مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۷٬۴۴۱ تا ۱۸۷٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
باغ فضایی باز و گسترده است که بنا به الزاماتی می تواند برخی فضاهای بسته را در خود داشت ه باشد، اما آنگاه که فضاهای باز خردی را با انتظام های تعریف شده در خود جای م یدهد، صورتی از باغ پدید می آید حاکی از یکی از تنوعات باغ ایرانی که موضوعی قابل بررسی است. در باغ های بیرجند، انواعی از فضاهای باز خرد، در درون یا در پیوست باغ همراه شده و ترکیبی تازه پدید آمده است. این باغ ها، با ساختار کلی تقریباً مشابه، ترکیبی از محوطة اصلی منظم و ساده با فضاهای باز کوچکتر هستند؛ ازحیاطی کوچک در قوارة اتاق تا محوطه ای وسیع که خود به تنهایی به باغی می ماند، از فضای کوچک و فرش انداز مهتابی در مقابل عمارت که رو به چش مانداز باغ دارد تا فضای بام که چش ماندازی به گسترة دشت را پیش رو می گذارد. این فضاهای باز که در انواع متعدد به محوطة با غها پیوست شده اند، با نق شهایی مختلف، شامل حیاط اندرونی، حیاط گشوده به باغ، حیاط بارانداز، حیاط ورودی، مهتابی، بام، صفه، شارمی، میدانچه، جلوخان و باغ زراعی هستند. عملکرد و نقش اصلی این فضاها مرتبط با وجه سکونت در باغ است و در عرصة گشودة باغ، محدود ههایی را به قصد مهیا ساختن حریم اندرون شکل داده یا برای فراه مآوردن حوزه های مختلف فعالیت های وابسته به زندگی در باغ، گاه وسعت گرفته و خود مجالی برای آراسته شدن می شوند یا خردفضاهایی کوچ کاند اما به واسطة فراه مکردن امکان نظارة باغ، تکمی لکنندة وجه تفرج باغ بوده اند. برخی از طریق ایجاد سلسله مراتب و امکان گسترش باغ در خود، یا امکان گردهم نشاندن ساختمان های باغ حول خود، ترکیبی خاص به ساختار هندسی باغ م یدهند. این فضاها در باغ های بیرجند بیانگر نوعی از زندگی در باغ هستند و در این مجال مورد بررسی و طبق هبندی قرار م یگیرند. شناخت با غهای بیرجند سرنخی است برای جستجوی بیشتر در باغ های ایرانی به قصد تحقیق در وجوه مشابه یافتن پاسخ برای این پرسش که آیا در سایر باغ های ناشناختة ایران این ترکیب فضایی را می توان سراغ گرفت؟
نقش مفهوم حس مکان در ارتقای کیفیت حفاظت معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم آنکه از چند دهه پیش با توسعه علوم محیطی، جنبه های ذهنی فضاهای معماری در محافل علمی مورد توجه قرار گرفت، بیشتر تجارب کنونی در زمینه حفاظت میراث معماری ایران گویای کم توجهی به این مقوله و توجه زیاد به کالبد و عملکرد در برنامه ریزی های مربوطه است. مفهوم حس مکان به عنوان یکی از مفاهیم علوم محیطی، متخصصان و طراحان را در شناخت ویژگی های ذهنی فضاهای طبیعی و مصنوع یاری کرده است. مقاله حاضر معتقد است جنبه های فضایی حفاظت می تواند با در نظر گرفتن مفهوم حس مکان، شناخته شده و راهکارهای عملی برای آفرینش رابطه ای همه جانبه بین فضا و انسان را پایه ریزی کند. از آنجایی که حس مکان رابطه انسان – فضا را از طریق شناساندن معانی فضا شکل می دهد، بنیان مناسبی برای شناخت معانی فضاهای میراثی و تبیین نگرشی مناسب نسبت به اقدامات حفاظتی خواهد بود. براساس این دیدگاه، فرضیه های زیر تدوین شده است : آ. حفاظت معنایی مبنای اصلی حفاظت معماری است، ب. توجه به حس مکان بخش مهمی از حفاظت معنایی است و پ. حفاظت براساس حس مکان الگوی حفاظت های کالبدی و عملکردی را تبیین می کند. بررسی نسبت بین حفاظت معماری و مفهوم حس مکان نشان می دهد که شناخت مفهوم حس مکان فضاهای میراثی سبب شناخت ساختار و کاراکتر آنها شده، حفاظت معماری را به سوی خط مشی هایی در مورد اقدامات کالبدی – عملکردی سوق می دهد که در نهایت به حفظ حس تعلق مردم نسبت به آن فضاها منجر شود. این پژوهش با اتکا به روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تفسیر و طبقه بندی آنها انجام شده است.
