پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات (علوم و فناوری اطلاعات سابق)
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره 37 بهار 1401 شماره 3 (پیاپی 109) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه، اندازه گیری کیفیت داده یکی از مهم ترین راهبردها در بهبود فرایندهای کسب وکارهای داده محور به حساب می آید. هرگونه تصمیم درست برای بهبود سیستم ها در این دسته از سازمان ها به یک تحلیل مناسب از کیفیت داده ها وابسته است. داده های پژوهشی و به ویژه، پایان نامه/ رساله ها (پارساها)ی دانش آموختگان کل کشور بر پایه همین اصل از جنبه های گوناگون کیفیت داده نیازمند بررسی و ارزیابی است. در فرایند ثبت «پارسا»ها کنترل کیفیت فراداده ها یکی از مهم ترین بخش هاست که به بررسی اقلام اطلاعاتی مدارک (مانند نام پژوهشگر، استادان راهنما و مشاور، چکیده، فهرست و ...) می پردازد. در وضعیت موجود، مدارک ناهمخوان در فرایند کنترل کیفیت شناسایی شده و مدرک مربوطه پس از درج در سامانه (به صورت متن) به صورت سیستمی به پژوهشگر برگردانده می شود. استاندارد نبودن ناهمخوان های شناسایی شده و نبودِ دسته بندی مناسب برای مدارک ناهمخوان به اطلاع رسانی سلیقه ای به پژوهشگران منجر شده، تحلیل های آماری از مشکلات کیفی فراداده ها را با دشواری روبه رو ساخته، و تحلیل ریشه ای خطاهای مشاهده شده را ناممکن می سازد. از این رو، در این پژوهش ساختار ناهمخوان های مشاهده شده پس از استاندارد شدن به صورت آزمایشی در دوره های دوماهه استفاده شده و نتایج آن ارائه شده است. ناهمخوانی در تاریخ دفاع، صفحه عنوان (فارسی و انگلیسی) و وجود صفحه های سفید در فایل «پارسا» از جمله مهم ترین دلایل بازگرداندن مدارک به کاربران بوده است. همچنین، تحلیل همه داده ها نشان داد که ۵۹ درصد از ناهمخوانی ها به فایل های ضمیمه شده و ۴۱ درصد به اطلاعات ثبت شده در سامانه مربوط می شود. در نهایت، بر پایه تحلیل های انجام شده، رهنمودهایی به منظور بهبود کیفیت داده ها به تفکیک حوزه های تخصصی برای کاربران سامانه ارائه شده است
ارائه یک مدل توصیه گر برای بهبود عملکرد بلاکچین در اینترنت اشیاء با رویکرد یادگیری تقویتی عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت جامعه بشری و فناوری اطلاعات و ارتباطات، اینترنت اشیا در ابعاد مختلف زندگی روزمره مردم و صنایع نفوذ کرده است. اینترنت اشیا با وجود تمامی تسهیلات، به دلیل ساختار ضعیف امنیتی تبدیل به یکی از اهداف هکرها شده است. فناوری نوظهور بلاکچین با توجه به ویژگی های ذاتی از قبیل توزیع شدگی، امنیت، تغییرناپذیری و قابل بررسی بودن تبدیل به راه حلی مناسب برای تأمین امنیت اینترنت اشیا شده است. با وجود این، ادغام اینترنت اشیا و بلاکچین دارای چالش هایی مانند تأخیر، گذردهی، مقیاس پذیری و محدودیت توان دستگاه است. روش های یادگیری ماشین در حل مسائل پیچیده که برای انسان دشوار است، کارایی مناسبی از خود نشان داده و به همین دلیل، به تازگی به عنوان یکی از راه های حل چالش های بلاکچین در اینترنت اشیا مطرح شده اند. در این پژوهش برای بهبود چالش های بلاکچین در اینترنت اشیا یک مدل جدید مبتنی بر عامل توصیه گر ارائه داده ایم. هدف این مدل بهبود چالش گذردهی پایین بلاکچین در اینترنت اشیا و محدودیت منابع دستگاه های اینترنت اشیا برای استفاده از بلاکچین است. برای بهبود گذردهی عامل توصیه گر که از یادگیری تقویتی عمیق استفاده می کند، بلاک با تنظیم اندازه و زمانِ ساخت می تواند گذردهی را بهبود بخشد. همچنین، عامل توصیه گر با دریافت توان محاسباتی دستگاه اینترنت اشیا و میزان انرژی مورد نیاز برای فرایند استخراج، رویکرد بهینه را از بین انجام فرایند استخراج در دستگاه اینترنت اشیا و یا واگذاری به لایه لبه محاسباتی انتخاب می کند. رویکرد بهینه در این پژوهش رویکردی است که میزان تأخیر و انرژی مصرفی فرایند استخراج را کمینه سازد. در این پژوهش افزون بر ارائه معماری منطقی، به گردش کار عناصر مدل پیشنهادی نیز با جزئیات پرداخته شده است. طراحی مدل پییشنهادی با استفاده از روش اصل واحد برای حل چالش های بلاکچین در اینترنت اشیا مورد بررسی قرار گرفته و نقاط ضعف و قوت مدل بیان شده است.
