مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ریشه شناسی
حوزه های تخصصی:
بررسی دامنه نفوذ و گسترش واژه های فارسی در زبان های مختلف از جمله موضوعات درخور توجه در حوزه پژوهش-های ریشه شناختی به شمار می آید که تاکنون به انتشار آثار داخلی و خارجی متعددی در قالب مقاله و یا فرهنگ های واژگانی مستقل انجامیده است. در این بین، در بین زبانهای اروپایی، زبان انگلیسی به دلایلی چند توجه بیشتری را به خود جلب نموده است به نحوی که شاهد انتشار آثار متعددی در این خصوص بوده ایم که از آن جمله می توان به فرهنگ واژگان فارسی در انگلیسی تالیف احمد میرفضائلیان (1385) اشاره نمود؛ اثری که بازبینی و نقد آن با هدف ارایه تصویری از ضعف ها، کاستی ها و اشتباه های آن موضوع اصلی این مقاله است. به طور خلاصه، کاستی های این فرهنگ ریشه شناختی در شش مقوله و به شیوه ای توصیفی-تحلیلی بررسی و ارایه شده است. یافته ها مبین آن است که معرفی واژه های غیرفارسی به عنوان واژه های فارسی، ارایه شواهد و مثالهای نامناسب، ارایه معادلهای نامناسب، معرفی سیر انتقال نادرست و ... مهمترین ضعف های این فرهنگ به حساب می آید.
نقد کتاب دوازده متن باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب دوازده متن باستانی حاصل سالها تحقیق و تتبع بیژن غیبی در متون ایرانی باستان بویژه متون فارسی میانه است. مؤلف در هر یک از مقالات نخست به ارائه منابع، و سپس به متن پهلوی، آوانویسی، ترجمه متن، یادداشت های لغت شناسی و توضیح ابهامات متن پرداخته است.این کتاب شامل گزارش شطرنج، داستان یوشت فریان، ماه فروردین روز خرداد، یادگار زریران، آمدن شاه بهرام ورجاوند، سور سخن، خویشکاری ریدکان و اندرز به کودکان، فرخ نامه، تخمه شماری زرتشت، چیم درون، آفرین پیغامبر زرتشت است.این کتاب بواسطه دقت نظر در ترجمه متون و احتوا بر یادداشت های ارزشمند مؤلف حائز اهمیت بسیار است. با این حال، تالیف مذکور نظر به اصول و شیوه های علمی در کار تصحیح و ترجمه متون باستانی عاری از کاستبهای قابل توجه نیست. بطوری که این کاستی ها گاه به اصل تالیف آسیب رسانیده است. آنچه در همه مجموعه موجب آسیبی جدی شده عدم تصحیح انتقادی متون پهلوی یعنی مقابله دستنویس ها، حرف نویسی و آوانویسی متون و ذکر اختلاف نسخ است. بدیهی است که بدون چنین روشی نمی توان ترجمه قابل اعتمادی از متون به دست داد.
ریشه شناسی دستبافت های شرقی در شبه جزیره ایبری
با ورود دستبافت های شرقی به اروپا از دوران باستان این بافته ها اغلب با نام هایی که از شرق همراه آن ها به غرب می رفت، شناخته می شدند. از آنجا که در سده های اسلامی، مورها، که مسلمانان مسیحی شده اروپا بودند، نقش زیادی در رواج این واژه ها داشتند، بیشترین ظهور دستبافت های شرقی در اروپا و به ویژه شبه جزیره ایبری(پرتغال و اسپانیا) به صورت واژگان عربی است. از جانب دیگر به سبب ناشناخته بودن ساختار بافته های شرقی برای اروپاییان، در فرهنگ لغات پرتغالی و اسپانیایی همه این واژه ها معادل یکدیگر قرار گرفته اند. این پژوهش با روش تاریخی به کند و کاو در اسناد و کتب کهن پرتغالی و اسپانیایی پرداخته و چگونگی و کیفیت حضور دستبافت های شرقی در این سرزمین ها را از سده های میانه به بعد مورد مطالعه قرار داده است. با توجه به دست آوردهای این پژوهش، در پرتغال و اسپانیا حداقل از سده چهاردهم میلادی قالی شرقی کم و بیش نمونه نوعی و مظهر اسباب و لوازم خانه شناخته می شده است که واژه آلکاتیفا معرف آن بوده است. بیشتر این قالی ها از هند به وسیله تجارت به شبه جزیره ایبری رسیده اند و در مقابل قالی های ایرانی به سبب گرانی نقش کمی در دکوراسیون داخلی آن ها بر عهده داشته است.