مطالعه رابطه بین اخلاق حرفه ای و رفتار ضد شهروندی: مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای ضد شهروندی مانند اجتناب از کار، خرابکاری و... رفتارهایی هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به سازمان آسیب های جدی وارد می کنند. یکی از عوامل تأثیر گذار بر کاهش چنین رفتارهایی، رعایت اصول اخلاقی چون صداقت، تعهد سازمانی و ... است که درمجموع اخلاق حرفه ای را تشکیل می دهند. پژوهش حاضر با هدف تبیین چگونگی رابطه بین اخلاق حرفه ای و مؤلفه های آن (صداقت، انتقادپذیری، تعهد سازمانی، وقت شناسی، مشارکت) و گرایش به رفتارهای ضد شهروندی افراد انجام شده است. روش پژوهش، پیمایشی بوده است. جامعة آماری پژوهش شامل کلیّه کارکنان دانشگاه اصفهان در سال 1393 و حجم نمونه 196 نفر از کارکنان بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه رفتار ضد شهروندی سازمانی، فوکس و اسپکتور (2002) و پرسشنامه محقق ساخته اخلاق حرفه ای بود که روایی و پایایی آن ها تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد بین صداقت کارکنان و گرایش به رفتارهای ضد شهروندی، رابطة معکوس و معنادار (به میزان 18/0-) وجود دارد. بین انتقادپذیری و گرایش به رفتارهای ضد شهروندی، رابطه معکوس و معنادار (به میزان 34/0-) وجود دارد. بین تعهد سازمانی و گرایش به رفتارهای ضد شهروندی، رابطة معکوس و معنادار (به میزان41/0-) وجود دارد. بین وقت شناسی و گرایش به رفتارهای ضد شهروندی، رابطة معکوس و معنادار (به میزان 29/0-) وجود دارد. بین مشارکت و گرایش به رفتارهای ضد شهروندی، رابطه معکوس و معنادار (به میزان 53/0-) وجود دارد. بین رعایت اخلاق حرفه ای و گرایش به رفتارهای ضد شهروندی، رابطة معکوس و معنادار (به میزان 38/0-) وجود دارد. بر مبنای تحلیل رگرسیون انجام شده از بین ابعاد اخلاق حرفه ای مشارکت در حد بالا، تعهد سازمانی و انتقاد پذیری به میزان متوسط و وقت شناسی و صداقت در سطح پایینی باعث کاهش رفتارهای شهروندی بودند. بر اساس مطالعه انجام شده پیشنهاد می شود اصول اخلاق حرفه ای در کنار آموزش های شهروندی در کلیّة مقاطع تحصیلی مدارس به ویژه در دبیرستان آموزش داده شود و شاخص های اخلاق حرفه ای متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی بومی سازی شود.
بررسی سیاست زمانی حاکم بر تقویم ایران در سال های پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی سیاست گذاری های جمهوری اسلامی ایران درمورد زمان، از خلال توجه به تقویم می پردازد. تمامی حکومت ها برای تعریف هویت خود و مشروعیت یافتن از این طریق، نیازمند مشخص کردن مرزهای خود در مکان و یافتن جایگاه خود در زمان هستند. تقویم یکی از مؤلفه هایی است که سیاست های زمانی در قالب آن نمود می یابد. تغییرات دائمی در تقویم ایران، تورم بیش از حد مناسبت ها و ایجاد نهادی خاص برای تعیین مناسبت ها و نظارت بر تقویم، نشانگر توجه جمهوری اسلامی به تقویم ایران و سیاست های مشخصی است که بر آن اعمال می شود. رویکرد نظری پژوهش پیش رو از نظریات دورکیم درمورد تمایزگذاری میان دو زمان قدسی و عرفی، نظریة حافظة جمعی هالبواکس و دیدگاه اریک هابزبام درمورد برساخت حافظه و سنت به وسیله حکومت ها اخذ شده است. برای بررسی سیاست های حاکم بر تقویم ایران، از روش تاریخی و مطالعة اسناد و مدارک موجود در شورای فرهنگ عمومی استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر وجود سیاستی است که بیش از هر چیز، رو به گذشته جامعه دارد و تلاش می کند روایتی خاص را براساس منافع و شرایط زمان حال خود از گذشته ارائه دهد. مناسبت های تقویم بر این مبنا انتخاب شده اند.
