مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
حکمت
حوزه های تخصصی:
در اندیشه اسلامی میان هنر و حکمت پیوندی ضروری وجود دارد البته این حکمت بر پایه معرفتی است که سرشتی معنوی و روحانی دارد به همین دلیل برای معمار اسلامی و بطور کلی هنر اسلامی مهمترین مسئله توحید و وحدت است وحدتی که از مراتب ذات احدی در مرتبه اسما و صفات الهی در عالم تجلی کرده است. یکی از راه هایی که می توان به جایگاه حکمت در هنر و معماری در اسلام پی برد مسئله تشبیه و تنزیه است. این تجلی در عرفان ابن عربی بر اساس جمع میان تشبیه و تنزیه است بطوریکه در حوزه هنر اسلامی، هنر تشبیهی- تنزیهی را به دنبال داشته است. ایران، در طول تاریخ اسلام همواره یکی از مراکز هنر اسلامی و معماری ایرانی از جمله غنی ترین زمینه های تجلی آن بوده است خصوصاً در دوره صفویه که روزگار تلاقی حکمت با مفاهیم پایدار عرفانی در دوره اسلامی است. بناهای مذهبی این دوره، مهمترین تجلی گاه هنر عرفانی در عصر صفویه بوده است؛ زیرا مدارس در جایگاه مهمترین مراکز ایدئولوژی عصر صفویه توام با مساجد به گونه ای شکل گرفته اند که از طریق رمز و تمثیل، با روشنی خیره کننده ای اسماء و صفات الهی را جلوه گر نمایند لذا هدف از پژوهش تبیین جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در دوره صفویه با تاکید بر نگرش عرفانی محی الدین ابن عربی است. مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان که یکی از شاهکارهای معماری مذهبی دوره صفویه است بعنوان نمونه موردی انتخاب شد. نوع تحقیق کیفی است که با رویکرد تفسیری تاریخی انجام شده است گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است که ابتدا بعد از استخراج محمل های کیمیایی معنا، در بخش تحلیلی مقاله با بهره گیری از صور تشبیهی و صور تنزیهی مولفه های معنایی، به بازخوانی جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در کالبد مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان پرداخته شده است. در خاتمه، نتایج پژوهش نشان می دهد که در کلیه اندام کالبدی معماری مسجد مدرسه چهارباغ اعم از نظام ورودی، حیاط بهمراه بدنه های آن و همچنین گنبدخانه جمع میان جمال تشبیهی- جلال تنزیهی وجود دارد که نور و هندسه بعنوان محمل های معنایی در حوزه جمال تشبیهی مولفه های شفافیت و نورانیت، جلوه رنگین، سیالیت (تداوم) و پیچیدگی را نشان می دهد و در حوزه جلال تنزیهی حضور الهویت را با رفعت، ایستا بودن، تقارن، سادگی و فضای تهی مرکز گرا جلوه می نماید تا نشان دهد حضور حقیقت در مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان (در بینش عرفانی) بصورت جمع میان جمال تشبیهی-جلال تنزیهی است.
نقدی بر احادیث و قصص مثنوی (تأثیر فرهنگ و ادب ایران قبل از اسلام در مثنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
141 - 166
از آفت های بزرگ در شرح و تحلیل متون ادب فارسی، به ویژه مثنوی، جلال لدین بلخی، استناد بسیار به امثال و اشعار عربی و بی توجهی به فرهنگ و ادب باستانی ایرانیان است. کافی است نگاهی به فهرست اشعار و امثال عربی مربوط به شرحهای مثنوی بیندازیم تا حضور سنگین آنها را دریابیم. در این میان چیزی که مورد غفلت قرار گرفته، اندیشه و فرهنگ ایران باستان است که بدبختانه جایگاه مناسبی در شرح متون ادب فارسی ندارد. با آنکه بخش عمده آثار پهلوی و ایرانی از دست رفته ولی در متون ادب عربی، درباره ایرانیان و فرهنگ باستانی این مرز و بوم آنقدر مطلب به شکل پراکنده ولی متنوع و غنی وجود دارد که می تواند جای خالی متون پهلوی از میان رفته را پر کند و می توان ادعا کرد که مهم ترین منبع فرهنگ ایران باستان منابع عربی است. در این مقاله نشان می دهیم که نه تنها سرچشمه بسیاری از مضامین حکمی مثنوی عربی نیست بلکه بسیاری از این مضامین ایرانی است و این ادب عربی است که وامدار زبان و ادب ایران باستان است و لازم است ادیبان و صاحب نظران ما به این رویکرد توجه لازم مبذول نمایند. سبب انجام این پژوهش، تأثیر فراوان دو کتاب احادیث مثنوی و مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی در پژوهش های مربوط به مثنوی است.
