مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
زبانهای سامی
حوزه های تخصصی:
با آغاز روابط نظامی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در میان جوامع مختلف ، برخی از واژه ها به دلایل گوناگون از زبانی به زبان دیگر راه پیدا کردند و به مرور زمان موجبات آمیختگی واژگانی را فراهم آوردند . درگیریهای مسلمانان به منظور گسترش دین اسلام موجب گردید که همپای این دین جدید ، واژه های عربی نیز به وِیژه در زمینه های دینی و القاب حکومتی وارد زبانهای دیگر کشورها بشود و زبان بومی را تحت تأثیر قرار دهد . در برخی مناطق نفوذ زبان عربی به قدری قوی بود که نه تنها واژگان ، بلکه صرف و نحو زبان عربی به زبان اسپانیایی راه یافت و به تدریج اکثر زبانهای اروپایی و هم کم و بیش تحت تأثیر قرار داد . اگر چه صرف و نحو آلمانی ...
مفردات قرآن و ریشه شناسی تاریخی؛ بایسته ها و آسیب های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقه اللغة واژگان قرآن بر خلاف برخی از شاخه های علوم قرآنی در همان پارادایم سنتی خود تنفس می کند. حتا واژگان دخیل آرتور جفری نیز نتوانست واکنشی که تاریخ قرآن نولدکه یا مذاهب تفسیری گلدزیهر ایجاد کردند، در پی داشته باشد. روشن است که مواجهه علمی (نه ایدئولوژکی) با این نوع پژوهش های غربیان، نیازمند برخی پیش نیازهاست که در حال حاضر زیرساخت های آن در رشته های علوم قرآنی فراهم نیست. در این مقاله سعی شده به برخی از ابعاد این موضوع پرتو افکنده شود و ضرورت آن با ارائه نمونه هایی تبیین گردد. بخش نخست مقاله به بایسته های ریشه شناسی مفردات قرآن در دوره معاصر می پردازد که متضمن چهار پیشنهاد می باشد و ایجاد رشته زبانهای سامی در دانشکده های علوم قرآنی از مهم ترین آنهاست. بخش دوم بر محور آسیب شناسی متون لغوی (متقدم و معاصر) است که چهار مشکل اولیه را رصد کردیم. طبیعی است که این تعداد بر حسب حصر عقلی یا منطقی نیست، بلکه می توان با تأمل بیشتر موارد دیگری به هر دو بخش افزود
ریشه شناسی واژه قرآنی "محسور"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه قرآنی "محسور" تنها یک بار در آیه بیست و نهم سوره اسراء به کار رفته است. لغویان عرب و مفسران مسلمان واژه را از ریشه "حسر" دانسته اند و معانی مختلفی برای آن بر شمرده اند. مترجمان قرآن نیز نظر به اقوال لغوی و آراء تفسیری هریک معادلی در برابر واژه نهاده اند. با این همه رهایی از تردید و تحیری که پیشینیان ما طی سده ها گرفتار آن بوده اند جز با تأمل دوباره درباب خاستگاه واژه امکان پذیر نیست. براین اساس در مقاله حاضر پس از بیان آراء و اقوال مذکور به جستجوی واژه و ریشه یابی آن در زبانهای سامی پرداخته ایم. نشان داده ایم که ریشه "حسر" در عموم زبانهای سامی به کار رفته است و با آنکه در زبانهایی مانند آرامی، سریانی و جز آن واژه ی "محسور" را نیافته ایم اما در زبان عبری و به صورت مشخص در عهد عتیق واژه را در سیاقی مشترک با کاربرد قرآنی آن بازیافته ایم. در پایان، مبتنی بر این ریشه یابی، معادلهای پیشینیان را ارزیابی کرده ایم و سپس خود معادل " نیازمند یا نادار" را برای واژه پیشنهاد کرده ایم. جهت درک اهمیت این پژوهش کافی است بدانیم که ریشه یابی واژه افزون بر تبیین معنا و ساخت واژه، نظم آیه را نیز تبیین می کند.
ریشه شناسی واژه قرآنی «عَزَّر» و نقش آن در ارزیابی ترجمه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه قرآنی "عَزَّر" سه بار در قرآن به کار رفته است. لغویان عرب و مفسران مسلمان واژه را از ریشه "ع-ز-ر" دانسته اند و معانی مختلفی برای آن بر شمرده اند. مترجمان قرآن نیز نظر به اقوال لغوی، آراء تفسیری و همچنین بافت آیات، هریک در برابر واژه معادلی نهاده اند. گرچه به نظر می رسد معادل های پیشنهادی مترجمان پیش از هر چیز مبتنی بر بافت آیات بوده است و همین امر، کار را برای ایشان دشوار کرده است. با این همه انتخاب برابرنهاده ای مناسب برای واژه و رهایی از تردید و تحیری که پیشینیان ما طی سده ها گرفتار آن بوده اند جز با تأمل دوباره درباب خاستگاه واژه و ریشه شناسی آن امکان پذیر نیست. براین اساس در مقاله حاضر به جستجوی واژه و ریشه یابی آن در زبانهای سامی پرداخته ایم. نشان داده ایم که سه ریشه "ع-ز-ر"، "ع-ذ-ر" و "ع-د-ر" در زبانهای عربی، عبری، سریانی و آرامی معنایی نزدیک به هم دارند و مفهوم بنیادین میان این سه ریشه "احاطه کردن و در میان گرفتن" است و مفهوم مشترک واژه در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی همانا "حمایت کردن" است که خود برخاسته از معنای بنیادین پیش گفته و نوعی استعاره مفهومی است.
تبارشناسی واژهی «نَفْس» در زبان های سامی با بررسی کاربردهای معانی آن در قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور واژهی «نَفْس» و مشتقاتش در شاخههای زبان سامی و کاربرد متعددش در قرآن و عهدین، نشان از قدمت و اهمیت آن دارد که پژوهش درباره آن بایسته است. ساختار واژه در شاخههای شمال شرقی و شمال غربی «ن پ ش» و در شاخههای جنوبی «ن ف س» است که نشان از تحول آن در فرایند انتقال از شاخهای به شاخهی دیگر دارد. پژوهش حاضر با روش تاریخی تطبیقی به تبارشناسی این واژه در زبانهای سامی و بررسی کاربرد مصادیق و معانی آن در قرآن و عهدین و ارائه موارد اشتراک و افتراق آن ، پرداختهاست. شواهد نشان میدهد که وجوه اشتراک در ساختار و معنا به مراتب بیشتر از افتراق است. واژه در برخی از شاخهها توسعهی معنایی بیشتری داشته که این گسترش در قرآن و عهدین نیز مشهود است. «استراحت کردن» و «حیات» دو معنای مشترک واژه در تمامی شاخهها است و معانی متعدد دیگر از این دو معنا گسترش یافتهاند. معانی واژه بعد از توسعهی معنایی در تمامی شاخهها بیشتر ناظر بر مسائل ماورائی، چون خداوند، روح و جان است. برخی از واژه پژوهان زبان عربی به ارتباط این واژه با واژهی «نَفَس» پرداختهاند در حالی که این موضوع در شاخههای دیگر زبان سامی وجود ندارد