بررسی شخصیت کاریزماتیک حضرت ابوالفضل(ع) با تاکید بر نقش ایشان در حادثه کربلا
حوزههای تخصصی:
حادثه عاشورا یکی از جان خراش ترین و در عین حال آموزنده ترین حوادث تاریخ اسلام به حساب می آید. حادثه ای که بر خلاف بسیاری از حوادث دیگر تاریخ انسانی که به دست نسیان سپرده شده اند، پس از قریب به 1400 سال، هنوز زنده، اثر گذار، آموزنده، به شدت تسرّی یابنده و بسیار جذاب بوده و در عین حال واجد قابلیت های تحقیقی بیش تر و ژرف تر است ،تا با هر پژوهش جدید، بعدی دیگر از ابعاد این حادثه بی نظیر تاریخ اسلام و تشیّع تبیین گردد. بی تردید بخش عظیمی از این تأثیر گذاری ، آموزندگی و جذّابیت کربلا به قهرمانان اصلی این حادثه باز می گردد. البته که قهرمان اصلی و بزرگ این واقعه عظیم حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام )است، اما در این نیز تردیدی نیست که بعد از ایشان مهم ترین و تاثیر گزارترین شخصیت در گرماگرم این حادثه غم انگیز کسی جز برادر بزرگوار ایشان یعنی حضرت ابوالفضل العباس (ع)نمی باشد.
در باره شخصیت حضرت عباس (ع)تا کنون بسیار سخن رفته است، بنابراین نوشتن مقاله ای در این باب که واجد نکته های نو و تازه ای باشد، کار ساده و آسانی نیست. در عین حال هر بار که محققی با مداقّه در منابع اصلی تاریخ اسلام به باز خوانی دقیق تر حادثه کربلا و نقش محوری حضرت عباس(ع) دوشادوش امام حسین (ع)، می پردازد، متوجه نکات بدیع و تازه ای می گردد که بینش ها و تحلیل های نوینی را در باره شخصیت کم نظیر قمر بنی هاشم و نقش و اهمیت حضور ایشان در این حادثه دلخراش، مطرح می سازد.
در این مقاله هر چند که تمرکز اصلی بر تحلیل نقش شخصیت کاریزماتیک قمر بنی هاشم در روند حادثه کربلا می باشد، لیکن سعی شده که عوامل زمینه ساز شخصیت کاریزمای عباس(ع) قبل از کربلا و نیز تاثیرات شخصیت کاریزمای ایشان بعد از حادثه کربلا و حتی امروز ، بیان شود. طبعا در خلال مباحث، اسناد معتبری در باب بسیاری از اخبار مشهور در باره شخصیت عباس(ع)نیز معرفی شده اند. نویسنده امیدوار است بتواند نگاه و بینش جدیدی را در این نوشتار ارائه دهد.
رابطه بین خلاقیت و هوش معنوی با سبکهای مقابله با استرس در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به ارزیابی رابطه بین خلاقیت و هوش معنوی با سبک های مقابله با استرس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران پرداخته است. نوع تحقیق همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات تهران به تعداد 590 نفر بوده است، که تعداد 232 نفر به روش تصادفی و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد خلاقیت عابدی(1372)، هوش معنوی کینگ (2008) و مقابله با شرایط پر استرس CISS اندر و پارکر(1990) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون استفاده گردید. بررسی نتایج نشان داد که بین متغیرهای هوش معنوی و خلاقیت با سبک مساله مدار رابطه مثبت و دو سبک هیجان مدار و اجتناب مدار رابطه منفی و معنادار وجود دارد. برای متغیر خلاقیت با هوش معنوی و مولفه های آن رابطه مثبت و معنادار نشان داده شده است و بیشترین شدت رابطه را به ترتیب با مولفه تفکر وجودی انتقادی، گسترش حالت هوشیاری، آگاهی متعالی و ارائه مفهوم شخصی دارا بوده است. همچنین روابط بین مولفه های هوش معنوی و مولفه های خلاقیت با سبک مساله مدار رابطه مثبت و برای سبک های هیجان مدار و اجتناب مدار منفی و معنادار بوده است. نتیجه می گیریم هوش معنوی و خلاقیت به عنوان متغیرهای پیش بین برای انتخاب نوع سبک های مقابله ای نقش مهمی برای کنار امدن با استرس های روزانه در زندگی دارند
