مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
الزام اخلاقی
حوزه های تخصصی:
الزامات اخلاقی در جایی به کار میرود که افعال اختیاری ما موضوع احکام اخلاقی هستند. مفاهیم الزامی یا به عبارتی «بایدها و نبایدها»، از نظر آیت الله مصباح جزء مفاهیم فلسفی بوده و بیانگر رابطة واقعی و ضروری بین فعل اختیاری انسان و نتایج مترتب بر آن میباشند، نه فاعل و فعل، و این ضرورت از نوع ضرورت بالقیاس الی الغیر است.
نتیجة مهم این نظریه این است که تمام قضایای اخلاقی ناظر به واقعیات اند، حتی بایدها و نبایدها، و مفهوم اعتباری ضرورت نیز منشأ خارجی داشته و حاکی از واقعیت نفس الامری است، ازاین رو از نظر ایشان مغالطه «هست- باید» در احکام اخلاقی رخت برمیبندد و بر این اساس، بایدها و نباید ها در واقع ریشه دارند و ابتنای قضایای ارزشی بر قضایای ناظر به واقع و حقیقی، ممکن است.
تحلیل مفهوم، مفاد و ماهیت توجیهی الزام سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«الزام سیاسی» مفهومی است مرکب از واژه های «الزام» که با تکلیف، بایستی و وظیفه پیوند دارد و با اصطلاحاتی چون مشروعیت و اقتدار هم مرز است و «سیاسی»، که ناظر به قلمرو الزام یا بایستی است و با حوزه هایی چون اخلاق و دین مرز مشترک دارد. ماهیت این گونه الزامات در نگاه اولی متفاوت از انواع الزامات اخلاقی، اجتماعی، دینی، اقتصادی و... است، اما ضرورت توجیه اخلاقی الزام، در بحث الزام سیاسی ناگزیر آن را با مباحث اخلاق مرتبط می سازد. با این همه، در باب مفهوم، مفاد و ماهیت الزام سیاسی و نسبت آن با الزامات اخلاقی و نیز نسبت آن با هست ها، از جمله با هستی افعال ارادی بحث های فراوانی صورت گرفته است.
این مقاله بر آن است تا با نشان دادن تمایز مفهومی واژه های همپیوند، به مفاد اصلی الزام سیاسی راه یابد و سپس، ماهیت توجیهی الزام سیاسی را از سه منظر اختیارگرایی، وظیفه گرایی و غایت گرایی پی گیرد.
نظریه امر الهی اصلاح شده با تقریر رابرت آدامز(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریة امر الهی از نظریه های معروف فلسفة اخلاق است. این نظریه از دیرباز هجمة انتقادهای پرشماری بوده است. رابرت آدامز به دفاع از این نظریه پرداخته و تقریر جدیدی از آن عرضه کرده است. در حالی که روش مدافعان نظریة امر الهی سنتی روشی متافیزیکی است، روش آدامز در دفاع از آن روش سمانتیکی است. آدامز، برخلاف نظریة امر الهی سنتی، معتقد است که مفاهیم اخلاقی واقعیت عینی دارند. ازاین رو به امر الهی وابسته نیستند؛ اما الزامات اخلاقی وابسته به اوامر الهی اند. دلیل وی برای اثبات این مطلب، این همانی الزامات اخلاقی با اوامر الهی است. از دیدگاه این مقاله مهم ترین اشکال نظریة آدامز این است که با وجود پذیرفتن واقعیات عینی مفاهیم اخلاقی، الزامات اخلاقی را از آنها استنتاج شدنی نمی داند.
