۱.
منبع:
فصلنامه پژوهشهای روابط بین الملل، دوره 8، شماره 27، بهار 1397، صص 7-40
طی چندین دهه گذشته فقط تعداد محدودی کشورها (کمتر از 10 درصد اقتصادهای جهان) توانستند از سطح پایین یا متوسط درآمد به درآمد بالا پیشرفت نمایند اما علیرغم افزایش وزن کشورهای درآمد متوسط در رشد جهانی، تعداد زیادی از این کشورها با درآمد متوسط، در دام درآمد متوسط گیر افتاده اند. راهبرد پیشرو-پیرو که مبتنی بر الگوبردای از کشورهای پیشرو می باشد، به تبیین این همگرایی و واکاوی عوامل تعیین کننده پرداخته تا با الگوبرداری از نسل ها و موج های توسعه یافتگی، فرصت دنباله روی را برای دیگر کشورهای در حال توسعه ارائه نماید. این راهبرد در قالب سه فرآیند درون کشوری شامل دنباله روی از کشورهای توسعه یافته از طریق صنعتی شدن و بهینه سازی صنایع طبق سیکل درون صنعتی و بین صنعتی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی تجارت محور و تخصص گرایی توافق شده، می باشد. فرایندهای درون منطقه ای این مدل نیز شامل فرآیندهای پله ای و زنجیره ای، تجارت و بازار بین منطقه ای و سرمایه گذاری بین منطقه ای می باشد. نتیجه مهم اینکه این فرآیندها در بستر سیاست هایی همچون تغییرات ساختاری، انتخاب صحیح کشور پیشرو، توسعه صادرات محور و توجه به مزیت های نسبی صورت گرفته است. نتیجه هشدار دهنده نیز در این مسیر وجود رویکردهای اشتباه است؛ بطوریکه در برخی موارد کشور اصلا در جهت تغییرات ساختاری حرکت نکرده اما در برخی موارد کشور در جهت تغییرات ساختاری حرکت نموده اما این تغییرات با مزیت های نسبی کشور و ساختار عوامل تولیدش، همسو نبوده است.
۲.
روند تصمیم گیری و سیاست گذاری و عوامل موثر بر جهت گیری سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران پس از برجام، روندی ابهام آمیز و بعضا متضاد و اجرای نامطمئن بوده است. این کنش، بیشتر متاثر از تعدد نهادها، دخالت بازیگران غیر دولتی و نیز شخصی بودن روابط قدرت می باشد. هر چند یک اجماع نظر کلی همراه با پیچیدگی در درون نظام وجود دارد اما استمرار رویکردهای دوگانه و نهادهای موازی به پیدایش یک ساختار خاص، پیچیده و متداخل متشکل از نهاد رهبری، ریاست جمهوری ، نیروهای نظامی – امنیتی و شورای عالی امنیت ملی و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گردیده است. همچنین در کنار آنها شبکه ای غیر رسمی مبتنی بر مناسبات شخصی و همچنین نفوذ شخصیت های مذهبی نیز در کارکرد نهادهای رسمی در حوزه سیاست گذاری خارجی موثر بوده اند. به رغم تعریف و تعیین روشن ساختار تصمیم گیری سیاست خارجی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عدم شکل گیری یک ساختار تصمیم گیری فراگیر در سیاست خارجی که در آن چارچوب، جایگاه و نقش هر یک از نهادها، کارگزاری ها و افراد مشخص و معین باشد واقعیتی انکارناپذیر است بر همین اساس، سوال مقاله از این قرار است آیا در ساختاری سیاسی به نام جمهوری اسلامی ایران، تعادل سیاسی و اجماع نظری بین نهادهای قدرت در موضوعاتِ کلان در حوزه سیاست گذاری خارجی وجوددارد؟ فرضیه مقاله بر این اصل استوار می باشد جمهوری اسلامی ایران از عدم تعادل سیاسی و اجماع نظر نهادهای قدرت بر سر موضوعات کلانِ سیاست گذاری خارجی مثلا انتخابِ نوعِ راهبرد امنیت ملی در فضای پسا برجام که در این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته رنج می برد.
۳.
