مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مهارت حل مسئله
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی مقاله حاضر، بررسی رابطه سرمایه فرهنگی و مهارت حل مسئله در بین دانشجویان است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و مبتنی بر تحلیل ماتریس کواریانس است. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه یاسوج هستند که 357 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. ابزار سنجش مهارت حل مسئله، مقیاس حل مسئله اجتماعی درزیلا و همکاران (SPSI) و ابزار سنجش سرمایه فرهنگی، مقیاس سرمایه فرهنگی خدادادی و نطنزی (CCS) است. بر اساس یافته های تحقیق، رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه فرهنگی و مهارت حل مسئله وجود دارد و طی آن، سرمایه فرهنگی قادر است 28 درصد از واریانس مهارت حل مسئله را تبیین کند. بنابراین با افزایش سرمایه گذاری فرهنگی در دانشگاه ها و افزایش سرمایه فرهنگی دانشجویان، می توان مهارت حل مسئله به عنوان یکی از نیازهای اساسی آنان را ارتقا بخشید.
تأثیر آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر روش فرزندپروری و رفتارهای خشمگینانه والدین
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که خشم در برخی از موارد نتیجه ناتوانی افراد در اتخاذ راه حل مناسب برای مشکلات روزمره خانوادگی است، آموزش مهارت های حل مسئله و به کارگیری آن در تربیت فرزندان می تواند از بروز رفتارهای پرخاشگرانه والدین پیشگیری کند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثربخشی آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر تغییر روش تربیتی والدین و کاهش خشم آنها نسبت به فرزندان است. در این مطالعه والدین 29 کودک به صورت داوطلبانه در کارگاه های آموزش والدین شرکت کردند. در این کارگاه ها والدین در زمینه استفاده از روش حل مسئله و تغییر روش تربیتی خود در مواجهه با رفتارهای چالش برانگیز کودکان و واکنش مناسب نسبت به آنها آموزش دیدند. کارگاه ها به مدت 9 جلسه دو ساعته و یک روز در هفته برگزار می شدند. ابزارهای پژوهش حاضر پرسشنامه ارزیابی روش تربیتی والدین و پرسشنامه ارزیابی میزان خشم والدین بوده است. نتایج نشان داد که آموزش روش حل مسئله به والدین در بهبود سبک تربیتی و کاهش رفتارهای خشم آلود آنها نسبت به فرزندان موثر بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی بود
روش: بدین منظور 60 نفر از والدین کودکان کم توان ذهنی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش و کنترل (هر یک 30نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفتند و از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای لازاروس به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبرد مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، خودکنترلی، طلب حمایت اجتماعی، اجتنابی و ارزیابی مجدد مثبت والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است اما آموزش مهارت حل مسئله بر راهبرد پذیرش مسئولیت و حل مسئله برنامه ریزی شده والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار نیست.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های حل مسئله بر تغییر برخی از راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است.
تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی؛ و از نظر روش شناسی، در زمرة پژوهش های آزمایشی است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل می باشد. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان منطقة 5 در سال تحصیلی 92- 1393 درشهر تهران بود. نمونه های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصافی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 30 نفر بود و در دو گروه آزمایش(15نفر) و گروه کنترل(15 نفر) به طور تصادفی قرار داده شدند. گروه آزمایش، در معرض متغییر مستقل(طراحی آموزشی درس فیزیک بر اساس الگوی چهار مؤلفه ای) قرار گرفت؛ و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمع آوری داده ها، مقایس اندازه گیری 9 درجه ای پاس(1992) بود که روایی صوری آن مورد تأیید استادان و متخصصان قرار گرفت و پایایی آن با روش بازآزمایی 85/0 به دست آمد. ابزار دیگر، آزمون محقق ساختة مهارت حل مسئله بود که روایی صوری آن توسط متخصصان و استادان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی 79/0 به دست آمد. سپس، داده ها بااستفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل(برای میزان بار شناختی بیرونی) و تحلیل کوواریانس(برای آزمون مهارت حل مسئله) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تأثیر معنی داری دارد. همچنین، یافته ها معنی داری افزایش میزان مهارت حل مسئله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر شادکامی و نگرش معتادین به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از شکایت های اصلی معتادین در حال ترک اعتیاد، کسالت و ملالت است و این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش شادکامی و تغییر نگرش معتادین تحت درمان شهر تهران صورت گرفت. روش: با استفاده از یک طرح آزمایشی، با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 36 معتاد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و پیگیری سه ماهه با آزمون شادکامی آکسفورد و نگرش نسبت به مواد، مورد انداره گیری قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش تحت آموزش مهارت حل مسئله قرار گرفتند. نتایج با تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با ملاحظه مجذور اتا (28/0)، سطح شادکامی گروه آزمایشی که از آموزش مهارت برخوردار بودند، پس از شرکت در درمان افزایش نشان داد. می توان نتیجه گرفت که مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 28/0 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است و با اطمینان 99% بین میانگین های گروه آزمایشی در سه مرحله اندازه گیری یا مراحل مداخله تفاوت آماری معناداری وجود دارد. در زمینه نگرش نسبت به مواد آموزش مهارت حل مسئله به طور معنادار موثر بوده است (مجذور اتا= 51/0) و نگرش گروه آزمایشی که از آموزش مهارت حل مسئله برخوردار بودند، پس از شرکت در جلسات تغییر نشان داده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش مهارت حل مسئله موثر بوده و سطح شادکامی و نگرش گروه آزمایشی که از آموزش مهارت برخوردار بودند، پس از شرکت در درمان تغییر مثبت نشان داده است.
نقش میانجیگری خودکارآمدی در ارتباط بین مهارت حل مسئله و هوش فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط مهارت حل مسئله با خودکارآمدی و هوش فرهنگی در دانشجویان با رویکرد توصیفی از نوع همبستگی اجرا شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان شهر دوشنبه بود که با توجه به نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای دانشجویان دانشکده زبان شناسی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسش نامه استاندارد مهارت حل مسئله ( Heppner & petersun,1982)، هوش فرهنگی ( Early & Ang,2004) و خودکارآمدی تحصیلی (Une & Feranmen,1998) بود. پایایی پرسش نامه ها از راه محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 86/0، 85/0 و 90/0 بدست آمد. روش تحلیل داده ها مدل معادله های ساختاری بود. نتایج نشان دادند که مهارت حل مسئله و خودکارآمدی پیش بینی کننده معنی داری برای هوش فرهنگی بود، هم چنین، مهارت حل مسئله با واسطه گری خودکارآمدی در هوش فرهنگی نقش داشته است. محاسبه اثر مسیرهای ساختاری حاکی از آن بود که مهارت حل مسئله به گونه مستقیم 53/0 و غیرمستقیم 10/0 و در کل 63/0 در هوش فرهنگی نقش داشته است، نقش خودکارآمدی بر هوش فرهنگی به گونه مستقیم 23/0 بود. هم چنین، نقش حل مسئله به گونه مستقیم در خودکارآمدی 42/0 بود. مقدار واریانس تبیین شده نشان داد که 17 درصد واریانس خودکارآمدی با مهارت حل مسئله و 44 درصد واریانس هوش فرهنگی با مهارت حل مسئله و خودکارآمدی قابل تبیین است.
