مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ریشه شناسی
حوزه های تخصصی:
گویش گیلکی از گویش های ایرانی نو است که در ناحیه وسیعی از استان گیلان در حاشیه دریای خزر و نیز بخش هایی از استان مازندران رواج دارد. این جستار اختصاص دارد به بررسی ریشه شناختی چند واژه از گویش گیلکی شرق گیلان. در هر مدخل، ابتدا ریشه ایرانی باستان و هندواروپایی واژه یا فعل مورد نظر و برابرهای آن در دیگر زبان های ایرانی را آورده ایم، سپس به بررسی ساخت اشتقاقی آنها در گویش گیلکی، فرایندهای واجی و گاه رابطه نحوی واژه موردنظر پرداخته ایم. واج نوشت داده ها بر پایة گونة گویشی شرق گیلان انجام پذیرفته است.
بررسی ریشه شناختی چند واژه تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالشی از زبان های ایرانی شمال غربی است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر، از سفیدرود در جنوب تا لنکران جمهوری آذربایجان در شمال، متداول است و به سه گویش شمالی، مرکزی و جنوبی طبقه بندی می شود. از منظر ریشه شناسی، زبان های ایرانی به ویژه تالشی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. ارتباط تاریخی زبان ها از طریق پژوهش های ریشه شناسی بیشتر و بهتر درک می شود. در این مقاله تعدادی از واژه های تالشی ریشه شناسی شده اند. این واژه ها براساس تلفظ رایج آنها در گویش تالشی مرکزی طولارود - که یکی از نویسندگان این مقاله گویشور آن است- آورده شده اند. برابر واژه در دیگر گویش های تالشی نیز ذکر شده است. در ریشه شناسی سعی شده است هم ریشه واژه در دیگر گویش های ایرانی گروه شمال غربی، بهویژه تاتی یا آذری که بیشترین نزدیکی را با تالشی دارند نیز آورده شود.
بررسی ویژگیهای کهن ترین متن های فارسی به خط مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیمه نخست قرن چهارم هجری، مانویان خط دینی خویش را برای نوشتن آثارخود به زبان فارسی به کار بردند. این متن ها بخشی از دست نوشته هایی است که در تورفان یافت-شده و هم اکنون در فرهنگستان علوم برلین- براندنبورگ نگهداری می شود. به عبارت دیگر این متن ها را باید از جمله کهن ترین آثار زبان فارسی به شمار آورد که به زبانی نوشته شده اند که آن را می توان فارسی نو آغازین خواند. هدف این مقاله معرفی و بررسی زبانی دست نوشته های فارسی نو آغازین است که شامل 15 متن دو برگی می شود. روال ارائه مطالب دراین تحقیق بدین صورت است که ابتدا نمونه هایی از متن های ذکر شده به صورت حرف نوشت، آوانوشت و ترجمه به همراه شماره ثبت قطعه مربوطه در اکادمی علوم برلین آمده است. سپس مهم ترین ویژگی های نگارشی، آوایی، و واژگانی این نمونه ها ذکر و با دوره های پیش و پس از آن مقایسه شده است. نتایج این بررسی نشان داد زبان متن های مورد نظر در برخی موارد به فارسی نو و در برخی موارد به فارسی میانه نزدیکتر است.
ریشه شناسی واژه قرآنی «تدبّر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تدبّر» از جمله مفاهیم کلیدی در قرآن کریم به شمار می آید که با استناد به آیه 29 سوره ص به عنوان هدف نزول قرآن کریم معرفی شده است. اگرچه مفهوم مذکور تنها در چهار آیه در قرآن کریم به کار رفته، ولی به دلیل جایگاه و پردازش هایی که در سه دهه اخیر درباره آن صورت پذیرفته است، خوانش های گوناگونی در فضای علمی عصر حاضر نسبت به آن بوجود آمده است. آنچه به ابهام واژه تدبّر در پژوهش های امروزین می افزاید، عدم تحلیل ماده آن (د ب ر) است. به صورتی که محققان در این حوزه صرفاً با استناد به گزارش لغویان متأخر، به بررسی دیگر ابعاد مفهومی غیر لغوی این واژه می پردازند. جستار حاضر ضرورت بکارگیری رویکرد ریشه شناسی را در تحلیل مؤلفه های لغوی این واژه دنبال می نماید. از این رو تلاش کرده است تا فرایند ساخت از ماده [دبر] به ساخت «تدبّر» را مورد بررسی قرار دهد.
