مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
قفقاز
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
۱۲۴-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
محمدحسن خان مقارن با رقابت دول عثمانی و روس در منطقه قفقاز بر شکی حکمرانی می کرد. در آن ایام عثمانی ها با هدف مقابله با نفوذ و سیطره روس ها در قفقاز، با خوانین محلی مانند حاکم شکی روابط سیاسی برقرار کردند. محمدحسن خان نیز به سبب ترس و نگرانی از سیاست تهاجمی گرجی ها علیه قلمرو حکام محلی مسلمان گنجه و ایروان به عثمانی متمایل شده بود. محمدحسن خان به صورت تبادل مکاتبات و تردد ایلچی با عثمانی ها در ارتباط بود. پرسش اصلی مقاله این است که نامه های محمدحسن خان شکی به حکومت عثمانی چه مسایلی را در برمی گرفت و چه اهدافی را دنبال می کرد؟ در این پژوهش با تکیه بر کتاب های چاپی از اسناد آرشیوی عثمانی و منابع تاریخ نگاری محلی شکی و قفقاز و با رویکرد توصیفی-تحلیلی مشخص شد که مقابله با سیاست توسعه طلبی حاکم گرجی با پشتوانه نظامی روس ها در خاک مسلمانان و تهاجم مداوم قوای آنان به ولایت گنجه در همسایگی شکی، از مسایل مهم مطرح شده در مکاتبات محمدحسن خان شکی با مقامات عثمانی بود. او برای رفع این مسئله، خواستار کمک های سیاسی-نظامی دولت عثمانی بود. به نظر می رسد که این نامه نگارها به سبب عدم اقدام عملی از دو طرف، دستاورد خاصی نداشته است.
ارزیابی وضعیت کشورهای عضو سازمان منطقه ای گوآم در عصر جهانی شدن
بازی بزرگ قرن نوزدهم رقابتی کاملاً استعماری در عرصه ی ژئوپلیتیک آسیای مرکزی بود که با وقوع انقلاب کبیر روسیه در سال 1917 میلادی پایان یافت. تا این که در اوایل دهه ی 1990 میلادی با فروپاشی شوروی، منطقه آسیای مرکزی این بار در کنار مناطق جنوبی قفقاز که در مجموع، ارواسیای مرکزی خوانده می شوند بار دیگر عرصه ی رقابت و بازی میان قدرت هایی شد که از آن با عنوان بازی بزرگ جدید یاد می شود. با وجود همه این تحولات به وقوع پیوسته در مناطق ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک جهان، چشم اندازها و خیزش هایی به سمت منطقه گرایی و اتحاد و ائتلاف به چشم می خورد تا همواره از نفوذ و قدرت بازیگران اصلی بازی در نظام جهانی کاسته شود. یکی از این مناطق ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز می باشد که همواره مورد توجّه بوده و در سال های اخیر درگیر چالش ها و جنگ های داخلی و خارجی بوده است. این مقاله در پی آن است تا نقش و عملکرد کشورهای منطقه قفقاز جنوبی را در قالب سازمان منطقه ای گوآم در عصر جهانی شدن ارزیابی نماید. سازمان منطقه ایی که در واقع به منظور حل یا جلوگیری از مشکلات منطقه ای باعث شد گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی، سازمان منطقه ای گوآم را در سال 1997 میلادی تأسیس کنند.
واکاوی علل مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز (نیمه دوم قرن سیزدهم قمری/نوزدهم میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
57 - 77
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که حکومت قاجاریه با آن مواجه شد، مهاجرت توده های مردم بود؛ مهاجرتی که از 1266ق/ 1850م، و به نسبتی گسترده تر از 1286ق/ 1870م، از ایالات مختلف به خارج از ایران به خصوص نواحی جنوب قفقاز اتفاق افتاد، تا جایی که سالی چند هزار نفر ترک وطن می کردند و در کارخانه ها، صنایع نفت، دهکده ها، مزارع، اسکله ها و غیره در بدترین شرایط مشغول به کار می شدند. در این مقاله کوشش شده است با رویکردی توصیفی تحلیلی، مبتنی بر گردآوری داده ها از منابع آرشیوی و با اتخاذ چارچوب نظری مدل های جاذبه و دافعه براساس آرای متفکرانی چون روانشتاین، دروتی توماس و اورت اس. لی، چرایی مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز تبیین شود. مدعای پژوهش این است که عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، به عنوان عوامل فشار و کشش، در مبدأ و مقصد نوعی عدم تعادل ایجاد کردند که موجب مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز شد و طی سال ها این روند ادامه داشت.