تبارشناسی ادیان غیرالهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۹۶-۷۹
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضرتبار شناسی ادیان الهی از دیدگاه علامه طباطبایی است که آیا می توان ادیانی مانند: هندوییسم، بودیسم و برهمنیسم و...را، با توجه به وجود برخی مفاهیم توحیدی، ادیان الهی نامید یا از گردونه ادیان الهی خارجند؟ مسئله نجات پیروان این مکاتب را چگونه باید بررسی کرد؟ موضوع این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده و یافته های تحقیق نشان می دهد از نظر علامه طباطبایی، با توجه به تعریف و ابعاد دین و شالوده و بنیاد آن، ادیانی مانند هندوییسم، بودیسم و برهمنیسم و جینیزم از زمره ادیان الهی خارجند، زیرا به تعدد خدایان، انکار نبوت و تناسخ اعتقاد دارند. بدون باور به خدا و توحید، و با عدم اعتقاد به پیام آوران الهی و معاد، ادیان فوق، ادیانی زمینی محسوب می شوند. و ادیان و مذاهب غیرالهی در صورت تقصیر منتهی به حقانیت و نجات نمی شوند.
حکمتِ صنعت؛ بررسی تأملات حکیم کشفی در فلسفه صنعت و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
77 - 94
حوزه های تخصصی:
فلسفه صنعت یکی از ابعاد مهم در مباحث فلسفی و گره گاه های علوم اقتصادی با مباحث فلسفی است. حکیم کشفی نیز یکی از فیلسوفانی است که تأمل در آثار وی و صورت بندی امروزین آن، می تواند به تبیین یک فلسفه یا بهتر است بگوییم حکمت صنعت جدید بینجامد. تعریف وی از صنعت هرگونه خلاقیت را دربرمی گیرد و از همین روی، خدا را صنعتگر برتر و کل هستی را کارخانه او می داند. تصویر کلی کشفی از نقش کار و صنعت در جهان، مبتنی بر تمثیل مهمان خانه است. او جهان را به مثابه خانه و مهمان پذیری می بیند که مالک آن خداوند است. حتماً باید عده ای با کار خود به مهمانان فرصت دهند تا وارد ساحت عشقی الهی شوند. معنای کار و صنعت/ صنعتگر آرمانی از منظر کشفی، پرسش اصلی مقاله حاضر است که پاسخ به آن به تبیین وجوه الهیاتی صنعت و نظریه صنعت به مثابه خداشناسی می انجامد. در همین راستا، کار به جانشینی از خدا، انفاق به خود، و چشمداشت روزی از خدا، سه راهکار کشفی برای تحقق یک صنعت و صنعتگر توحیدی است. یافته های مقاله، گویای آن است که نگرش اخلاقی کشفی اشتراکات بسیاری با برخی دغدغه های فیلسوفان منتقد سرمایه داری دارد؛ اما از آنها فراتر رفته و به صنعت به مثابه نوعی خداشناسی عملی می نگرد.
