شرحی بر فلسفة نظری و سیاسی افلاطون
حوزه های تخصصی:
این مقاله گزارش کوتاهی است درمورد مهم ترین موضوعات فلسفی افلاطون در باب نظر و سیاست. بحث اصلی تحقق دولت شهر آرمانی است که در بخش فلسفة سیاسی مطرح است. نخست به نظریات افلاطون دربارة شناسایی، بقای نفس، نظریة مُثل، که از زیر بنایی ترین اصول فلسفة افلاطون است، و سپس به طرح مسائلی از قبیل عدالت، تربیت، فضلیت اخلاقی، و آیین کشورداری پرداخته شده است. افلاطون دربارة دولت مثالی خود می گوید که دانایان باید اداره امور شهر را به دست بگیرند زیرا آن ها دارای فضلیت اند و به دریافت حقیقت نایل شده اند. وی همچنین به کمک روش دیالکتیک سعی دارد شناخت را از سطح محسوسات به درجة عالی تر یعنی درک معقولات بالا ببرد. بدین منظور تمثیلی می آورد که به ""زندان غار"" معروف است. در این تمثیل، انسان با تزکیه و تربیت حدود شناخت خود را عقلانی می کند و به حقیقت مطلق، که همان عالم مثال است، می رسد. افلاطون قدم به قدم با مثل پیش می رود و می گوید فلاسفه اند که از اسارت جهل و نادانی رها شده و جهان نادیدنی را دیده اند و چون به معرفت واقعی رسیده اند پس برای حکمرانی سزاوارترند.