مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
فرهنگ سازمانی
حوزههای تخصصی:
اهداف: ترویج اخلاق حرفه ای در دانشگاه، در گرو تصور انسان از فرهنگ سازمانی دانشگاه است. فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از عوامل مهم پیشرفت یا شکست سازمان ها شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی در دانشگاه کاشان انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی- همبستگی در 260 عضو هیات علمی دانشگاه کاشان انجام شد و 110 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. از 2 پرسش نامه فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با آزمون های T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون ، رگرسیون و تحلیل واریانس چندگانه و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 16 صورت گرفت.
یافته ها: میانگین مولفه فرهنگ سازمانی (78/0±20/4) و اخلاق حرفه ای (7/0±22/4) بالاتر از حد متوسط بود. از میان مولفه های فرهنگ سازمانی، تنها مولفه های ریسک پذیری (22/2=t؛ 03/0=p) و تیم گرایی (80/1=t؛ 045/0=p) قابلیت پیش بینی اخلاق حرفه ای اعضا را داشتند. تنها رابطه بین فرهنگ سازمانی و مولفه کرامت انسانی معنی دار بود (24/0=r؛ 02/0=p).
نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی بر رفتار فردی، عملکرد سازمانی، انگیزش شغلی، خلاقیت و نوآوری، تعهد و اخلاق حرفه ای تاثیر می گذارد.
فراتحلیل تأثیر فرهنگ سازمانی براستقرار مدیریت دانش در سازمان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر موضوع دانش به بحث محافل علمی و عرصه های عملی تبدیل شده است. دانش باعث خلق مزیت رقابتی می شود و سازمان هایی که قادر به کسب دانش کاری مورد نیاز خود و استفاده از آن نباشند، در عرصه رقابت محکوم به شکست هستند. یکی از ابزارهایی که می تواند سازمان ها را در تامین این هدف یاری کند، مدیریت دانش است. اما این به تنهایی کافی نیست، زیرا موفقیت سازمان در اجرای هر استراتژی از جمله مدیریت دانش تا اندازه زیادی به حمایت و پشتیبانی فرهنگ سازمانی از آن استراتژی بستگی دارد. تلاش سازمان ها برای تبدیل شدن به سازمان دانش محور در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که ویژگی های فرهنگی مورد نیاز برای اجرای مدیریت دانش در سازمان وجود داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش را در سازمان ها بررسی کند. بدین منظور، از بین 42 پژوهش، 13 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب، و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. یافته های پژوهش نشان داد که اندازه تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان ها 77/0 بود( P≤ . /002 ). این اندازه اثر مطابق جدول کوهن در حد زیاد قرار دارد. از پیشنهادهای مهم این پژوهش، افزایش میزان سرمایه گذاری به منظور گسترش زیرساخت های فرهنگی سازمان است. فرهنگ سازمانی به عنوان اهرمی قدرتمند برای تقویت رفتار سازمانی عمل کرده، باعث می شود که افراد در تلاش برای نگهداشت پایگاه قدرت شخصی و کارایی خویش، دانسته های خود را تسهیم و منتشر سازند.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر بازارگرایی با تأکید بر نقش واسط تعارض سازمانی (مورد مطالعه: صنعت مبلمان در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمانهایی که در بازارهای متلاطم و رقابتی فعالیت میکنند، بیشتر نیازمند تغییر محصولات خود با توجه به تغییر در نیازها و خواستههای مشتریان هستند، بنابراین، انتظار میرود این سازمانها بیشتر بازارگرا باشند. با وجود این، درک مفهوم بازارگرایی برای بسیاری از سازمانها همچنان اغفالکننده است. از طرفی، تعارض و فرهنگ سازمانی میتوانند در زمره عوامل تأثیرگذار بر بازارگرایی باشند که یا سازمان را به سوی بازارگرایی سوق میدهند و یا از آن جلوگیری می کنند. در مطالعه حاضر با اتخاذ استراتژی تحقیق پیمایشی به بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی به طور یکپارچه و جداگانه بر بازارگرایی از طریق تعارض سازمانی پرداخته شده است. جامعه آماری این مطالعه متشکل از کارکنان واحدهای فعال در صنعت مبلمان شهر مشهد بودند که با استناد بر فرمول کوکران، 192 نفر کارمند به عنوان نمونه تصادفی مطالعه در تحقیق مشارکت داشتهاند. دادههای به دست آمده به وسیله پرسشنامههای توزیع شده از طریق معادلات ساختاری و ضریب رگرسیونی به کمک نرم افزار آموس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از پردازش دادهها نشان داد که اولاً، مدل به کار گرفته شده مدل نظری قوی برای پیشبینی بازارگرایی از طریق فرهنگ و تعارض سازمانی بوده است؛ ثانیاً، همه روابط بین متغیرهای مدل معنادار بودهاند، به جز رابطه مستقیم فرهنگ سازمانی بر بازارگرایی که مشخص گردید هیچگونه رابطه معناداری با یکدیگر ندارند؛ ثالثاً، نتایج حاصل حاکی از آن بود که سازمانهای حمایتی و نوآور، تعارض کمتری را تجربه میکنند و در نتیجه، بهتر میتوانند بازارگرایی را در خود حفظ کنند.
