مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
ردیاب چشمی
حوزه های تخصصی:
زمینه:
حجم اطلاعات دیداری قابل استفاده در پیرامون ما، بسیار زیاد و توان پردازش کل این حجم، از عهده بشر خارج است. آنچه که از طریق چشم (تخصصی ترین عضو در ادراک بشر) دریافت می کنیم دانش ما را درباره جهان خارج شکل می دهد. بنابراین حرکات چشمی معرف فعالیت های پردازشی ذهن انسان از جمله خواندن و پویش متن و تصویر است. عمده حرکات چشمی انسان شامل خیره شدن و پرش است. چشم، پیام دیداری را تا هنگام انجام یک پرش به مغز منتقل نمی کند. بنابراین یک پرش از هر بار اطلاعاتی که از یک خیره شدن به دست می آید، تشکیل می شود و خیره شدن بعدی برای مشاهده بیشتر اطلاعات در جای دیگر ضروری هستند. ردیابی چشم، روشی برای تحلیل حرکات چشم است که از طریق ابزاری به نام ردیاب چشمی، نوع حرکات چشم و موقعیت فضایی و زمانی آنها به دست می آید. رایج ترین سامانه مورد استفاده برای ردیاب چشمی، امروزه ردیاب های چشمی بازتاب ویدئویی قرنیه هستند. دو کاربرد پژوهشی ردیاب چشمی در طی قرن بیستم توسعه یافتند: حرکات چشمی در خواندن و حرکات چشمی در مهندسی استفاده پذیری برای تعامل کاربران با تولیدات.
هدف:
این مقاله در پی آن است تا علاقه مندان را با روش ردیابی چشم و نیز چگونگی کار با دستگاه ردیاب چشمی در حوزه خواندن آشنا سازد.
کاربردهای احتمالی:
از آنجا که استفاده از ردیاب چشمی تاکنون مورد توجه پژوهشگران داخلی نبوده است، آشنایی با این ابزار و انواع امکانات آن، زمینه انجام پژوهش های کاربردی را در محیط های مختلف مانند مطبوعات چاپی و وب مهیا می کند. این مقاله می تواند اساسی برای انجام پژوهش های مشابه در زبان فارسی باشد که تاکنون در این زمینه فعالیتی صورت نگرفته است.
اصالت/ارزش:
کاربرد روش ردیابی چشم در حوزه خواندن، به عنوان روشی مستدل و قابل اثبات، بسیار رایج است. استفاده از ردیاب چشمی در مطالعات مربوط به خواندن با سه رویکرد اساسی انجام می شود. در دیدگاه نخست، تمرکز بر پردازش دیداری و کنترل حسی حرکتی است؛ از این چشم انداز (ادراک و کنترل حرکت)، خواندن به عنوان تکلیفی از پردازش دیداری و کنترل حسی-حرکتی که در یک محیط دیداری کاملاً ساختار یافته رخ می دهد، دیده می شود. دیدگاه دوم، ارتباط بیشتری با علوم شناختی دارد؛ در این قسمت، خواندن به عنوان حوزه ای از پردازش اطلاعات (فرایند پیچیده گردآوری اطلاعات) بشری که مشابه با فهم یک صحنه دیداری است، در نظر گرفته می شود. دیدگاه سوم به عنوان رویکردی برجسته و پربار، از سنجه های حرکت چشمی برای توسعه و ارزیابی فرضیه های روانشناسی زبان درباره پردازش زبان نوشتاری استفاده می کند؛ در بیشتر پژوهش های این حوزه، سطح پردازش جمله نظیر عامل های نحوی، معنایی، عمل گرایانه (کاربردی) و دانش-جهان آشکار در خواندن، مورد توجه است. این مقاله، پژوهشگران حوزه خواندن را برپایه تعامل دیداری با جدیدترین روندهای مطالعات شناختی خواندن و روانشناسی زبان آشنا می کند.