نشانه شناسی تخیل و استعاره در داستان «نشانی» احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا با تحلیل نشانه ها در داستان «نشانی» احمدرضا احمدی، به واکاوی عناصر تخیل و استعاره بپردازد. احمدی از شاعران و نویسندگان دهة چهل ایران است. او همزمان با شاعری در زمینة ادبیات کودک فعالیت خود را آغاز کرد. اولین کتاب کودک او در سال 1348 نوشته شد و تا امروز هم به نوشتن ادامه می دهد. آثار او در زمینة ادبیات کودک از فضایی متفاوت سخن می گوید. مطالعة آثار احمدرضا احمدی نشانی هایی را در چشم خواننده برجسته می سازد و از همین رو، بررسی نشانه شناسیک آن را برمی انگیزد. نشانه شناسی، مطالعة هر چیزی است که بر چیز دیگر اشاره دارد و این نشانه ها می توانند به شکل کلمات، تصاویر، اصوات، اطوار و اشیا ظاهر شوند. با خواندن آثار احمدی و از جمله این داستان ، نشان داری تخیل، خودنمایی می کند. مطالعات انجام شده در آثار احمدی نشان داد که تخیل در آثار او، تخیل مدرن و فانتاسیک است و همین طور به دلیل همگامی تخیل و استعاره و ابهام، خواننده در محور جانشینی با استعاره به معنای مدرن و ابهام و گشودگی متن روبه روست. این مقاله به تخیل و استعاره ای می پردازد که رمانتیک ها و سمبولیست ها بدان اشاره دارند و در پی آن به رمزگشایی این نشانه ها بر پایة نظریة لیکاف خواهد پرداخت
جنبه های برﺟﺴﺘﮥ سبکی در موسیقی شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کسی که اندک اطّلاعِ سبک شناختی از ادوار شعر فارسی دارد، مسلّم است که قصاید ناصرخسروهم از نظر فنّی و هم از لحاظ محتوایی به کلی با قصاید سایر شاعران قرن پنجم هجری متفاوت است. این تفاوت حتی در حوزه هایی از شعر او به چشم می خورد که شاعر برای ایجاد تنوّع و نوآوری با محدودیّت روبه روست. در این مقاله، سعی شده است از طریق مقایسة قصاید ناصرخسروبا سه تن از معروف ترین معاصرانش ( عنصری، فرخیو منوچهری) در سه حوزﮤ بیرونی، کناری و درونی موسیقی شعر، برجسته ترین ویژگی های سبکی شعر او تعیین و تبیین شود. حاصل این بررسی مشخص می کند که استفادﮤ ناصرخسرواز اوزان کم کاربرد و وجود سکته در وزن شعر، از مهم ترین موارد سبک ساز در بخش موسیقی بیرونی شعر اوست. همچنین کاربرد ردیف های غیرفعلی و نیز بسامد بالای جناس و استفاده از آن به عنوان محور طنز و انتقاد، به ترتیب از برجسته ترین موارد تمایز سبکی شعر ناصرخسرودر حوزه های موسیقی کناری و درونی محسوب می شوند.
تلقی حقیقت انگارانه مولوی از موضوع تجسّم اعمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه تجسّم اعمال به تبیین کیفیت پاداش و کیفر اخروی می پردازد. در الهیات اسلامی، دو تفسیر متفاوت درباره این موضوع ارائه شده است: الف- تفسیرحقیقت انگارانه، ب- تفسیر مجازانگارانه. تصدیق هریک از این دو دیدگاه بر نوع بینش و رفتار انسان در دنیا و ارزیابی آدمی از چگونگی حیات آخرت تأثیر خاصی دارد. پذیرش تلقی حقیقت انگارانه از تجسّم اعمال تقویت باور به روز جزا و تخلّف ناپذیری پاداش و کیفر اخروی و مدیریت هرچه بیشتر انسان بر افکار و اعمال خود را به دنبال دارد. هدف نگارندگان مقاله پیش رو بررسی مسأله تجسّم اعمال، مزیت تلقی حقیقت انگارانه از موضوع تجسّم اعمال نسبت به تفسیر مجازانگارانه، و روایت حقیقت انگارانه مولوی از موضوع تجسّم اعمال با روش توصیفی – تحلیلی است. نتیجه آنکه در تلقی حقیقت انگارانه مولوی از تجسّم اعمال، تبیین موضوع پاداش و کیفر اخروی اعمال انسان معقول تر وعادلانه تر به نظر می رسد و تأثیر تفکر و عمل آدمی در کیفیت سرنوشت اخروی اش به نحو جدّی تری مورد تأکید قرار می گیرد.
