راهبردهای آموزش در علوم پزشکی
راهبردهای آموزش در علوم پزشکی دوره دوازدهم مهر و آبان 1398 شماره 4 (پیاپی 56) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه، رشد و پرورش مهارت و گرایش به تفکر انتقادی در دانشگاه ها از مهم ترین اهداف آموزش عالی می باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال 1396 بود. روش : در یک مطالعه توصیفی-مقطعی، میزان گرایش به تفکر انتقادی 215 دانشجوی تحصیلات تکمیلی مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه استاندارد سنجش میزان گرایش به تفکر انتقادی ریکتس ( Critical Thinking Disposition Inventory= CTDI ) مشتمل بر 33 سوال جهت سنجش میزان گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با کمک نرم افزار SPSS و استفاده از آزمون های آماری t ، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمره گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی 10/05±127/03 بود. بین میانگین نمره گرایش به تفکر انتقادی و جنس و سنوات تحصیلی دانشجویان تفاوت معنی داری مشاهده نشد(0/05< p ). نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین گرایش به تفکر انتقادی و سن دانشجویان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (0/174= r ، 0/01= p ). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که میزان گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی در حد متوسط است و تعداد کمی از دانشجویان دارای گرایش قوی به تفکر انتقادی می باشند.
بررسی رابطه بین باورهای خوداثربخش، اهداف پیشرفت و استراتژی های یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای خوداثربخش، اهداف پیشرفت و استراتژی های یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر براساس هدف از نوع کاربردی و براساس نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان منطقه یک تبریز در سال تحصیلی 97-1396 به تعداد1400 نفر می باشد. از جامعه مذکور تعداد 300 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. سپس پرسش نامه ی راهبردهای خودانگیخته برای یادگیری، پرسشنامه اهداف پیشرفت و پرسشنامه باورهای خوداثربخش بر روی دانش آموزان اجرا شد. همچنین برای سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شرکت کننده از معدل آنها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد، بین باورهای خوداثربخش با استراتژی های یادگیری (0/446 r = )، بین باورهای خوداثربخش با پیشرفت تحصیلی (0/582 r = )، بین اهداف پیشرفت با استراتژی های یادگیری (0/752 r = ) و بین اهداف پیشرفت با پیشرفت تحصیلی(0/389 r = ) رابطه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که باورهای خوداثربخش، اهداف پیشرفت و استراتژی های یادگیری می توانند پیشرفت تحصیلی را به طور معناداری پیش بینی نمایند (0/01> p ). نتیجه گیری: استفاده از یافته های این پژوهش می تواند در تدریس در مراکز آموزشی موثر بوده، و بهره گیری از این یافته ها می تواند در جهت رفع مشکلات تحصیلی دانش پژوهان تاثیرگذار باشد.
ارزیابی سطح مهارت های ارتباطی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارتباط، تعامل میان دو فرد با یک هدف مشخص می باشد. توانایی برقراری ارتباط صحیح نیز، یکی از مهارت های اساسی زندگی اجتماعی است که منجر به پیشرفت بشر می گردد. امروزه، آموزش علوم پزشکی، از آموزش های تئوری محض می باشد که به هدف کسب مهارت های انسانی و ارتباطی نیز معطوف شده است. شایان ذکر است که برقراری ارتباط صحیح با مراجعه کنندگان و بیماران اثرات مثبتی همچون: بهبود علائم حیاتی، کاهش درد و اضطراب و ... دارد و همچنین در راستای اختلال در ارتباط منجر به اشتباه در تشخیص و .. می شود که در نهایت نارضایتی بیماران را به همراه دارد. هدف از این مطالعه، ارزیابی سطح مهارت های ارتباطی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1396 می باشد. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی است. جامعه آماری آن شامل 281 دانشجویان شاغل به تحصیل در نیمسال دوم 97-96 دانشگاه علوم پزشکی قم می باشد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دو قسمتی دارای اطلاعات دموگرافیک و استاندارد مهارت های ارتباطی در حیطه های کلامی، شنوایی و بازخورد بود. در نهایت برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون های T مستقل، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری کمتر از 0/05 تحلیل گردید. یافته ها: در این مطالعه 38/1% از دانشجویان پسر، 83/3% مجرد نیز بودند. میانگین و انحراف معیار سن و معدل دانشجویان به ترتیب3/13 ± 21/50 سال و 1/53 ± 16/98 نمره بود. در این مطالعه 60/5% (170 نفر) از دانشجویان دارای مهارت ارتباطی خوب و 38/4% (108 نفر) متوسط بود. آزمونT مستقل اختلاف معنی داری را در بین میانگین نمره مهارت های ارتباطی و نیز ابعاد آن بر حسب وضعیت محل سکونت نشان نداد ( 0/05< P ) اما در ضریب همبستگی پیرسون، همبستگی معنی داری را بین معدل و بعد کلامی مهارت ارتباطی وجود داشت (r=0/143,p=0/045) نتیجه گیری : میانگین و انحراف معیار نمره بعد کلامی و بعد شنوایی مهارت های ارتباطی بر حسب جنس تفاوت معنی داری را نشان داد (0/05 > P ) و میزان مهارت کلامی دانشجویان دختر نیز بهتر از دانشجویان پسر گزارش شد. همچنین لازم به ذکر است، در حد امکان، از کارگاه های مؤثر جهت افزایش مهارت های ارتباطی دانشجویان استفاده کرده و منجر به ارتقای مهارت های ارتباطی آنان شد. زیرا در صورت موفقیت، می توان به تربیت مناسب دانشجویان پزشکی امروز و ضامنان سلامت آینده امیدوار بود.
نقش واسطه ای سرزندگی تحصیلی و شوخ طبعی در رابطه بین هیجانهای تحصیلی و درگیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای سرزندگی تحصیلی و شوخ طبعی در رابطه میان هیجانهای تحصیلی و درگیری تحصیلی بود. روش: نمونه پژوهش شامل 332 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی (ریو،2013)، مقیاس هیجان امید (پکران و دیگران،2002)، پرسشنامه کنجکاوی (کاشدان وهمکاران،2009)، پرسشنامه همدلی (وسن و دیگران، 2015 )، پرسشنامه شوخ طبعی (مارتین،2001)، و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی(مارتین و مارش،2006) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد تمامی روابط بجز خرده مقیاس رفتاری با شوخ طبعی، درگیری تحصیلی با شوخ طبعی و امید به یادگیری با شوخ طبعی معنادار هستند. تمامی ضرایب مسیر بجز مسیر شوخ طبعی به درگیری تحصیلی معنادار هستند، بنابراین این مسیر از مدل مفهومی حذف شد و مسیر شوخ طبعی به سرزندگی تحصیلی اضافه گردید و مدل دوباره برازش شد. در مسیر غیر مستقیم اول سرزندگی تحصیلی نقش میانجیگر معناداری را در رابطه بین هیجان و درگیری تحصیلی دارد. شوخ طبعی نیز نقش میانجیگر معناداری را در بین رابطه هیجان و سرزندگی تحصیلی دارد. همچنین سرزندگی تحصیلی در رابطه بین شوخ طبعی و سرزندگی تحصیلی نقش میانجیگری را دارد. نتیجه گیری: هرساله دانشجویان جدیدی در دانشگاه ها پذیرش و دانشجویان دیگری فارغ التحصیل می شوند که در این چرخه مستمر، توجه به کیفیت آموزشی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دانشگاه ها هرساله دانشجویانی را در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی پذیرا هستند که توجه به عوامل اثرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی آن ها می تواند باعث ارتقا و پیشرفت بیشتر در دانشگاه ها شود.