روشی که جهت تحلیل فرایند مذکور در نظر گرفته شده بدین قرار است که در ابتدا معانی موجود در دیگر زبا های سامی همچون؛ زبان عبری، آرامی، حبشی، اکدی و... استقصاء گردیده و سپس این معانی در پنج دسته معنایی مشخص تقسیم شده اند. در ادامه در راستای گزینش داده های سودمند جهت دستیابی به فرایند ساخت تدبّر، معانی مذکور تصفیه شده و اطلاعات مفید جهت کشف ارتباط بین معانی مورد استفاده قرارگرفته است و در پایان مبتنی بر تحلیل مذکور، فرایند ساخت تدبّر، به کمک ساخت مشابه (تیپولوژی) آن در زبان انگلیسی تبیین گردیده است. آنچه به کمک ساخت مشابه در زبان انگلیسی (understand) به دست آمده حاکی از آن است که واژه تدبّر نیز از دو بخش ساخته شده است: [دبر (به عنوان ماده فعل) + وزن تفعّل (به معنای stand)]. در نتیجه معنایی که از تدبّر فهم می گردد، مواجهه ادراکی با موضوع یا پدیده ای جهت پی بردن به پشت و ورای آن است.
Фонетико-семантические сходства заимствований тематического поля «пища» в русском и персидском языках (شباهت آوایی- معنایی وام واژه های حوزه «خوراک» در زبان های روسی و فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وام گیری لغات یکی از مهم ترین منابع غنی سازی مجموعه واژگان هر زبان است که ماحصل تماس با دیگر زبان ها است. در این مقاله وام واژه های مربوط به حوزه معنایی «خوراک» از لحاظ آوایی و معنایی در زبان های روسی و فارسی بررسی شده است. مؤلفان سعی کرده اند تا ورود مستقیم و یا غیرمستقیم وام واژه ها را از یک زبان به زبان دیگر معین کنند. بیش از دویست واحد واژگانی از منابع و فرهنگ های گوناگون جمع آوری و تحلیل شده است. در نتایج به دست آمده، گذشته از وام گیری های رایج و استاندارد، شاهد وام گیری های غیرمتعارف و ترکیبی نیز هستیم که در آن ها تک واژهایی از زبان های گوناگون با هم تلفیق شده اند. همچنین معلوم شد بیشترین شمار وام واژه ها از زبان فرانسوی و سپس انگلیسی گرفته شده اند و زبان های دیگر در رده های بعدی قرار دارند.
بررسی ساختار صرفی جای نام های استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جای نام ها مجموعه ای از واژگان هستند که از روزگارانِ گذشته برجا مانده اند. در این مقاله ضمن تعریفِ جای نام شناسی و انواع جای نام ها از دید زبان شناسی، به ارائه روشی زبان شناختی برای تحلیل ساختار واژگان و دسته بندی جای نام ها پرداخته شده است. یکی از قدم های بنیادین برای بررسی درزمانی و هم زمانیِ جای نام ها، بررسی آن ها از دیدگاه صرفی است. از آنجا که جای نام ها، به عنوان مقولات زبانی، درطول زمان در معرض انواع تحولات زبان شناختی قرار دارند، در این بررسی ساخت صرفی جای نام ها در استان همدان مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس، با کمک روش های زبان شناسی تاریخی بر روی جای نام های استان همدان، بررسی صرفی انجام گرفته است و برای هریک از وندهایی که در ساخت جای نام ها دخالت دارند، کارکرد جدیدی در جای نام سازی پیشنهاد شده، که تاکنون مطرح نبوده است.
بررسی دامنه نفوذ، گسترش و دگرگونیِ معناییِ واژه های فارسیِ شطرنج در زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفوذ و گسترش شایان توجه واژه های زبان فارسی، در ادوار مختلف، در زبان های گوناگون، از جمله موضوعات قابل توجه در حوزه ریشه شناسی و مطالعات تاریخی است. از جمله زبان هایی که در طول تاریخ، به طور غیرمستقیم، وام گیرنده واژه هایی از زبان فارسی بوده اند، می توان به زبان های اروپایی، و از آن جمله انگلیسی، اشاره کرد. بررسی این دسته از واژه ها خود ارائه کننده تصویری گویا از فرهنگ، تمدن و رویدادهای اجتماعی و تاریخی ایران زمین است. بنابراین، در این مقاله، با بهره گیری از پیکره حاصل از بررسی جامع ریشه شناختی واژه های فارسی در زبان انگلیسی، با شیوه ای توصیفی تحلیلی، به طور مشخص به سیر انتقال و گسترش شگرف چهار واژه فارسیِ بازی شطرنج در زبان انگلیسی پرداخته می شود. نتیجه حاصل نه تنها تصویری از دامنه نفوذ این واژه ها را ترسیم می نماید، بلکه ابعادی ارزشمند از دگرگونی های معنایی و آوایی را در این دسته از واژه های قرضی آشکار می سازد.
