مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
فرهنگ سازمانی
حوزه های تخصصی:
جامعه آماری پژوهشِ توصیفی- پیمایشیِ حاضر که به صورت مقطعی در نیمه اول سال 1393 مورد مطالعه قرار گرفته است، کارکنان یکی از سازمان های دولتی استان بوشهر است. نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از شیوه مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار آموس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، فرهنگ سازمانی و ترویج نوآوری سازمانی تأثیر عمده ای در ایجاد انعطاف پذیری سازمانی بر پایه مدیریت دانش دارد. آزمون فرضیه ها همچنین نشان داد، مدیریت دانش به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر انعطاف پذیری سازمانی تأثیرگذار است. در نهایت پیشنهاد می شود، مدیران سازمان با فراهم آوردن زمینه های فرهنگی مناسب، از نوآوری سازمانی به عنوان دروازه ورود به مدیریت دانش با هدف ایجاد سازگاری سازمانی استفاده نمایند.
بررسی کم و کیف آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی میزان آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای دستیابی به این مقصود از روش تحقیق آمیخته کمی- کیفی استفاده شده است. برای شناخت وضع موجود، روش کمّی پیمایش/ زمینه یابی به صورت الکترونیکی در سطح کشوری و با بازگشت 801 پرسشنامه از مجموع 18 شرکت تابعه پتروشیمی به کار رفته و متغیرهای فرهنگ سازمانی، سبک های یادگیری و گرایش های غالب یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. برای مداقه در وضع موجود و سطح مطلوب انتظارات در شرکت، از رویکرد کیفی و نظریه مبنایی استفاده شده و در نهایت نتایج دو بخش کمی و کیفی پژوهش در هم آمیخته و تلفیق شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی شرکت پتروشیمی در وضع موجود از میان چهار سنخ بیشتر به جانب سلسله مراتب و سپس تا اندازه ای بازار چولگی دارد و مؤلفه های فرهنگ خانواده و بویژه ادهوک در آن ضعیف است. همچنین، از چهار سبک یادگیری، در وضع موجود شرکت غلبه با قطب های همگرا و واگراست وسبک های جذب کننده و تطابق دهنده از فراوانی کمتری برخوردار است. از حیث برنامه های آموزشی موجود نیز به طور کلی گرایش غالب به پیگیری و کسب شخصی دانش، به جای حضور در برنامه های آموزشی رسمی شرکت مشاهده می شود. همچنین یافته های کیفی و نتایج مصاحبه های عمیق تغییرات در سه حوزه؛ الزامات، فرایندهای کلیدی، عملیات یادگیری را برای استقرار یادگیری سازمانی را نمایان ساخته است.
اثر میانجی گری فرهنگ سازمانی بر رابطه ی بین رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی
حوزه های تخصصی:
شرایط حادّ رقابتی و سیطره ی نیروهای دانشی بر عرصه ی کسب و کار، چالش های عمده ای را برای رهبران سازمان های امروزی به وجود آورده است. در چنین شرایطی، بهره گیری از سبک رهبری تحول آفرین برای توسعه ی ظرفیت های انسانی و ارتقای درجه ی تعهد سازمانی کارکنان، وجهه ی همّت بسیاری از سازمان های پیشتاز و طلایه دار قرار گرفته است. از سوی دیگر، فرهنگ سازمانی، یکی از مهم ترین اهرم هایی است که رهبران سازمان ها می توانند برای تغییر در قابلیت های کارکنان مورد بهره برداری قرار دهند. از این رو، تحقیق حاضر در نظر دارد تا در راستای رسیدن به سازوکارهای لازم برای ارتقای تعهد سازمانیِ کارکنان، اثر میانجی گری فرهنگ سازمانی بر رابطه ی بین رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی را در شرکت برق منطقه ای تهران مورد کاوش قرار دهد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها، حاکی از آن است که رهبری تحول آفرین، قادر است از طریق ترویج فرهنگ های رقابتی و سلسله مراتبی، بر روی تعهد سازمانی در شرکت مورد مطالعه، اثرگذار باشد.
