مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
تأویل
منبع:
مبانی فقهی حقوق اسلامی (پژوهشنامه فقه و حقوق اسلامی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
67 - 84
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به موقعیت های فهم حقوقی از منظر صفت های هرمنوتیکی و فهمِ فهم ابهامزا در متون حقوقی پرداخته است. نقش سنت، عرف، نظام نظارت مدنی، حقوقی و انتقادی در بازگشایی رمز از متون حقوقی پس از انقلاب دکارتی مورد بررسی قرار میگیرد. هرمنوتیک حقوقی تفسیری برای بدست آوردن آزادی است. منظور از آزادی تفسیر مقهور شدهی سلطهی سنت های حقوقی متافیزیکی و تحلیل موقعیت، در افق نگاه مدرن و پاسخگویی به همهی زوایای نیازهای بشر، به سوی آزادی و عدالت است. قبل از پرداختن به هرمنوتیک حقوقی نخست به معنای چیستی و قلمروی هرمنوتیک پرداخته می شود.
مقصود از قول صحابه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مبانی فقهی حقوق اسلامی (پژوهشنامه فقه و حقوق اسلامی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
73 - 95
حوزه های تخصصی:
قول صحابه ی پیامبر(ص) از ادلّه ی احکام در علم اصول فقه عامّه مطرح و در حجیت آن دو دیدگاه حجیت و عدم حجیت وجود دارد. نظریه ی شیعه با قول عدم حجیت سازگار است. پیرامون موضوع «قول صحابی» همواره ابهاماتی وجود داشته است. مفهوم قول صحابی، تفاوت آن با موارد مشابه و مایز آن با آن چه در علم حدیث مطرح است، محل اختلاف و اتفاق آن نزد اصولیین به روشنی تبیین نگشته است. مشخص شدن موضوع و حدود آن نیازی ضروری می باشد؛ زیرا حکم صحیح مبتنی بر فهم صحیح از موضوع است. فهم ناقص یا ناصحیح از قول، اجتهاد و تأویل صحابه موجب شده تا مغالطه هایی صورت گیرد یا در کتب فقهی، احکام ناسازگار با روح و واقع شریعت مشاهده شود و مباحث اصولی و فقهی از مسیر علمی خود خارج گردد.
اصول معنا شناختی تأویل در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجودشناسی به ویژه نظریه وجودشناختی زبان و معنا از نظر صدرالمتألهین بر منطق تأویل او مؤثر است و در مواردی مصحح آن به شمار می رود. در منظر صدرا، همه چیز و حتی زبان و حروف، دارای حقایق برتر و ملکوتی هستند و زبان، در حقیقت والای خود، امری عینی و نحوه ای از وجود است. این ارتباط تا آنجایی است که وجودشناسی و معرفت شناسی به هم پیوند می خورند و عالم هستی نیز، از منظری عین کلام تلقی می شود. صدرالمتألهین از طرفی به زبان نگاه وجودی دارد و از طرفی عالم را متناظر با کلام و زبان می داند. انسان با تفسیر و بیان معنای عالم، آن را توسعه و تفصیل می دهد، و معانی تأویلی را کشف می کند. معنی در فلسفه صدرا، در عین آن که امری مشترک است و قابلیت همگانی شدن دارد، دارای لایه های مختلفی است که همه به یک حقیقت متعالی می رسند. فهم از معنی نیز دارای مراتب است و عمیق ترین مرتبه فهم، فهم حضوری است. در معنی و فهم، مراتب مادون اشارات و معداتی برای مراتب مافوق که همان تأویلند، محسوب می شوند. در این مقاله اصول معناشناختی تأویل در حکمت صدرا ، با روش توصیفی تحلیلی استنتاج شده و هدف آن نشان دادن منطق تأویل های صدرا، از بعد زبانی است.
