تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال 14 زمستان 1402 شماره 53 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بحث از تمدن نوین اسلامی بارویکرد دینی، از مهم ترین و اساسی ترین چالش های کنونی و آینده تمدن در عرصه جهانی است. در تاریخ اسلام، بخش مهمی از این امت تمدن ساز مسلمان را ایرانیان تشکیل داده اند که از گذشته تاکنون درعرصه های مختلف فرهنگی و تمدنی نقش مهم و پررنگی داشته اند. در این پژوهش با روش استقرایی و به شیوه تفسیری-تحلیلی ، تلاش شده به این مسئله پاسخ داده شود که ایرانیان چه نقش و جایگاهی در ایجاد سرمایه تمدن نوین اسلامی داشته و خواهند داشت؟ با تحقق انقلاب اسلامی، خون تازه ای در پیکره امت اسلامی به جریان افتاد و حیات جدیدی به جهان اسلام بخشیده شد. ازاین رو درگذار بازتولید تمدن نوین اسلامی، ایرانیان فعال ترین سرمایه اجتماعی این تمدن خواهند بود و طبق روایات تفسیری آنها چنین نقشی را در حوزه تمدن اسلامی ایفا خواهند کرد. همچنین به دلیل سنت استبدال که در طول تاریخ امت هایی برگزیده شده و قانون استبدال بر آنها اعمال شده است، این ایرانیان خواهند بود که در ظهور تمدن نوین اسلامی نقش پررنگی ایفاء خواهند کرد.
میراث درخشان دانشمندان دوره شکوفایی تمدن اسلامی در علم رنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با بررسی پیشرفت های علم رنگ در دوران شکوفایی تمدن اسلامی و نظریات دانشمندان برجسته این عصر، به تبیین نقش ویژه ای که این دانشمندان در توسعه نظریات رنگ داشتند می پردازد. همچنین نقاط اشتراک نظریات آن ها با نظریات غربی، و تأثیر ایشان را بر دانشمندان غربی و توسعه دانش رنگ در اروپا بررسی می کند. پرسش محوری پژوهش این است که نظریات رنگ شناسی دانشمندان اسلامی چگونه به توسعه دانش رنگ در اروپا کمک کرد و چه اثری بر دانشمندان غربی دوره های بعد گذاشت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که دانشمندان اسلامی اولین کسانی بودند که که رنگ ها را به صورت فیزیکی اندازه گیری کرده و طبق یک سیستم طبقه بندی کردند و نظریه هایی در مورد نحوه تعامل رنگ ها با یکدیگر و نحوه تأثیر آنها بر چشم انسان توسعه دادند. دانشمندان اروپایی از این نظریات استفاده کرده و الهاماتی گرفتند که منجر به پیشرفت های قابل توجهی در زمینه رنگ شناسی در اروپا شد.
تحلیل روابط بینامتنیِ «اعلام انتصاب امام علی(ع) به وصایت و پیامدهایِ آن» در بیت هایی از غدیریه ناصر خسرو و خطبه غدیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت به تحلیل روابط صوری و معنایی متون مختلف می پردازد. همواره متن ها در یک ارتباط شبک ه ای با یکدیگر خلق می شدند. متن های نوین بر پایه متن های پیشین شکل گرفته و متن های گذشته خود را در آیینه متن های پسین بازمی تابانند. نظر به اهمیت واقعه غدیر، شعرای بسیاری در پی متجلی ساختن مضامین فکری، عقیدتی و تاریخیِ این واقعه بوده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به این سوال پاسخ می دهد که روابط بینامتنیِ اعلام انتصاب امام علی(ع) به وصایت و پیامدهایِ آن در غدیریه ناصر خسرو و خطبه غدیر چگونه است؟ نتایج نشان داده است که ناصر خسرو در غدیریه های خود چشم داشت ویژه ای به خطبه غدیر داشته ؛ از جمله در بیت هایی ضمن گزارشِ توجه ویژه خود به جایگاه امام علی(ع) نزد پیامبر(ص) و انعکاس اعتقاد خود به امام علی(ع) و واقعه غدیر نشان می دهد که از سوی گروهی از مخاطبان واکنشی نسبت به اعلام وصایت امام(ع) صورت می گیرد که کاملا نقطه مقابل توصیه هایِ پیامبر(ص) است و در جریان گزارش این واکنش بیشترین اشتراک واژگانی و مفهومی میان واژگان و اصافِ شعر خود و خطبه غدیر را در « احاطه شدگی» و « سقوط و هبوط» برقرار می کند؛ به گونه ای که این بیت ها روابط «پیرامتنی» و «متنی» گوناگونی را میان متن حاضر و غائب منعکس می کند.
