر برخی از رویکردهای سنتی خود در این منطقه است. برای مثال صحنه لیبی نتایج نامطلوب فراوانی برای سیاست خاور میانه روسیه به همراه داشت و باعث بروز مشکلات داخلی و خارجی برای روسیه گردید و یک نوع سیاست همکاری با غرب را در پیش گرفت. در حالی که در مورد مصر روسیه توانسته بود پایه های محکم و قابل اعتمادی برای گسترش روابط با این کشور پی ریزی کند و به عنوان یک جزیره باثبات خاورمیانه عربی درصدد برآمد تا الگوی همکاری راهبردی با این کشور را در پیش گیرد.
بیداری اسلامی و چالش های پیش رو در کشورهای خاورمیانه
منبع:
پژوهش های سیاسی سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۹
31 - 50
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران، انقلاب های رنگی و انقلاب های عربی با چارچوب نظری جان فوران
منبع:
پژوهش های سیاسی سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۹
98 - 108
حوزه های تخصصی:
ظهور و افول یک مدل؛ فهم سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلاب های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
97 - 137
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مطالعه متغیرهای تأثیرگذار در فهم فراز و نشیب های سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلاب های عربی نگارش یافته است. انقلاب های عربی به عنوان یک شوک برون زا با تحول در ساخت قدرت و هویت منطقه ای و با فراهم ساختن فرصت ها و تهدیدهای محیطی، چشم انداز سیاست خارجی تعامل گرایانه و کارایی مدل حکومتی موفق ترکیه را با آزمونی سخت مواجه ساخته و سیاست خارجی این کشور را به تدریج به سمت خاورمیانه ای شدن سوق داده است. پژوهش حاضر با یک مطالعه تحلیلی- میدانی و با بهره گیری از مفروضه های نظری تغییر در سیاست خارجی به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها بوده که «چه مؤلفه هایی (ساختاری- داخلی) و چگونه به رویکردهای سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلاب های عربی شکل داده اند؟ رهبران ترکیه چه برداشتی از تحولات انقلابی خاورمیانه داشته اند و برداشت اردوغان از نقش و جایگاه ترکیه در شکل دهی به یک نظم اخوانی در منطقه چگونه به یک رفتار تهاجمی و هویتی شکل داده است؟» بر این اساس، مقاله حاضر با تحلیل مؤلفه های ساختاری و داخلی تعیین کننده در تغییر رویکردهای سیاست خارجی ترکیه، نقش متغیرهای میانجی را برجسته کرده است؛ به ویژه سوءبرداشت رهبران «AKP» از موازنه قدرت منطقه ای، سوءمحاسبات آن ها از قابلیت های مادی و هویتی خود و ظرفیت های متحدان منطقه ای شان برای تبدیل شدن به جایگاه رهبری در خاورمیانه عربی.
امنیت رژیم و منطق اتحادها در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
105 - 132
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال فهم نظام مند منطق اتحادهای ناپایدار در خاورمیانه پساانقلاب های عربی است. دولت های خاورمیانه بر چه اساسی وارد اتحاد با یکدیگر می شوند و رفتار ائتلاف سازی سیال آنها تحت تأثیر چه متغیرهایی است؟ برخلاف رویکردهای جریان اصلی در تبیین ماهیت اتحادها، متغیرهایی همچون موازنه قدرت، آنارشی، هویت و تهدیدات خارجی به تنهایی قادر به فهم سازوکارها و پیچیدگی های تجربی رفتار اتحادسازی دولت های خاورمیانه نیستند. مقاله حاضر با بهره گیری از نظریه های اتحاد در روابط بین الملل، چارچوب تلفیقی «امنیت رژیم» را به عنوان رویکرد آلترناتیوی در فهم ریشه های اتحاد در خاورمیانه پیشنهاد می کند. به رغم تحول در محیط بین المللی و منطقه ای، منافع اصلی برای هر کدام از دولت های خاورمیانه هنوز تأمین بقا و امنیت رژیم سیاسی آنهاست. در واقع، گزینه های روابط خارجی و اتحادسازی دولت های خاورمیانه مبتنی بر کنش پویای آنها به منظور حفظ امنیت رژیم حاکم در مقابل تهدیدات بالقوه داخلی و خارجی است. در چنین شرایطی، اتحادها به عنوان ائتلاف های فراملی میان متحدان بالقوه برای تأمین بقای رژیم های سیاسی فرمول بندی می شود. در راستای آزمون ایده اصلی مقاله، به بررسی موردی ائتلاف های منطقه ای خاورمیانه پرداخته می شود.