اولویت بندی کاربردهای اینترنت اشیا در مدیریت زنجیره تأمین با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چند معیاره و تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهبود کیفیت عملکرد زنجیره تأمین در بخش های تولیدی، کارخانجات و کسب وکارهای مختلف از مهم ترین اهداف مدیران در هر ک شور اس ت و آین ده اقتصادی ه ر ک شور بستگی به کیفیت عملکرد این نهادها دارد. از طرف دیگر، پیشرفت روزافزون اینترنت اشیا نقش بسیار مهمی در تسهیل روند امور در بخش های مختلف زنجیره تأمین دارد. فناوری اینترنت اشیا در این حوزه کاربردهای متنوعی دارد. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی کاربردهای اینترنت اشیا در بخش مدیریت زنجیره تأمین با رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره است. در ای ن پ ژوهش روش تصمیم گیری چندمعیاره «کپراس» به کار گرفته شده است. شاخص های ارزیابی بر اساس نظر خبرگان عضو «انجمن فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران» و مدیران شاغل در شرکت هایی که در حال بهره گیری از اینترنت اشیا هستند و به روش تحلیل مضمون انتخاب شده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی اس ت و از لح اظ اب زار گ ردآوری اطلاع ات، توصیفی به شمار می رود. بر اساس یافته های پژوهش، کاربردهایی نظیر «نظارت و کنترل محصولات فاسدشدنی غذا و دارو»، «حفظ سلامت کارکنان در صنایع مختلف»، «خط تولید و دستگاه های هوشمند»، و «تعمیر و نگهداری هوشمند» به ترتیب، بیشترین اهمیت را دارند.