سیری در شکل گیری و تحولات قالی بافی مدرسه اسلام در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران حکومت مظفرالدین شاه با گسترش آزاداندیشی و ترقی طلبی در ایران، مدارس جدید یکی پس از دیگری در تهران و سپس شهرهای دیگر مانند تبریز آغاز به کار کردند. در این میان، تنها چند مدرسه خاص وجود داشت که هنر و صنعت در آنها در کنار آموزش نظری مورد توجه قرار گرفت. مدرسه اسلام در تهران شاخص ترین این مدارس بود که هنر قالی بافی در آن به اوج رسید و اکنون یک جفت قالیچه از بافته های آن در مجموعه موزه فرش ایران محفوظ است. مقاله حاضر با روش پژوهش تاریخی به کنکاش در اسناد و نوشته های دوره قاجار و تحلیل آنها پرداخته و از این طریق به چگونگی توجه به هنر قالی بافی در این مدرسه و نتایج آن دست یافته است. مدرسه اسلام به دست سید محمد طباطبایی که خود از سران مشروطه و از روحانیون مشهور بود، با این هدف سربرآورد که نفوذ شخصیت او پایه های مدارس جدید را استوار سازد و ادامه حیات این مراکز را تضمین کند. مؤسس و مسئولان مدرسه که از شناخته شده ترین روشنفکران و دگراندیشان آن زمان بودند، هنر قالی بافی را به صورت هدفدار وارد برنامه آموزش مدرسه کردند تا از این طریق شاگردان را در هر دو حوزه علم و صنعت پرورش دهند. در کمتر از دو سال قالی های این مدرسه به چنان درجه و لطفی رسید که پای آن به دربار باز شد و سپس به عنوان هدیه در عرصه روابط بین الملل از آن بهره گرفته شد. اما با اوج گرفتن مشروطه و درگیری بیش از پیش طباطبایی و اطرافیانش در سیاست، مدرسه اسلام و قالی باقی آن به حاشیه رانده شد و سپس از رونق افتاد.
عوامل کلیدی موفقیت توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک واقعیت قطعی سازمانی آن است که امروزه سازمان ها بر خلاف گذشته در یک محیط پیچیده و پویا فعالیت می کنند. در چنین محیطی تغییرات سریع و شدیدی رخ می دهد و رقابت در این محیط پیچیده یک عنصر حیاتی است. یکی از مؤلفه های مهم برای ورود سازمان ها به عرصه های ملی و بین المللی و رقابت در این عرصه ها نیروی انسانی توانمند می باشد. این تحقیق بر اساس نظریه شناخت اجتماعی[1]، که سه دسته عوامل کلیدی فردی، گروهی و سازمانی را در موفقیت ادراک افراد از احساس توانمندی بیان کرده، شکل گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی این عوامل در توانمندسازی کارکنان در حوزه ستادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با استفاده از روش تحقیق توصیفی-همبستگی انجام شده است. بنابراین با تدوین پرسشنامه و انجام تجزیه و تحلیل های مختلف از جمله تکنیک حداقل مربعات جزئی[2]، توسط نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مشخص شد که بین عوامل سه گانه ذکر شده و توانمندسازی کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. [1] Social cognitive theory [2] Partial Least Squares
بررسی نحوه تصمیم گیری و ارتباط سنجی آن با خلاقیت سازمانی و سواد اطلاعاتی مدیران مس سرچشمه کرمان
حوزههای تخصصی:
هدف کلی تحقیق حاضر بررسی نحوه تصمیم گیری و ارتباط سنجی آن با خلاقیت سازمانی و سواد اطلاعاتی مدیران مس سرچشمه کرمان است؛ جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه کارکنان مس سرچشمه کرمان به تعداد 554 نفر می باشد حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 226 نفر محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه؛ پرسشنامه سبک های تصمیم گیری مدیران برگرفته از نظریه های تننبام اشمیت و وروم – یتون، پرسشنامه سواد اطلاعاتی مدیران محقق ساخته مبتنی بر مؤلفه های تعیین شده توسط انجمن کتابخانه های دانشکده ای و تحقیقاتی آمریکا و پرسشنامه خلاقیت سازمانی رندسیپ است که پس از سنجش روایی و پایایی و اطمینان از آن در اختیار نمونه آماری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. بدین ترتیب که برای طبقه بندی، تلخیص و تفسیر داده های آماری از روش آمار توصیفی و و در سطح استنباطی برای بررسی فرضیه ها، نخست با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، مدلهای اندازه گیری پژوهش در نرم افزار Amos Graphics برآورد و آزمون شدند؛ سپس، از طریق فن رگرسیون چندگانه، داده ها به مدلهای معادلة ساختاری برازش شدند. برای بررسی مدلهای پژوهش، شش شاخص مجذور کای، مجذور کای بهنجار شده، برازش افزایشی، برازش تطبیقی، توکر لوئیس و ریشه دوم مربعات خطای برآورد بررسی و ارزیابی شدند. نتایج حاصل نشان می دهد که نحوه تصمیم گیری مدیران (آمرانه، مشورتی، مشارکتی) با خلاقیت سازمانی کارکنان و سواد اطلاعاتی، همچنین سواد اطلاعاتی با خلاقیت سازمانی کارکنان در مس سرچشمه کرمان رابطه دارد؛ رابطه ای که به وسیله سواد اطلاعاتی مدیران میانجیگری می شود.