ابعاد فرهنگ سازمانی در سازمان های صنعتی بزرگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش کارساز فرهنگ در کارکردها و اثربخشی سازمانی، شناخت ابعاد فرهنگ سازمانی بسیار مهم است. هدف این مقاله، تعیین ابعاد فرهنگ در سازمان های صنعتی برتر ایران است. بر این اساس، با ابداع مدلی سه سطحی که ترکیبی از دو مدل هافستد و شاین است، به شناخت مفروضات اساسی، ارزش ها، و اعمال فرهنگی حاکم بر این سازمان ها با روشی توصیفی پیمایشی پرداخته ایم. مفروضات مورد اندازه گیری رویکرد زمانی و ترکیب گرایی، و ارزش ها و اعمال فرهنگیِ اندازه گیری شده، به ترتیب سه و شش بعد به دست آمده در تحقیق معروف هافستد هستند. آن گاه، برای تعیین ابعاد مستقل فرهنگی حاکم بر سازمان های مذکور، تحلیل عاملی اکتشافی ابعاد یازده گانه ی یادشده صورت پذیرفته و در نتیجه چهار بعد یا عامل توفیق گرایی حرفه ای، گرایش بوروکراتیک، شرقی گرایی و کار گریزی یا تسویف به عنوان عناصر اصلی فرهنگ سازمانی بنگاه های بزرگ صنعتی ایران تشخیص داده و معرفی شده اند.
بررسی تطبیقی ارزش های فرهنگ سازمانی از دیدگاه کارکنان یک سازمان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای فهم آن چه در سازمان اتفاق می افتد و این که چرا انسان ها این گونه رفتار می کنند؟ چرا چنین تصمیم می گیرند؟ و سؤالاتی از این قبیل، بایستی فرهنگ سازمان را مورد مطالعه قرار داد و تا فرهنگ یک سازمان به درستی شناسایی نشود، توفیق چندانی در تحلیل پدیده های سازمان به دست نخواهد آمد. این مقاله، در راستای پژوهشی به منظور شناخت ارزش های فرهنگ سازمانی از دیدگاه کارکنان ورودی دهه های اول، دوم و سوم شاغل در یک سازمان نظامی با رویکرد تطبیقی تدوین شده است و تفاوت بین دیدگاه های ورودی های سه دهه در شناخت ارزش های فرهنگ سازمانی(بر مبنای 4 نوع فرهنگ سازمانی مأموریت گرا، تحول گرا، بوروکراتیک و انسان گرا) را مورد مطالعه قرار می دهد. یافته های تحقیق گویای آن است که تمامی مؤلفه های چهار نوع فرهنگ سازمانی مورد بررسی، بر اساس مقیاس لحاظ شده در سطح قابل قبولی قرار دارند؛ اما با این وجود برخی از مؤلفه های فرهنگ انسان گرا و فرهنگ تحول گرا ، نیازمند تقویت و توجه بیش تری می باشند. هم چنین بین دیدگاه کارکنان درخصوص فرهنگ تحول گرا اختلاف معناداری به دست آمده است که در این ارتباط می بایست در زمینه ی ارتقای نگرش کارکنان، اقدامات مقتضی به عمل آید.