معناشناسی «الزام اخلاقی» با تفسیری نو از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرااخلاق علمی است که به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می پردازد و معناشناسی مفاهیم اخلاقی، از مباحث این دانش به شمار می رود. مهم ترین بخش در تحلیل مفاهیم اخلاقی، مفاهیمی هستند که محمول جمله های اخلاقی قرار می گیرند و شامل مفاهیم ارزشی مانند «خوب» و «بد» و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه» هستند. این تحقیق با تفکیک حیث معناشناختی از هستی شناختی مفهوم «الزام اخلاقی»، تفسیری نو از دیدگاه علامه درباره معناشناسی «الزام اخلاقی» ارائه کرده و درصدد است تا اثبات کند علامه معنای «الزام اخلاقی» را «ضرورت بالغیر» می داند؛ زیرا ایشان نظریه اعتباریات را براساس «مجاز سکاکی» پایه ریزی می کند که معنای لفظ در این گونه مجازها با معنای حقیقی تمایزی ندارد؛ بلکه مصداق مجازی غیر از مصداق حقیقی خواهد بود؛ بنابراین معنای «باید» در استعمال حقیقی و اعتباری تفاوتی نخواهد داشت و با توجه به اینکه معنای «باید حقیقی» از منظر ایشان «ضرورت بالغیر» است، معنای «باید اعتباری» نیز «ضرورت بالغیر» خواهد بود.
بررسی دیدگاه استاد لاریجانی در معناشناسی و هستی شناسیِ الزام اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فرااخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد؛ فرااخلاق چهار مبحث ذیل را دربرمی گیرد: معناشناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مباحث منطقی. مهم ترین بخش در معناشناسی اخلاق و تحلیل مفاهیم اخلاقی مفاهیمی هستند که در محمول جمله های اخلاقی به کار می روند و مفاهیم ارزشی و الزامی را دربرمی گیرند. مفاهیم ارزشی مانند «خوب» و «بد» است و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه». هستی شناسی اخلاق از وجود و نحوه وجود مفاهیم و جمله های اخلاقی بحث می کند. درباره «الزام اخلاقی» مقاله های زیادی نگاشته شده است، ولی این تحقیق با تفکیک حیث معناشناسی از هستی شناسی مفهوم «الزام اخلاقی» دیدگاه استاد لاریجانی را بررسی می کند. ایشان با تفکیک مباحث معناشناسانه از هستی شناسانه «الزام اخلاقی» قدم مؤثری در تبیین مباحث فرااخلاقی برداشته است. نظریه ایشان در «الزام اخلاقی» شبیه نظریه جورج ادوارد مور در «خوب اخلاقی» است. بنابراین، ایشان در معناشناسی شهودگرا و در هستی شناسی واقع گرا به حساب می آید. اما مشکل این نظریه ادعایی بودن آن و ارائه نکردن دلیل معتبر است. تنها دلیل ایشان ارجاع به وجدان است ولی مخالف این نظریه نیز می تواند به وجدان تمسک جوید
نظریه اصلاح شده امر الهی: دیدگاه آدامز در باب رابطه امر الهی و الزام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابرت مری هیو آدامز کوشش می کند با ارائه تقریری جدید از نظریه امر الهی از آن دفاع کند. وی بیان می کند که نه خوبی اخلاقی بلکه فقط الزام اخلاقی را می توان از طریق امر الهی توضیح داد. وی ابتدا با روش معناشناختی تحلیلی از معنای الزام اخلاقی به دست می دهد، سپس می کوشد با تعیین بهترین نامزدی که می تواند نقش معناشناختی الزام را ایفا کند ماهیت الزام اخلاقی را دریابد. از نظر آدامز مهم ترین نقشی که از تحلیل معنایی الزام اخلاقی به دست می آید ویژگی میان فردی آن است. اوامر خداوند به سبب ویژگی هایی نظیر گناهکاری فرد در صورت نقض آنها و نیز عینیت آن اوامر بهترین نامزدی است که می تواند این نقش را به خوبی ایفا کند. وی با الهام از نظریه کریپکی پاتنم بیان می کند رابطه میان امر خداوند و درستی/نادرستی عمل شبیه رابطه آب و H 2O است. بنابراین نادرستی اخلاقی با مخالفت با اوامر خداوند خیرخواه و مهربان اینهمان است و به همین دلیل دارای ضرورت متافیزیکی است. برای دفاع از رأی آدامز شایسته است «دیگری» بر گفتگوی فرد با خویشتن نیز دلالت کند و مراد از دیگری فقط فرد دیگر نباشد: دیگری خود فرد را نیز در بر می گیرد.