ریشه شناسی چند واژه کهن از گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه شناسی واژگان گویش های مختلف ایرانی هم به شناخت بیشتر ویژگی های آوایی این گویش ها کمک می کند، هم به ریشه شناسی واژه های فارسی و دیگر زبان ها و گویش های ایرانی. گویش های ایرانی گنجینه عظیمی از داده های زبانی هستند که می تواند در زبان شناسی زبان های ایرانی استفاده شود. این مقاله به ریشه شناسی 12 واژه از گویش های مختلف ایرانی می پردازد. درمورد هر واژه پس از بررسی برابر یا همریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، صورت ایرانی باستان واژه بازسازی، و روند دگرگونی آوایی واژه از ایرانی باستان به گویش های ایرانی بررسی شده است. در ریشه شناسی واژه ها به ویژه بر تمایز بین صورت واژه در گویش های شمال غربی و جنوب غربی تأکید شده. واژه هایی که در این مقاله از گویش های مختلف ایرانی ریشه شناسی شده اند، شامل این واژه ها هستند:
arde/âla «کنار، پهلو، نیمه»؛ast/hast «خانه، حیاط»؛ daha «داسه»؛ gwask/bīg «بزغاله، گوساله»؛ gūn «پستان دام»؛ jeven «هاون غلات»؛ jəxūn «خرمن»؛ kahra «بزغاله»؛ kətū «سگ»؛ mâl «دام، چهارپا»؛ tâta «عمو»؛ xal «کج، خمیده».
درباره ساخت و ریشه شناسی چند فعل تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالشی از گویش های ایرانی شمال غربی به شمار می آید که در حاشیه دریای خزر رواج دارد. جستارِ پیشِ روی پس از اشاره ای مختصر درباره ساختِ فعل در تالشی، به بررسی ریشه شناختیِ 14 فعل از تالشی مرکزی پرداخته است. داده های تحقیق و ضبط آنها براساس تلفظِ رایج در تالشی مرکزی است. در مدخلِ هر فعل، نخست ماده های مضارع و ماضی تالشی آورده شده، سپس برپایة برابر یا همریشة واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی و نیز زبان های هندواروپایی، به ریشه شناسی واژه و بازسازی صورت ایرانی باستان و هندواروپایی آغازین آن پرداخته شده است، سپس براساس شواهد موجود، ساختِ اشتقاقی فعل و دگرگونی های آواییِ انجام گرفته بر روی ماده های آن توضیح داده شده، همچنین روندِ تحول تاریخی واج های تالشی در برخی از افعال منتخبِ این مقاله، از دوره ایرانی باستان تا ریختِ امروزین بررسی شده است.
ریشه شناسی تاریخی واژگان و اثر آن بر فهم مفردات قرآن کریم؛ مطالعه موردی ریشه «قسط»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث نظری شایان توجه در واژه پژوهی، التفات و اعتنا به مقوله «اشتراک لفظی» است. جستاری در میراث زبانی مسلمانان نشان می دهد بسیاری از لغت شناسان، به این مسأله توجه داشته و مباحث نظری آن را پیش برده اند. با این وجود گاه در مقام عمل، اشتراک لفظی نادیده انگاشته شده و برخی لغویان در تحلیلِ چندمعناییِ دو واژه بدون تبار مشترک، به سمت برقراری ارتباط میان تمامی معانی آن کلمات رفته اند و یا، آن واژگان را در شمار «اضداد» جای داده اند؛ رویکردی که لغزش های بسیاری در پی داشته، و به تکلف های فراوانی انجامیده است. نمونه ای از این دست، ریشه پرکاربرد «قسط» است که به دو صورت باب افعال «أقسط» و مصدر «القسط»، و نیز صورت اسمی «القاسط»، با دو معنای متفاوت در قرآن بازتاب یافته است. گاه واژه «قِسطاس» نیز از همین ریشه انگاشته می شود و مجموعِ بسامد هر سه در قرآن کریم، 29 مرتبه است. بسیاری از لغت شناسان با این پندار که واژگان فوق از بناء واحدی ساخت یافته اند، نوعی از ارتباط میانشان جسته اند. این نوشتار می کوشد با بهره گیری از روش «ریشه شناسی» و «معناشناسی دَرزمانی» در علم زبان شناسی تاریخی، ابتدا وام واژگی «قسطاس» و «القسط» که مبتنی بر یک الگوی تعریب شناخته شده است را نمایان سازد؛ آنگاه با مطالعه تطبیقی واژه «القاسط» و نظایر آن در دیگر زبان های سامی، معنای دقیق تری برای این واژه فرا روی نهد. در پایان، به این نتیجه دست یافتیم که واژگان فوق، سه تبار مختلف دارند و تلاقی این سه، نوعی اشتراک لفظی است.
