مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فرهنگ سازمانی
مطالعهی تطبیقی گونه شناسیهای فرهنگ سازمانی مطالعهی موردی شرکت های پگاه فارس و شام شام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله گونه های فرهنگ سازمانی بررسی و مقایسه شده اند. مدل های بررسی شده عبارتند از: هریسون (1972) و هندی (1978)، دیل و کندی (1982)، کوئین (1988)، دشپاند و وبستر (1989)، اشنایدر (1994)، ساننفیلد (1373)، هلریگل و اسلوکام (1994)، ریچارد ال.دفت (1998)، کوئین و کامرون (1999)، دشپاند و فارلی (2004)، دنیسون (2008). این گونه شناسیها بر اساس مدل ارزش های رقابتی جمع بندی شده و مدل دنیسون انتخاب شده است، که در آن چهار گونهی اصلی فرهنگ سازمانی عبارتند از: انطباق پذیری، مشارکتی، مأموریتی، یکپارچگی. در این پژوهش جامعهی آماری عبارت است از کارشناسان و مدیران شرکت های پگاه فارس و شام شام. از آنجاییکه جامعهی آماری محدود است، نمونه گیری انجام نشده است و همچنین ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است؛ بنابراین 44 پرسشنامه از شرکت پگاه فارس و 32 پرسشنامه از شرکت شام شام جمع آوری شده است. نتایج نشان داد، فرهنگ سازمانی غالب در هر دو شرکت، فرهنگ مأموریتی است.
بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با رضایت شغلی (در میان اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه تبریز )
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و رضایت شغلی اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه تبریز انجام شده است. روش این تحقیق از نوع همبستگی میباشد. 209 نفر از اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 87-86 به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسش نامه فرهنگ سازمانی هافستد و شاخص توصیف شغلی بودند. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس سؤال ها و فرضیة تحقیق با استفاده از روش همبستگی پیرسون، آزمون T برای گروه های مستقل و آزمون تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده، گویای آن است که فرهنگ سازمانی غالب در دانشگاه تبریز از نوع عقلانی میباشد و رضایت شغلی در بین سه نوع فرهنگ متفاوت است (p<0/05). هم چنین نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین رضایت شغلی اعضای هیأت علمی با توجه به رتبه علمی آنها تفاوت معنادار وجود ندارد (p>0/05). به علاوه نتایج آزمون T مبین این بود که بین رضایت شغلی اعضای هیأت علمی و کارکنان و نیز بین رضایت شغلی زنان و مردان تفاوت معنادار وجود دارد (p<0/05). همین طور ضریب همبستگی پیرسون نیز مبین وجود رابطه معنادار بین فرهنگ سازمانی و رضایت شغلی بود (p<0/05).
تاثیر عوامل فرهنگ سازمانی بر استقرار فرآیندهای مدیریت دانش در معاونت فناوری و برنامه ریزی سازمان امور مالیاتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه موردی است که به روش پیمایشی و به منظور بررسی تاثیر عوامل فرهنگ سازمانی بر استقرار فرآیندهای مدیریت دانش در معاونت فناوری و برنامه ریزی سازمان امور مالیاتی کشور انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان معاونت فناوری و برنامه ریزی این سازمان بوده است. ابزار پژوهش از دو پرسشنامه نیمرخ فرهنگ سازمانی و استقرار فرآیندهای مدیریت دانش تشکیل شده است. پرسشنامه اول، به بررسی هفت مؤلفه فرهنگ سازمانی شامل رقابت پذیری، مسئولیت اجتماعی، حمایت گری، نوآوری، تاکید بر پاداش، جهت گیری عملکرد، و ثبات پرداخته است. پرسشنامه دوم نیز شش فرآیند ایجاد، جذب، سازماندهی، ذخیره، انتشار، و کاربرد دانش را بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت مؤلفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش از نظر کارشناسان در سطح متوسط بود. میان فرهنگ سازمانی با استقرار فرآیندهای مدیریت دانش، رابطه مثبت و معنی دار 70/. وجود داشت. همچنین، میان هر یک از مؤلفه های هفتگانه فرهنگ سازمانی با فرآیندهای مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت. تحلیل رگرسیون همزمان نیز چنین نتیجه داد که فقط دو مؤلفه جهت گیری عملکرد و مسئولیت اجتماعی در پیش بینی متغیر استقرار فرآیندهای مدیریت دانش نقش مؤثر داشته اند.