تحقق توسعه اقتصادی از طریق اشتغال بخش کشاورزی (مطالعه موردی استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی و رتبه بندی بخش های کلیدی اقتصاد ایران از دیدگاه اشتغال اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه با استفاده از جدول داده – ستانده سال 1390 و تعدیل آن برای استان همدان، توسعه اقتصادی و اشتغال با رویکرد توجه به بخش کشاورزی بررسی شده است. نتایج مطالعه نشان داد که بخش کشاورزی رتبه هفتم ایجاد اشتغال مستقیم را دارد اما دارای پتانسیل بالایی در ایجاد اشتغال غیرمستقیم است. براساس نتایج، توجه به بخش کشاورزی به رشد و توسعه متوازن استان کمک خواهد کرد. همچنین بخش کشاورزی دارای رتبه ششم پیوند پسین و پیشین است. طبق نتایج مشخص شد که ایجاد و توسعه صنایع غذایی در استان به اشتغال زایی بیشتر و در نتیجه تولید بیشتر کمک می کند. طبقه بندیJEL: Q18،R28 کلیدواژه ها: جدول داده ستانده، اشتغال، تولید، کشاورزی
برآورد تأثیر کاهش یارانه های بخش کشاورزی بر تولید و اشتغال آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تأثیر کاهش یارانه های پرداختی به بخش کشاورزی بررسی شده است. بر این اساس ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1385 ایران با ابعاد 78 × 78 به عنوان چارچوب مدل تحلیلی تدوین شد. از آنجا که میزان یارانه های پرداختی در بخش کشاورزی ایران بر اساس معیار کلی حمایت ( TAMS ) بیش از میزان تعیین شده توسط سازمان تجارت جهانی است، لذا در صورت درخواست عضویت ایران در این سازمان، می باید یارانه های ایران طی دوره ده ساله و هر سال به میزان 13 هزار و 600 میلیارد ریال کاهش یابند. بر این اساس در این مطالعه، کاهش این مبلغ از یارانه بخش کشاورزی بررسی شد. نتایج نشان می دهد که در اثر این تکانه، تولید ناخالص داخلی اقتصاد بیش از 57 هزار میلیارد ریال کاهش خواهد یافت. یکی از اثرات مهم کاهش یارانه های بخش کشاورزی، تأثیر آن بر کاهش تولید این بخش و در نتیجه، کاهش اشتغا لزایی آن می باشد، به طوری که در اثر این تکانه، اشتغال این بخش به میزان 86 هزار نفر کاهش خواهد یافت.
بررسی شبه پارامتریک رشد اقتصادی و شهرنشینی در انتشار گاز CO2 (مطالعه موردی: کشورهای آسیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ابعاد اقتصادی انتشار گازهای آلاینده و پیامدهای آن، خصوصاً در شرایط کنونی که حجم آن با روند صعودی در حال افزایش است، بسیار مهم می نماید و موجب گشته توجه بیشتری به منظور مقابله با آثار مخرب آن جلب شود. در مطالعه حاضر، اثرات رشد اقتصادی و شهرنشینی بر انتشار دی اکسید کربن جهت تحلیل وجود منحنی زیست محیطی کوزنتس ( EKC ) بررسی شده است. چارچوب مدل STRIPAT برای آزمون تشکیل شد و مدل های پارامتریک و شبه پارامتریک پانل دیتا با اثرات ثابت برای 22 کشور آسیایی در دوره زمانی 2014-2000 برآورد گردید. با استفاده از اطلاعات موجود، علی رغم اینکه روش پارامتریک پانل دیتا وجود ارتباط U معکوس برای هر دو مدل مذکور را تأیید ننمود اما با استفاده از روش شبه پارامتریک پانل دیتا فرضیه EKC تنها برای متغیر رشد اقتصادی و انتشار گاز CO2 به اثبات رسید .