جایگاه احمدخان دنبلی خویی در سیاست اتحاد اسلام حکومت عثمانی در قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷ (پیاپی ۱۴۷)
135 - 162
حوزه های تخصصی:
طرح اتحاد اسلام، سیاست حکومت عثمانی با همکاری حکام و امرای مسلمان منطقه آذربایجان و داغستان برای مهار نفوذ و توسعه طلبی روس ها در منطقه قفقاز بود. هدف این طرح، ایجاد هماهنگی و اتحاد میان خوانین منطقه به منظور تشکیل قوای مشترک تحت شعار اسلام علیه برنامه های استعماری روسیه بود. عثمانی ها با عنایت به نفوذ و اقتدار احمدخان دنبلی (حک:1200-1176ق/1786-1762م) حاکم خوی در منطقه آذربایجان، علی رغم شیعی مذهب بودن او، وی را عنصری مناسب برای اهداف طرح اتحاد اسلام تشخیص داده و به برقراری ارتباط با او روی آوردند. شناخت نقش و جایگاه احمدخان خویی در سیاست منطقه ای عثمانی و بررسی ابعاد همکاری آن دو از مسائل فراروی این پژوهش است. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤالات است: همکاری احمدخان خویی با عثمانی ها در طرح اتحاد اسلام در چه سطحی بود؟ حاکم خوی از همکاری با سیاست منطقه ای عثمانی چه اهدافی داشت؟ این پژوهش بر آن است تا باتکیه بر نسخ خطی فارسی، اسناد آرشیو چاپ عثمانی و منابع تاریخ نگاری عثمانی با رویکرد توصیفی-تحلیلی موضوع مدنظر را واکاوی کند. یافته های پژوهش مؤید آن است سطح همکاری آنان در مقابله با دشمنان اسلام با گذر از سطح تبادل سفرا و مکاتبات، وارد همکاری عملی مشترک اطلاعاتی و نظامی شد. ارتقای جایگاه از سطح حاکم محلی به سطح مدعیان حکومت و شناساندن خود به عنوان حکمران مستقل آذربایجان در فقدان حکومت مقتدر از اهداف حاکم خوی بود.
تأثیر معمای هویت حزب عدالت و توسعه بر سیاست خارجی ترکیه در قبال قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
)سیاست خارجی سال ۲۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
445 - 475
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی در آسیای مرکزی از دیرباز، به ویژه در دو قرن اخیر، از منظر ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دارای جایگاه ویژه ای بوده و این اهمیت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و استقلال جمهوری های قفقاز، دوچندان شده است؛ به گونه ای که به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک این منطقه ازیک سو و وجود ظرفیت های مختلف کشورهای واقع در این منطقه از سوی دیگر، این حوزه مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گرفته است. در واقع با ایجاد خلأ ژئوپلیتیک اتحاد جماهیر شوروی در منطقه قفقاز، هر یک از قدرت های منطقه ای و بین المللی ذی نفع و ذی نفوذ، منافعی را در منطقه مذکور برای خود متصور شده و درنتیجه در ابعاد مختلف، فعالیت های گسترده ای برای نفوذ در این منطقه انجام داده اند. در این میان، ترکیه به دلیل نوع رویکردش نسبت به منطقه، به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان یکی از بازیگران مطرح در منطقه قفقاز مورد توجه تحلیل گران قرار گرفته است؛ به گونه ای که مسیری از پیروی از سیاست های غربی به سوی استقلال، تأثیرگذاری و نفوذ در قبال منطقه قفقاز را طی نموده است. لذا، در این نوشتار توصیفی تحلیلی سعی بر آن است تا در چارچوبی سازه انگارانه به گونه شناسی سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه قفقاز، به ویژه در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه پرداخته شود. بر این اساس، پرسش اصلی تحقیق این است که "چه مؤلفه هایی شکل دهنده سیاست خارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه در قبال منطقه قفقاز هستند؟". در این راستا، فرضیه تحقیق بر این اصل استوار است که "سیاست خارجی ترکیه در منطقه قفقاز و در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، علاوه بر رویکردهای عمل گرایانه بر پایه منافع ملی، در قالب های هویتی و در راستای بازتعریف نقش جدیدی از خود در عرصه بین المللی از طریق بازگشت به مؤلفه های ادراکی از تاریخ و فرهنگ کشور، تدوین و به مرحله اجرا درآمده است".