بررسی رابطه مهارت حل مسئله و احساس امنیت در بین زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس امنیت در بین زنان، پیوند نزدیکی با مهارت های اجتماعی دارد؛ اما این موضوع کمتر بررسی شده است. براین اساس، هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین مهارت حل مسئله و احساس امنیت در بین زنان است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری زنان 40-18ساله شهر یاسوج است که 351 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق برای سنجش احساس امنیت، پرسش نامه احساس ناامنی احمدی و حیدری (1393) و ابزار تحقیق برای سنجش مهارت حل مسئله، فرم کوتاه سیاهه حل مسئله اجتماعی دزریلا و همکاران (2002) است. این دو ابزار در تحقیقات قبلی استفاده شده اند و ویژگی های روان سنجی آنها محاسبه شده است. براساس یافته ها رابطه مثبت و معناداری بین مهارت حل مسئله اجتماعی و احساس امنیت وجود دارد؛ به طوری که، مهارت حل مسئله اجتماعی قادر است حدود 21/0 تغییرات احساس امنیت را تبیین کند. گذشته ازآن، هیچ کدام از متغیرهای جمعیتی گروه سنی، میزان تحصیلات و نیز وضع اشتغال و تأهل، ارتباط معناداری با احساس امنیت ندارند. به این ترتیب، نتیجه بررسی این است که با آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی به زنان، یکی از دغدغه های اساسی آنان، یعنی احساس ناامنی تسکین داده یا برطرف می شود.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله و مدیریت خشم بر کاهش تعارضات والد – نوجوان در بین دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
149 - 176
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر مهارت حل مسئله و مدیریت خشم بر کاهش تعارض والد- نوجوان در بین دانش آموزان پسر بود. نمونه پژوهش 40 نفر (گروه آزمایش و گواه هرکدام 20 نفر) از دانش آموزان پایه نهم بود که به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. روش پژوهش آزمایشی بود. قبل از شروع آموزش، هر دو گروه پیش آزمون را دریافت کردند. سپس، گروه آزمایش 10 جلسه آموزش مهارت حل مسئله و مدیریت خشم دریافت نمود و گروه گواه در این مدت هیچ آموزشی را دریافت ننمود. پس از پایان جلسات پس آزمون و دو ماه بعدازآن، پیگیری بر روی هر دو گروه اجرا گردید. آزمودنی ها توسط مقیاس فنون تعارض اشتراوس مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت حل مسئله و مدیریت خشم بر کاهش تعارض والد- نوجوان، پرخاشگری کلامی و پرخاشگری فیزیکی و نیز افزایش استدلال بین دانش آموزان پسر گروه آزمایش مؤثر بوده است و تغییرات ایجادشده در کاهش تعارضات والد- نوجوان در مرحله پیگیری نیز ادامه داشت. نتیجه گیری: آموزش مهارت حل مسئله و مدیریت خشم در کاهش تعارض والد- نوجوان در بین نوجوانان گروه آزمایش اثربخش بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی کودکان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
157 - 170
حوزه های تخصصی:
طلاق والدین به منزله از بین رفتن چتر امنیتی کودکان به شمار می رود که می تواند بر سلامت روانی و اجتماعی آن ها تاثیر بسزایی بگذارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی کودکان طلاق در شهر تهران بود که به شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان طلاق مناطق 10و 11 تهران در سال 96 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 60 نفر(پسر) در نظر گرفته شد که به صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سازگاری اجتماعی کالیفرنیا(فرم کوتاه90 سوالی) و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(47سوالی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده گردید. مداخله درمانی برای گروه آزمایش به مدت 5 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت حل مسئله موجب افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی در کودکان طلاق شده است.
تاثیر استفاده از داستان در آموزش مهارت حل مسئله به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر، باهدف مقایسه میزان تأثیر آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان و آموزش این مهارت به شیوه ی دزوریلا و نزو (2007)، بر میزان نمرات حل مسئله دانش آموزان پسر انجام گرفت. روش : شرکت کنندگان در این پژوهش، شامل 36 نفر از دانش آموزان 12 ساله بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از یکی مدارس شهر تهران انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه کنترل، گروه آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان و گروه آموزش مهارت حل مسئله به شیوه ی دزوریلا و نزو (2007) جایگزین شدند. گروه های آزمایش طی 10 جلسه ی یک ساعته، تحت آموزش قرار گرفتند. در این پژوهش از آزمون هدف – وسیله شور و اسپیواک (1981) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و آزمون توکی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر آن بوده اند که نمرات حل مسئله هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است (91/4= F ، 05/0= P ). اما بین دو روش آزمایشی در نمرات حل مسئله تفاوت معناداری مشاهده نشد، و هر دو روش توان یکسانی در آموزش مهارت حل مسئله داشتند. نتیجه گیری : بنا بر یافته های پژوهش حاضر می توان این گونه نتیجه گیری نمود که داستان ها به دلیل جذابیت محتوایی و بار هیجانی به راحتی به یاد آورده و یا توجه آزمودنی ها را به خود جلب می کند و درنتیجه آموزش مهارت حل مسئله و تغییرات درمانی را تسریع می بخشد به حدی که در اندک مدتی آموزه ها تبدیل مهارت می گردد.
