مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
کارکردهای اجرایی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود سازگاری اجتماعی و مدیریت کنترل کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده 8 تا 10 ساله شهر تهران انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه است. بر این اساس از میان کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1398، تعداد 30 کودک به صورت هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه 15 نفره (گروه آزمایش و گروه گواه) جایدهی شدند. از پرسشنامه رفتار سازشی (وایلند، 1968) و پرسشنامه ادراک کنترل (ویز، 1999) برای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. بسته آموزش کارکردهای اجرایی برای شرکت کنندگان گروه آزمایش در طی 8 جلسه آموزش داده شد، اما شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را در این زمینه دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله مبتنی بر کارکرهای اجرایی بر سازگاری اجتماعی و مدیریت ادراک کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده به طور کلی تاثیر معناداری دارند (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی در کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده می توان این گونه تبیین کرد که مولفه های کارکردهای اجرایی از قبیل حافظه فعال، برنامه ریزی و سازماندهی ذهنی می توانند سازگاری اجتماعی و در نتیجه مدیریت ادراک را نیز افزایش دهند.
اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر ارتقا کارکردهای اجرایی توجهی دانش آموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش یکپارچگی حسی به افزایش تمرکز و توجه منتهی می شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر ارتقا کارکردهای اجرایی توجهی دانش آموزان با اختالل یادگیری انجام شد. روش : پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رفسنجان در سال 99 - 98 تشکیل دادند؛ نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر ( قرار گرفتند. پرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه درنظر گرفته شد عبارت بودند از: مقیاس هوشی وکسلر ) 1973 ( و پرسشنامه کارکردهای اجرایی فرم والدین ) 2000 (. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون، میانگین نمرات کارکردهای اجرایی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه به صورت معناداری افزایش یافت ) 01 / .)p> 0 نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی بر افزایش کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اخت الل یادگیری مؤثر است.
مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۱۶-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 5 تا 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر گنبدکاووس در سال 1401-1400 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی اول، آموزش تربیت مخچه و برای گروه آزمایشی دوم، آموزش کارکردهای اجرایی اجرا شد درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (4-CSI، گادو و اسپرافکین، 1994) و پرسشنامه ی نظریه ذهن (TOM، موریس و همکاران، 1999) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین هر دو گروه آزمایش از گروه گواه به صورت معناداری بیشتر است (05/0p<). نتایج نشان داد که آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی، مداخلات کارآمدی برای بهبود نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای است.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک با روش آموزش مجازی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای بیش فعالی و نقص توجه
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی با خصوصیات بیش فعالی، تکانشگری و بی توجهی مشخص می شوند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک با روش آموزش مجازی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای بیش فعالی و نقص توجه انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان ۱۰ تا ۱۲ سال منطقه ۱۹ شهر تهران در سال 1400 که مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه بود. حجم نمونه تعداد 30 نفر تعیین شد به روش نمونه گیری هدفدار، این تعداد افراد به روش همتاسازی در دو گروه تقسیم شدند که تعداد هر گروه 15 نفر تعیین شد که یک گروه آزمایش به شیوه آموزش مجازی درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک را دریافت کردند و گروه گواه هیچ برنامه درمانی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی جرارد و همکاران (۲۰۰۰) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره و نرم افزار Spss.22 بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک با روش آموزش مجازی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای بیش فعالی و نقص توجه موثر است(05/0p<). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک با روش آموزش مجازی می تواند در بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای بیش فعالی و نقص توجه موثر واقع شود.
ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس خودگزارش دهی درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی-ویراست دوم در دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس خودگزارش دهی درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی بریف-ویراست دوم در دانش آموزان دوره متوسطه دوم، انجام شد. نمونه آماری پژوهش شامل 455 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر زنجان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت حضوری و اجرای کلاسی به مقیاس های کارکردهای اجرایی جیووا و همکاران(2015)، اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران(2006) و ثبات قدم داکورث و کوئین(2009) پاسخ دادند.تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss-25، Amos-24و با بکارگیری روش های آماری آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در مقایسه با مدل های رقیب تک عاملی و دوعاملی، مدل سه عاملی(شاخص شناختی،رفتاری و هیجانی) با هفت مؤلفه (بازداری، خودنظارتی، تغییر، کنترل هیجانی، حافظه کاری، برنامه ریزی/سازماندهی، تکمیل تکالیف) برای دانش آموزان ایرانی از برازش قابل قبولی برخوردار است. همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0، شاخص ها بین7/0 تا 9/0 و برای مؤلفه ها نیز بین 6/0 تا 8/0 به دست آمد. به منظور برآورد روایی ملاکی، ضرایب همبستگی شاخص ها و خرده مقیاس ها با مقیاس های اختلال اضطراب فراگیر و ثبات قدم به ترتیب به شکل مثبت و منفی معنادار بودند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه ی فارسی مقیاس خودگزارش دهی کارکردهای اجرایی، جهت سنجش کارکردهای اجرایی نوجوانان ایرانی از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و می تواند ابزار معتبری در موقعیت های آموزشی، پژوهشی و بالینی باشد.
اثربخشی آموزش خود تعلیمی کلامی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی آموزش خودتعلیمی کلامی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی دانش آموزان پسر دارای اختلالات یادگیری خاص بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص شهر تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که نمونه ای به حجم 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه دوم به روش نمونه گیری در دسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه، در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پرسشنامه عصب شناختی کولیج (2002) و آزمون استروپ کلاسیک رایدلی (1953) بود. گروه آزمایش طی 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش خودتعلیمی کلامی دریافت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد آموزش خودتعلیمی کلامی بر بهبود کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی در همه مراحل آزمون استروپ کلاسیک اثر مثبت دارد (01/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، به روشنی معلوم می شود که بکارگیری روش آموزش خودتعلیمی کلامی برای حل مشکلات مزبوط به کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مفید و موثر است و می توان از این روش در در بین دانش آموزان بهره برد.
اثربخشی مداخلات کارکردهای اجرایی برانعطاف پذیری شناختی، حافظۀ کاری و یادگیری ریاضی در دانش آموزان دارای هوشی مرزی
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91 - 126
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخلات کارکردهای اجرایی بر انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری و پیشرفت تحصیلی ریاضی در دانش اموزان با عملکرد هوشی مرزی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون– پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر با هوشبهر مرزی(70تا 85) پایه سوم ابتدایی شهر یزد بودند که تعداد 40 نفر از انها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه ازمایش و کنترل قرار گرفتند. برای آموزش مداخلات کارکردهای اجرایی از بسته آموزشی کارکردهای اجرایی که شامل 10 بازی آموزشی نرم افزاری و 10 بازی آموزشی دستی (مداد-کاغذی) بود استفاده شد. برای بررسی تأثیر این بسته بر انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری و پیشرفت تحصیلی ریاضی از آزمون های ویسکانسین، حافظه دیداری کورنولدی، خرده آزمون فراخنای ارقام وکسلر و آزمون کی مت استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از اجرای این بسته آموزشی نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی توانسته در بهبود انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری دیداری و شنیداری و پیشرفت تحصیلی در ریاضی به طور معناداری مؤثر واقع شود. بیشترین تأثیر از مداخله در بهبود تعداد طبقات کشف شده در آزمون ویسکانسین (انعطاف پذیری شناختی) و سپس حافظه دیداری مشاهده شد. این مداخله نتوانست در کاهش زمان واکنش آزمودنی ها تأثیر معنی داری داشته باشد. درمجموع، این پژوهش اثربخشی مداخلات کارکردهای اجرایی بر انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری و پیشرفت تحصیلی ریاضی در دانش اموزان با عملکرد هوشی مرزی را تأیید کرد.
مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
502 - 520
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر کاشمر تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی 1 (15 نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. برای آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برای گروه آزمایشی 1 ازبسته آموزشی کرمی و همکاران (1392) استفاده شد؛ و برای اجرای مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در میان گروه آزمایشی 2 ازبسته آموزشی مداخلات چند بعدی مارتین (2008) استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در مقایسه با گروه گواه موجب بهبود نمرات تعداد طبقات صحیح (34/94=F، 001/0=P)، خطای در جاماندگی (78/44=F، 001/0=P) و خطای کل (91/104=F، 001/0=P)، شده است؛ همچنین بین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در تعداد طبقات صحیح، خطای در جاماندگی و خطای کل دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر آماری تفاوت معنادار نیست (05/0P>). نتیجه گیری: راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی یک روش مؤثر در کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. زمانی که یادگیرندگان در تکالیف درگیر می شوند و این درگیری منجر به حل مسئله و یادگیری می شود باعث می شود که سر زندگی بیشتری از خود نشان دهند و بعد از موفقیت در برابر چالش های تحصیلی موفق تر عمل کنند.
اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر میزان کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدلانگیزش خواندن بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی انتخاب شد. ابزار استفاده شده در پژوهش شامل کارکردهای اجرایی کولیج و همکاران (2002) و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی نوری و مرادی (1384) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن باعث افزایش کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بحث نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت از آن جایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که مشکل خواندن دارند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری ویژه، اختلالی عصب تحولی است که یادگیری خواندن، نوشتن، و ریاضیات را با دشواری هایی مواجه می کند. تحریک الکتریکی فراجمجمه ای یکی از مداخلاتی است که جهت بهبود اختلال یادگیری استفاده می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف ترکیب نتایج پژوهش های انجام شده و کسب یک نتیجه کلی درباره میزان اثربخشی این مداخلات در بهبود کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی افراد دارای اختلال یادگیری و کشف متغیرهای تعدیل کننده احتمالی با روش فراتحلیل انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش، کلیه مطالعات منتشر شده شامل مقاله و پایان نامه با موضوع اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی بود که با جستجوی سیستماتیک و اعمال ملاک های ورود و خروج، 21 مطالعه جهت ورود به فراتحلیل انتخاب شد و 64 اندازه اثر از نوع d کوهن از این مطالعات استخراج شده و با نرم افزار CMA3 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اندازه اثر ترکیبی محاسبه شده در هر دو مدل اثرات ثابت و تصادفی معنادار است که بر اساس ملاک تفسیری کوهن مقداری متوسط ارزیابی شد. همچنین اندازه اثر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با روش نویز تصادفی بیش از تحریک مستقیم و متناوب بود. نتایج فرارگرسیون نیز نشان داد که سن، نقش پیش بینی کننده و تعدیل کننده دارد و در سنین پایین تر می توان اثربخشی بهتری انتظار داشت. نتیجه گیری: می توان تحریک الکتریکی فراجمجمه ای به خصوص روش نویز تصادفی را به عنوان یکی از مداخلات کارآمد در بهبود کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه در نظر گرفت.
بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی با رضایت زناشویی در زوجین: نقش میانجی نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده سالم، زیربنای سلامت جامعه است. یکی از مسائل مهم مرتبط با زندگی خانوادگی که از اشتغال زوجین تاثیر می پذیرد، رضایت زناشویی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و رضایت زناشویی در زوجین با نقش میانجی نظریه ذهن بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. برای این منظور 500 نفر از زوجین شاغل شهر تهران با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و به مقیاس کارکردهای اجرایی Barkley's، پرسشنامه نظریه ذهن و پرسشنامه رضایت زناشویی Enrich پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقه بندی، پردازش، تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش از نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-26 استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از تاثیر مستقیم و معنادار کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن (0/001> P=؛0/398-=β)، کارکردهای اجرایی بر رضایت زناشویی (0/001> P=؛0/511-=β) و نظریه ذهن بر رضایت زناشویی (0/001> P=؛0/351=β) بود. همچنین نتایج نشان داد که نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی و رضایت زناشویی زوجین نقش میانجی ایفا می کند (0/001> P=؛0/077-=β). نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نظریه ذهن بر رضایت زناشویی تأثیر دارد. از این رو جهت بهبود رضایت زناشویی، مداخله در کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن در زوجین شاغل می تواند دارای اهمیت باشد.
مدل یابی رابطه بین نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) در نوجوانان: نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای اجرایی ساختار های مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا می کنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 13 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998)، آزمون های نرم افزاری دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ، 1984)، برو- نرو (هافمن، 1984) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، 2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار 24AMOS استفاده شد. یافته ها نشان داد نظریه ذهن با ضریب 233/0 بر هوش هیجانی و بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 133/0 و 218/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>P)، هوش هیجانی با انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 144/0 و 337/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (01/0>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب 033/0 و 078/0 بود. بنابراین می توان گفت نتایج حاکی از نقش تعیین کننده ی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیش بینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی می توان به بهبود مؤلفه های کارکردهای اجرایی کمک کرد.