بررسی و الویت بندی عوامل فرهنگی مؤثر در به اشتراک گذاری دانش در مراکز تحقیق و توسعه پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش عوامل اساسی موجود در فرهنگ سازمان است که نقش مهمی را در موفقیت فرآیند به اشتراک گذاری دانش ایفا میکنند. سؤال اصلی در این پژوهش این است: چه عواملی در به اشتراک گذاری دانش در مراکز تحقیق و توسعه در صنعت پتروشیمی تاثیرگذارند؟ برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در این پژوهش، 190 پرسشنامه به طور تصادفی بین پژوهشگران واحد تحقیق و توسعه پتروشیمی توزیع شد که از این تعداد132 نفر برگرداندند. جهت بررسی میزان و نوع ارتباط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته از آزمون همبستگی اسپیرمن و برای تعیین درجه اهمیت عوامل تاثیرگذار بر یادگیری در همکاری مشترک از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. بر پایه این تحلیل ها، هرپنج فرضیه مورد قبول واقع شده اند. اعتماد متقابل میان افراد، ارتباطات کارکنان، سیستم-های اطلاعاتی، سیستم پاداش و ساختار سازمانی، مهم ترین فاکتورهای شناخته شده در این زمینه هستند. این عوامل نقش مهمی را در از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه به اشتراکگذاری دانش ایفا می-کنند.
بررسی رابطه بین فرهنگ سارمانی و عملکرد کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و عملکردکارکنان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال به فعالیت مشغول هستند، تشکیل می دهند. که از بین آنها 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های فرهنگ سازمانی (کویین، 1985، 327 – 326) و پرسشنامه عملکرد کارکنان مدل اچیو (هرسی و بلانچارد) است. با توجه نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون، یافته های این پژوهش نشان داد که فرهنگ سازمانی و عملکرد کارکنان رابطه مثبت و معنی داری با هم دارند. همچنین بین فرهنگ های مشارکتی، سلسله مراتبی و عقلایی و عملکرد کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
حوزه های تخصصی:
دانش به عنوان منبع اصلی سازمان ها تلقی شده و به عنوان یک سرمایه مطرح است. انتقال، خلق و بکارگیری دانش مستلزم وجود فرهنگ سازمانی است و دانشگاهها به عنوان سازمان های تولیدکننده دانش می بایستی از این امر بهره مند باشند. هدف این پژوهش تعیین رابطه بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بوده که تعداد آنها در زمان انجام تحقیق 310 نفر می باشد. نمونه گیری روش طبقه ای منظم و از میان اساتید گروه ها و رشته های مختلف بوده و تعداد 70 نفر مطابق با جدول مورگان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های فرهنگ سازی و مدیریت دانش استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کای اسکوئر و ضریب همبستگی) استفاده شده است. نتایج این تحقیق توصیفی که به روش پیمایشی انجام شده است نشان می دهد که بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی همبستگی مثبت وجود دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که رسالت سازمانی دارای بالاترین ضریب همبستگی و تولید دانش کمترین ضریب همبستگی را داشته اند.
شناخت فرهنگ سازمانی بر اساس مدل دنیسون (مورد مطالعه: شرکت پلی نار)
حوزه های تخصصی:
بررسی فرهنگ سازمان به عنوان یک ابزار جمع آوری اطلاعات عمل می کند و مدیران را قادر می سازد تا از این طریق اولا بخش ها و یا گروه های کاری را با یکدیگر مقایسه نمایند. ثانیا مسایل را اولویت بندی کنند. ثالثا ادراکات و انتظارات کارکنان را شناسایی نمایند تا بدینوسیله بتوانند شکاف بین وضع موجود و مطلوب را بهبود بخشند. در این پژوهش برای شناخت فرهنگ سازمانی شرکت پلی نار، مدل دنیسون که مدلی به نسبت جدیدتر و کاملتر است مورد استفاده قرار گرفته است. این مدل که توسط آقای دانیل دنیسون و در پی مطالعات فراوان ایشان طراحی شده است، فرهنگ سازمانی را بر اساس چهار بعد درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و رسالت مورد ارزیابی قرار می دهد. برای ارزیابی هر یک از ابعاد چهارگانه مذکور، سه شاخص تعریف شده است. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. پس از تعیین جامعه و نمونه آماری، پرسشنامه دنیسون در سه بخش کاری اداری، بهره برداری و کنترل کیفی توزیع شده است. در نهایت پس از جمع آوری و تحلیل اطلاعات به دست آمده، تصویر فرهنگ سازمانی شرکت پلی نار بر اساس مدل دنیسون ترسیم شده است که گویای وضعیت فرهنگ این سازمان است. بر این اساس شرکت پلی نار در تمام ابعاد چهارگانه در حد متوسط و بالاتر از متوسط قرار گرفته است. با این وجود در برخی از شاخص ها از جمله هماهنگی و یکپارچگی، اهداف و مقاصد، مشتری گرایی و توسعه قابلیتها نیازمند بهبود است.