دیپلماسی اقتصادی یکی از انواع دیپلماسی است که امروزه دارای جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی کشورهاست. شرایط ویژه جمهوری اسلامی ایران مستلزم پی گیری یک دیپلماسی اقتصادی کارآمد است. دولت های بعد از انقلاب پس از جنگ به دنبال استفاده از ظرفیت های دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی بوده اند، اما در این راستا کارآمدی لازم را نداشته و با چالش های مختلفی روبرو بوده اند. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه جایگاه دیپلماسی اقتصادی در دولت های نهم و یازدهم چگونه بوده است؟ در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و داده های آماری درصدد بررسی جایگاه دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی ایران در دولت های نهم و یازدهم هستیم. از این رو به مطالعه اجمالی سیاست خارجی دولت های پس از انقلاب تا دولت روحانی پرداخته و سپس بصورت ویژه جایگاه دیپلماسی اقتصادی را در دوره مورد نظر مورد مطالعه قرار می دهیم. یافته ها حاکی از وجود چالش های ساختاری در دولت های متفاوت در زمینه کاربست این نوع دیپلماسی در عرصه سیاست خارجی است، با این وجود فرصت هایی نیز به دلیل ماهیت سیاست خارجی دولت روحانی فراهم شده که از رهگذر آن ایران می تواند دیپلماسی اقتصادی موفقی را اتخاذ نماید.
۴.
این مقاله به رهیافت ها و سیاست های چین در مواجهه با دولت های مدرن غربی متمرکز است. این رویارویی به طور تاریخی از اواخر قرن هجدهم با گسترش فزاینده بازرگانان غربی در پیرامون دریایی چین آغاز می شود، نخست رهیافت امتناع و انزوای باشکوه است که با توجه به محاسبه هزینه های فرهنگی، اقتصادی و امنیتی گسترش روابط با غرب اتخاذ شد. با ناکامی این سیاست و ورود غربی ها با توسل به زور، رهیافت اقتباس فنون و ابزار مدرن جنگ مطرح شد، سپس رهیافت یادگیری فراتر از تکنولوژی جنگ یعنی غربی سازی با توجه به سنن کنفسیوسی پدیدار گشت که به سرنگونی امپراتوری و استقرار جمهوری چین در 1912 منجر گردید، این رهیافت با رهبری چیان کای شک به غربی سازی کامل بر طبق یادگیری از دمکراسی های توسعه یافته بدل شد که در نهایت در تایوان و مشابه به آن در هنگ کنگ و ماکائو به اجرا گذاشته شد، همزمان در خاک اصلی چین تحت رهبری مائو رهیافتی مارکسیستی با اقتباس از شوروی در دستور کار قرار گرفت که در نهایت با به رهبری رسیدن دنگ شیائوپینگ مورد بازبینی قرار گرفته و با رهیافتی عملگرایانه که بر اتخاذ سیاست هایی که نتایجی موفق در هنگ کنگ، ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و تایوان به بار آورده بودند جایگزین شده است که در نتیجه آن چین به قدرتی نوظهور تبدیل شده و در حال بازتحقق منزلتی است که از آغاز سده تحقیر از دست رفته است.
۵.
تحولات صورت گرفته در عرصه های مختلف زمینه ساز شکل دهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه ژئوپلیتیک، به عنوان دانشی جدید شده است. به نحوی که، سیر تاریخی ژئوپلیتیک نیز بیانگر این است که واژه ژئوپلیتیک در طول تاریخ تداعی کننده مفاهیمی مانند: «بحران، جنگ، رقابت» بوده است. اما امروزه بر خلاف ژئوپلیتیک قدیم، در عصر حاضر، ژئوپلیتیک جدید می تواند به عنوان ابزاری برای توسعه همکاری های بین المللی و صلح مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، نباید مطالعه تاریخی تحولات ژئوپلیتیکی جهان موجب شود تا ما ژئوپلیتیک را متهم به جنگ نماییم؛ چرا که اساساً ماهیت ژئوپلیتیک کاربردی است و می توان از استنتاج های ژئوپلیتیکی در جهت رفع نیازهای بشر و نه الزاماً جنگ استفاده کرد. بر این مبنا، پژوهش حاضر مبتنی بر روش تحلیل محتوا و استفاده از داده های کتابخانه ای در پی پاسخ به این سؤال است که چگونه می توان مفهوم سازی درست از ژئوپیتیک صلح ارائه داد؟ فرضیه تحقیق این است که به نظر می رسد مفهوم سازی درستی از ژئوپلیتیک صلح در کارهای مورد بررسی صورت نگرفته و تنها به توصیف آن از طریق بیان مثال ها و موارد بسنده شده است. همچنین یافته های تحقیق نشان از آن دارد که نگارندگان با توجه به تعریفی که از ژئوپلیتیک داشته اند، توانسته اند تا حدودی مفهوم سازی درست و قابل قبولی از ژئوپلیتیک صلح را که تا به حال از سوی اندیشمندان ارائه نشده است، تبیین نمایند. به نظر می رسد تبیین درست و قابل فهم از ژئوپلیتیک صلح بتواند عرصه های مختلف علمی و اجرایی را تا حد قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد.
