مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
واژگان دخیل
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۶
حوزه های تخصصی:
واژههای دخیل قرآن، آن دسته از کلمات غیرعربی وارد شده به زبان عربی است که با تغییراتی در قرآن آمده است. بحث از این موضوع اهمیت دارد؛ چراکه گمان شده است وجود واژگان دخیل در قرآن با عربی بودن آن، که آیات متعددی به آن تصریح میکند، ناسازگار است و بهانهای برای شبههافکنی برخی از مستشرقان شده است. در این مقاله تلاش شده است با نقد و بررسی و تحلیل دیدگاههای مختلف این نظر ثابت گردد که وجود واژگان دخیل در قرآن کریم با توجه به اینکه اصل این واژگان بیگانه است، پذیرفتنی است هرچند از آنرو که این واژگان پس از عربیشدن در قرآن آمده است، میتوان گفت قرآن خالی از واژگان بیگانه است. به این دلیل، آمدن اینگونه واژگان با عربی بودن قرآن ناسازگاری ندارد. همچنین همانندی برخی از واژگان قرآنی با دیگر کتابهای آسمانی، ناشی از وحدت منبع و سرچشمه وحیانی آنهاست، نه برگرفتن قرآن کریم از آنها، آنگونه که برخی مستشرقان پنداشتهاند.
اختلاف تلفظ در زبان فارسی ، به ویژه در نخستین هجای واژه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مردم ساکن تهران بسیاری از واژهها را در گفت و گوی رسمی، متفاوت از یکدیگر تلفظ میکنند. از سوی دیگر، مجریان برنامههای صدا و سیما برخی واژه ها را متفاوت از مردم تلفظ می کنند و این شبهه را پدید می آورد که تلفظ اغلب یا همه مردم نادرست یا عامیانه است. در موارد متعدد، فرهنگ های لغت نیز تلفظ مردم را ضبط نکرده اند؛ بلکه تلفظ قدیمی واژه یا تلفظ اصلی آن در زبان مبدا را ثبت کرده اند. پژوهش حاضر، با هدف تدوین چگونگی یکی از انواع اختلاف تلفظ در فارسی امروز و مشخص کردن علل پیدایش آن صورت پذیرفته است. در این پژوهش 52 واژه که گمان می رفته چند گونه تلفظ دارند (مصوتِ هجای اولشان گاهی aبوده است و گاهی e)، انتخاب و در یک متن گنجانده شده است. سپس از 1460 ساکن تهران، تلفظ متن و واژههای موردنظر بهدست آمده است. مقاله حاضر با استفاده از تحقیق میدانی، واژه های دارای اختلاف تلفظ را در پنج گروه تقسیمبندی می کند و به تحلیل هریک از آن ها میپردازد. همچنین دلایل ضعف روش فرهنگ های لغت فارسی در ثبت تلفظ واژهها بررسی می شود و علل اختلاف تلفظ در آنها مورد بحث ذکر می گردد.
نگاهی به مبانی فهم مفردات قرآن و نقش آن در تفسیراز دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چگونگی فهم مفردات قرآن در فرآیند تفسیر، تابع ضوابطی است و از مبانی خاصی ریشه میگیرد. این مقاله با واکاوی متن تفسیر المیزان درصدد به دست دادن مبانی فهم مفردات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و بیان تأثیر آن در تفسیر قرآن است. به باور علامه: 1. خصوصیات مصادیق مفردات الفاظ قرآن، خارج از موضوع له آنهاست. این امر امکان اطلاق حقیقی یک واژه بر مصادیق متعدد و به ظاهر متفاوت را فراهم میسازد. 2. مفردات قرآن در آیات مرتبط با صفات خدا و عالم آخرت غالباً در مصادیقی ماورایی و متعالی به کار رفته اند؛ ازاین رو مصادیق رایج و عرفی این واژگان، نباید ذهن مفسر را از توجه به معانی متعالی آنها منصرف نماید.3. به علت تحول معنایی برخی واژگان در گذر زمان، معنای آنها در عرف قرآن متفاوت از معنایی رایج آنها در میان عرب زبانان است، معیار فهم درست این گونه مفردات، کاربرد رایج آنها در عصر نزول است. 4. برخی مفردات در عرف قرآن معنای ویژه ای یافته اند که باید در تفسیر مفردات قرآن مورد توجه قرار بگیرد.5. بسیاری از واژگان دخیل، در زبان عربی معنایی تازه یافته اند، معنای این قبیل واژگان باید با توجه به کاربردهای آن در زبان و ادبیات عرب فهم شود.
