مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
کارکردهای اجرایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اتیسم، یک اختلال نورولوژیکی بوده و می تواند چالش های اجتماعی، ارتباطی و رفتاری قابل توجهی در فرد مبتلا ایجاد کند.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم بود.
روش : طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و همراه با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کودکان طیف اتیسم مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی و روان شناسی شهر ارومیه در سال 1401 بودند. نمونه آماری با روش هدفمند، 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایدهی شدند. داده ها با پرسشنامه های ارتباطات اولیه اجتماعی (زبوف، 2010)، اضطراب (اسپنس، ۱۹۹۹)، کارکردهای اجرایی (بالستر جرارد و همکاران، ۲۰۰۰) طی دو روش مداخله ای لگوتراپی (لی گاف و اونس، ۲۰۰۷) 12 جلسه 45 دقیقه ای و آموزش توجه اشتراکی (وکیلی زاد و عابدی، 1395) 12 جلسه 90 دقیقه ای جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 28 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی باعث تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و موجب تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم شدند و همچنین بین اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (معنادار در سطح آماری یک درصد).
نتیجه گیری: آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی به تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم می انجامد؛ لذا می توان این دو برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت کنترل اختلالات اتیسمی و بهبود روند زندگی کودکان طیف اتیسم پیشنهاد نمود.
روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتارهای پرخطر با نقش میانجی گر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
747 - 766
حوزههای تخصصی:
زمینه: هرگونه رفتار پرخطر می تواند آسیب های جدی و گاه غیرقابل جبرانی برای فرد و خانواده به همراه داشته باشد. رفتار پرخطر اغلب در یک زمینه هیجانی رخ می دهد، کارکردهایی و تنظیم هیجان نقش مهمی در تصمیم گیری مرتبط با رفتار پرخطر ایفا می کند. بنابراین شناسایی عوامل بادارنده و تسهیل کننده رفتارهای پرخطر در گروه های مختلف یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
هدف: این پژوهش با هدف روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتارهای پرخطر در زندانیان با توجه به نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجانی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زندانیان شهر شیراز تشکیل دادند. نمونه پژوهش 409 نفر از زندانیان شهر شیراز بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه توانایی های شناختی (نجاتی، 1392)، راهبردهای تنظیم هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، مقیاس رفتارهای پرخطر جوانان (اسنو و همکاران، 2019) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از AMOS ویراست 24 و SPSS 27 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجانی با رفتارهای مخاطره آمیز رابطه منفی وجود دارد (0/05≥P). همچنین بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجانی با رفتارهای پر خطر رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/05≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد که 19 درصد از واریانس راهبردهای سازگارانه و 25 درصد از واریانس راهبردهای ناسازگارانه توسط کارکردهای اجرایی و 45 درصد از واریانس رفتارهای پرخطر توسط کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم هیجانی تبیین می شود.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که رفتارهای پرخطر متأثر از کارکردهای شناختی و هیجانی می باشد و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی نقش واسطه ای در این رابطه دارد که نیاز به مداخلات روانشناختی دارد. نتایج ما نشان می دهد که درمان رفتارهای پرخطر ممکن است با رویکردی ظریف که تکانشگری بالا را لزوماً با تمایلات رفتاری پرخطر ترکیب نمی کند مؤثرتر باشد
پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس ذهنیت های طرح واره ای با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
31 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان بود. پژوهش حاضر، از نظر هدف، پژوهشی بنیادی و از نظر روش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع تحلیل مسیر و معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر در دانشگاه های منتخب استان اصفهان در سال ۱۴۰۱ بوده است. حجم نمونه ۳۰7 نفر در نظر گرفته شده و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مشارکت کنندگان به پرسش نامه های شخصیت مرزی STB (1991) ، ذهنیت های طرح واره ای یانگ و همکاران (۲۰۰۸)، و کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و Amos 24 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که تأثیر غیرمستقیم ذهنیت طرح واره ای بر نشانگان شخصیت مرزی با میانجی گری کارکردهای اجرایی معنی دار به دست آمده است(01/0> p)همچنین نتایج نشان داد، اثرات مستقیم و غیرمستقیم ذهنیت های طرح واره ای و نشانگان شخصیت مرزی معنی دار شده بود (05/0> p).
پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
43 - 58
حوزههای تخصصی:
اهداف : هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان بود.روش پژوهش : پژوهش حاضر، از نظر هدف، پژوهشی بنیادی و از نظر روش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع تحلیل مسیر و معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر در دانشگاه های منتخب استان اصفهان در سال ۱۴۰۱ بوده است. حجم نمونه ۳۰7 نفر در نظر گرفته شده و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مشارکت کنندگان به پرسش نامه های شخصیت مرزی STB (1991) ، پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و Amos 24 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که تأثیر غیرمستقیم پردازش اطلاعات هیجانی بر نشانگان شخصیت مرزی با میانجی گری کارکردهای اجرایی معنی دار است (01/0> (Pنتیجه گیری :همچنین نتایج نشان داد، اثرات مستقیم و غیرمستقیم پردازش اطلاعات هیجانی و نشانگان شخصیت مرزی و کارکرد اجرایی معنی دار شده بود (05/0> p).
اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی بر کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 11 تا 14 سال ناحیه 2 استان قم در سال 1401 بودند که بر اساس نظر روان شناس/روان پزشک واجد نشانه های ضرب شناختی کند تشخیص داده شده بودند. از این جامعه آماری نمونه ای به حجم 10 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 5 نفره (آزمایش و کنترل) جای دهی شدند. برای گروه آزمایشی، رفتاردرمانی عقلانی هیجانی در 9 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کندگامی شناختی (MSCT، پنی و همکاران، 2009)، سیاهه عصب روان شناختی و شخصیتی کودکان کولیج (CPNI، کولیج و همکاران، 2002) و آزمون اهمال کاری تحصیلی (APT، سواری، 1391) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد با کنترل پیش آزمون، بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کاهش مشکلات کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند اثربخش است.
اثربخشی آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی بر عاطفه مثبت و کارکردهای اجرایی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
222 - 233
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارکردهای اجرایی و عاطفه مثبت دو جنبه مهم از رشد روانی-اجتماعی نوجوانان هستند که تأثیرات مهمی بر بهزیستی و موفقیت های تحصیلی و اجتماعی آن ها دارند. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی بر عاطفه مثبت و کارکردهای اجرایی نوجوانان انجام شد. روش و مواد: این مطالعه یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده بود که شامل 40 نوجوان (22 پسر و 18 دختر) در منطقه 11 شهر تهران بود. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش ده جلسه 75 دقیقه ای آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی دریافت کردند. داده ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی به طور معناداری باعث بهبود کارکردهای اجرایی (F = 46.27, p < .001) و افزایش عاطفه مثبت (F = 56.18, p < .001) در گروه آزمایش شد. میانگین نمرات کارکردهای اجرایی در گروه آزمایش از 30.25 در پیش آزمون به 42.68 در پس آزمون و 41.87 در مرحله پیگیری افزایش یافت. میانگین نمرات عاطفه مثبت نیز از 22.45 در پیش آزمون به 34.89 در پس آزمون و 33.97 در مرحله پیگیری افزایش یافت. نتیجه گیری: آموزش مهارت های شایستگی شناختی-اجتماعی می تواند به طور معناداری باعث بهبود کارکردهای اجرایی و افزایش عاطفه مثبت در نوجوانان شود. این نتایج اهمیت اجرای برنامه های آموزشی مشابه در مدارس و مراکز مشاوره را برای بهبود بهزیستی روانی و اجتماعی نوجوانان نشان می دهد.
تأثیر آموزش مبتنی بر بازی برای فهمیدن بر مهارت های حرکتی بنیادی و کارکردهای اجرایی کودکان دارای محرومیت اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی چارچوب های نظری و مؤلفه های مداخلاتی در جوامع محروم از نظر اقتصادی- اجتماعی به منظور ارتقای سطح عملکرد آنها در جنبه های مختلف رشدی می تواند مؤثر باشد؛ بنابراین نیاز به بررسی ادبیات جدیدتر که اثربخشی مداخلات را گزارش می کنند، برای افرادی که در مناطق محروم اقتصادی-اجتماعی زندگی می کنند، وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش آموزش مبتنی بر بازی برای فهمیدن بر مهارت های حرکتی بنیادی و کارکردهای اجرایی کودکان دارای محرومیت اقتصادی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و از نظر هدف کاربردی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور 30 نفر از کودکان 7-9 سال مناطق محروم شهرستان کهنوج به طور تصادفی به دو گروه رویکرد غیرخطی (آموزش مبتنی بر بازی برای فهمیدن ) و خطی تقسیم شدند و به مدت هشت هفته تحت آموزش قرار گرفتند. پیش و پس از هشت هفته نمرات آزمون رشد حرکتی درشت-2 و پرسشنامه کارکردهای اجرایی جمع آوری شد.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که روش آموزش مبتنی بر بازی برای فهمیدن تأثیر بیشتری بر خرده مقیاس های مهارت های حرکتی پایه و کارکردهای اجرایی کودکان کم توان اقتصادی نسبت به رویکرد خطی دارد (0/05≥P).نتیجه گیری: درگیر شدن در فعالیت های شناختی در روش آموزش مبتنی بر بازی برای فهمیدن موجب بهبود مهارت های حرکتی و کارکردهای اجرایی می شود.
تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
81 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان کم توان ذهنی در مهارت های حرکتی پایه در سطح پایین تری قرار دارند و یادگیری در این کودکان زمان بیشتری می برد. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی انجام شد.روش : روش پژوهش نیمه تجربی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کودکان 8 تا 12 سال با میانگین سنی (39/1 ± 8/9) دختر و پسر دارای معلولیت ذهنی شهرستان الیگودرز بودند که از بین آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه 10 نفری تقسیم بندی شدند و در 21 جلسه 30 دقیقه ای طی هفت هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند. جهت سنجش کارکردهای اجرایی از پرسشنامه بریف استفاده شد. برای پردازش داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 26 و برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. در کلیه آزمون های آماری سطح معناداری 0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که در مؤلفه های مورد بررسی پژوهش تفاوت معناداری بین گروه های تحت بررسی وجود دارد. کارکردهای اجرایی در گروه تمرین به صورت فردی و زوجی از گروه گواه بهتر بود و همچنین عملکرد گروه زوجی در متغیرهای تحت بررسی به طور معناداری از عملکرد گروه فردی بهتر بود (001/0=P).نتیجه گیری: اجرای برنامه فعالیت بدنی برایتونیک اثر مثبت و معناداری بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی دارد. به نظر می رسد می توان از این تمرینات به عنوان مداخله ا ی هدفمند به صورت فردی یا زوجی جهت بهبود عملکرد حرکتی این کودکان استفاده شود.
بررسی رابطه کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با میانجی گری نظریه ذهن کودکان 9 تا 11 ساله شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توسعه نظریه ذهن دارند. نظریه ذهن نیز در توانایی کودکان برای درک و تفسیر رفتار دیگران نقش اساسی دارد. همچنین رابطه مثبتی بین کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قضاوت اخلاقی وجود دارد. ازین رو در پژوهش حاضر، هدف بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با توجه به نقش میانجی نظریه ذهن است.روش: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کودکان ۹ تا ۱۱ ساله شهر ایلام است که 370 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از سه پرسشنامه قضاوت اخلاقی Sinha and Verma (1971)، نظریه ذهن Ghamrani و همکاران (2006) و کارکردهای اجرایی Barkley (2012) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده ها به روش های همبستگی اسپیرمن و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS نسخه 24 وsmart PLS نسخه 3 تحلیل شدند. یافته ها: بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (246/0=β و 05/0>P)، کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن (545/0=β و 05/0>P)، نظریه ذهن و قضاوت اخلاقی (494/0=β و 05/0>P) رابطه وجود دارد. همچنین نقش میانجی نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (269/0=β و 05/0>P) تایید شد.نتیجه گیری: کارکرد اجرایی، ظرفیت شناختی زیربنایی است که شناخت سطح بالاتر مانند استدلال و تصمیم گیری در موقعیت های اخلاقی را ممکن می سازد و تسهیل می کند. همچنین کارکرد اجرایی بر ارتقای سطح نظریه ذهن نیز اثر دارد. بنابراین جهت بهبود قضاوت اخلاقی برنامه های مداخله ای که رشد کارکردهای اجرایی را هدف قرار دهند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند؛ زیرا می توان از طریق بهبود کارکردهای اجرایی، بستر مناسبی برای ارتقای سطح نظریه ذهن فراهم آورد و ارتقای نظریه ذهن بر پیشرفت قضاوت های اخلاقی تأثیر خواهد گذاشت.
اثربخشی برنامه ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی ورزشکاران بدن ساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی با بررسی نقش واسطه ای نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
23 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی ورزشکاران بدن ساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی با بررسی نقش واسطه ای نشخوار فکری بود.