اسلوب های قرآن در بیان هنجارهای اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف نزول قرآن، تربیت اخلاقی است و پیش نیاز تربیت اخلاقی، شناخت هنجارهای اخلاقی است. در قرآن هنجارهای اخلاقی با اسلوب های متنوعی بیان شده است. تنوع بیان هنجارها از راهبردهای مهم تربیت اخلاقی است. در نُه آیه از قرآن به این راهبرد تربیتی و فلسفه آن اشاره شده است. خاستگاه تنوع اسلوب بیان قرآن، برخی مبانی الهیاتی مانند «علم، رحمت، قدرت، حکمت، لطف»، و برخی مبانی انسان شناختی مانند «تعقل، آزادی تکوینی، تفاوت های فردی، آگاهی فطری، کرامت، تربیت پذیری، میل به زیبایی، تنوع طلبی، ضعف، محدودیت، شتاب و غرور»، و برخی مبانی زبان شناختی مانند اعجاز بیانی هستند. برخی از اسلوب های قرآنی عبارت اند از «تنوع مفاهیم عام اخلاقی، اتکا بر وجدان اخلاقی، تأکید بر رضایت و خشم خدا، تأکید بر عنصر ایمان، تشویق مؤمنان به پیروی از اخلاق الهی و تهییج عواطف انسانی و دینی، بازگویی پیامد رفتارهای اخلاقی، تکریم انسان و تلطیف در بیان الزمات اخلاقی».
ارائه و تحلیل مدل اخلاقی اسلام در ورود به حریم خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با توجه به مستندات حمایت از حریم خصوصی در آموزه های اسلامی و نیز موارد مجاز ورود به آن، مدل اخلاقی اسلام در ورود به حریم خصوصی، استنباط و طراحی شده است؛ این مدل در بردارنده هفت مولفه است که عبارتند از: 1. پاسداشت حق حریم خصوصی و خلوت افراد به عنوان یک ارزش، 2. تأکید بر پاسداشت حریم خصوصی به عنوان اصل اولیه و استثناء بودن موارد نقض، 3. بر شمردن مواردِ مجازِ ورود به حریم خصوصی بصورت شفاف و محدود، 4. تأکید بر عنصر مصلحت در موارد ورود به حریم خصوصی، 5. بی طرف نبودن و حمایت از ارزش های اسلامی در حوزه خصوصی با تأکید بر انگیزه درونی، 6. الزام به خصوصی نگه داشتن خلوت و حریم خصوصی توسط خود فرد، 7. اعلام حمایت از نظام ارزشی، با الزام قانونی حداقلی در حوزه خصوصی. این پژوهش در استنباطِ دیدگاه و مدل اخلاقی اسلام، از روش اجتهادی و در تحلیل آن از روش عقلی و تحلیلی بهره برده است.
تحلیل و توجیه اعمال فراوظیفه در فلسفه ی اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۷
131 - 152
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اخلاقی که امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته و پرسش ها و چالش های جذابی در فلسفه ی اخلاق به وجود آورده، بحث اعمال فراوظیفه است. اعمالی که به واسطه ی ویژگی های خاص خود، به ظاهر در هیچ یک از تقسیم بندی های سنتی فعل اخلاقی یعنی ضروری، جایز و ممنوع نمی گنجند. مفهوم فراوظیفه در اصل، ریشه در سنت های دینی و اخلاقی و رویکردهای فضیلت محور دارد که فرد را به تعالی معنوی ازطریق هدف گیری قله های اخلاقی دعوت می کنند. این مقاله درصدد پاسخگویی به سه پرسش مهم در باب این اعمال است. در ابتدا، ضمن اشاره به پیشینه و زمینه های ظهور مفهوم اعمال فراوظیفه، ماهیت و چگونگی تعریف این اعمال را بررسی خواهیم کرد. سپس مهم ترین دیدگاه ها را درباره ی اینکه آیا اساساً چنین اعمالی وجود دارند یا خیر، مرور و ادله ی موافقان و مخالفان فراوظیفه را نقد می کنیم. سرانجام می کوشیم ضمن تبیین معضلی مشهور به پارادوکس فراوظیفه، راهکارهایی برای توجیه آن ارائه دهیم.