بررسی عوامل مرتبط با رضایت شغلی و رابطه آن با جو سازمانی در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی عوامل مرتبط با رضایت شغلی و رابطه آن با جو سازمانی در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند می پردازد. در این راستا دو فرضیه اصلی و برای هر فرضیه اصلی پنج فرضیه فرعی مطرح و مورد پژوهش واقع شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند (132 نفر) تشکیل داده اند که به علت محدود بودن، کل جامعه آماری بعنوان نمونه آماری درنظر گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و سنجش و اندازه گیری همبستگی از آزمون همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون چندمتغیره بهره گرفته شد. محاسبات آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است. پس از تجزیه و تحلیل نتایج حاصل، مشخص شد که بین ماهیت کار، ویژگی مدیران، حقوق و مزایا، ویژگی همکاران و شرایط ارتقا کارکنان و رضایت شغلی همبستگی وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که بین رضایت از ماهیت کار، رضایت از مدیر، رضایت از حقوق و مزایا، رضایت از همکاران و رضایت از ارتقای شغلی با جو سازمانی نیز رابطه معنی دار وجود دارد. پس از نتیجه گیری بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای ارتقای رضایت شغلی کارکنان دانشگاه ارایه شده است.
بررسی جایگاه مدیریت دانش بر اساس نظریه نوناکا و رابطه آن با فرهنگ سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نظر به مؤلفه های اصلی نظریه نوناکا: اجتماعی شدن، برونی سازی، ترکیب و درونیسازی، جایگاه مدیریت دانش در سازمان الف مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال آن هستیم که بدانیم مدیریت دانش و مؤلفه های آن در سازمان الف از چه جایگاهی برخوردار است و رابطه آن با فرهنگ سازمانی به چه شکل است.
جامعه آماری این پژوهش را مدیران، میانی سازمان الف در سال 87-86 تشکیل میدهند که نمونه ای با حجم 30 نفر به روش تصادفی ساده از این جامعه انتخاب گردید.
این اقدام با نظر به گستره حجم جامعه آماری مدیران که مشتمل بر 55 نفر میباشند انجام شده است. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریت دانش 26 سؤال و فرهنگ سازمانی 46 سؤال استفاده شده است. برای یقین روایی پرسشنامه مدیریت دانش در نتیجه محاسبه آلفای کرونباخ 9039/0 و فرهنگ سازمانی 9262/0 میباشد.
تحلیل داده ها نشان داده است که برونی سازی در قلمرو مدیریت دانش در سازمان الف از بالاترین جایگاه برخوردار است. سپس به ترتیب ترکیب، درونیسازی و اجتماعی شدن در مراتب بعدی قرار گرفته اند. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده میان فرهنگ سازمانی و اجتماعی شدن، ترکیب و درونیسازی رابطه معناداری وجود دارد ولی میان فرهنگ سازمانی و برونیسازی رابطه معناداری وجود ندارد. پس میتوان گفت که مدیران در سازمان الف بیش از آن که تمایل به درونی کردن دانش و رقابت با یکدیگر داشته باشند تمایل به تشریک و تبادل دانش و تجارب خود با یکدیگر دارند که خرده فرهنگهای سازمانی در سازمان الف بر این مورد بیتأثیر است.
