مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
بحران سوریه
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای براساس منافع و علایق خود جهت گیری های مختلفی را در رابطه با این کشور اتخاذ نموده اند. اهمیت راهبردی سوریه در منطقه و نقش آن در ایجاد عمق راهبردی برای محور مقاومت از یک سو و انگیزه های توسعه طلبانه برخی قدرت های منطقه ای و بین المللی از سوی دیگر باعث شده که بر پیچیدگی بحران در این کشور افزوده شود و صف آرایی جدید منطقه ای و حتی بین المللی با بازتعریف مجدد از امنیت و منافع ملی کشورها شکل بگیرد. این مقاله با رویکردی تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع اسنادی به دنبال آن است تا با ارائه چارچوبی نظری از رئالیسم تهاجمی، به واکاوی انگیزه های مهم ترین بازیگران بین المللی که خواهان سقوط نظام حاکم در سوریه هستند، پرداخته و نقش بحران سوریه را در تغییر بلوک بندی منطقه ای و بین المللی تبیین کند. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش این است که بحران سوریه چه تأثیری بر بلوک بندی جدید منطقه ای و جهانی دارد؟ در این مقاله با توجه به گستردگی بازیگران معارض، به نقش امریکا، ایران، عربستان، قطر، اتحادیه اروپا، چین، روسیه و ترکیه که تأثیرگذارترین بازیگران نیز محسوب می شوند، پرداخته شده است. یافته های مقاله حاکی است که این بحران باعث شده تا در نوع و ماهیت اتحادهای منطقه ای و بین المللی تغییراتی حاصل شود.
تجزیه و تحلیل رویکرد عربستان سعودی نسبت به تحولات سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوریه از جمله کشورهایی است که تحت تأثیر تحولات 2011 خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفت. رویکرد عربستان سعودی به عنوان بازیگر مهم و تأثیرگذار منطقه ای، از جهات مختلف حائز اهمیت فراوان است. عربستان سعودی به دنبال گسترش نقش آفرینی و جلوگیری از نفوذ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی ایران در منطقه است. از نگاه ریاض، سرنگونی اسد در دمشق باعث تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ منطقه ای ایران و مهار آن می شود. در این راستا، عربستان سعودی در تعریفی هویتی، حمایت و پشتیبانی از معارضین سوری را در جهت اهداف و منافع خود قلمداد می کند و در راستای تغییر و دگرگونی در نظام سیاسی سوریه مبادرت می ورزد. سؤال اصلی پژوهش این است که عربستان سعودی نسبت به تحولات سوریه چه رویکردی را دنبال می کند؟ فرضیه قابل طرح این است که عربستان درصدد است تا با حمایت از معارضان در مقابل رژیم سیاسی سوریه و براندازی نظام سیاسی این کشور، موازنه قدرت منطقه ای را به نفع خود تغییر داده و دایره نفوذ و بازیگری محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران را در منطقه تنگ تر کند. پژوهش موجود با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب نظریه سازه انگاری به بررسی این موضوع می پردازد.
تحلیل مواضع روسیه در قبال کردهای سوریه پس از تحولات 2011(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درخواست کردها برای کسب استقلال یکی از عوامل تنش زا در درگیری های قومی خاورمیانه است. کردها عمدتاً در چهار کشور ایران، سوریه، عراق و ترکیه ساکن هستند و از دیرباز تاکنون با دولت های مرکزی این کشورها منازعاتی طولانی را تجربه کرده اند. از کردها به عنوان بزرگ ترین ملت فراموش شده و یا به عنوان بزرگ ترین قوم فاقد دولت یاد می شود. سقوط رژیم صدام در عراق و همچنین تحولات پس از رویداد 11 سپتامبر 2011 در منطقه خاورمیانه، فرصتی تاریخی را برای ابراز وجود کردها و پیگیری مطالبات تاریخی آن ها، به ویژه در عراق، سوریه و ترکیه، فراهم ساخته است. بدیهی است که این ابراز وجود، با واکنش هایی از سوی دولت های مذکور همراه خواهد بود و قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای نیز بر اساس منافع و راهبردهای خود، در این زمینه موضع گیری خواهند کرد. مقاله حاضر به بررسی مواضع یکی از مهم ترین قدرت های فرا منطقه ای، یعنی روسیه، در قبال کردهای سوریه می پردازد. سؤال محوری این پژوهش، این است که «روسیه در قبال کردهای ساکن در سوریه، بعد از تحولات 2011، چه مواضعی را اتخاذ کرده است؟» پس از بررسی و تحلیل وضعیت کردهای سوریه و چیستی و چرایی مواضع روسیه در قبال مطالبات استقلال طلبانه آن ها، یافته های مقاله نشان می دهند که روسیه در جریان بحران سوریه، ضمن تلاش در جهت حداکثری کردن نفوذ و منافع خود در منطقه خاورمیانه، به دنبال آن است که از تجزیه متحد دیرینه خود، یعنی سوریه، جلوگیری کند و بر این اساس، در عین حمایت از کردهای سوریه در نبرد با داعش، سیاست خود را بر مبنای ممانعت از دست یابی آن ها به استقلال، قرار داده است. روش تحقیق در این مقاله، از نوع توصیفی–تحلیلی است و تحلیل داده ها نیز بر اساس نظریه بازی ها صورت گرفته است.
