آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

درد و رنج در جایگاه موضوعی فلسفی و دینی و روان شناختی، همزاد انسان است. این موضوع در مبحث خیر و شرّ به اسطوره ها و افسانه ها راه یافت و تاکنون نیز در مرکز توجه و چالش فلسفی و الهیاتی بوده است. در حوزه ادبیات و متون ادبی عرفانی نگاه به درد و رنج فراتر از استدلال صرف فلسفی و بیشتر شهودی است؛ به طوری که عارف در قالب تمثیل، مفاهیم معقول را محسوس جلوه می دهد؛ با این شیوه افزون بر نزدیک کردن آن مفاهیم به ذهن، می کوشد موجب اقناع عاطفی مخاطب شود. نگارندگان این مقاله با مبنا قراردادن یکی از حکایت های چالش برانگیز مثنوی (مناظره صوفی و قاضی) می کوشند رویکرد ادبی عرفانی مولوی به موضوع پیچیده درد و رنج را بررسی کنند. نگرش تمثیلی مولوی در صورت بندی مسئله درد و رنج نشان می دهد میان درد و رنج با لذت و پیروی از هوای نفس از یک سو و معرفت و کمال روح و عاقبت بینی ازسوی دیگر ارتباط وجود دارد. مولوی در ضمن حکایت ها به ماهیت پیچیده درد و رنج، خاستگاه و راه های رهایی از رنج نظر دارد و آن را با تمثیل های متناسبی باورپذیر کرده است.

تبلیغات