مقایسه عملکرد برنامه های توسعه ایران با شاخص فقر چند بعدی محاسبه شده به روش آلکایر و فوستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای سیاست گذاری و تدوین برنامه های فقرزدا در کشور، لازم است با بهره گیری از شاخص های سنجش فقر، پیش از هر اقدامی تصویری دقیق از وضعیت موجود ترسیم شود. در این مقاله سعی بر این است که شاخص فقر چند بعدی به روش آلکایر و فوستر طی سال های 1393-1368 محاسبه گردیده و عملکرد برنامه های پنج ساله توسعه بر اساس شاخص مذکور مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور در این مطالعه از داده های خام هزینه - درآمد خانوار مرکز آمار ایران استفاده شده است. نتایج نشان داد که طی سال های 1393 – 1368 وسعت، شدت فقر و همچنین میزان فقر چند بعدی در هر دو مناطق شهری و روستایی کاهش یافته است. بیشترین مقدار نسبت سرشمار (وسعت فقر) و همچنین میانگین محرومیت افراد فقیر (شدت فقر) متعلق به سال 68 است. نسبت سرشمار در سال های 68، 73، 78، 83 و 93 در مناطق روستایی از نسبت سرشمار در مناطق شهری بیشتر است و در سال 88 این نسبت در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. عمق فقر نیز در تمامی سال ها در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است. بررسی عملکرد برنامه های توسعه نشان می دهد به طور کلی برنامه های توسعه سبب کاهش فقر چند بعدی طی سال های 1393-1368 شده است.
از بیکاری پنهان به بیکاری آشکار: تأثیر اصلاحات ارضی در به رسمیت شناختن بیکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف آمارهای رسمی، ایران پیش از اصلاحات ارضی در وضعیت اشتغالِ کامل قرار نداشت. شیوه مرسوم بهره برداری از زمین و رشد جمعیت در نتیجه بهبود امکانات بهداشتی و غذایی، سبب کافی نبودن منابع تولیدی برای جمعیت روستایی و رشد بیکاری پنهان در روستاها شده بود. به همین علت اضافه جمعیت روستایی به ویژه با پایان فصل کشاورزی به شهرها سرازیر می شدند. همچنین، کاهش برنامه های عمرانی دولت در دهه های 1320 و 1330 موجب کاهش ظرفیت اشتغال شهری و شکل گیری بیکاریِ آشکار شهری شد. در سال1330 بازار کار از جذب بیشتر نیروی کار مهاجر روستایی و بخشی از نیروی کار شهری عاجز شد. با این حال، دولت عمدتاً با فروکاستن و یکی دانستن بیکاران شهری با مهاجران روستایی و با ادعای وجود کار در روستاها ، بیکاری را به عنوان مسئله ای اجتماعی با ریشه های اقتصادی نمی پذیرفت. از این رو، این پژوهش با تکیه بر رویکرد مورخان اجتماعی و تأکیدشان بر تنش میان واقعیت مادی و بعد ایدئولوژیکِ بیکاری، به بررسی نحوه تبدیل بیکاری پنهان به بیکاری آشکار و نقش اصلاحات ارضی در پذیرش بیکاری به عنوان مسئله ای اجتماعی می پردازد. نتیجه بیانگر آن است با توجه به محدودیت زمین های بازتوزیعی در اصلاحات ارضی، بازگشت مهاجران و خواست زمین از سوی آن ها می توانست روند بازتوزیع زمین به شیوه مدنظر دولت را مختل کند.