فلسفه و فیلسوف نزد ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی آثار ابن سینا، چیستی فلسفه وتعریف فیلسوف نزد وی تبیین ومورد تحقیق قرار گیرد . این روش مفید چند فائده است : 1. آنکه دانسته می شود آنچه راکه برخی( مانند ماجد فخری) . از محققان تاریخ فلسفه ، بدون تحقیق در باره دید گاه ابن سینا گفته اند ناصواب ونادرست است .2. معلوم می گردد ، مطالبی را که برخی از فیلسوفان پس از ابن سینا ( مانند ملا صدرا) . بنام خود وبدون استناد دادن آنها به وی آنهارا در کتب خود ذکر کرده اند ؛ متعلق به ابن سینا بوده است . 3. این نتیجه را در بر دارد که فلسفه اسلامی را باید ازسرچشمه اصلی آن آموخت ومرجعیت ابن سینا را پذیرفت - همان روشی که عبدالکریم شهرستانی در کتاب « ا لملل والنحل » آن رابه کار برده است و در معرفی فلسفه اسلامی نظرات ودیدگاه ابن سینارا بر نظر ودیدگاه دیگر فیلسوفان مسلمان ترجیح داده واز او به عنوان « علّامه القوم » یاد کرده است - نویسنده دراین بررسی متوجه نکات ژرف وعمیقی در نظر ابن سینا شده است از جمله : ضرورت ، دوام وکلیت که وی آنهارا از اختصاصات فکر واندیشه فلسفه پژوهی می داند ، از مباحث مهمی است که در قرون بعدی درآثار فیلسوفانی مانند کانت می توان اهمیت آنها را مشاهده کرد . به عقیده نگارنده علی رغم سیطره فلسفه صدرائی بر فکر واندیشه فیلسوفان معاصر ما ، همچنان نظر عبدالکریم شهرستانی ، صائب وقابل دفاع است ولازم است « مرجعیت » فلسفی ابن سینا رادر پژوهشهای فلسفه اسلامی تداوم بخشیم وزوایای پنهان فلسفه وی را بگشائیم ومانند خود ابن سینا تا حد امکان از آمیزش مسائل فلسفی با مسائل کلامی وعرفانی بپرهیزیم . روش پژوهش در این مقاله ، در مرحله نخست روش کتابخانه ای(ویا جمع آوری اطلاعات) وسپس با روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است.
سلوک اخلاقی بازتابیده در روایات جابر جعفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
67 - 105
حوزه های تخصصی:
یک راه برای آگاهی از مکاتب اخلاقی رایج در دوران حیات اهل بیت (ع) شناخت اندیشه های شاگردان ایشان است. به نظر می رسد شاگردان اهل بیت (ع) نقش مهمی در شکل گیری و تحول اندیشه های اخلاقی عصر خود داشته اند. از شخصیت های مهم و اثرگذار شیعی در این دوران جابر بن یزید جُعفی است. وی در میان شاگردان امام باقر (ع) از شاگردان خاص آن امام، و از نگاه عالمان عامه مسلمانان هم از تابعین به شمار می رود. براین پایه، شناخت اندیشه اخلاقی او باید مهم تلقی شود. مطالعاتی که تا کنون درباره روایات اخلاقی جابر صورت گرفته اند مبانی هستی شناسانه و انسان شناسانه تفکر اخلاقی او را بازمی نمایند؛ آن سان که می توان برپایه آن ها دریافت خیر اعلایی که از نگاه جابر باید با سلوک اخلاقی حاصل کرد کدام است. بااین حال، در آن ها این معنا تبیین نشده است که شیوه سلوک بهینه اخلاقی برای دست یابی به آن خیر اعلا چیست. در این مطالعه بنا ست با تحلیل روایات رسیده از جابر جعفی شیوه سلوک اخلاقی بهینه از نگاه وی را بازشناسیم.