چندمعنایی ریشه های «رب و/ رب ب» در قرآن کریم؛ تحلیلی ادبی بر همگرایی ها و واگرایی های ریشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عالمان مسلمان از دیرباز به نقش اثرگذار «اشتراک معنوی» و «اشتراک لفظی» در تفسیر نصوص دینی توجه داشته اند. با شکل گیری دانش معناشناسی نوین نیز دغدغه مشابهی با عنوان «چندمعنایی» و «هم نامی» مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. تلاش گردید تا با تکیه بر مطالعه سیر تاریخی واژگان، شیوه های مطمئن تری برای تمایز میان آنها پیشنهاد گردد. این پژوهش بر پایه همین روش های نوین کوشید با شیوه توصیفی- تحلیلی به بازخوانی چندمعناییِ ریشه های «رب و» و «رب ب» در قرآن کریم بپردازد و همگرایی ها و واگرایی های ریشه ای در آنها را به بحث گذارد. پژوهش حاضر توانست با ارائه شواهد زبان شناختی، از وجود همگرایی در برخی از واژگانِ این ریشه ها که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته بودند، پرده بردارد. نیز بر پایه همین شواهد، نسبت به بخشی از ارتباط های معنایی که پیش از این ادعا شده بود، به دیده تردید نگریسته شده است.
ریشه شناسی واژة قرآنی «علم» در زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه قرآنی علم در معنای دانستن یکی از معانی محوری در زبان قرآن کریم و محور حوزه معنایی ادراک و دانایی است و ازاین رو درک طرز ساخت تاریخی آن نه تنها به لحاظ واژه شناسی قرآن بلکه به لحاظ درک انسان شناختی از فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. این جستار با بهره گیری از روش تطبیقی- تحلیلی، معانی متعدد ماده علم را در زبان عربی و سایر هم خانواده های سامی آن نظیر سبئی، حبشی، عبری، آرامی، سریانی، اوگاریتی و اکدی مورد مطالعه قرار داده و با تاریخ گذاری این معانی و بررسی روابط معنایی محتمل، رابطه معنای قرآنی علم (دانایی) را با معانی دیگر مورد پژوهش قرار می دهد. در طی تحقیق مشخص شد که اولاً معنای پنهان کردن که در زبان های زیرشاخه شمالی مرکزی حضور پررنگ دارد در تضاد با معنای نشان دادن است که در زیرشاخه های جنوبی نمود یافته و بدین ترتیب این زوج متقابل قدمتی به اندازه زبان سامی باستان دارند. ثانیاً دو معنای نشانه و دانایی با توجه به زیرمجموعه هایی مثل نشان دادن از یک سو و یاددادن و متوجه شدن از سوی دیگر معناهای نزدیک به هم محسوب می شوند و با توجه به قدمت بیشتر معنای نشانه، معنای دانایی حاصل از آن است. ثالثاً حضور معناهای نوشتن، مهر زدن و امضاء کردن در زیرشاخه جنوبی حاشیه ای؛ معنای پیکرتراشی در زبان اکدی؛ معنای دیدن و نگاه کردن در زبان آفروآسیایی و همچنین نوع مصادیقی که در عربی برای مفهوم نشانه ذیل ماده علم ذکر شده است
ریشه شناسی واژه قرآنی «حمد» با استفاده از منابع زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه حمد یکی از واژگان کلیدی در حوزه مفاهیم عبادی در قرآن کریم است. این واژه در فرهنگ لغات عربی و تفاسیر قرآن به لحاظ معنای صریح به ثناء و ستایش تفسیر شده است، اما به لحاظ معناهای جانبی در منابع سنتی رابطه آن با معنای شکر و سپاس و هم چنین معنای مدح محل بحث بوده است. به نظر می رسد با توجه به ابهام مطرح در معنای این ماده، خصوصاً در حوزه معانی جانبی (و نه معنای صریح) تدقیق معنای آن با روش های نوین معناشناختی برای درک ملموس تر آن ضرورت دارد. در این مقاله ماده حمد با رویکرد زبان شناسی تاریخی- تطبیقی و با استفاده از منابع زبان های سامی ریشه شناسی شده و در نهایت مشخص شده است که معنای اشتیاق معنای کهن تری است که در دوره ای متقدم در زبان سامی از این ریشه فهمیده می شده، کاربرد این ماده در معنای اشتیاق در متون زبان های شاخه شمالی مرکزی از زبان های سامی ثبت شده است
