مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۲۱ تا ۴٬۷۴۰ مورد از کل ۵۲۳٬۶۷۰ مورد.
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
129 - 152
حوزههای تخصصی:
در تاریخ نزول و وجود آیات مستثنیات سوره انسان اختلاف نظر وجود دارد. ازاین رو، با توجه به تأثیر آن بر کشف حقیقت، باید به تاریخ نزول نسبتاً اطمینان آوری دست یافت. پژوهش حاضر به بررسی تاریخ نزول این سوره بر اساس متن پرداخته و به این پرسش پاسخ داده است که تاریخ نزول محتمل سوره مبتنی بر متن آن، چه زمانی است؟ یافته های شاخص لفظی بیان می کند که طول سوره و آیات آن به نسبت کوتاه است. همچنین دارای فواصل متماثل یا متقارب است. وجود قاعده افزایی توازن نیز به آهنگ آن افزوده است. یافته های شاخص محتوایی نشان می دهد که می توان سوره را از جهت اتصال و انفصال به دو بخش آیه های 1-22 و آیه های 23-31 تقسیم کرد. همچنین در آن، موضوع هایی مانند ترسیم بهشت و امر به صبر آمده است، اما تصریح یا اشاره قوی به واقعه ای تاریخی ندارد. در نهایت می توان گفت که سوره، نزولی یکپارچه و بافتی مکی دارد.
نسبت وحی و متافیزیک در هنگامه تأسیس فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
153 - 172
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اسلامی وحی وضعی از انسان است که در آن به حقیقت نائل شده است. اما این تنها وضعی نیست که انسان در آن، نسبتی با حقیقت دارد. فارابی در مقام مؤسس فلسفه اسلامی، نخستین کسی است که به این مسئله توجه کرد. وضع دیگری که در آن انسان با حقیقت پیوند دارد، وضع انسان به عنوان متعقل است؛ این همان وضع متافیزیکی انسان است. فارابی با واکاوی مفهوم ملت که همان فرهنگ و ادب مدینه است و ارتباط آن با وحی، و ربط این هر دو با فلسفه، به تبیین نسبت میان این دو وضع پرداخت، و روشن ساخت که وضع متافیزیکی انسان همان درک امر عام است که مضامین وحی به عنوان امور خاص جز در ذیل آن برای انسان تعین پیدا نمی کند. از این رو وحی تنها در ذیل متافیزیک به انسان خطاب می کند. ادعا این است که یافت این نسبت تقدیر همه علوم اسلامی را تا به امروز رقم زده است، از این رو همه علوم اسلامی ذیل متافیزیک قرار گرفته اند، هرچند متعاطیان آن ها به ظاهر در تخاصم با آن باشند.
قرائتی وایتهدی از متافیزیک به مثابه نقد انتزاعیات: مطالعه موردی نقد حیّز بسیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه وایتهد هر یک از معارف بشری، اعم از علمی، دینی، اخلاقی، هنری، و فلسفی، بخشی از واقعیت یکپارچه را انتزاع می کنند و سپس گاه به خطا آن را با کل واقعیت یکی می گیرند. این امر انتزاعی را به جای فعلیت انضمامی گرفتن چیزی است که وایتهد آن را مغالطه کنه و وجه یا مغالطه عینیت نابجا می نامد. مغالطه ای که هم فلسفه و هم علم جدید در چنبره آن گرفتاراند. اینجاست که باید دید از دیدگاه وایتهد وظیفه فلسفه چیست؟ و چه بدیلی معرفی می کند؟ مقاله حاضر با نظر به این دو پرسش، نخست به تحلیل مؤلفه های تعریف وایتهد از متافیزیک از قبیل تجربه به مثابه نقطه عزیمت، سازگاری درونی، توجه به انواع تجارب بشری، و...می پردازد. و به دنبال آن به روش متافیزیک وایتهدی اشاره می کند که شباهت هایی با روش علم دارد. سپس به عمده کارکرد فلسفه از نظر وایتهد می پردازد که عبارتست از "نقد انتزاعیات" یا بررسی نقادانه تشخیص مرز امر انتزاعی از امر انضمامی. نمونه بارز این نقادی، بررسی مغالطه حیّز بسیط است که سبب شد ماده باوری علمی تبدیل به پارادایم جهان شناسانه حاکم بر ذهن دانشمندان عصر جدید گردد. در پایان، نگرش اندام وار وایتهد به عنوان بدیل ماده باوری علمی مبتنی بر حیّز بسیط معرفی و توضیح داده می شود که وایتهد، به جای برداشت ماده باورانه علمی از جهان که گویی متشکل از ذرات مادی مستقل است، از پویش مبتنی بر ارگانیسم یاد می کند. جهانی متشکل از موجودات درهم تنیده که همواره در حال تجربه کردن هستند.