تبیین و بررسی نظریه ضرورتِ بالقیاسِ بالغیر در معناشناسی «الزام اخلاقی»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معناشناسی مفاهیم اخلاقی، یکی از مباحث فرااخلاق به شمار می رود. مفاهیم اخلاقی، اعم از ارزشی و الزامی، مفاهیمی هستند که در محمول جمله های اخلاقی به کار می روند. مفاهیم ارزشی، مانند «خوب» و «بد» است و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه». درباره معنای «الزام اخلاقی»، مقاله های بسیاری منتشر شده است، ولی این تحقیق درصدد است نظریه بالقیاسِ بالغیر را تبیین و بررسی نماید. این نظریه، برای تکمیل نظریه ضرورت بالقیاس الی الغیر مطرح شده است. بر اساس پژوهش انجام شده، نظریه بالقیاسِ بالغیر، با اشکالاتی نظیر جامع افراد نبودن، به تسلسل محال منجر شدن و خلط جایگاه بحث مواجه بوده که مانع از پذیرش آن به عنوان نظریه ای قابل دفاع است. افزودن بر این، نظریة ضرورت بالقیاس الی الغیر، عاری از نقصی است که دیدگاه ضرورت بالقیاس بالغیر مدعی رفع آن است. این پژوهش، به شیوه اسنادی و به روش تحلیلی- فلسفی صورت گرفته است.
تأمّلی در حقیقت جملات اخلاقی؛ دیدگاه آیه الله مصباح یزدی و نقد آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آیه الله مصباح یزدی حقیقت جمله های اخلاقی را حقیقت اخباری محض می داند که از روابط علّی و معلولی میان فعل و نتیجه حکایت دارند. از نظر ایشان، مطلوبیت و انگیزش موجود در اخلاق، در مفاد حقیقی جملات اخلاقی راهی ندارد و فقط به دلالت التزامی، ضمیمه اخلاق گردیده است. ریشه این انگیزشِ ضمیمه ای نیز میل و علاقه هر فرد به ذات و کمال خود است. این منسلخ شدن اخلاق از بُعد انگیزشی و توصیه ای و سوق دادن آن به رابطه فعل و نتیجه، یکی از محورهای انتقاد به این نظریه بوده است. برخی از طرفداران نظریه استاد مصباح در مقام دفاع از آن، کوشیده اند بُعد انگیزشی را در ماهیت اخلاق داخل کنند و اخلاق را در حالی که در رابطه فعل و نتیجه ریشه دارد، ناظر به رابطه میان فاعل و فعل هم بدانند و بر این اساس، حیثیتی انگیزشی و انشائی نیز به اخلاق بدهند؛ اما این دفاعیه اوّلاً بدان دلیل که محدوده خود را باید و نباید اخلاقی قرار می دهد و پیشنهادی برای خوب و بد اخلاقی ارائه نمی دهد، دفاعیه ای کامل نیست و ثانیاً بدان دلیل که برای اخلاق بُعد انگیزشی و ارزشیِ مستقل از میل و خواسته نفس را می پذیرد، نمی تواند به منزله دفاعیه تلقی شود و با نظریه استاد مصباح، تمایزی اساسی پیدا می کند.