تأثیر شناخت تحولات تاریخی زبان عربی بر گستره ی پژوهش های ریشه شناسی واژگان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه شناسی ارتباطی تنگاتنگ با آگاهی از تحولات تاریخی یک زبان دارد، چراکه بعدازاین تحولات زبانی، واژگان دستخوش تغییراتی شده که فهم صحیح معانی آن ها منوط به شناخت این تحولات خواهد بود. این نکته که در همه ی زبان ها ازجمله زبان عربی نیز وجود دارد، بر گستره ی دامنه ی پژوهش ریشه شناسی واژگان قرآن کریم اثر خواهد گذاشت. ازاین رو مقاله ی پیش رو با بهره گیری از روش اسنادی- کتابخانه ای به دنبال بررسی تحولاتی است که به رغم وقوع، در بررسی مفردات قرآنی لحاظ نمی شود. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که برای ریشه شناسی واژگان قرآن باید به سه دوره تحول زبان عربی توجهی ویژه داشت. برخلاف پژوهش های حوزه ی ریشه شناسی قرآن کریم که صرفاً توجه خود را به ریشه های سامی معطوف ساخته اند، در این پژوهش نشان داده خواهد شد که برای ریشه شناسی واژگان قرآن باید به سه دوره تحول زبان عربی، یعنی تحولات زبان عربی، پیش، در حین و بعد از عصر نزول قرآن توجه داشت چراکه در این دوره ها اتفاقاتی همچون حذف برخی حروف الفبا، گسست زبان عربی بعد از ظهور اسلام و انتقال محوریت فرهنگ از حاضره به بادیه و آمیختگی زبان های عربی شمالی و جنوبی در هنگام فتوحات روی داده که ریشه شناسی واژگان را تحت تأثیر قرار می دهد. توجه به این اتفاقات، دامنه ی تاریخی مورد نیاز در یک پژوهش ریشه شناسی را گسترده نموده و باعث دستیابی به نتایجی جامع در حوزه ی ریشه شناسی واژگان قرآن می شود.
معناشناسی «ارث» مبتنی بر تحلیل های ریشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزه های تخصصی:
«ریشه شناسی»یکی از مهم ترین شاخه های زبان شناسی درزمانی و مهم ترین روش برای تصحیح و تدقیق قول لغویان در تشخیص مشترک لفظییا معنوی به شمار می رود که با ایجاد نگاه تاریخی به تغییرات واژگان و پی جویی صورت و معانی آنها در زبان های کهن می پردازد و برای شناخت منطق حاکم بر آن و نقش کلیدی در یافتن معانی حقیقی و مجازی کلمات قرآن کریم تلاش می کند. علم ریشه شناسی به جهت الزام آور بودن توانایی، در یافتن ریشه کلمات در کهن ترین زبان ها و یافتن صورت بندی ساخت واژگان که نیازمندیادگیری زبان های کهن و آشنایی با مباحث آواشناسی، وام گیری، تغییرات صرفی و تغییرات معنایی و تحلیل های پیچیده است، عرصه را برای ورود محقّقان سایر رشته های علوم انسانی از جمله قرآن پژوهان تنگ تر می کند.در این پژوهش کوشش شده است، واژه «ارث» از رهگذر روش ریشه شناسی مطالعه موردی شود. صورت های متنوّع آن در زبان های کهن سامی همچون اکدی، آشوری، عبری، سریانی، حبشی بررسی شود و نشان دهد معانی مختلف ریشه «و ر ث» از یک جامع معنایی برخوردار است و گفتمان غالب موجود در تفاسیر که معنای حقیقی این واژه را « ترکه میّت» با بار معنایی فقهی معرفی کرده اند و سایر معانی موجود در آیات ارث را مَجاز برمی شمارد، از دقّت کافی برخوردار نیستند.