روش: در یک مطالعه نیمه تجربی و از نوع مطالعات کارآزمایی کنترل شده تصادفی، تعداد 40 نفر ورزشکار بدنساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی از جمعیت بدنسازان ساکن شهر تهران بزرگتر از 20 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طبق روش نمونه گیری و ملاک های ورود و خروج آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. جهت گردآوری داده ها مطابق طرح پژوهش، آزمودنی های هر دو گروه در مرحله ی پیش آزمون به پرسشنامه های نشخوار فکری (RRS) و کارکردهای اجرایی (EFQ) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه یک و نیم ساعته برنامه ذهن آگاهی را دریافت نمود. بعد از اتمام جلسات مداخله، نهایتا از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و به منظور تعیین اثربخشی مداخله از تحلیل کواریانس استفاده شد و برای تعیین نقش واسطه ای نشخوار فکری در اثربخشی مداخله بر کارکردهای اجرایی از روش تحلیل مسیر استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که روش مداخله ذهن آگاهی بر کارکردهای اجریی و نشخوار فکری اثربخش می باشد (01/0P<) همچنین نتایج نشان داد که نشخوار فکری در اثربخشی برنامه ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی ورزشکاران بدنساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی نقش واسطه ای ایفا می کند. به نظر می رسد برنامه مداخله ذهن آگاهی کارکردهای اجریی را بهبود می بخشد و نشخوار فکری را نیز در ورزشکاران کاهش می دهد.
نتیجه گیری: بر این اساس لازم است مراکز و روان درمانی فعال در حوزه روان شناسی ورزشی برای ارتقای سلامت روانی ورزشکاران از برنامه مذکور استفاده نمایند.
تعیین اثربخشی درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکارکردهای اجرایی سوء مصرف کنندگان مواد تحت درمان اجباری استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بدنبال تعیین اثربخشی درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکارکردهای اجرایی مصرف کنندگان مواد تحت درمان اجباری استان کرمان ( مصرف کنندگان مواد موضوع ماده 16 قانون مبارزه با موادمخدر) در سال های 1398 و 1399 بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مددجویان درحال ترک حداقل یکی از مواد مصرفی به جز نیکوتین و الکل که در مرکز موضوع ماده 16 کرمان در سالهای 99-1398 نگهداری و به تعداد3582 نفر می باشند.نمونه پژوهش شامل 30نفر که با روش نمونه گیری هدفمند از معتادین موضوع ماده 16 (متجاهر) دارای حکم دستگیری انتخاب گردیده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.گروه آزمایش در درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون قرارگرفت و گروه کنترل فقط درلیست انتظار دریافت درمان قرارگرفت. ابزار این پژوهش پرسشنامه نارسایی در کنشوری اجرایی بارکلی (2011) بوده است. نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکاهش نمرات کنش اجرایی خود مدیریتی زمان، خود سازماندهی، خود کنترلی، خود انگیزشی و خودنظم جویی تاثیر معنادار داشته است و مصرف کنندگان مواد موضوع ماده 16، در مقایسه با گروه کنترل که درمانی دریافت نکرده بودند، نمرات کنش اجرایی خود مدیریتی زمان، خود سازماندهی، خودکنترلی، خودانگیزشی و خودنظم جویی پایینتری داشتند و درمان بر روی خودکنترلی و خود مدیریتی زمان به ترتیب با اندازه اثر 473/0 و 45/0 بیشترین تاثیر را داشته است.
اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان پسر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی در شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 را شامل شد. نمونه ی این پژوهش شامل 45 نفر از دانش آموزانی که دارای اختلال اضطراب اجتماعی بودند تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 3 گروه قرار داده شدند که هر گروه شامل 15 آزمودنی بود (سایکودراما 15 نفر، بازی درمانی شناختی رفتاری 15 نفر و کنترل 15 نفر). هر آزمودنی به صورت تصادفی در 2 گروه درمان (سایکودراما، بازی درمانی شناختی رفتاری) و کنترل قرارگرفته شدند. ابزار و پرسشنامه این پژوهش شامل آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان دانش آموزان پسر مبتلا به اضطراب اجتماعی مؤثر می باشد در سطح معناداری (0.05)؛ در میان نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوت معناداری یافت نشد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که اثربخشی درمان سایکودراما در بهبود بخشیدن کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی مؤثرتر می باشد. نتیجه گیری: با توجه به جلسات و نتایج به دست آمده درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری در بهبود کارکردهای اجرایی تأثیر مثبت داشت.