روش ردیابی چشم در تعامل انسان رایانه، بررسی فرایند تعامل برپایه داده های حرکات چشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، عمده خدماتی که برای زندگی روزمره در دسترس انسان قرار می گیرد، از طریق نظام های رایانه ای است. خدماتی همانند جستجوی اطلاعات و خرید تحت وب جزء متداول ترین تعاملات کاربران با نظام های اطلاعاتی تحت وب هستند. کاربران اطلاعات دریافتی از طریق نظام های اطلاعاتی را واکاوی کرده و مورد پردازش قرار می دهند. نظریه پردازش اطلاعات در ذهن انسان تأکید دارد که فرد اطلاعات را از محیط دریافت، پردازش و تحلیل می کند. همچنین، درک محرک های پیرامونی، قرار دادن موارد درک شده در حافظه و بازیابی موارد یاد گرفته شده از حافظه در نظریه پردازش اطلاعات مورد بررسی قرار می گیرد. رابط کاربر امکان استفاده از سیستم و رسیدن به هدف کاربر در برقرار ارتباط با سامانه را مهیا می کند. اگر رابط کاربر به خوبی طراحی شده باشد مسیری که کاربر در آن برای انجام هدف ها و وظایفش به طور مؤثر و بهینه انجام می دهد روند منطقی خواهد داشت؛ در غیر اینصورت پراکندگی محیط رابط باعث استفاده نامناسب از آن می شود. به عبارت دیگر، اگر رابط کاربر بتواند توجه کاربر را جلب کند، تعامل به صورتی موفقیت آمیز انجام خواهد شد. برای بررسی نحوه تعامل انسان رایانه، روش ها و فنون بسیاری ابداع شده و به کار رفته است. روش ردیابی چشم، انجام پژوهش ها و دریافت داده های کیفی و کمی را ممکن می سازد. دستگاه بینایی یکی از تخصصی ترین عضوها در ادراک بشر و یکی از مهمترین حواس پنجگانه است. به همین دلیل، اعتماد بیشتری به داده های آن می شود. اساس توسعه این روش فرضیه چشم-ذهن است. معنی فرضیه چشم ذهن این است که ثبت حرکت چشم می تواند نشان دهنده توجه شخص در ارتباط با تصویر یا محرک مقابل وی باشد. این فکر کردن می تواند از علاقه یا مشکل پیش روی کاربر حکایت کند. انواع مختلف حرکات چشمی وجود دارند. اساس جستجوی دیداری متشکل از دو جزء است: خیره شدن ها و حرکات پرشی. ردیابی چشم، حجم عظیمی از داده های عینی در مورد فرایندهای توجه کاربران ارائه می کند. این فرایندها اغلب بسیار سریع و ناخودآگاه هستند. تفسیر داده های چشمی ثبت و ضبط شده سخت است و استخراج داده های آن به کار زیادی احتیاج دارد. افزون بر آن، شرایط محیطی اجرا و سلامت آزمودنی باید در نظر گرفته شوند. در نهایت می توان بیان داشت که حرکت های چشمی برای آگاهی از ویژگی های ادراکی پایین به بالا(عینی به ذهنی) از جهان بیرونی و فرایندهای شناختی بالا به پایین (از ذهن به واقعیت) در ذهن حیاتی هستند.
رویکردمشاهده ای در ارزیابی تاثیر جنسیت و مسیرنگاه منبع انسانی بر توجه به تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : مصرف کنندگان هر روز با هزاران تبلیغ روبروهستند وبا گذشت زمان نسبت به این محرک ها بی تفاوت می شوند. لذا بازاریابان هوشمند در صدد یافتن راهی نو برای جلب توجه بیشتر مخاطب و متمایز ساختن کار خود هستند. گاهی تغییراتی جزئی و هدفمند در تبلیغ می تواند اثربخش باشد. سنجش این تاثیرات بسیار با اهمیت بوده و با ابزارهای گوناگون امکان پذیر است. روش: با استفاده از ردیاب چشمی با حضور 83 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، تاثیر عوامل جنسیت و مسیر نگاه منبع انسانی پیام تبلیغ بر میزان توجه بصری مخاطب مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: تاثیرگذاری هر دو عامل بر میزان توجه بصری مخاطب به بخش های متن و تصویر در تبلیغات تائید شد. تبلیغ با منبع زن منجر به جلب توجه بیشتر به کل تبلیغ و بخش تصویری تبلیغ (منبع انسانی و تصویر محصول) شد. تبلیغ با منبع مرد منجر به جلب توجه بیشتر به بخش تصویر محصول شد. شعار سازمانی در تبلیغ با نگاه متمایل منبع در مقایسه با نگاه مستقیم به مخاطب، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. نتیجه گیری: رویکرد مشاهده ای با استفاده از ابزار ردیاب چشمی تاثیر گذاری جنسیت و مسیر نگاه منبع انسانی پیام را بر توجه بصری مخاطب به تبلیغات تائید می کند. استفاده از منبع زن متناسب با موضوع تبلیغ با مسیر نگاه متمایل به سمت هدف، منجر به جلب توجه بیشتر مخاطب به هدف تبلیغ می شود.