تبارشناسی واژه قرآنی «صلاه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزه های تخصصی:
قرآن ریسمان محکم الهی، وسیله ایمنی بخش و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان خود گرفته است. عمل به دستورات این کتاب مقدّس در سایه فهم معانی آن امکان پذیر است. فهم و دریافت معانی دقیق قرآن مجید مانند هر متن معنادار دیگری در اوّلین گام، خود نیازمند رمزگشایی از واژگانی است که چون حلقه هاییک زنجیر کنار هم قرار می گیرند، تا آن کلام را موجودیّت بخشند.براین اساس، در پژوهش حاضر کوشش شده است، با عنایت به کاربردهای واژه قرآنی «صَلاة» و بررسی دقیق آنها در قرآن مجید و شعر جاهلی، سیر تطوّر معنایی آن در زبان های سامی و از جمله زبان عربی و خاستگاه واژه و ریشه شناسی آن بررسی شود. علاوه بر این، دیدگاه های تفسیریدر این خصوص نیز بررسی می شود و در پایان با توجه به بررسی های انجام شده، برابرنهاده های این واژه، اعمّ از اینکه ناقص یایییا واوی باشد، در پنج بخش «طلب میل و توجّه»، «حسن ثناء و تمجید»، «عبادت مخصوص نماز»، «اطاعت و پیروی» و «دخول و ملازمت» پیشنهاد می شود. همچنین مفهوم «ملازمت و انعطاف» در تمامی مشتقات این واژه از قبیل «تَصلیَة»یا «إقامَةُ الصَّلوة» مشترک است.
ریشه شناسی واژه قرآنی "محسور"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه قرآنی "محسور" تنها یک بار در آیه بیست و نهم سوره اسراء به کار رفته است. لغویان عرب و مفسران مسلمان واژه را از ریشه "حسر" دانسته اند و معانی مختلفی برای آن بر شمرده اند. مترجمان قرآن نیز نظر به اقوال لغوی و آراء تفسیری هریک معادلی در برابر واژه نهاده اند. با این همه رهایی از تردید و تحیری که پیشینیان ما طی سده ها گرفتار آن بوده اند جز با تأمل دوباره درباب خاستگاه واژه امکان پذیر نیست. براین اساس در مقاله حاضر پس از بیان آراء و اقوال مذکور به جستجوی واژه و ریشه یابی آن در زبانهای سامی پرداخته ایم. نشان داده ایم که ریشه "حسر" در عموم زبانهای سامی به کار رفته است و با آنکه در زبانهایی مانند آرامی، سریانی و جز آن واژه ی "محسور" را نیافته ایم اما در زبان عبری و به صورت مشخص در عهد عتیق واژه را در سیاقی مشترک با کاربرد قرآنی آن بازیافته ایم. در پایان، مبتنی بر این ریشه یابی، معادلهای پیشینیان را ارزیابی کرده ایم و سپس خود معادل " نیازمند یا نادار" را برای واژه پیشنهاد کرده ایم. جهت درک اهمیت این پژوهش کافی است بدانیم که ریشه یابی واژه افزون بر تبیین معنا و ساخت واژه، نظم آیه را نیز تبیین می کند.