تأثیرات منطقه ای دخالت حزب الله و اسرائیل در بحران سوریه
حوزه های تخصصی:
در تحلیل بحران سوریه و کنش بازیگران دخیل در آن، می توان جهت گیری های متعارض حزب الله و اسرائیل را مورد بررسی قرارداد. موقعیت ژئواستراتژیکی سوریه باعث شده است تا اهمیت آن برای دو نیروی حزب الله و اسرائیل در سوریه با اهمیت باشد. حزب الله به سوریه به عنوان ستون فقرات مقاومت می نگرد و سقوط بشار اسد را به معنای تضعیف محور مقاومت می داند و در مقابل، اسرائیل به سبب همسایگی با سوریه نگران تأثیر قدرت محور مقاومت و محدودیت فعالیت های خود در قبال لبنان و فلسطین است. از همین رو، سقوط یا تداوم رژیم بشار اسد تأثیر مستقیمی بر منافع و اهداف هر یک از آن ها خواهد داشت. سؤال اصلی مقاله این است که تأثیرات منطقه ای دخالت حزب الله و اسرائیل در بحران سوریه چیست؟ و در پاسخ به این پرسش با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری منابع به صورت کتابخانه ای و فضای مجازی، این فرضیه مطرح شده است که با توجه به قرار گرفتن سوریه در محور مقاومت، تأثیرات منطقه ای دخالت حزب الله و اسرائیل برای بقا رژیم بشار اسد در دو حوزه ی روابط اعضای محور مقاومت با یکدیگر و توازن قوای نیروهای محور و ضد محور مقاومت در تقابل با یکدیگر مؤثر است.
نقش آمریکا در بحران سوریه با تأکید بر مدل مدیریت بحران مایکل برچر
حوزه های تخصصی:
منطقه خاورمیانه به دلیل موقعیت مناسب استراتژیکی محل منازعه قدرت های بزرگ و محل بحران ها می باشد. موقعیت هایی مانند ارتباط با آب های آزاد، موقعیت خشکی مناسب ترانزیتی و وجود منابع معدنی و نفتی. قرار داشتن قدرت هایی مانند روسیه، ایران، عربستان و اسرائیل، همه این ها باعث شد کشور آمریکا به دلایلی که در این مقاله تبین می شود به بحران سوریه ورود پیدا کند. این مقاله با استفاده از روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی اهداف آمریکا در بحران سوریه بر اساس مدل مدیریت بحران مایکل برچر بر اساس علل ایجاد بحران طبق نظریه آشوب گردآوری شده است. در این مقاله پس از بررسی بحران سوریه از منظر مدیریت مایکل برچر متغیرهای مستقل بررسی می شود و در ادامه متغیر وابسته به بازیگر که در این مقاله آمریکا می باشد تبین می شود. به نظر می رسد آمریکا در بحران سوریه به دنبال بالابردن ضریب امنیت رژیم اسرائیل، بازنگری سوریه در برقراری روابط راهبردی با ایران، قطع حمایت سوریه از جبهه مقاومت، منافع اقتصادی و رقابت با روسیه می باشد که این اهداف را مورد بررسی قرار می دهیم.