مهارت حل مسئله و خودکارآمدی در رفتار اطلاع جویی دانشجویان علوم انسانی در تدوین پایان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی رفتار اطلاع جویی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی در تدوین پایان نامه . روش شناسی: این پیمایش با استفاده از سه پرسشنامه مهارت حل مسئله، خودکارآمدی عمومی، و پرسشنامه پژوهشگر ساخته رفتار اطلاع جویی روی 328 دانشجوی دانشگاه رازی و دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، و آزمون t دونمونه ای مستقل به کمک نرم افزار SPSS 23 انجام شد. یافته ها: بین خرده مقیاس های «اعتماد در حل مسئله»، «سبک گرایش-اجتناب»، و «کنترل شخصی» به عنوان خرده مقیاس های مهارت حل مسئله و متغیر خودکارآمدی به عنوان متغیر مستقل با رفتار اطلاع جویی رابطه معنا دار یافته شد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای پیش بین خرده مقیاس های مهارت حل مسئله و همچنین متغیر خودکارآمدی توانستند واریانس رفتار اطلاع جویی را به طور معناداری تبیین کنند. بین میانگین های دو گروه پسر و دختر تفاوت معناداری به دست آمد؛ اما میان مهارت حل مسئله و مقطع تحصیلی و خودکارآمدی با جنسیت و مقطع تحصیلی تفاوت معنادار نبود. نتیجه گیری: دانشجویانی که از مهارت حل مسئله استفاده می کنند خودکارآمدی بالاتری دارند و بهتر رفتار می کنند. نتیجه این پژوهش از بُعد نظری و عملی نقش مهارت حل مسئله و خودکارآمدی را بر رفتار اطلاع جویی روشن کرد.
تأثیر آموزش سواد اطلاعاتی اینترنتی بر مهارت های حل مسأله دانش آموزان
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال سوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۰
1 - 25
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش سواد اطلاعاتی اینترنتی بر مهارت های حل مسئله دانش آموزان، انجام شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های غیرانتفاعی استان قم در سال تحصیلی 94-93 بودند. نمونه آماری از بین مدارس در دسترس انتخاب شد، سپس دو کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و گواه انتخاب شدند. آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی اینترنتی در هفت جلسه به گروه آزمایش ارائه شد، درحالی که این آموزش ها به دانش آموزان گروه گواه داده نشد. در این پژوهش از پرسشنامه سواد اطلاعاتی اینترنتی داورپناه و سیامک (1388) و پرسشنامه مهارت حل مسئله هپنر و پترسن (1982) استفاده شد. نتایج به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تحلیل واریانس مختلط بین-درون آزمودنی ها، یا همان طرح آنوای دوتکه مورد مقایسه و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد ، آموزش سواد اطلاعاتی اینترنتی در افزایش توانایی دانش آموزان در به کارگیری مهارت سواد اطلاعاتی اینترنتی اثربخش بوده است. علاوه بر این که نتایج این پژوهش نشان داد، آموزش سواد اطلاعاتی اینترنتی بر افزایش مهارت حل مسئله دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. همچنین این آموزش بر هر سه مؤلفه مهارت حل مسئله که شامل اعتماد به حل مسئله، گرایش به فعالیت های حل مسئله و کنترل رفتار و هیجانات حین حل مسئله است، اثر مثبت داشت.