قفقاز و چالش های افراط گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
33 - 52
حوزه های تخصصی:
سابقه افراط گرائی در قفقاز به بعد از عصر تزاریسم در روسیه و همچنین پس از استقلال جمهوری های قفقاز جنوبی در اواخر قرن بیستم برمی گردد. در این دوران اتحاد جماهیر شوروی با هرگونه آزادی دینی در منطقه قفقاز مقابله می کرد و همین امر باعث عکس العمل تند مسلمانان بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گردید. به دنبال این تحول، یک خلاء اعتقادی در میان کشورهای حوزه قفقاز ایجاد شد و پس از رفع محدودیت های مذهبی، فرصت مناسبی برای اسلام گرایان جهت ایجاد ارتباط با مسلمانان منطقه از جمله گروه های افراط گرا که در روسیه مستقر بودند فراهم گردید. مشکلات اقتصادی- اجتماعی در جمهوری های شمال قفقاز از جمله بیکاری، کاهش درآمدها، کم سوادی و ناآگاهی نسبت به فرقه وهابیت، موجب نفوذ رادیکالیزم در جوامع قفقاز گردید. این شرایط فضای مناسبی را برای شکل گیری شبه نظامیان جدید در شمال قفقاز به وجود آورد و گروهی از مسلمانان با تفسیری افراطی از اسلام، وارد فعالیت های مبارزاتی شدند. این گروه ها بارها از سوی افراطیون خارجی بخصوص گروه های مستقر در عربستان، سوریه و عراق مورد حمایت قرار گرفته و موفق شدند تفکر منحرف خود را به دیگر مناطق مسلمان نشین روسیه نیز منتقل نمایند. جمهوری آذربایجان به عنوان بخشی از حوزه قفقاز که در مجاورت اسلام گراهای افراطی جمهوری داغستان و چچن قرار دارد، نیز امروز توسعه افراط گرائی فرقه ای و مذهبی را باور کرده است.
این مقاله در مقام تحلیل و بررسی سابقه و چگونگی رشد افراط گرائی و نقش آن در امنیت قفقاز و علت وجودی خشونت و بی ثباتی در منطقه از جمله رشد تهدیدهای تروریستی در روسیه و جمهوری آذربایجان و میزان پذیرش جوامع این منطقه برای همکاری با تروریست ها می باشد.
مهاجرت کارگران ایرانی به جنوب قفقاز و وضعیت زندگی آن ها در آستانه سده بیستم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اقتصادی جنوب منطقه ی قفقاز، زمینه ظهور صنایع جدیدی چون نفت، سیمان، استخراج معادن، ساختمان سازی، نساجی و غیره را فراهم آورد. استخراج و بهره برداری صنعتی از چاه های نفت باکو در مقیاس وسیع نیز یکی از جلوه های این تحول بود. این اقدامات نیاز به نیروی کار را به شدت افزایش داد، به طور که نیروی کار بومی پاسخگوی این نیاز نبود. از طرف دیگر بیکاری فصلی در جامعه کشاورزی ایران، به خصوص آذربایجان و هم جواری این ایالت با قفقاز، فرصت های شغلی جدیدی برای این کشاورزان و کارگران فراهم ساخت. پرسش اصلی پژوهش حاضر، ناظر به وضعیت زندگی و سطح رفاه کارگران ایرانی قفقاز است. یافته های این مقاله برپایه آمارها و اطلاعات مندرج در اسناد بایگانی های روسیه، گرجستان و آذربایجان نشان می دهد؛ باوجوداینکه کارگران ایرانی در این دوره، نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی، صنایع نفتی و ارتباطی قفقاز داشتند، اما درآمد بسیار کمی داشته و در وضعیت رفاهی اسفناکی به سر می بردند. بیشتر این کارگران بی سواد و به صورت مجرد زندگی می کردند و به علت کار طاقت فرسا، میزان بیماری و مرگ و میر در میان آنها بسیار بالا بود.
تبیین دکترین پیرامونی رژیم صهیونیستی اسرائیل در قفقاز و آسیای مرکزی (با تاکید بر آذربایجان و قزاقستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
25 - 46
حوزه های تخصصی:
رژیم صهیونیستی اسرائیل از دهه 1960 سعی کرد که با دکترین اتحاد پیرامونی از انزوای ژئوپلیتیکی خارج شده و به ارتباط با سایر کشورها اقدام کند. در این میان مناطقی نظیر مدیترانه، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی در اولویت اسرائیل قرار گرفت. در این پژوهش با شیوه توصیفی - تحلیلی به بررسی دکترین پیرامونی اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان دو حوزه ی ژئوپلیتیکی مهم در شمال ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش که اکثرا از متون و وب سایت های معتبر خارجی استخراج شده است نشان می دهد که دکترین پیرامونی اسرائیل علی رغم شروع خوب، نتوانست مشارکت های منطقه ای پایدار با پنج کشور (قرقیزستان، تاجیکستان، ارمنستان، ازبکستان و ترکمنستان) ایجاد کند. در نقطه مقابل دکترین پیرامونی اسرائیل در آذربایجان و قزاقستان نسبت به این پنج کشور تا حدودی موفقیت آمیز بوده است. در این راستا محرک های اصلی رژیم اسرائیل برای روابط با آذربایجان و قزاقستان نشان دهنده نتایج یکسانی می باشد نظیر تامین منابع انرژی (40 درصد از آذربایجان و 15-25 درصد از قزاقستان)، وجود دو کشور با جمعیت اکثریت مسلمان و ساختار لائیک و استفاده از این اهرم، استفاده از کشور ایالات متحده آمریکا و لابی های خود در کنگره این کشور برای روابط با آذربایجان و قزاقستان، فروش تسلیحات و همچنین هم مرز بودن این کشورها با ایران و استفاده نظامی و سایبریک از این ظرفیت در راستای استراق سمع.