مقایسه اثربخشی آموزش خودتنظیمی و حل مسئله بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر پایه نهم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انگیزش و خودکارآمدی اساس یادگیری هستند و از مهمت رین عوام ل تعی ین کنن ده شکس ت ی ا موفقی ت دانش آموزان در مدرسه محسوب می شوند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش خود تنظیمی و حل مسئله بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر پایه نهم انجام شد. روش: این پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان بناب بودند. در این راستا 45 نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم دخترانه شهر ستان بناب به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به طور تصادفی در هر یک از گروه های دوگانه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند . گروه اول 8 جلسه آموزش حل مسئله و گروه دوم 8 جلسه آموزش خود تنظیمی را دریافت نمودند و گروه سوم (کنترل) نیز همزمان به برنامه های عادی کلاسی خود ادامه دادند. هرسه گروه به پرسشنامه های انگیزش تحصیلی والرند و خودکارآمدی مک ایلروی بانتینگ در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پاس خ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) و نرم افزار SPSS.21 استفاده شد . یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش حل مسأله و خودتنظیمی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان اثر متفاوت داشته و تاثیر روش آموزش خودتنظیمی در افزایش خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی بیشتر از روش آموزش حل مسئله است. نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی بیشتر آموزش خودتنظیمی بر افزایش خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان نسبت به روش حل مسئله، مشاوران و روانشناسان می توانند با انجام فنون مهارت های خودتنظیمی عملا خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان را افزایش دهند.
آموزش بالینی و کاستی های آن از دیدگاه رزیدنت های پزشکی( مطالعه موردی مرکز آموزشی درمانی الزهرای اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مشکلات آموزش بالینی رزیدنت های پزشکی درمانگاه مرکز پزشکی الزهرای اصفهان انجام شد. روش: در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی استفاده گردید. جامعه ی آماری شامل رزیدنت های پزشکی بیمارستان الزهرای اصفهان بودند. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی محقق ساخته در دو بخش سوالات جمعیت شناختی و سوالات مربوط به اهداف پژوهش بود. روایی محتوایی پرسشنامه توسط 5 نفر از متخصصان حوزه های برنامه ریزی آموزشی تایید شده و ضریب پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0/94 به دست آمد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میانگین نمرات مربوط به وجود مشکلات مربوط به استاد 2/76 به دست آمد که در مقایسه با میانگین 3 کمتر از متوسط است. میانگین نمرات مربوط به متغیر محیط و امکانات به ترتیب3/23 و 3/63 است که در مقایسه با میانگین 3 بیشتر از متوسط می باشد. نتیجه گیری: بنابراین از دیدگاه رزیدنت ها مشکلات مربوط به امکانات بیمارستان، بیشتر از مشکلات مربوط به استاد بود و لازم است در این خصوص تدابیر لازم توسط معاونت محترم پشتیبانی و آموزشی مرکز اندیشیده شود.
مقایسه اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی کودکان قوی بر شایستگی اجتماعی-هیجانی، تاب آوری تحصیلی و احساس تعلّق به مدرسه دانش آموزان مقطع ابتدایی مناطق برخوردار و محروم شهر همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی کودکان قوی بر شایستگی اجتماعی-هیجانی، تاب آوری تحصیلی و احساس تعلّق به مدرسه دانش آموزان ابتدایی شهر همدان می باشد که به مقایسه اثربخشی برنامه فوق در مناطق برخوردار و محروم نیز می پردازد. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و طرح مقایسه گروه های نابرابر انجام شد. 4 کلاس درس (2 کلاس از مناطق محروم و 2 کلاس از مناطق برخوردار) از مدارس پایه پنجم ابتدایی شهر همدان به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در هر منطقه یک کلاس درس در گروه آزمایش و یک کلاس درس در گروه کنترل جایگزین شد. ابتدا پرسشنامه های شایستگی اجتماعی-هیجانی، تاب آوری تحصیلی و احساس تعلّق به مدرسه در مرحله پیش آزمون اجرا و بعد از 12 جلسه آموزش برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی کودکان قوی در گروه های آزمایش به مدت 3 ماه در هر 4 گروه پرسشنامه های فوق مجدداً به عنوان پس آزمون اجرا گشت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس عاملی نشان داد شایستگی اجتماعی-هیجانی، تاب آوری تحصیلی و احساس تعلّق به مدرسه دانش آموزان گروه آزمایش بیشتر از شایستگی اجتماعی-هیجانی، تاب آوری تحصیلی و احساس تعلّق به مدرسه دانش آموزان گروه کنترل می باشد. همچنین نتایج نشان داد که آموزش برنامه اجتماعی-هیجانی کودکان قوی بر شایستگی اجتماعی-هیجانی و تاب آوری تحصیلی و دانش آموزان منطقه محروم بیشتر از دانش آموزان منطقه برخوردار تأثیر دارد. امّا در متغیّر احساس تعلّق به مدرسه تفاوت معناداری بین دانش آموزان منطقه برخوردار و محروم مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه برنامه کودکان قوی در ایران دارای روایی اجتماعی است؛ بنابراین امید می رود جهت بهبود شایستگی اجتماعی-هیجانی، تاب آوری تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان از این برنامه استفاده شود.