شناسایی و رتبه بندی ریسک های زنجیره تأمین در کتابخانه های دیجیتالی دانشگاه های دولتی شهر تهران بر اساس استاندارد ایزو 31000(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی ریسک های زنجیره تأمین در کتابخانه های دیجیتال دانشگاه های دولتی شهر تهران بر اساس استاندارد ایزو ۳۱۰۰۰ ویرایش سال ۲۰۱۸ انجام شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی، و روش اجرای آن پیمایشی-تحلیلی با فنون آنتروپی «شانون» برای وزن دهی ریسک ها و «تاپسیس» فازی برای رتبه بندی ریسک ها بوده است. با استفاده از منابع مرتبط و پژوهش های پیشین، پراهمیت ترین ریسک ها شناسایی شد که به طراحی پرسشنامه ای با پنج مؤلفه و ۱۰۹ گویه انجامید. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب هماهنگی درونی و با استفاده از ضریب آلفای «کرونباخ» توسط نرم افزار SPSS محاسبه شد، و ارزش آن ها در هر یک از ابعاد پرسشنامه بزرگ تر از مقدار ۰/۹۸ به دست آمد. تحلیل و سنجش ریسک ها با استفاده از فنون ذکرشده انجام شده است. در این پژوهش ریسک های زنجیره تأمین در پنج بخش (تأمین کنندگان، تولید و مدیریت منابع دیجبتال، توزیع منابع دیجیتال، خدمات به کاربران، و ریسک های مشترک بین اجزای زنجیره تأمین) مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بخش تأمین کنندگان، ۲۴ شاخص ریسک شناسایی شد که شاخص ریسک «تغییرات و بی ثباتی در نرخ های ارزی» با ۷۳ درصد بالاترین رتبه را داشت. در بخش تولید و مدیریت منابع دیجیتال، ۲۶ شاخص ریسک شناسایی شد که شاخص ریسک «خط مشی مجموعه سازی منابع دیجیتال» با ۷۳ درصد حائز بالاترین رتبه شد. در بخش توزیع منابع دیجیتال، ۱۹ شاخص ریسک شناسایی شد و شاخص ریسک «امکان ارائه خدمات امانت مبتنی بر وب در کتابخانه دیجیتال» با ۸۴ درصد دارای بالاترین رتبه بود. در بخش خدمات به کاربران، ۲۱ شاخص ریسک شناسایی شد و شاخص ریسک «امکان جست وجو با هر مرورگر درکتابخانه دیجیتال» با ۸۸ درصد بالاترین رتبه را از آن خود کرد و در بخش ریسک های مشترک بین اجزای زنجیره تأمین، ۱۹ شاخص ریسک شناسایی شد که شاخص ریسک «افزایش قیمت سخت افزارهای اجزای زنجیره تأمین به جهت تغییرات نرخ ارز» با ۸۲ درصد بالاترین رتبه را کسب نمود. بر اساس رتبه بندی ریسک ها با استفاده از تکنیک «تاپسیس» فازی در زنجیره تأمین کتابخانه های دیجیتال دانشگاه های شهر تهران «ریسک های مربوط به تأمین کنندگان»، «ریسک های مشترک بین اجزای زنجیره تأمین»، «ریسک های مربوط به خدمات به کاربران»، «ریسک های مربوط به تولید و مدیریت منابع دیجیتال» و «ریسک های مربوط به توزیع منابع دیجیتال» به ترتیب، رتبه ۱ تا ۵ را از نظر اهمیت کسب کردند.
واکاوی نظام معنایی گفتمان سازماندهی اطلاعات دیجیتال در برچسب گذاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور شبکه های اجتماعی و پدیده هایی نظیر برچسب گذاری، تغییراتی را در زمینه زبان اطلاعات، هم در محتوا و هم در بیان صوری آن و در ساختار سازماندهی اطلاعات موجب شده است. هدف این پژوهش بررسی نظام معنایی گفتمان سازماندهی اطلاعات دیجیتال در پدیده برچسب گذاری اجتماعی است. روش پژوهش تحلیل گفتمان با رویکرد «لاکلا و موف» است. پایگاه «لایبرری ثینگ» با توجه به این که نمونه ای برجسته و غنی از دلالت های گفتمان سازماندهی اطلاعات دیجیتال در برچسب گذاری را ارائه داده، به صورت هدفمند به عنوان مورد پژوهش انتخاب شد. یافته ها نشان داد که گفتمان سازماندهی اطلاعات در برچسب ها در تقابل با گفتمان مدرن سازماندهی اطلاعات در کتابخانه ها شکل گرفته است. در مفصل بندی گفتمان سازماندهی برچسب ها، کاربر به عنوان دال مرکزی، محور مفصل بندی قرار گرفته و دال های شناوری چون زبان، فهرست نویسی، و عضویت در نظام معنایی گفتمان سازماندهی برچسبی پیرامون دال مرکزی کاربر مفصل بندی می شوند. این گفتمان تلاش دارد با جذب عناصری از گفتمان رقیب نظیر رده بندی، روزآمدی، رایگان بودن و ایجاد انسداد معنایی، آن ها را تبدیل به وقته های گفتمان خود کند. این کار در فضای تقابل و غیریت سازی با ایجاد زنجیره هم ارزی از عناصر قابل جذب در گفتمان خودی، و در مقابل، ایجاد زنجیره تفاوت و بزرگنمایی عناصری همچون کهنگی، اقتدارگرا بودن، و سلسله مراتبی بودن در گفتمان رقیب (گفتمان مدرن سازماندهی اطلاعات) و طرد آن ها به حوزه گفتمان گونگی یا میدان گفتمان صورت می گیرد.