بررسی جایگاه مدیریت دانش بر اساس نظریه نوناکا و رابطه آن با فرهنگ سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نظر به مؤلفه های اصلی نظریه نوناکا: اجتماعی شدن، برونی سازی، ترکیب و درونیسازی، جایگاه مدیریت دانش در سازمان الف مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال آن هستیم که بدانیم مدیریت دانش و مؤلفه های آن در سازمان الف از چه جایگاهی برخوردار است و رابطه آن با فرهنگ سازمانی به چه شکل است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران، میانی سازمان الف در سال 87-86 تشکیل میدهند که نمونه ای با حجم 23 نفر به روش تصادفی ساده از این جامعه انتخاب گردید. این اقدام با نظر به گستره حجم جامعه آماری مدیران که مشتمل بر 50 نفر میباشند انجام شده است. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریت دانش 26 سؤال و فرهنگ سازمانی 46 سؤال استفاده شده است. برای یقین روایی پرسشنامه مدیریت دانش در نتیجه محاسبه آلفای کرونباخ 9039/0 و فرهنگ سازمانی 9262/0 میباشد. تحلیل داده ها نشان داده است که ترکیب در قلمرو مدیریت دانش در سازمان الف از بالاترین جایگاه برخوردار است. سپس به ترتیب ترکیب، برونیسازی و درونیسازی در مراتب بعدی قرار گرفته اند.
طراحی الگوی ارتباط فرهنگ سازمانی و فرهنگ فردی با ادراک عدالت کارکنان (مطالعه موردی: بانکهای دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در تحقیقات مدیریتی، مقوله اخلاق و بالطبع عدالت سازمانی جایگاه ویژه ای دارند. یکی از عواملی که در خصوص عدالت مورد بررسی قرار گرفته، فرهنگ است. هدف این پژوهش تبیین ارتباط فرهنگ (متغیر مستقل) و ادراک عدالت کارکنان (متغیر وابسته) در قالب یک الگو برای سازمانهای ایرانی می باشد.روش کار: این تحقیق از نوع پیمایشی و شامل 325 نمونه تصادفی از کارکنان بانکهای ملت، تجارت و کشاورزی است. آزمون الگو با روشهای آماری تحلیل عاملی و معادلات ساختاری انجام شده است.یافته ها: اجزای الگوی فرهنگ و ادراک عدالت عبارتند از: 1- فرهنگ سازمانی، شامل فرهنگ سازنده، تهاجمی- تدافعی، و انفعالی- تدافعی که در این میان بار عاملی فرهنگ تهاجمی- تدافعی بیشتر از سایر اجزا می باشد و رابطه هر سه عامل با ادراک عدالت معنی دار است. 2- فرهنگ فردی، شامل فاصله از قدرت، تحمل عدم اطمینان، جمع گرایی، مساوات طلبی، مادی گرایی و ارشدیت گرایی که فقط عامل جمع گرایی با ادراک عدالت رابطه معنی دار داشت.نتیجه گیری: در خصوص توسعه ادراک عدالت در کارکنان، عامل فرهنگ نقش اساسی دارد و فرهنگ سازمانی اهمیت بیشتری نسبت به فرهنگ فردی دارد.
استقرار نظام مدیریت دانش مبتنی بر سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8)
حوزه های تخصصی:
سازمان های عصر حاضر در یک محیط کاملا رقابتی و بسیار پویا فعالیت می کنند که مهم ترین سرمایه آنها، کارکنان شان می باشد. استمرار و تداوم مزیت رقابتی سازمان ها، در چنین شرایطی در داشتن کارکنان دانش گرا، خلاق و نوآور است که می توانند با اصلاح یا تغییر آگاهانه در کارکردها و فرآیندها مزیت پایدار برای سازمان خود خلق نمایند.
سیف الهی و داوری (1388) اشاره دارند که دانش، امروز در قلب اقتصاد جهان قرار دارد و مدیریت دانش در کسب موفقیت سازمان ها یک امر حیاتی تلقی می شود. بنابراین استقرار آن بیش از گذشته ضرورت یافته است. عوامل متعدد و بیشماری در موفقیت استقرار مدیریت دانش نقش دارند. یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی است. تحقیق حاضر در جامعه مورد مطالعه، یعنی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8، از سرمایه اجتماعی که باعث به اشتراک گذاشتن بهتر دانش، ایفا دانش سازمانی، ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری، روح تعاون، کمک به آموزش، افزایش فعالیت های مرتبط با ثبات سازمانی و درک مشترک می شود، در جهت افزایش آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش استفاده می گردد.