بررسی رابطه هوش هیجانی با راهکارهای مقابله با استرس در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی های شناختی و هیجانی به هم پیوسته است که به فرد کمک می کند تا میان افکار و هیجانات خود ارتباط و توازن برقرار کرده تا تصمیم گیری درستی داشته باشد. امروزه صاحب نظران بر این باورند کمتر از 20درصد موفقیت افراد در گرو هوش شناختی است و عوامل دیگری از جمله هوش هیجانی نقش بسزایی در موفقیت افراد دارد. با توجه به اهمیت آموزش بالینی که اساسی ترین رکن در آموزش دانشجویان گروه علوم پزشکی است و مشکلات متعددی از جمله استرس که باعث ضعف عملکرد دانشجویان در این حیطه می شود و همچنین تأثیر هوش هیجانی افراد بر راهبرهای مقابله ای، هدف از این پژوهش بررسی رابطه میان هوش هیجانی و راهکارهای مقابله با استرس در میان دانشجویان دانشکده پیراپزشکی همدان در سال 1396 می باشد. روش: نوع مطالعه مقطعی می باشد. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان رشته های اتاق عمل، هوشبری، رادیولوژی و علوم آزمایشگاهی دانشکده پیراپزشکی بودند که حداقل یک دوره کارآموزی را گذرانده باشند که تعداد آنها 266 نفر برآورد شد و با استفاده از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، هوش هیجانی بردبری و پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس اندلر و پارکر، به روش سرشماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: اکثریت شرکت کنندگان را زنان تشکیل دادند (66/2درصد). میانگین نمره هوش هیجانی دانشجویان 113/9 بوده است. نمره کسب شده در حیطه خودمدیریتی هوش هیجانی بیش از سایر حیطه ها بود(33/7). اکثر دانشجویان، راهکار مقابله ای مسئله مدار با میانگین نمره 69/2 درصد را بکار می گیرند. همچنین میانگین نمره راهبرد اجتنابی 17/6 (50/4درصد) و راهبرد هیجان مدار 20/5 (58/5درصد) به دست آمد. همچنین میان نمره هوش هیجانی دانشجویان و راهبرد مقابله ای مسئله مدار ارتباط مستقیم و معناداری وجود داشت(0/001> p-value ). نتیجه گیری: آموزش مهارت های هوش هیجانی می تواند باعث انتخاب راهکارهای مقابله ای کارآمد به منظور کاهش استرس در دانشجویان شود.