۶.
بازیگران جهان سیاست در مواجهه با بحران های بین المللی تا کنون از تکنیک ها و الگو های مختلفی برای مدیریت بحران ها بهره برده اند.این الگو ها و تکنیک ها را می توان در دو گونه کلی مدیریت بحران مسالمت آمیز و مدیریت بحران غیر مسالمت آمیز شناسایی کرد؛ البته نوع سومی نیز وجود دارد که ترکیبی از این دو دسته است. مکتب استنفورد یکی از نحله های است که در دسته دوم قرار گرفته و بر مدیریت خشونت بار بحران ها تمرکز دارد. از این رو سوال اصلی پژوهش، این است که چه عواملی سبب اتخاذ رویکردهای خشونت بار توسط دولت ها در مدیریت بحران های بین المللی می شود؟ فرضیه ای که مطرح می شود این است که بازیگران درگیر در بحران ها، بنا به ادراک تهدید اهداف و منافع خود، از بیشترین میزان خشونت برای مدیریت بحران های بین المللی بهره می برند و بین شدت تهدید درک شده و شدت خشونت بکار گرفته شده در مدیریت بحران های بین المللی یک رابطه همبستگی مثبت برقرار است. یافته های تحقیق برمبنای الگوی مکتب استنفورد، حاوی این نکته است که یک عنصر بحران آفرین در میان تصمیم گیرندگان کشور الف ذهنیتی را مبتنی بر ادراک تهدید ایجاد می کندکه پاسخ به این تهدید، به کنش های متقابل شکننده تر و خشونت بار تر میان کشورهای الف و ب و احتمالاً دولت های دیگر منتهی خواهد شد و این گونه یک مارپیچ تصاعدی کنش متقابل خشونت آمیز در تعاملات این بازیگران شکل خواهد گرفت. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها،کتابخانه ای و اینترنتی می باشد
۷.
در دو دهه اخیر، مساله هسته ای ایران در عرصه بین المللی، مساله ای برجسته بوده است. به باور نویسنده در خصوص این مساله در آثار علمی منتشر شده، برخی محرک ها و انگیزه های بنیادین موثر در آن، نادیده و یا دستکم گرفته شده است. در این میان، می توان به نادیده انگاشته شدن درهم تنیدگی برنامه هسته ای و برداشت ویژه از مفهوم امنیت در ایران اشاره نمود. بر این اساس این مقاله تلاشی است برای تحلیل و تبیین محرک ها و انگیزه های شکل دهنده به برداشت مسلط در ایران از جایگاه برنامه هسته ای در چارچوب امنیت ملی، که بر اهمیت امنیت وجودی و نقش محوری هویت در شکل دهی به برداشت مسلط از برنامه هسته ای در میان مسئولان جمهوری اسلامی ایران تاکید می کند. در ادامه، بر مفاهیمی کلیدی از قبیل شرم، روایت زندگی نامه ای، چهره و شهرت در ترسیم چنین برداشتی تاکید می گردد. در پایان نیز با معرفی مفهوم چارچوبِ بنیادیِ بی اعتمادی، نقش آن در روند برنامه هسته ای تجزیه و تحلیل شده است.
۸.
فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهمترین موضوع هایی بوده که از سال 1381 و اعلام رسمی جمهوری اسلامی ایران به دستیابی به فن آوری هسته ایی بر روابط این کشور با آمریکا و اتحادیه اروپا سایه افکنده و علاوه بر مناسبات سیاسی، جنبه های دیگر روابط بین آنها را هم تحت الشعاع قرار داده است. به دنبال گفتگوهای چندجانبه ایران با شش قدرت بزرگ، سرانجام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با توافق نهایی وزرای امور خارجه 5+1 و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 23 تیرماه 1394(14 جولای 2015) به امضا رسید و پس از دو سال مذاکره، توافقی بلند مدت بین ایران و کشورهای 5+1در خصوص فعالیت های هسته ای ایران و لغو تحریم های ایران حاصل شد. تنها پس از شش روز، در تاریخ 29 تیرما 1394(20 جولای 2015) قطعنامه 2231 شورای امنیت به تصویب رسید که بر اساس آن، تحریمهای قبلی شورای امنیت لغو شده و کشورهای امضا کننده برجام، موظف به اجرای کامل تعهدات مندرج در آن شدند. اما طولی نکشید که ریاست جمهوری جدید آمریکا دونالد ترامپ علی رغم پایبندی اروپائیان به یرجام ناسازگاری خود با توافق چند جانبه بین المللی هسته ای ایران را آشکار ساخت. پرسش کلیدی در این پژوهش آن است که گفتمان های اروپا و آمریکا در قبال برجام چگونه است؟ در این راستا فرضیه اصلی پژوهش چنین است که گفتمان اروپا در قبال برجام مبنی بر حمایت از آن و در نتیجه حفظ شکل اصلی اش است در حالی که گفتمان آمریکایی ترامپ مبنی بر مخالفت با آن و در نتیجه تغییر و لغو می باشد. بر همین اساس، هدف اصلی این تحقیق فهم این رابطه در پرتوی تحلیل گفتمان اروپا و آمریکا در قبال برجام بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ است. از این رو روش پژوهش در این نوشتار تلفیقی از تحلیل گفتمانی و شیوه توصیف و تبیین اطلاعات خواهد بود.