چارچوبی برای فرآیندهای مدیریت دانش در زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش، یکی از مهم ترین منابع رقابتی برای هر سازمان محسوب می شود، به نحوی که بسیاری معتقدند شرکت هایی که بتوانند هرچه سریع تر دانش را کسب و به مرحله کاربردی برسانند در یک بازار رقابتی، موفق تر خواهند بود. از طرفی دیگر، رقابتِ بین شرکتی اهمیت خود را از دست داده است و رقابت بین زنجیره های ﺗ ﺄ مین جهت ارائه بیشترین ارزش به مشتری، مورد ﺗ ﺄ کید قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش به دنبال ارائه چارچوبی برای فرآیندهای مدیریت دانش در زنجیره ﺗ ﺄ مینِ صنعت خودروسازی است. این پژوهش کاربردی در دو زنجیره ﺗ ﺄ مین شرکت ایران خودرو و سایپا به عنوان بزرگ ترین و فعال ترین شرکت های خودروساز در ایران و به صورتی پیمایشی و با کمک 206 خبره در صنعت خودرو صورت گرفته است. در این پژوهش، از روش آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی و از سه روش تحلیلِ محتوا، تحلیل سازه و تحلیل تشخیصی، برای بررسی روایی استفاده شده است. همچنین، برای پاسخگویی به ﺳ ﺆ الات پژوهش، از تحلیل عاملی ﺗ ﺄ ییدی مرحله اول و دوم و آزمون همبستگی استفاده شده است.
در چارچوب معرفی شده برای مدیریت دانش در زنجیره ﺗﺄمین، چهار فرآیند اصلی و یک فرآیند مکمل تعریف شدهاست. سپس، از طریق فنّ تحلیل عاملی، فرآیندها و شاخصهای موجود در چارچوب، مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان داد که وجود تمامی این فرآیندها برای زنجیره ﺗﺄمین الزامی است و از نظر اهمیت به ترتیب عبارت اند از: 1) انتقال، اشتراک و توزیع 2) استفاده، کاربرد و بهره برداری 3) کسب، خلق و تولید دانش 4) سازماندهی، نگهداری و انبار، و 5) ارزیابی و بازخور
نقش اخلاق کاری اسلامی در فرهنگ و تعهد سازمانی
حوزههای تخصصی:
دانشمندان مسلمان، اخلاق را به عنوان صفات و ویژگى هاى پایدار در نفس که موجب مى شوند کارهایى متناسب با آن صفات، به طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از انسان صادر شوند، تعریف کرده اند. اخلاق اسلامی، درست یا نادرست بودن این صفات را در چارچوب مفاهیم اسلامی بیان می دارد. حال آنکه مفاهیم اخلاق کاری اسلامی به کارکرد چارچوب مفاهیم اسلامی در قالب فعالیت های کاری انسان در سازمان های مختلف می پردازد. تحقیقات نشان می دهند که اخلاق کاری اسلامی رابطه معنا داری با عوامل مختلف، فردی، شغلی و سازمانی دارد. هدف این تحقیق، بررسی رابطه اخلاق کاری اسلامی با تعهد سازمانی و ابعاد آن است که شامل تعهد مستمر، تعهد عاطفی،تعهد هنجاری و فرهنگ سازمانی به همراه ابعاد آن، شامل: انسجام، رهبری سازمان، ویژگی های غالب، مدیریت کارکنان، تأکیدهای استراتژیک، معیار موفقیت می باشد. جامعه آماری این تحقیق را ششصد نفر از کارکنان مراکز عالی آموزشی، پژوهشی قم تشکیل می دهند که از این تعداد با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه جرسی و مورگان، تعداد 234 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین شده اند. ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق پرسشنامه تعهد سازمانی لاتمدین و همکاران، فرهنگ سازمانی کامرون و کوئین و اخلاق کاری اسلامی درویش است. نتایج تحقیق در بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون نشان دادند که رابطه مثبت و معنا داری میان اخلاق کاری اسلامی با تعهد و ابعاد آن و همچنین اخلاق کاری اسلامی با فرهنگ سازمانی و ابعاد آن وجود دارد.