تأثیر بحران سوریه بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم گذشت چندین سال از بحران سوریه، از وضعیت پیچیده حاکم بر این کشور، نه تنها کاسته نشده، بلکه باعث تحلیل قدرت تأثیرگذاری این کشور در مناسبات منطقه ای شده و با تشدید آن بر امنیت کشورهای منطقه ای هم پیمان خود تأثیر بسزایی گذاشته است. فرضیه این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و از منظر رئالیسم تدافعی، این است که نقش آفرینی ایران در بحران سوریه و شکست داعش موجب حفظ موقعیت راهبردی و افزایش نفوذ منطقه ای، مقابله با گروه های شبه دولتی مخالف ایران در منطقه، حفظ محور مقاومت و شکل گیری الگوی همکاری بین ایران و روسیه شده که امنیت و نفوذ ایران را در منطقه افزایش داده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ایران سعی دارد با نفوذ بیشتر در منطقه و بهره گیری از سیاست اتحاد با روسیه، نخست امنیت ملی خویش و پس از آن، منافع ملی خود را تأمین نماید.
الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران در مدیریت بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۸ (پیاپی ۵۸)
185 - 206
حوزه های تخصصی:
جدی ترین تهدیدی که در یک بحران بین الملل از سوی هر یک از بازیگران درگیر در بحران ادراک می شود، تهدید ارزش های اساسی آنهاست. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال فهم الگوی رفتاری ایران در مدیریت بحران سوریه است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که چرا ایران حداکثر خشونت را برای مدیریت بحران سوریه بکار برده است؟ پاسخ احتمالی که مطرح می شود این است که ایران برمبنای برداشت تهدید ارزش های اساسی خود در بحران سوریه، بیشترین میزان خشونت را برای مدیریت بحران به کار برده است. در این پژوهش با کاربست الگوی مکتب استنفورد در مدیریت بحران، به این نتیجه می رسیم که احساس تهدید ارزش های اساسی ایران در بحران سوریه که شامل تهدید تمامیت ارضی ایران، تهدید عمق استراتژیک آن، تهدید فروپاشی محور مقاومت و در نهایت برهم خوردن توازن ایدئولوژیکی منطقه ای، پاسخ خشونت آمیز ایرن را ایجاب کرده است. شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات در این نوشتار بر مبنای روش کتابخانه ای است که مشتمل بر استفاده از کتب و مقالات داخلی و خارجی، نشریات و مطبوعات و سایت های اینترنتی معتبر است.
دومینوی آمریکا و روسیه در سوریه
حوزه های تخصصی:
اوایل سال 2011 میلادی یادآور آغاز شکل گیری جنبش های مردمی و حرکت موج ازادی خواهی ها در خاورمیانه و جهان عرب است. بحران سوریه ریشه های داخلی و خارجی متفاوتی دارد و درشکل گیری آن عوامل و دلایل داخلی و خارجی متعددی نقش افرینی نموده اند. تلاش روسیه در جهت برقراری توازن قدرت در برابر هژمونی آمریکا به شیوه قدرت نرم، از طریق سازوکارهای قانونی مانند استفاده از حق وتو در شورای امنیت صورت می گیرد. نتیجه این امر شکل گیری رقابت های استراتژیک و تقابل میان آمریکا و روسیه است، که موجب می گردد توافق نهایی برای حل بحران سوریه شکل نگیرد. در مورد آینده سوریه نیز از یک سو حامیان ایالات متحده آمریکا خواستار جابجایی قدرت از اسد بوده اند و برعکس در آن سو، روسیه و جمهوری اسلامی ایران و برخی کشورها، حامی دولت اسد می باشند. نگارنده برای اثبات فرضیه ی خود از روش کیفی با رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده نموده است. هدف این پژوهش بررسی دلیل اصلی تشدید و تداوم بحران در سوریه و واکاوی ایجاد رقابت استراتژیک دو ابر قدرت است.
