مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰٬۲۰۱ تا ۵۰٬۲۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله پیوندیابی در بین مهاجران، همیشه مهم بوده است. سازگاری مهاجران در جامعه میزبان، منوط به کیفیت پیوندیابی آنهاست؛ اما مهاجرانی که وارد مقصد می شوند، تا حد زیادی به جای پیوند با جامعه میزبان، به سمت ذره ای شدن (اتمیزه شدن) گرایش می یابند و معمولاً در حواشی اسیر می شوند. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی چگونگی فرآیند ذره ای شدن زنان مهاجر بوده است. روش پژوهش، کیفی و از نظریه زمینه ای بهره گرفته شده است. مشارکت کنندگان، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور بوده اند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. نتایج نشان داد آغاز فرآیند ذره ای شدن زنان مهاجر، خودخواسته و در راستای واماندگی آنان در زادگاه، در ابعاد مختلف از جمله رنج های فزاینده پایدار، زیست بحرانی در زادگاه و گسست اعتماد بر اثر شرایط بی ثبات کننده مبدأ رخ می دهد. آنان در فرآیند شرایط سخت یاد شده به نوعی واگرایی از مبدأ می رسند و برای بازسازی دوباره زندگی و شخصی سازی آن در جهت آرامش و بهره وری بیشتر، به بازتعریف شبکه اجتماعی خود در پیوند با مقصد دست می زنند. از سوی دیگر، زنان مهاجر با ورود به مقصد و مواجهه با عواملی چون ناپذیرش گری فرهنگی شهر جدید، چرخه ناتوانی اقتصادی و سبک زندگی انزواطلب شهری، ناخواسته مجبور می شوند ارتباطات خود را سود محور کنند. نتیجه روند طی شده، خلاصه شدن روابط آنان در دایره ای از روابط اجتماعی تعریف شده، سودمند و مطمئن است که بر حسب شرایط سیال وار تجدید، بسط یا تحدید می شود.
مطالعه جامعه شناختی مناسبات پزشک و بیمار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، ضمن بررسی الگوهای جهانی موجود مناسبات پزشک و بیمار با توجه به موقعیت خاص ایران، الگویی از مناسبات پزشک و بیمار در این کشور ارائه شده است.داده های تحقیق از مصاحبه با پزشکان، بیماران، دانشجویان پزشکی و متخصصان حوزه سلامت و همچنین تحلیل اسنادی قوانین، طرح ها و لایحه های مربوط به حوزه سلامت بعد از انقلاب 1357 در راستای دستیابی به دیدگاهی همه جانبه از این الگو کسب شده است. نظریه داده بنیاد چندگانه ضمن ایجاد حساسیت نظری، با بهره گیری از تکنیک مثلث سازی به متقن شدن یافته های پژوهش کمک کرده است. در روش به کاررفته محققین تنها به داده های پژوهش اکتفا نکرده، بلکه نظریات موجود و پژوهش های انجام شده در حوزه مورد مطالعه نیز برای تحلیل یافته ها به کار رفته اند.یافته ها در دو مقوله اصلی مناسبات پدرمآبانه و مناسبات تجاری میان پزشک و بیمار جای می گیرند. در مناسبات پدرمآبانه نشان دادیم چطور دوران دانشجویی، آموزه ها و تجربیات این دوران شکلی از رابطه پدرمآبانه را در دانشجویان ایجاد می کند. این آموزه ها در شکل رابطه پدرسالار به منزله عادت واره پزشکی در مناسبات پزشک و بیمار نهادمند می شوند. در کنار فرهنگ پدرسالار، عوامل اقتصادی نیز در این مناسبات نقش دارند که در طرح های خصوصی سازی و تعرفه گذاری ها خود را نشان می دهند.سنتز این عوامل فرهنگی و اقتصادی، شکل گیری الگوی جدیدی از مناسبات پزشک و بیمار در ایران است که آن را الگوی پزشکی تهاجمی نامیدیم. مناسباتی که در آن نه تنها پزشک در قالب پدری مسلط بر رابطه در موضع فرادست از بیمار قرار دارد، بلکه در شکل فروشنده در بازاری رقابتی دنبال فروش کالای سلامتی نیز هست.