رابطه ی گونه شناسی فرهنگی Harrison با پذیرش سیستم اطلاعات بیمارستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مفهوم فرهنگ سازمانی به طور معمول، به عنوان عامل تعدیل کننده در استفاده از فن آوری اطلاعات تلقی می شود. هدف مطالعه ی حاضر، شناسایی رابطه ی بین گونه های فرهنگی بر اساس مدل Harrison با پذیرش سیستم اطلاعات بیمارستانی از سوی کاربران، در بیمارستان های غیر آموزشی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران سابق بود.
روش بررسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بود و به روش توصیفی و تحلیل همبستگی انجام شد. ابتدا مدل مفهومی پژوهش با استفاده از مطالعه ی ادبیات موضوع، تدوین و با نظرسنجی از خبرگان مورد تأیید قرار گرفت. سپس پرسش نامه ی مربوط بر اساس متغیرهای مدل مورد نظر، مشتمل بر 93 سؤال، طراحی گردید. روایی پرسش نامه، با استفاده از نظرات خبرگان و تکنیک نسبت اعتبار محتوا و پایایی این ابزار نیز با محاسبه ی Cronbach's alpha بررسی و تأیید شد. سپس داده های پژوهش از ابتدای تابستان تا مهرماه 1389 از طریق توزیع حضوری پرسش نامه ها در میان 400 نفر از کاربران سیستم اطلاعات بیمارستانی، با استفاده از شیوه ی نمونه گیری طبقه ای در بیمارستان های مورد مطالعه، گردآوری گردید. آزمون مدل مفهومی و بررسی برازش آن با داده های گردآوری شده با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و بهره گیری از نرم افزار LISREL (Linear structural relationships) صورت پذیرفت.
یافته ها: فرهنگ غالب در بیمارستان های مورد بررسی بر اساس گونه شناسی Harrison، فرهنگ مبتنی بر نقش بود. بررسی شاخص Chi-square نرم شده (4/1 = df/2x) نشان داد که مدل این پژوهش با داده ها برازش مطلوبی دارد. شاخص های نیکویی برازش، برازندگی تطبیقی، برازش تعدیل شده و خطای ریشه ی مجذور میانگین تقریب به ترتیب برابر با 990/0، 990/0، 960/0 و 033/0 بودند. بر اساس مدل پژوهش، رابطه ی گونه ی فرهنگی مبتنی بر وظیفه با متغیر رضایت کاربر از سیستم از جمله متغیرهای پذیرش سیستم اطلاعات بیمارستانی، از نظر آماری معنی دار بود و مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: با توجه به مطلوب بودن شاخص های برازش محاسبه شده در مدل پژوهش، می توان نتیجه گیری نمود که به کارگیری این مدل، می تواند به بهبود فرهنگ سازمانی و پذیرش سیستم اطلاعات بیمارستانی از سوی کاربران در بیمارستان های مورد مطالعه کمک نماید.
رابطه ی بین هوش هیجانی و نگرش های فرهنگی سازمانی در کارکنان دانشکده ها و حوزه ی ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت هوش هیجانی و تأثیر آن در حوزه های مختلف زندگی از جمله پیشرفت شغلی، رضایت شغلی، حیط کار و عملکرد سازمانی؛ این مقاله به تعیین رابطه ی بین هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش از نوع تحلیلی- مقطعی بود که بر روی 168 نفر از کارکنان دانشکده ها و حوزه ی ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با به کارگیری دو پرسش نامه ی هوش هیجانی (93/0 = α) و پرسش نامه ی فرهنگی- سازمانی Hofstede (73/0 = α) انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی (آزمون آماری ضریب همبستگی Pearson) گزارش گردیده است.