تحلیل اندیشه دعوت به اسلام و حاکمیت آن در پرتو مثلث «عزّت»، «حکمت» و«مصلحت»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکومت اسلامی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
117-138
حوزه های تخصصی:
تعیین اصل در عرصه تعاملات بین المللی دولت اسلامی چندی است در اندیشه سیاسی اسلام مطرح گشته و علی رغم بررسی های صاحب نظران و ارائه دیدگاه هایی هم چون «جنگ و جهاد» و«صلح و همزیستی مسالمت آمیز»، هم چنان یافتن ضابطه ای کلی و غیر قابل تغییر در عرصه تعاملات بین المللی دولت اسلامی، مسأله ای است که نیازمند کاویدن تا مرحله پاسخی درخور است. با تکیه بر مثلث الزامی«عزّت»، «حکمت» و«مصلحت» به عنوان خط مشی و چارچوب حاکم بر عرصه تعاملات دولت اسلامی مندرج در بند ششم بیانیه گام دوم انقلاب تحلیلِ برآمده از داوری عقل و در پرتو آموزه های وحیانی، حاکی از آن است که «دعوت به اسلام و حاکمیت آن» اصلی بنیادین و استثناناپذیر و یگانه مَحملِ توجیه کننده صلح و همزیستی مسالمت آمیز و جهاد و جنگ به عنوان شیوه های نرم و سخت در تحلیل نگاه اسلام در عرصه تعاملات بین المللی دولت اسلامی شمرده می شود. این مقاله با هدف تحلیل مبنا و اصل در تعاملات بین المللی دولت اسلامی در پرتو مثلث الزامی«عزّت»، «حکمت» و «مصلحت» نوشته شده است و نیل به این مَقصد در سایه توصیف و تحلیل گزاره های فقهی با گردآوری داده های کتاب خانه ای میسّر است که نتیجه آن، ارائه نظریه «دعوت به اسلام و حاکمیت آن»، به عنوان اصل بنیادین در تعاملات بین المللی است.
رابطه شُکر و شادی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
27 - 38
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا «شُکر» را مقام و مرتبه یی میداند که انسان میتواند به آن دست یابد. او شناخت و درک حقیقت شکر را متوقف بر انسانشناسی میداند. ارکان سه گانه شکر در نظر صدرالمتألهین عبارتند از: علم، شادی و عمل. عمل مقدمه رسیدن به شادی و سرور است و این شادی مقدمه علم و معرفت است. بنابرین زیربنای شکر، معرفت است و عمل، مقدمه رسیدن به آن. با توجه به این ارکان سه گانه، میتوان گفت شاکر حقیقی، همواره در حال شادی و سرور است و این حالت در عمل بصورت خیرخواهی، احسان و عطوفت با مردم ظاهر میشود. دلیل و پشتوانه این شادی و مهربانی با همه انسانها، ایمان و اعتقاد به توحید و خداباوری است. در حکمت متعالیه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بی انتهاست و بهمین دلیل ارتباط با او، عین ارتباط با منبع شادی است. بنابرین میتوان نتیجه گرفت که شکر در آثار ملاصدرا از مبانی حکمی برخوردار است؛ بطوریکه رسیدن به مرتبه اعلای شکر، جز با حکمت امکانپذیر نیست.
بررسی تحلیلی آراء مفسران فریقین در مورد آیه «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ» (انبیاء/ 23)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
267 - 290
حوزه های تخصصی:
مفسران در تفسیر برخی از آیات قرآن کریم، آراء مختلف و گاه متعارضی را ذکر کرده اند. یکی از این آیات، آیه «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ» است که از جهات مختلف، معرکه آراء است. این موارد شامل «سیاق»، «زمان تحقق»، «اعراب»، «مرجع ضمایر»، محتوای «ما» در «عَمَّا یَفْعَلُ»، «نوع سؤال»، «چرایی بازخواست نشدن» در «لا یُسْأَلُ»، و «چرایی بازخواست شدن» در «وَهُمْ یُسْأَلُونَ» می شود. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای در گردآوری مطالب، شیوه اسنادی در نقل دیدگاه ها و روش تحلیل کیفی و توصیفی محتوا در ارزیابی داده ها، به بررسی و تحلیل دیدگاه های مفسران در خصوص بخش های مختلف آیه پرداخته است. برایند این مقاله چنین شد که برخی از دیدگاه ها در جهات یادشده قابل نقد هستند و مناسب ترین تفسیر برای آیه، عدم بازخواستِ توبیخی خدای متعال به خاطر مالکیت او و بازخواست توبیخی آلهه به خاطر مملوک بودن است.