بررسی رابطه جو آموزشی و سرزندگی تحصیلی با نقش تعدیلی اهداف پیشرفت اجتماعی دانشجویان دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف از این پژوهش بررسی رابطه جو آموزشی و سرزندگی تحصیلی با نقش تعدیلی اهداف پیشرفت اجتماعی در بین دانشجویان دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز است . روش : روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی رشته پرستاری دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 249 نفر برای نمونه انتخاب شدند. برای گرداوری داده ها از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی، جو آموزشی و اهداف پیشرفت اجتماعی استفاده شد و برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss ویرایش 20 و روش های آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(ضریب همبستگی و رگرسیون تعدیل کننده) استفاده گردید. یافته ها : بین جو آموزشی و سرزندگی تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد( r=0.35 ). اهداف پیشرفتی عملکردگرا و تبحرگرا با منفی کردن رابطه جو آموزشی و سرزندگی تحصیلی (B=-0.396) و اهداف پیشرفتی عملکردگریز با مثبت کردن این رابطه (B=0.157) نقش تعدیلی را ایفا کردند. نتیجه گیری : اگر دانشجو عملکرد گرا و تبحر گرا باشد فارغ از وضعیت جو آموزشی با سرزندگی دنبال اهداف خود خواهد بود و لی اگر عملکرد گریز باشد تحت تاثیر جو آموزشی قرار خواهد گرفت و با بهتر شدن جو آموزشی سرزندگی بالا و با بدتر شدن جو آموزشی سرزندگی پایینی را تجربه خواهد کرد.
روابط ادراک از محیط کلاس درس و معلم-تنظیمی تحصیلی با عملکرد تحصیلی از طریق خودتنظیمی یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: موفقیت در یادگیری و تحصیل تحت تأثیر محیط یادگیری است. این پژوهش با هدف بررسی روابط بین ادراک از محیط کلاس و معلم - تنظیمی تحصیلی با عملکرد تحصیلی از طریق یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ششم ابتدایی انجام شد. روش: طرح این پژوهش از نوع طرح های همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار AMOS و SPSS مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر میاندوآب و حجم نمونه 365 دانش آموز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل می داد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ادراک از محیط کلاس، معلم- تنظیمی تحصیلی، خودتنظیمی در یادگیری و از معدل نوبت اول برای عملکرد تحصیلی استفاده شد. یافته ها: تحلیل مدل معادلات ساختاری نشان داد که عملکرد تحصیلی به طور مستقیم از ادراک از محیط کلاس و معلم - تنظیمی تحصیلی و به طور غیرمستقیم از طریق میانجی گری یادگیری خودتنظیمی تأثیر می پذیرد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی پیشنهادی با داده ها برازش مناسبی دارد و شاخص های برازش مدل در تمامی مسیرهای مدل در دامنه معنی داری قرار گرفتند. نتیجه گیری: فراهم کردن محیط مناسب آموزشی و به کارگیری مهارت معلم- تنظیمی تحصیلی برای حمایت از خودتنظیمی یادگیری می تواند به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان کمک نماید.
تبیین عوامل اصلی شکل دهنده و استقرار رهبری خلاق مدیران: رویکرد داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در میان منابع انسانی، نقش رهبری ممتازتر و برجسته تر از سایر افراد است به طوری که می توان گفت موفقیت یک سازمان تا حدود زیادی به کارآمدی مدیریت و رهبری بستگی دارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل اصلی شکل دهنده و استقرار رهبری خلاق مدیران تدوین شده است. روش : این پژوهش با رویکرد آمیخته از نوع روش های اکتشافی انجام شد. در گام کیفی و در مرحله نخست بر مبنای نظریه داده بنیاد با استفاده از شیوه ی نمونه گیری هدفمند 14 نفر از متخصصان ذی صلاح (خبرگان) و مدیران حوزه آموزش و پرورش مصاحبه به عمل آمد. داده های این بخش با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد مکتوب، جمع آوری شدند. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار تحلیل کیفی ( MAXQDA ) و بر مبنای رهیافت نظام مند استراوس و کربین، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها: پس از تحلیل داده ها فرایند پرورش رهبری خلاق در مدارس و استنباط در خصوص روابط بین آنها بدست آمد. ابعاد الگوی پارادایمی، شامل: 4 مقوله کلّی زمینه های بستر ساز (بلوغ مدیریتی، نظام پرورش خلاقیت)، شرایط علّی (آگاهی بخشی، گسترش دانش، فرهنگ سازی)، راهبردهای عملی (بومی سازی، انعطاف پذیری عملکردی) و مقوله محوری (خلاقیت جویی، خلاقیت پروری و واگذاری اختیار) به دست آمد . نتیجه گیری: با توجه به اینکه برخی از عوامل پیشنهادی برگرفته از دیدگاه های خبرگان است، لذا می توان به محققان آینده پیشنهاد کرد که با توجه به بدیع بودن سازه رهبری خلاق به بررسی تفصیلی پیامدهای حاصل از اجرای این عوامل بپردازند، ازجمله برنامه های آموزشی مبتنی بر الگوی پرورش رهبری خلاق خاصیت طولی داشته باشند و با عمل و فعالیت شغلی همراه شوند.