ارزیابی اثربخشی تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک بر کارکردهای اجرایی و نقص توجه درکودکان پیش_دبستانی دارای تاخیر رشد مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
173 - 191
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک بر کارکردهای اجرایی و نقص توجه درکودکان پیش دبستانی دارای تاخیر رشد مغز انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح مقایسه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 4 تا 5 ساله دارای تاخیر رشد مغز شهر تهران بود که در سال 1403-1402 به کلینیک تخصصی مغز و اعصاب روان مهر مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش 24 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته (هر هفته 2 جلس ه 45 دقیق ه ای) در برنامه تمرینات ادراکی -حرکتی اسپارک شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل در این مدت، هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. داده های پژوهش با استفاده از نسخه پیش دبستانی پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم والدین جیویا و همکاران (2003) و مقیاس مشکلات رفتاری کانرز (1978) گردآوری شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با کمک نرم افزار SPSS-27 تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد، تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک بر کارکردهای اجرایی و نقص توجه کودکان پیش دبستانی دارای تاخیر رشد مغز تأثیر داشته و این اثرات در طول زمان ثابت مانده است(05/0P <). لذا، تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک می تواند به عنوان ابزاری مفید برای بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش نقص توجه در کودکان پیش دبستانی دارای تاخیر رشد مغز مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی توان بخشی شناختی رایانه ای کاپیتانز لاگ بر بهبود عملکرد خواندن و کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۳۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توان بخشی شناختی رایانه ای کاپیتانز لاگ بر عملکرد خواندن و کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر نارساخوان 12-8 سال بود که در سال تحصیلی 1401-1400 به مرکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری شماره 2 ناحیه 1 آموزش و پرورش شهر کرج مراجعه کرده بودند. از بین آنها 30 دانش آموز به صورت هدفمند وارد مطالعه شده و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. دانش آموزان گروه مداخله طی 10جلسه بصورت دو جلسه هفتگی به مدت 45 دقیقه تحت مداخله توانبخشی شناختی رایانه ای کاپیتانر لاگ قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون خواندن و نارساخوانی (RDT-NEMA)کرمی نوری و مرادی (1384)، فهرست رتبه بندی رفتار عملکرد اجرایی (BRIEF) جیویا و همکاران (2000) و نرم افزار کاپیتانز لاگ (نسخه 2018) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بین میانگین پس آزمون عملکرد خواندن و کارکردهای اجرایی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود داشت (01/0 > P). علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (01/0 > P). درنتیجه می توان گفت به کمک توان بخشی شناختی-رایانه ای کاپیتانزلاگ می توان گام مؤثری در بهبود عملکرد خواندن و کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان برداشت.
مقایسه اثربخشی توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی نوجوانان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی نوجوانان دختر 15 تا 16 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. تعداد 45 نفر به صورت در دسترس با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15 نفره و یک گروه کنترل 15 نفره جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهار گاوا (1999)، استفاده شد. خلاصه جلسات آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی در 10 جلسه 60 دقیقه ای و خلاصه جلسات آموزش مهارت های نظم جویی هیجان در 10 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سه گروه در بلوغ عاطفی و مولفه های آن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ علاوه بر این بین پس آزمون و پیگیری گروه ها تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0<P). همچنین بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش تفاوت معنادار وجود داشت (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های نظم جویی هیجان، نسبت به آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی مداخله کارآمد و اثربخش تری بوده است.
اثر کنترل توجه بر سرگردانی ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر کنترل توجه بر سرگردانی ذهن می باشد. روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بوده است. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی 1400-1401 است. تعداد 38 نفر از افراد جامعه ی آماری به صورت در دسترس محاسبه شد که به جهت پیش بینی افت آزمودنی ها یا از دست رفتن داده ها، 2 نفر از تعداد نمونه ی محاسبه شده بیشتر در مطالعه حضور داشتند. ابزار اندازه گیری سرگردانی ذهن آزمون استروپ بود که در شرایط کنترل توجه فعال و واکنشی تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک عاملی اندازه گیری مکرر و توسط نرم افزار SPSS25 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که سرگردانی ذهن در شرایط کنترل توجه فعال بیشتر از شرایط کنترل توجه واکنشی است. یافته های این مطالعه می تواند در شناخت پدیده سرگردانی ذهن بینش مفیدی به دست دهد. معلمین و طراحان آموزشی می توانند با داشتن دانش مربوط به این زمینه اقدام به طراحی و تولید محتواهای آموزشی ای کنند که دانش آموزان در طی آموزش مجازی که کمترین نظارت از سوی معلم در جریان یادگیری اتفاق می افتد، منجر به تجربه ی سرگردانی ذهن کمتر از سوی دانش آموزان شود. ۵
مقایسه کارکرد اجرایی کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
283 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، مقایسه کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر با تاکید بر بازداری پاسخ، سازماندهی و تصمیم گیری-برنامه ریزی با همتایان سالم بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی علی-مقایسه ای بود و جامعه آماری آن شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر و کودکان بهنجار شهر تبریز در بازه سنی 12-8 سال بود. با همکاری یکی از مراکز مشاوره پس از انجام غربالگری به وسیله مصاحبه تشخیصی بالینی مبتنی بر DSM-5، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر به روش سرند کردن انتخاب شدند. 30 کودک بهنجار نیز به روش نمونه گیری تصادفی از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همتا شدند. داده ها با آزمون عصب روانشناختی و شخصیتی کولیج با پاسخدهی والدین کودکان بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد و نتایج نشان داد که دوگروه از نظر هر سه مولفه کارکرد اجرایی با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت به نفع گروه بهنجار است. به عبارتی، کودکان بهنجار در مقایسه با کودکان دارای اختلال مذکور، از مشکلات مربوط به حوزه های بازداری پاسخ، سازماندهی و تصمیم گیری – برنامه ریزی کمتر رنج می برند. یافته های پژوهش حاضر تلویحات قابل توجهی در خصوص نقش این اختلال در تخریب کارکرد اجرایی و ضرورت تدوین روشهای درمانی متمرکز بر نقایص کارکرد اجرایی در این گروه در بر دارد.
اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر حافظه فعال دیداری-فضایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۳۰۲-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در کارکردهای اجرایی به ویژه حافظه فعال دیداری–فضایی دچار نارسایی هستند. در این میان، آموزش کارکردهای اجرایی نیز با استفاده از واقعیت افزوده می تواند حافظه فعال دیداری–فضایی این کودکان را بهبود بخشد که تاکنون چنین برنامه ای با استفاده از واقعیت افزوده طراحی نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر حافظه فعال دیداری- فضایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری یک ماهه بود. در این پژوهش، نمونه پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از کودکان واجدالشرایط وارد مطالعه و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. 30 نفر (15 نفر گروه گواه و 15 نفر گروه آزمایش) از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با استفاده از مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان پیکرینگ و گدرکول (2001) ارزیابی شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده در دو مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه اثربخشی معناداری داشت (001/0 p<). همچنین، اندازه اثر نشان از اثربخشی 48/0 درصدی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر حافظه فعال دیداری-فضایی بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده می تواند سبب بهبود حافظه فعال دیداری–فضایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا شود. بنابراین، با توجه به مزایای برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده پیشنهاد می شود، در مدارس استثنایی کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی، حافظه فعال و بازداری پاسخ) با استفاده از واقعیت افزوده آموزش داده شود.
تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی کودک محور برکارکردهای اجرایی و دشواری تنظیم هیجان کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی کودک محور بر کارکردهای اجرایی و دشواری تنظیم هیجان کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کودکان دختر دارای اضطراب اجتماعی (10 و 11سال ) مراجعه کننده به مراکز روان شناسی و مشاوره شهر مشهد در سال 1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 38 دانش آموز دختر که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله های درمانی 10 جلسه ای مربوط به ذهن آگاهی را در طی دو ماه و نیم دریافت کردند. این در حالی است که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکردند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر ( 2004) و فرم طولانی پرسشنامه نقایص کنش های اجرایی کودکان و نوجوانان توسط بارکلی (2012) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری پیاپی نشان داد که اثربخشی برنامه مداخله ذهن آگاهی کودک محور بر کارکردهای اجرایی (001/0≥p) و تنظیم هیجان (001/0≥p) در دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی اثر داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش درمانی کارآمد برای بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان در کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده شود.
اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر کارکردهای اجرایی، تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری در کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر کارکردهای اجرایی، تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری در کودکان مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و دوره پیگیری 30 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی استان البرز مبتلا به اختلال نقص توجه بود که به صورت دردسترس تعداد 20نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.همچنین آموزش شایستگی بر روی گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد.ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عصب شناختی کولیج(2002)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) بود. داده های پژوهش ازطریق تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و به وسیله نرم افزار spss-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش شایستگی هیجانی برکارکردهای اجرایی، تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان کودکان مبتلا به نقص دقت و توجه در گروه آزمایش موثر بوده است. نتیجه گیری: از این رو می توان بیان نمود کارکردهای اجرایی، تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان کودکان مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه را می توان با آموزش ارتقاء داد و همچنین از این روش می توان به عنوان یک مداخله در کاهش نشانگان بالینی کودکان مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه استفاده کرد.