تأویل پذیری مفهوم کفر در اندیشه عرفانی (نمونه موردی حکایت شیخ صنعان از عطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
67 - 94
حوزه های تخصصی:
حکایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» که از بلندترین داستان های منطق الطیر عطار است، دارای زمینه های واقعی بوده و پیش از عطار توسط بسیاری از منابع معتبر نقل شده است. با این حال، روایت عطار از این داستان به دلیل آمیخته شدن با مفاهیم عرفانی و صوفیانه شهرت بسیاری یافته است. این روایت از سویی چهره زاهدانه عطار را آشکار ساخته و حکایت شیخ صنعان را به متنی ایدئولوژیک و اعتقادی تبدیل کرده است، اما از سوی دیگر محمل تأویل های مختلف واقع شده که برخی بر خلاف باورهای ایدئولوژی آن بوده و سبب طرح پرسش های معرفت شناختی شده است. از همین رو، برآنیم تا با جستجوی یک خط فکری پادگفتمانی در حکایت شیخ صنعان به این پرسش پاسخ دهیم که اگر حکایت شیخ صنعان متنی ایدئولوژیک و اعتقادی است چگونه تاکنون محمل تأویل های مختلف شده است؟ نگارنده با پیگیری تاریخِ تطورِ اصطلاح «کفر» در تصوف خراسان تا پیش از عطار نشان داده که این اصطلاح چه پیشینه ای داشته و تا به دست عطار رسیده، چگونه تطور یافته است. در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی این حکایت از عطار پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تاریخِ تطورِ اصطلاح «کفر» و نیز منظومه فکری عطار به مفسر رخصت می دهد این اصطلاح را در قصه شیخ صنعان در معنای تطوریافته (پادگفتمانی) آن بازشناسد و بدین ترتیب برای «کفر» معنایی باطنی نیز در نظر بگیرد. بر این اساس که می توان دریافت رابطه کفر و دین گاهی مقابل هم و گاهی یک حرکت موازی است.
ارزیابی انتقادی رویکرد استاد حکیمی به تأویل براساس آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
41-60
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش تأویل در فهم متون دینی و عدول از ظواهر الفاظ آیات قرآن، یکی از چالش برانگیزترین مسائل مسلمانان بوده است. در سده اخیر طرح مکتب تفکیک و مشخصاً طرد تأویل و تأکید بر خالصمانی ظواهر متون قرآنی، نزد این مکتب، دو قطب طرفداران و مخالفان تأویل در حوزه دین پژوهی را بدنبال داشته است. این مقاله با روش کتابخانه ای و تحلیل و مقایسه آثار استاد حکیمی و علامه طباطبایی، این مسئله را موردبررسی قرار داده است که یافته ها، حاکی از نهایت افتراق و جدایی بین دو دیدگاه در نوع تبیین و روش اتخاذی آنان است. و نیز با توجه به ذوبطون بودن کلام وحی هیچ فرقه و مکتبی گریزی از تأویل نداشته و برخلاف مشی تفکیکیان و استاد حکیمی فهم عمیق معانی دین و رسیدن به گوهر ناب و خالص کلام وحی، نه در عصری سازی آن متون، که مرهون بکارگیری تأویل است و طرح تفکیک ظواهر متون دینی برای پرهیز از تأویل در مقام یک ایده و رؤیای غیرعملی بازخواهد ماند.
واکاوی نسبت حقیقت و معنا در قرآن در نظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 67
حوزه های تخصصی:
تنزیل قرآن از منبع حقیقتی است که مصحف شریف و ظاهر قرآن صورت نازله آن بوده و در تناظر با عالم تکوین است. از طرفی قواعد زبان شناسی و وجود شناسی خاص قرآن؛ بین الفاظ، معانی و حقایق آن ارتباط برقرار نموده و تناسب هستی و قرآن را با یکدیگر نمایش می دهد. وصول به این تناسب، چیستی تأویل را روشن، مانع از ورود اغیار به تعریف تأویل شده و استفاده از قرآن را روش مند و تفسیر به رأی را طرد می کند. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی مدون شده، به دنبال دستیابی به نسبت الفاظ، معانی و حقیقت قرآن در نظر علامه طباطبایی برآمده؛ که حجیت ظواهر، اهمیت حقایق قرآنی و ارتباط وجودی ظاهر و باطن، نتایج حاصله از این بحث می باشد.