هایدگر و سکنی گزینی دازاین در عصر تصویر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هستی شناسی بنیادین «در بودن» یکی از کانون های اصلی کلمات هایدگر است. این کلمه با مکمل خود یعنی جهان، معنا می گیرد. مارتین هایدگر فیلسوف و پدیدارشناس آلمانی تحلیل معنای سکنی گزینی را در اندیشه متقدم خود از در-جهان-بودن هرروزینه می آغازد و آن را در رسالات متاخرش با مفاهیم دیگر پیوند می زند. نگارنده در این مقاله با روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی-تحلیلی نشان می دهد سکنی گزینی از نظرگاه هایدگر به چه معناهایی است و همچنین در عصر تصویر جهان چطور می تواند رخ دهد. با مطالعه در آثار هایدگر می توان نتیجه گرفت از مفهوم کلی سکنی گزینی، دو نحو وجودی و عدمی قابل برداشت است که به مفاهیم در-مکان-بودن و در-آنجا-بودن قابل تعمیم هستند. نحو اول یعنی سکنی گزینی وجودی، قابلیت مواجهه با «هستی» را دارد و نحو دوم آن که سکنی گزینی عدمی است، اگرچه گریزپاست و به مواجهه نمیاید اما «Da» است و در طلب «عدم» است. این نحو اخیر از سکنی گزینی قابل فراخواندن می باشد.
ادله قرآنی نگارش قرآن در عصر پیامبر (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
241 - 268
حوزههای تخصصی:
آیا تمام قرآن در زمان حیات حضرت محمد (ص) به کتابت درآمد؟ این مقاله تنها با استشهاد به آیات قرآن به این پرسش پاسخ می دهد. قرآن، نگارش و اهمیت آن را مورد تأکید قرار داده و نشان می دهد که نگارش در عصر و مصر نزول قرآن امری رایج و متداول بوده است. همچنین نگارشِ برخی از موضوعات نظیر مطالب غیبی و وحیانی مورد انتظار تلقی می شده است. علاوه بر این، در مورد برخی موضوعات مانند دَین دستور اکید داده شده که بنگارند تا اختلافی در مورد آن بین افراد به وجود نیاید. گذشته از همه این موارد، قرآن از صحیفه های قرآنیِ به مثابه یک واقعیت تاریخی گزارش ارائه داده است. این مقاله همه آیات مربوط به نگارش در قرآن را با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از روش معناشناختی موردبررسی قرار داده است. بر پایه این تحلیل های معناشناختی نتیجه گرفته شده که نگارش تمام قرآن در عصر نزولش مورد انتظار بوده است، هرچند که اکنون نسخه ای کامل از صحیفه های قرآنی که در مکه یا مدینه توسط یاران پیامبر به نگارش در آمده است در دسترس نباشد.
هنر در عرفان اسلامی به مثابه نوعی تفکر وجودی: با تأکید بر عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
303 - 322
حوزههای تخصصی:
تفکر وجودی به مثابه نوعی معرفت غیر مفهومی، سیر از باطل به حق و از ظاهر به باطن دارد و در ذات خود معرفتی تأویلی است که در پی ارجاع صور و ظاهر به اصل و باطن و حقیقت آنهاست. از سوی دیگر هنر در منظر متفکران بزرگ، نه بازنمود جهان خارج و نه متعلق زیبایی شناسی است بلکه فتوح و ظهور حقیقت است. چنانچه هنر اصیل را بعنوان «انکشاف حقیقت» و «امری که عالمی را می گشاید» بدانیم، آنگاه هنر اصیل نوعی گشودگی و آشکارگی اصیل وجود خواهد بود و هنرمند کسی است که در اثر خود وجود را متجلی می سازد. براین اساس آنچه که وی در هنر خود آشکار می کند درصورتی که با روش تأویل با آن روبرو شویم و از آن کشف حجاب کنیم، عالمی خاص را بر ما آشکار می کند و به ما اجازه می دهد با سیر از ظاهر اثر هنری به باطن هنر-یعنی حقیقت وجود و تجلیات باطنی آن-قدمی در قرب به حقیقت برداریم و بر این اساس هنر همراه نوعی معرفت و بصیرت پیشینی و هم خود به مثابه نردبانی معرفتی برای متعاطی خود خواهد بود. هنر اصیل به مثابه آنچه که ساحتی از حقیقت را آشکار می کند و به این معنی در عرفان خصوصا عرفان ابن عربی قابل طرح خواهد بود؛ و چون سیر صعودی و معرفتی از ظاهر به باطن در ذات این هنر هست، به مثابه نوعی معرفت وجودی-حضوری هم خواهد بود. این پژوهش با روش تحلیلی-استنتاجی صورت پذیرفته است.