مفهوم قرآنی استیناس: ارزیابی اقوال تفسیری با رویکرد تاریخ واژه نگاری و ریشه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه استیناس که خود بازگشت به ماده " أ ن س " دارد، دوبار در قرآن کریم به کار رفته است؛ یک بار در قالب فعل " تستأنسوا " (نور/27) و بار دیگر در قالب اسم فاعل " مستأنسین " (احزاب/53). در حالی که در باره کاربرد دوم به هر دلیل، در میان مفسران مناقشه خاصی دیده نمی شود، در کاربرد نخست معنای استیناس به اندازه ای چالش برانگیز بود که از همان سده های نخست به پیدایی اقوال تفسیری متعدد انجامید. مسئله پژوهش حاضر آن است که تنش معنایی موجود در استیناس که منجر به اختلاف اقوال تفسیری گشته، ناشی از چیست و در ادامه مشخص شود کدام یک از این اقوال قابل ترجیح هستند. روش مورد استفاده در این پژوهش، در بخشی از کار تاریخ واژه نگاری است، بدین معنا که روند تعریف های ارائه شده از واژگان مربوط در کتب لغت، در گذر زمان و تغییرات رخ داده در آن مطالعه می گردد. در بخشی دیگر هم از روش های متداول در زبان شناسی تاریخی برای ریشه شناسی سامی بهره گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش افزون بر حل مسئله خرد، نشان دادن آن است که چگونه دو رویکرد تاریخ واژه نگاری و ریشه شناسی می توانند در ارزیابی اقوال تفسیری به کار گرفته شوند و چگونه می توان نتایج حاصل از این دو رویکرد را همگرا ساخت.
تحلیل توصیفی- ریشه شناختی مناصب و مقامات در یادگار زریران
منبع:
پازند سال ۱۴پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۴ و ۵۵
37 - 56
حوزه های تخصصی:
یادگار زریران، یکی از کهن ترین متون حماسی- مذهبی و در اصل به زبان پارتی و احتمالاً نثری توأم با شعر است که دلاوری های ایرانیان در برابر سپاه خیونان را روایت می کند. حضور صاحب منصبان در این جنگ، این متن را از نظر بررسی تعدادی از مقامات درباری که در جنگ حضور دارند، در کنار مقامات لشکری ارزشمندتر کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی ریشه شناختی مناصب درباری و لشکری در متن یادگار زریران و سپس ارائه توضیح مختصری از چگونگی وظایف آنها است. تحلیل مناصب ذکر شده در متون کهن، از نگاه ریشه شناسی، درک بهتر و روشن تر وظایف و سلسله مقامات را باعث می شود که در زمان خود از اهمیت خاصی برخوردار بودند. بنابراین می توان گفت وجود برخی صورت ها میان این مناصب، نوعی وابستگی به دوره ای کهن تر از عهد ساسانی را بیان می دارد و یا وجوه تمایز میان برخی مناصب به ظاهر مشابه را روشن تر می سازد.
رهیافتی زبان شناختی به ترجمه «خُطُوات» در قرآن کریم با تکیه بر ریشه شناسی واژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین وظیفه مترجمان در فرآیند ترجمه قرآن کریم، فهم دقیق واژگان قرآنی و انتخاب بهترین معادل ها برای آنهاست؛ به ویژه آنجا که واژه دارای پاره ای از مؤلّفه های معناییِ خاص باشد که در انتقال به زبان عربی کلاسیک از نظرها دور مانده است. یکی از بارزترینِ این نمونه ها، واژه قرآنی «خطوه» است که به دلیل دربرداشتن پاره ای مؤلّفه های معناییِ کم شناخته، تنها در قالب ترکیب «خُطُوات الشَّیطان» به کار رفته است. مطالعه حاضر در صدد برآمده است با کاربست دانش ریشه شناسی به عنوان یک ابزار کارآمد در فرآیند ترجمه، به پیجویی ماده «خ ط و» در شاخه های مختلف سامی دست زند و قدیم ترین معنای آن را بازشناسد، روند تحولات معنایی آن تا عصر نزول قرآن کریم را به مطالعه گذارد و به بازشناسی مؤلّفه های معنایی آن همّت گمارد. همچنین پژوهش حاضر، میزان موفقیت ترجمه های فارسی در ارائه معادل هایی برای واژه قرآنی «خطوه» را مورد ارزیابی قرار داده، ونشان داده است که یکی از مهمترین مؤلّفه های معنایی واژه «خطوه» که در سنّت مطالعات لغوی و تفسیری مغفول مانده، گمراهی و سرگردانی است. بر این پایه، «خطوه» در بافت نزول قرآن کریم، بر خصوصِ ردّپاهای گمراه کننده ای اطلاق می گردید که موجباتِ سرگردانی مسافران را پدید می آورد.