نتایج حاصل از ادبیات موضوع و یافته های حاصل از تحقیق میدانی، نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و عامل فرهنگ سازمانی، عامل ساختار سازمانی، عامل زیر ساخت و عامل محتوایی تغییر که از متغیرهای آمادگی مدیریت دانش هستند، رابطه معنی داری وجود دارد. در بررسی میزان همبستگی از یک طرف نتایج مطالعه نشان می دهد که بین وضعیت موجود پنج عامل آمادگی استقرار مدیریت دانش تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان گفت، عوامل مرتبط با آمادگی استقرار مدیریت دانش رتبه های یکسانی ندارند، بطوریکه بیشترین آن مربوط به محتوای تغییر و کمترین آن مربوط به ساختار سازمانی است.
بررسی کارکردهای مدیریت دانش در دانشگاهها مطالعه موردی دانشگاه پیام نور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روند اوج گیری نقش دانش، نوآوری و فنآوری های نوین در ایجاد مزیت های راهبردی و اهمیت یافتن ارزش منابع دانش در اداره سازمانها موجب شده است تا مقوله مدیریت دانش در قلب و مرکز سیاست های راهبردی سازمان ها جای بگیرد. مدیریت دانش می تواند با یکپارچه سازی سرمایه های دانش سازمان ها در بخش های مختلف و تاثیرگذاری مستقیم بر مفاهیمی مانند مشتری مداری، یادگیری سازمانی، اعتلای فرهنگ سازمانی، رهبری و تصمیم هوشمندانه، بازطراحی فرآیندها، تولید دانش جدید و تبدیل دانش ضمنی به صریح، زمینه ارتقا سطح فعالیت ها و رسیدن به اهداف موردنظر سازمان ها را به همراه داشته باشد. با توجه به شکل گیری رویکردهای نوین در مدیریت سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور، توجه ویژه به مدیریت دانش در جهت نیل به اهداف این دانشگاه، ضروری به نظر می رسد. در این راستا ضمن مرور مبانی نظری پژوهش و طراحی مدل مفهومی، مولفه های پژوهش شناسایی و از طریق پیمایش، به وسیله مدیران، معاونان و کارشناسان سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور مورد آزمون قرار گرفتند.
بررسی فرهنگ سازمانی بیمارستانهای دولتی و خصوصی و رابطه آن با عملکرد کارکنان آنها: (مطالعه موردی بیمارستان شهید مدرس و بیمارستان لاله)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی فرهنگ سازمانی بیمارستان دولتی شهید مدرس و خصوصی لاله و رابطه آن با عملکرد کارکنان آنها به منظور تعیین تفاوت فرهنگ سازمانی و عملکرد کارکنان این دو بیمارستان بود. به روش همبستگی و در بین کلیه 1400 نفر پرسنل شاغل در بیمارستان دولتی شهید مدرس و بیمارستان خصوصی لاله تهران انجام گرفته است. در این پژوهش از پرسشنامه به عنوان ابزار گردآوری داده ها استفاده شده است و یافته های آن نشان می دهد که بین فرهنگ سازمانی و عملکرد کارکنان در بیمارستان دولتی شهید مدرس و خصوصی لاله، رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین بین فرهنگ سازمانی بیمارستانهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری مشاهده شد و در نهایت در عملکرد کارکنان این بیمارستانها نیز تفاوت معنی داری در رابطه با مولفه های کیفیت، نظم و پاسخگویی به دست آمد. پژوهشگر در پایان نتیجه می گیرد که تغییر در فرهنگ سازمانی بیمارستان شهید مدرس با اقداماتی مناسب مانند شرح وظایف روشن، برقراری سیستم پاداش بر مبنای عملکرد و ارتقای افراد بر اساس شایستگی هایشان، ایجاد ارتباط و همکاری صمیمانه با کارکنان، ایجاد هماهنگی بیشتر در کارها، مفید می باشد و بیمارستان خصوصی لاله نیز با ایجاد امنیت شغلی بیشتر، تاکید بر خود کنترلی پرسنل و توجه بیشتر مدیران به انتقادات و پیشنهادات کارکنان، می تواند در جهت رضایت کارکنان و در نتیجه عملکرد بهتر آنها قدم بردارد.