ولایت و حضانت فرزند طبیعی در فقه اسلامی و حقوق ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
7 - 41
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در حقوق خانواده، موضوع ولایت پدر طبیعی و تکالیف او در برابر فرزند است. مشهور فقیهان امامیه و به تبع ایشان، قانونگذار ایران در ماده 1167 قانون مدنی، معتقد به عدم وجود رابطه نسبی بین آنان شده اند لکن نسبت به موضوع ولایت و تکالیف پدر طبیعی مانند نفقه و حضانت، سکوت اختیار کرده و موضع خود را مشخص نکرده است. از سوی دیگر فقیهان اسلامی نیز نسبت به این موضوع، اختلاف نظر دارند. برخی از فقها معتقد به عدم انتساب طفل مزبور به پدر طبیعی شده اند ، برخی دیگر هم، معتقد به ثبوت تکلیف شده و آن را به عنوان یکی از مسئولیت های او محسوب کرده اند. مشهور فقیهان امامیه و برخی از اهل سنت با استناد به «سلب ارتباط نسبی بین پدر و فرزند طبیعی» معتقد به عدم تکلیف پدر طبیعی شده اند و سرپرستی فرزند طبیعی را از تکالیف حاکم شرع دانسته اند. منشأ اختلافات فقیهان مذاهب اسلامی، مبتنی بر تحلیل و نوع برداشت متفاوت ایشان از ادله مورد استناد است. برخی فقیهان معاصر امامیه با استناد به اطلاقات و قواعد فقهی معتقد به مسئولیت پدر طبیعی شده اند . با توجه به اهمیت موضوع و اجمال در قانون مدنی، پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی - تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش است که ولایت و حضانت طفل، متوجه چه کسی است؟ رهاورد این پژوهش، شناسایی پدر طبیعی به عنوان ولی است. به تبع این ولایت، تأمین هزینه زندگی کودک نیز بر عهده وی قرار دارد؛ همچنین حضانت نیز براساس عمومات بر عهده مادر و سپس بر عهده پدر طبیعی قرار خواهد داشت.
واکاوی توصیفی- تحلیلی تعبیرهای کنایی در سه آیه قرآن و سه حدیث نهج البلاغه (مطالعه موردی: بررسی ترجمه ها و تفسیرها و شروح برگزیده قرآن و نهج البلاغه)
حوزههای تخصصی:
همواره تعابیر کنایی یکی از اسلوب های مهمّ بیانی در همه زبان ها بوده است. قرآن کریم و نهج البلاغه که با زبان عرف عام با مردم سخن می گویند، آکنده از این نوع از تعابیراند و یکی از عرصه های جولان ترجمه تعبیرهای آن ها، برگردان کنایات قرآن و نهج البلاغه به زبان فارسی محسوب می شود؛ چراکه از بین گونه های ترجمه های ارتباطی یا معنایی که مترجمین برای تعابیر کنایاتی بهره برده اند، نواقصی به چشم می آید که محل بررسی و تبیین کننده ضرورت این پژوهه است. در این جستار، با روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای، برخی از این دسته ترجمه ها ارزیابی و معنای ارجح کنایه ها تبیین می گردد و درفرجام نظر مفسّران قرآن کریم و شارحان نهج البلاغه درباره تعبیرهای توصیف و مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. براساس یافته های این پژوهش، کاربرد آرایه ادبی کنایه، جذابیت این متون را برای خواننده بالا برده و نقشی بی بدیل در انتقال پیام های قرآن کریم و نهج البلاغه دارد. همچنین در تعبیر کنایی آیه42 سوره کهف، ترجمه دسته اول و در آیه 18 سوره زخرف، ترجمه گروه دوم و در آیه 10 قصص، ترجمه گروه سوم از مترجمان، صحیح ترین ترجمه ها می باشند. نیز در ارتباط با تعابیر کنایی در نهج البلاغه باید گفت در خطبه 2 نهج البلاغه، همه ترجمه ها گویای مطلبی واحد هستند. در کلام قصار14، مترجمان دسته دوم و سوم، با افزودن شروحی بر ترجمه عبارت کنایی، سعی در روشن تر جلوه نمودن ترجمه کنایه را دارند. در کلام قصار160، ترجمه گروه دوم به عنوان ترجمه منتخب مطرح گردیده است.
تحلیل گفتمان سوره یوسف (ع) با تأکید بر واژه تأویل بر اساس الگوی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
321 - 340
حوزههای تخصصی:
تحلیل مفاهیم قرآنی راهی به درک صحیح آیات قرآن است، در پژوهش حاضر با توجه به بسامد تکرار واژه تأویل در سوره یوسف، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی این واژه بر پایه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف پرداخته شده تا با توجه به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و ارزشی، با خوانشی روشمند به دریافت تازه ای از مفهوم تأویل در سوره یوسف دست یابیم. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که دالّ مرکزی گفتمان تأویل در سوره یوسف، تعلیم علم تأویل احادیث (وقایع و حوادث) است که خود زمینه ساز گفتمان ولایت الهی است. علم تأویل حضرت یوسف (ع) هم از حیث گستره و شمول وقایع و هم از حیث مرجع الهی آن، عامل توفّق و برتری ایشان بر سایر معبران و تغییر دهنده نظام ارزشی موجود است؛ چنان که این امر سبب بر هم زدن مناسبات قدرت در جامعه هدف شد؛ تا آنجا که یوسف (ع) توانست پس از تأویل رؤیای پادشاه مصر، به کنش ها جهت داده و گروه مقابل را برای اجرای طرح استراتژیک چهارده ساله با خود همراه کند. این اقدامات در سطح بالاتر زمینه لازم را برای ترسیم نظام دوگانه اصلی فراهم کرد. با دو گانه سازی من (صاحب علم الهی تأویل احادیث) و آنها که به الله ایمان ندارند و به آخرت کافرند، دو نوع نگاه به هستی مطرح می شود. نگاهی که عالم را متعلق به ربّی می داند که مرجع اصلی همه کنش هاست، در مقابلِ نگاهی که به این امور بی اعتقاد است. این تفکیک پارادایمی زمینه را برای باز تولید یک نظام ارزشی تازه فراهم می کند.
تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر امید به آینده در جوانان شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امید به آینده یک مفهوم چند وجهی است که نقش مهمی در جنبه های مختلف زندگی انسان ایفا می کند. پرورش امید و تصاویر مثبت از آینده برای ارتقای رفاه، پیشرفت و بهزیستی افراد و جامعه در مواجهه با چالش ها ضروری است. این پژوهش به بررسی عوامل موثر در امید به آینده جوانان شهر زاهدان با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه می پردازد. بر این اساس 405 نفر از جوانان شهر زاهدان با روش نمونه گیری طبقه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد بین سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، ارزش های فرهنگی، سواد مالی، اعتماد به نفس و انگیزه پیشرفت با امید به آینده در جوانان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای مستقل تحقیق 56 درصد از تغییرات متغیر وابسته امید به آینده را تبیین می کند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از آن است که به ترتیب سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، انگیزه پیشرفت مهمترین عوامل تأثیرگذار در امید به آینده جوانان شهر زاهدان است. در این تحقیق، منابع خارجی امید(یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و ارزش های فرهنگی) در تعامل با منابع درونی امید(یعنی سواد مالی، انگیزه پیشرفت و اعتماد به نفس) به عنوان پیش بینی کننده های امید به آینده جوانان شناخته شد. این یافته ها بر نقش مهم سرمایه-های اجتماعی، اقتصادی، روانی و فرهنگی در جلوگیری از ایجاد ناامیدی و تصویر منفی نسبت به آینده تأکید می کند. بنابراین، عوامل ساختاری بخصوص سرمایه اجتماعی در امید به آینده جوانان شهر زاهدان تأثیرگذار است.
Evaluating the Comprehensive Pattern of the Supreme Leader’s Management of Political Challenges and Crises(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Since its establishment, the Islamic Republic of Iran has faced various political challenges. In some instances, certain crises appeared sufficient to topple the regime, yet through crisis management by Iran''''''''s leaders, conditions eventually led to the stabilization of the revolution. The present study aims to explore the methods of the Supreme Leader and the model for addressing the political challenges of the Islamic Republic. The main research question is: ‘Does the Supreme Leader have a comprehensive model for managing political crises?’ To this aim was used qualitative-descriptive method, employing document analysis and targeted sampling through interviews with experts. Content analysis of these interviews has also been conducted to identify the components of the research. Results: The study of methods and actions within the framework of crisis leadership was conducted based on indicators of control, mobilization, spiritual influence, and informed management of events. After interviews with experts, the findings were categorized into four levels: Preventive measures and challenge identification, decision-making, confrontation and management of challenges and crises, shaping awareness and conceptualization, learning, and delineating crisis lessons. Key components include: Macro-level policymaking, information assessment and awareness, management of destabilizing events, decisive confrontation with crisis-inducing factors and conditions, leadership of public opinion, clarification of citizens’ and institutions’ responsibilities, utilization of the spiritual influence of the Supreme Leader, discourse formation, conceptualization, education, foresight, and further elaboration.
The Objectives (Maqaṣid) of Shariʻah in the Thought of Imam Khomeini and Sadr(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the wake of the social and scientific developments of the modern era in Europe, Muslim thinkers have been seeking a new method of ijtihad (independent reasoning) in order to adapt Islam to the changes of the time or to produce new Islamic jurisprudential rulings for the emerging social transformations. Attention to the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah in ijtihad has been a way for the flourishing and dynamism of jurisprudence and providing appropriate responses to new issues. Attention to the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah is more prominent in the views of jurists who have had a social and governmental approach to the religion of Islam. Imam Khomeini and Sayyid Muhammad Baqir Sadr are among these jurists. In this research, using the descriptive method and library data collection, the following questions have been addressed: ‘What position the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah have in the thought of Imam Khomeini and Sadr?’ and ‘What are the differences and similarities with the views of Sunni jurists?’ The result indicated that Imam Khomeini has presented novel views with regard to the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah, and his attention to the objectives of Shariʻah in the process of inference has been effective both in the expansion and deepening of jurisprudence. Sadr, too, based on definitive rational methods, seeks to find and uncover the ultimate goals of Shariʻah, and for this purpose, he distinguishes the objectives of Shariʻah from its aims. The common point between the views of Sunni jurists and Imam Khomeini and Sadr in enumerating the objectives of Shariʻah is the establishment of social justice and the preservation of the social system, and the difference is in the attention to the preservation of religion as one of the objectives of Shariʻah in the view of Shi'a jurists.