بررسی تزاحم منافع ژئوپلیتیکی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۸
93 - 107
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی شوروی، عرصه رقابت در آسیای مرکزی و ققفاز برای ایران و ترکیه فراهم شد. خلا ایدئولوژیک ناشی از فروپاشی شوری منجر به آن شد که ترکیه با حمایت غرب، بتواند با استفاده از نظریه عمق استراتژیک، به دنبال راه های نفوذ و اتحاد با کشورهای منطقه باشد. این کشور با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اشتراکات تاریخی، فرهنگی و زبانی دارد. در این رابطه ترکیه توانست با تاسیس نهادهای موثر در ترویج اندیشه های پان ترکیستی، ایدئولوژی خود را تبلیغ کند. عرصه رقابت میان ایران و ترکیه در منطقه پیچیده شده و به نظر می رسد دو کشور دچار تزاحم منافع ژئوپلیتیکی در منطقه شده اند. ایدئولوژی ترکیه بر اساس تفکرات سکولار و ایران بر اساس تفکرات امت محوری استوار است. از این رو، تلاقی اندیشه های ایدئولوژیکی در عرصه های مختلف نیز پیش آمده است. لذا پژوهش حاضر به دنبال این پرسش است که «مولفه های تزاحم منافع ژئوپلیتیکی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز چیست». پژوهش از نظر ماهیت تلفیقی از روش توصیفی-تحلیلی بوده و از نظر نوع پژوهش کاربردی بشمار می رود. روش جمع آوری اطلاعات نیز اسنادی-کتابخانه ای است. این پژوهش عوامل این تزاحم را با توجه به نظریه عمق استراتژیک عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک، ناسیونالیستی، اقتصادی و جنگ قره باغ دانست. نتیجه پژوهش روابط دو کشور ایران و ترکیه در منطقه را بر اساس استراتژی داود اوغلو دانسته و رقابت دو کشور به میزانی جدی و مهم تلقی می گردد که موجب تقابل در سیاست خارجی دو کشور شده است. ایران برای افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی خود باید اقدامات خود را در منطقه افزایش داده و در عرصه اقتصادی و با استراتژی قدرت نرم در منطقه فعالیت مضاعفی انجام دهد.
بازنمایی نقش بازیگران خارجی در فرآیند دولت ملت سازیِ جمهوری آذربایجان با تأکید بر نقش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
259 - 278
حوزه های تخصصی:
دولت ملت سازی ازجمله مباحث راهبردی است که در ایران طی سال های اخیر مورد توجه جدی واقع شده است. پرداختن به این موضوع در جمهوری اسلامی، هنگامی ضریب اهمیت بیشتری می یابد که کشور تازه تأسیس جمهوری آذربایجان با اکثریت جمعیتیِ شیعه، در فضای پیرامونی ایران، در مسیر تحقق این فرآیند بوده و هرگونه تأثیر مثبت و منفی در این روند یا اختلال در آن، به صورت مستقیم بر امنیت جمهوری اسلامی نیز اثرگذار است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که نقش بازیگران خارجی در فرایند دولت ملت سازی جمهوری آذربایجان تاکنون چگونه بوده و جمهوری اسلامی چه راهبردی را باید در این رابطه اتخاذ کند؟ با یافته های ناشی از تحلیل فرضیه تحقیق، به شیوه ای توصیفی تحلیلی نشان داده خواهد شد که این روند علاوه بر مسائل داخلی، به شدت متأثر از عوامل بیرونی است و قدرت های منطقه ای و جهانی، موجبات تقویت بُعد امنیتی و نظامی علی اف شده و توازن توسعه در سایر ابعاد سیاسی و اقتصادی دچار اختلال شده است. در این بین، روسیه با هدف حفظ نفوذ در حیاط خلوت خود؛ آمریکا با راهبرد کنترل جهان؛ ناتو و اروپا در امتداد سیاست های آمریکا به جهت کنترل روسیه؛ اسرائیل با هدف حضور مستقیم در نزدیکی مرزهای ایران؛ ترکیه با اهداف نوعثمانی گری و عربستان با نیت گسترش ایدئولوژی وهابیت در منطقه، روند دولت ملت سازی را در این جمهوری مختل کرده اند. در این بین جمهوری اسلامی ایران، با پیروی از اصول سیاست خارجی خود مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت، سعی در تنش زدایی و همگرایی در منطقه داشته ولی در نزاع بین دو همسایه (جمهوری آذربایجان و ارمنستان) به دلیل منازعه کلان غرب و شرق در این منطقه از یک سو و شیطنت های پان ترکی و صهیونیستی ازسوی دیگر، در کنار مواجهه رسانه ای جهانی با انقلاب اسلامی، به جانبداری متهم شده و نتوانسته است در عمل، حُسن نیت خود را به روابط راهبردی و پایدار با جمهوری آذربایجان تبدیل کند.