۹.
انرژی به عنوان یک متغیر ژئواستراتژیک، جایگاه ویژه ای را در روابط قدرت در نظام جهانی معاصر باز کرده و دسترسی به منابع انرژی برای تمامی سطوح سلسله مراتبی قدرت جهان، اهمیتی استراتژیک پیدا کرده است. از این روی، هر یک از بازیگران نظام جهانی به دنبال تعریفی معقول از جایگاه انرژی خود در جهان می باشند. لذا ایران در پرتو توانمندی های چشمگیرش در حوزه انرژی، یک کانون تولید و مصرف و توزیع انرژی به شمار می آید. در این میان ایران با واقع شدن در مرکز بیضی استراتژیک انرژی جهان و با در دست داشتن دومین منابع نفت خام و گاز طبیعی جهان، از جایگاه مهمی در زمینه تحولات انرژی جهانی برخوردار است. این پژوهش بر آن است که با روشی توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر داده های آمارهای منتشر شده معتبر جهان به پرسش اصلی مقاله بر این موضوع تاکید دارد که: «در چشم انداز جهانی عرضه و تقاضای نفت و گاز، جایگاه انرژی ایران بر مبنای آمارهای ارائه شده از سوی مراکز مختلف چگونه ارزیابی می شود؟» فرضیه مقاله معطوف به گزاره امری است که بر مبنای آمار ارائه شده از سوی مراکز مختلف، چشم انداز جهانی عرضه و تقاضای نفت و گاز را بر اساس تشدید رقابت بر سر منابع انرژی و جایگاه ایران را نیز علیرغم تحریم های اعمال شده از سوی کشورهای غربی، همچون گذشته حائز اهمیت بسزایی در میزان ذخایر، تولید و انتقال انرژی جهان قلمداد می نماید.
۱۰.
اهداف اقتصادی در سیاستگذاری دولت ها در قلمرو سیاست داخلی و خارجی اهمیت برجسته ای یافته است. در این مقاله نویسندگان به تجزیه و تحلیل روابط تجاری ایران و روسیه می پردازند. مساله محوری، تبیین راهبردهای علمی و کاربردی با ضرورت بازیابی فرصت ها در زمینه صادرات غیر نفتی ایران به روسیه است و مبنای اجرائی تحقیق مبتنی بر روش آمیخته اکتشافی(کیفی و کمّی)، انجام، انواع نتایج ازطریق مطالعه پیشینه نظری و تجربی شناسائی و مولفه های اثر گذار استخراج شده است. از انجام مصاحبه اکتشافی با 20 خبره، راهبردهای صادرات به روسیه تثبیت شده و بر حسب آزمون فریدمن از طریق پرسش از 100 صادرکننده، نابرابری و رتبه بندی میانگین راهکار(تاکتیک)ها انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بهترین روش توسعه صادرات میوه و تره بار ایران به روسیه به عنوان اقلام صادراتی غیر نفتی، پیاده سازی راهبردهای ورود بهینه شده و حضور پایدار در بازار و راهکارهای 28گانه اى است که دارای اولویت تثبیت نرخ ارز، ثبات قوانین و مقررات، بازنگری تعرفه ها، برقراری مشوّق ها، راه اندازی کریدور سبز، ایجاد خوشه های صادراتی، آموزش، برقراری تعرفه های ترجیحی، بروزرسانی اطلاعات، قیمت گذاری ثابت و بلند مدت و سایر راهکارهای اثرگذار تجزیه و تحلیل شده در متن مقاله است.