مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
دکترین پیرامونی
حوزه های تخصصی:
رابطه هند با رژیم صهیونیستی در شش دهه گذشته فراز و نشیب بسیاری را طی کرده است. هندیان از دیرباز در زمره حامیان اعراب بودند و مدت ها پیش از طرح تقسیم به موضوع فلسطین جانبدارانه می نگریستند. به رغم تلاش های بسیار یهودیان و دولت اشغالگر طی چهار دهه، هند تمایلی به بهبود روابط با اسرائیل نداشت. کوشش مقامات یهودی که زمینه های بسیاری برای همکاری های سیاسی، نظامی و امنیتی را نوید می داد و بر ارزش نسبی روابط می افزود، اقبالی هندی در پی نداشت. تا پیش از فروپاشی شوروی و شروع مذاکرات سازش، هند همواره ناقد صریح سیاست ها و رفتارهای اسرائیل بود؛ اسرائیل در سیاست خاورمیانه ای هند جایگاهی نداشت و دولت های مختلف برآمده از گروه ها و احزاب متفاوت هندی به دلیل حمایت افکار عمومی از فلسطینیان و لزوم توجه به خواسته های اقلیت بانفوذ مسلمان، از برقراری رابطه با اسرائیل اکراه داشتند. شروع روند سازش و تمایل ساف به مذاکره با اسرائیل و نیز سقوط حامی قدیمی هند (شوروی) از مهم ترین دلایل برقراری رابطه با اسرائیل به شمار می رود. این روابط پس از دو دهه اکنون به بالاترین سطوح خود در سه حوزه سیاسی، نظامی و امنیتی رسیده است.
عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و پیامدهای امنیتی آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۶
101 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و پیامدهای امنیتی آن برای جمهوری اسلامی ایران است. سوال اصلی پژوهش این است که عوامل موثر در ایجاد و تداوم روند عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس چیست و تکامل این روند چه پیامدهایی بر امنیت ملی ایران خواهد داشت؟ فرضیه ی پژوهش براساس «نظریه های اتحاد» در پارادایم واقع گرایی این است که «مداخلات بین المللی»، «رقابت درون منطقه ای» و «تحولات داخلی کشورها» سه عوامل موثر بر آغاز روند عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بوده است؛ تکامل این وضعیت از «عادی سازی» به «اتحاد استراتژیکی» می تواند زمینه ساز ایجاد ناامنی در سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی کشورمان باشد. یافته های پژوهش نشان می دهند «ضعف های ساختاری و قدرت تصنعی کشورهای درگیر در این روند»، «افزایش قدرت منطقه ای ایران» و «اتخاذ راهبرد موازنه ی خارج از مرزها از سوی آمریکا» از مهم ترین عوامل موثر بر ایجاد این روند است که رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای حوزه ی خلیج فارس در قالب «دکترین پیرامونی» در تلاش هستند با ایجاد اتحادهای استراتژیک، آسیب پذیری خود را در برابر چالش های بیان شده کاهش دهند.
ابعاد و اهداف حضور و نفوذ اسرائیل در آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسرائیل از طریق سیاست ها و راهبرد هایی در ابعاد گوناگون (سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی) درصدد جذب هم پیمانان جدیدی در نقاط مختلف جهان و ازجمله در کشورهای قاره آفریقا است. براین اساس، اتحادیه آفریقا نیز اخیراً اسرائیل را به عنوان عضو ناظر پذیرفته است؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر، تحلیل ابعاد و اهداف حضور و نفوذ اسرائیل در آفریقا است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که «ابعاد و اهداف حضور اسرائیل در آفریقا کدامند؟» یافته های پژوهش نشان می دهند که «با توجه به حاکم بودن سیاست دکترین پیرامونی و عوامل شکل دهنده آن در اسرائیل و برخورداری کشورهای آفریقایی از مزیت های ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی، و ژئواستراتژیکی، و دارا بودن قابلیت های فراوان اقتصادی، امنیتی، و نظامی و نیز برپایه ملاحظات عمل گرایانه سیاسی و اقتصادی کشورهای آفریقایی، این رژیم تلاش می کند تا با گسترش روابط و پیوندهای خویش با این کشورها و گسترش حضور خود در قاره آفریقا، به اهدافی مانند ارتقای مشروعیت و وجهه سیاسی بین المللی خود، تضعیف وحدت ضداسرائیلی کشورهای عربی اسلامی، کم رنگ کردن مسئله فلسطین، افزایش ضریب امنیتی (امنیت راهبردی خود در تقابل با ایران و هم پیمانانش، ارتقای امنیت آبی و امنیت جمعیتی) و بهره برداری اقتصادی دست یابد.