تاثیر مولفه های مدل اِمدن در موفقیت ادغام موسسات حسابرسی با تاکید بر کیفیت حسابرسی
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال سوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
86 - 115
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن فعالیت های صاحبکاران و نیاز به ارائه خدمات به این شرکتها، باعث شده است تا موسسات حسابرسی نیز به سمت ادغام گرایش پیدا کنند تا جوابگوی نیازهای شرکتهای مزبور باشند. انگیزه هایی مانند ورود به بازارهای جدید، بهبود تحقیق و توسعه، دستیابی به فناوری های جدید، صرفه جویی های اقتصادی و نیاز به تخصص در صنعت و افزایش سهم بازار نقش قابل ملاحظه ای در ادغام موسسات حسابرسی داشته اند. این مقاله با هدف تبیین مولفه های موثر بر موفقیت در ادغام موسسات حسابرسی شامل سازگاری، تخصص و قابلیت اطمینان شریک و با در نظر گرفتن متغیر میانجی هماهنگی بین سازمانی و تاکید برکیفیت حسابرسی انجام شده است. . این پژوهش؛ از نوع پژوهش های کاربردی و پیمایشی بوده و نمونه آماری پژوهش را 390 نفر از حسابداران رسمی شاغل عضو جامعه حسابداران رسمی تشکیل می دهند. اطلاعات مورد نیاز؛ از طریق تکمیل پرسشنامه در سال 1401 و با روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها با استفاده از مدل-سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی نشان می دهد که از بین سه عامل انتخاب شریک: سازگاری و قابلیت اطمینان شریک بر هماهنگی بین سازمانی تأثیر می گذارند و هماهنگی بین سازمانی نیز به موفقیت در ادغام موسسات حسابرسی کمک می کند. از طرفی؛ متغیر کیفیت حسابرسی رابطه بین هماهنگی بین سازمانی و موفقیت در ادغام موسسات حسابرسی را تعدیل نمی کند.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان (مقایسه تطبیقی بین ایران و ترکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثر بر امنیت اجتماعی زنان (مقایسه تطبیقی بین ایران و ترکیه) انجام گرفته است که از نوع توصیفی به شیوه اسنادی و تحلیل ثانویه با استفاده از رگرسیون ساده به اجرا درآمده و از نظر زمانی از نوع مقطعی در فاصله سالهای 2000 تا 2020 می باشد. برای بررسی متغیرهای تحقیق از نظریه های احساس امنیت اجتماعی بوزان و گیدنز(1377)، عوامل تاثیرگذاراقتصادی مارکس و مندراس و نظارت، هویت و احساس امنیت اجتماعی تاجفل، سرمایه اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی پارسونز استفاده شد. جامعه آماری شامل کشورهای ایران و ترکیه است، که داده های هر دو کشور در تمامی شاخصها از نظر سال مورد بررسی از بانک اطلاعات داده های پیمایش ارزشهای جهانی(WVS ) اخذ شده است.نتایج بررسی نشان می دهد که نگرش زنان به امنیت اجتماعی در کشورهای ایران و ترکیه تفاوت کمی دارند و میانگین امنیت اجتماعی نیز برای هر دو کشور به هم نزدیک می باشد. در کشور ایران مولفه های؛ مدارای اجتماعی (p<0.05 ، 5.15 t=، 0.21= β)، رفتار مدنی(p<0.05 ، 4.26t=، 0.19= β)، اعتماد نهادی (p<0.05 ، 3.68t=، 0.17= β) و مشارکت اجتماعی (p<0.05 ، t=4.602، 0.18= β) بیشترین تاثیر را بر شاخص امنیت اجتماعی زنان دارند و در ترکیه مولفه های مدارای اجتماعی (p<0.05 ، t=4.70، 0.14= β)، رفتار مدنی (p<0.05 ، 4.28t=، 0.13= β) ، اعتماد نهادی (p<0.05 ، 5.62t=، 0.18= β) و طبقه اجتماعی (p<0.05 ، 3.362t=، 0.097= β) بیشترین تاثیر را بر شاخص امنیت اجتماعی ترکیه دارند.
Tour Guides’ Creativity with an Emphasis on Cultural Intelligence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Tour guides are considered as one of the key players within the tourism supply chain, serving as direct interfaces with visitors and acting as cultural mediators between diverse cultures. They exert a significant influence on tourists' intentions for repeat visits. Nowadays, tourists are not merely seeking basic information from guides, as they can easily access such information online. Instead, they are in search of creative, authentic, interactive experiences with participatory learning, demanding the presence of creativity in tour guides. Consequently, guides need to demonstrate new forms of creativity in their performance. Creativity is a pivotal aspect for achieving professional success in the realm of tour guiding. The depth of their professional knowledge and their creative abilities significantly impact the quality of tours and the portrayal of destinations. As cultural intelligence is one of the critical dimensions of creativity, this research aims to explore the relationship between cultural intelligence and the creativity of tour guides. Using a library review method, it examines the role of cultural intelligence, its dimensions, and indicators. Ultimately, it presents a conceptual framework for fostering the creativity of tour guides, grounded in the principles of cultural intelligence.