ماهیّت تدبّر موضوعی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
167 - 194
حوزه های تخصصی:
ساختار ویژه قرآن اقتضا می نماید که به منظور دسترسی به نظر قرآن پیرامون موضوعات مختلف، باید نگرشی هماهنگ و جامع به آیات آن داشت. معارف قرآن کریم دارای مراتب و درجات مختلف است؛ تدبّر، تفسیر و تأویل از مهم ترین راه های فهم قرآن می باشد. بین این سه واژه ، رابطه عموم و خصوص و اخص برقرار است؛ عموم مردم از طریق تدبّر، به گوهرهای موجود در قرآن دسترسی پیدا می کنند، مفسّران با بهره گرفتن از ابزارهای تخصصی در سطحی بالاتر تدبّر می نمایند. تدبّر در عرصه تأویل بخشی از قرآن کریم - حقیقت و باطن کلام الهی- در انحصار معصومان(ع) است. تدبّر موضوعی شیوه ای نوین در روش های فهم قرآن محسوب می شود؛ فرآیندی است که با بهره گیری از آن می توان با مراجعه ی مستقیم به کتاب الهی، دیدگاه قرآن را درباره مسائل و موضوعات مختلف زندگی و معارف وحیانی استخراج نمود. در تحقیقات پژوهشگران و مفسّران، این مهارت توأم با تفسیر موضوعی - بدون ذکر عنوان تدبّر موضوعی - و در خلال آن کاربرد داشته است. این تحقیق به شیوه تطبیقی – تحلیلی با بررسی ارتباط و تفاوت تدبّر با واژگان قریب المعنی به تبیین ماهیت تدبّر موضوعی پرداخته است.
رویکردهای کلامی مختلف در مواجهه با مسئله ی تأویل
حوزه های تخصصی:
از چالش انگیزترین مباحث مرتبط با فهم قرآن، مسئله ی «تأویل» است که در طی قرون متمادی پیوندی وثیق با نزاع های کلامی یافته و مکاتب کلامی مبتنی بر پیش فرض های معرفتی خود، از آن در فهم قرآن بهره برده یا با آن مخالفت نموده اند. اوج بحث از این مسئله، در فهمِ صفات خبری خداوند متجلی است که بیشتر فرقه های کلامی این صفات را متشابه می دانند و آن ها را تأویل می کنند. اما برخی دیگر با جمود بر ظاهر آیات، از تأویل خودداری می کنند. شناخت و احصاء رویکردهای مختلف در این زمینه و ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن ها، نیازمند بررسی تطبیقی آن ها با یکدیگر است. این مقاله از رهگذر مطالعه ی منابع کهن فرق اسلامی و با استفاده از روش «توصیف و تحلیل» در پی ارائه ی تصویری روشن از رویکردهای کلامی گوناگون در مواجهه با مسئله ی «تأویل» است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که دو رویکرد عمده ی کلامی در این باره وجود دارد: 1) رویکرد تشبیهی و 2) رویکرد تنزیهی که خود شامل سه قرائت تنزیهی اهل تفویض، معتزله و امامیه می باشد.
