مطالب مرتبط با کلیدواژه

طعم گیلاس


۱.

رویکردی فلسفی به اصل علیت در روایت سینمایی پست مدرن (مطالعه ای بر فیلم طعم گیلاس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت فلسفه روایت سینمای پست مدرن عباس کیارستمی طعم گیلاس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۷ تعداد دانلود : ۹۶۹
علیّت یکی از مهم ترین دغدغه های بشری و از بنیادی ترین مفاهیم فلسفی است. فیلسوفان غربی که اندیشه آنها، در این پژوهش مورد مطالعه است، از دوران باستان تا معاصر رابطه بین علّت و معلول را از چند نظر بررسی کرده اند. فیلسوفان سنتی و کلاسیک، به ویژه ارسطو، رابطه علّی را ضروری و قطعی دانسته اند. به این معنا که این رابطه بر اصل ضرورت بنا نهاده شده است و هر پدیده ای در جهان، ضرروتاً علتی دارد. در روایت کلاسیک که معمولاً فیلم های هالیوودی نمونه آن هستند، علیت مهم ترین عنصر است که وحدت و انسجام پیرنگ داستانی را تضمین می کند. به سبب آنکه علیت در سنت فلسفی ارسطو، ضروری بود، در روایت سینمایی کلاسیک نیز رابطه علت و معلول براساس اصل ضرورت است. این رابطه در روایت سینمایی پست مدرن به صورت تصادفی در می آید. به نظر می رسد تغییرات رابطه علّت و معلول در اندیشه فلسفی، موجب دگرگونی علیّت در ساخت روایی فیلم ها شده است. به این علت که روایت در سینمای ایران و فیلم های داستانی بازتاب و انعکاس روایت در سینمای غرب است، این پژوهش تلاش دارد علاوه بر تحقیق و اثبات تأثیر علیّت در فلسفه بر رابطه علت و معلولی در روایت سینمایی، فیلم سینمایی طعم گیلاس(1378) را به صورت هدفمند و به روش تحلیلی توصیفی مورد تحلیل محتوایی قرار بدهد، تا دگرگونی روایت از طریق تغییر در روابط علت و معلولی بررسی شود.
۲.

نشانه شناسی تطبیقی مفهوم «قدرت» در طعم گیلاسِ عباس کیارستمی و هملت ماشینِ هاینر مولر براساس نظریه انسان شناسی ادبی پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انسان شناسی ادبی پیر بوردیو طعم گیلاس هملت ماشین عباس کیارستمی هاینر مولر فرامتن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۵۲۳
طعم گیلاس نوشته عباس کیارستمی و هملت ماشین اثر هاینر مولر را می توان در انتقاد از اسارت ذهن و انزوای هنرمند در دنیای ماشینی در سایه نظریه انسان شناسی ادبی پیر بوردیو بررسی و تبیین کرد. رویکرد مشترک این آثار در برابر میدان قدرت، مبتنی بر دیالکتیک سرمایه فرهنگی با سرمایه اجتماعی، دیالکتیک خیال با واقعیت و دیالکتیک متن با فرامتن است که در سه محور کنش ِ اجتماعی، کنش زیبایی شناختی و کنش فرامتنی قابل تحلیل است. با توجه به جایگاه شاخص این آثار در سطح جهانی و در هنر مستقل، از مکتب تطبیقی آمریکا برای بررسی مضامین، گرایش ها، تخیلات و تکنیک های اجرایی مشترک در این دو اثر استفاده می شود. همچنین روش تحقیق توصیفی برای تحلیل محتوای مفهوم قدرت و بررسی هم کنشی نشانه های متنی در این پژوهش تطبیقی به کار می رود. یافته های پژوهش حاکی از اشتراک این آثار در فعال ساختن ذهن مخاطب یا تبدیل مخاطب به سوژه کُنش مند است چنانکه این آثار در برابر هنر هالیوودی یا عامه پسند به جای تقلید از واقعیات رسانه ای به دنبال کشف واقعیت از طریق مخاطب و ایجاد گفتمان میان فرهنگی اند. نشانه شناسی این آثار از یک سو بیانگر قدرت هنر در واژگون سازی زبان رسانه و ساختارشکنی واقعیات کلیشه ای و از سوی دیگر نشانگر تأثیر دیالکتیک مَنش بر ساختارهای اقتصادی اجتماعی برای تعدیل میدان قدرت از طریق توسعه ارزش های هنر معناگراست. در نتیجه هر دو اثر به عنوان آثار پست مدرن با استفاده از سرمایه های فرهنگی و تکنیک های پسادراماتیک، تقابل عینیت با ذهنیت در خشونت نمادین را مورد پرسش قرار می دهند و اثر را به متنی باز و سلطه ناپذیر تبدیل می کنند.
۳.

صنایع ادبی، آرایه های تصویری؛ بررسی موردی فیلم طعم گیلاس اثر عباس کیارستمی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۶۴۵
یکی از تفاوت های بنیادین میان زبان هنری و غیرهنری، استفاده از شگردهای بلاغی و بیان غیرمستقیم است. سینما، به عنوان هنری متأخّر، از این شگردهای بلاغی و بیانی بهره می برد؛ بدین صورت که سینماگر دانسته یا نادانسته به واسطه پشتوانه زبانی و ادبیِ فرهنگی که در آن رشد یافته، از صنایع بلاغی به منظور انتقال مفاهیم مورد نظر خود در دو بعد کلام و تصویر بهره می برد. این تحقیق بر آن است با تمرکز بر تصاویر و بررسی موردی فیلم طعم گیلاس اثر عباس کیارستمی، به عنوان یکی از شاخص ترین هنرمندان عرصه سینمای ایران، به نحوه به کارگیری تصاویر، نقش آن ها در انتقال مفاهیم و صنایع بلاغی مورد استفاده در این فیلم بپردازد. روش این مقاله، تحلیلی کیفی از نماهای فیلم «طعم گیلاس» اثر عباس کیارستمی با رویکردی ادبی و تطبیق آن با صنایع بلاغی است. بدین منظور نماهای تصویر شده، از منظر بلاغت موجود در تصویر مورد تحلیل قرار گرفته است. با توجه به بررسی و تحلیل صورت گرفته، باید گفت که کیارستمی توانسته در این اثر، جهان بینی مستقل خود را نه فقط در قالب ارجاعات کلامی و بازی های زبانی، بلکه با استفاده از تصاویر بدیعِ روایت کننده، به مخاطب منتقل کند. فیلم با براعت استهلال آغاز می شود، در ادامه تصاویری حاوی نماد، استعاره، پارادوکس، اطناب، ایهام تناسب و ایجاز دیده می شود که در این مقاله به ارتباط زیبایی شناسی هر یک از این تصاویر با شگردها و ابزارهای بلاغی و صنایع ادبی اشاره شده است.