تعیین و تدقیق محدوده کالبدی فضایی بافت تاریخی و هسته مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت مراکز تاریخی شهرهای ایران بهمراه آثار کالبدی و معنایی آن، نمایانگر جذابیت، وجوه تمایز و خصوصیات منحصربفرد مکانی، تاریخی و فرهنگی شهری است. این در حالی است که این ارکان ارزشمند و هویت بخش در شهرها، با مشکلات فراوانی در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... روبرو هستند، و بی توجهی به مشکلات این بافت ها با توجه به گذر زمان و عمر زیاد ابنیه ارزشمند آن، می تواند به نابودی فرهنگ و هویت یک جامعه منجر شود. بافت تاریخی و مرکزی شهر همدان به عنوان یکی از شهرهای قدیمی و با تمدن کشور در پی تضاد بین کارکردهای گذشته و نوین، دچار محدودیت توان و ظرفیت زیرساختی و کالبدی در بافت شده و روابط ناهمگونی را بین محتوای کارکردی و ساخت کالبدی آن ایجاد کرده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعیین محدوده کالبدی بافت تاریخی و هسته مرکزی شهر می باشد. روش مطالعه تحلیلی – توصیفی است و بر مبنای اطلاعات نقشه ای (سال 1335) و با استفاده از نظرات کارشناسی خبرگان پژوهش، چهار گزینه برای محدوده بافت تاریخی شهر ارائه شد. در ادامه با استفاده از روش دلفی شاخص های تعیین محدوده کالبدی مناسب استخراج و با استفاده از روش سلسله مراتبی (AHP) محدوده های پیشنهادی اولویت بندی شدند. بر اساس یافته های پژوهش و تحلیل گزینه های پیشنهادی بر مبنای شاخص ها، گزینه اول (رینگ مرکزی شهر) با امتیاز(29/1)، بیشترین درصد مطلوبیت را به عنوان محدوده کالبدی بافت تاریخی شهر همدان به خود اختصاص داد.
واکاوی ارتباط وردش های فضایی زمانی پوشش گیاهی با سنجه های توپوگرافیک در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۰۶-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
پوشش گیاهی به عنوان یکی از مولفه های مهم حیات اکولوژیک محیط زیست به دلیل تاثیرات بسیار زیاد در اکوسیستم های مختلف محیطی و همچنین به دلیل تاثیر گذاری مستقیم بر معیشت و زندگی انسانی، عاملی اساسی و مهم بشمار می رود. از این رو، هدف از این پژوهش بررسی تغییرات پوشش گیاهی در زاگرس میانی با استفاده از داده های عددی ماهواره ای است. در این راستا داده های پوشش گیاهی ماهواره ترا سنجنده مادیس با توان تفکیک فضایی 250 متر در دوره زمانی 2001 تا 2018 اخذ شد. این داده ها با بهره گیری از زبان کدنویسی پایتون در ارتباط با سنجه های توپوگرافیکی ارتفاع، میزان و جهت شیب با روش پردازش رستری پنجره متحرک و روش آنالیز سلول به سلول مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بیشینه تراکم پوشش گیاهی در زاگرس میانی در ماههای آپریل (فروردین) تا جون (خرداد) و کمینه آن در ژانویه (دی) مشاهده می گردد. ارتفاعات زاگرس میانی در فصل بهار بالاترین نرخ شاخص پوشش گیاهی و در فصل زمستان کمترین نرخ را نشان می دهند. بیشینه مقدار شاخص پوشش گیاهی در ارتفاع 1500 متر بروز می کند. شاخص پوشش گیاهی در زاگرس میانی تا شیب 95 درصد، روند افزایشی داشته و پس از آن به آرامی کاهش می یابد. کمینه نرخ شاخص پوشش گیاهی در جهت جنوبی از 150 تا 200 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد و بیشینه آن در جهت شمال از 300 تا 360 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد مشاهده می شود، ارتفاع حد بالای رویش یا M.V.A، در ماه های سرد به سوی طبقات ارتفاعی پائین تر نزول و در ماه های گرم سال به سمت ارتفاعات بالاتر صعود می کند. به طور کلی روند تغییرات شاخص پوشش گیاهی نیز نشان از افزایش شاخص پوشش گیاهی در این واحد کوهستانی دارد.
ارزیابی نقش مشارکت مردمی در نوسازی بافت فرسوده (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده و قدیمی شهرهای کشور با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی شده است. شهر رشت نیز همانند این شهرها از بافتی قدیمی برخوردار است. این شهر با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی،دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این راستا، هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش مشارکت مردمی در نوسازی بافت فرسوده شهر رشت است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای و میدانی استفاده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده، و مطالعات میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شهروندان ساکن بافت فرسوده شهر رشت هستند که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری و به روش تصادفی انتخاب گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که بررسی مقدار سودمندی (s) و مقدار نارضایتی (R) در شاخص های تحقیق برای منطقه 2 شهر رشت (با مقدار سودمندی 389/0) نشان می دهد که این منطقه با دارا بودن کمترین فاصله از نقطه ایده ال و با مقدار 177/0 کمترین مقدار تأسف ( نارضایتی) نسبت به سایر مناطق در زمینه مشارکت مردمی رتبه بالای را برای ارتقاء شاخص های مشارکت مردمی در راستای نوسازی بافت های فرسوده به خود اختصاص داده است.