سیاست خارجی دونالد ترامپ نسبت به بحران سوریه و تهدیدات و فرصت های آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
208 - 245
حوزه های تخصصی:
به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا، در مقام تهدید امنیتی برای بازیگران مختلف در عرصه منطقه ای و بین المللی مطرح شده است. این قاعده پیرامون منطقه خاورمیانه و در کانون آن کشور سوریه نیز مطرح می باشد و با توجه به اینکه ج.ا. ایران، پیرامون بحران سوریه سطحی بزرگ از منافع و ملاحظات امنیتی را دنبال می کند، رویکرد واشنگتن نسبت به موضوع بحران در این کشور، برای تهران از اهمیتی فوق العاده برخوردار است. در همین راستا، در کلیت پژوهش حاضر، این پرسش اصلی مطرح شده که «راهبرد سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ، نسبت به بحران سوریه، در چه مؤلفه های قابل واکاوی هستند و رویکرد جدید آمریکا در این مقطع چه تهدیدات و الزامات امنیتی را برای ج.ا. ایران ایجاد می کند؟» جمهوری اسلامی ایران به دلیل درگیر بودن در عمق بحران سوریه، ضروری است در سطح منطقه ای همکاری های خود را با روسیه و ترکیه ادامه دهد. علاوه بر این، تداوم حضور ایران و افزایش نفوذ تهران در سوریه، امری حیاتی در مقابله با راهبرد ضدایرانی ترامپ در سوریه است.
بررسی دو ضلعی قطر و عربستان و مؤلفه های تأثیرگذار این دو ضلعی بر تحولات سوریه و یمن از سال 2011 تا 2019
حوزه های تخصصی:
عربستان و قطر دو کشور عربی همسایه هستند که بیش ترین اثرگذاری و نقش آفرینی را دارا می باشند. منابع غنی نفت و گاز در این دو کشور و ثروت فراوان حاصل از این منابع، بلندپروازی ها و مداخلات منطقه ای فراوانی را برای هر دو کشور به همراه داشته است که این امر در کنار اختلافات ریشه دار و عمیق مرزی و تاریخی بین دو کشور، و نیز اختلافات ایدئولوژیک ناشی از نگاه های وهابی- اخوانی برخاسته از اندیشه های سران این دو کشور، اصطکاک ها و مخاصماتی را در تاریخ نه چندان درازمدت روابط دو کشور ایجاد نموده که این دو کشور همواره تا پیش از سالیان اخیر، می کوشیده اند با تعامل و مساعدت، جلوه های این مخاصمه را چندان علنی نکنند. با این وجود، تحولات بیداری اسلامی (بهار عربی) در منطقه که از 2011 کلید خورد و مجموعه تحولات منطقه خصوصاً دیدگاه های متعارض دو کشور در جریان تحولات سوریه و یمن، دامنه اختلافات را تعمیق بخشیده و این مسأله حتّی تا مرحله پیش از رویارویی مستقیم نظامی نیز، ادامه پیدا کرد. این پژوهش، با اشاره به مؤلفه های هویتی سیاست داخلی و خارجی دو کشور قطر و عربستان، تلاش دارد به این سئوال پاسخ دهد که عوامل تشدید این بحران و روند تشدید اختلاف بین دو کشور خصوصاً تشدید اختلافات این دو کشور در سال جاری(2019) چه بوده است؟ دلیل تشدید خصومت در روابط کشور در موضوعات اشاره شده را می توان در پیشینه ی اختلافات مرزی میان دو کشور، پایگاه های فکری متفاوت در زمینه ی وهابیت و سلفی گری، تفاوت و تعارض دیدگاه ها در رابطه با جنبش ها و گروه-هایی همانند اخوان المسلمین، تعارض منافع در سوریه و یمن، نوع و میزان روابط با ایران و ایالات متحده، و نیز جاه طلبی ها و ماجراجویی های سران تازه کار و نه چندان مجرب دو کشور جستجو کرد.