بررسی شیوع قلدری و ارتباط آن با مهارت های اجتماعی- هیجانی، مهارت حل مسئله و افسردگی در دانش آموزان متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
13 - 32
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی شیوع میزان قربانی بودن قلدری؛ قلدری و ارتباط آن با مهارت های اجتماعی- هیجانی، مهارت حل مسئله و افسردگی در دانش آموزان پسر متوسطه اول بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و توصیفی است. جامعه شامل کلیه ی دانش آموزان مقطع تحصیلی متوسطه اول شهرستان بوکان می باشد و نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای 525 نفر انتخاب گردید و داده ها با استفاده از پرسشنامه های قلدری ایلی نویز، مهارت حل مسئله هپنر، افسردگی کودک و نوجوان (CADS)، مهارت های اجتماعی هیجانی (SEL)، جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده و به کمک spss17 انجام شد. نتایج نشان داد که رفتارهای قلدری با نمره کلی حل مسئله (29/0-r =، 001/0p=) و اعتماد به خود (21/0-r=، 000/0p=)، کنترل شخصی (25/0-r=، 002/0p=) گرایش به حل مسئله، (27/0- r=، 000/0p=) و نمره کلی مهارت های اجتماعی - هیجانی (13/0- r=، 02/0p=) و مؤلفه های سازمان دهی (14/0-r=، 009/0p=)، خودتنظیمی (12/0-r=، 003/0p=)، روابط با همسالان (10/0-r=، 03/0p=) رابطه منفی دارد اما با مؤلفه های افسردگی (16/0r=، 006/0p=) و اجتناب از حل مسئله (20/0r=، 005/0p=)، رابطه مثبت دارد؛ و نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که حل مسئله (19/.=β) و مهارت های اجتماعی هیجانی (71/.=β) و افسردگی (10/.=β) پیش بینی کننده های معتبری در مدل رگرسیونی بودند. یافته ها نشان دادند که قلدری را می توان بر اساس متغیرهای افسردگی (همبستگی مثبت)، مهارت های اجتماعی هیجانی (همبستگی منفی) و مهارت حل مسئله (همبستگی منفی) پیش بینی کرد. این نتایج را می توان در مداخله های بالینی برای دانش آموزان در نظر و به عنوان متغیرهای پیشگیری بکار گرفت.
تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر میزان خلاقیت و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر میزان خلاقیت و انگیزش پیشرفت دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه شهر مشهد در نیم سال تحصیلی اول 98-1397 تشکیل دادند که از این بین 30 نفر با توجه به ارزیابی های اولیه و به صورت هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزش گروهی مهارت حل مسئله را در 8 جلسه 90دقیقه ای در هر هفته یک جلسه دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خلاقیت (عابدی، 1372) و انگیزش پیشرفت هرمنس (1972) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیرهای خلاقیت و انگیزش پیشرفت، تفاوت معناداری وجود دارد ( 001/0 P< ). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت، آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش میزان خلاقیت و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دختر تأثیر دارد.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر خودتنظیمی و استرس تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر خودتنظیمی و استرس تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان متوسطه اول منطقه 16 شهر تهران و نمونه گیری با روش تصادفی ساده 60 نفر انتخاب شدند. برنامه اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله به مدت 8 جلسه دو ساعته در طی دو ماه برای گروه آزمایش انجام گرفت. برای گردآوری اطلاعات از آزمون پرس شنامه خود نظم دهی تحصیلی کان ل وری ان (1987) و پرسشنامه استرس تحصیلی(برمن و همکاران ، 2009 ) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی آزمون لون، کولموگروف اسمیرنوف، تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بین خود نظم دهی تحصیلی و استرس تحصیلی قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری وجود دارد. وجود تفاوت معناداری در زیر مقیاس های خود نظم دهی تحصیلی (خود نظم دهی بیرونی، خود نظم دهی درونی، خود نظم دهی شناختی و انگیزه درونی) است. ( p<0.001 ). و در زیر مقیاس های استرس تحصیلی (ابهام در تکلیف، گران باری درسی، سبک باری درسی، ناسازگاری برنامه ی آموزشی، نحوه ارزشیابی تحصیلی) تفاوت معناداری وجود دارد ( p<0.001 ) و می توان نتیجه گیری کرد که برنامه مداخله ای آموزش مهارت حل مسئله می تواند بر افزایش خود تنظیمی تحصیلی و کاهش استرس تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حافظه منطقی