آموزش ریاضیات و نجوم در مصر دوره فاطمی (358-567 ق/ 969- 1171)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصر در دوره حکومت فاطمیان از مراکز مهم علوم عقلی ازجمله ریاضیات و نجوم در تمدن اسلامی بود. دیدگاه تأویلی و کیفی اسماعیلیه به ریاضیات و نیز علم اعداد که آن را عنصر اصلی حکمت و کیمیای اکبر می دانستند، در رویکرد فاطمیان به ترویج علوم عقلی تأثیرگذار بود. این نوشتار که براساس رویکرد توصیفی و تحلیلی سامان یافته، می کوشد ضمن بررسی برخی از ارکان نظام آموزشی ازجمله مراکز، محتوا و مواد آموزشی به این پرسش پاسخ دهد که آموزش ریاضیات و نجوم در بیش از دو قرن حکومت فاطمیان بر مصر چه روندی را طی کرد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که در این دوره آموزش ریاضیات و نجوم از محافل خصوصی به مراکز آموزشی فاطمیان مثل الازهر و دارالعلم منتقل شد و مواد آموزشی شامل کتب یونانیان و نیز آثار برجسته ریاضیدانان و منجمان شرق و غرب قلمرو اسلامی می شد که تأییدی بر تبادل دانش و اندیشه بین مراکز علمی تمدن اسلامی است.
بررسی انتقادی ادعای عدم ناپسندی برهنگی سر و گردن در روزگار پیامبر (ص) (با تکیه بر مبانی قرآن شناختی و شواهد تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه «حجاب حداقلی» مبتنی بر نظریه «حداقلی فرمان الهی» بر آن است که قبح اخلاقی عدم پوشش اسلامی را بکاهد. تأخیر در نزول آیات مربوط به حجاب، طواف عریان، نحوه پوشش حاجیان در مناسک حج، برهنگی اصحاب صُفّه و عدم واکنش شریعت اسلام نسبت به برهنگی از ادله مدافعان این دیدگاه است. این پژوهش به روش تحلیل انتقادی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای ازجمله آثار بنایی و بیانی صاحبان این نظر، به بررسی و ردّ دلایل ایشان پرداخته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که برهنگی اعمّ از برهنگی کامل و برهنگی سر و گردن و موی بانوان، قبیح بوده و واکنش قرآن کریم و رسول خدا| را به دنبال داشته است. در سال های آغازین رسالت و در آیات مکی، قرآن نسبت به برهنگی های کامل موردی، واکنش نشان داد و آن را حرام اعلام کرد و جهت رفع نواقص پوشش بانوان ( پوشش بدن و حجم محاسن) نیز آیات 31 نور و 59 احزاب نازل گردید. به نظر می رسد، ارتباط میان قبح برهنگی سر و گردن و موی بانوان و بی حیایی از نوع «عموم و خصوص من وجه» است و نه «عموم و خصوص مطلق»؛ بدین معنا که تنها برخی از بانوانی که با آگاهی به حکم شریعت و قباحت آن به کشف مو و گردن و سر مبادرت می نمایند، متصف به بی حیایی می گردند و کسانی که این عملشان از روی آگاهی و ... نیست به بی حیایی متصف نمی گردند.
بررسی مقایسه ای عملکرد سیاسی مادران شاهزادگان صفوی و گورکانی هند ( 1135- 932 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزارش منابع تاریخی نشان می دهد که برخی مادران دربار صفوی و گورکانی هند نقش موثری در رویداهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوره داشتند. ازاین رو نظر به ریشه نژادی و تاریخی مشترک بین دو سرزمین ایران و شبه قاره هندوستان و روابط دوستانه و مراودات متنوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بین دو حکومت صفوی و گورکانی هند، این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخی، ضمن بررسی نقش مادران هیئت حاکمه دو حکومت صفوی و گورکانی هند در امور سیاسی، به بررسی تشابهات و تمایزات عملکرد این دسته از بانوان در تحولات سیاسی این دوره می پردازد. بر این اساس سوال اصلی پژوهش این است که مادران شاهزادگان صفوی و گورکانی هند در مسائل سیاسی این دوره، چه نقشی داشته و پیامد این نوع فعالیت ها چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد مادران دربار دو سلسله صفوی و گورکانی هند نقش های مشابه و یکسانی در عرصه های گوناگون به خصوص در عرصه سیاست داشتند اگرچه، از شواهد و مستندات چنین استنباط می شود که نقش مادران دربار صفوی در امور سیاسی پررنگ تر از مادران دربار گورکانی بوده است و زنان دربار صفوی بیش از همتایان گورکانی خود، بر سرنوشت دولت و مردم دوره خود تاثیر گذاشته اند.