واکاوی روابط روسیه و جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر بحران سوریه
منبع:
سیاست و روابط بین الملل سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
139 - 165
حوزه های تخصصی:
روسیه در چارچوب سیاست اوراسیاگرایی، به دنبال تقویت روابط خود با کشورهای خاورمیانه و دستیابی به اهداف و منافع مسکو است. بدین جهت خود را به یک بازیگر کلیدی و مؤثّر در بحران سوریه مبدّل کرد. فعّالیت های روسیه در خاورمیانه و درگیری در بحران سوریه، باعث افزایش ارتباط و همکاری با ایران شد. میزان تماس های کنونی روسیه و ایران در تاریخ پس از فروپاشی شوروی بی سابقه است. مقامات روسیه و ایران یک پایه ی محکم از گفتگو و همکاری دوجانبه را بنا کرده اند. امّا با وجود این پتانسیل برای تعامل و همکاری، اتّحاد استراتژیکی بین دو کشور شکل نگرفته و هنوز موانع جدّی وجود دارد که حتّی می تواند این همکاری را متوقّف کند. بر این اساس، این پرسش مطرح می شود که سیاست اوراسیاگرایی روسیه چگونه بر روابط روسیه با ایران تأثیرگذار بوده است و بحران سوریه چه نقشی در این روابط داشته است؟ فرضیه ای که پژوهش بر اساس آن به نگارش درآمده، این است که؛ سیاست اوراسیاگرایی روسیه جایگاه ایران را در سیاست خارجی روسیه پررنگ کرده و روابط نسبتاً تداومی دو کشور در بحران سوریه، باعث تحوّل در روابط تهران-مسکو شده است امّا عوامل ساختاری نظام بین المللی و منطقه ای مانع از اتّحاد راهبردی و استراتژیک دو کشور گردیده است. پژوهش حاضر با استفاده از داده های کتابخانه ای و اینترنتی و به روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده و به منظور مشاهده ی علمی و دقیق یافته های پژوهش، از رویکرد نظری واقع گرایی ساختاری بهره گرفته شده است.
راهبرد اروپا در قبال تحولات سوریه (مطالعه موردی انگلستان و فرانسه 2018 -2011)
حوزه های تخصصی:
موقعیت ژئوپلتیک سوریه این کشور را به محل تلاقی و برخورد منافع قدرت های منطقه ای و بین المللی تبدیل کرده است. به همین دلیل با آغاز بحران در سوریه، کنشگران مختلف منطقه ای و بین المللی از جمله کشورهای اروپایی در چارچوب اهداف و منافع خود به ایفای نقش پرداختند. برای کشورهای اتحادیه اروپا گسترش نا امنی در منطقه خاورمیانه نگران کننده است. به همین دلیل آنها از زمان آغاز بحران در سوریه راهبردهای گوناگونی را در رابطه با تحولات این کشور اتخاذ کردند. هدف پژوش حاضر بررسی راهبرد کلان اروپا، مطالعه موردی کشورهای فرانسه و انگلستان، که دیپلماسی فعالی در قبال سوریه اتخاذ کردند، در قبال بحران سوریه می باشد. بر همین اساس سوال اصلی بر این مبنا قرار دارد که انگلستان و فرانسه تاکنون چه راهبردهایی را در مواجهه با بحران سوریه اتخاذ کردند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که فرانسه و انگلستان همسو با راهبرد کلان اروپا، به تناسب روند تحولات سوریه و پیامدهای آن، راهبردهای مختلفی را تاکنون اتخاذ کرده اند که می توان آنها به ترتیب در سه قالب: الف)راهبرد تهدید و فشار با هدف تغییر رژیم؛ ب) راهبرد مداخله گرایی نظامی با محوریت مقابله با تروریسم و ج) نهایتا راهبرد حفظ وضع موجود و حمایت از فرایند دولت - ملت سازی تقسیم بندی نمود. روش پژوهش تبیینی -تحلیلی است و از چارچوب نظری مکتب کپنهاگ برای تحلیل موضوع پژوهش استفاده شده است.
بحران سوریه و تقابل دو راهبرد متفاوت ایران و ترکیه در مدیریت بحران در منطقه غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی بررسی رویکرد سیاست خارجی ایران و ترکیه در بحران سوریه بر مبنای نظریه نوواقع گرایی با تمرکز بر دو شاخه ی آن یعنی واقع گرایی تدافعی و تهاجمی است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که عوامل موثر بر رویکرد سیاست خارجی ایران و ترکیه در بحران سوریه چه بوده است؟ فرضیه برای پاسخ به این پرسش عبارت است از این که سیاست خارجی ایران در بحران سوریه مبتنی بر حفظ بشاراسد، حفظ وضع موجود، مبارزه با گروه های تروریستی، حمایت از راه حل های مسالمت آمیز برای حل بحران است؛ در حالی که سیاست خارجی ترکیه در بحران سوریه مبتنی بر تغییر وضع موجود با کنار گذاشتن بشاراسد و حمایت از گروه های تروریستی و حمایت از مخالفان بشاراسد است. در این مقاله، از منابع کتابخانه ای و اسنادی با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی برای تببین موضوع بهره گیری شده است.در این مقاله، از منابع کتابخانه ای و اسنادی با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی برای تببین موضوع بهره گیری شده است.