بررسی اثر عوامل درون سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی تأثیر عوامل سازمانی در شکل گیری نوع مدیریت دانش و تأثیر این فضای مبتنی بر سرمایه های حاصل از دانش بر عملکرد سازمان، کانون توجه بسیاری از پژوهشگران است. در این پژوهش به بررسی تأثیر عوامل سازمانی متشکل از فرهنگ سازمانی، ساختار و راهبرد سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش پرداخته می شود. جامعه آماری این تحقیق، بخشی از جامعه ی بانکی انتخاب گردید. تعداد 210 عدد پرسش نامه مشتمل بر سؤالات چند گزینه ای طیف لیکرت تدوین گردید و پس از آزمون روایی و اعتبار، بین افراد نمونه به صورت الکترونیک و حضوری توزیع شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. نتایج حاکی از تأثیر مثبت فرهنگ سازمانی (59/2=t، 26/0= β)، راهبرد سازمانی (32/3=t، 30/0=β) و مدیریت دانش (42/5=t، 57/0= β) بر عملکرد سازمانی بود در حالی که تأثیر ساختار سازمانی بر عملکرد قابل توجه نبود. (11/1=t، 06/0= β) از طرفی نقش مدیریت دانش به عنوان میانجی برای متغیرهای فرهنگ سازمانی و راهبرد سازمانی نیز مورد تأیید قرار گرفت. در نتیجه می توان گفت بهبود مدیریت فرایندهای مربوط به دانش سازمانی که متأثر از عواملی چون فرهنگ و راهبرد سازمانی است، منجر به افزایش عملکرد سازمانی می شود. با توجه به عوامل مؤثر در پردازش دانش و زیرساخت های آن، پیشنهادهایی ارایه شده است.
طراحی مدل تعاملی گونه های فرهنگ سازمانی و فرایندهای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارایه ی چارچوبی در تبیین ارتباط بین توسعه ی فرایندهای مدیریت دانش با انواع فرهنگ های سازمانی است. برای این منظور از جو سازمانی که در این جا زیر عنوان جو دانشی، مفهوم سازی گردیده، استفاده شده است. در این چارچوب، چنین بیان شده است که فرهنگ نوآورانه از جو خلاق حمایت می کند و از این رو فرایند تولید و اکتساب دانش تقویت و بر دارایی دانش مفهومی سازمان افزوده می گردد. فرهنگ تداوم رویه با پشتیبانی از جو سیستمی موجب توسعه ی فرایند سازمان دهی و ذخیره سازی و افزایش در دانش سیستمی می گردد. فرهنگ مشارکتی از جو گفتمان و در نتیجه فرایند انتشار و اشتراک حمایت نموده و بر دارایی دانش تجربی می افزاید و فرهنگ اثربخشی نیز از فرایند به کارگیری و در نتیجه از دانش عملیاتی پشتیبانی می کند. در نهایت، چهار فرضیه ی برآمده از چارچوب پژوهش، به صورت میدانی و بر مبنای روش همبستگی آزمون شد که دو فرضیه ی مربوط به دو فرهنگ اخیر به علت نوپایی برنامه های مدیریت دانش در سازمان های منتخب، مورد پذیرش قرار نگرفت.
رابطه ی شخصیت و فرهنگ سازمانی بر برازش فرد با سازمان و جذابیت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی شخصیت فرد و فرهنگ سازمانی بر برازش فرد با سازمان، جذابیت سازمانی و احتمال انتخاب سازمان از سوی متقاضیان استخدام پرداخته است. داده ها از یک نمونه ی 310 نفری از23000 نفر از متقاضیان استخدام در شرکت ملی گاز ایران، که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند جمع آوری شد. شرکت کنندگان به ابزارهای پژوهش یعنی پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت (کاستا و مک کرا، 1992)، نیم رخ فرهنگ سازمانی (اوریلی و همکاران،1991) و پرسش نامه های برازش فردسازمان (اسمیتر و همکاران،1993) و جذابیت سازمانی (اسمیتر و همکاران،1993) پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها به وسیله ی تحلیل همبستگی نشان داد که هر کدام از ویژگی های شخصیتی مانند برون گرایی با ترجیح برخی از ارزش های فرهنگ سازمانی مانند سلطه جویی، جهت گیری گروهی و حمایت گری رابطه ای معنادار دارند و همچنین بین برازش عینی و برازش درک شده ی فرد با سازمان و جذابیت سازمانی رابطه ای مثبت وجود دارد