تعدّد مصادیق تأویل در نگاه علامه طباطبایی و سلفیه
حوزه های تخصصی:
بحث تأویل قرآن و اینکه تأویل آیات قرآن به چه معناست از دیرباز مورد توجه قرآن پژوهان بوده است زیرا قرآن کریم علم به آن را به گروه ویژه ای اختصاص داده و تأویل طلبی نابجا را منشأ بسیاری انحرافات معرفی کرده است؛ از این رو روشن شدن ابعاد این مسأله در مقابله با کژی هایی که به نام دین مطرح و تبلیغ می شود ضرورت دارد. در این پژوهش با بررسی نظرات بزرگان سلفیه بصورت کتابخانه ای و مقایسه با نظرات علامه طباطبایی مشخص شد بزرگان فرقه سلفیه معانی مختلفی برای تأویل ذکر کرده اند: تفسیر، معنای خلاف ظاهر، یکی از معانی آیه که تنها خدا و راسخین در علم به آن آگاهی دارند و واقعیت خارجی که کلام به آن بازگشت دارد؛ علامه طباطبایی این معانی را با اشکال مواجه دانسته و تأویل آیات را همان حقیقت و واقعیتی می داند که آیات قرآن به آن ها مستند و مبتنی است؛ در بررسی سخنان علامه مشخص شد که اشکالات ایشان به معانی فوق وارد نیست و تأویل می تواند در معنایی استعمال شود که تمام معانی فوق از مصادیق آن به شمار آیند و آیه هفت سوره آل عمران ناظر به تمام این معانی باشد.
نقش تصویر در تأویل متن
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی تصاویر خلق شده توسط هر یک از شاعران، مشخص کننده ی نوع نگرش آن ها نسبت به پیرامون خویش است. در این میان نقش هنرهای بیانی و تمهیدات ادبی و صور خیال در راستای ساختن این تصاویر، انکار ناشدنی و پر اهمیت است. تشبیه، از جمله هنرهای اصلی علم بیان که خود زیر ساخت صنایع بلاغی دیگر همچون استعاره نیز هست، برگرفته از ذهن خلاقِ سازنده ی خویش، گستره ای از سادگی و تکرار تا تازگی و ابداع را در بر می گیرد. در این مقاله برآنیم تا با محور قرار دادن مقوله ی وجه شبه به شرح و بیان نقش تصویر در تأویل، در شعر فارسی بپردازیم و نشان دهیم آنچه یک تصویر را، اگر چه تکراری، ممتاز و برجسته می سازد، وجه شبهی است که شاعر برای آن، چه در روساخت و چه در زیر ساخت تصویر در نظر می گیرد. تعدد وجه شبه و چندمعنایی بودن آن، موجب می شود با تصاویری مواجه گردیم که چندین تفسیر و معنا از آن ها قابل دریافت باشد و سبب ساز تأویل های متعدد شود. بنابراین یکی از مواضع هرمنوتیک در شعر، که همان علم تفسیر و تأویل متن در ادبیات است، زمانی است که در یک تصویر با چند وجه معنایی مواجه باشیم. عدم ذکر وجه شبه و دوگانگی آن (صنعت استخدام) در تشبیه و بررسی استعاره و نماد از زوایای مختلف معنایی با درنظر گرفتن چندین فضای متفاوت از موارد دیگری است که در برخورد با یک تصویر، تأویل های چندگانه ای را به دنبال خواهد داشت.
کارکرد حروف ربط تبدیلی در جمله های مرکبِ دیوان حافظ
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
87 - 100
حوزه های تخصصی:
موضوع تحقیق حاضر، کارکرد حروف ربط تبدیلی در جمله های مرکب دیوان حافظ است. برای این کار، پس از مباحث مقدماتی در خصوص تعاریف و تقسیم بندی مربوط به حرف ربط تبدیلی و جمله ی مرکب، به چهار نوع تأویل و تبدیل حروف ربط تبدیلی اعم از مصدر اصلی، مصدر بدلی، صفت اصلی و صفت بدلی پرداخته شده است. شعر حافظ با حرکت به سوی مسائل علمی، عرفانی و فلسفی و استفاده از واژگانی متعدد با اراده ی معانی مجازی و ثانوی آن و با حمل ویژگی هایی نظیر درون گرایی، عشق گرایی، غیررئالیستی اغلب به جمله هایی مرکب، پیچیده و انتزاعی نیاز پیدا می کند. در این بین، حروف ربط تبدیلی نقش به سزایی در وابسته سازی جمله واره های پیرو به پایه، یا وابسته سازی جمله واره های پیرو به جمله واره های پیرو دیگر ایفا می کند. این تأویل ها که روی فعل های بعد از حروف ربط تبدیلی صورت گرفته و تبدیل به مفرد شده و نسبت به پایه دارای نقش شده اند، با شواهدی کافی از دیوان حافظ همراه شده اند. کارکرد حروف ربط تبدیلی در دیوان حافظ، تبدیل جمله واره های پیرو به مفرد و تعیین نقش های اصلی و فرعی آن ها نسبت به فراکرد پایه در جمله های مرکب است.