بررسی تطبیقی مراتب حکمت در منظومه فکری شنکره چاریه و عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
59-70
حوزه های تخصصی:
در منظومه فکری شنکره چاریه و عزیز الدین نسفی بحث درباره مراتب حکمت و مسائل پیرامون آن یکی از مسائل بنیادین است که بررسی تطبیقی آن میزان همانندی سلوک و تفکر سلوکی این دو حکیم را در دو سنت معنوی نشان می دهد. حکمت در منظومه فکری شنکره چاریه عبارت است از شناختی که باور نادرست را محو می سازد. در منظومه فکری شنکره، حکمت دو سطح دارد: متعالی و متعارف. حکمت متعارف مبتنی بر حواس است؛ درحالی که حکمت متعالی معرفت به «آتمن» است که نیازی به احتجاج عقلی ندارد. حکمت در منظومه فکری حکیم نسفی، حضور علم و عمل است که به دو مقوله شهودی و اکتسابی تقسیم می شود. نسفی بر این باور است که رسیدن به مقام حکمت، رسیدن به مقامی هم شأن جایگاه ربوبی است. حکمت در منظومه فکری این دو حکیم صرفاً جنبه بحثی و نظری ندارد. در منظومه فکری این دو حکیم، حکمت عملی والاتر است از حکمت بحثی و نظری. هر دو حکیم در طریق حکمت و تأملات عرفانی خود به نقد حکمت نظری و بحثی می پردازند. ازجمله اختلاف های این دو حکیم این است که تقسیم بندی شنکره از حکمت تقسیمی کاملاً دوگانه است؛ اما حکمت شهودی (کشفی) در تفکر نسفی از ماهیتی تشکیکی برخوردار است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در منظومه فکری هر دو حکیم دستیابی به مراتب متعالی حکمت، از راه سلوک عملی و ریاضت و مجاهده امکان پذیر است.
تأملی بر هویت فلسفه به مثابه حکمت در رساله الجمع بین رأیی الحکیمین فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
1 - 20
حوزه های تخصصی:
اگرچه فارابی در رساله الجمع همان موضوع مشهور موجود به ما هو موجود را برای فلسفه ذکر می کند و توضیح می دهد که دایرة شمول موضوع فلسفه همة موجودات اند و در واقع ماهیت یونانی- ارسطوئی برای فلسفه قائل می شود لکن با توجه به اوصاف و ویژگی هایی که وی در این رساله برای فلسفه بیان می کند، می توان چنین دریافت که او در این رساله برای معرفی فلسفه، مفهوم قرآنی حکمت را در نظر داشته است. به زعم ما فارابی ماهیت فلسفه را علم به موجود به ماهو موجود دانسته لکن هویتی که برای این دانش در این رساله ترسیم کرده است، چیزی شبیه به مفهوم دینی حکمت موجود در کتاب مقدس مسلمانان است و در معنایی گسترده تر الگویی که فارابی در این رساله برای هویت فلسفه در جهان اسلام ارائه می دهد ماهیتی یونانی- ارسطوئی با هویتی دینی است با اوصاف مذکور در قرآن، اوصافی همانند اتقان، عدم اختلاف، نبود خلل و سستی در احکام آن و مطابقت با متن واقع که از لسان مردان الهی بیان می شود و هدایت بخش و درخور پیروی است.
نظریه اخلاقی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۹
27-56
حوزه های تخصصی:
نظریه های اخلاقی معمولاً به سه گروه نظریه های فضیلت گرایی، نتیجه گرایی و وظیفه گرایی تقسیم می شوند. نظریات اخلاقی اغلب فیلسوفان اسلامی را می توان جزء نظریه های فضیلت گرا دانست. ملاصدرا یکی از بزرگ ترین فیلسوفان اسلامی است، که فلسفه او از جهات مختلف دارای نوآوری است، پس شایسته است که نظریه اخلاقی او به طور منسجم تحقیق و بررسی گردد. این مقاله به این مهم می پردازد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف فضیلت گرای اخلاقی، نظریه اخلاقی اش را با بحث از سعادت آغاز می کند. او بر اساس مبنای فلسفی اش، اصل وجود، شعور و ادراک وجود را سعادت می شمارد. هر موجود بر اساس مرتبه وجودی اش از سعادت متناسب برخوردار است. وی در بیانی کلی سعادت را نیل هر موجودی به کمال وجودی مختص خویش تعریف می کند که این کمال وجودی با مقتضای ذاتی او مطابق است. از نظر ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در حکمت نظری و علم به حقایق اشیا و مشاهده موجودات مجرد عقلی و ذوات نورانی و اتصال و بلکه اتحاد با عقل فعال و بالاتر از همه ادراک ذات باری تعالی و لقای اوست. اما نیل به این سعادت عقلی بدون سعادت بدنی که همانا تهذیب نفس، تطهیر باطن، کنترل قوای غضبی و شهوی توسط قوه عقلی و نیل به ملکه عدالت ممکن نیست. ملاصدرا معتقد به قاعده اعتدال ارسطویی است و همه فضایل اخلاقی را در حد وسط میان دو طرف افراط و تفریط قرار می دهد. وی مانند اغلب علمای اخلاق اسلامی معتقد به چهار فضیلت اصلی و هشت رذیلت اصلی مقابل است.