اثر بخشی کارگاه آموزشی مبتنی بر رویکرد بین حرفه ای بر تغییر نگرش دانشجویان علوم سلامت به همکاری و یادگیری بین حرفه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : با توجه به تحولات هزاره ی سوم در حوزه سلامت، ایجاد توانمندی همکاری بین حرفه ای و عملکرد تیمی در دانشجویان، از مهمترین وظایف سازمان های آموزشی است. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی کارگاه آموزشی مبتنی بر رویکرد بین حرفه ای بر تغییر نگرش دانشجویان علوم سلامت به یادگیری وهمکاری بین حرفه ای انجام شده است. روش : مطالعه ی نیمه تجربی در سال 1397 در دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) انجام شد. 56 نفراز دانشجویان پزشکی و پرستاری در مطالعه شرکت داشتند، نمونه گیری ابتدایی به روش در دسترس بوده، سپس نمونه ها به روش تخصیص تصادفی ساده به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. مداخله به شکل کارگاه تعاملی مبتنی بر رویکرد بین حرفه ای با محتوای آموزشی ارتباطات و همکار ی بین حرفه ای انجام شد. اطلاعات با ابزار امادگی و نگرش به یادگیری بین حرفه ای (RIPLS) و پایایی 0/8 گردآوری و با نرم افزار 22 spss تحلیل شدند. یافته ها: هر دو گروه از نظر نگرش به همکاری و یادگیری بین حرفه ای قبل از مداخله تفاوت معنادار آماری نداشتند(0/05 p> )، پس از مداخله نگرش به همکاری و یادگیری بین حرفه ای در گروه آزمون با میانگین 80/80 و انحراف معیار 8/59 و گروه شاهد با میانگین 59/72 و انحراف معیار 8/29 تفاوت معنادار آماری مشاهده شد(0/001 P< ). نتیجه گیری: یافته ها، بیانگر فراهم بودن بستر انگیزشی و نگرشی مناسب برای تلفیق آموزش بین حرفه ای در علوم سلامت است. سازمان های آموزشی جهت تربیت نیروهای پاسخگو به نیاز سلامت نسل کنونی و آینده، از اکنون بایستی به فکر طراحی و اجرای آموزش بین حرفه ای در حوزه سلامت باشند.