تکامد در قرآن، تحلیلی بر واژه ها و ترکیبات تک کاربرد در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه تکامَد (hapax legomenonو در عربی: اللفظ الفرید/ الفرائد) به کلمه ای اطلاق می شود که تنها یک بار در سراسر یک متن به کار رفته باشد. بنابراین به واژه ای که تنها یک بار در متن قرآن کریم به کار رفته باشد و هیچ مشتق یا هم خانواده ای از آن، در متن قرآن نباشد، «تکامَد قرآنی» می گوییم. مثال هایی از تکامَد قرآنی عبارتند از: صَمَد، اِرم، زنجبیل، یقطین، و تسنیم. بر این اساس، واژه ای چون «تنّور» را به سبب ذکر دوباره اش در قرآن (هود:40؛ مومنون: 27) نمی توان تکامَد دانست. چنین کلمه ای اصطلاحاً dis legomenon نامیده می شود.[1] مقاله حاضر می کوشد علاوه بر طرح و بررسی کلی مسائل پیرامون تکامَدهای قرآنی، فهرستی کامل از این الفاظ ارائه دهد تا بر مبنای آن، بتوان تصویر روشنی از تعداد، پراکندگی، دامنه، و دایره های معنایی تکامَدها در قرآن به دست آورد. این فهرست می تواند به صورت کلی یا جزیی موضوع بررسی دیگر محققان علاقمند به واژه شناسی قرآنی شود.
تداخل زبانی و دگرگونی معنایی وام واژه های عربی و جنبه های تأثیر آن بر ترجمه از عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگی های متمایز ارتباط زبان فارسی با زبان عربی است. ورود اسلام به ایران، نوع عمیقی از ارتباط بین دو زبان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تأثیرگذاری بین آن دو، به ویژه از جنبة واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یا وام واژه های بسیاری بین دو زبان مبادله شد که سهم وام واژه های عربی در فارسی به مراتب بیشتر و قابل توجّه است. واژگان متعدّدی که علی رغم حفظ فرم واجی و نوشتاری، تعداد فراوانی از آنها در طول قرن ها دچار تحوّل معنایی و کاربردی شده اند، به طوری که در برخی مواقع، فقط صورت نوشتاری یکسانی دارند و دو نشانة زبانی کاملاً متفاوت محسوب می گردند. این مسئله در ترجمة بین دو زبان مشکلاتی را برای مترجمان به وجود می آورد. در این جستار، با روش تحلیلی و آزمایش میدانی موضوع تلاش می شود با ارائة دسته بندی جدید و کلّی واژگان دخیل عربی، جنبه های اثرگذار هر دسته، در ترجمه را مشخّص نموده است و نشان داده شود که ترجمه از عربی با وجود واژگان دخیل فراوان، گرچه از سویی ممکن است یاریگر باشد، امّا با توجّه به تحوّلات معنایی بسیاری از این واژگان و تفاوت کاربردی و یا تفاوت ابعاد نشانداری دستة دیگر، می تواند باعث کج روی در معادل یابی شود.
فرایند معنی یابی با رویکرد ریشه یابی واژگان؛ معنای واژة «رهوا» در قرآن کریم از دریچة زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال طرح معنایی جدید از واژة «رهو» در آیة شریفة ﴿وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا﴾ (الدّخان/44) است. در کتب لغت و تفسیر، عموماً دو معنای «آرام» و «شکافته» برای این واژه ذکر شده است. در مقاله پیش رو، در این باب، واژه نامه هایی چون لسان العرب، تاج العروس، المفردات فی غریب القرآن و غالب تفاسیر مهمّ جهان اسلام، از نخستین آن، یعنی تفسیر مقاتل بن سلیمان تا نمونه و المیزان مورد بررسی و استناد قرار گرفته است، امّا نگارندة این مقاله ابتدا این دیدگاه را مطرح کرده است که واژة مزبور در این سیاق قرآنی، معنایی دیگر دارد و آنگاه استدلال نموده است که این واژه، دخیل و از خانوادة زبان های سامی می باشد و از این رو، در واژه نامه های عبری، آرامی و سریانی به جستجوی معنای آن پرداخته است و معانی دیگری را ارائه داده که سازگاری بیشتری با سیاق آیة شریفه دارد.