بررسی حکمت عناصر منظر در بهشت قرآنی با تاکید بر سوره مبارکه الرحمن
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ابتدا با مطالعه پیشینه عناصر اصلی باغ اسلامی مانند درخت، آب و ... در تمدنهای گذشته به حکمت این عناصر پرداخته می شود. پس از آن با مطالعه بر دیدگاه حکمت اسلامی در مورد عناصر مذکور در قرآن و نمونه های باغ اسلامی، به مفهوم حکمی بهشت نزدیک شده، سپس با جستجو در متن قرآن و توجه ویژه به سوره الرحمن، تفاسیر مربوط به این سوره مطالعه قرار می شود. می توان دریافت که حکمت عناصر باغ مانند نور و سایه، درخت و گیاهان، آب، غرفه، قصور و مانند آن را در نظم بندی محکمی که بر اساس هندسه قدسی، علم الهی و محیطی که با اشارات و ذکر خود، انسان را به سعادت رهنمون سازد دانست.
تأملاتی در باب نسبت «حکمت هنراسلامی» و «فلسفه هنر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
13 - 24
حوزه های تخصصی:
«حکمت هنر اسلامی» ترکیبی نسبتاً پر کاربرد، متداول و در عین حال مبهم است که با وجود مطالعات صورت گرفته پیرامون آن، هنوز معنای روشنی از آن در دست نیست. به دلیل وجود این ابهام در معنا، گاه «حکمت هنر اسلامی»، به رغم تمایز با «فلسفه هنر اسلامی»، معادل پنداشته می شود. از آنجا که به کارگیری این دو ترکیب به جای یکدیگر، می تواند منشأ خطا های فراوانی در پژوهش های حوزه هنر اسلامی باشد، روشن نمودن معنای دو ترکیب یاد شده و بیان نسبتشان با هم، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله که به روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته؛ تلاش شده با تحلیل و بررسی معنای حکمت به عنوان مبهم ترین جزء ترکیب یاد شده و بیان نسبت آن با فلسفه، نسبت دو ترکیب «حکمت هنر اسلامی» و «فلسفه هنر اسلامی» تا حدی روشن گردد. بنا به مطالعات صورت گرفته در مسیر تدوین این مقاله، حکمت، مفهومی گسترده تر و عمیق تر از فلسفه دارد و به لحاظ منشا و قطعیت نیز نسبت به فلسفه، افضل است. به نظر می رسد «فلسفه هنر اسلامی» علیرغم شباهت، از جهات مختلفی با «حکمت هنر اسلامی» متفاوت است و به لحاظ مبدا و منبع پیدایش و مرجع شناخت هنر اسلامی، نمی تواند با «حکمت هنر اسلامی» هم عرضی کند.
تحلیل نظر سنایی درباره رابطه عقل و شرع با تکیه بر حدیقه و قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
119 - 114
یکی از دغدغه های اصلی سنایی، وجوه تقابل و اشتراک میان عقل و شریعت است. اظهار نظرهای متنوع و گوناگون سنایی درباره عقل و شرع سبب شده است هم چنان که عده ای لقب حکیم بر وی نهاده اند، عده ای نیز او را شاعری متشرع به شمار آورند و حتی گاهی او را در زمره خردستیزان بدانند. به نظر می رسد دلیل اصلی این برداشت های متفاوت از دیدگاه سنایی نسبت به موضوع مذکور، توجه او به مراتب گوناگون عقل و شرع بوده است. پرسش اصلی این است که سنایی بیشتر چه معنایی از عقل و شرع را مدنظر داشته و تحت چه شرایطی عقل را بر شریعت یا شریعت را بر عقل ترجیح داده است. در این مقاله سعی خواهیم کرد با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، تناقض های ظاهری کلام وی را در این موضوع توجیه نماییم. به نظر می رسد سنایی نه تنها خردورزی و دین داری را در تعارض نمی دیده است و این دو را مکمل هم می دانسته است، بلکه معتقد به اتحاد عقل و شرع در مرتبه ای فراتر از صوت و حرف بوده است.