مقایسه فاکتورهای سه گانه ماتریس های پیش رونده رنگی ریون در دو گروه از دانش آموزان با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی های موجود از آزمون ماتریس های پیش رونده رنگی ریون (RCPM) نشان می دهد که RCPM یک آزمون همگن نیست و فاکتورهای شناختی مختلفی در آن دخیل هستند؛ هم چنین موفقیت در RCPM از توانایی حافظه کاری تاثیر می پذیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه فاکتورهای سه گانه آزمون RCPM در دو گروه از دانش آموزان با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تلاش می کند به بررسی نقش آن در هر یک از مولفه های موجود بپردازد. این پژوهش به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد 150 دانش آموز دختر 6 تا 10 ساله را مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا از همه شرکت کنندگان آزمون RCPM به عمل آمد و فاکتورهای سه گانه آزمون برای هر نفر محاسبه شد. سپس آزمودنی ها با توجه به آزمون فراخنای مکعب های کرسی به دو گروه با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تقسیم شدند. یافته ها نشان دادند که تفاوت در دو عامل الف و ب آزمون RCPM در دو گروه با حافظه کاری دیداری-فضایی قوی و ضعیف از نظر آماری معنادار است. یافته ها موجود در تناسب با بررسی ادبیات نشان می دهد که تفاوت در حافظه کاری دیداری-فضایی می تواند موفقیت را در عوامل اول (شامل شباهت) و دوم (اصول گشتالت) توضیح دهد. با این حال، بررسی عامل سوم (شامل استدلال عینی و انتزاعی) نتایج متناقضی در تحقیقات قبلی به همراه داشته است. پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده ارتباط فاکتور های آزمون RCPM با عملکردهای شناختی دیگر بررسی و نقش جنسیت و سن در نظر گرفته شود.
بررسی روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتار مخاطره آمیز در کودکان دارای کمبود توجه/فزون کنشی با میانجی گری بد رفتاری روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۴۵۰-۲۴۳۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: رفتارهای مخاطره آمیز در افراد دارای کمبود توجه/فزون کنشی ناشی از تکانشگری آن ها است. بنابراین بررسی متغیرهای مؤثر در بروز رفتارهای مخاطره آمیز در این افراد یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتار مخاطره آمیز در کودکان دارای کمبود توجه/فزون کنشی با میانجی گری بدرفتاری روانشناختی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کودکان 8 تا 12 سال شهر تهران تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 316 نفر از کودکان دارای کمبود توجه/ فزون کنشی شهر تهران مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از بدرفتاری روانشناختی (فیدل، 1989)، مقیاس خطرپذیری (آیبرگ و پینگوس، 1999) و کارکردهای اجرایی (کولیج و وان، 2001) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از AMOS ویراست 24 و SPSS نسخه 27 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی با بدرفتاری روانشناختی و رفتارهای مخاطره آمیز رابطه منفی وجود دارد (0/05 ≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد که 18 درصد از واریانس بدرفتاری روانشناختی توسط کارکردهای اجرایی و 59 درصد از واریانس رفتار مخاطره آمیز توسط کارکردهای اجرای و بدرفتاری روانشناختی تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که رفتارهای مخاطره آمیز در کودکان ADHD متأثر از کارکردهای اجرایی می باشد و نقش بدرفتاری روانشناختی در این ارتباط و بروز رفتارهای مخاطره آمیز نیاز به مداخلات روانشناختی دارد.
نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت تحصیلی ریاضی دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلیل عدم موفقیت در یادگیری و افت تحصیلی فقدان مهارت های تحصیلی میباشد. کودکان کم توان ذهنی به عنوان قشر خاص و آسیب پذیر جامعه به دلایل گوناگونی معمولا مهارت تحصیلی کمی دارند. یکی از دلایل مهم می تواند کارکردهای اجرایی باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارتهای تحصیلی ریاضی دانش اموزان ابتدایی کم توان ذهنی انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه 995 دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر کرمان بود؛ که براساس جدول مورگان-کرجسی حجم نمونه آماری این تحقیق 278 نفر بدست آمد؛ که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف و آزمون معلم ساخته ریاضی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای spss25، و Amos24 انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد الگوی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت های تحصیلی ریاضی در دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی با کنترل اثر هوش و سن از برازش قابل قبولی برخوردار است. بین بازداری، انتقال توجه، کنترل هیجانی، آغازگری، حافظه کاری، برنامه ریزی، سازماندهی مواد و بازبینی با مهارت های تحصیلی ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی رابطه معنی داری وجود داشت، بطوری که مولفه های کارکردهای اجرایی بصورت همزمان 357/0 واریانس مهارت های تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی را تبیین می کردند و و مهمترین پیش بینی کننده مهارت های تحصیلی ریاضی در دانش آموزان کم توان ذهنی به ترتیب برنامه ریزی و حافظه کاری بودند
بررسی تاثیر تکالیف توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه (رحا) بر فرآیندهای شناختی کودکان با اختلال کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
27 - 42
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه توانبخشی مبتنی بر رایانه و بررسی اثربخشی آن بر حافظه فعال، توجه و بازداری پاسخ در کودکان با ضعف کارکردهای اجرایی انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه انتظار بوده است. جامعه آماری شامل۲۳ کودک واجد شرایط، به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و انتظار قرار گرفتند. در همین راستا، در گام نخست به شناسایی نیازها و مولفه های برنامه توانبخشی شناختی به مطالعه و مرور نظامدار پژوهش های موجود پرداخته و در نهایت براساس مبانی نظری و پژوهشی موجود، اقدام به طراحی یک برنامه توانبخشی شناختی رایانه ای گردید. به منظور بررسی نشانه های ضعف کارکردهای اجرایی از پرسشنامه درجه بندی رفتاری و کارکردهای اجرایی(بریف-فرم والد)، جهت سنجش حافظه فعال برای کودکان از آزمون(حافبک) و برای سنجش توجه دیداری، شنیداری و بازداری پاسخ(IVA-2) استفاده گردید. دانش آموزان به مدت 18 جلسه(45 دقیقه) تحت مداخله قرار گرفتند و گروه انتظار هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده های حاصل از این پژوهش با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل داده ها پس از حذف اثر پیش آزمون حاکی از اثربخشی برنامه توانبخشی رایانه ای بر عملکرد حافظه فعال، توجه و توجه مستمر بوده است(۰۵/۰p≤). با این وجود نتایج تحلیل کواریانس تفاوت معناداری را در آزمون بازداری پاسخ نشان نداده است(۰۵/۰p≤). نتیجه گیری: به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی رایانه ای به عنوان یک روش مکمل درمانی در کنار سایر درمان ها، در مداخلات مرسوم جهت ارتقاء کارکردهای اجرایی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی تمرین های عملی عصب روانشناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و دامنه توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت های خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی تمرین های عملی عصب روانشناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و دامنه توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. به این منظور از بین دانش آموزان نارساخوان در شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-99 با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش( 15 نفر) و کنترل( 15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون عصب شناختی کولیج و آزمون توجه و تمرکز d2 استفاده شد. داده ها به روش تحلیل کواریانس با استفاده از spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تمرین های عصب روانشناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و دامنه توجه دانش آموزان نارساخوان موثر است(p<0/01). تمرین های عملی عصب روانشناختی می تواند رویکرد درمانی موثری در جهت بهبود کارکردهای اجرایی و دامنه توجه دانش آموزان نارساخوان باشد.
بررسی اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر علوم اعصاب شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و حافظه فعال دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری ریاضی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
123 - 142
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه درسی علوم عصبی شناختی در بهبود کارکردهای اجرایی و حافظه فعال دانش آموزان مقطع ابتدایی با اختلال یادگیری ریاضی در شیراز صورت گرفت. روش: روش تحقیق نیمه تجربی است. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری ریاضی از کلاس دوم تا ششم ناحیه 2 و 4 شهر شیراز است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده، سی و یک دانش آموز به طور تصادفی انتخاب و سپس به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آموزش در گروه کنترل براساس سبک تدریس سنتی و آموزش در گروه آزمایش براساس الگوی برنامه درسی علوم اعصاب شناختی انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات حافظه فعال در پس آزمون بعد از کنترل پیش آزمون و در دو گروه آزمایش و کنترل برابر بود با 740/8. و Fبرابر با 144/26 با سطح معناداری P≤0.001 و این، نشان می دهد که این تفاوت، با کنترل پیش آزمون معنادار است. در بخش کارکردهای اجرایی میانگین نمرات برابر شد با 337/205 و مقدار F هم 94/2 به دست آمد. کشش(Trend) به سمت اثربخشی مداخله بوده است ولی از لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده نشده است. بنابراین می توان گفت که مداخله تأثیر مثبت و معناداری بر حافظه فعال و تأثیر غیرمستقیمی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان داشته است. نتیجه گیری: مداخلات علوم اعصاب شناختی با توجه به برجسته کردن مهارت های اساسی یادگیری ریاضی می تواند یک روش مؤثر در بهبود ناتوانی یادگیری ریاضی باشد.