جلوه مفاهیمِ الزامِ اخلاقی در اسلوب های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اخلاقی در فلسفه اخلاق، به مفاهیم ارزشی و مفاهیم الزامی تقسیم می شوند. مراد از مفاهیم الزامِ اخلاقی در این تحقیق، مفهوم « باید » و مفهوم « نباید » اخلاقی می باشد. این پژوهش در صدد است تا با روش توصیفی تحلیلی، مشخص نماید، چگونه و با چه اسلوبی می توان این دو مفهوم اخلاقی را از میان آیات قرآن استنباط و استخراج کرد. از آنجا که مفاهیم الزام اخلاقی پرکاربردترین مفاهیم اخلاقی در قرآن است و از سوی دیگر، بدون شناخت اسلوب هایِ بیانِ مفاهیم اخلاقی، شناخت و بهره مندی از آموزه های اخلاقی قرآن به شیوه علمی میسور نیست و از سوی سوم، با توجه به کمبود پژوهش هایِ ناظر به روش، ضروری است این مفاهیم بررسی شوند. در این کوشش، نشان داده شد، بایدهای اخلاقی قرآن را با چهار اسلوبِ « اوامر و طلب ها » ، « تکالیف و مسئولیت ها » ، « توصیه ها و سفارش ها » و « تشویق ها و ترغیب ها » و نبایدهای اخلاقی قرآن را نیز با چهار شیوه « نواهی و منع ها » ، « تهدیدها و هشدارها » ، « توبیخ ها و سرزنش ها » ، و « اظهار تعجب ها و اظهار پشیمانی ها » می توان به دست آورد.
رابطه حقوق و اخلاق از منظر آیت الله مهدوی کنی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رابطه بین حقوق و اخلاق از دیرباز محل مناقشه اندیشمندان هر دو عرصه بوده است. صاحب نظرانِ این عرصه برخی قائل به جدایی میان این دو و برخی معتقد به اتحاد و یا ارتباط حداکثری بین قواعد حقوقی و دستورات اخلاقی هستند. اما صاحب نظری مانند آیت الله مهدوی کنی به دنبال تبیین مطلب به گونه ای متفاوت از آنچه انجام شده است. مقاله حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که حقوق و اخلاق در نگاه آیت الله مهدوی کنی چه نوع ارتباطی با یکدیگر دارند؟ ایشان بر پایه حدیث «انّما العلم ثلاثه؛ آیه محکمه، او فریضه عادله او سنّه قائمه، و ما خلاهنّ فهو فضلٌ» اعتقادات و رأس آن (توحید) را سنگ زیرین دانسته و مابعد آن را از لحاظ رتبی متأخر می شمارد. از نظر ایشان، قواعد اخلاقی سایه بر سر فقه و قوانین موضوعه منبعث از آن انداخته و فقه و حقوقِ موضوعه برخاسته از فقه، رقیقه ای از اخلاق و پیش از آن اعتقادات است.