از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
63 - 77
حوزه های تخصصی:
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه شناسی واژه ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن رو گریزناپذیر می نماید که در هیچ یک از پژوهش های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسی تبار همسان دیده نمی شود. طرح این مسأله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره ها» نیز ستاره نگاشته هایی هستند بازگوکننده ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگانِ در گردش از زبان انسان سنّتی و هم ازاین روست که اسطوره ها در نمونه های بسیاری از ستارگان و آفریده های آسمانی خورشیدزاد، ماه زاد یا ستاره زاد سخن می گویند و از خانه ی آسمانی خدایان و زیگورات هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته ی کیومرث یعنی «بابِل: باب+اِل/ ایل» به معنای دروازه ی خداوند دیده می شود.
کاربست معناشناسی تاریخی در تحلیل معنای شیطان و ابلیس در قرآن کریم و نقد آرای لغت شناسان کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو مفهوم شیطان/ابلیس از مهم ترین مفاهیم قرآنی به شمار می آیند و نقشی مهم در نظام هدایت/ اضلال ایفا می کنند؛ نظامی که می توان آن را هدف اصلی از ارسال پیامبران و نزول قرآن دانست. ارائه مفهومی ناصحیح یا غیردقیق می تواند درک ناصحیحی از عملکرد و نقش شیطان/ ابلیس در این نظام به دنبال داشته باشد. این پژوهش تلاش می کند با بهره گیری از ریشه شناسی به منزله شاخه ای از زبان شناسی تاریخی و توجه به بافت زبانی قرآن، تبیین دقیقی از این دو مفهوم ارائه و آراء لغت شناسان کلاسیک را بررسی کند. مشاهده شد واژه شیطان از میان دو مصدر پیشنهادی لغت شناسان به صورت شطن و شاط، از شطن به معنای دشمنی، رقابت و آشوب برگرفته از سحر مشتق شده است، ولی لغت شناسان با وجود تأکید بر شطن به منزله مصدر اشتقاق، بر معنای ریشه شط انحراف و کجی تأکید کرده و تمرکز معنی را بر وضعیت خود شیطان از نظر هدایت یافته یا گمراه بودن قرار داده اند. باهم آیی واژگانی در معانی دشمنی، اختلاف افکنی، ایجاد مانع و جادو با این واژه در قرآن نتایج مطالعات ریشه شناسی را تأیید می کند و نشان می دهد تمرکز معنا بر تأثیر شیطان بر هدایت یا گمراهی بشر است و نه وضعیت خود او. درمورد واژه ابلیس لغت شناسان دو نظریه اشتقاق از ماده بلس به معنای ناامیدی و وام واژگی در معنای مخلوط و مفتش را بیان کرده اند. بررسی ها وام واژگی را به شکلی متفاوت تأیید می کند؛ ابلیس نه مرتبط با معانی مخلوط و مفتش بلکه واژه ای یونانی در معنای اصلی دروغ گو و اسم خاص برای یکی از افراد شیطان است.