نگرشی بر چالش های ژئوپلیتیکی ترکیه در قبال شیعیان منطقه (در دوران حزب عدالت و توسعه)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک حساس، امنیت متزلزل، ثبات شکننده و جنگ های پایان ناپذیر را باید خصلت همیشگی و موجود در منطقه خاورمیانه قلمداد نمود. گذشته از حضور بعضاً مخرب قدرت های فرامنطقه ای در این منطقه، به این مسأله مهم باید اذعان داشت که قدرت های منطقه ای همواره خود بسترساز بحران های متعدد بوده اند. جمهوری ترکیه از زمان قوام و زعامت حزب عدالت و توسعه همواره داعیه دار اسلام سکولار و منادی رهبری بر جهان اسلام از یک سو و ایفای نقش ژاندارمی منطقه از سوی دیگر بوده است. این مسأله پس از جنبش های منتهی به بیداری اسلامی در اوان سال های 2010 به بعد رنگ و بوی وسیع تری به خود یافته است. در این مقاله، نویسندگان با بهره گیری از نظریه چالش های ژئوپلیتیکی و نیز استفاده از روش جامعه شناسی تاریخی (روش تحقیق) درصدد ارائه پاسخی متقن بدین سؤال اند که اصولاً ماهیت چالش های ژئوپلیتیکی ترکیه با همسایگان (شیعه نشین) به چه دلایلی بوده است؟ فرضیه تحقیق بر این مبناست که چالش های ترکیه با کشورهای شیعه نشین منطقه ریشه در تحولات خاورمیانه، مساله آب و بحران های زیست محیطی، مسائل ارضی و قومیتی و حمایت از گروه تکفیری- تروریستی داعش دارد. یافته های پژوهش حاکی از این مسأله است که در سیاست های پراگماتیستی حزب عدالت و توسعه در خلال سال های پس از بهار عربی به ایجاد چهار ضلعی بحران در منطقه منتهی گردیده است که بازخورد آن میلیتاریزه شدن منطقه، شکاف های قومیتی وسیع، توسعه فعالیت های گروه های بنیادگرای رادیکال و گسست سیاسی با شیعیان بوده است.
بازنمایی رسانه ای همکاری ایران و روسیه در بحران سوریه در روزنامه های اصلاح طلب: مطالعه موردی روزنامه «شرق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
165 - 183
حوزه های تخصصی:
سوریه از ژانویه 2011 درگیر جنگ با اعضا و حامیان تروریسم تکفیری شد. نحوه پرداخت رسانه ای به همکاری ایران و روسیه در بحران سوریه، حائز اهمیت ویژه برای مخاطبان و کنشگران مدنی و غیرمدنی در ایران و خارج از ایران است. بر این اساس، این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که روزنامه شرق به عنوان یک رسانه اصلاح طلب چگونه به بازنمایی همکاری ایران و روسیه در بحران سوریه می پردازد؟ روش به کار گرفته شده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است و انتخاب داده ها به شیوه هدفمند انجام گرفته است. بر این اساس 22 داده شامل 10 متن مصاحبه، 9 تحلیل و 3 گزارش منتشر شده در روزنامه شرق در رابطه با همکاری ایران و روسیه در بحران سوریه، در بازه زمانی 2019-2015 انتخاب شد. سپس جملات کلیدی این 22 داده در قالب 15 مقوله نهایی دسته بندی شدند که 10 مقوله نشانگر دید منفی و 5 مقوله نشانگر دید محتاطانه روزنامه شرق به همکاری ایران و روسیه در بحران سوریه است. نتیجه مقاله حاکی از آن است که روزنامه شرق بر اعتماد نکردن به روسیه تأکید می کند. بنابراین در مجموع می توان گفت که این رسانه نوشتاری تحت تأثیر گرایش اصلاح طلبی، نگاهی مثبت به همکاری ایران و روسیه در بحران سوریه ندارد و این موضوع را به حافظه تلخ تاریخی ایران از روسیه ارتباط می دهد.