نقد تکیه جزئی گرایی اخلاقی بر دلیل های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
429 - 444
حوزه های تخصصی:
جزئی گرایی اخلاقی، گرایشی است در فلسفه اخلاق معاصر که بر اساس مبانی فرااخلاقی، با محوریت اصل ها در اخلاق و در نظریه های اصل مند اخلاق مخالفت می ورزد و آن را مخل فکر و تشخیص اخلاقی می داند. چالش جزئی گرا در مقابل اصل مندی در اخلاق مهم است و به همین دلیل جا دارد که نقص های جزئی گرایی شناسایی شود تا مقدمه رفع آن ها شود. مقاله حاضر به آن دسته از نقص های جزئی گرایی اخلاقی می پردازد که منشأشان تکیه جزئی گرایان بر دلیل هاست. دلیل در بحث های هستی شناختی اخلاق، یک جنبه موقعیت است که لَهِ و یا علیهِ، عمل است. اولاً تکیه جزئی گرا بر دلیل های اخلاقی برای اثبات جزئی گرایی اخلاقی سودمند نیست، زیرا قابل جمع بودن کل گرایی با عام گرایی و قابل جمع بودن اتم گرایی با جزئی گرایی، نشان می دهد نزاع درباره نقش ها و ماهیت اصل های اخلاقی (نزاع جزئی گرایی عام گرایی)، با استفاده از بحث اتم گرایی و کل گرایی در نظریه دلیل ها قابل حل نیست. ثانیاً این تکیه، برای جزئی گرایی نه تنها سودمند نیست بلکه زیانمند است به این معنی که خلل هایی در آن ایجاد می کند. زیرا (الف) تصور اخلاق صرفاً در چارچوب دلیل های اخلاقی، در بهترین حالت تصوری ناقص از الزام اخلاقی و بنابراین از اخلاق به بار می آورد؛ و (ب) تصور محدود از اصل های اخلاقی در چارچوب دلیل های عام، مانع شمول جزئی گرایی بر همه نظریه های اصل محور اخلاق، یا دست کم مهمترین نظریه ها، می شود. امر مطلق به عنوان یک نمونه بسیار مهم نشان می دهد قلمرو اصل های اخلاقی گسترده تر از قلمرو دلیل های اخلاقی است.
پدیدارشناسی تجربۀ گردشگران اماکن مذهبی (مورد مطالعه: اماکن زیارتی شهرستان هرسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۰
34 - 55
حوزه های تخصصی:
تلاش این جستار تأملی پدیدارشناختی در تجربه های افرادی است که به قصد زیارت بارگاه امام زاده مهدی و امام زاده باقر به شهرستان هرسین در استان کرمانشاه سفر می کنند. تأمل در کم و کیف سفر این زائران مبین آن است که آنها سفرشان را ذیل وجه خاصی از گردشگری مذهبی معنا و دسته بندی می کنند. در این تحقیق، ضمن اتکاء بر مفاهیم و ادبیات گردشگری مذهبی، خاصه بر نظریه ابعاد دینداریِ گلارک و استارک، کوشش شده است تا سویه های معناساز، تمهیدات موجه ساز و آثار عملی تجربه سفرهای زیارتی تفسیر شود. برای این تفسیر به رویکرد پدیدارشناختی تکیه شده است. محققان ضمن حضور در این دو بارگاه به مشاهده مستقیم مناسک، آداب، قواعد و شعایر حاکم بر عمل زیارتِ زائران پرداخته اند و برای درک ژرف نگرانه رفتارها و تجربه های زیارتیِ آنها با تعدادی از آنها به شیوه ای هدفمند و با ملاک اشباع نظری مصاحبه عمیق کرده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از نگاه زائران، زیارت در بُعد عملی به معنای مشارکت در برخی مناسک فردی و جمعی است؛ در بُعد معرفتی به افزایش آگاهی مذهبیِ آنها (مثلاً دانستن شجره طیبه امام زاده) می انجامد؛ در بُعد اعتقادی، مسیر توسل آنها به «شفیع» و دستیابی شان به نعمات دنیوی و پاداش های اخروی را هموار می کند؛ در بُعد تجربی، تسلی، تسکین و آرامشِ قلب همراه با حسی از خضوع و خشوع را برای شان به ارمغان می آورد؛ و در بُعد پیامدی، نوعی الزام اخلاقی و پایبندی اجتماعی را در زندگی آنها ایجاد می کند. زائران به عنوان افرادی که از مبداء های گوناگون به قصد رسیدن به مقصد خاص و مقدسی دست به مسافرت می زنند کل این مسیر را به میانجی مضامین و ایماژهای استعلایی معنا و تجربه می کنند.