رابطه ی فرهنگ سازمانی با توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناخت رابطه ی فرهنگ سازمانی با توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی خوزستان است. در این پژوهش، پنج ویژگی فرهنگ سازمانی، شامل: نوآوری، هویت سازمانی، حمایت مدیریت، سیستم پاداش برگرفته شده از الگوی رابینز (1997) و تمرکز بر نتیجه ها از الگوی فرهنگ سازمانی اوریلی و همکارانش (1991) مورد استفاده قرار گرفت. برای سنجش توانمندسازی کارکنان نیز، از ابعاد ارایه شده توسط وتن و کمرون (1381) استفاده شد. این پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری در این پژوهش حدود 800 نفر و حجم نمونه 204 نفر بوده است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss v.17 استفاده شد. یافته های تحلیل همبستگی و رگرسیون، نشان می دهد که بین فرهنگ سازمانی و توانمندسازی کارکنان در سازمان تأمین اجتماعی خوزستان رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. از مؤلفه های فرهنگ سازمانی، نوآوری و تمرکز بر نتیجه توانایی پیش بینی ابعاد توانمندسازی کارکنان را داشته اند
ارزیابی جامعه شناختی عدالت سازمانی و رابطه آن با فرهنگ سازمانی در سازمان های آموزشی (نمونه مورد مطالعه: کارکنان اداره های آموزش و پرورش مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی یکی از مهم ترین موضوعات مطرح در سازمان ها با عنوان عدالت سازمانی و تأثیر آن بر فرهنگ سازمان می پردازد. پژوهش با هدف تبیین رابطه میان عدالت سازمانی با فرهنگ سازمان در سازمان های آموزشی( کارکنان نواحی هفت گانه آموزش و پرورش مشهد) اجرا شده است. ازمیان حجم کل جامعه آماری تعداد 285 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب انتخاب شده اند. ابزار پژوهش، پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون و پرسشنامه عدالت سازمانی مورمن و نیهوف بوده است .نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری، حاکی از برازش مدل تأثیرعدالت سازمانی بر فرهنگ سازمان و معنی داری مدل با توجه به شاخص های برازش بود. تأثیر عدالت سازمانی بر فرهنگ سازمانی با ضریب تأثیر 46/0 معنی دار شد. همچنین، بیشترین تأثیر عدالت سازمانی بر مؤلفه سازگاری با ضریب تأثیر غیر مستقیم 38/0 است. یافته ها نشان دادند که قوی ترین بار عاملی فرهنگ سازمانی در آموزش و پرورش در بعد سازگاری با بار عاملی 82/0 و در عدالت سازمانی در بعد ادراک عدالت مراوده ای با بار عاملی 85/0است و کمترین بار عاملی فرهنگ سازمانی مؤلفه درگیر شدن در کار با بار عاملی66/0 است. در نهایت، خروجی لیزرل با مقادیر 14 /17=t و 22/0=R و 46/0=R رابطه میان متغیرهای مکنون عدالت سازمانی و فرهنگ سازمانی را تبیین کرد. بنابراین، میان ادراک کارکنان از عدالت در سازمان و فرهنگ سازمان رابطه وجود دارد و هر چه ادراک عدالت در سازمان افزایش یابد، نمرات مؤلفه های فرهنگ سازمانی افزایش می دهد.