تدوین استراتژی های فرا روی ایران در منطقه قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۰
121-148
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت منطقه قفقاز جنوبی برای ایران، شناخت دقیق عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر تدوین استراتژی ایران در این منطقه امری بسیار حیاتی است. هدف این پژوهش تدوین استراتژی های فرا روی ایران در منطقه قفقاز جنوبی است.روش: این پژوهش بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامه ریزی استراتژیک QSPM است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. روش جمع آوری داده ها به دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) بوده است.یافته ها: تحلیل های حاصل از مدل SWOT نشان می دهد که اگرچه ایران دارای ظرفیت هایی است که می تواند آن را به یک بازیگر مهم در منطقه قفقاز تبدیل کند، اما تحریم های بین المللی، حضور و نفوذ قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در نزدیکی ایران، تنش های مرزی و منازعات مسلحانه، فشار اقلیت ها بر استقلال و خودمختاری، و نیز نقص زیرساخت ها، به عنوان موانع اساسی در راه رسیدن به این هدف برای ایران وجود دارد.نتیجه گیری: در عین حال جدول اولویت بندی استراتژی های انتخاب شده QSPM بیانگر آن است که از میان شش استراتژی برگزیده، استراتژی تقویت روابط تجاری بین ایران و کشورهای قفقاز در زمینه نفت خام و گاز، محصولات پتروشیمی، فولاد و غیره با نمره جذابیت 93. 4 نسبت به دیگر استراتژی ها از اولویت بالایی برخوردار است.
روند مهاجرت کارگران ایرانی به قفقاز در قرن13ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
76 - 100
حوزه های تخصصی:
در سده نوزدهم میلادی به دلیلِ شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران گونه خاصی از مهاجرت از ایران روی داد و آنْ مهاجرت کارگران به منطقه آذربایجانِ روسیه و قفقاز جنوبی بود.هدف: بررسی اوضاع ولایت باکو به عنوان کانون اصلی مهاجرفرست به قفقاز و نقش مهاجران ایرانی در قفقاز.در این تحقیق مقوله مهاجرت و مسائل حقوقی آن ازلحاظ کمی و کیفی بررسی شده است. هم چنین ابعاد مهاجرت، شامل مبدأ مهاجرت، مقصد مهاجرت، و مسائل اقتصادی مهاجرت ایرانیان به قفقاز در قرن 19م با استفاده از منابع و اسناد تاریخی موجود در آذربایجان، گرجستان و روسیه بررسی شده است.روش٫ رویکرد پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است و داده های آن با استفاده از روش کتاب خانه ای جمع آوری شده است. شایان ذکر است که این داده ها از منابع دست اول موجود در آرشیو اسناد در جمهوری آذربایجان، گرجستان و روسیه گردآوری شده است؛ بنابراین این مطالعه برپایه اسناد و مدارک معتبر تاریخی استوار است.یافته ها و نتیجه گیری: تحقیقات و بررسی ها نشان می دهد که گسترش تمدن جدید روسی به منطقه قفقاز سبب افزایش تقاضا برای نیروی کار شد و کشف نفت و توسعه صنایع نفتی هم بر این تقاضا شدت بخشید. درنتیجه موج مهاجرت به قفقاز به ویژه از آذربایجان و گیلان با افزایش چشمگیری مواجه شد؛ به طوری که میزان مهاجرت از ٪6.005 در سال 1857 به ٪62٫249 در سال 1904 رسید.