مقایسه حرکات چشمی در خوانش واژگان قاموسی و دستوری زیرنویس های فارسی با استفاده از فناوری ردیاب چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نحوه خوانش و توجه به واژگان دستوری و قاموسی در زیرنویس های فارسی از سوی مخاطبان است. بدین منظور، نمونه ای معیارمحور شامل 33 شرکت کننده ایرانی فارسی زبان (16 زن و 17 مرد) انتخاب شد. سپس با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی SMI ، حرکات چشمی آن ها هنگام تماشای سکانسی از یک فیلم فرانسوی زبان همراه با زیرنویس فارسی ثبت شد. در ادامه، داده های کمی چشمی (شامل زمان تثبیت، دفعات تثبیت، زمان اولین تثبیت و عدم تثبیت) برای هر واژه در همه زیرنویس های فیلم استخراج شد و با استفاده از برنامه آماریِ اس. پی. اس. اس. تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در خصوص داده های واژگان دستوری و قاموسی در همه چهار سطح زمان تثبیت، دفعات تثبیت، زمان اولین تثبیت و عدم تثبیت وجود دارد. بدین ترتیب، مشخص شد که شرکت کنندگان به مراتب زمان بیشتری را صرف خواندن واژگان قاموسی کردند. همچنین، تعداد نوبت هایی که چشم افراد روی واژگان قاموسی متمرکز می شد در مقایسه با واژگان دستوری بیشتر بود. درصد عدم تثبیت در مورد واژگان دستوری نیز در قیاس با واژگان قاموسی بسیار بیشتر بود. در پایان، چنین می توان نتیجه گرفت که بینندگان به صورت معناداری به واژگان قاموسی توجه کردند. نتایج پژوهش در ارتباط با یافته های پژوهشی پیشین بحث و تبیین شد.
بررسی تاثیر داروی بومتاناید بر میزان توجه به اجزای چهره در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم با استفاده از سیستم ردیاب چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم ، یک اختلال عصبی رشدی است که با نقص در ارتباطات اجتماعی و الگوهای رفتاری کلیشه ای مشخص می شود. نشان داده شده است که دارویی دیورتیک به نام بومتاناید، تاثیر قابل توجهی را در بهبود ارتباط اجتماعی در این بیماران داشته است . نظر به اینکه یکی از شاخص های مهم در برقراری روابط اجتماعی، تماس چشمی می باشد، هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر این دارو بر تصحیح الکوی نگاه به چشم و دیگر اجزای صورت در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش کار: . مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تک گروهی به صورت یک سو کور بود. شرکت کنندگان شامل 20 کودک 7 تا 15 سال مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بود. بعد از قطع داروهای قبلی آزمون های مقیاس درجه بندی اوتیسم دوران کودکی ( CARS )، مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته ( KSADS )، معیار پاسخ دهی اجتماعی ( SRS )، مقیاس تجدیدنظر شده هوشی برای کودکان ( WISC-R ) برای هر شرکت کننده انجام شد. مداخله دارویی روزی یک میلی گرم قرص بومتاناید به صورت نیم میلی گرم صبح و عصر به مدت نود روز انجام شد. تست ردیاب چشمی هنگام نگاه شرکت کنندگان به تصاویر چهره قبل و بعد از مداخله انجام شد. متغیرهای تعداد و زمان نگاه به هر منطقه در هر تصویر ثبت گردید. یافته ها: مقایسه قبل و بعد از مداخله تعداد نگاه به چشم برای هر بیمار برای هر تصویر و زمان نگاه به چشم برای هر بیمار برای هر تصویر تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0 P> ). نتیجه گیری: مصرف داروی بومتاناید بر روی میزان نگاه به چشم در کودکان اوتیستیک اثر معناداری نداشته گرچه علایم و شدت اوتیسم و برخی مشکلات رفتاری را بهبود داده است.