معرفی الگوی مطلوب فرهنگ سازمانی با رویکرد کیفی و ذهن کاوی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سازمانی، شخصیت یک سازمان را می سازد. همان طورکه شناخت شخصیت یک فرد کمک شایانی در تحلیل رفتار وی دارد، شناخت فرهنگ سازمانی هم می تواند در هدایت، رهبری و انجام تغییر و تحولات سازمانی مؤثر واقع شود. به علاوه، تدوین فرهنگ مطلوب سازمانی کمک مؤثری در جهت توسعه و تعالی سازمان می کند. بر این اساس برای تدوین فرهنگ سازمانی مطلوب بانک ارزش آفرین، به شناسایی باورها، اعتقادات و ارزش های مورد تأکید مدیران و رهبران این بانک پرداخته شد. پس از بررسی پیشینه و مطالعه نمونه های فرهنگ سازمانی، پنج بُعد مقصد و مسیر، ساختار یا ساز وکارهای انجام کار، منابع انسانی، عوامل زمینه ای محیطی و ارزشی به عنوان ابعاد اصلی چارچوب نظری پژوهش در نظر گرفته شدند. به عبارت دیگر، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران سازمان، مؤلفه های مربوط به ابعاد پنج گانه فرهنگ سازمانی و شاخص های معرف آنها شناسایی شدند. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالیِ قضاوتی و گلوله برفی، مصاحبه ها تا حد اشباع نظری ادامه یافت. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش کیفی تحلیل تم و نرم افزار QSR Nvivo تحلیل شد. در نتیجه تحلیل داده ها 23 تم فرعی و 124 مفهوم در رابطه با پنج تم اصلی فرهنگ سازمانی مطلوب بانک شناسایی شد.
تحلیل رابطه فرهنگ سازمانی بر اساس مدل دنیسون و پذیرش فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل رابطة فرهنگ سازمانی بر اساس مدل دنیسون و پذیرش فناوری در اداره کل آموزش و پرورش استان فارس بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش فارس در سال تحصیلی 1393-1392 تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ایتعداد 190 نفر به عنواننمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعیین شد. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی دنیسون و پرسشنامه استاندارد دیویس و دیگران استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و پایایی از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مورد تأیید قرار گرفت(ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه فرهنگ سازمانی837/0 و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه پذیرش فناوری 838/0). برای تجزیه و تحلیل داده ها از فن مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد، نتایج نشان داد فرهنگ سازمانی بر اساس مدل دنیسون بر پذیرش فناوری توسط کارکنان مؤثر است. با توجه به شاخص های نکویی برازش، مدل مفهومی پیشنهاد شده معتبر بوده و قابلیت به کارگیری در جامعه مورد نظر را دارد.
بررسی تاثیر مسؤولیت اجتماعی شرکت بر تعهد عاطفی کارکنان؛ نقش میانجی فرهنگ سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تأثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر فرهنگ سازمانی و تعهد عاطفی کارکنان بررسی شد. جامعه آماری این تحقیق یک بیمارستان دولتی در استان مازندران است که اطلاعات، از طریق نمونه گیری تصادفی ساده در سال 1394 جمع آوری شد. در جمع آوری اطلاعات مرتبط با متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. پایایی و روایی آن از طریق آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی سنجش شد. مدل مفهومی با استفاده از بخش ساختاری مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر سنجیده شد. یافته ها بیانگر آن است که مسئولیت اجتماعی سازمان بر فرهنگ سازمانی و تعهد عاطفی کارکنان تأثیر مثبت و معنی داری دارد و فرهنگ سازمانی نیز بر تعهد عاطفی کارکنان به صورت معنی داری تأثیر می گذارد. همچنین تأثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر تعهد عاطفی کارکنان با واسطه فرهنگ سازمانی تأیید شد. در پایان نیز پیشنهادهایی برای تصمیم گیری مدیران ارائه شد.