جایگاه و کارکرد خاندان زیاداوغلی قاجار در تحولات قفقاز در دوره شاه طهماسب اول صفوی (با تأکید بر نقش شاهوردی سلطان زیاداوغلی قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاندان زیاداوغلی قاجار از خاندان های مهم و بانفوذ منطقه ی قفقاز بودند که از فرآیند دگرگونی ساختار سیاسی و اداری حکومت صفوی پدید آمدند. این خاندان تیره ای از ایل قاجار بودند که با حمایت پادشاهان صفوی در نواحی قراباغ قدرت گرفتند و از حامیان مهم استقرار حاکمیت سیاسی صفویه در منطقه ی قفقاز به شمار می رفتند. عدم تصویر روشن از نقش آفرینی این خاندان در منطقه ی قفقاز در عرصه ی سیاسی و نظامی در دوره ی حکمرانی شاه طهماسب اول از مسائل تاریخی است که احتیاج به واکاوی دارد. این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال است که این خاندان با محوریت شاهوردی سلطان زیاد اوغلی چه نقشی در تحولات سیاسی قفقاز در دوره ی شاه طهماسب اول داشتند؟ هدف اصلی این پژوهش تبیین عملکرد شاهوردی سلطان زیاد اوغلی جدّ این خاندان در دوره ی شاه طهماسب اول در حوادث سیاسی قفقاز است. یافته ها نشان می دهد که خاندان زیاد اوغلی حراست از سرحدهای دولت صفوی در مقابل عثمانی ها را بر عهده داشتند. همچنین رسیدگی به امور داخلی گرجستان و سرکوب شورش های ضد حکومت صفوی در گرجستان از دیگر وظایف این خاندان بود. به عبارت دیگر، مهمترین نقش این خاندان، تثبیت و استمرار حاکمیت سیاسی حکومت صفوی در منطقه ی قفقاز بود. روش مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی است.
تحلیلی بر چیستی فرهنگ سنگ افراشت های انسان ریخت در شمال غرب ایران و مناطق همجوار
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
37 - 57
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سنگ افراشت در گستره زمانی چندهزارساله از مرزهای غربی چین تا دریای بالتیک و اسپانیا متداول بوده و در دوره های اسلامی نیز در یافته های باستان شناسی و منابع مکتوب در صور مختلفی نمود یافته است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که مهم ترین عوامل گسترش زمانی و مکانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت چیست؟ و مفاهیم به کار رفته در فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت در دوران پیش ازتاریخ و دوران اسلامی چیست؟ پژوهش حاضر ضمن بررسی گسترش زمانی و مکانی این فرهنگ و معرفی نمونه های شاخص آن در حوزه جغرافیایی بین دریای سیاه و حوزه فرهنگی دریای خزر به بررسی چیستی و چرایی برپایی سنگ افراشت ها می پردازد. این پژوهش از نوع تحلیلی-تاریخی فرهنگی بوده که اطلاعات آن بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند مهم ترین عوامل گسترش زمانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت به دلیل ارتباط آن ها با سنن و آئین های مذهبی بوده و آن چه سبب گسترش مکانی این فرهنگ شده، احتمالاً با مبادلات تجاری و به تبع آن مبادلات فرهنگی ارتباط داشته است؛ هم چنین سنگ افراشت ها درطول ازمنه به اشکال انسانی و حیوانی و نمادهای باروری قابل مشاهده است که در موارد متعددی در قالب، تجسم فرد متوفی در ارتباط با مدفن وی نمود یافته است. قدیمی ترین نمونه سنگ افراشت انسان ریخت شناسایی شده در حوزه جغرافیایی مذکور، متعلق به استل دوبندی در شمال باکو است. این سنگ افراشت در حالت برجای در ارتباط با یک کورگان به دست آمده که درون آن مواد فرهنگی از اواخر دوره فرهنگ مایکوپ به دست آمده است. این فرهنگ متعلق به اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد است. در ادامه نمونه های دیگری از سنگ افراشت ها در سوریه، ترکیه و شمال غرب ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند؛ هرچند ارتباط گاهنگاری و باستان شناختی بین نمونه های پیش از تاریخ و ازمنه بعد از میلاد وجود ندارد، اما تمامی نمونه ها با مقوله تدفین، سنن و آئین های مذهبی ارتباط داشته و به تجسم شخصی که احتمالاً از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار است، می پردازد. این موضوع در متون و یافته های باستان شناختی نمود داشته است.