یادگیری واژگان زبان دوم: ریشه شناسی یا لغات مترادف ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
105 - 120
حوزه های تخصصی:
تجربه تدریس نشان می دهد که گاه ریشه شناسی می تواند یادگیری واژگان زبان دوم را بهبود بخشد و بعضی اوقات دانستن واژه های مترادف به افزایش دانش واژگانی زبان آموزان کمک می کند. از آنجا که این دو روش از روش های متداول آموزش زبان هستند بنابراین موضوع این پژوهش ارزیابی نقش آموزش ریشه شناسی در مقایسه با ارائه واژه های مترادف آشنا در یادگیری واژگان می باشد. از آنجا که میزان توانایی زبان آموزان در استفاده از واژه ها در فواصل مختلف زمانی پس از یادگیری از اهمیت بسزایی برخوردار است، تأثیر این دو روش بر حافظه کوتاه مدت و بلندمدت زبان آموزان سطوح مختلف مهارت زبانیبررسی شد. شرکت کنندگان 120 زبان آموز دانشگاه الزهرا(س) در تهران، ایران بودند. بر اساس نتایج آزمون PET، آنها به دو سطح مبتدی و پیشرفته مهارت زبانی تقسیم شدند. واژگان از دو طریق ریشه شناسی و ارائه واژه های مترادف به آنها تدریس شد. نتایج این بررسی نشان دهنده تأثیر قابل توجه ریشه شناسی واژه ها در افزایش دانش واژگانی در حافظه کوتاه مدت و بلندمدت زبان آموزان سطح پیشرفته مهارت زبانی است.
نگاهی به ریشه چند واژه گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه شناسی را به اختصار بررسی خاستگاه یا تاریخ واژه دانسته اند. از این رو برای دست یابی به ریشه حقیقی واژه باید در زمان به عقب بازگشت تا به وضعیتی رسید که اطلاعات مربوط به واژه به صورت شفاف و روشن در اختیار قرار گیرد و بتوان با اطمینان فرایند شکل گیری واژه را بازسازی کرد. گویش گیلکی یکی از گویش های ایرانی نو است که در شمار گویش های شمال غربی ایران جای داشته و در حاشیه سواحل جنوب غربی دریای خزر رواج دارد. در این پژوهش به بررسی ریشه شناختی بیست واژه گیلکی پرداخته شده است. داده های این جستار از ناحیه جلگه ای شرق استان گیلان و منطقه کوهستانی دیلمان گرداوری شده اند. در هر مدخل ریشه ایرانی باستان و ریشه هندو اروپایی آورده شده، و ویژگی های آوایی و ساختاری واژه توضیح داده شده است. پس از آن واژه های هم ریشه در دیگر زبان ها و گویش های ایرانی آورده شده است. واج نوشت داده ها در این پژوهش بر اساس شیوه و نشانه های رایج در آثار مربوط به زبان های ایرانی انجام پذیرفته است. این بررسی پیوند زبانی گویش گیلکی را با دیگر زبان ها و گویش های ایرانی در دوره های سه گانه تاریخی ایرانی باستان، میانه و نو آشکار ساخته، و سیر تحول واج های این گویش را به روشنی باز می نماید. افزون بر این، نشان دهنده ظرفیت واژگانی و معنایی این گویش و دیگر زبان ها و گویش های مرتبط با آن نیز هست.
چندمعنایی ماده «ن ذر» در قرآن کریم؛ تحلیلی زبان شناختی بر همگرایی ریشه ای میان «نذر» و «انذار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ن ذر» ازجمله ماده هایی در قرآن کریم است که نقشی مؤثر در ساخت برخی مفاهیم کلیدی ایفا کرده است. از یک سو باید از «نَذر» یاد کرد که ازجمله انگاره های دینی محسوب می شود که ناظر به منسکی خاص در رابطه انسان با خداوند متعال است. از دیگر سو، با طیفی از واژگان چون «إنذار»، «مُنذر» و «نَذیر» مواجهیم که با معنای «ترس» و «هراس» در ارتباطند. قاطبه لغویان و مفسران قرآن کریم، در بحث از ماده «ن ذر» به ذکر این معانیِ به ظاهر نامرتبط بسنده کرده، نسبت به وقوع اشتراک لفظی (همنامی) یا معنوی (چندمعنایی) سکوت اختیار کرده اند. پژوهش حاضر بر پایه این دیدگاه که مطالعه پیشینه تاریخیِ واژگانِ مشترک از طریق ریشه شناسی، ابزار کارآمدی برای تمییز اشتراک لفظی از معنوی است، به ریشه یابی «ن ذر» پرداخته، می کوشد همگرایی ریشه ای میان «نَذر» و «إنذار» را به اثبات رساند. این مطالعه نشان می دهد، «نَذر» در بافت نزول قرآن کریم بر منسکی خاص اطلاق می گردد که طی آن، نذرکننده به منظور ایمنی ازآنچه می هراسد، با خداوند متعال پیمان می بندد که در صورت برخورداری از حمایت های الهی، عملی را انجام دهد یا ترک نماید.