یافته ها: بین هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی، رابطه ی مستقیم و معنی دار وجود دارد (71/0 = r)؛ همچنین بین هوش هیجانی و فرهنگ مرد سالاری- زن سالاری، رابطه ی معکوس و معنی دار (24/0- = r) مشاهده شد؛ بین هوش هیجانی و سایر مقیاس های فرهنگ سازمانی از جمله فرهنگ فرد گرایی- جمع گرایی، فرهنگ اطمینان- ریسک؛ و فرهنگ توزیع قدرت عادلانه - ناعادلانه، رابطه ای مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: با توجه به وجود رابطه بین هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی در این مطالعه و نیز تأثیرگذاری و تأثیرپذیری برخی از مؤلفه های هوش هیجانی از فرهنگ سازمانی، آموزش همه ی شاخص های هوش هیجانی به منظور رشد و افزایش توانمندی های فردی و شغلی افراد توصیه می گردد.
رابطة بین مؤلفه های هوش سازمانی و فرهنگ سازمانی در ا دارة کل و ادارات تربیت بدنی آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطة بین مؤلفههای هوش سازمانی و فرهنگ سازمانی در ادارة کل و ادارات تربیت بدنی آذربایجان شرقی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بوده و بهصورت میدانی انجام گرفته است. جامعة آماری شامل کارکنان ادارة کل و ادارات تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی و حجم نمونة آماری 112 نفر از این جامعه است. بهمنظور گردآوری از پرسشنامة هوش سازمانی و فرهنگ سازمانی و از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره با روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که براساس ضریب همبستگی پیرسون بین پنج مؤلفة سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، ایجاد و توافق و کاربرد دانش با فرهنگ سازمانی رابطة مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که از بین مؤلفههای هوش سازمانی، سرنوشت مشترک، اتحاد و توافق و روحیه قادر به پیشبینی معنادار فرهنگ سازمانی هستند.
شناسایی چالش های فرهنگ سازمانی و پیشنهاد راهکارهای تغییر آن مورد مطالعه: سازمان های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ از مفاهیم بنیادین رفتار سازمانی در سطح کلان است که صبغة مفهومی آن در انسانشناسی و جامعهشناسی سازمانی ریشه دارد. طرح این مفهوم در مطالعات سازمان و مدیریت رهآورد پارادایم تفسیرگرایی است که در استعارة سازمان به مثابة فرهنگ مورگان متبلور شده است. هدف پژوهش حاضر شناخت چالشهای فرهنگ سازمان در دستگاههای دولتی شهر تهران است. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار تحقیق، پرسشنامة محققساخته بر اساس مدل رابینز است. روایی صوری و پایایی (آلفای برابر با 92 درصد) پرسشنامه تأیید شد. سطح تحلیل پژوهش بر ارزشهای سازمانی متمرکز است. جامعة آماری، کارکنان سازمانهای دولتی در شهر تهران است. نمونهای به روش طبقهای و با حجم 1008 نفر انتخاب شد. آمار توصیفی و استنباطی (تی همبسته) برای تحلیل دادهها بهکار گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از وجود چالشهایی در همة مؤلفههای فرهنگ سازمانی است. در نهایت، یافتههای پژوهش تببین و راهکارهایی برای تغییر فرهنگ سازمانی با توجه به مدلهای نوین تغییر سازمانی پیشنهاد شد.
سنجش قابلیت تبدیل مؤسسات دانشگاهی به سازمانهای یادگیرنده
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع کاربردی است که با هدف سنجش قابلیت نهادهای دانشگاهی برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده انجام شده است. بدین منظور الگوی سیستمی مارکوارت شامل پنج زیرسیستم یادگیری، سازمان، افراد، دانش و فنّاوری، مورد استفاده قرار گرفت. فرضیه های پژوهش با استفاده از این پنج زیرسیستم طراحی شد. به منظور گردآوری داده ها، از روش پیمایش و پرسشنامه بسته با مقیاس هفت رتبه ای لیکرت استفاده شد.. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تنها شاخص «توسعة شایستگی های کارکنان» از زیرسیستم «افراد» تا حدودی در دانشگاه مورد توجه قرار می گیرد. از طرفی، میانگین کل یادگیری سازمانی در دانشگاه، کمتر از حداقل قابل قبول است. در انتها، برای نیل به الگوی مطلوب سازمان یادگیرنده در کاهش شکاف بین دانشگاه مالک اشتر و الگوی مطلوب سازمان یادگیرنده، پیشنهادهایی ارائه شده است.