جایگاه زبان و ادبیات فارسی در دیپلماسی فرهنگی ایران در منطقه قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
133 - 156
دیپلماسی فرهنگی که جهت نشان دادن سطح تمدن یک ملت به کار می رود، یکی از ابزارهای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. ازجمله مناطقی که می توان آن را جزء حوزه ایران فرهنگی مورد مطالعه قرار داد، منطقه قفقاز است. زبان و ادبیات فارسی یکی از ابزارهای دیپلماسی فرهنگی ایران در قفقاز بوده که ظرفیت های زیادی در راستای تقویت پیوندها و ایجاد درک مشترک بین مردمان ایران و حوزه قفقاز دارد. سؤال اصلی پژوهش این است که جایگاه زبان و ادبیات فارسی در دیپلماسی فرهنگی ایران در قفقاز چیست؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری داده های کتابخانه ای از طریق فیش برداری، به تشریح جایگاه زبان و ادبیات فارسی در قفقاز و تأثیر آن بر دیپلماسی فرهنگی ایران در این منطقه می پردازد و درنهایت، بیان می دارد که زبان و ادب فارسی می تواند بر کار ویژه های دیپلماسی فرهنگی کشور در منطقه قفقاز، شامل میزان مشروعیت نظام سیاسی ایران، کسب جایگاه بین المللی و مدیریت افکار عمومی کشور مقصد تأثیرگذار باشد
آسیب ها و فرصت های اقتصادی سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز (مطالعه موردی ازبکستان، قزاقزستان و ترکمنستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
225 - 241
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان بخشی از گستره حوزه تمدنی ایران از جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است به ویژه آنکه پس از فروپاشی شوروی و ظهور پنج واحد مستقل سیاسی به جای یک واحد، فرصت ها و تهدیداتی فراروی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است، که درک صحیح آن می تواند به اتخاذ یک دیپلماسی واقع گرا، پویا، همه جانبه و سازگار با واقعیت های منطقه آسیای مرکزی منجر شود و در قبال آن، ایران می تواند در میان انبوهی از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، سهم مناسبی از ظرفیت های سیاسی- اقتصادی و فرهنگی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را در اختیار بگیرد. هدف تحقیقی پیش رو تبیین آسیب ها و فرصت های سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز است بنابراین سوال اصلی این تحقیق عبارت از آسیب ها و فرصت های سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز(مطالعه موردی ازبکستان،قزاقزستان و ترکنستان) است؟ فرض بر آن است ؛ سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی؛ 1) منافع حیاتی روسیه را به رسمیت می شناسد. 2) مخالف حضور بحران زای دولت های خارج از منطقه است. 3) ایران همواره تلاش داشته روابط خود را با کشورهای منطقه با توجه به حفظ تمامیت ارضی و رعایت حسن همجواری برقرار سازد. در بیان آسیب های سیاستگذاری نیز به نظر میرسد در تنظیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در اکثر موارد عوامل ژئوپلتیکی مورد غفلت واقع شده و یا بر خلاف آن عمل شده است. روش تحقیق تحلیلی – توصیفی است .
همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در مبارزه با قاچاق کالا و ارز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاچاق کالا و ارز یکی از چالش هایی است که ریشه هایی هم در خارج از کشور دارد . بخش زیادی از این چالش ها، وابسته به ارتباط میان کشورها است،.از این رو هدف این پژوهش، بررسی چالش ها و ارائه راهکارهایی در جهت تغییر در سیاست گذاری و همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در برابر این پدیده است. پرسش اصلی این نوشتار این است که؛ چگونه می توان در مبارزه با قاچاق کالا و ارز میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تغییر رویکرد ایجاد کرد؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که افزایش همکاری و همگرایی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی و منطقه قفقاز در مبارزه با قاچاق کالا و ارز، موجب تقویت روابط سیاسی و آرامش بیشتر منطقه می شود. پژوهش پیش رو از نظر هدف کاربردی بوده و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. روش نمونه گیری، به صورت هدفمند و گلولهبرفی است. برای گردآوری داده ها، به کارشناسان مبارزه با قاچاق در دستگاه هایی مانند: پلیس اقتصادی نیروی انتظامی، تعزیرات حکومتی، اصناف و گمرک مراجعه شد. داده ها و یافته های پژوهش، دربرگیرنده دیدگاه های مصاحبه شوندگان در مورد راهکارهای پیشنهادی برای سیاست گذاری در مبارزه در جنبه های گوناگون است که با تجزیه و تحلیل انجام گرفته، در چارچوب زمینه های فراگیر،ارائه شده اند. با توجه به مصاحبه های انجام شده در حوزه کاربردی و اجرا در مبارزه با قاچاق کالا و ارز، بر ضرورت دگرگونی ساختار روابط میان کشورها در برخورد با قاچاق، تأکید فراوانی دیده شد. این دگرگونی ها در جنبه هایی مانند: تصمیم گیری و کاربردی، بودجه و همکاری طرف های خارجی بیان شده است.