جایگاه اقیانوس هند در ارتقاء هند به قدرت دریایی پیشرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
83 - 109
حوزههای تخصصی:
هند از موقعیت مرکزی در اقیانوس هند برخوردار است و اهمیت این منطقه دریایی برای این کشور بعد از دوره جنگ سرد بیشتر مشخص شده است. پژوهش حاضر جایگاه اقیانوس هند را در اندیشه استراتژیک هند برای احصاء قدرت دریایی پیشرو بررسی می کند و سعی دارد به روش توصیفی-تحلیلی به سه سؤال اساسی پاسخ دهد: اول، موقعیت ژئواستراتژیک و محیط امنیتی اقیانوس هند چه تأثیری بر قدرت دریایی هند دارد؟ دوم، هند در رسیدن به قدرت دریایی پیشرو کدام اقدامات را انجام داده است؟ و سوم، موانع هند در این زمینه کدام اند؟. یافته های پژوهش حاکی از اهمیت ژئواستراتژیک اقیانوس هند برای تبدیل هند به قدرت دریایی پیشرو است و این کشور اقدامات متعددی را در این زمینه انجام داده است. ابتکارات و تقویت ناوگان نظامی دریایی هند از جمله اقدامات نظامی این کشور است. سیاست همسایگی، ساگار، اقدام در شرق، مائوسام، مسیر پنبه، گردنبند الماس، ساگارمالا و باهارات مالا از جمله سیاست های دریایی هند هستند. همچنین، موانع پیش روی قدرت دریایی هند شامل عدم حضور در مناطق مختلف اقیانوس هند، فقدان تمرکز نظامی و استراتژیک بر نیروی دریایی و همچنین حضوری رقبای منطقه ای در اقیانوس هند است.
اشعار نویافته از شوریده شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
75-102
حوزههای تخصصی:
هدف بنیادین ما در این مقاله این است که دریابیم با مطالعه اسنادی غیر از مکتوبات نیز می توان ابیاتی از شاعران را رصد کرد که چه بسا در مجموعه اشعار ایشان گرد نیامده باشد؛ چنان که برای شوریده چنین بوده و ما توانسته ایم 113 بیت از این شاعر را به دست آوریم که در دیوان وی دیده نمی شوند. وانگهی پیامد این جست و جوها، شناخت و معرفی چهره های جدیدی از فرهنگ و هنر کشور است که گاه هرگز در جایی از آن ها نامی به میان نیامده است. این پژوهش به شیوه منبع پژوهی مستقیم انجام شده است و با دشواری و زحمتی تمام، به مدت چند سال، اغلبِ سنگ قبرهای گورستان قدیمی شیراز، نامور به دارالسلام، از نظر گذشته اند. ابیات حک شده پس از بازخوانی و تصحیح، نهایتاً در نسخه های موجود دیوان شاعر کاویده و بررسی شده اند و با اطمینان از عدم ضبط در نسخه ها، به عنوان ابیات نویافته ارائه شده اند. مهم ترین دستاورد، شناسایی و معرفی بیش از یکصد بیت از اشعار شوریده شیرازی است که با توجه به درج تخلص در آن ها، صحت انتسابشان قطعی است. این مهم به تکامل دیوان این شاعر نیز کمک شایانی می نماید. دیگر، ماخذیابی تعدادی از حکایت ها یا داستان های عامیانه شیراز است که تا پیش از این شأن تاریخی بودن آن ها مشخص نبوده است.
پژواک میراث در شعر سیمین بهبهانی و بشری البستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
113 - 135
حوزههای تخصصی:
میراث هر کشوری نشان از اصالت و هویّت آن کشور دارد؛ بسیاری از شاعران با پرداختن به میراث گذشتگان، نقش ارزنده ای در جهت حفظ آن داشته اند. در این میان، شاعران زن، دوشادوش مردان به این امر توجه داشته و با آنان همنوا شده اند. سیمین بهبهانی و بشری بستانی، به دلیل شناخت فراوانی که در حوزه ادبیات و تاریخ دارند، توانسته اند در بهره گیری از میراث گذشته خویش موفق عمل کنند. آنها اگرچه از دو اقلیم متفاوت هستند اما در به کارگیری میراث ملی و دینی، اشتراکات فراوانی دارند. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی، به تطبیق میراث در اشعار این دو شاعر پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از مفاخر گذشته در اشعار آنها به روشنی منعکس شده است؛ به طوری که سیمین از پادشاهان ساسانی، حافظ و سعدی سخن می گوید و بشری از پادشاهان عراق، متنبی و ابوتمام نام می برد که این امر بیانگر تسلط دو شاعر به فرهنگ غنی خویش است. از آنجا که دو شاعر حوادث مشترکی همچون جنگ را تجربه کرده اند، بنابراین ظلم ستیزی، از مظاهر بارز شعر آنهاست. بشری افزون بر اسطوره های عربی از اسطوره های روم و یونان استفاده کرده است در حالی که نگاه سیمین بیشتر به اسطوره های ایرانی است.