بررسی رابطة بین دو دسته از عوامل سازمانی (ساختار و فرهنگ) با مدیریت دانش در دانشگاه افسری امام علی (ع)
حوزههای تخصصی:
در عصر دانایی که دانش مهمترین سرمایة هر سازمان و جامعه ای محسوب می شود، مدیریت دانش وظیفة سازمان هایی است که می خواهند به سازمان یادگیرنده تبدیل شوند. بسیاری از سازمان ها که می خواهند بقا و موقعیت رقابتی خود را حفظ کنند، مدیریت دانش را در پیش گرفته اند. اما موفقیت این امر مستلزم آن است که عوامل سازمانی مختلف موجود در یک سازمان از جمله ساختار و فرهنگ سازمانی دارای ویژگی های خاصی بوده و از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار باشند.
وجود شکاف و ناهماهنگی در بین این عوامل، مانع مدیریت دانش خواهد شد. در این پژوهش از میان عوامل سازمانی متعددی که در مدل های سازمانی مختلف ذکر شده اند، به بررسی دو عامل کلیدی «ساختار سازمانی» و «فرهنگ سازمانی» در رابطه با مدیریت دانش پرداخته می شود. «خلق دانش» و «انتقال دانش» به عنوان دو فعالیت اصلی و کلیدی مدیریت دانش در نظر گرفته شده اند که ارتباط عوامل سازمانی با این دو عامل کلیدی مورد بررسی قرار گرفت.
روش پژوهش به صورت (توصیفی- پیمایشی) است و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و منابع کتابخانه ای استفاده شده است. جامعة آماری در این تحقیق کلیة فرماندهان، مدیران و استادان دانشگاه افسری با مدرک کارشناسی به بالا می باشد. نتایج نشان می دهد که رابطة معناداری بین این عوامل سازمانی و مدیریت دانش وجود دارد. بنابراین باید به سازمان به عنوان یک «سیستم» نگاه کرد و همة این عوامل را مورد توجه قرار داده و وضعیت آنها شناسایی و تحلیل شود. بررسی وضعیت عوامل سازمانی از حیث ویژگی های لازم در رابطه با مدیریت دانش، اقدام اولیة مهمی است که می تواند بنیان مستحکمی برای اقدامات بعدی در این راستا فراهم سازد.
بررسی فرهنگ سازمانی دانشگاه افسری امام علی(ع) بر اساس مدل دانیل دنیسون
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سازمانی[1] موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. از دیرباز فرهنگ برای شرح کیفیت زندگی جامعه انسانی به کار می رفته است، ولی درباره فرهنگ سازمانی و آنچه مربوط به کار و رفتار مردمان در سازمان است، کمتر صحبت شده است. شناخت و درک چیزی که فرهنگ سازمان را می سازد، شیوه ایجاد و دوام آن به ما کمک می کند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه کنیم. با درک فرهنگ سازمانی امکان کنترل و شکل دهی به رفتارکارمندان، هویت بخشی به کارمندان، ایجاد تعهد گروهی و ثبات کلیت سازمانی حاصل می شود. در این تحقیق وضعیت فرهنگ سازمانی دانشگاه امام علی(ع) از طریق مدل «دانیل دنیسون» که یک مدل پذیرفته شده در سطح جهانی است، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دانشگاه افسری امام علی (ع) در هر چهار بعد مدل؛ یعنی درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و رسالت در حد متوسط و بالاتر از متوسط قرار دارد. این دانشگاه بهترین وضعیت را در متغیرهای سازگاری و رسالت به دست آورده است. با این وجود برخی از شاخص ها از جمله هماهنگی و ایجاد تغییر در این دانشگاه ضعیف است. در طیف انعطاف- ثبات، دانشگاه امام علی (ع) به سمت ثبات تمایل دارد و در طیف تمرکز داخلی- خارجی نیز اختلاف قابل توجهی مشاهده نشده است؛ به عبارت دیگر دانشگاه به محیط داخل و خارج به یک میزان توجه و تمرکز دارد، ولی به صورت بسیار دقیق به تمرکز داخلی، اندکی بیشتر از تمرکز خارجی توجه دارد.