الزامات و موانع اخلاقی جهاد تبیین در اندیشه مقام معظم رهبری با تکیه بر نقش روحانیت(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵ (پیاپی ۶۸)
103 - 128
حوزه های تخصصی:
جهاد، عرصه های گوناگونی دارد و جهاد تبیین مهم ترین عرصه آن است. جهاد تبیین، نوعی مقابله با جریان تحریف محسوب می شود و ازاین رو، نیازمند کنشگری اجتماعی همه اقشار جامعه است. البته روحانیون، جایگاه مهم تری در این عرصه دارند؛ زیرا جهاد تبیین از یک سو، نوعی روشنگری است و با فعالیت مبلغان سنخیت بسیاری دارد و از سوی دیگر، روحانیون ارتباط گسترده تری با عموم مردم دارند و از اقتدار اجتماعی بیشتری برخوردارند. جهاد در عرصه تبیین مانند هر عرصه ای با موانع و آسیب های اخلاقی روبه رو است؛ از جمله غلبه هوای نفس و ترس از آبرو، مصلحت اندیشی، نبود درک صحیح از تفاوت میان انتقاد و بی اخلاقی، فتنه انگیزی دشمنان، بدبینی و ناامیدی مردم. الزام مجاهد به کسب فضایل اخلاقی متناسب برای مواجهه با هریک از این موانع، راهکار مقابله با آسیب های اخلاقی پیش روی این حوزه است. در نوشتار حاضر که از نوع تحلیلی توصیفی است و با روش اسنادی کتابخانه ای صورت گرفته است، اخلاص، توکل، شجاعت، بصیرت و انصاف، حسن خلق، اتقان در سخن، صدق و راست گویی و صبر و استقامت از الزامات اخلاقی جهاد تبیین شمرده شده است.
بررسی تطبیقی مداخله ناظران در حقوق ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
71 - 100
حوزه های تخصصی:
کمک به افراد در معرض خطر یکی از مهم ترین هنجارهای اخلاقی محسوب می شود که به عنوان یک عامل حیاتی برای حفظ و تقویّت همبستگی در جوامع، همواره مورد تأکید قرار گرفته است. امّا از آنجا که صرف وجود یک وظیفه اخلاقی نمی تواند الزامی برای افراد جهت اقدام به رفتارهای نوع دوستانه باشد، لازم است سیاستگذاران جنایی به منظور گسترش این فرهنگ و ترغیب افراد به انجام رفتارهای مقبول اجتماعی، حمایت کیفری لازم از این قاعده اخلاقی را در قالب قوانین جزائی به عمل آورند تا از این رهگذر، گامی مهم جهت تأمین منافع و امنیّت اجتماعی بردارند. در راستای این اهداف، قانونگذار جمهوری اسلامی ایران، عدم مداخله افراد در وضعیّت های اضطراری را در گستره قوانین کیفری جرم انگاری نموده و بر این ارزش اخلاقی تأکید کرده است. این در حالی ست که در سیستم حقوقی آمریکا به استثناء چند ایالت، به علّت غلبه ارزش های فردگرایانه بر ارزش های اجتماعی و اخلاقی، وظیفه قانونی عام برای کمک به افراد در معرض خطر پیش بینی نشده و سیاستگذاران جنایی تنها در صورت وجود وظیفه خاص و اثبات رابطه سببیّت، ناظر خاص را مستحقّ مجازات می دانند.
تاملی بر دیدگاه رابرت آدامز در باب الزام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
رابرت آدامز فیلسوف مشهور مسیحی در کتاب خوبی های محدود و نامحدود از نسخه ضعیفی از نظریه فرمان الهی دفاع می کند. مطابق دیدگاه آدامز ماهیت الزام اخلاقی این همان با فرمان داده شدن توسط خداوند است. استدلال وی برای این دیدگاه شامل دو مرحله است. در مرحله اول او تلاش می کند نشان دهد که مفهموم الزام اخلاقی در ذات خود یک مفهوم اجتماعی است. یعنی الزام اخلاقی قوام یافته از مفاهیم اجتماعی مانند درخواست یا دستور یک شخص یا هویت ثالث مثل جامعه اخلاقی است. در مرحله دوم او ادعا می کند که این هویت ثالث کسی جز خدا نمی تواند باشد. من در این مقاله به نقد مرحله اول استدلال آدامز خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که دلایلی که او برای ماهیت اجتماعی داشتن مفهوم الزام اخلاقی ارایه می کند ناتمام هستند.