مفردات قرآن و ریشه شناسی تاریخی؛ بایسته ها و آسیب های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقه اللغة واژگان قرآن بر خلاف برخی از شاخه های علوم قرآنی در همان پارادایم سنتی خود تنفس می کند. حتا واژگان دخیل آرتور جفری نیز نتوانست واکنشی که تاریخ قرآن نولدکه یا مذاهب تفسیری گلدزیهر ایجاد کردند، در پی داشته باشد. روشن است که مواجهه علمی (نه ایدئولوژکی) با این نوع پژوهش های غربیان، نیازمند برخی پیش نیازهاست که در حال حاضر زیرساخت های آن در رشته های علوم قرآنی فراهم نیست. در این مقاله سعی شده به برخی از ابعاد این موضوع پرتو افکنده شود و ضرورت آن با ارائه نمونه هایی تبیین گردد. بخش نخست مقاله به بایسته های ریشه شناسی مفردات قرآن در دوره معاصر می پردازد که متضمن چهار پیشنهاد می باشد و ایجاد رشته زبانهای سامی در دانشکده های علوم قرآنی از مهم ترین آنهاست. بخش دوم بر محور آسیب شناسی متون لغوی (متقدم و معاصر) است که چهار مشکل اولیه را رصد کردیم. طبیعی است که این تعداد بر حسب حصر عقلی یا منطقی نیست، بلکه می توان با تأمل بیشتر موارد دیگری به هر دو بخش افزود
نقد قرائت سریانی- آرامی لوکزنبرگ از آیه 24 سوره مریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران مسلمان در تفسیر آیه «فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا» (مریم، 24)، عبارات «تَحْتِها» و «تَحتَکِ» را به معنای «زیر پای مریم» و واژه «سَرِیًّا» را عمدتاً به معنای «جوی آب» و برخی به «عیسی» تفسیر کرده و در نتیجه، این آیه را چنین معنا کرده اند: «پس عیسی مادرش را از زیر پای او ندا که: اندوهگین مباش؛ همانا پروردگار تو زیر پایت جوی آبی پدید آورده است.» کریستف لوکزنبرگ در کتاب ""قرائت سریانی-آرامی از قرآن""، این دو را دارای اصلی سریانی دانسته، اوّلی را به معنای «هنگام زایمان» و دوّمی را به «حلال زاده» معنا کرده است. از نظر وی، این آیه را باید چنین معنا کرد: «پس، هنگام زایمان او [فرشته ] مریم را ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زایمان تو را حلال (مشروع) دانسته است» در این مقاله با بررسی این واژه ها از نظر زبان شناسی تاریخی تطبیقیِ عربی- سریانی، دیدگاه لوکزنبرگ مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسندگان، با بررسی معاجم سریانی، به این نتیجه دست یافته اند که برداشتهای آقای لوکزنبرگ در تفسیر واژگان یاد شده، گزینشی و غیر دقیق است. از این رو، حتی مطابق منابع سریانی نیز دیدگاه مفسران مسلمان بر دیدگاه لوکزنبرگ ارجحیت دارد.