مکالمه انسان و مکان مقدّس جستاری بر نقش مخاطب در فهم قداست مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
65 - 74
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش فضای معماری در انتقال مفهومِ قداستِ مکان کم رنگ و منقطع است. در این بحث به تحلیل این انقطاع پرداخته شده است. روش تحلیل این پژوهش به مباحث هرمنوتیکِ مدرن وابسته است که بر نقش مخاطب در فهم و آفرینش معنا تأکیددارند. در این راستا پس از دسته بندی انواع بناهای مقدس با توجه به اراده خداوندی یا میل استعلایی بشر، در مسیر تحلیل فهم انسانی از مکان مقدس، از مفهوم «مکالمه» استفاده شده است که از مفاهیم اصلی هرمنوتیک گادامری محسوب می شود؛ چراکه به نظر می رسد می توان از آن به عنوان مفهومی اساسی در تفسیر مکان بهره برد. در خلال مطالب در مورد نقش «سنت هنری» و نحوه تفسیر آن به عنوان مفهومی اساسی و پایه در فهم اثر معماری بحث کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد فهم، مکالمه و پذیرش یک اثر هنری پرمعنا (به ویژه مکان مقدس) در تمایلی دوگانه نسبت به سنت ها اتفاق می افتد و آن دیالکتیک «بازگشت و استقبال» است.
تحلیل محتوا و ساختار در تأویل های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
97-126
حوزه های تخصصی:
تأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینه آن را باید در هرمنوتیک یونان جست وجو کرد. هرمنوتیک نظریه عمل فهم در جریان روابطش با تفسیر متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشته اند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده می نگرد و تأویل را خاص قرآن نمی داند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره می برد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانه ای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویل های به کاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستان های پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل می داد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیت های داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است.
سهروردی و تأویل آیاتِ مربوط به نفس
سهروردی را می توان اولین فیلسوف اسلامی نامید که بیشترین استفاده تأویلی را از قرآن کریم برده است. او مثل بسیاری از فلاسفه معتقد است ظواهر قرآنی در باطن خود گوهرهایی از حقایق دارند که جز پاکیزگان بر آن دست نخواهند یافت. شیخ شهاب الدین سهروردی که خود عمر کوتاهش را تماماً در کسب دانش و سیر و سلوک معنوی سپری کرده بر این مطلب تصریح کرده است که وی با تحمل ریاضات و رهایی از تعلقات و هواجس عالم مادی به قدر ظرفیت خود به تأویل آیات و فهم بطون معانی دست یافته است. حکمت اشراقی سهروردی حکمتی است مستند به آیات قرآنی به گونه ای که وی بر خویش فرض کرده است که هر سخن و اندیشه ای را که مستندی از قرآن بر آن نیابد آن را چون عبثی بیهوده انگارد. او از جمله در باب نفس، جایگاه و مراتب آن و درباره تکامل، تنازل، بقا و جاودانگی و بسیاری از مباحث مربوط به آن به تأویلات آیات استناد کرده و مطابق آموزه های وحیانی به سخن نشسته است.