قوم نگاری: استراتژی برای فهم فرهنگ سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق قوم نگاری براساس رویکرد کل گرایانه و جامع، نه تنها بر پایه دیدگاه نظری خاصی قرار ندارد، بلکه اساساً به آزمون نظریه نیز توجه چندانی ندارد. نظریات در تحقیقات قوم نگارانه صرفاً برای تغذیه فکری محقق برای تعمیق بخشیدن به درک او در دریافت چارچوب های مفهومی مرسوم در علوم انسانی می باشد. بدین لحاظ اظهارات نظری تئوری ها زمانی وارد فرآیند تحقیق می شوند که رابطه آنها با پژوهش موردنظر مشخص شده باشد. این دیدگاه، یک شیوه تحقیق در رویکرد پدیدار شناختی است که بر ماهیت ذهنی و رفتار تاکید دارد. انسان شناسان و قوم نگاران، به تمرکز بر روی داده ها سطحی و یا صرفاً جمع آوری از تعداد کمی از مردم علاقه مند نیستند، آنها به مطالعات عمیق درباره مردم و یا فرهنگ می پردازند. در این راستا از نظر تحقیق قوم نگاری، اطلاعاتی سودمند است که از طریق زندگی و یا حضور فعال محقق در جامعه مورد مطالعه او بدست می آید. در این تحقیق با ورود به یک سازمان محلی و استفاده از ابزارهای مشاهده و مصاحبه به شناخت فرهنگ سازمانی آن پرداخته شد و از تحلیل اطلاعات 11 مولفه شامل؛ 1- احترام به شعائر و ارزشهای مذهبی 2- تبعیت پذیری 3- رفتارهای رسمی 4- هویت سازمانی 5-نمادهای فیزیکی 6- فردگرایی 7- شعار تکریم ارباب رجوع 8- درآمدزایی 9- تاکبد بر قوانین سازمانی 10- مقاومت در برابر مدیران بیگانه(خارج از سازمان) 11– زبان، در پنچ سطح مصنوعات (زبان) مصنوعات (نمادها) مصنوعات ( الگوهای رفتاری)، ارزشها و مفروضات و باورهای اساسی بدست آمد.
بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی و سبک رهبری بر پذیرش تکنولوژی و مدیریت دانش (مورد مطالعه: شرکت های تولیدی استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی و سبک رهبری بر مدیریت دانش با درنظرگرفتن نقش میانجی پذیرش تکنولوژی است. فرضیه های این تحقیق با به کارگیری داده های حاصل از نمونه ای شامل 54 شرکت تولیدی استان قزوین و با روش مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس (فن حداقل مربعات جزئی) و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شد. یافته های این تحقیق نشان دهندة تأثیر مثبت فرهنگ سازمانی و رهبری تحول گرا بر پذیرش تکنولوژی و مدیریت دانش است، اما بین رهبری مبادلاتی و مدیریت دانش رابطة معنادار یافت نشد. همچنین، یافته ها حاکی از تأثیر منفی رهبری مبادلاتی بر پذیرش تکنولوژی است. در میان شاخص های تبیین کنندة رهبری تحول گرا؛ انگیزه و الهام بخشی (بیشترین تأثیر)، توجه فردی و تحریک فکری بر مدیریت دانش تأثیر مثبت دارند در حالی که هیچ یک از شاخص های تبیین کنندة رهبری مبادلاتی تأثیر معنادار بر مدیریت دانش و پذیرش تکنولوژی نداشته اند. در نهایت، پذیرش تکنولوژی نیز بر مدیریت دانش تأثیر مثبت معنادار دارد. نتایج این پژوهش مدیران شرکت را به درک صحیح از تأثیرگذاری سبک رهبری آن ها و فرهنگ سازمانی بر پذیرش تکنولوژی به منظور بهبود مدیریت دانش شرکتشان رهنمون می کند.
بررسی تأثیر مؤلفه های فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش در شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر مؤلفه های فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش در شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی بود. روش تحقیق توصیفی- همبستگی است. جامعة آماری تحقیق را همة اعضای شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی در استان زنجان تشکیل دادند (301=N) که با توجه به جدول بارتلت و همکاران (2001)، تعداد 207 نفر از آنان از طریق روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد به کار گرفته شد. روایی صوری پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان تأیید شد و روایی سازه و پایایی ترکیبی ابزار تحقیق نیز پس از انجام دادن اصلاحات لازم تأیید شد. نتایج تحقیق نشان داد چهار مؤلفة فرهنگ سازمانی شامل درگیرشدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و رسالت در مجموع، 41 درصد از واریانس مدیریت دانش در شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان را تبیین می کنند. با توجه به یافته های پژوهش، تقویت فرهنگ سازمانی به طور مستقیم به توسعة مدیریت دانش در شرکت های خدمات کشاورزی منجر می شود.