ارائة الگوی مناسب شکل گیری سازمان های یاد گیرنده در ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری، مزیّت رقابتی سازمان ها برای پیشی گرفتن بر رقبا است و سازمان یادگیرنده، سازمانی است که از یادگیری مستمر همة افراد سازمان، برای ایجاد، کسب، تقسیم و به کارگیری دانش استفاده می کند تا نسبت به تغییرات محیطی، واکنش مناسب نشان دهد. برخی از مهم ترین خصوصّیاتی که صاحب نظران برای سازمان یادگیرنده بیان نموده اند، عبارتند از: قابلیّت های شخصی، الگوهای ذهنی، چشم انداز مشترک، یادگیری تیمی، تفکّر نظام مند، رهبری، فرهنگ سازمانی، ساختار و مدیریت دانش و هر یک از این معیارها، با چند شاخص قابل ارزیابی هستند. هدف کلّی این تحقیق، ارائة الگوی مناسب شکل گیری سازمان های یاد گیرنده در ارتش جمهوری اسلامی ایران است. تحقیق حاضر، از نوع کاربردی و به روش موردی زمینه ای است. در این تحقیق ابتدا معیارهای 9 گانة تشخیص سازمان یادگیرنده و شاخص هر یک از معیارها ارائه شد و سپس استادانی که در دانشگاه های آجا مدیریت تدریس می نمایند، مورد پرسش قرار گرفتند و این معیارها تأیید شدند؛ آنگاه یگان های آجا با این شاخص ها مورد سنجش قرار گرفتند و مشخص شد که ارتش می تواند سازمان یاد گیرنده باشد و یگان های ارتش، معیارهای سازمان یادگیرنده را (با بالاترین درصد) بدین شرح دارا هستند: رهبری، تفکّر نظام مند، فرهنگ سازمانی، قابلیّت شخصی، الگوهای ذهنی، یادگیری تیمی، چشم انداز مشترک، ساختار و مدیریت دانش.
نقش عوامل فناورانه در موفقیت مدیریت دانش در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود به عصر دانایی، موفقیت مدیریت دانش به وجود پیش نیازهای ساختاری، فرهنگی، فناورانه و انسانی ویژه ای نیاز دارد. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد فناورانه مورد نیاز برای موفقیت مدیریت دانش در سازمان است. سؤال اساسی پژوهش عبارت است از اینکه ابعاد فناورانه مورد نیاز برای موفقیت مدیریت دانش در سازمان کدام است؟ وضعیت جامعه آماری در خصوص ابعاد و مؤلفه های مورد نظر چگونه است و نیز آن که چه رابطه ای بین ابعاد پیش گفته و موفقیت مدیریت دانش وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش دانشگاه هوایی شهید ستاری است؛ نمونه آماری پژوهش نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه حضوری بوده و از روش تحقیق توصیفی- میدانی استفاده شده است. نتایج حاصل از به کارگیری روش های آماری حاکی از رابطة معنا دار مؤلفه های فناورانه با مدیریت دانش، تفاوت معنادار بین وضعیت موجود مؤلفه ها با وضعیت مطلوب مؤلفه ها و اولویت متفاوت مؤلفه ها در تأثیرگذاری بر مدیریت دانش است. در پایان با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهادهایی به جامعه علمی و سازمانی ارائه شده است.
ارزیابی جامعه شناختی بیگانگی شغلی و تأثیرات آن بر فرهنگ سازمانی در سازمان های آموزشی (مورد مطالعه:کارکنان ادارات آموزش و پرورش مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف تبیین رابطه میان بیگانگی شغلی با فرهنگ سازمان در سازمان های آموزشی، در میان کارکنان نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهر مشهد اجرا شده است. از میان حجم کل جامعه آماری تعداد 285 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب انتخاب شده اند. ابزار پژوهش پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون (2007) و پرسشنامه بیگانگی شغلی سیمن (1991) بوده است، که پس از بررسی روایی (تحلیل عامل تأییدی) و پایایی (روش همسازی درونی) به منظور بررسی روابط میان متغیرها از روش معادلات ساختاری (تحلیل عاملی و تحلیل مسیر) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری، حاکی از برازش مدل تأثیر بیگانگی شغلی بر فرهنگ سازمان با ضریب تأثیر37/0-= b و معناداری مدل با توجه به شاخص های برازش بود. بیشترین تأثیر بیگانگی شغلی بر مؤلفه سازگاری با ضریب تأثیر غیرمستقیم 30/0- است. قویترین بار عاملی فرهنگ سازمانی درآموزش و پرورش در بعد سازگاری با بار عاملی81/0 بود. درنهایت، خروجی لیزرل با مقادیر49/12- =t و 37/-0=R رابطه میان بیگانگی شغلی و فرهنگ سازمانی را تبیین نمود. بنابراین، میان بیگانگی شغلی و فرهنگ سازمان رابطه وجود دارد؛ هرچه بیگانگی شغلی کاهش یابد، نمرات مؤلفه های فرهنگ سازمانی افزایش می یابد.
