مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
حکمای مسلمان
حوزه های تخصصی:
حد وسط یا اعتدال طلایی ارسطو که به عنوان معیار فعل اخلاقی مطرح شده است و این نظریه ارسطو تأثیر زیادی بر حکمای اسلامی و برخی از علمای اخلاق گذاشته است؛ به گونه ای که اگر اخلاق اسلامی را اخلاق ارسطویی بنامیم حرفی به گزاف نگفته ایم. ارسطو در تبیین حد وسط برهان علمی اقامه نکرد و آن را ارتکازی و شهودی گرفت، ولی حکمای مسلمان و علمای اخلاق در صدد اقامه برهان بر حد وسط برآمدند و برای آن از آیات و روایات برهان اقامه کردند. در بررسی دلایل مشخص گردید که آیات و روایات به طور کلی حد وسط ارسطو را تأیید نمی کنند؛ همان گونه که علمای متأخر اخلاق در آثار خود این مسئله را مطرح کرده اند وآنرا کاملا مطابق اسلام نیافته اند. ما در بررسی ادله متوجه این نکته می شویم که نظریه حدوسط ارسطوئی از نظر آیات و روایت قابل تأیید نیست و چه بسا مخالف حدوسط هستند
کورنئا زیر ذره بین: بررسی و ارزیابی کارآمدی کورنئا در نقد استدلال قرینه ای شر بی وجه ویلیام رُو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلیام رُو با معرفی مسئله ی قرینه ای شر فصل تازه ای در مباحث پیرامون شر گشود. نخستین صورت بندی رُو از این مسئله بر این مبنا استوار است که چون «بنظر می رسد» که برخی از شرور جهان بی وجه هستند، پس این شرور حقیقتاً هم بی وجه هستند.نافذ ترین نقدی که بر استدلال ویلیام رُو نوشته شده، نقد استفان ویکسترا براساس اصلی معرفت شناختی به نام «کورنئا»است؛ وی نشان میدهد که ما مجاز نیستیم در شرایط موردنظر رُو از «بنظر می رسد» به «هست» پل بزنیم. براساس کورنئا، ما تنها زمانی می توانیم با استناد به قرینه ی x بگوییم بنظر می رسد که p، که اگر p صادق نبود، محتملاً xبه گونه ایقابل تشخیص برای ما متفاوت می بود. هدف این نوشتار ابتدا تبیین کورنئا در پاسخ به اشکال شر بی وجه، سپس معرفی و ارزیابی چند نقد منتخب وارد شده به این اصل و دفاع از آن، و دست آخر تطبیقی بین خداباوری شکاکانه، که کورنئا مصداقی از آن است، با رویکرد حکمای اسلامی به مسئله ی شر است.
مقابله قاضی عضدالدین ایجی با حکما در مسئله اعاده معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمای مسلمان بتناسب مباحثی که در فلسفه بعنوان عوارض ذاتی وجود شناخته میشوند، مسئله اعاده معدوم را در جایگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهای تبعی تبیین احکام وجود قلمداد کرده اند و تقریباً مشهورترین و معروفترین ایشان، از جمله ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، سبزواری و از معاصرین نیز علامه طباطبایی تماماً در موضعی واحد بر امتناع آن استدلالهای تام و تمامی آورده اند. امّا ظاهراً این مسئله گروهی از اندیشمندان مسلمان بویژه متکلمان را خوش نیامده است و از آنجایی که بخشی از رسالت و انگیزه متکلمان تبیین معاد است، بگمان ایشان این تفکر فلسفی مانع جدی بر سر راه پذیرش حشر جسمانی است که در دین مبین به آن اشاره شده است. قاضی عضدالدین از متکلمان برجسته سده هشتم هجری از جمله شناخته شده ترین متکلمان اهل سنت است که در کتاب المواقف بحث خود را در معاد با دفاع از ایده اعاده معدوم آغاز کرده و با جدیت تمام به مقابله با آراء حکمای پیشین پرداخته است. این مقابله نشان میدهد که وی از مواضع فیلسوفان درباره عدم انقیاد در مسئله اعاده معدوم آگاه بوده و بگمان خویش توانسته است شبهات ایشان را پاسخ دهد. امّا علیرغم تلاشهای وی حتی حکمایی هم که بعد از وی در حوزه اندیشه اسلامی ظهور یافتند، یکی پس از دیگری، همچنان در این مقابله جانب حکمای سلف را گرفته و تبیین قاضی عضدالدین از این مسئله را خرسند کننده نیافته و با علم به انگیزه مقدس وی همچنان اعاده معدوم را ایده یی غیرقابل دفاع دانسته اند. در این میان تلاش امثال ملاصدرا و شارحان بعدی مکتب او قابل ستایش است. نگارنده این مقاله سعی نموده است با مقابل قرار دادن دیدگاه های ارائه شده «له» و «علیه» اعاده معدوم، امر داوری را بسود حکما آسان نماید، هر چند دفاع از عقیده امتناع اعاده منحصر نزد حکما نبوده بلکه بعضی از متکلمان، اعم از شیعه و سنی، نیز در این باب از عقیده حکما دفاع کرده اند.