تدوین مدل مفهومی خرد براساس منابع اسلامی: تحلیل داده بنیاد(مقاله پژوهشی حوزه)
پژوهش حاضر در پی دستیابی به تدوین مدل مفهومی خرد اسلامی و بررسی میزان روایی آن به سه روش معناشناسی زبانی، روش کیفی داده بنیاد و روش توصیفی زمینه یابی بود. با تشکیل حوزه معنایی خرد در لغت و روان شناسی، 23 مفهوم اولیه مشیر به خرد در منابع اسلامی شناسایی شد. نتایج حاصل از «بررسی روایی محتوایی» در این مرحله به حذف چهار مفهوم و باقی ماندن نوزده مفهوم دیگر انجامید. در بخش «جمع آوری مستندات»، نتایج حاصل از جستجوی داده های مرتبط با مفاهیم نوزده گانه، بالغ بر 2149 داده بود که در دو مرحله ضعف کتاب و عدم ارتباط مفهومی غربال شدند. حاصل غربالگری، حذف 1039 مستند و باقی ماندن 1110 داده اسلامی و درنهایت دوازده مفهوم برای مدل پردازی بود. این مفاهیم شامل عقل، حکمت، تمییز، معرفت، علم، پردازش ذهنی، فهم، بصیرت، فراست، کیاست، فقه، فطانت و ذکاوت بودند که به شیوه نظریه کیفی داده بنیاد در چهار مرحله کدگذاری تحلیل شدند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 1276 کد باز اولیه، 344 کد باز متمرکز، 84 کد محوری و 19 مقوله هسته ای شناسایی شد. نسبت سنجی میان مقوله های هسته ای و عرضه دوباره آنها به مستندات نشان داد، خرد اسلامی از ده مؤلفه مفهومی شامل دانش، تمییز، پردازش ذهنی، مهار، اتقان در عمل، کیاست، فراست، بصیرت، فقاهت و تیزفهمی تشکیل شده است. این مؤلفه ها توسط یازده کارشناس ارزیابی و با استفاده از «شاخص روایی محتوایی(CVI)» تحلیل شد. کارشناسان روایی مؤلفه ها را نیز مطلوب ارزیابی کردند.
ایده وحدت شریعت، حکمت و شهود در تاریخ فلسفه اسلامی با تأکید بر قرون 6 تا 8 هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
موضوع این مقاله رابطه بین شریعت، حکمت و عرفان است. توجه به تاریخ و عناصر زمان و مکانِ مباحث و موضوعات علمی، نقش بنیادی در توضیح آن ها و تبیین پیامدهای مترتب بر آن ها دارد. پژوهش حاضر به دنبال رصد تاریخی این مسئله و تبیین اوج آن در قرن ششم تا نیمه اول قرن هشتم قمری در فضای فکری عالم اسلام به ویژه در حوزه عقلی و جغرافیایی آذربایجان است و همین طور در صدد ارائه مدللِ نظریه مختار (جمع و تلفیق) از بین انواع رویکردهاست که با روش کتابخانه ای سامان یافته است. یافته های تحقیق حاضر بدین قرار است: ۱. این موضوع از مباحث کهن در بیشتر نحله های فلسفه اسلامی است؛ ۲. در مورد نسبت و رابطه این مقولاتِ سه گانه با همدیگر، نظرات مختلفی ارائه شده که مقبول ترین آن ها نظریه جمع و تلفیق است؛ ۳. اولین قله طرح این جریان مربوط به حوزه عقلی آذربایجان به وسیله شیخ شهاب الدین سهروردی و خواجه نصیرالدین طوسی و پیروان آن ها در قرون ششم تا هشتم قمری است.؛ 4. این زمینه سازی متفکران در قرون ششم تا هشتم، طرح کامل ایده جمع و تلفیق را در فلسفه صدرایی مهیا ساخت. شماره ی مقاله: ۱۶
بررسی تطبیقی شعر وراق هروی و سعدی با محوریت نوع تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
1 - 22