تبیین میانجی گری چین در منازعات خاورمیانه: مطالعه موردی بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین فرصت های اقتصادی وسیاسی خود را با رویکردی چند بعدی در منطقه خاورمیانه به عنوان یکی از کانون های قدرت و ثروت پیگیری می کند. یکی از حوزه هایی که پکن در سیاست خاورمیانه ای خود در دستور کار قرار داده است، حضور موثر به عنوان میانجی گر در حل منازعات منطقه خاورمیانه است. حضور موثر چین در بحران های خاورمیانه موازنه جدیدی از قدرت را در مقابل مداخلات کشورهای غربی در مناسبات منطقه ای شکل داده است و فرصت هایی را برای کشورهای منطقه از جمله ایران ایجاد کرده است. این پژوهش قصد دارد رفتار میانجی گری چین را بر اساس نظریه "احتمال پذیری" جاکوب برکوویچ مورد تحلیل قرار دهد و این پرسش را مطرح می کند که احتمال موفقیت میانجی گری چین در حل منازعات خاورمیانه بویژه بحران سوریه چه میزان بوده است و چه اهدافی را پیگیری می کند؟ در جهت پاسخ به این پرسش، شاخص های میانجی گری چین بر اساس متغییر "استراتژی دستوری" نظریه برکوویچ مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که باتوجه به شاخص های چین بر اساس استراتژی دستوری و شاخص کلیدی" اعتماد"، این کشور می تواند به عنوان یک میانجی گر موفق و فعال در حل منازعات خاورمیانه ایفای نقش کند. پکن دارای شاخص های بی بدیلی در حل منازعات خاورمیانه از جمله بحران سوریه بوده است که در این راستا این مقاله سعی دارد نحوه میانجی گری این کشور در بحران سوریه را مورد واکاری قرار دهد. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
ناتو و بحران سوریه: مدیریت بحران یا عدم مداخله
منبع:
سازمان های بین المللی سال سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹
93-113
حوزه های تخصصی:
بحران ها جزء لاینفک نظام بین الملل هستند، حتی در دوران جنگ سرد که انتظار می رفت جهانی آرام وجود داشته باشد. از این رو، با وقوع بحران، بحث مدیریت که هدف آن جلوگیری از تشدید یا گسترش آن است، اهمیت می یابد که در قالب اقداماتی توسط بازیگران مؤثر مثل دولت ها و سازمان ها صورت می گیرد. ناتو ازجمله سازمان هایی است که با تعریف کارویژه مدیریت بحران برای خود کوشیده است تا تداوم و بقای خود را حفظ کند. همکاری ناتو با شورای امنیت بر اساس فصل هشتم منشور و ایفای نقش در بحران های مختلف در همین راستا بود، اما عدم ایفای نقش آن در بحران سوریه این پرسش را برمی انگیزد که ایفای نقش این نهاد در بحران ها از چه عواملی تأثیر می پذیرد. در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که تجربیات گذشته و سیاست های قدرت های بزرگ در ایفای نقش ناتو مؤثر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دستاوردهای محدود و هزینه های فراوان مداخله های قبلی، شرط گرفتن مجوز از شورای امنیت برای مداخله و موانع سر راه آن باعث شد تا ناتو در این بحران سیاست عدم مداخله را در پیش گرفته و در زمینه مدیریت بحران نقش فعالی نداشته باشد.
بحران سوریه؛ چالش ها و فرصت ها (با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه غرب آسیا، همواره به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک، محل تلاقی منافع و منازعه میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. از آغاز سال 2011، به دنبال آغاز خیزش های مردمی و تحولات در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین به تدریج اعتراض هایی نیز از فوریه همان سال در برخی از شهرهای سوریه شکل گرفت. این اعتراضات در نیمه دوم مارس 2011، در نهایت منجر به درگیری های خشونت آمیزی میان ارتش سوریه و مخالفان نظام بشار اسد شد که زمینه سازحضور بازیگران مختلفی از جمله جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل در خاک سوریه شد. هدف جمهوری اسلامی ایران در بحران نام برده برقراری ثبات و آرامش در منطقه است اما رژیم اسرائیل به دلیل ماهیت وجودی نامشروع، با مخالفت کشورهای منطقه روبه روست؛ خواهان منطقه ای ناامن و همسایگانی ضعیف است تا خود در حاشیه امنی به سر ببرد. در بررسی هدف اصلی مقاله یعنی رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل در قبال بحران سوریه، اشاره ای به چالش ها و فرصت های دو کشور ایران و رژیم اسرائیل در بحران سوریه در چارچوب توازن قوا و همچنین بررسی پیامدهای مثبت و منفی بحران مذکور، برای دو قدرت منطقه ای مذکور شده است. بر همین مبنا، در این پژوهش سوال اصلی این می باشد که (با توجه به توازن قوا در منطقه) جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در بحران سوریه، با چه چالش ها و فرصت هایی مواجه بوده و این بحران چه پیامدهای مثبت و منفی برای هر کدام دارد؟ در مقام پاسخ به این سوال فرض بر این است که بر اساس ملاک ها و عواملی مانند: نوع نظام سیاسی دو قدرت، جبر جغرافیایی، نوع تعریف و پاسخ های دو کشور به تهدیدات و فرصت ها، پاسخی شایسته به اهداف و سوالات داده شود.