گونه شناسی صورت بندی های مفهوم «بخشایش» در قرآن کریم و ترجمه های فرهنگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه معنایی «عفو و بخشایش»، چه نسبت به ارتباط انسان ها با همدیگر و چه نسبت به ارتباط خداوند با انسان، از حوزه های معنایی پراهمیت در قرآن کریم است که پنج ریشه «عفو»، «تکفیر»، «غفران»، «صفح» و «تجاوز» به صورت سنّتی، دالّ بر این معنا دانسته می شود. این در حالی است که خواننده عصر حاضر تفاوت چندانی میان مفردات این حوزه معنایی احساس نمی کند. رسالت این پژوهش، مطالعه دقیق این پنج ریشه با استفاده از روش های مختلف زبان شناسی تاریخی است. به این منظور با «ریشه شناسی» مفردات مربوطه و کشف «صورت بندی ساخت معنا» در هر واژه، تمایز معنایی میان این واژگان براساس دریافت عرب عصر نزول شناخته می شود و همچنین، با گونه شناسی سایر صورت بندی های ساخت این معنا در زبان های مختلف و مقایسه آن با گونه های موجود در زبان عربی قرآنی، علاوه بر فهم عمیق تر این مفهوم در عربی قرآنی، زمینه های ترجمه فرهنگی این مفردات را فراهم خواهیم کرد. بر این اساس مجموعاً چهارده گونه صورت بندی برای مفهوم بخشایش یافت شد که چهار گونه ی، بخشایش به مثابه التیام دادن، گرداندن، عبور کردن و پوشاندن، در عربی قرآنی مورد استفاده قرار گرفته است. در نهایت با تقسیم گونه های چهارده گانه به گونه های روانشناختی و گونه های فرهنگی، به مترجم کمک شده، خصوصاً در ترجمه دسته دوم، دقت های بیشتری را به کار بسته و به همسانی ها و ناهمسانی های فرهنگی زبان مبدأ و مقصد توجه کند.
باله
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۲)
41 - 47
حوزه های تخصصی:
باله در عنوان مشایخ و بزرگانِ فتیان آذربایجان، که صورت های دیگر مانند بوله و بله نیز داشته و ظاهراً همان است که در عثمانی صورت بالی پیدا کرده، احتمالاً کلمه ای است به معنی «بزرگ» یا به احتمال دیگر «برادر بزرگ». قرائنی هست که می گوید این کلمه از گویش های راجی وارد زبان آذربایجان شده است. این نوشته کوتاه کوششی است برای یافتن اصل این کلمه.
خُنام: واژه ای کهن در متون فارسی قدیم در ارتباط با دامپزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
173 - 182
مشمشه بیماری کشنده مشترک بین انسان و تک سمیان، از دیرباز مورد توجه تمدن های مختلف بشری، از جمله دامپزشکان دوران اسلامی قرار گرفته و به همین دلیل نام های متعددی بر آن اطلاق شده است. از میان این نام ها، واژه فارسی «خُنام» قابل توجه است. بررسی ها نشان می دهد که مفهوم این واژه فراتر از توصیف بیماری «مشمشه» بوده و در اصل به هر نوع ناسور لنفاوی، صرف نظر از نوع چرکی که از آن خارج می شود، اطلاق شده است و می توان آن را به عنوان واژه جایگزین برای «لنفانژیت ناسوری اسبان» معرفی نمود. در این مقاله با بررسی این واژه و معادل های آن در متون طبی و دامپزشکی کهن و متأخر ایران، و نیز بررسی نظرات طبیبان و بیطاران قرون مختلف، سیر معنایی و کاربَری این اصطلاحات مورد بحث قرار گرفته است. در این میان ریشه یابی واژه خُنام و ارائه پیشنهادهای احتمالی ریشه شناختی نیز از نظر دور نمانده است.
درباره داستانی از الهی نامه عطار و نکاتی درباره لغات «راهب» و «ترسا»(مقاله علمی وزارت علوم)
در الهی نامه عطار داستانی است درباره جوانی ترسا که مدعی است عاشق بتی است و حاضر است جان خود را فدای آن بت کند. پس، مطابق رسم، در معبد روغن داغ بر سرش می ریزند تا جان می سپارد. مصحح و شارح الهی نامه «ترسا» را در این داستان ترجمه «راهب» عربی شمرده و صحنه داستان را یکی از معابد بودایی تشخیص داده است. مقاله حاضر در این هر دو مدعا تردید می کند و می کوشد تا نشان دهد که احتمال یافتن ریشه این داستان در آداب و داستا ن های هندوان بیشتر است تا در آداب و داستان های بوداییان. در ضمنِ بحث، درباره لفظ «راهب» نیز ملاحظاتی بیان شده است.