نقش عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش مناطق حاشیه نشین (مطالعه موردی: سکونتگاه های غیر رسمی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراگیری پدیده ی اسکان غیررسمی در پی نابرخورداری قشر ضعیف جامعه شهری از مزایای قانونی کالبد شهر بوجود می آید. از این رو، با توجه به متنوع بودن دلایل حاشیه نشینی در شهرهای مختلف، شناخت عوامل مؤثر در پیدایش و توسعه این مناطق بیش از پیش لازم و ضروری به نظر می رسد. ازدیاد جمعیت در رشت به عنوان یکی از کلانشهرهای مهاجرپذیر، موجبات گسترش افقی شهر به صورت ناموزون را فراهم نموده است. لذا شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری این مناطق و گسترش آن جهت تأمین حقوق شهروندی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان این مناطق، اهمیت می یابد. معیارهای مورد سنجش در ارتباط با این موضوع شامل مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و قانونی، مدیریت شهری و زیست محیطی است. در این راستا، این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیقی موردی، سعی در بازشناسی عوامل مؤثر در شکل گیری و گسترش چهار سکونتگاه های غیررسمی شهر رشت شامل مناطق پاسکیاب، نخودچر، جماران و عینک را دارد. از این رو، در بخش کمّی پس از استفاده از ابزار پرسشنامه، به منظور اولویت بندی یافته های حاصل از آن، از روش عاملی اکتشافی استفاده شده است. این روش به بررسی همبستگی درونی مابین گویه های متعدد پژوهش می پردازد و در نهایت آن ها را در قالب عامل های کلی محدودتری دسته بندی می نماید. همچنین، حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 عدد محاسبه گردید. در بخش کیفی پژوهش نیز، از ابزار مشاهده غیرمشارکتی، تصاویر و نقشه ها استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش زیرمعیارهای قومیت، میزان ارتباط ساکنین این مناطق با خویشاوندان و همسایگان خویش و فقدان عدالت اجتماعی در ارتباط با معیار اجتماعی- فرهنگی به عنوان مؤثرترین معیار در شکل گیری و گسترش این مناطق به شمار می روند. پس از آن زیرمعیارهای قیمت ارزان زمین (مسکن) و میزان اجاره بهای پایین در ارتباط با معیار اقتصادی بیشترین سهم را در شکل گیری این مناطق برعهده دارند. در نهایت اجرای پروژه های بهسازی جهت تأمین فضاهای عمومی و قانونمند شدن ساخت و سازها در ارتباط با معیار مدیریت شهری که ناشی از سوء مدیریت یکپارچه در شهرستان رشت به شمار می رود، کمترین تاثیرگزاری را در شکل گیری و گسترش مناطق حاشیه نشین داراست. بر این اساس، معیارهای اجتماعی-فرهنگی با یک سوم واریانس کل به عنوان شاخصه اصلی در پیدایش و گسترش اسکان غیررسمی در مناطق ذکر شده در شهر رشت مطرح می شود.
تحلیل تأثیر تکانه های سیاست پولی انبساطی بر حساب جریان وجوه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۴۴)
487 - 528
حوزههای تخصصی:
بحران مالی سال 2008، لزوم درک رابطه متقابل مالی بین بخش های مختلف نهادی هر اقتصاد را آشکار کرده است و حساب جریان وجوه مبادلات مالی و گردش وجوه را میان واحدهای نهادی مختلف اقتصاد نشان می دهد و از آن می توان به عنوان یک ابزار اطلاعاتی پایه جهت تحلیل آثار تکانه های سیاست های پولی و مالی بر این واحدها استفاده کرد. درک درست از چگونگی تأثیر این تکانه ها بر فعالیت مالی این بخش ها، می تواند راهنمایی مفید برای تعیین سیاست های مناسب برای اثرگذاری بر دیگر متغیرهای کلان اقتصادی باشد. در این مطالعه تأثیر تکانه های پولی انبساطی بر تغییرات دارایی ها و بدهی های مالی و خالص سرمایه گذاری مالی واحدهای نهادی خانوار، بنگاه های غیرمالی، بانک ها، بخش عمومی و دنیای خارج مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته است. برای این منظور از مدل خودرگرسیون برداری عاملی تعمیم یافته (FAVAR) بر اساس داده های سال های 1398-1352 استفاده شده است. در مورد واکنش پویای بخش های مختلف نهادی به تکانه پولی انبساطی ناشی از افزایش درآمدهای نفتی و ارتباطات متقابل آنها با یکدیگر، این نتیجه حاصل شده که تکانه پولی انبساطی در ابتدا سبب افزایش دارایی ها و بدهی های بخش های اقتصاد ملی شده است. واکنش متغیر خالص سرمایه گذاری مالی که از تفاضل دارایی ها و بدهی های مالی حاصل می شود، در سال اول برای بخش بانک های دولتی و خصوصی، منفی و برای دیگر بخش های نهادی مثبت است. این واکنش بدین معنی است که بخش بانکی در سال اول وام گیرنده از دیگر بخش های نهادی و بقیه بخش ها به جز بخش بنگاه ها ی غیرمالی که با تأخیر واکنش نشان می دهند، وام دهنده هستند، ولی پس از سال اول تمام بخش های اقتصاد ملی تبدیل به وام دهنده و بخش خارجی تبدیل به وام گیرنده می شود و خروج سرمایه اتفاق می افتد.