ارائه روشی نوین برای استخراج خودکار چهریزه ها در جستجوهای چهریزه ای (مورد مطالعه: حوزه زنان و زایمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ابداع و معرفی الگوریتمی نو برای استخراج چهریزه هاست که امکان شناسایی تجربی چهریزه ها را با کمک پشتوانه انتشاراتی فراهم می کند. الگوریتم پیشنهادی بر مبنای دو ایده شکل گرفته است: ایده اول اینکه چهریزه در بافت بروز پیدا می کند. بنابراین، برای تشخیص چهریزه در یک بدنه متنی بایستی بافت یا بستر آن مورد بررسی قرار گیرد و ایده دوم این است که چهریزه نقطه تمرکز در یک درخت واژگانی است که نه بسیار عام و نه بسیار خاص است. در حوزه پزشکی، دامنه زنان و زایمان به عنوان بستر آزمون انتخاب گردید. سه پیکره متنی از درون پشتوانه انتشاراتی انتخاب شد. پیکره بستر، از چکیده و عنوان مجموعه مقالات موجود در ۲۰ مجله برتر حوزه انتخاب شد که در برگیرنده ۱۶۷۰۷۱ سند بود. پیکره دوم، پیکره منشأ بود که ۲۰۰۰ مقاله به صورت تصادفی از پیکره بستر انتخاب شد. پیکره سوم، پیکره واژگانی است که با استفاده از یک سرویس تحت وب و معیار رتبه بندی واژگان LIDF-value استخراج گردید. خروجی حاصل دربرگیرنده ۵۱۴ واژه بود. واژگان تکراری حذف شدند و سرانجام، ۴۸۰ واژه مهم شناسایی شد. سپس، واژگان در پیکره بستر با کمک مجموعه راهنما یعنی «مش» بسط داده شد و پس از آن، بر اساس دو شرط انتقال مبتنی بر تکرار یعنی بیشتر بودن اسناد مرتبط با واژه در بستر نسبت به منشأ و انتقال مبتنی بر رتبه یعنی رشد رتبه موجود واژه در پیکره بستر نسبت به منشأ که نشان دهنده عام شدن واژه است، چهریزه های کاندید استخراج شدند. سرانجام، با استفاده از سه قاعده اخص بودن، جایگزنی و اعم بودن، چهریزه های شناسایی شده اصلاح و نام گذاری شدند. در نهایت، ۲۶ چهریزه به عنوان چهریزه های حوزه زنان و زایمان شناسایی شدند. با مقایسه الگوریتم پیشنهادی با دیگر الگوریتم ها مشخص شد که ایجاد سه افراز (افراز منشأ و بدنه متنی و افراز برای شناسایی واژگان مهم) و مقایسه رفتار واژه در آن ها و سپس، ایجاد درخت بر اساس چهریزه های کاندید، یعنی ترکیب رویکرد آماری و هرس درخت می تواند نتایج مناسب تری نسبت به رویکرد صرفاً آماری یا هرس درخت داشته است. همچنین، مقایسه چهریزه های خروجی از الگوریتم و چهریزه های سنتی در این زمینه نشان داد که چهریزه های خروجی الگوریتم، خرد تر و برای مرور در ابزارهای بازیابی اطلاعات مفید تر هستند. همچنین، در این پژوهش مشخص شد که چهریزه های دامنه تخصصی از چهریزه های عمومی در حوزه پزشکی متفاوت است و مستقل از آن ها قابل شناسایی و تعریف است، اما نمی توان نتایج را به تمامی دامنه های پزشکی تعمیم داد و نیاز است که پژوهش هایی در دیگر حوزه ها صورت گیرد.