تبیین فرهنگ سازمانی اداره کل ورزش و جوانان استان آذربایجان غربی با رویکرد نظری مدل دنیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه فرهنگ سازمان های گوناگون همواره مورد توجه محققان بوده است، تا در یابند افراد از چه زاویه ای به سازمان خود می نگرند. هدف از تحقیق حاضر تبیین وضعیت فرهنگ سازمانی و ابعاد مختلف آن به همراه خرده فرهنگ ها در اداره کل ورزش و جوانان استان آذربایجان غربی و تعیین نقاط قوت و ضعف آن بوده است. برای این منظور کلیه کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان آذربایجان غربی به تعداد 70 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای بررسی فرهنگ سازمانی از دو پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون (2007) با روایی قابل قبول و ثبات درونی (82/0= r) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارتوصیفی و مدل نظری دنیسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد اداره کل ورزش و جوانان در ابعاد سازگاری و رسالت وضعیت قابل قبولی دارد و در ابعاد انطباق پذیری و به خصوص در گیر شدن در کار نیازمند توجه و برنامه ریزی در جهت بهبود است. همچنین نمودار فرهنگ سازمانی منطبق با دیاگرام مدل دنیسون نشان می دهد که فرهنگ سازمانی در اداره کل مورد بررسی از جهت تمرکز داخلی و خارجی تقریبا وضعیت مشابهی دارد و از حیث میزان انعطاف پذیری، بیشتر ثابت و غیر منعطف است. همچنین نتایج نشان می دهد که در سازمان مورد بررسی این تحقیق، رفتار کارکنان متاثر از ارزش های بنیادین سازمان بوده و فعالیت های سازمانی در آن به خوبی هماهنگ شده است.
ارتباط بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت مدیران و معلمان تربیت بدنی آموزش و پرورش استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تحولات اساسی مدیریت امروزی، تحول در نحوه نگرش به سازمان است و فرهنگ سازمانی به عنوان بستر می تواند مانع یا ترغیب کننده خلاقیت و نوآوری در سازمان ها باشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت مدیران و معلمان تربیت بدنی آموزش و پرورش استان مازندران است. روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی است و به صورت میدانی اجرا شده است. حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 364 نفر بود که به صورت تصادفی طبقه ای از میان مدیران و معلمان تربیت بدنی آموزش و پرورش استان مازندران تعیین شد. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه ویژگی های فردی، فرهنگ سازمانی ساشکین (2001) (84/0α=) و خلاقیت رندیسپ (1986) (83/0α=) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری کولموگروف-اسمیرنف ((KS و ضریب همبستگی اسپیرمن برای به آزمون گذاشتن فرضیه های تحقیق در سطح معنا داری 05/0=α- با استفاده از نرم افزار 19SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد میزان خلاقیت معلمان 22/181، مدیران 65/181 و میزان خلاقیت کل آزمودنی ها 49/181 از نمره کل 250 بوده است. همچنین در میان مؤلفه های فرهنگ سازمانی، قدرت فرهنگ سازمانی با 82/3 بیشترین میانگین و هماهنگی در گروه کاری با 15/3 کمترین میانگین را دارد. همچنین میانگین فرهنگ سازمانی 37/3 از نمره کل 5 برای کل آزمودنی ها به دست آمد که نشان دهنده در حد متوسط بودن فرهنگ سازمانی است. همچنین بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت مدیران و معلمان تربیت بدنی آموزش و پرورش استان مازندران رابطه معنا داری وجود دارد (002/0α=) و تنها بین مؤلفه قدرت فرهنگ سازمانی با خلاقیت مدیران و معلمان تربیت بدنی رابطه معنا داری وجود ندارد (301/0α=). با توجه به یافته های تحقیق چنین استنباط می شود که سازمان ها می توانند با توافق بر سر ارزش ها و باورهای موجود در سازمان، تطابق با تغییر، توجه به افراد، هماهنگی در کار و همسو کردن اهداف فردی و سازمانی به افزایش خلاقیت افراد کمک کنند.