بررسی اثر اقتصاد مقاومتی(تاب آوری اقتصادی) بر درآمدهای مالیاتی در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصاد بخش عمومی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
233 - 250
حوزههای تخصصی:
مالیات به عنوان یکی از منابع مهم درآمدی دولت،برای سرمایه گذاری در زیربناها و بهبود رفاه خانوارها، تابعی از رشد پایدار و درونزا است که ویژگی چنین اقتصادهایی با تاب آوری بالاتر قابل شناسایی است. در همین راستا پژوهش حاضر با استفاده از شواهد آماری استان های ایران طی دوره زمانی 1400-1385 و رهیافت اقتصادسنجی داده های پانل به بررسی اثرتاب آوری اقتصادی بر مالیاتها می پردازد، نتایج برآوردها نشان می دهد که با افزایش تاب آوری اقتصادی، درآمدهای مالیاتی به طور معنی داری افزایش یافته و دارای کشش بالاتر از یک می باشند که بر پایداری درآمدهای دولت دلالت دارند، علاوه بر این نسبت صادرات اثر منفی و بالا بودن رشد اقتصادی نسبت به میانگین رشد اقتصادی کشور اثر مثبت بر درآمدهای مالیاتی دارد و در نهایت تورم و بیکاری اثر معنی داری را بر درآمد مالیاتی ندارند، لذا تمرکز بر رشد درونزا و مبتنی بر نیروهای داخلی مهمترین عامل برای پایداری درآمدهای مالیاتی است. در همین راستا پژوهش حاضر با استفاده از شواهد آماری استان های ایران طی دوره زمانی 1400-1385 و رهیافت اقتصادسنجی داده های پانل به بررسی اثرتاب آوری اقتصادی بر مالیاتها می پردازد، نتایج برآوردها نشان می دهد که با افزایش تاب آوری اقتصادی، درآمدهای مالیاتی به طور معنی داری افزایش یافته و دارای کشش بالاتر از یک می باشند که بر پایداری درآمدهای دولت دلالت دارند، علاوه بر این نسبت صادرات اثر منفی و بالا بودن رشد اقتصادی نسبت به میانگین رشد اقتصادی کشور اثر مثبت بر درآمدهای مالیاتی دارد و در نهایت تورم و بیکاری اثر معنی داری را بر درآمد مالیاتی ندارند، لذا تمرکز بر رشد درونزا و مبتنی بر نیروهای داخلی مهمترین عامل برای پایداری درآمدهای مالیاتی است.
دلالت های شوک های واقعی و اسمی بر متغیرهای کلان اقتصادی تحت نظام نرخ ارز ثابت: رویکرد نظریه مالیه تعیین قیمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
1 - 30
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر تأثیرات وارد آمدن شوک های بهره وری، قیمت های خارجی و صادرات نفتی در یک اقتصاد کوچک باز نوعی و در شرایطی که کشور سیاست تثبیت نرخ ارز را اتخاذ کرده است بررسی گردید. در این فضای تحلیلی، تحت شرایط مشخص چرخه ای بین دولت و بخش های مالی و حقیقی اقتصاد ایجاد می شود که به کاهش مکرر مازاد اولیه دولت، افزایش احتمال ناتوانی دولت در بازپرداخت اوراق منتشر شده پیشین، ناترازی بخش بانکی و افزایش هزینه تسهیلات دهی می انجامد. این فرایند نهایتاً منجر به قفل شدگی بدهی دولت، ایجاد بحران بانکی و کاهش تولید و مصرف کل می گردد. در این راستا برای تحلیل عملکرد دولت، ادبیات «نظریه مالیه تعیین قیمت» مورد استفاده قرار گرفت که در دو دهه اخیر رواج بیشتری یافته و به نظر می رسد با شرایط نهادی و قانونی ایران نیز سازگار باشد. مطابق این نظریه، دولت در برخی شرایط می تواند به بازیگر غالب در تعیین سطح عمومی قیمت بدل شود و سیاست های پولی در تبعیت از سیاست های مالیه دولت تنظیم گردد. فرایند فوق الذکر در قالب یک مدل ساده تعادل عمومی پویا که گویای رفتار بازیگران محیط اقتصادی است، طراحی شد و نتایج حاصله بر روی متغیرهای اصلی مدل مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه مشاهده گردید، در صورت تبعیت سطح عمومی قیمت داخلی از قیمت های خارجی، شوک های وارد شده اعم از اسمی یا حقیقی، حتی بدون وجود هرگونه چسبندگی اسمی در قیمت ها، می تواند با فعال سازی چرخه قفل شدن بدهی دولت، اثرات واقعی دائمی و زیان باری بر متغیرهای کلیدی اقتصادی داشته و معیشت و رفاه عمومی را تحت تأثیر قرار دهد.