و مهارت حل مسئله در مبتلایان به مالتیپل اسکولوروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حافظه منطقی و مهارت حل مسئله در مبتلایان به مالتیپل اسکولوروزیس (ام اس) بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به مالتیپل اسکولوروزیس شهر اهواز در بهار 1397 بود که 30 نفر از آنان که به نشانگان خستگی مزمن مبتلا بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند و به وسیله پرسش نامه خستگی (جهت سنجش نشانگان خستگی مزمن)، آزمون حافظه وکسلر- نسخه سوم و پرسش نامه حل مسئله هپنر و پترسون مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کنندگان در گروه آزمایش، درمان اکت را در 6 جلسه 120 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و نسخه 21 نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش گویای اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در جهت بهبود حافظه منطقی و مهارت حل مسئله در بیماران گروه آزمایش بود. از این رو، متخصصان بالینی دست اندرکار در مراکز درمانی می توانند از این درمان جهت ارتقای حافظه منطقی و مهارت حل مسأله در مبتلایان به بیماری ام اس استفاده نمایند .
رابطه مهارت حل مسئله و سوء مصرف مواد در مردان معتاد خودمعرف شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه مهارت حل مسأله با سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف شهر کرمانشاه بود. روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجراء، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معتادان مرد بود که در سال 1397 جهت ترک اعتیاد به مراکز دولتی یا خصوصی شهر کرمانشاه، مراجعه کرده بودند. از میان آن ها به کمک روش نمونه گیری تصادفی در دسترس، تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش توسط پرسشنامه های حل مسأله اجتماعی لیندا و البرگ و همکاران (2000) و اطلاعات شخصی سوء مصرف جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. نتایج نشان دادند، بین مهارت حل مسأله با سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف رابطه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بر اساس مهارت حل مسأله، می توان سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف را پیش بینی نمود. نتایج کلی نشان داد، بین مهارت حل مسأله با سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف رابطه وجود دارد.
تاثیر غنی سازی محیط یادگیری به کمک اپلیکیشن مدرسه ی شادی بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانش آموزان پایه اول در درس ریاضی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر غنی سازی محیط یادگیری از طریق به کار گیری اپلیکیشن مدرسه ی شادی بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله در دانش آموزان پایه اول دبستان منطقه باغبهادران انجام گرفت. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول دبستان شهرستان باغبهادران در سال تحصیلی 97-96 می باشند. جهت انتخاب نمونه ی مورد مطالعه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. این پژوهش بر روی نمونه ای متشکل از 54نفر از دانش آموزان(27نفر گروه آزمایش و 27نفر گروه گواه) صورت گرفته است. جهت دست یافتن به اهداف پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه های آزمایش و کنترل استفاده شد. گروه آزمایش در معرض آموزش به کمک اپلیکیشن «مدرسه ی شادی» به مدت 10 جلسه قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، آزمون معلم ساخته به منظور بررسی پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از پیش آزمون، پیشرفت تحصیلی و توانایی حل مسئله در دانش آموزان مورد سنجش قرار گرفت. پس از اجرای پژوهش تغییرات ایجاد شده در مهارت حل مسئله و پیشرفت تحصیلی به کمک پس آزمون مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پیش آزمون و پس آزمون از تحلیل کوواریانس استفاده شد. پس از تعدیل میانگین، نمرات ریاضی نشان داد، گروه آزمایش که به وسیله ی اپلیکیشن آموزش دیده بودند، در مقایسه با گروه کنترل که با آموزش معمول روبه روبودند پیشرفت بیشتری را نشان می دادند. هم چنین افزایش توانایی حل مسئله در دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به چشم می خورد. می توان نتیجه گرفت؛ به کارگیری اپلیکیشن ها ی قابل نصب بر تبلت و تلفن همراه می تواند پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله را در دانش آموزان پایه اول دبستان در درس ریاضی تحت تاثیر قرار دهد.