انقلاب های عربی: گذار از نسل های چهارگانه نظریه انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که تمامی جریان های فکری موجود در نسل های مختلف نظریه انقلاب تنها قادر به شناخت و تفسیر ابعاد آن دسته از انقلاب هایی هستند که در صدد شناخت آنها برآمده اند، به نظر می رسد استفاده از آنها برای توجیه نظری انقلاب های آتی معقول و کارآمد نباشد. بر این اساس، شاکله اصلی نظریه های انقلاب در طول چهار نسل نظری پیشین مبتنی بر یک مجموعه از عوامل و مولفه های از پیش تعیین شده به عنوان عوامل پیشبرد انقلاب است که بنا بر ضرورت در تمامی انقلاب-ها به ویژه انقلاب هایی که بعد از زمان ارائه آنها به وقوع پیوسته اند موضوعیت ندارد. با توجه به این توضیحات و عنوان نوشتار حاضر می توان این سوال را مطرح کرد، آیا تمامی ابعاد انقلاب های عربی به واسطه دیدگاه های موجود در نسل های چهارگانه نظریه انقلاب قابل توجیه و تبیین نظری هستند؟ نتیجه بررسی های بعمل آمده گویای آن است که حداقل در سه حوزه یعنی اتصال فرآیندی سطوح داخل و بین الملل در یک چارچوب تاریخی خاص، نقش بی طرفانه ارتش در تبدیل ناآرامی ها به انقلاب و در نهایت پیروزی انقلاب ها در شرایط فقدان رهبری با عوامل مورد اشاره در نظریه های پیشین تفاوت عمیقی دارند. مولف در این اثر قصد دارد بر پایه روش انطباق عوامل تاثیرگذار بر بروز ناآرامی های عربی در سه حوزه مذکور با عوامل مورد اشاره همسان در نظریه های چهارگانه انقلاب تفاوت های یاد شده را بررسی نماید.
ارزیابی علل رشد و گسترش افراط گرایی مذهبی در آسیای مرکزی (2019-2009)
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
137-159
حوزه های تخصصی:
پس از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی مدل توسعه کمونیستی و روی کارآمدن رژیم های ریاست جمهوری اقتدارگرا در جوامع آسیای مرکزی، مجموعه ای از عوامل داخلی و خارجی، موجبات اختلال در روند برقراری نهادهای دموکراتیک و توسعه دموکراسی در این جوامع را فراهم کردند. متعاقب آن، پدیده افراط گرایی مذهبی در پنج جمهوری تازه استقلال یافته، به یک نگرانی برای دولتهای منطقه تبدیل شد. از سوی دیگر با بروز انقلاب های عربی و پیامدهای آن در خاورمیانه، وجوه برخی تشابه ها میان جوامع عربی و جوامع آسیای مرکزی، زمینه الهام گیری این مناطق از انقلاب های مذکور را بوجود آورد. در این چارچوب، مقاله حاضر تلاش کرده است تا با بهره گیری از نظریه مشارکت جک اسنایدر، به مطالعه بازخیزش دین به عنوان پدیده ناشی از توسعه سیاسی معاصر که ویژگی عمده آن افزایش تقاضا برای مشارکت سیاسی توده هاست پرداخته و تأثیر آن بر رشد افراط گرایی دینی جوامع آسیای مرکزی را بررسی کند. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است و از منابع معتبر کتابخانه ای و اینترنتی به شیوه جمع آوری اسناد بهره گرفته است .
ادوارد سعید، انقلاب های عربی و مسئله امنیت انتقادی در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
پس از وقوع انقلاب های عربی یکی از مباحث مهم در مطالعات خاورمیانه، تحلیل موضوعی و تجربی این تحول شگرف از رهگذر نظریه ها است. چگونه با رویکردی جدید ودر قالب نظریه پسااستعمارگرایی یا رویکرد سعیدی (ادوارد سعید) می توان تحولات سال 2011 و 2012 جهان عرب را مطالعه کرد؟ درواقع با خیزش های مردمی سال های 2010 و2011 در جهان عرب و رخداد انقلاب های عربی، سیمای جدیدی از آرایش قدرت، حکومت و نیروهای اجتماعی و سیاسی در منطقه عربی ترسیم شده است. به تبع این مفصل بندی جدید، تأثیری مستقیم بر ارائه وشکل نوینی از نظم و امنیت منطقه ای را در پی خواهد داشت؛ بنابراین این نوشتار نیز از همین زاویه تأثیر انقلاب های عربی را بر نظم های جدید منطقه خاورمیانه، به ویژه بر نظم امنیت انتقادی مطالعه می کند.