ارزیابی رابطه بلندمدت بین عدم قطعیت سیاست اقتصادی و بازده مازاد شاخص صنایع مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
96 - 126
حوزههای تخصصی:
نااطمینانی اقتصادی که به معنی دشواری در پیش بینی محیط اقتصادی است، از عوامل مختلفی از جمله بی ثباتی سیاسی، تغییر و عدم قطعیت سیاست های دولت، بلایای طبیعی و نوسانات بازار ناشی می شود. وجود این نااطمینانی ها بر کارایی بازارهای مالی از جمله کارایی بازار سرمایه تأثیر بسزایی دارد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بلندمدت عدم قطعیت سیاست های اقتصادی دولت (بر اساس نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی با استفاده از شاخص ترکیبی PCA) و بازده مازاد شاخص 8 صنعت مختلف در بورس اوراق بهادار تهران شامل شاخص صنایع خودرو و ساخت قطعات، مواد و محصولات دارویی، سیمان، آهک و گچ، شرکت های چند رشته ای صنعتی، فلزات اساسی، فرآورده های نفتی، کک و سوخت هسته ای، محصولات شیمیایی، انبوه سازی، املاک و مستغلات) است. بررسی انجام شده با استفاده از روش خودرگرسیونی با وقفه های توضیحی (رهیافتARDL) در بازه زمانی1391تا1400 نشان می دهد که عدم قطعیت سیاست های اقتصادی با مازاد بازدهی شاخص صنایع منتخب رابطه مثبت و معناداری دارد. به طوری که در بین صنایع مختلف بازده مازاد صنعت خودرو و ساخت قطعات بیشترین اثر را از ناحیه عدم قطعیت سیاست های اقتصادی دولت متحمل می شود و صنعت انبوه سازی املاک و مستغلات کمترین اثر را از این ناحیه می پذیرد. به علاوه سرعت تعدیل اثر عدم قطعیت سیاست های دولت بر بازده مازاد صنایع بورسی نیز همگن نبوده و ضریب ECM نشان می دهد که صنعت خودرو سریع ترین اثر و تعدیل را تجربه می کند.
شبیه سازی روند و فرین های دمای زنجان براساس سناریوهای اقلیمی و شگرد شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات شدید آب و هوایی (و گرمایش کره زمین) در سال های اخیر به تغییر الگوهای جوی و پدید آمدن ناهنجاری های اقلیمی در اغلب نقاط جهان منجر شده است. فرایند تغییر اقلیم به ویژه تغییرات دما از مهم ترین چالش ها در قلمرو علوم زمین و علوم محیطی است. هرگونه تغییر در مشخصه های دما به عنوان یکی از عناصر مهم اقلیمی هر منطقه موجب تغییر در ساختار اقلیمی آن منطقه می گردد. از این رو شناخت تغییرات و روند دما در برنامه ریزی های محیطی مبتنی بر دانسته های آب وهوایی هر نقطه و ناحیه امری ضروری به نظر می رسد. به همین جهت پژوهش حاضر به شبیه سازی دمای روزانه (کمینه، بیشینه و میانگین) شهر زنجان تا سال 2100 می پردازد. روش اجرای پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای (اسنادی) است. برای بررسی دمای شهر زنجان از داده های کمینه، بیشینه و میانگین روزانه دما از ایستگاه همدید شهر زنجان طی دوره 2021-1961 استفاده شد. داده های مدل گردش عمومی جوی جهت شبیه سازی متغیرهای اقلیمی (دمای کمینه، متوسط و بیشینه) با استفاده از شگرد شبکه عصبی مصنوعی و سناریوهای اقلیمی، در دوره های آتی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از شبیه سازی فرین های دمایی با استفاده از سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5، نشان داد که افزایش متوسط دمای روزانه، کمینه و بیشینه تحت تمامی سناریوها، به ترتیب 6/3، 3/3 و 7/2 درجه سلسیوس برای دوره 2022-2100 محتمل است. بررسی داده های ماهانه شبیه سازی شده تحت سناریوها و داده های مشاهده شده نظیر نشان می دهد که احتمال دارد کمینه، میانگین و بیشینه دما در ماه های ژانویه و فوریه بیشترین افزایش را داشته باشند. در حالی که با توجه به 3 سناریو، احتمال دارد که میانگین کمینه در ماه اوت، متوسط دما در ماه آوریل و بیشینه دما در ماه اکتبر کم ترین افزایش را تجربه کنند. همچنین دمای فصلی شبیه سازی شده تحت سناریوها نشان می دهد همه فصل های سال به ویژه فصل های سرد سال، گرم تر خواهند شد. شمار رخداد فراوانی فرین ها نیز در هر سه مقیاس دمایی (کمینه، میانگین و بیشینه) برای چارک 25ام و75ام در هر سه سناریو افزایش خواهد یافت.