مقایسه الگوهای خواندن متون با طرح واره های فرهنگی آشنا و ناآشنا با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی در فراگیران زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوهای خواندن متون با طرح واره های فرهنگی آشنا و ناآشنا به روش کیفی انجام شده است. حرکات چشمی تعداد 16 نفر از دانشجویان فارسی زبان در دو گروه 8 نفره ، مبتدی و پیشرفته از لحاظ سطح توانایی مهارتهای زبان انگلیسی ، با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج به دست آمده از دستگاه ردیاب چشمی و مصاحبه ی شفاهی نشان می دهد که الف) الگوی پردازش خواندن دو گروه در دو متن با طرح واره های فرهنگی آشنا متفاوت است بطوریکه گروه پیشرفته بر روی قسمتهای آغازین و پایانی جملات متون نسبت به گروه مبتدی حرکات چشمی (پرش، خیرگی و بازگشت) کمتری داشتند. ب) گروه پیشرفته نیز همانند گروه مبتدی هنگام پردازش متون با طرح واره های فرهنگی ناآشنا همه ی قسمتهای متن را مورد بررسی قرار دادند. بدین معنی که طرح واره های فرهنگی ناآشنا ، فارغ از سطح شرکت کنندگان ، موجب تغییر الگوی پردازش خواندن و درک مطلب شده است.
تحلیل حرکات چشم کاربران و نقش توانمندی های آن ها هنگام تعامل با رابط کاربر وب سایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی هرگونه تأثیر قابلیت های کاربران، از جمله سبک های یادگیری، سواد اطلاعاتی و یا سواد رسانه ای بر نحوه انجام حرکات چشمی آن ها حین تعامل با رابط کاربر وب سایت ها بر اساس فرضیه چشم-ذهن است. این پژوهش به روش آمیخته و با رویکرد توضیحی متوالی انجام شد. جامعه پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. نمونه گیری آزمودنی ها (جامعه پژوهش) از طریق روش های آمیخته متوالی و به صورت نمونه گیری در هر لایه بود. سرانجام، تعداد ۲۰ نفر آزمودنی به عنوان نمونه نهایی در دو مرحله گردآوری داده های پژوهش حضور یافتند. برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای مختلف و متنوعی مانند پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری «فلدر و سولومن»، پرسشنامه سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای و نشست تعاملی با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. این پژوهش همبستگی بالا میان توانمندی سواد رایانه ای با سواد اطلاعاتی در دانشجویان را نشان داد. همچنین، برخی توانمندی های آزمودنی ها می توانست بر حرکات چشم در فرایند تعامل با رابط کاربر وب سایت تأثیرگذار باشد. بین سواد اطلاعاتی و حرکات چشم رابطه وجود داشت. مدت خیره شدن برای آزمودنی هایی که سطح سواد اطلاعاتی بالایی داشتند، از افرادی که سطح سواد اطلاعاتی کمتری داشتند، بیشتر بود. آزمودنی هایی که سبک یادگیری حسی داشتند، تعداد خیره شدن بیشتری را تجربه کردند. برای افرادی که «سبک پی درپی» داشتند، مدت خیره شدن ها بیشتر بود، اما تعداد خیره شدن ها به علت خطی نگاه کردن به رابط کاربر، کمتر از «سبک سراسری» بود. آزمودنی هایی که سواد اطلاعاتی پایین و سبک یادگیری انعکاسی داشتند، تعداد خیره شدن های بیشتری را در صفحه تجربه کردند. افرادی که سبک یادگیری کنشی و سواد اطلاعاتی بالا داشتند، مدت زمان بیشتری را در خیره شدن به صفحه صرف می کردند. آزمودنی های با سواد اطلاعاتی پایین، تعداد خیره شدن فراوان تری نسبت به افراد با سواد اطلاعاتی بالا داشتند. با بررسی حرکات چشم کاربران مشخص شد که رابط کاربر می تواند بر حرکات چشم آن ها اثرگذار باشد. در فرایند تعامل، حرکات چشم کاربران از مؤلفه های کلی تر به مؤلفه های جزئی تر تغییر می کرد. به طور کلی، مشخص شد که سطح سواد اطلاعاتی ممکن است در حین تعامل با وب سایت، حرکات چشم کاربر را هدفمند کرده و چگونگی پردازش اطلاعات رابط کاربر را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، سبک یادگیری بر حرکات چشم کاربران در حین تعامل اثرگذار بود.