محمود وراق هروی و سعدی شیرازی دو تن از شاعرانی هستند که در دیوان های شعری خویش به حکمت، پند و اندرز توجّه خاصی داشته اند. تأثیرپذیری از فرهنگ اسلامی و آموزه های دینی به ویژه قرآن و نهج البلاغه در کنار تجارب زندگی شخصی از جمله منابع حکمت در شعر آن ها محسوب می شود. سادگی و وضوح واژه ها و عبارات، آزادی نسبی از اصطلاحات مهجور و نامفهوم، خروج از فرهنگ لغوی قدیم و استفاده از فرهنگ لغوی عصر خویش، بهره گرفتن از ضرب المثل ها متناسب با نیاز عصر و ذوق و سلیقه مردم و عوام پسند بودن آن از ویژگی های ادبیّات حکمی این دو شاعر فرزانه محسوب می شود. پژوهش حاضر بر آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی به بررسی وجوه اشتراک در ادبیّات تعلیمی و حکمی دو شاعر بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو شاعر در قالب ابیات و انواع ادبی گوناگون، مکارم اخلاق از جمله کار و تلاش، صبر، جود و بخشش، ظلم ستیزی و ... را به مخاطبان شان توصیه کرده و آنها را از صفات نکوهیده از جمله طمع، بخل و حسد و ...برحذر داشته اند. پرداختن به اصول اخلاقی و تعلیمی در شعر این دو شاعر گاه به حدی نزدیک است که گویی این شعار از تفکّر یک انسان برآمده اند؛ برای نمونه وراق در دو بیت مال و ثروت را وسیله ای برای حفظ و افزودن بزرگواری انسان می داند و سعدی نیز در یک بیت دقیقاً همین نکته را گوشزد می کند.
خلق شخصیت فرهاد بر اساس موازین رئالیسم سوسیالیستی در نمایش نامه «شیرین و فرهاد» ناظم حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۶
213 - 235
زندگی و هنر فرهاد، این عاشق ناکام داستان خسرو و شیرین همواره از آن ظرفیت برخوردار بوده است که در ادبیات فارسی و زبان های دیگر مورد تأویل و بازخوانی های متفاوت و گاه متضاد با روحِ اصلی داستان قرار گیرد. حضور مستمرّ فرهاد تنها به ساحت شعر محدود نمانده و به عرصه نمایش نیز کشیده شده است. ناظم حکمت نمایش نامه شیرین و فرهاد را با نیم نگاهی به منظومه نظامی و شاید از روی افسانه ای محلی و براساس موازین رئالیسم سوسیالیستی تألیف کرده است. ما در این مقاله که با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده، ابتدا انگاره های کلان مارکسیستی را که در تکوین این نمایش نامه تأثیرگذار بوده است، برشمرده ایم. مخالفت با نهاد سلطنت، طرفداری از مردم فرودست، تأکید بر عشق عمومی در مقابل عشق خصوصی و قهرمان سازی از مردمِ عادی پاره ای از این آراء است. سپس این بحث را پی گرفته ایم که شخصیت فرهاد چه مشخصاتی دارد که حکمت به سراغ این قصه رفته است. شخصیت مبارز و انقلابی فرهاد و نیز چهره مبهم و رازآلودِ وی در افسانه ها به همراه جثه عظیم و پهلوانانه اش از او فردی مستعدّ برای پرداختی سوسیالیستی ساخته است. از طرف دیگر، فرهاد در ادبیات ترکی سیمایی درخشان دارد. تُرکان این تیپ را از ادبیات فارسی گرفته و به اشکال گوناگون پرورش داده اند. نفوذ فرهاد در ادبیات عامیانه، دارا بودن ساخت مایه های نمایشی و برخورداری از پایانی امیدبخش هم از جمله عواملی است که احتمالاً حکمت را به بازنویسی و تبدیل این داستان به نمایش نامه علاقه مند کرده است.