تحلیل استعداد رخداد جریان های واریزه ای و لغزش های کم عمق با استفاده از مدل تریگرز (TRIGRS) (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بابل رود مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، به بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش های کم عمق ناشی از بارندگی در حوضه آبریز سجادرود پرداخته شده است. در این حوضه به دلیل توپوگرافی کوهستانی (شیب تند دامنه ها) و وجود خاک های حاوی مواد آلی به صورت طبیعی پتانسیل رخداد اینگونه زمین لغزش های ناشی از بارندگی زیاد است و سالانه زمین لغزش هایی با ابعاد مختلف بعد از وقوع بارندگی های شدید و طولانی مدت در آن رخ می دهد. این زمین لغزش ها که با مکانیسم لغزش در بخش های بالایی پوشش خاک آغاز می شوند، بلافاصله تبدیل به جریان های گلی-واریزه ای شده و از به هم پیوستن آنها ممکن است جریان های واریزه ای-گلی بزرگ در پایین دست حوضه شکل بگیرد که پدیده ای مخرب محسوب می شود. در این پژوهش، برای بررسی تأثیر بارندگی بر وقوع زمین لغزش های کم عمق و جریان های واریزه ای-گِلی از برنامه تریگرز (TRIGRS) که برنامه ای نسبتاً جامع و مبتنی بر شبکه برای تحلیل پایداری شیب به روش شیب بی نهایت (در مقیاس ناحیه ای) است، استفاده شده است. در این برنامه اثر نفوذ آب باران در خاک و رواناب ناشی از بارندگی که پارامترهایی مهم در ایجاد زمین لغزش های کم عمق و متعاقب آن جریان های واریزه ای-گلی هستند نیز به طور کامل در نظر گرفته می شود و این پدیده طبیعی به طور کامل شبیه سازی می گردد. داده های ورودی مورد نیاز برای این پژوهش شامل داده های توپوگرافی حوضه، ویژگی های زمین شناسی، زمین شناسی مهندسی و هیدروژئولوژیکی واحدهای خاکی (زون های زمین شناسی) و داده های مربوط به بارش در منطقه است که از منابع مختلف تهیه و در قالب فایل های متنی و نقشه های GIS مناسب مرتب سازی شده و مورد استفاده قرار گرفته اند. خروجی برنامه تریگرز شامل نقشه های توزیع مکانی حداقل ضریب ایمنی پایداری، عمق وقوع لغزش و فشار آب منفذی در عمق وقوع لغزش هستند که در قالب فایل های متنی تهیه و بعد از ترسیم در نرم افزارهای مبتنی بر GIS قابل تفسیر هستند. نتایج این مطالعه نشان داد که در بخش های مرتفع و پرشیب حوضه هرجا که خاک هایی با سنگ بستر از جنس سنگ های غنی از کانی های رسی (مثل گلسنگ، مارن و شیل) گسترش بیشتری دارند، پتانسیل رخداد لغزش های کم عمق ناشی از بارندگی بالاست و با وقوع بارندگی های با شدت بالا و مدت طولانی، این نوع زمین لغزش ها رخ خواهند داد که در صورت نزدیکی به سکونتگاه ها و جاده ها می توانند ریسک بالایی برای آنها داشته باشند. در بررسی های صحرایی صورت گرفته، همخوانی خوبی میان نتایج این مطالعه با تجربیات حاصل از مشاهدات صحرایی زمین لغزش های ناشی از بارندگی در منطقه از نظر توزیع مکانی و زمان وقوع آنها به دست آمد.
تأثیر شبیه سازی آموزشی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شبیه سازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان چهارم ابتدایی منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 60 نفر از آن ها (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از شبیه سازی PhET و گروه کنترل به روش سنتی در شش جلسه یک ساعته آموزش دیدند. پیش آزمون –پس آزمون دو گروه با استفاده از پرسشنامه اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جوانگیزشی درک شده سرمد (1390) و خودآگاهی هیجانی کائر و همکاران (2012) بودند. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد شبیه سازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی در دانش آموزان تأثیر داشت (001/0>P). شبیه سازی تعاملی بر مؤلفه های جو انگیزشی درک شده (ارتقا یادگیری توسط معلم، پیگیری مقایسه توسط دانش آموزان، نگرانی در مورد اشتباهات، تمایل به مقایسه فراگیران توسط معلم) تأثیر داشت (001/0>P). شبیه سازی تعاملی بر مؤلفه های خودآگاهی هیجانی (بازشناسی، شناسایی، تبدیل سازی، حل مسئله) تأثیر داشت (001/0>P). باتوجه به نتیجه، می توان از انواع شبیه سازی آموزشی در جهت آموزش به یادگیرندگان در دروس و مقاطع تحصیلی دیگر می توان استفاده کرد.
Designing the Accreditation Model of Applied Science Higher Education Institutions in Tehran(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
INTRODUCTION: The quality of education and accreditation of universities, institutions, and educational centers has always been of great concern to many groups, including managers, officials, students, parents, and employers, in the past hundred years. The purpose of current research is to design the accreditation model of applied science higher education institutions. METHODS: This qualitative research was conducted using qualitative content analysis. Its statistical population includes articles, documents, and all the key informants of applied science higher education institutions in Tehran. A total of 21 key informants were selected using the purposive and snowball sampling method and maximum diversity technique. The data were collected by semi-structured interview, observation, review of documents and scientific texts and analyzed by using MAXQDA-2022 software and weighting of factors, criteria, and indicators with the Shannon entropy method and prioritization with RANK function in Excel. FINDINGS: The results demonstrated that after weighting and prioritizing, the final research model included 33 factors, 101 criteria, and 704 indicators. There are 27 input factors, 4 process factors, 1 output factor and 1 outcome factor. CONCLUSION: The current accreditation model was prepared in accordance with the conditions of applied science higher education institutions using domestic and international experiences with a systemic approach (input, process, output, and outcome) in the form of factors, criteria, and indicators and can be used by the University of Applied Science and Technology.