بررسی تأثیر تناسب فرد- سازمان و فرهنگ سازمانی بر رفتار سازمانی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها (مطالعه موردی: دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این بررسی، تأثیر فرهنگ سازمانی و میزان تناسب اعضای هیئت علمی در دانشگاه مورد مطالعه،
در راستای تعیین پیامدهای رفتاری آن ها مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. سؤال اساسی این است
که فرهنگ سازمانی و میزان تناسب (عدم تناسب) میان اعضای هیئت علمی و دانشگاه تا چه حد
می تواند بر میزان شهروندی سازمانی و تمایل به ماندگاری آنها در راستای پرورش نیرو های انسانی
مورد نیاز، تأثیر داشته باشد؟ این مطالعه، از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و ابزار پرسشنامة باز و
بسته، برای بررسی متغیرها و پاسخگویی به این سؤال، استفاده می کند. جامعة آماری این مطالعه،
393 نفر شامل کلیة اعضای هیئت علمی تمام وقت دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال 1385 است که
بر اساس مطالعه مقدماتی و با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای، تعداد 205 نفر از آنها به عنوان
حجم نمونه انتخاب شدند.
نتایج به دست آمده، به طور کلی تأثیر تناسب فرد- سازمان بر رفتار اعضای هیئت علمی را مورد
تأیید قرار دادند. همچنین، میان تناسب ارزشها و میزان تمایل به خروج، تناسب اهداف و میزان تمایل
به خروج و تناسب محیط کاری و رفتارهای سازمانی (تابعیت سازمانی و تمایل به ماندگاری) در
سطح معنی دار 5%، رابطة معنی داری به دست نیامد. رابطة میان نوع فرهنگ سازمانی و تناسب فرد-
سازمان نیز، مستقیم و تا حدی قوی نشان داده شده است.
بررسی نقش عوامل سازمانی در افزایش کارآفرینی شرکت های صنعتی کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی یک واژه فراگیر است که هم سازمان ها و هم افراد را در بر می گیرد. به این منظور که
نمی توان سازمانی را کارآفرین در نظر گرفت که کارکنان و مدیران آن نتواسته باشند توانمندی های
خودرا شناسایی و با استفاده از فهم محیطی ایجاد شده خلاقیت های فردی را پرورش داده باشند. به
این ترتیب نگریستن به این مفهوم در خلأ نمی تواند کمکی به گسترش آن در سازمان های امروزی کنند.
شرکت های صنعتی کوچک برای تبدیل به یک بخش سود آور ناچارند که از تمامی ظرفیت های خود
استفاده نمایند و به نظر می رسد این مسأله مهم تنها در سایه کارآفرینی سازمانی امکان پذیر باشد.
تحقیق حاضر با هدف بررسی وارزیابی نقش عوامل مرتبط با مدیریت، ساختارسازمانی، ابعاد
استر اتژیکی ، سیستم مالی و بودجه ، نظام ارزیابی عملکرد و ابعاد فرهنگی در شرکت های صنعتی
کوچک، سعی در تعیین اهمیت هر یک از این عناصر و رتبه بندی تأثیر آنها در ایجاد ساختاری
کارآفرین دارد. به این منظور 25 شرکت صنعتی در شهرک های صنعتی با روش علی – مقایسه ای
مورد مطالعه قرار گرفتند که با استفاده از روش های آماری تی مستقل ، دوجمله ای و تحلیل واریانس
فریدمن و روش های توصیفی داده های به دست آمده تحلیل شد.
نتایج تحقیق نشان داد که میزان برخورداری مدیران از مهارت های مدیریتی سه گانه ، نوع سیستم
بودجه ریزی ، نظام ارزیابی عملکرد و ابعاد فرهنگی شرکت های کارآفرین با شرکت های غیر کارآفرین
به صورت معنا داری متفاوت است ، اما این تفاوت در دیگر متغیر های ساختاری (رسمیت و تمرکز) و
ابعاد استراتژیکی (تعیین اهداف و سیاست های اجرایی ) مشاهده نشد. یافته های دیگر نشان داد کهشرکت های کارآفرین به طور معناداری از لحاظ ساختاری پیچیده تر از شرکت های غیر کارآفرین
هستند. هم چنین شرکت های کارآفرین نسبت به شرکت های غیر کارآفرین در تدوین مأموریت های
سازمانی بهتر عمل می کنند.
بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با استقرار مدیریت کیفیت فراگیر در مدارس استان سمنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با اجرای مدیریت کیفیت فراگیر در مدارس استان سمنان در سال تحصیلی 1386-87 انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه استان سمنان با تعداد 5629 نفر بوده است. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 361 نفر برآورد گردید و به شیوه نمونه گیری خوشه ای و تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی رابینز (1996) و مدیریت کیفیت فراگیر موسسه فدرال کیفیت (1990) استفاده شد. ضرایب پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فرهنگ سازمانی %80 و برای پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیر %95 به دست آمد. داده ها با استفاده از روش های آماری نظیر ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و تحلیل واریانس، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تمامی مولفه های فرهنگ سازمانی با استقرار مدیریت کیفیت فراگیر در مدارس استان سمنان در سطحp<0.000 رابطه معنادار نشان دادند. هم چنین ترکیب مولفه های فرهنگ سازمانی به عنوان متغیرهای پیشایند با استقرار مدیریت کیفیت فراگیر همبستگی چندگانه داشتند. از دیگر نتایج تحقیق آنکه متغیرهای مقطع تحصیلی، جنسیت و محل مدرسه در رابطه بین فرهنگ سازمانی مدارس و استقرار مدیریت کیفیت مدارس تاثیرگذار نیستند.
ارایه یک مدل نظری جهت تبیین نقش سرمایه اجتماعی به عنوان گوهری گرانبها اما کم هزینه: راهکاری برای بهبود عملکرد اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه مدیریت در حال طی کردن مرحله گذار پاردایم سازمانی از مدرن به پست مدرن است. بسیاری از شرکت ها در حال گذار از مدیریت سنتی سلسله مراتبی به مدیریت مشارکتی هستند. در این راستا یکی از قابلیت های مهم سازمانی که می تواند به سازمان ها در مقایسه با سازمان های دیگر مزیت سازمانی پایدار ایجاد کند، سرمایه اجتماعی است. به عبارتی این سرمایه قادر است سازمان ها را از شکل سنتی به سوی سازمان یادگیرنده هدایت نماید. سرمایه اجتماعی از دارایی های نامشهودی است که می تواند در توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه کار ساز باشد. لذا بر این اساس مقاله حاضر در پی آن است که مشخص نمایدکه با این سرمایه ارزشمند می توان، ویژگی های فرهنگ سازمانی یادگیرنده را ایجاد کرد، یعنی کارکنان سازمان را توانمند، کارآفرینی سازمانی را تقویت، و خلاقیت افراد سازمان را افزایش داد و از طرفی فرایندهای مدیریت دانش را توسعه داد. با ایجاد چنین شرایط مناسبی می توان به یک سازمان یادگیرنده تبدیل شد. سازمان یادگیرنده شدن باعث می شود که مؤلفه های سرمایه اجتماعی در سازمان نهادینه شوند. چنانچه اگر تمامی سازمان ها در این راه گام بردارند، این امر باعث می شود که عملکردهای اقتصادی بهبود یابند.
محدودیت های فرهنگی در توسعه نظریه های مدیریتی با تمرکز بر خوشه های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات میان فرهنگی طی دهه های گذشته، نظر جمع کثیری از پژوهشگران و مدیران را به خود معطوف داشته است. عدم جوابگویی و تسری نظریه های مدیریت به دیگر جوامع از جمله معضلات سازمان ها در استفاده مطلوب از این نظریه ها تلقی می گردد؛ بدین منظور در این تحقیق مطالعه ای تطبیقی در اصول موضوعه نظریه های مدیریتی، در خوشه های فرهنگی شناسایی شده در مطالعات هافستد و گلوب صورت پذیرفته است.
نتایج تحقیق مبین آنست که به منظور توسعه نظریه های مدیریت از خطه ای به خطه دیگر یا جامعه ای به جامعه دیگر لازم است که مؤلفه های ارزش شناسی، شناخت شناسی و انسان شناسی جامعه هدف مورد مداقه و مطالعه قرار گیرد. این امر تنها در پرتو توجه بیش از پیش به مطالعات میان فرهنگی و عدم نگرش یک سویه و جزم گرایانه، تحقق پذیر می باشد.