نگاهی تازه به واژه «گلگشت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۹)
173 - 191
فرهنگ های فارسی و شروح حافظ برای واژه گلگشت معانی ای برشمرده اند که متون کهن آن ها را تأیید نمی کند. نگارندگان در نوشتار حاضر با بررسی شواهد گوناگون نشان خواهند داد که واژه گلگشت به معنی «گردش، تماشا، سیر، تفرج» است. بر این اساس، اولاً جزء نخست این واژه ربطی به گُل ، چه به معنی حقیقی («وَرد، گل سرخ، رُز») و چه به معانی مجازی («خوشایند»، «عظیم» و ...)، ندارد و ثانیاً گلگشت در ترکیب گلگشت مصلا به معنی اسم مکان نیست بلکه معنی مکانی صرفاً از مصلا استنباط می شود. در بخش دوم مقاله، بر اساس شواهد گویشی و با استناد به برخی تحولات تاریخی زبان های ایرانی، ریشه جدیدی برای جزء نخست این واژه پیشنهاد شده است. به نظر نگارندگان گل در گلگشت گونه ای از گَرد (بن مضارع گشتن ) است و گلگشت در اصل * گردوگشت بوده و ساختاری مشابه گیروگرفت و امثال آن دارد.
معناشناسی تاریخی و ساختاری اثم در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماده «اثم» با 48 بسامد در قرآن کریم، مفهومی کلیدی در حوزه معنایی گناه است که نسبت به دیگر مفاهیم این حوزه، در بافت ها و روابط معنایی متنوع تری به کار رفته است. لغویان و مفسران، با غفلت از تبار کلمه و ظرافت های معنایی اثم در آیات، این واژه را با دیگر واژگان حوزه معنایی گناه، یکسان انگاشته اند. با توجه به «تیرگی معنایی» اثم در قرآن کریم ، مطالعه معناشناختی درباره این مفهوم ضرورت دارد. این مقاله قصد دارد با بهره گیری از روش های معناشناسی نظیر ریشه شناسی و بررسی روابط همنشینی و جانشینی، تحلیلی معناشناختی از «اثم» ارائه دهد. ریشه شناسی مؤید مؤلفه های «اتصال و همگرایی»، «درنگ و تأخیر»، «تعمد و قصدمندی» و «پلیدی و ناپاکی» در ماده اثم است که مؤلفه اخیر ناظر بر انگاره « قبح ذاتی» در قرآن و ارزش گذاری این مفهوم پیش از ورود شرع است. بررسی روابط همنشینی و جانشینی نشان داد، متمایز از دیگر مفاهیم حوزه گناه در قرآن، «اثم» غالباً ناظر بر افکار و اقوال با دو مؤلفه «کذب» و «بطلان» است که در حوزه «رابطه با خدا» در بافت محرمات و نواهی و نیز حوزه «روابط انسانی و اجتماعی» در بافت مشارکت بر دروغ و حرام کاربرد دارد.
واکاوی معنای واژه «خِمار» با تأکید بر اقوال صحابه و تابعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
157 - 171
حوزه های تخصصی:
پوشش بانوان از جمله مفاهیمی است که در قرآن کریم با واژگان متعددی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از واژگان مربوط به پوشش، واژه «خمار» است که در آیه 31 سوره نور آمده است. فقها و مفسران در معنای این واژه اختلاف نظر دارند و این اختلاف معنایی باعث شده نظرات و احکام متفاوتی را در خصوص پوشش سر بانوان بیان کنند. در این میان مفهوم واژگان و اصطلاحات به کار رفته در متن روایات می تواند در درک این مسئله راهگشا باشد. در این مقاله تلاش می شود ابتدا با بهره گیری از دانش ریشه شناسی واژگان، ریشه و معنای این واژه در زبان های نیا واکاوی شود؛ سپس ضمن جستجو در منابع ادبیات دوره پیش از اسلام و نیز واکاوی این واژه در منابع لغویان تلاش بر تبین گستره معنایی این واژه در بستری تاریخی به عمل آمد. با جمع آوری و بررسی احادیث مروی از صحابه و تابعین، که این واژه در آن ها به کار رفته بود، تلاش شد این معنا به طور دقیق کاویده شود و کارکرد آن به دست آید. با ریشه شناسی واژه «خمار» متوجه شدیم این واژه ریشه در زبان آفروآسیایی دارد، و با پژوهش در ادبیات جاهلیّت و آرای لغت شناسان عربی این مفهوم در سیر تاریخی خود از معنای کلی پوشش، بدون توجه به جنسیتی خاص، تا معنای پوشش سر بانوان در فرهنگ اسلامی دلالت دارد. بررسی اقوال صحابه و تابعین نیز بر مفهوم پوشش سر بانوان تأکید دارد.