اثربخشی فن رهاسازی هیجانی در کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رهاسازی هیجانی، فنی جدید و بر پایه طب سوزنی و شناخت درمانی است که نقش اساسی در برطرف نمودن اختلالهای انرژی در بدن و کمک به بهبود فردی ایفا می کند. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی فن رهاسازی هیجانی( [1] EFT ) درکاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش: در این پژوهش، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور از میان سیصد و بیست و پنج نفر دانشجوی دانشگاه آزاد شهر پارس آباد مغان، تعداد 30 نفر که در آزمون اضطراب نمره بالایی بدست آوردند، انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. فن رهاسازی هیجانی به مدت ۸ جلسه برای گروه آزمایش آموزش داده شد. شرکت کنندگان دو گروه، پرسشنامه های اضطراب کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را در دو نوبت (پیش از درمان و پس از درمان) تکمیل کردند. برای تحلیل دادها، از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فن رهاسازی هیجانی، اضطراب را کاهش و بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد. نتیجه گیری: رهاسازی هیجانی فنی کوتاه، سریع و خودیار با به جریان انداحتن مجدد انرژی مسدود شده در بدن، جایگزینی افکار مثبت بجای افکار منفی موجب کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی می شود. بنابراین پیشنهاد می شود رهاسازی هیجانی به عنوان فنی موثر و بسیار کوتاه مدت(۲ دقیقه) در کاهش اضطراب و ارتقاء بهزیستی روانشناختی دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد. [1] Emotional Freedom Techniques
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با درگیری تحصیلی در دانشجویان رشته های پزشکی و پیراپزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت تحصیلات دانشگاهی، محققان آموزش دانشگاهی به دنبال راه هایی برای ارتقای کیفیت آموزشی دانشجویان هستند. یکی از مهمترین شاخص کیفیت آموزش دانشجویان، درگیری تحصیلی است. از جمله عوامل موثر بر درگیری تحصیلی، استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و خودکارآمدی تحصیلی هستند. روش : در این مطالعه توصیفی همبستگی350 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زنجان در نیمسال دوم سال تحصیلی 97-96 ، شرکت نمودند که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو(2013)، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی MSLQ پینتریچ و دی گروت (1990) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان CASES اون و فرامن(1988) بود. پس از محاسبه روایی و پایایی ابزار، پرسشنامه ها توزیع و تحلیل داده ها به روش ارائه یک مدل فرضی و ارزیابی روابط با استفاده از الگوی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS 24 و LISREL8.8 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از برازش مدل و تایید کلیه فرضیه های پژوهش بود. به طور کلی مدل پیشنهادی نشان داد علاوه بر آنکه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی مستقیما با درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد، از طریق میانجی خودکارآمدی تحصیلی( به صورت غیر مستقیم) نیز با درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد. براساس نتایج، مقدار RMSEA برابر با 0/052 و شاخص های IFI ، GFI ، NFI ، CFI به ترتیب برابر با 0/95، 0/93 ، 0/91 ،0/96 می باشد که نشان دهنده برازش بالای مدل است. نتیجه گیری: استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی موجب افزایش خودکارآمدی تحصیلی و نهایتا درگیری تحصیلی دانشجویان می شود و با آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی به دانشجویان می توان درگیری تحصیلی آنان را افزایش داد.
رابطه بین هوش موفّق و خِرَد با یادگیری زبان انگلیسی در زبان آموزان دختر و پسر شهرستان های قائم شهر، بابل، ساری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت هوش موفق و خرد، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش موفّق و خِرَد با یادگیری زبان انگلیسی در زبان آموزان دختر و پسر می باشد. آموزش هوش موفق و خرد می تواند مزایایی برای معلمان و یادگیرندگان داشته باشد و یادگیری را به خصوص در یادگیرندگان زبان انگلیسی تقویت کند . روش : روش این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل کلّیه زبان آموزان، زبان انگلیسی دختر و پسر شهرستان های قائم شهر، بابل، ساری که در سال 97 1396 مشغول به تحصیل می باشند، که از این تعداد، نمونه ای به حجم 625 نفر انتخاب گردید که از این تعداد351 نفر پسر و 274 نفر دختر بودند، که به شیوه طبقه ای انتخاب شدند. پرسشنامه های هوش موفق استرنبرگ، خرد آردلت نیز ابزار پژوهش را تشکیل می دهند. یافته ها : برای تحلیل نتایج از روش هبستگی پیرسون استفاده شد. در مجموع یافته های این پژوهش نشان داد که بین هوش موفّق و خِرَد در افزایش یادگیری یادگیرندگان زبان انگلیسی رابطه معناداری(0/01 > P ) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که با بهره گیری از هوش موفق و خرد در یادگیری یادگیرندگان زبان انگلیسی می توان آموزش را سرعت بخشید و در نتیجه برای افزایش چهار مهارت اصلی در یادگیری زبان انگلیسی، تکنیک هایی جهت بهبود کیفیت آموزش آنها پیشنهاد می گردد.