اثر ترکیب فعالیت های اقتصادی بر فساد: مطالعه کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فساد به عنوان سوء استفاده مقامات دولتی و خصوصی از مناصبشان به منظور دستیابی به اهداف خصوصی تعریف می شود. مقالات بسیاری در باب عوامل شکل گیری فساد نوشته شده اند که طیف وسیعی از متغیرها را شامل می شود. در این مقاله به بررسی عاملی در شکل گیری فساد خواهیم پرداخت که تا به حال مورد بررسی قرار نگرفته است که این عامل، ترکیب فعالیت های اقتصادی است. ترکیب فعالیت های اقتصادی با استفاده از دو نسبت ارزش افزوده بخش صنعت به تولید ناخالص داخلی و نسبت ارزش افزوده بخش خدمات به تولید ناخالص داخلی تعریف می شود. هدف اصلی این مقاله نیز بررسی اثر ترکیب فعالیت های اقتصادی روی فساد با استفاده از داده های 60 کشور در حال توسعه طی سال های 1995 تا 2014 می باشد. در این راستا از 6 متغیر فساد، اندازه دولت، دموکراسی، درآمد سرانه، نسبت ارزش افزوده بخش صنعت به تولید ناخالص داخلی و نسبت ارزش افزوده بخش خدمات به تولید ناخالص داخلی استفاده شده است. فرضیه ما در این تحقیق این است که ترکیب فعالیت های اقتصادی روی فساد مؤثر است. در این مقاله 2 مدل GMM مورد تخمین قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای دموکراسی، درآمد سرانه و سهم بخش صنعت از تولید ناخالص داخلی رابطه ای مستقیم با شاخص فساد داشته و افزایش این متغیرها باعث کاهش فساد خواهد شد. همچنین متغیرهای اندازه دولت و سهم بخش خدمات از تولید ناخالص داخلی رابطه ای معکوس با شاخص فساد دارند و افزایش آنها، باعث افزایش فساد خواهد شد.
پیش بینی بی رمقی زناشویی زوجین خواهان جدایی با آگاهی از شناسه های جمعیت شناختی، ذهن تمام عیار و تاب آوری هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی رمقی پیامد درگیری طولانی مدت در موقعیت هایی است که مستلزم نیروی بدنی، روانی و اجتماعی بیش ازاندازه است. پژوهش با هدف بررسی نقش پیش بین شناسه های جمعیت شناختی، ذهن تمام عیار و تاب آوری هیجانی در بی رمقی زناشویی زوجین خواهان جدایی انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی است. تعداد 140 نفر (70 نفر زن و 70 نفر مرد) از زوجین خواهان جدایی مراجعه کننده به دادگستری شهرستان خوی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سنجه تاب آوری هیجانی کانر و دیویدسون (2003) پرسشنامه پنج وجهی ذهن تمام عیار بائر، اسمیت و آلن (2006) و سیاهه بی رمقی زناشویی پاینز (1996) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها نشان داد با مهار اثرات متغیرهای جمعیت شناختی، متغیرهای ذهن تمام عیار (01/0 p=و 10/0-=β) و تاب آوری هیجانی (04/0 p= و 14/0-=β) قادر به پیش بینی بی رمقی زناشویی زوجین خواهان جدایی بود. بر پایه این یافته ها می توان نتیجه گرفت که گریز پیاپی از تجربه رخدادهای تنش زای رابطه و توان اندک این زوجین در بازسازی رابطه، زمینه بی رمقی آن ها را فراهم می آورد.
بررسی تأثیر آموزش جنسی بر افزایش دانش جنسی والدین و احساس کفایت آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش جنسی بر افزایش دانش تربیت جنسی و احساس کفایت والدین انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی کلیه والدین شهر ارومیه بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تعداد 30 زوج به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 زوج به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و 15 زوج در گروه کنترل گنجانده شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش تربیت جنسی کودک قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از آزمون محقق ساخته دانش جنسی والدین و پرسشنامه احساس کفایت در پرورش کودک اوهان و جانستون استفاده شد. از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کواریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج مطالعه، میانگین نمره دانش والدین و احساس کفایت بعد از آموزش نسبت به میانگین نمره قبل از آموزش، در گروه آزمایش افزایش نشان داد در حالی که میانگین نمره دانش و احساس کفایت والدین گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون ثابت بود. بنابراین بسته آموزشی طراحی شده، بر افزایش دانش والدین از تربیت جنسی کودک و احساس کفایت والدین مؤثر است. با توجه به یافته های به دست آمده از این بررسی می توان نتیجه گرفت که انجام مداخله آموزشی بر مبنای آموزش جنسی می تواند موجب افزایش دانش تربیت جنسی و احساس کفایت و صلاحیت والدین گردد