واکاوی دلالت ماده «عصم» با رویکرد ریشه شناسی و تاریخ انگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
215 - 237
حوزه های تخصصی:
فهم دقیق انگاره عصمت که از واژگان کلیدی حوزه امامت به شمار می آید، وجهه اصلی نوشتار حاضر است. این مقاله می کوشد با بررسی داده های لغوی ریشه عصم در زبان های سامی و ارزیابی استعمال های قرآنی و حدیثی آن با احتراز از پیش فرض های کلامی شیعه در خصوص معنا و مفهوم ساخت یافته عصمت در دوره های بعد، معنای متقدم آن و سیر تطور معنایی اش را بکاود. طبق یافته های این پژوهش در بخش مربوط به زبان های سامی، می توان سه معنای استعمالی از جمله بستن و محکم کردن، پناه بردن، دفاع و مقاومت کردن را برای ماده «عصم» در نظر گرفت که معنای اصلی یا قدر مشترک هر سه معنا، حفظ و صیانت است. در زبان عبری و عربی به حفظ از گناه و معصیت نیز به طور مشخص تصریح شده است. این معانی دقیقا در آیات قرآن نیز قابل مشاهده است با این توضیح که معنای التجاء، از بسامد بالاتری برخوردار است. در روایات نیز کاربست ماده در معنای حفظ را به طور بسیار گسترده برای اهل بیت(ع) شاهدیم که متعلق آن اموری چون زلل، رجس، ذنوب، معصیت، شبهه و تردید و ... است و جالب آن که مصادیق یادشده برای انسان های عادی هرگز در روایات مطرح نشده؛ لذا می توان ادعا نمود هر دو مرتبه عصمت (حفظ از خطا و گناه) برای اهل بیت(ع) قابل اثبات است. در نهایت می توان گفت ماده عصم در آیات قرآن و روایات دچار یک نوع تضییق معنایی شده و عمدتاً در معنای حفظ از گناه و خطا به کار رفته است.
بررسی واژه های هندی و گجراتی موجود در پنج فصل نخست شِکَند گُمانیک ویچار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
366 - 392
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش واژه هایی که در پنج فصل نخست شکند گمانیک ویچار توسط پازند نویس از زبان هندی و گجراتی در متنِ پازند آورده شده است، به همراه صورت پازند، پهلوی، برگردان فارسی واژه ها، ریشه شناسی و صورت باستانی آنها مورد بررسی قرار می گیرد. کتاب شکند گمانیک ویچار را نویسنده آن که مَردان فرُوخا پسر هُرمِزددات نام دارد، پس از سفر به هندوستان تألیف کرده است و چون با سفر به هندوستان با زبان گجراتی پارسی آشنایی پیدا کرده و پازند نویسِ متنِ کتاب نیز از پارسیان هند بوده است، به همین سبب واژه هایی از زبان هندی و گجراتی در تمام فصل های این کتاب آمده است. نویسندگان این مقاله که آشنایی کامل با زبان هندی و گجراتی دارند، همه این واژه ها را در زبان هندی و گجراتی یافته و مورد مطالعه قرار داده اند. در این پژوهش مشخص گردید که نویسنده کتاب و پازند نویس چون زبانشان گجراتی پارسی بوده است، برای بسیاری از واژه ها صورت هندی و گجراتی پارسی را به کار برده اند و همه واژه های هندی و گجراتی خالص که در پنج فصل نخست وجود داشت مورد بررسی قرار گرفت و صورت های آوانویسی نیز چون به صورت آوانویسی هندی با خط اوستایی آورده شده است، مورد بررسی قرار گرفت و برای هر واژه مقوله دستوری و جنسی که آن واژه در زبان هندی و گجراتی (مذکر، مؤنث، خنثی) دارد، آورده شد و در مورد هر واژه به صورت جداگانه یادداشت هایی ارائه گردید. این مقاله حاصل کشفی است که برای نخستین بار در جهان توسط نویسنده مسئولِ آن صورت گرفته است.