امر الهی و الزام های اخلاقی: بررسی و نقد رابطه دین و اخلاق از نگاه ریچارد سوئین برن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶
119 - 143
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد ریچارد سوئین برن - فیلسوف دین معاصر - بر این باور است که فرمان های الهی بی ارتباط با مسائل اخلاقی نیستند؛ از آنجا که خداوند بزرگ ترین مُنعم ماست، اگر کاری از ما بخواهد ، انجام آن وظیفه ما خواهد بود، اما روشن است که او نمی تواند هیچ گاه سبب شود تا کاری که وظیفه ما نیست ، وظیفه ما گردد.او، در واقع، خداوند را منشاء تکالیف اخلاقی دانسته و البته، با تفکیک میان احکام اخلاقیِ ضروری و احکام اخلاقیِ امکانی، بر این باور است که خداوند نمی تواند در احکام اخلاقیِ ضروری تغییری ایجاد کند؛ حتی اگر بخواهد ، اما در مورد حقایق اخلاقی امکانی ، خداوند با قدرت مطلق که برای ایجاد هر یک از جهان های ممکن دارد، می تواند به اختیارِ خودْ جهانی را برگزیند که در آن حقایقِ اخلاقیِ امکانی متفاوت با جهان دیگر باشد . البته، سوئین برن، نتوانسته به این پرسش که چه نسبتی بین قدرت مطلق خدا و احکام اخلاقی امکانی وجود دارد ، به خوبی پاسخ دهد و تنها در صدد حل تعارض بر آمده از الزامات احکام ضروری اخلاقی برآمده است. دلیل او برای ایجاد الزام اخلاقی از آن جهت که ما موظف هستیم از فرامین خداوند اطاعت کنیم، چون خدا مُنعم ماست ، هم قانع کننده نیست و او - در خوشبینانه ترین حالت - می تواند ادعا کند که «وجوب شکر مُنعم» می تواند انگیزش لازم برای اطاعت از فرامین خداوند و یا تبعیت و اطاعت از الزامات اخلاقی را فراهم آورد.
واقع گرایی اخلاقی از منظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
30 - 47
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی1 از بنیان گذاران فلسفه های مضاف در حوزه اندیشه اسلامی است. فلسفه اخلاق یکی از فلسفه های مضاف است که ایشان در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، تفسیر المیزان و رسائل خود مسائل مربوط به آن را تحت عنوان اعتباریات بحث کرده است. ظاهر دیدگاه های علامه در باب احکام اخلاقی غیر واقع گرایانه است. اما دقت در زوایای اندیشه ایشان روشن می سازد که وی واقع گرا بوده و علی رغم اعتباری دانستن الزامات و حسن و قبح اخلاقی، آنها را مبتنی بر واقعیت تلقی کرده است. به همین دلیل، ایشان را باید جزء واقع گرایان تلقی کنیم. از نظر علامه، حسن و قبح براساس الزام اخلاقی اعتبار می شود و الزام اخلاقی براساس درک لزوم واقعی میان فعل و غایت اعتبار می گردد. غایت اخلاق سعادت است و قصد به دست آوردن سعادت تابع سلیقه و قرارداد و امر و نهی نیست. لذا مطلوبیت آن واقعی است و چون به دست آوردن غایت بدون انجام فعل ممکن نیست، انسان ناگزیر می شود میان خود و افعالی که برای غایت لازمند، ضرورتی را اعتبار کند که آن را الزام اخ لاقی می نامیم. به این ترتیب، اعتباریت الزامات اخلاقی مبتنی بر مطلوبیت واقعی غایت اخ لاق و لزوم واقعی میان فعل و آن غایت است. واقعی بودن مبنای اعتبار حسن و قبح نیز به همین شکل تبیین می شود.