راه حل معضل شر از دیدگاه حکما و متکلمان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل مربوط به مسئله شر همچون فلسفه وجودی شرور، افعال قبیح و فاعل حقیقی آنها یکی از مهمترین مسائل فلسفی و کلامی است که از دیر باز اندیشه آدمیان را به خود مشغول داشته و زمینه پیدایش پرسشها و شبهه هایی را درباره بنیادیترین آموزه های ادیان آسمانی همچون حکمت، عدالت، قدرت، خیرخواهی و عنایت الهی فراهم آورده است، تا آنجا که به توهم برخی، اصل وجود خدا یا مطلق بودن صفاتی چون علم، قدرت و خیرخواهی او را به چالش میکشاند. از اینرو متفکران مسلمان در طول تاریخ تلاش کرده اند راه حلهایی برای پاسخ به شبهات و حل معضل شر بیابند. نوشتار حاضر به معرفی و ارزیابی مهمترین رهیافتهای متکلمان و فلاسفه اسلامی برای گشودن معمای شر، تبیین راه حل اساسی مشکل شر در فلسفه و کلام اسلامی و سازگاری آن با وجود و صفات کمال واجب تعالی میپردازد.
حکمت متعالیه: عام یا خاص؟ (ماهیت شناسی میراث متعالیه ی حکمای مسلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۸
63 - 96
حوزه های تخصصی:
آیا حکمت متعالیه وصف اختصاصی فلسفه ی صدراست و یا این که میراث قدیمی و جریان عام تری را شامل می شود؟ پاسخ ایجابی به پرسش اخیر اهمیت ویژه ای دارد چه آن که می تواند فلسفه اسلامی را به جریان معنوی ویژه ای متصل کند که فهم آن به شناسایی عناصر ذاتی فلسفه اسلامی می انجامد؛ بدین ترتیب نویسندگان پژوهش پیش رو به منظور یافتن پاسخِ پرسش های اخیر با روش تاریخی، انتقادی و در برخی موارد مقایسه ای به تبیین و تحلیل چیستی حکمت متعالیه می پردازند و در نهایت به این نتیجه می رسند که حکمت متعالیه وصف عامِ جریان نو افلاطونیِ اسلامی است که از طریق تأکید فلوطین بر تعالی نفس و تعالی عقل، سنت معنوی ویژه ای درون مکاتب فلسفی و عرفانی دنیای اسلام ایجاد می کند که یافتن حقیقت را نه در بحث های نظری، بلکه در تعالی نفس از کثرات مادی و ماهوی و از طریق ریاضت و دستیابی به معرفت فنایی و کشفی جستجو می کند؛ معرفتی تنزیهی که به مثابه وجه تأویلی، مردانه، ثابت، جهان شمول و باطنی وحیِ الهی با وجوه تشبیهی، تفسیری، بیانی، زیبایی شناختی، خیالی، درون فرهنگی و زنانه ظاهرکلام الهی کل واحدی را تشکیل می دهند که حکمت ذو مراتب خالده ی متعالیه ای را به ظهور می رسانند.