شناسایی فرهنگ سازمانی بر اساس مدل دنیسون (مورد مطالعه: سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهششناخت فرهنگ سازمانی در سازمان صداوسیما و بیان پیشنهادهایی جهت تقویت آن است. برای این منظور مدل دنیسون به کار گرفته شد. روش این پژوهش پیمایشی است. داده های مربوط به مؤلفه های فرهنگ سازمانی با ابزار پرسشنامه جمع آوری شد. پایایی مربوط به ابزار سنجش با آلفای کرونباخ (معادل 924/0) بررسی شد. جامعة آماری این تحقیق را کارکنان سازمان صداوسیما (در تهران) تشکیل داده اند. با به کارگیری فرمول نمونه گیری از جامعة محدود، 352 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها شامل دو روش توصیفی و استنباطی بوده است. نتایج آزمون دوجمله ای نشان داد در این سازمان «درگیرشدن در کار»، «سازگاری (ثبات و یکپارچگی)» و «انطباق پذیری» در وضعیتی مناسب قرار ندارند و پایین تر از حد متوسط هستند، اما «مأموریت» در وضعیت متوسط قرار دارد. بر اساس آزمون فریدمن ملاحظه شد که «مأموریت» مهم ترین مؤلفه از ابعاد اصلی فرهنگ سازمانی در سازمان صداوسیما است.
نقش واسطه ای فرهنگ سازمانی و تسهیم دانش در رابطه رهبری تحوّلی و موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان (ERP) در دانشگاه
حوزه های تخصصی:
سیستم برنامه ریزی منابع سازمان (ERP) در دانشگاه هرروز رو به گسترش است. یکی از عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان، رهبران ارشد هستند. هرچند مطالعات گذشته از زوایای مختلف تأثیر رهبری بر موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان را بررسی نموده اند، بااین حال، نقش رهبری تحول آفرین در موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان دانشگاه مطالعه نشده است. هدف این پژوهش، تعیین نقش رهبری تحول آفرین در موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان (ERP) در دانشگاه بود. علاوه بر این، نقش واسطه ای فرهنگ سازمانی و تسهیم دانش در رابطه بین رهبری تحوّلی و موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان بررسی شد. مدل پژوهش در دانشگاه علامه طباطبائی، دانشگاه علوم اقتصادی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری آزمون شد. تحلیل همبستگی چند متغیره داده ها بر روی پرسشنامه های تکمیل شده 200 نفر از کارمندان انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد رهبری تحوّل آفرین بر موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان اثر مستقیم دارد، همچنین به واسطه فرهنگ سازمانی موجب موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان می شود، بااین حال، اثر مستقیم رهبری تحوّلی بر تسهیم دانش آشکار معنی دار نبود. یافته های پژوهش نشان داد فرهنگ سازمانی و تسهیم دانش آشکار بر موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان اثر مستقیم دارد و تسهیم دانش آشکار ERP ارتباط بین رهبری تحوّلی و موفقیت برنامه ریزی منابع سازمان را تعدیل می کند. نتایج این پژوهش دلالت هایی برای مدیران ارشد در جهت تسهیل فرهنگی مناسب به طوری که موجب توسعه تسهیم دانش ERP و رسیدن به بهبود سازمانی با استفاده از سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان شود، ارائه می دهد.