مؤلفه های رابط کاربر و اثر آن بر استفاده کاربران از وبگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر سعی دارد تا مؤلفه هایی از رابط کاربر را شناسایی کند که به منزله اجزاء کاربردی و دیداری آشنا و یا عناصر جدید، مورد توجه کاربر قرار گرفته اند. انتظار می رود که نتایج این پژوهش به طراحان رابط کاربر، متخصصان تعامل انسان- رایانه و انسان- اطلاعات کمک کند تا بر پایه یافته های به دست آمده از این پژوهش، مؤلفه هایی را در طراحی رابط کاربر به کار گیرند که ویژگی های لازم برای تمرکز چشم کاربران و در نهایت جلب توجه آن ها داشته باشند. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی و به روش اکتشافی است؛ جامعه آماری را دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) تمامی رشته های تحصیلی دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل دادند. از نمونه گیری تصادفی برای گردآوری داده ها استفاده شد و فناوری ردیاب چشمی به کار گرفته شد. صفحات ویکی پدیا به عنوان تکلیف ها (محرک در آزمون ردیاب چشمی) استفاده شدند. یافته ها: تعداد خیره شدن ها در مؤلفه محتوا از گرافیک و مسیریابی به طور معنی داری کمتر، در مؤلفه گرافیک به طور معنی داری از مسیریابی کمتر و از ساختار بیشتر و برای مؤلفه مسیریابی بیشتر از ساختار است. در مجموع، بیشترین و کمترین میانگین تعداد خیره شدن ها، به ترتیب برای مؤلفه مسیریابی (0/87) و ساختار (0/34) بود. مدت خیره شدن ها در مؤلفه محتوا از گرافیک و مسیریابی به طور معنی داری کمتر، در مؤلفه گرافیک به طور معنی داری کمتر از مسیریابی و در نهایت برای مؤلفه مسیریابی بیشتر از ساختار است. در مجموع، بیشترین و کمترین میانگین مدت خیره شدن ها، به ترتیب برای مؤلفه مسیریابی (0/81) و محتوا (0/42) بود. نتیجه گیری: تغییر الگوهای طراحی باعث شده که کاربران توجه کمتری به عناصر محتوایی یک وبگاه داشته باشند و در عمل سایر مؤلفه های داخل یک وبگاه، توجه دیداری آن ها را به خود جلب می کند.
همدلی شناختی و عاطفی در افراد با سطوح بالا و پایین ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای الگوی نگاه به تصاویر چهره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
75 - 51
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی همدلی شناختی و عاطفی در افراد با سطوح ناگویی هیجانی بالا و پایین با میانجی گری الگوی نگاه (مدت زمان تا اولین تثبیت در چشم ها و میزان نگاه بر دهان) بود. روش: روش پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه ی پژوهش را دانشجویان دانشگاه های شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 41 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه ی ناگویی هیجانی تورنتو (باگبی، پارکر و تیلور، 1994) پاسخ داده و بر اساس نمره ی این پرسشنامه به دو گروه با ناگویی هیجانی بالا و پایین تقسیم شدند. سپس در تکلیف همدلی برای درد (تیمرز و همکاران، 2018) شرکت کردند، در حالی که حرکات چشم هایشان ثبت می شد. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر بررسی شد. یافته ها: افراد با سطح ناگویی هیجانی بالا نسبت به افراد با سطح ناگویی هیجانی پایین همدلی شناختی (005/0 = p) و عاطفی (020/0 = p) پایین تری از خود نشان داده اند. همچنین این افراد کمتر و دیرتر به چشم های چهره ی هدف نگاه کرده و در مقابل بیشتر به دهان نگاه کرده اند (026/0 = p). در نهایت مدت زمان تا اولین نگاه به چشم ها میانجی گر رابطه ی ناگویی هیجانی و همدلی شناختی و مدت زمان نگاه به دهان میانجی گر رابطه ی ناگویی هیجانی و همدلی عاطفی بود. نتیجه گیری: بر مبنای نتایج این پژوهش، الگوی نگاه به تصاویر برانگیزاننده ی همدلی با کاهش همدلی افراد با ناگویی هیجانی رابطه دارد و بخشی از همدلی عاطفی و شناختی پایین این افراد به اختلال آن ها در زمینه ی ردیابی چهره ها مرتبط است.