بهبود سئوی فهرست های کتابخانه ای با بهره گیری از کنسول جستجوی گوگل: اقدام پژوهی در اپک سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه فهرست های کتابخانه ای در وب پنهان قرار دارند، این پژوهش با هدف افزایش یافت پذیری و رؤیت پذیری رکوردهای کتابشناختی فهرست برخط دسترسی همگانی (اپک) «سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» انجام شد. در این پژوهش «اپک» از منظر مؤلفه های «سئو» (رؤیت پذیری، رتبه بندی و نرخ کلیک) در «گوگل» قبل و بعد از بهره گیری از ابزار جست وجوی «گوگل» سنجیده شد. روش پژوهش اقدام پژوهی است. جامعه پژوهش رکوردهای کتابشناختی «کتابخانه ملی ایران» است. این رکوردها در قالب نقشه سایت به ابزار کنسول جست وجوی «گوگل» ارسال شد. در این روش از مراحل سه گانه «لوین» (برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی) برای طراحی مراحل اقدام پژوهی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مدت کمتر از چهار ماه از ارسال اولین نقشه سایت به ابزار «گوگل»، افزایش پنج برابری رکوردهای نمایه سازی از ۱۷۹۴۸ به ۹۰۳۳۰ مشاهده شد. در این مدت ۴ درصد از «یوآراِل» های نقشه های سایت ارسال شده به کنسول جست وجوی «گوگل» نمایه سازی شده بود که این تعداد روزانه رو به افزایش است. از منظر سایر مؤلفه های «سئو» (رتبه بندی و نرخ کلیک) تنزل رتبه از ۷/۸ به ۸/۶ و نیز نرخ کلیک از ۱۲/۵درصد به ۱۱/۱درصد مشاهده شد. بالاترین نرخ کلیک مربوط به کامپیوتر رومیزی با ۱۹/۳درصد است. نرخ کلیک از تقسیم تعداد کلیک ها بر تعداد نمایش ها به درصد بیان می شود. با افزایش تعداد نمایش «اپک» در نتایج جست وجو که ناشی از نمایه سازی رکوردهاست، تعداد کلیک ها نیز باید افزایش یابد تا سرانجام، نرخ کلیک بالایی به دست آید. بنابراین، آنچه که می تواند نرخ کلیک را با توجه به نمایه شدن رکوردهای «اپک» افزایش دهد، بالا آوردن رتبه «اپک» از هشتم به سه رتبه اول است. تغییرات زیرساخت و پرداختن به تگ ها و متاتگ ها می تواند این رتبه را افزایش دهد. افزایش دوبرابری نرخ کلیک در کامپیوتر رومیزی نسبت به موبایل نیز هشداری به «کتابخانه ملی ایران» است که معماری «اپک» پانزده سال پیش خود را تغییر اساسی دهد. امروزه، سازگاری با موبایل یکی از مؤلفه های مهم در رتبه بندی «گوگل» است. «اپک کتابخانه ملی ایران» همانند سایر «اپک» های دنیا نیاز به برنامه ریزی استراتژیک و مداوم برای رؤیت پذیری و رتبه بندی بالا در وب دارد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری از منظر سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، محیط های کسب و کار و سازمان ها نیازمند استفاده از منابع پردازشی، ذخیره سازی و نرم افزاری متعددی برای دستیابی به اهداف مشخص شده خود هستند. پیدایش محاسبات ابری شیوه دستیابی به منابع ذخیره سازی و پردازش اطلاعات را دگرگون نمود. وجود ویژگی های دسترسی آسان از طریق مکانیسم های استاندارد ارتباطی شبکه و افزایش خودکار موجب علاقه وافر سازمان ها به استفاده از خدمات ابری شده است. با وجود این، انتخاب خدمت مناسب به دلیل افزایش تنوع خدمات ابری از نظر قیمت، مکان خدمت و پارامترهای کیفیت خدمات موجب شده است که فرایند انتخاب خدمت ابری در سازمان ها با دشواری