تأثیر بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
39 - 49
حوزه های تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی در کودکان دبستانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است زیرا می تواند دارای نقش تعیین کننده ای در بهبود عملکرد کودکان در مدرسه و حتی برای آینده آنها باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان ابتدایی 7 تا 9 ساله مدارس شهرستان بابل در سال 1401 بودند. برای انتخاب نمونه از طریق نمونه گیری تصادفی سه مدرسه انتخاب شدند. تعداد 15 نفر از هر مدرسه به طور تصادفی در سه گروه (بازی های حرکتی، بازی های رایانه ای و کنترل) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی BRIEF بود. برنامه های گروه حرکتی و رایانه ای برای مدت 12 جلسه (4 هفته و سه جلسه در هفته) انجام گردید. گروه کنترل برنامه های معمول خود را ادامه دادند. آزمون تحلیل کوواریانس و همچنین آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 < p اجرا شدند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد با در نظر گرفتن نمره های پیش آزمون به عنوان متغیر کنترل، مداخلات تمرینی(بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی) موجب تفاوت معنادار بین گروه های آزمایش و کنترل شد. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی، تفاوت در متغیر کارکردهای اجرایی بین دو گروه تجربی با گروه کنترل معنادار(001/0 p<) ولی با یکدیگر غیر معنادار بود(05/0 p>). نتیجه گیری: می توان با برنامه ریزی مناسب در مدارس از بازی های حرکتی و رایانه ای به عنوان گزینه ای کاربردی در راستای ارتقای کارکردهای اجرایی کودکان استفاده کرد.
ارتقای کارکردهای اجراییِ مغز در کودکان پیش دبستانی؛ ساخت و روایی یابی یک برنامه مبتنی بر داربست مادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
51 - 63
حوزه های تخصصی:
تحول سریع پیوندهای عصبی در کودکیِ اولیه، این دوره از زندگی را تبدیل به یک دوره طلایی برای آموزش شناختی کرده است. مادر از کانال داربست والدینی می تواند سهم مهمی در این آموزش شناختی داشته باشد. با چنین نگاهی، هدف از پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی یک بسته آموزشی مبتنی بر داربست مادری برای ارتقای توجه اجرایی در کودکان پیش دبستانی بوده است. مطالعه در سه فاز انجام شد. در فاز اول، با مرور پژوهش های گذشته، مؤلفه های داربست والدینیِ مرتبط با کارکردهای اجرایی شناسایی شدند. در فاز دوم به روش تحلیل اَسنادی و با ادغام مؤلفه های داربست والدینی احصاء شده از قبل، بسته آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی ساخته شد. در فاز سوم، بسته آموزشی تدوین شده، اعتباریابی شد. در این گام، مطالعه به روش نیمه تجربی انجام شد و طرح پژوهش، تک گروهی بوده است. شرکت کنندگان شامل 16 مادر دارای فرزند 5/3 تا 5 ساله بودند که داوطلبانه همراه با کودکان خود در دوره شرکت کرده بودند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بوده اند از تکلیف استروپ روز و شب (گرشتات و همکاران، 1994)، تکلیف انتخاب منعطف آیتم (ژاک و زلازو، 2001) و تکلیف فراخنای ارقام (وکسلر، 2003). نتایج نشان داد این بسته آموزشی بر ارتقای ابعاد سه گانه کارکردهای اجرایی اثربخش بوده و این اثربخشی در طول زمان نیز حفظ شده است. بر اساس این مطالعه، مادر می تواند فهم دقیق تری از تحول شناختی فرزند خود به دست بیاورد و ضمن آگاهی از نقش خود در این تحول، با انجام بازی ها و فعالیت های مشمول در این بسته به رشد شناختی فرزند خود کمک کند.