طراحی و تبیین الگوی جامعة یادگیرنده حرفه ای در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین الگوی جامعة یادگیرندة حرفه ای در نظام آموزش عالی و با روش همبستگی و اجرا با پرسش نامه های رهبری تحولی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و جامعة یادگیرندة حرفه ای بر 226 عضو هیئت علمی (از بین 351 عضو) دانشکده های مدیریت دانشگاه های دولتی تهران در سال 94-1393 که به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و سپس نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. تحلیل ها، پایایی و روایی مطلوبی را برای ابزارها نشان داد. روش معادلات ساختاری در پژوهش شامل یک سازة نهفتة برون زای رهبری تحولی و سه سازة نهفتة درون زای فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و جامعة یادگیرندة حرفه ای است. یافته ها حاکی از تأثیر معنادار و مستقیم رهبری تحولی بر فرهنگ سازمانی (61/0γ=) بر ساختار سازمانی (82/0γ=)، بر جامعة یادگیرندة حرفه ای (39/0γ=)، تأثیر معنادار و غیرمستقیم فرهنگ سازمانی بر ساختار سازمانی (08/0-=β)، تأثیر معنادار و مستقیم فرهنگ بر جامعة یادگیرندة حرفه ای (72/0β=)، تأثیر غیرمعنادار ساختار سازمانی بر جامعة یادگیرندة حرفه ای در الگو است. نتایج بیانگر تأثیر مستقیم رهبری تحولی با مضامین تأثیر ایده آل رفتاری و اسنادی، انگیزش الهام بخش و ملاحظه فردی بر فرهنگ سازمانی یعنی انسجام و تعلق خاطر و الگوهای ارتباطی و بر ساختار سازمانی با وضعیت های ارگانیکی و صراحت سلسله مراتب سازمانی و نظارت حداکثر و بر جامعة یادگیرندة حرفه ای با مضمون مسئولیت پذیری جمعی برای یادگیری، مشارکت با تمرکز بر یادگیری حرفه ای و نیز تأثیر مستقیم فرهنگ سازمانی بر جامعة یادگیرندة حرفه ای و تأثیر دو سازه در شکل گیری دانشگاه به عنوان جامعة یادگیرندة حرفه ای است.
رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش : مطالعه موردی دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دانش به عنوان منبع اصلی سازمان ها تلقی و به عنوان یک سرمایه مطرح شده است. انتقال، خلق و به کارگیری دانش، مستلزم وجود فرهنگ سازمانی است که مشوق این امر باشد و دانشگاه ها به عنوان سازمان های تولید کننده دانش باید از این امر بهره مند باشند. هدف این پژوهش تعیین رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود .
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای تحلیلی است که به روش مقطعی در سال 1391 در دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ستادی معاونت های دانشگاه علوم پزشکی کرمان به تعداد 844 نفر می باشد که نمونه مورد مطالعه با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای 200 نفر انتخاب شده است. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش استفاده شده است که روایی آنها در مطالعات قبلی تایید و پایایی آنها محاسبه شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی(آزمون های همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل واریانس و رگرسیون خطی) و از نرم افزار spss18 استفاده شده است.
یافته ها : اکثر افراد تحت بررسی در این مطالعه، وضعیت فرهنگ سازمانی را مناسب ارزیابی کردند. بیشترین امتیاز در بعد انطباق پذیری(9/2) و کمترین امتیاز در بعد مشارکتی(6/2) حاصل شد. وضعیت مدیریت دانش نیز از سوی پاسخ دهندگان در حد متوسط و نسبتا مطلوب ارزیابی شد. در نهایت رابطه آماری معنادار ی بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش به دست آمد(000/0p-value=).
نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در این مطالعه از وضعیت مناسبی برخوردار بودند. سازمان برای اینکه بتواند به طور موثر نظام دانش را بهبود ببخشد و در کل سازمان اشاعه دهد ابتدا باید به فرهنگ سازمانی توجه کند. هر اندازه فرهنگ سازمانی قوی تر باشد، پیاده سازی مدیریت دانش با موفقیت بیشتری انجام خواهد شد.