فراوان همراه باشد. از الزامات انتخاب صحیح خدمت ابری در سازمان، تشخیص عوامل تأثیرگذار در انتخاب و برآورد میزان اهمیت هر یک از این عوامل است. در این پژوهش کوشش شده با پیروی از رویکرد آمیخته و استفاده از روش بررسی نظام مند ادبیات و «دلفی فازی در قالب طرحی اکتشافی، عوامل مؤثر در انتخاب خدمت ابری سازمان ها شناسایی شده و این عوامل با کمک روش بهترین-بدترین رتبه بندی شود. در گام اول، با بررسی نظام مند ادبیات این حوزه و همچنین، بررسی تطبیقی سه استاندارد صنعتی توافقنامه های سطح خدمت ابری، ۲۴ عامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری شناسایی گردید. به منظور بهره گیری ازتجارب و نظرات صاحب نظران این حوزه در جهت گسترش بدنه دانشی موجود، اعتبارسنجی و پالایش عوامل مؤثر در انتخاب خدمت ابری از روش «دلفی» فازی استفاده شد. بر اساس اجماع خبرگان، ۲۰ عامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری سازمان ها در قالب ۴ مؤلفه اصلی تأیید و نهایی شد. در پایان، عوامل تأیید شده از مرحله قبل با روش بهترین-بدترین وزن دهی و رتبه بندی گردید. نتایج نشان داد که در انتخاب خدمت ابری به ترتیب، مؤلفه های عملکردی، امنیتی، محیطی و سازمانی از بیشترین اهمیت برخوردار هستند. از ۲۰ عامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری به ترتیب، عوامل دستر س پذیری با وزن ۰/۱۳۷، قابلیت اطمینان با وزن ۰/۱۳۴، زمان پاسخگویی/ تأخیر با وزن ۰/۱۲۲، حاکمیت با وزن ۰/۰۹۶، ظرفیت با وزن ۰/۰۷۲بیشترین وزن را دارند.
ارائه روشی برای برچسب زدن تصاویر موجود در متون علمی فارسی با استفاده از روش های پردازش متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله یک روش جدید برای برچسب گذاری تصاویر موجود در متون علمی فارسی معرفی می شود. در اسناد و مقالات علمی، تصاویر حاوی اطلاعلات مهمی هستند و در بسیاری از موارد به تنهایی با بررسی آن ها می توان به ایده اصلی و یا نتایج مهم مقاله علمی پی برد، بدون اینکه لازم باشد کل مقاله را مطالعه کرد. به خاطر رشد روزافزون داده های تصویری، بازیابی تصاویر از اسناد علمی توجه زیادی را به خود جلب کرده و به یک موضوع روبه رشد در ادبیات تبدیل شده است. اولین قدم در بازیابی تصاویر تخصیص برچسب های توصیف کننده به هر تصویر است. در اینجا برای استخراج برچسب تصویر از متن سندی که تصویر به آن تعلق دارد، استفاده شده است. زیرنویس و قسمتی از متن سند که در آن به تصویر مورد نظر اشاره شده است، در نظر گرفته می شود. عبارات اسمی در متنِ همراه تصویر با استفاده از پنج روش متفاوتِ فراوانی عبارات در سند، معکوس فراوانی سند، فراوانی کلمه-معکوس فراوانی سند، شباهت کسینوسی عبارات با زیرنویس، و ترکیب روش فراوانی کلمه-معکوس فراوانی سند و شباهت کسینوسی با زیرنویس رتبه بندی می شوند. در هر روش، برچسب های انتخابی برای تصویر، عبارات اسمی با رتبه بالاتر در آن روش است. روش های معرفی شده با استفاده از داده آزمایشی از پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) که منبع اصلی اسناد علمی فارسی است، ارزیابی می شوند. طبق نتایج به دست آمده در این تحقیق روش فراوانی کلمه-معکوس فراوانی سند بهترین روش برای برچسب زدن تصاویرموجود در اسناد علمی است.