الگوی رفتاری ایالات متحده و روسیه در منطقه قفقاز (2024 -2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
165 - 188
منطقه قفقاز نسبت به چند سال گذشته کمتر مورد توجه دانشمندان و تصمیم گیرندگان حوزه اوراسیا قرار گرفته است، زیرا مطالعات امنیتی این منطقه در حال حاضر تحت تأثیر درگیری مسلحانه در اوکراین و آشفتگی های منطقه غرب آسیا می باشد. با این حال، منطقه قفقاز مخصوصاً قفقاز جنوبی به دلایل داخلی و خارجی، از شکنندگی ژئوپلیتیکی حادی رنج می برد و از آنجایی که تشدید رقابت میان روسیه و ایالات متحده پس از جنگ سرد به بالاترین حد خود رسیده است، فرآیند درگیری و همکاری آن ها در این بخش حساس اوراسیا مستحق توجه است. بنابراین نگارنده ضمن بررسی روابط دوجانبه مسکو و واشنگتن در قفقاز، سعی دارد وضعیت فعلی این منطقه و منطق همکاری و رقابت این دو کشور در چند سال گذشته را تببین و تشریح کنند. از این رو هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این سؤال است که ایالات متحده و روسیه چه سیاست هایی را در قبال بحران های این منطقه اتخاذ کرده اند و دلایل و منطق این دو کشور از این سیاست ها چه بوده است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال اصلی مطرح می شود این است که پندارهای مختلف از شیوه کسب منافع راهبردی، امنیتی و نظامی باعث سیاستگذاری رقابتی روسیه و آمریکا در بحران های منطقه قفقاز شده است؛ همچنین این پژوهش بر منطق همکاری جویانه ایالات متحده و روسیه در رابطه با فرآیندهای حل و فصل مناقشات قومی و سیاسی در آبخازیا، اوستیای جنوبی و قره باغ کوهستانی که در راستای حفظ ساختار ادراکی نظام بین الملل است، متمرکز می باشد. برای بررسی این فرضیه ها ضمن تکیه بر نظریه خطای اسنادی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، روش مطالعه اسنادی مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های کتابخانه ای، سایت ها، مقاله ها و منابع اینترنتی می باشد.
ایالات گنجه و قراباغ براساس نسخ خطی دفترهای تحریر عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود منابع در حوزه تاریخ اجتماعی ایران و به ویژه قفقاز، آگاهی تاریخی ما را محدود کرده است. در این میان، با توجه به جایگاه برجسته ای که اسناد در بین منابع مکتوب دارند، تکیه گاه مناسبی برای پژوهش های تاریخی محسوب می شوند و تکمیل یافته های تاریخی مورخان، ارزش تحقیقی و استنادی را به آنها می بخشد. قفقاز از دوره باستان تاکنون، به علت موقعیت راهبردی، مورد توجه حکومت های ایران و حتی فرامنطقهای قرار گرفته است. ظرفیت ها و پتانسیل های متنوع تجاری منطقه قفقاز، بستر مناسبی را برای رونق اقتصادی این ناحیه مهیا کرده است. در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا پس از معرفی اجمالی نسخ خطی دفاتر تحریر عثمانی در دو مقطع «1001 تا 1003 ق و 1142 تا 1143.ق/ 1595 – 1593 م و 1733 - 1732 م»، بر اساس نسخ خطی منحصربه فرد «لوای گنجه»، اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایالت گنجه و قراباغ بررسی شود. مقاله به صورت توصیفی - تحلیلی سازمان یافته است، بر اساس دستاوردهای پژوهش، نوع تقسیم ایالات به نواحی مختلف جمعیت شناسی، میزان و انواع مالیات ها، تولیدات کشاورزی، ترکیب قومی، انواع فعالیت های اقتصادی، میزان درآمد مالیاتی و سیر تحولات سیاسی منطقه، در مقاطع مختلف مشخص و تا حد امکان علل اقتصادی و اجتماعی مهاجرت ها و تغییرات اجتماعی تشریح شده است.
نقش و جایگاه کلبعلی خان کنگرلو نخجوانی در جنگ های دوره اول ایران و روس در قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
83 - 108
حوزه های تخصصی:
دوره دوم حکمرانی کلبعلی خان از امرای متنفذ خاندان کنگرلو بر نخجوان (حک: 1219-1235ق/ 1804-1820م)، مقارن با جنگ های اول ایران و روسیه بود. او در آغاز این جنگ ها، به همکاری با سرداران نظامی روس پرداخت، اما در اثنای جنگ ایروان (1219ق/1804م)، به حکومت قاجاریه گرایش یافت. این سؤال مطرح است که: علل گرایش کلبعلی خان در آغاز جنگ به روس ها و سپس چرخش او به ایران و در ادامه تردید در همکاری با حکومت قاجاریه چه بود؟ این مسئله با تکیه بر مجموعه نسخ خطی مکاتبات خاندان کنگرلو و منابع تاریخی قاجار و اسناد روسی بررسی شده است. نتیجه آنکه کلبعلی خان برای مقابله با سیاست حذف و ادغام نخبگان محلی در ساختار حکومت یکپارچه ایران با هدف بقای سیاسی خود، به روس ها گرایش یافت که برآیند آن عزل او توسط آقامحمدخان از حکمرانی نخجوان بود. در مقابل، سیاست ملایم فتحعلی شاه توأم با وعده حکمرانی نخجوان و حضور گروگانی از خانواده او در دربار قاجار، به گرایش کلبعلی خان به حکومت ایران منتهی شد. البته این همکاری به علت رفتار مذبذب کلبعلی خان با بدگمانی متقابل استمرار داشت.