بررسی تطبیقی کاربرد ادب اصلاح در لزومیات ابوالعلاء معرّی و موش و گربه عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
با بررسی آثار شاعران و نویسندگان در طول تاریخ با ادیبان و شاعرانی مواجه می شویم که از وضعیت موجود جامعه خود در زمینه های مختلف بیزاری جسته اند. این ناقدان به دلیل برخورداری از روحیه ای انتقادی نمی توانند به راحتی از این ناهنجاری ها بگذرند؛ بنابراین به شیوه های گوناگون بسته به شرایط حاکم بر جامعه، کاستی ها و انحرافات را به منظور آگاه کردن مردم و اصلاح این ناهنجاری ها مورد انتقاد قرار می دهند. در این ارتباط ابوالعلاء معرّی و عبید زاکانی دو تن از ادیبان بزرگ در ادب عربی و فارسی هستند که ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی دوران خود را در قالب نقد اجتماعی بیان کرده اند. لذا در این پژوهش بر اساس«روش تطبیقی» نقد هر یک از این دو شاعر بر اوضاع اجتماعی دوران خود را مورد بررسی قرارداده ایم که با بررسی زمینه های مشترک اجتماعی در اشعار این دو شاعر دریافتیم، هر دو از شعر خود به عنوان سلاحی برنده برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده تا بتوانند ناهنجاری هایی نظیر: بی عدالتی و ستمگری طبقات حاکم، حیله و فریب کاری، زهد ریایی، جهل و سادگی مردم و دیگر انحرافات موجود در جامعه خود را مورد انتقاد قرار دهند.
رابطه پسماند جامد شهری و درآمد شهروندان در مناطق 22 گانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد و توسعه جوامع، آلودگی به یکی از چالش های اساسی مدیریتی در دنیای امروز تبدیل شده است. این موضوع در کشورهای درحال توسعه بیشتر موردبحث می باشد، زیرا رشد و کیفیت محیط زیست در سیاست های اقتصادی در تضاد با یکدیگر قرار دارند. یکی از آلودگی هایی که امروزه گریبان گیر شهرها و ازجمله تهران است، پسماند جامد شهری است. این سؤال مطرح است که آیا با افزایش درآمد شهروندان، میزان تولید پسماند جامد شهری افزایش می یابد؟ در این مقاله رابطه ی بین درآمد سرانه شهروندان تهرانی و میزان تولید پسماند جامد شهری در قالب منحنی زیست محیطی کوزنتس موردبررسی قرار گرفت. با توجه به این که تولید پسماند جامد شهری توسط خانوارها تولید می شود، نتایج حاصل شده از این پژوهش می تواند وضعیت ترجیحات شهروندان برای کیفیت محیط زیست را به خوبی توضیح دهد. داده های تابلویی برای سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶ در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران استفاده شده است. نتایج نشان داد بر اساس آزمون والد مدل درجه دوم فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس برای تحلیل رابطه موردنظر مناسب است. همچنین برآورد الگو با روش اثرات ثابت، اثر معنادار درآمد سرانه بر تولید پسماند را نشان داد. در این پژوهش از اثر تراکم جمعیت و بُعد خانوار بر تولید پسماند به عنوان متغیرهای کنترلی استفاده شد که نتایج برآورد نشان داد اثر تراکم جمعیت بر تولید پسماند منفی است و ضریب برآورد شده متغیر بُعد خانوار معنادار نیست.
ظرفیت های تبارشناسی برای «مطالعات توسعه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
69 - 87
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: «توسعه» و عبارات ارزش گذارانه آن از قبیل توسعه ناپایدار، توسعه نامتوازن، توسعه نیافته، در حال توسعه و ... مفاهیمی پرکاربرد در تحلیل شرایط جوامع غیرغربی همچون ایران و مقایسه آن ها با جوامع توسعه یافته است. آنچه که در این تحلیل ها به عنوان امری مسلم و طبیعی در نظر گرفته می شود، ضرورت تحقق «توسعه» است، به گونه ای که تصور شکل دیگری از واقعیت غیرممکن به نظر می رسد. توسعه و شاخص های آن، نه تنها نقطه اتکای بسیاری از ارزیابی ها درباره سیاست ها و دولت ها، بلکه معیاری مسلط برای داوری درباره انسان و جامعه غیرغربی شده است. با این وجود، «توسعه» همچون هر پدیده اجتماعی دیگر تاریخمند است و فهم صحیح آن مستلزم اتخاذ رویکردی است که به این وجه توجه نماید. «تبارشناسی» به مثابه رویکردی نظری روشی، پدیده های اجتماعی از جمله توسعه را در روند تاریخی شان مطالعه می کند. این مقاله، تأمل پیرامون ظرفیت هایی است که این رویکرد برای «مطالعات توسعه» فراهم می کند.