تبیین دکترین پیرامونی رژیم صهیونیستی اسرائیل در قفقاز و آسیای مرکزی (با تاکید بر آذربایجان و قزاقستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
25 - 46
حوزه های تخصصی:
رژیم صهیونیستی اسرائیل از دهه 1960 سعی کرد که با دکترین اتحاد پیرامونی از انزوای ژئوپلیتیکی خارج شده و به ارتباط با سایر کشورها اقدام کند. در این میان مناطقی نظیر مدیترانه، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی در اولویت اسرائیل قرار گرفت. در این پژوهش با شیوه توصیفی - تحلیلی به بررسی دکترین پیرامونی اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان دو حوزه ی ژئوپلیتیکی مهم در شمال ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش که اکثرا از متون و وب سایت های معتبر خارجی استخراج شده است نشان می دهد که دکترین پیرامونی اسرائیل علی رغم شروع خوب، نتوانست مشارکت های منطقه ای پایدار با پنج کشور (قرقیزستان، تاجیکستان، ارمنستان، ازبکستان و ترکمنستان) ایجاد کند. در نقطه مقابل دکترین پیرامونی اسرائیل در آذربایجان و قزاقستان نسبت به این پنج کشور تا حدودی موفقیت آمیز بوده است. در این راستا محرک های اصلی رژیم اسرائیل برای روابط با آذربایجان و قزاقستان نشان دهنده نتایج یکسانی می باشد نظیر تامین منابع انرژی (40 درصد از آذربایجان و 15-25 درصد از قزاقستان)، وجود دو کشور با جمعیت اکثریت مسلمان و ساختار لائیک و استفاده از این اهرم، استفاده از کشور ایالات متحده آمریکا و لابی های خود در کنگره این کشور برای روابط با آذربایجان و قزاقستان، فروش تسلیحات و همچنین هم مرز بودن این کشورها با ایران و استفاده نظامی و سایبریک از این ظرفیت در راستای استراق سمع.
سیاست خاورمیانه ای رژیم صهیونیستی و اقلیت های قومی مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ امنیتی رژیم صهیونیستی در درک فرصت ها و تهدید ها، این رژیم را در صدر کشورهایی قرار داده است که دغدغه های بالایی دارند. از این رو، تفکر امنیتی بر تمام برنامه های این رژیم حاکم است. اسرائیل به عنوان عضوی بیگانه و ادغام ناشدنی با محیط اطراف با ویژگی هایی به شدت نژادپرستانه و تجاوزکارانه، همواره درگیر ملاحظات شدید امنیتی است. در این محیط، رژیم صهیونیستی اقلیت های قومی مذهبیِ موجود در منطقه را عقبه استراتژیک سیاست های امنیتی خود در برخورد با کشورهای مسلمان قلمداد می کند. رژیم صهیونیستی در چارچوب دکترین پیرامونی، طرح اتحاد با کشورها و اقلیت های قومی مذهبی همسو را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده و پیوندهایی را با اقلیت های قومی مذهبی منطقه برقرار کرده است. در این مقاله با بهره گیری از نظریه موازنه فراگیر، نقش و جایگاه متغیر اقلیت های قومی مذهبی در سیاست خارجی رژیم صهیونیستی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. این مقاله از نظر حوزه موضوعی به تحولات مناطق دروزی نشین، مارونی های لبنان و کردهای عراق می پردازد.
راهبرد سیاسی- امنیتی منطقه ای رژیم صهیونیستی در پرتو توسعه مناسبات با پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۷
69 - 90
حوزه های تخصصی:
معمای امنیت و ژئوپلیتیک بسته در نتیجه ماهیت شکل گیری و قرار گرفتن در میان طیفی از دشمنان، تعدد کمربندهای حفاظتی و افزایش عمق استراتژیک را برای اسرائیل حیاتی کرده است. در این راستا پس از ارتباطات دومینووار با اعراب، عادی سازی روابط با پاکستان به عنوان کشوری برجسته در صفحه شطرنج خاورمیانه مورد توجه قرار گرفته است. موضوعی که در قالب دکترین پیرامونی اسرائیل طراحی و پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و ذکر این سوال که اهداف سیاسی و امنیتی اسرائیل برای عادی سازی روابط با پاکستان چیست؟ و طرح این فرضیه که اسرائیل با اهداف امنیتی از جمله تکمیل حلقه محاصره و نظارت بیشتر بر فعالیت های ایران در کنار اهداف سیاسی مانند بهره مندی از دو عنصر مشروعیت و تفرقه درون اسلامی با توجه به جایگاه پاکستان، در پی ارتباط بیشتر با این کشور بوده، به دنبال تبیین پاسخ به سوال اصلی مقاله و در راستای نظریه مذکور برآمده است.یافته های پژوهش نشان می دهد ارتباط با پاکستان به عنوان عامل تنوع بخش در روابط بین الملل اسرائیل، علاوه بر مزایای اقتصادی، با دارا بودن مزایای امنیتی از جمله کنترل گروه های افراطی و برنامه های هسته ای تنها کشور مسلمان دارای این سلاح ها در کنار استفاده دوگانه در برابر ایران مانند فلج کردن ارتباط با همسایگان و نظارت بر برنامه هسته ای اجتناب ناپذیر و رابط بودن با این کشور، به عنوان حوزه جدید تنفسی سیاسی اسرائیل عمل کرده و علاوه بر گسست درون اسلامی، مشروعیت عملی و افزایش ردپای راهبردی اسرائیل در منطقه، موجبات تقلیل مسئله فلسطین به موضوعی عربی-اسلامی را فراهم می کند.