بررسی سیر تاریخی واژگان معرب در قرآن و نقش آن در تفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه برتر دانستن زبان عربی، باعث توجه زبان شناسان، قرآن پژوهان و مفسران به کاربرد واژه های غیرعربی در قرآن و طرح مباحث مناقشه ای و چالش برانگیز شده است. هر یک از مخالفان و موافقانِ وجود واژه های معرب در قرآن، دلایلی را برای اثبات مدعای خود مطرح نموده اند؛ این مقاله بر آن است تا با توجه به این که از یک سو آیاتی از قرآن به عربی بودن آن تأکید دارد و از سوی دیگر وجود واژه های غیرعربی نیز قابل انکار نیست، درباره وجود واژه های غیرعربی در قرآن، میزان منافات داشتن این واژه ها با عربی بودن قرآن، چگونگی ورود این واژه ها به قرآن و شبهات پیرامونی آن، پاسخی در قالب نقد ارائه نماید و ثابت کند هر دو دیدگاه در عین حال که دلایل محکمی ارائه کرده اند اما به این شکل قابل جمع است که واژگان معرب پیش از کاربرد در قرآن، وارد ادبیات عرب شده و پس از تغییرات ساختاری و استعمال در اشعار و مکالمات گفتاری و نوشتاری، وارد قرآن گردیده است، از این رو نه تنها نقص به شمار نیامده و انحطاط زبان عربی را به دنبال ندارد، بلکه یاری رسان اعجاز قرآن از جهت فصاحت و بلاغت است.
ریشه شناسی واژه قرآنی "محسور"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه قرآنی "محسور" تنها یک بار در آیه بیست و نهم سوره اسراء به کار رفته است. لغویان عرب و مفسران مسلمان واژه را از ریشه "حسر" دانسته اند و معانی مختلفی برای آن بر شمرده اند. مترجمان قرآن نیز نظر به اقوال لغوی و آراء تفسیری هریک معادلی در برابر واژه نهاده اند. با این همه رهایی از تردید و تحیری که پیشینیان ما طی سده ها گرفتار آن بوده اند جز با تأمل دوباره درباب خاستگاه واژه امکان پذیر نیست. براین اساس در مقاله حاضر پس از بیان آراء و اقوال مذکور به جستجوی واژه و ریشه یابی آن در زبانهای سامی پرداخته ایم. نشان داده ایم که ریشه "حسر" در عموم زبانهای سامی به کار رفته است و با آنکه در زبانهایی مانند آرامی، سریانی و جز آن واژه ی "محسور" را نیافته ایم اما در زبان عبری و به صورت مشخص در عهد عتیق واژه را در سیاقی مشترک با کاربرد قرآنی آن بازیافته ایم. در پایان، مبتنی بر این ریشه یابی، معادلهای پیشینیان را ارزیابی کرده ایم و سپس خود معادل " نیازمند یا نادار" را برای واژه پیشنهاد کرده ایم. جهت درک اهمیت این پژوهش کافی است بدانیم که ریشه یابی واژه افزون بر تبیین معنا و ساخت واژه، نظم آیه را نیز تبیین می کند.
تحلیل ارتباط واژگان دخیل در قرآن با شبهه «اقتباس قرآن» مستشرقان
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳۰
87 - 104
حوزه های تخصصی:
واژگان دخیل قرآن آن دسته از کلمات غیر عربی اند که با تغییراتی در قرآن به کار رفته اند. نظریات مختلفی در رابطه با وجود واژگان دخیل در قرآن ارائه شده است. وجود و یا عدم وجود واژگان بیگانه و جمع بین این دو نظریه، از دیدگاه های مطرح در این زمینه است. گذشته از دانشمندان اسلامی متقدم و متأخر که به طور مستقل و یا ضمنی به این مطلب پرداخته اند، گروهی از مستشرقان نیز در کتاب های خود مطالبی را بیان کرده اند. آنها شبهه ناسازگاری وجود این واژگان با عربی بودن قرآن را مطرح کرده تا نتیجه غیر وحیانی بودن قرآن را به دست بیاورند. در این نوشتار با نقد و بررسی دیدگاه برخی از دانشمندان اسلامی و مستشرقان، به تبیین نظریه صحیح و حل تعارض ظاهری بین وجود این واژگان با وصف «عربی مبین» پرداخته شده است. بررسی این مبحث نشان می دهد ریشه و خاستگاه اصلی این بحث، همان «دیدگاه اقتباس قرآن» مستشرقان است که مصدری غیر از وحی از جمله آداب و فرهنگ جاهلی، معارف دیگر ادیان آسمانی و به طور اختصاصی، تورات و انجیل را برای قرآن معرفی می کند که در جای خود نقدهای جدی به آن وارد است.