روش: جهت تحقق این هدف، از مشارکت تبارشناسی فوکویی، مطالعات پساتوسعه و پسااستعماریِ توسعه (که متأثر از فوکو هستند)، تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران و برخی ملاحظات استفاده شده است تا نسخه بهینه شده ای از تبارشناسی جهت کاربرد در «مطالعات توسعه» ارائه شود. تاریخ دریافت: 19/11/1403تاریخ پذیرش: 28/03/1403 واژگان کلیدی:تبارشناسی،توسعه،گفتمان،قدرت،دانش،مقاومت،فوکو نتایج: وفق این رویکرد، روش صحیح در «علوم اجتماعی» تاریخ پژوهی تبارشناسانه است، زیرا وجود هر پدیده اجتماعی برساخت تاریخی است. رد فرض پیوستگی به معنای انکار وجود هر نوع پیوستگی در تاریخ نیست، بلکه تدبیری روش شناسانه است. تبارشناسی متضمن نقد بنیادی مدرنیته است، زیرا آن را رهایی بخش نمی داند. این رویکرد تحلیلی به پژوهشگر امکان نقد روایت های مشهور و مسلط درباره پدیده اجتماعی توسعه را می دهد. نحوه صورت بندی مسئله، از مهم ترین امکان های تبارشناسی برای مطالعات توسعه است. تبارشناسی تحلیل خود را از پرسشی در زمان حال آغاز می کند. بنابراین، مسئله تبارشناسی توسعه، مسئله «اکنون» است. تحلیل تبار اندیشه و عمل توسعه، در جستجوی خاستگاهِ واحد نیست. موفقیت در این جستجو ضمن توجه به تاریخ خاص هر سرزمین، نیازمند رصد بازتاب تبار گفتمان جهانی توسعه، عناصر و نیروهای اجتماعی آن در جامعه مورد بررسی است. مطالعات تبارشناسانه توسعه، ضمن کاربرد مفهوم گفتمان، بین شیوه های بازنمایی (کردارهای گفتمانی) و رویه های مادی (کردارهای غیرگفتمانی) توسعه ارتباط می بیند، به عاملیت فردی و جمعی توجه دارد، همچنین به دنبال همگن سازی، نظریه سازی و تعمیم افراطی نیست.تبارشناسی مناسبات قدرت دخیل در برساخت معانی را ردیابی می کند، زیرا قدرت از عوامل برساخت تاریخی هویت ها است. فوکو ضمن نقد الگوی «حقوقی گفتمانی» قدرت، با طرح مفهوم «حکومت مندی» شبکه ای برای تحلیل روابط قدرت شکل می دهد که در آن دولت امکان بررسی دارد. در این چارچوب تحلیلی، به فاعلیت و آزادی فردی نیز توجه می شود. ظهور این فاعلیت در تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران پرطنین است. تبارشناسی امکان فهم چگونگی شکل گیری اندیشه و عمل توسعه را با تحلیل روابط قدرت در اشکال و سطوح مختلف فراهم می سازد؛ از بررسی طرح های توسعه به عنوان ابزار اعمال قدرت تا روابط قدرت میان جوامع توسعه یافته و جوامع غیرغربی. در تحلیل قدرت، هم زمان وجه مقاومت نیز تحلیل می شود. در نسخه تبارشناسی ارائه شده در مقاله حاضر، به تأثیر رویدادهای تصادفی بر کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی توجه می شود؛ با این توضیح که در هر زمان تاریخی ممکن است رویداد خاصی که بر اساس نظم گفتمانی موجود قابل پیش بینی نیست، شرایط تاریخی متفاوتی را پدید آورد.رابطه بین قدرت، دانش و گفتمان، قلمرو تبارشناسی فوکو است. به دلیل پیوند قدرت و دانش، تحلیل علاوه بر متون، باید «نهادها، تصمیمات تسنظیمی، قوانین، اقدامات اداری» را نیز دربربگیرد. این رویکرد امکان تحلیل سازوکارهای عملی گفتمان توسعه مانند تخصصی سازی و نهادی سازی را فراهم می کند. تبارشناسی با واسازی برنامه ریزی، اثرات قدرت و دانش را در گسترش توسعه آشکار می سازد. تحلیل تبارشناسانه برحسب رابطه دانش، قدرت و گفتمان، نشان می دهد که گفتمان توسعه چگونه جهان غیرغربی را به عنوان نوع خاصی از موضوع دانش می سازد و بر این اساس چه نوع مداخلاتی سازمان دهی می شود. تبارشناسی به گفتمان های مقاومت و یا حاشیه ای نیز توجه می کند. از حیث روش شناسی، «تحلیل مقاومت» برای «تحلیل قدرت» یک ضرورت است. وفق تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی، تبارشناسی توسعه در ایران معاصر، رویکرد نظری ویژه ای پیرامون نسبت این انقلاب با توسعه غربی اتخاذ می کند. در نهایت، امکان طرح و تأمل درباره جایگزین ها نیز وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: رویکرد تبارشناسی با جعبه ابزار مفهومی خود می تواند با برجسته نمودن جنبه هایی از اندیشه و عمل توسعه که تاکنون به آن توجه نشده است، به دانش ما درباره این موضوع کمک کند. پژوهش تبارشناسانه می تواند نشان دهد که اگر اندیشه و عمل توسعه، شکل های دیگری داشته است، چه کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی، در این تغییرات دخیل بوده اند. تبارشناس با نقد اکنون، صورت «طبیعی» و «قطعی» پدیده موجود را زیر سؤال می برد و تصویری نو از آن ارائه می دهد. تبارشناسی می تواند از «گفتمان توسعه» در جهان غیرغربی آشنایی زدایی کند. مطالعات تبارشناسانه توسعه امکان تحقق مجموعه ای از اهداف اکتشافی، توصیفی، تفهمی و ارزیابی را دارد. امکان اتخاذ رویکرد پسااستعماری، از ظرفیت های انتقادی این نوع مطالعات است. کاربرد تبارشناسی در مطالعات توسعه، گاه می تواند با تمام اجزای آن اجرا شود، گاه می توان بخش هایی از آن را به صورت مطالعه ای مستقل در نظر گرفت. تبارشناسی، ظرفیت های قابل توجهی برای «مطالعات توسعه» دارد؛ اما بسندگی به رویکرد نظری واحد به عنوان توضیح دهنده باکفایتی از پیچیدگی موضوع مورد مطالعه، تقلیل گرایانه است.قدردانی: از داوران محترم برای نظرات سازنده و مفیدشان سپاسگزاریم. همچنین، از کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برای فراهم نمودن فضای مناسب پژوهش تشکر می کنیم.تضاد منافع: هیچ تضاد منافع احتمالی توسط نویسنده مسؤول گزارش نشده است.