نقش فشارهای نهادی و فرهنگی در بهره برداری از مدیریت دانش (مورد مطالعه شرکت برق منطقه ای مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله ارائه و آزمون مدلی برای درک بهتر نسبت به پیامدهای ابعاد سه گانه فشارهای نهادی(اجباری، هنجاری و تقلیدی)و فرهنگ سازمانی(فرهنگ کنترل مدار و انعطاف پذیر محور) بر بهره برداری و گسترش مدیریت دانش است.
رویکرد روش شناختی: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی بوده تا روابط بین متغیرها را بررسی کند. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه ای (با ضریب آلفای کرونباخ = 949/0) میان نمونه178 نفری از کارکنان سه شعبه مرکزی شرکت برق منطقه ای مشهد به صورت تصادفی توزیع شد. برای آزمون فرضیه ها نیز از معادلات ساختاری با استفاده از روش تخمین حداکثر درست نمایی استفاده شد.
یافته های تحقیق: فشارهای نهادی ادراک شده بر گسترش و بهره برداری از مدیریت دانش اثرگذار است و فرهنگ سازمانی این رابطه را میانجی گری می کند. بنابراین در بهره برداری از مدیریت دانش باید آثار فشارهای نهادی و نقش فرهنگ سازمانی مورد توجه قرار گیرد.
تازگی و نوآوری تحقیق: مطالعه مدلی مفهومی و جامع با تأکید بر متغیرهای اثرگذار زیربنایی در درون سازمان با عنوان فرهنگ و بیرون سازمان با عنوان فشارهای نهادی و بررسی نقش توأمان این متغیرها در راستای بهره برداری از سازوکار مدیریت دانش در سازمان، بینش های جدیدی را برای مدیران و محققان سازمان فراهم می کند که این تحقیق به تبیین آن پرداخته است.
فرهنگ سازمانی حلقة مفقودة شفافیت سازمانی و عملکرد سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو دهة اخیر، صاحب نظران به شفافیت سازمانی توجه کرده اند. در مطالعات پیشین در زمینة شفافیت سازمانی، بیشتر به جنبة افشاگری اطلاعات توجه شده است و به روابط مفاهیم شفافیت سازمانی، عملکرد و فرهنگ سازمانی، به طور مطرح شده در این مقاله توجه نشده است. بنابراین، تحقیق حاضر تأثیر شفافیت سازمانی بر عملکرد سازمان با میانجیگری فرهنگ سازمان را در سطح مدیران و کارشناسان ارشد 32 شرکت فعال در حوزة صنعت مواد غذایی، و به طور خاص مواد لبنی بررسی می کند. روش نمونه گیری در این تحقیق، نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای بوده است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی از شاخة همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. برای جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد راولینز، هاگیز و مورگان و دنیسون به کار گرفته شد. نتایج آزمون نشان داد تأثیر شفافیت سازمانی بر عملکرد سازمان مثبت و معنادار است و فرهنگ سازمان نیز به عنوان متغیر واسطه بر این رابطه اثر می گذارد. نکته حائز توجه این است که تأثیر شفافیت سازمانی بر عملکرد از طریق فرهنگ سازمانی قویتر از تأثیر مستقیم شفافیت سازمانی بر عملکرد سازمان است.
بررسی ارتباط بین فرهنگ سازمانی و سیستم های ارزیابی عملکرد در شرکت های تولیدی بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین «فرهنگ سازمانی» و دو مشخصه ی سیستم های ارزیابی عملکرد یعنی «تنوع ارزیابی عملکرد» و «هدف استفاده از سیستم های ارزیابی عملکرد» است. از این رو، تعداد 220 شرکت از400 شرکت تولیدی حاضر در بورس به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس با پرسش نامه، داده های لازم گردآوری و با مدل توسعه یافته ی جین فرانسوانری (2006) آزمون شده است. نتایج نشان می دهد که میزان تنوع ارزیابی عملکرد و به کارگیری سیستم های ارزیابی عملکرد برای «تصمیم سازی استراتژیک» و «شناسایی نقاط عطف» بین مدیران ارشد شرکت های دارای فرهنگ غالب انعطاف پذیری بیش تر از مدیران ارشد شرکت های دارای فرهنگ غالب کنترلی است. هم چنین نتایج نشان داد که به کارگیری سیستم های ارزیابی عملکرد برای نظارت، شناسایی نقاط عطف، تصمیم سازی استراتژیک و قانونمند سازی اثر مثبت و معناداری بر تنوع ارزیابی عملکرد دارد.