سیاست خارجی ایران و عربستان درباره تحولات سوریه(2011-2019)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
77 - 95
حوزه های تخصصی:
با شروع بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقه ای بر اساس منافع خود جهت گیریهای مختلفی را در رابطه با این کشور، اتخاذ نموده اند.عربستان، بحران سوریه را فرصتی در جهت ارتقاء جایگاه منطقه ای خود می دانست.با این حال نقش تأثیرگذار ایران در بحران سوریه به افزایش قدرت منطقه ای ایران انجامیده که موجب نگرانی رقیب منطقه ای ایران، عربستان شده است.با توجه به فضای رئالیستی حاکم بر منطقه خاورمیانه،عربستان با حمایت از مخالفان دولت بشارالاسد، درصدد مقابله با قدرت منطقه ای ایران برآمد.هدف ازانجام این پژوهش بررسی ریشه های شکل گیری تنش میان ایران و عربستان در قبال بحران سوریه،با استفاده از نظریه موازنه قدرت است.بر این اساس سوال اساسی پژوهش این است که سیاست خارجی ایران و عربستان در قبال بحران سوریه چه تحولاتی داشته است؟روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی وگردآوری اطلاعات آن منابع کتابخانه ای می باشد.یافته های پژوهش نشان می-دهد، دولتهای ایران و عربستان در بحران سوریه به نوعی درگیر جنگ نیابتی بوده و درصدد افزایش نفوذ خود و کاهش نفوذ رقیب هستند به طوری که پیگیری منافع در سوریه برای عربستان در تغییر دولت بشارالاسد و برای ایران در ابقای آن است.این تعارض منافع و رقابت میان عربستان و ایران، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است که باعث طولانی شدن بحران در سوریه، و افزایش اختلاف بین این دو کشور شده است.
بررسی مسئولیت حمایت جمهوری اسلامی ایران در جریان بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
203 - 224
حوزه های تخصصی:
با آغاز بحران سوریه از سال 1390، جمعیت زیادی از مردم این کشور آواره شده که از دیدگاه حقوقی و سیاسی نیاز به حمایت دارند. هدف از انجام این پژوهش بررسی حمایت انجام شده توسط ایران در بحران سوریه به روش تحلیلی-توصیفی بود و سوال اصلی این پژوهش این بود که مسئولیت حمایت ایران در جریان این مناقشه از سال 1390 تاکنون به چه صورت است. منابع فقهی و در رأس آن آیات و روایات، لزوم حمایت از شهروندان توسط حکومت را توصیه کرده که در حقوق بین الملل از آن با نام مسئولیت حمایت نام آمده است. در تلاش های ناموفق سازمان های منطقه ای و بین الملل در حل بحران سوریه و به تبع آن درخطر قرارگرفتن جان شهروندان این کشور، جمهوری اسلامی ایران به درخواست حکومت قانونی سوریه در این کشور حضوری مستشاری داشت و در جبهه داعش که تروریستی بودن آن بر همگان مشخص است؛ به صورت مستقیم وارد عملیات نظامی شد تا در حمایت از شهروندان بی دفاع این کشور به حکومت نسبتاً ضعیف سوریه کمک کرده و هر چه زودتر وضعیت این کشور را به حالت عادی بازگرداند. انتقادات وارده دراین باره نیز به علت تعارض منافع دیگر کشورها با ثبات در سوریه بوده که جمهوری اسلامی لزومی به تبعیت از آن نمی بیند. نتایج نهایی اینکه به موجب منابع فقهی در مورد حمایت از امت اسلام و لزوم کمک برادرانه کشورهای اسلامی، حضور ایران در بحران سوریه از سال 1390 تاکنون بر پایه مسئولیت حمایت بوده که کاملا مشروع می باشد.