تاثیر تأویل نوری غزالی در مشکوه الانوار بر مراتب نور در اندیشه شیخ اشراق
در نگاه اول سخت می نماید میان فلسفه ستیزی چون محمد غزالی با حکیم فیلسوف چون شیخ اشراق رابطه ایجاد نمودن و به ویژه از تأثیر و تأثر این دو سخن گفتن. اما می دانیم غزالی در المنقذ، راه و طریقت خود را که همانا بر حق دانستن عرفان و تصوف است، بیان نموده و شیخ اشراق نیز حکمت را در پناه اشراق و تاله جستجو می کرده؛ پس امکان ارتباط می تواند موجود باشد، هر چند شیخ در آثار خود بر این ارتباط یا در اصل تأثیرپذیری اشاره نکرده باشد. این مقاله شرح تأثیر آرای غزالی بر شیخ اشراق در مسئله مراتب انوار است.
اصطلاح شناسی و نسبت سنجی «بطن» و «تأویل» در حوزه تفسیر با تاکید بر آراء اندیشمندان اسلامی
منبع:
تفسیرپژوهی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
224 - 197
حوزه های تخصصی:
در آثار ناظر به علوم قرآنی و تفسیر، هماره دو مسأله چالشی «بطن» و «تأویل»، با افت و خیز فراوان مطرح بوده اند. این دو مسئله گاه از حیث خطای در فهم و گاه بنابر ارتباط وثیق، در قالب یک مبحث ارائه شده اند و از این رو در قریب به اتّفاق پژوهش های مربوطه، نسبت سنجی میان این دو مقوله مغفول مانده است؛ حال آنکه فهم این مطلب، دست کم از دو حیث حائز اهمّیت است: اوّلاً، بخش قابل توجّهی از معارف دینی، مربوط به باطن آیات و تأویلات قرآنی است و ثانیاً، جاودانگی قرآن، ارتباط وثیقی با این دو مقوله دارد. پژوهش پیش رو عهده دار تبیین ایده های اهل نظر در باب «بطن» و «تأویل» و نسبت سنجی میان آن دو است. این امر به روش تحلیل مفاهیم و اصطلاح شناسی واژگان مربوطه و تبیین قدر متیقن آراء اهل نظر انجام می پذیرد با توجه به آیات و روایات، تأویل هم به کل قرآن نسبت داده شده وهم برای شناخت حقیقت و مراد اصلی آیات متشابه به کار رفته و هم راهیاب به باطن و شناخت ژرفای قرآن می باشد که در نتیجه می توان گفت نسبت و رابطه منطقی بین «تأویل» و «بطن» عموم و خصوص مطلق است یعنی تأویل عام به شمار می آید و بطن خاص.
بررسی و نقد دیدگاه محمدهادی معرفت در آغاز دوره عقل گرایی در تفسیر قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
298 - 277
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازی در خصوص آغاز دوره روش های تفسیری از مهم ترین مباحث تاریخ تفسیر است. از دیدگاه استاد محمدهادی معرفت، شروع دوره عقل گرایی یا اجتهاد در تفسیر، هم زمان با عصر تابعین بوده و پیش از آن، روش مرسوم میان صحابه مبتنی بر نقل و روایت گزارش شده است. این نظر با دیگر مباحث ایشان در خصوص ویژگی های تفسیر صحابه – که در کتاب تفسیر و مفسران آمده – مغایرت دارد. به علاوه انطباق این دیدگاه با مستندات تاریخی، روش مفسران شیعه و سنی و نصوص قرآنی محل بحث است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی برمبنای منابع کتابخانه ای به تحلیل و نقد نظر آیت الله محمدهادی معرفت پرداخته است. نتایج نقد و تحلیل مسأله نشان می دهد که تأکیدات قرآن کریم، توصیه های نبی مکرم(ص) و اهتمام برخی از بزرگان صحابه بر تعقل، استنباط و اجتهاد در کشف مراد آیات موجب شد تا روش عقل گرایی و اجتهاد از همان سال های ابتدای بعثت و هم زمان با حیات پیامبر(ص) مرسوم شود. این شیوه تفسیری به دوره تابعان اختصاص ندارد؛ جز اینکه از گسترش و پردازش بیشتری برخوردار گردید.