شناسایی مؤلفه های مدیریت دانش در استارت آپ های رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمان ها تا حدودی مبتنی بر تخصص راهبردی منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت راهبردی دانش و دارایی های دانشی است. ظهور شرکت ها و سازمان هایی که شالوده اصلی آن ها مبتنی بر دانش و استفاده از ایده ها، خلاقیت ها و نوآوری هاست، از واقعیت های دنیای کسب وکار الهام می گیرد. هدف کلی این پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر بر مدیریت دانش در استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدلی در این خصوص است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی است. پژوهش حاضر در دو بخش کیفی (فراترکیب) و کمّی (دلفی و تحلیل عاملی اکتشافی) صورت گرفت. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل مقاله های فارسی و لاتین مرتبط با مدیریت دانش در استارت آپ هاست که با توجه به معیارهای ورود در روش فراترکیب انتخاب شدند. برای دستیابی به اجماع در خصوص مؤلفه های مستخرج از فراترکیب، از روش «دلفی» و نظرسنجی از ۳۰ نفر از اعضای هیئت علمی این رشته استفاده شد. بخش کمی نیز شامل ۳۲۳ نمونه از شرکت های مرتبط با استارت آپ در زمینه علم اطلاعات و دانش شناسی است که با روش طبقه ای تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که پایایی آن از طریق آلفای «کرونباخ» برای کل پرسشنامه برابر ۰/۸۱۱ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزارهای آماری «اس پی اس اس» استفاده شد. بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی ۱۲۸ گویه پرسشنامه در ۹ مؤلفه اصلی و ۵۵ مؤلفه فرعی طبقه بندی شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان می دهد که ۹ مؤلفه کاربست دانش (۲۳/۸۷۵)، تسهیم دانش (۱۱/۲۶۱)، خلق دانش (۸/۸۰۵)، سازماندهی دانش (۴/۴۲۶)، شناسایی دانش (۲/۸۲۰)، ارائه دانش (۲/۶۸۴)، توسعه دانش (۲/۳۴۲) تغییر دانش (۲/۰۴۷) و حفاظت دانش (۱/۸۷۶) بر مدیریت دانش در استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی مؤثر هستند. بر این اساس «کاربست دانش» دارای بیشترین واریانس و «حفاظت دانش» از کمترین واریانس برخوردار است. با توجه به مطالعات محدود که در زمینه استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی در داخل کشور صورت گرفته، نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مدلی برای پیاده سازی مدیریت دانش در تبیین و شناخت عوامل مؤثر بر استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی یاری کرده و زمینه را برای رشد و توسعه هرچه بیشتر این گونه استارت آپ ها فراهم آورد.
واکاوی مدل رفتار اطلاع یابی مشارکتی سلامت محور کارکنان بالینی از طریق مداخله آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکنان واحدهای بالینی با مسائل اطلاعاتی مهم و مشترکی مواجه هستند که رفع آن ها نیازمند وجود اطلاعات دقیق، معتبر و قابل اعتمادی است که در کوتاه ترین زمان قابل دستیابی و استفاده باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مؤلفه های آموزش و آگاهی بر رفتار اطلاع یابی مشارکتی کارکنان بالینی «دانشگاه علوم پزشکی قزوین» بود. این پژوهش مطالعه ای نیمه آزمایشی مبتنی بر طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش را ۴۰ نفر از کارکنان حوزه درمانی شاغل در بیمارستان های «دانشگاه علوم پزشکی قزوین» تشکیل می دهند. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه انجام شد. مداخله آموزشی بر افزایش میزان آگاهی مشارکتی افراد و همچنین، مشارکت آن ها در فرایند جست وجوی اطلاعات تأثیر قابل توجهی داشت (P<۰.۰۵). ارزیابی مدل معادلات ساختاری رفتار اطلاع یابی مشارکتی با شاخص ۰/۰۵۸=RMSEA با سطح معناداری کوچک تر از ۰/۵۰نشان داد که مدل از برازندگی مناسبی برخوردار است. از بررسی مدل اطلاع یابی مشارکتی کارکنان بالینی می توان دریافت که با افزایش آگاهی گروهی در زمینه مشارکت، میزان تعامل و همکاری گروهی افزایش یافته و بازنمون آن در افزایش ارتباطات گروهی و تقسیم وظایف به خوبی نمایان است. به اشتراک گذاری اطلاعات به عنوان فعالیتی که حاصل همکاری افراد است، مشارکت کنندگان را به خلق دانش جمعی، حفظ آگاهی مشارکتی همکاران و ایجاد درک مشترک قادر می سازد و می تواند شامل انتقال نیازهای اطلاعاتی و نتایج بازیابی شده، پردازش بیشتر اطلاعات، و یا انتقال دانش در مخازن دانشی گروه باشد.