شناسایی عوامل کلیدی ارتقاء برند رهبری با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
135 - 168
حوزه های تخصصی:
در دنیای کسب وکار امروز، سازمان ها و شرکت ها یی وجود دارند که شهرت و آوازه آن ها مرهون نام و برند مدیران و رهبران آن ها است. در واقع مدیران و رهبران این شرکت ها در حوزه کسب و کار خود، از شیوه های خاصی برای مدیریت این شرکت ها استفاده می کنند که سبک رهبری آن ها را به یک برند مبدل ساخته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های اثرگذار برند رهبری انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر روش آمیخته، بر مبنای پژوهش های کیفی و کمی و از نوع پژوهش قیاسی استقر ایی استکه از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبر گان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری 30 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمیپرسشنامه بود که روایی و پایا یی آن ها به ترتیب با استفاده از شاخص روایی محتوای نسبی و آزمون کاپا ی کو هن و روایی محتوایی و پایا یی آزمون مجدد تائید شد. داده های کیفی با نرم افزار اتلس تی و روش کد گذاری و داده های کمی با روش دلفی فاز ی تحلیل شدند. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی مهم ترین مؤلفه های اثرگذار برند رهبری و تعیین اولویت آن هاست. نتایج حاکی از آن هست که سرمایه رهبری، تفکر راهبردی، مهارت حل مسئله، تفکر جانبی و خلاق، مهارت درک و فهم مسائل سازمانی و هوش هیجانی رهبر جزو مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر برند رهبری هستند.
تأثیر آموزش درس شیمی با استفاده از شبیه سازی تعاملی مبتنی بر رایانه برتوانایی فضایی و مهارت حل مسئله دانش آموزان دختر پایه دهم شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: یکی از بسترهایی که می تواند در امر آموزش و یادگیری بسیار نقش آفرینی کند ، شبیه سازی آموزشی می باشد. با توجه به مزایایی که این فن آوری دارد ، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش درس شیمی با استفاده از شبیه سازی آموزشی بر توانایی فضایی و مهارت های حل مسئله دانش آموزان دخترسال دهم شهرتهران می پردازد. روش ها: پژوهش کاربردی و با روش نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ی دهم منطقه 2 شهر تهران(1310نفر) در سال تحصیلی 98-97 می باشند که 60 نفر از آن ها (30 نفر گروه آزمایش) و (30 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ترکیبی دو آزمون توانایی فضایی مونته سوتا و پائول نیوتن و هلن بریستول و آزمون حل مسئله محقق ساخته می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، در متغیر توانایی فضایی تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود داشت بنابر این می توان گفت شبیه سازی آموزشی بر توانایی فضایی و مهارت حل مسئله دانش آموزان مؤثر بوده است. در چرخش ذهنی نیز ، ادراک فضایی و دیداری سازی فضایی تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود داشت پس می توان گفت شبیه سازی آموزشی در بهبود مؤلفه های توانایی فضایی دانش آموزان نیز مؤثر بوده است. نتایج : نتایج پژوهش پیش رو نشان داد استفاده از شبیه سازی در آموزش درس شیمی بر توانایی فضایی و مهارت حل مسئله دانش آموزان تأثیر دارد و باعث افزایش توانایی فضایی و مهارت حل مسئله درس شیمی در دانش آموزان می شود.