تحلیلی بر گزاره قرآنی «سبّح بحمد ربّک» با روش ریشه شناسی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزاره «سبّح بحمد ربّک» و مفهوم «تسبیح به حمد» بارها در قرآن کریم تکرار شده است و این تکرار، نشان از اهمیت بالای آن در بینش و منش قرآنی دارد. پرسش از معنای تسبیح به حمد، از ابتدا موردتوجه عالمان و مفسران بوده و آنچه درباره این تعبیر قرآنی بیان شده، عمدتاً مبتنی بر پیش فرض ها در علم کلام و مبحث صفات الهی بوده است. از این رو نمی توان فهمی متأخر مبتنی بر دانش کلام را به کلام خداوند نسبت داد. این پژوهش در پی پاسخ به این مسأله است که تسبیح به حمد در قرآن کریم و متناسب با فرهنگ دینی عرب، چه معنای دقیقی داشته است. این پژوهش مبتنی بر روش ریشه شناسی و با استفاده از داده های زبا ن های سامی و متون مقدس، پیشینه دو مفهوم تسبیح و حمد را مرور کرده و از این رهگذر به بازخوانی معنای تسبیح به حمد در قرآن کریم پرداخته است. در پایان مشخص شد حمد در گزاره قرآنی «سبّح بحمد ربّک»، نه معنای ستایش که معنای شوق و علاقه را دارد و تسبیح به حمد، حاکی از نوعی ستایش و مناجات مبتنی بر عشق ورزی و توجه قلبی است. همچنین تسبیح به حمد برخلاف تسبیح (مطلق)، اشاره به ستایشی غیرمناسکی دارد.
تحلیل زبان شناختی از آیات پایانی سوره مبارک حمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم بارها از استعاره هایی بهره برده است که با الهام از نهاد حمل ونقل و مؤلّفه های تشکیل دهنده آن در بافت نزول سامان یافته اند. آن کلان استعاره که مبنایی برای ساختِ دیگر استعاره ها در این حوزه قرار گرفته، صورت بندیِ حیات دینیِ انسان بر مبنای جابجایی و سفر است که اصلی ترین نمونه آن در آیات پایانی سوره مبارکه حمد دیده می شود. این پژوهش با هدفِ ارائه تحلیلی زبان شناختی از آیات شریفه حمد/6-7 کوشیده است با رویکرد ریشه شناسی سامی، به بازتفسیر مفاهیمِ به کاررفته در این آیات همّت گمارد و استعاره ساخت یافته در آن را به بحث گذارد. این مطالعه نشان می دهد «صراط مستقیم» در بافت نزول، اشاره به راههای روسازی شده و برخوردار از منزلگاههای بین راهی دارد که درنتیجه، پیمایشِ آن را برای مسافران سهل می سازد. همچنین، این مطالعه نشان می دهد برخلافِ دیدگاههای تفسیری رایج، آیه پایانی سوره مبارکه حمد، زبانِ استعاره را به خدمت گرفته و سه وضعیتِ گوناگونِ مسافران در جاده هدایت را به تصویر کشیده است.
اعتبارسنجی معنای محوری و کارآمدی آن در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راههای دسترسی به معنای واژگان، کشف معنای محوری است که با استفاده از ریشه شناسی فراهم می شود. استفاده از دانش اشتقاق یا همان ریشه شناسی، از قرن دوم هجری تا قرن حاضر، برای تبیین معانی محوری واژگان قرآن کریم، در تفاسیر به صورت پراکنده استفاده می شده است؛ اما این روش بیشتر زمانی در تفاسیر به کار رفته که مشکلی کلامی وجود داشته است. استفاده از معنای محوری واحد برای فهم معانی واژگان در تفسیر، به مثابه روشی رایج می تواند سبب حل بسیاری از دشواری های تفسیر و تولید علم شود. آنچه این پژوهش، بدان اختصاص یافته، نخست، ارائه تعریفی از معنای محوری و راههای دستیابی به آن و دوم، اعتبارسنجی این روش در فهم مفردات قرآن کریم است. بررسی مبانی و ادله حجیت ظواهر الفاظ قرآن کریم و قول لغوی، نشان دهنده اعتبار و حجیت این روش در فهم مفردات و کارآمدی آن در تفسیر است.