بررسی مبانی و قواعد معرفت شناختی تأویلی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
157 - 172
حوزه های تخصصی:
تأویل هستی و متن نوعی کاوش باطنی (عقلی - شهودی) در یک موضوع است که به کشف و استخراج گزاره های جدید می انجامد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در معرفت شناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. بررسی و تحلیل این مبانی و استنتاج و شناسایی قواعد مبتنی بر این مبانی و نیز میزان تأثیر این مبانی و قواعد بر تأویلات صدرایی از اهداف مهم این نوشتار است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا است. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از حرکت از علم حصولی به علم حضوری در تأویل شهودی، نقش فعال و زاینده عقل در تأویل عقلی، پذیرنده و منفعل بودن ادراک قلبی در تأویل شهودی، لزوم هماهنگی تأویل عقلی - شهودی با درک فطری، دارای مراتب بودن ساختار تأویل شهودی، نقش واسطه بودن عالم مثال و خیال در تأویل شهودی و لزوم کنترل منابع شناخت در تأویل (لزوم ضابطه مندی به طور خاص). این مقاله ضمن آنکه بخشی از قواعد منطقی و فلسفی - از بعد معرفت شناختی - حاکم بر تأویل های متن را نشان می دهد، تحلیلی از منابع معرفت تأویلی (عقل و قلب) را نیز ارائه می کند که به سهم خود می تواند به فهم عمیق تر و کاربردی تر حکمت متعالیه کمک شایانی کند.
بررسی اصول انسان شناختی تأویل در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل به معنی نگاه عمیق تر به عالم است که می تواند قاعده مند شود. این قاعده مندی تأویل را می توان در دسته های مختلف تقسیم بندی کرد مانند قواعد هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ... در این مقاله قواعد تأویل از نظر انسان شناسی استنباط شده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و ده قاعده استخراج شده است. ساحت تأویلی انسان، رابطه تأویل و هبوط، نقش کامل شدن انسان در شناخت حقیقت، حرکت وجودی انسان در تأویل، ارجاع دنیا به آخرت، انسان مثالی از عالم و ارجاع علم به وجود برخی از اصول تأویلی انسان شناختی در این مقاله است. از اهداف این پژوهش تأثیر انسان شناسی صدرا بر تأویلات او و نشان دادن مبانی و قواعد تأویل های او در بُعد انسان شناسانه است که در مواردی همراه تأویل های صدرا از قرآن آمده است.
نقد و بررسی تطبیقی مذاهب اسلامی در نگرش تأویلی به آیات وحیانی (با تکیه بر نقد کلام سلفیه)
حوزه های تخصصی:
در میان برخی متکلمان اسلامی و غیرآن در خصوص مسأله ی تأویل و جواز یا عدم آن مباحث مختلفی مطرح شده است. مسأله پژوهش یافتن معنایی مشترک در خصوص تأویل و بیان راهکاری در پاسخ به شبهات پیرامون آن با روش تحلیلی و توصیفی است که در این راستا از محتوای منابع تفسیری، کلامی و حدیثی بهره گرفته شده است. بر این اساس مهمترین دستاورد پژوهش گویای آنست که با توجه به پیش فرض های موجود در مسأله ی تأویل و بیان دلایل منکران(مأموریت مسلمانان به اخذ معنای ظاهری آیات، خودداری سلف از تأویل صفات، لزوم عدم بیان از سوی خدا و رسول(ص)، عدم تبیین معیار، تفاوت مبنای طرفداران تأویل) و مدافعان آن(آیات مثبت تأویل، امتناع حمل صفات خدا به معانی ظاهری، احادیث دال بر جواز تأویل، امتناع برخی نصوص از اخذ معانی ظاهری)، با نقد و بررسی(نقضی و حلی) آنها و به رغم اختلاف نظرها در شمول تأویل در آیات، می توان گفت که تأویل قرآن و حمل معنای آیات برخلاف معانی ظاهری آنها، در مصادیقی که حمل بر ظاهر کلام مستلزم مخالفت با محکمات قرآن، ضروری دین و ادله قطعی باشد، جایز و امکانپذیر است.