تحلیل حرکات چشم کاربران و نقش توانمندی های آن ها هنگام تعامل با رابط کاربر وب سایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی هرگونه تأثیر قابلیت های کاربران، از جمله سبک های یادگیری، سواد اطلاعاتی و یا سواد رسانه ای بر نحوه انجام حرکات چشمی آن ها حین تعامل با رابط کاربر وب سایت ها بر اساس فرضیه چشم-ذهن است. این پژوهش به روش آمیخته و با رویکرد توضیحی متوالی انجام شد. جامعه پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. نمونه گیری آزمودنی ها (جامعه پژوهش) از طریق روش های آمیخته متوالی و به صورت نمونه گیری در هر لایه بود. سرانجام، تعداد ۲۰ نفر آزمودنی به عنوان نمونه نهایی در دو مرحله گردآوری داده های پژوهش حضور یافتند. برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای مختلف و متنوعی مانند پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری «فلدر و سولومن»، پرسشنامه سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای و نشست تعاملی با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. این پژوهش همبستگی بالا میان توانمندی سواد رایانه ای با سواد اطلاعاتی در دانشجویان را نشان داد. همچنین، برخی توانمندی های آزمودنی ها می توانست بر حرکات چشم در فرایند تعامل با رابط کاربر وب سایت تأثیرگذار باشد. بین سواد اطلاعاتی و حرکات چشم رابطه وجود داشت. مدت خیره شدن برای آزمودنی هایی که سطح سواد اطلاعاتی بالایی داشتند، از افرادی که سطح سواد اطلاعاتی کمتری داشتند، بیشتر بود. آزمودنی هایی که سبک یادگیری حسی داشتند، تعداد خیره شدن بیشتری را تجربه کردند. برای افرادی که «سبک پی درپی» داشتند، مدت خیره شدن ها بیشتر بود، اما تعداد خیره شدن ها به علت خطی نگاه کردن به رابط کاربر، کمتر از «سبک سراسری» بود. آزمودنی هایی که سواد اطلاعاتی پایین و سبک یادگیری انعکاسی داشتند، تعداد خیره شدن های بیشتری را در صفحه تجربه کردند. افرادی که سبک یادگیری کنشی و سواد اطلاعاتی بالا داشتند، مدت زمان بیشتری را در خیره شدن به صفحه صرف می کردند. آزمودنی های با سواد اطلاعاتی پایین، تعداد خیره شدن فراوان تری نسبت به افراد با سواد اطلاعاتی بالا داشتند. با بررسی حرکات چشم کاربران مشخص شد که رابط کاربر می تواند بر حرکات چشم آن ها اثرگذار باشد. در فرایند تعامل، حرکات چشم کاربران از مؤلفه های کلی تر به مؤلفه های جزئی تر تغییر می کرد. به طور کلی، مشخص شد که سطح سواد اطلاعاتی ممکن است در حین تعامل با وب سایت، حرکات چشم کاربر را هدفمند کرده و چگونگی پردازش اطلاعات رابط کاربر را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، سبک یادگیری بر حرکات چشم کاربران در حین تعامل اثرگذار بود.