The Academic Failure Model of the Senior Students of Mazandaran Province based on the Socio-Economic Position and Family Social Capital with the Mediation of Family Chaos(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Today, the issue of academic failure is one of the most important and scrutinized factors in educational systems and examining the effective factors on it can help in better understanding this phenomenon and providing solutions to its reduce. Therefore, the current research was conducted with the aim of modeling the academic failure of senior students based on the socio-economic position and family social capital with the mediation of family chaos. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was quantitative from type of correlational. The population of the present research was the senior students of Mazandaran province, which 170 people of them were selected as a sample by cluster sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire of effective social factors on academic failure, which had four components of academic failure, socio-economic position, family social capital and family chaos. The face validity of the questionnaire was confirmed by education specialists and experts and its reliability was obtained with Cronbach's alpha method above 0.70. The data were analyzed with tests of regression and structural equation modeling from type of path analysis in SPSS and LISREL software. Findings: The findings showed that all three variables of socio-economic position, family social capital and family chaos separately had a significant correlation with the academic failure of senior students and were able to predict the 31.0%, 20.2% and 22.9% of the changes of their academic failure, respectively. Also, all the three mentioned variables together could predict 51.6% of the changes of academic failure of senior students. In addition, the academic failure model of senior students based on the socio-economic position and family social capital with the mediation of family chaos had a good fit, and in this model, the variables of socio-economic position and family social capital on family chaos and academic failure and the variable of family chaos on academic failure had a direct and significant effect and the variables of socio-economic position and family social capital with the mediation of family chaos had an indirect and significant effect on academic failure (P<0.001). Conclusion: According to the results of this study, in order to reduce the academic failure of senior students can provide the basis for improving the socio-economic position, increasing the family social capital and reducing the family chaos.
Education and Inequality: Experiences of Black Teachers in British White Education System(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this article is to depict inequality cases and examine the complexity of black teachers' experiences in the British white system. For this reason, the researchers of this article applied concepts of whiteness, intersectionality, and battle fatigue to Boakye's I Heard What You Said (2022). Methodology: This is qualitative research and its nature is deductive. The theoretical framework primarily was based on Crenshaw and Bradbury's definitions of intersectionality, Kincheloe’s of whiteness, and Smith’s of battle fatigue. Loden and Rosener's diversity wheel was also used to clarify various cases of intersectionality. I Heard What You Said (2022) contains 56 experiences of a black teacher in the British white education system. The sample size includes all 56 experiences of the black teacher. Findings: Finding shows that Whiteness and the internalization of white characteristics play a significant role in defining black identities. They are inferior not only because of their different skin color but also because of numerous criteria and the differences from whites. In this educational system, all learning is also consistent with white beliefs and the norms that define them within the system. Boakye mentions that “‘white is light’ imagery and ‘white is right’ ideology” is imposed on students from the early days of attending schools which demonstrates white supremacy in the British education system. In the British educational system, not only are teachers marginalized, but also they have to make an effort in order to institutionalize white beliefs and ideas in students’ minds. The British education system ignores diversity in its curriculum, wanting to follow the concept of “sameness” in education. The narrator criticized the aim of the National Curriculum of England in the late 1860s, based on the view of Mattew Arnowl, citing some ambiguous concepts such as “essential knowledge”, “educated citizens”, “the best that has been thought and said”, and “…engender an appreciation of human creativity and achievements …” He explained the condition in Arnold's time in 1860. It highlighted that the white education system shows no changes in its aim through time. It seeks to stabilize its characteristics in the educational system in relation to ignorance of differences and white supremacy in all parts of the educational system in British. Furthermore, applying the concept of intersectionality, it becomes clear that each proof emphasizes the connection of the particular sections, which to some extent differs from others. Considering the concept of intersectionality in the context of whites being superior, makes the causes more complex. Applying the concept of battle fatigue shows that the black teachers fight against racism even if they believe they could bring insignificant changes to the British educational system. Conclusion: The research shows that black teachers' experiences of discrimination in the British education system are based not only on their skin color as black but on the connection between different dimensions of diversity and criteria in different areas of the personal, sociocultural, and organizational sphere. There is a need to revise the National Curriculum of Britain to start work on eliminating inequalities in the education document and to extend it to the whole education system.
Identification and Analysis of Effective Factors on the Promotion of Cultural Literacy Education of the First-Year High School Boys in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this article was to identify and evaluate the most effective factors for enhancing the cultural awareness of male high school students in Tehran. Methodology: This study is a qualitative research. The statistical population includes 20 experts in management, who are experts in educational management, curriculum and education, primary education, and cultural management (with books or articles). The sampling method in this study was purposeful. Data were collected using semi-structured interviews using MAXQDA12 software. Findings: The results of 111 main concepts (open codes) were obtained from 23 main concepts (basic codes), in the form of an inverse model including 6 selected codes including causal factors (4 components; 23 indicators), contextual factors (5 components; 23 indicators), strategic factors (6 components; 28 indicators), intervention factors (5 components;16 indicators), key phenomena (1 component; 8 indicators), and consequences (3 components and 13 indicators) were presented. Conclusion: Attention to cultural patterns at three levels, local, national, and international, requires special measures from educational decision-makers. In addition, with the existence of different cultural spectrums in our country and the need for national convergence and unity, the importance of this type of culture in the curriculum is more evident than ever.