طراحی مدل رضایت از بازآفرینی خدمات در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
119 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف شناسایی مولفه های رضایت از بازآفرینی خدمات در صنعت بانکداری انجام شده است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات توسعه ای می باشد که با روش آمیخته انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان و مدیران صنعت بانکداری ایران هستند که از این میان 15 نفر به صورت هدفمند غیرتصادفی بعنوان انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه مشتریان بانک کشاورزی در شهر تهران می باشد (جامعه نامحدود). بر این اساس با استفاده از جدول مورگان نمونه ای متشکل از 384 نفر انتخاب می شود. ابزار اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته است. تحلیل داده های کیفی با روش نظریه داده بنیاد و با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: بر اساس مدل پارادایمی بدست آمده در این تحقیق مولفه های مرتبط با رضایت از بازیابی خدمات در شش دسته عوامل علی (مشتری مداری، وجهه برند، ارتباطات، ارزیابی عملکرد درست و رشد و توسعه خدمات)، شرایط زمینه ای (فرهنگ برند)، پدیده محوری (رضایت از بازآفرینی)، راهبردها (استراتژی سازمان، بازاریابی، و تبلیغات)، شرایط مداخله گر (خشم مشتری و عوامل محیطی) و پیامدها (وفاداری به برند، اعتماد برند، رضایت مشتری و افزایش سود) شناسایی شدند. نتایج حاصل از بخش کمی تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتبار مناسب برخوردار است. نتیجه گیری :بر اساس نتایج بدست آمده در این تحقیق می توان استنباط نمود که با تمرکز بر مولفه های شناسایی شده در رابطه با بازآفرینی خدمات می توان میزان رضایت و وفاداری مشتریان بانکی را بهبود بخشید. کلمات کلیدی: بازآفرینی خدمات، رضایت، بخشش مشتری، وفاداری، بانکداری طبقه بندی JEL: G21 – G14 – M31
پیشران های بین المللی سازی: ضرورت شناخت توانمندی های داخلی شرکت های صنایع ماشین آلات صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
217 - 236
حوزههای تخصصی:
با تغییرات و تحولات پیوسته محیط کسب وکار، شرکت هایی می توانند موفق شوند که بتوانند خود را با تغییرات و تحولات مستمر محیطی انطباق داده و با بهره مندی از فرصت ها، مزیت رقابتی و سهم بازار به دست آورند. بنابراین حضور در فراسوی مرزهای محلی و فعالیت در بازارهای بین المللی، زمینه ساز رشد کسب وکارها است. در این راستا این پژوهش با هدف شناسایی پیشران های بین المللی سازی: ضرورت شناخت توانمندی های داخلی شرکت های صنایع ماشین آلات صنعتی انجام شد. تحقیق حاضر از منظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر روش کیفی می باشد. تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون انجام شد. برای شناسایی عوامل داخلی کسب وکارها برای بین المللی سازی آن ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و مدیران کسب وکارها در زمینه تولید ماشین آلات در صنایع محصولات ساختمانی برای گردآوری داده ها استفاده شد و مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. روش انتخاب نمونه آماری، روش نمونه گیری هدفمند بود و در این راستا 22 مصاحبه انجام شد. همچنین در جهت اعتبارسنجی، از دو راهبرد بازبینی خارجی و تکثرگرایی استفاده گردید. برای استخراج مفاهیم و مقوله ها از کدگذاری و خلق معانی و مضامین استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده در خصوص بین المللی سازی شرکت های صنایع ماشین آلات صنعتی، هفت مضمون اصلی شامل ظرفیت های فنی، ظرفیت های مالی شرکت، توانایی مدیران، نیروی انسانی شرکت، تعریف ساختار شرکت، مدیریت دانش و انگیزه حضور در بازار و پنجاه مضمون فرعی استخراج شد. با توجه به نتایج، بین المللی سازی نیازمند پیشران هایی است که هرکدام از آن ها می تواند عاملی برای حرکت به سمت بازارهای بین المللی باشد.