فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۲٬۱۸۶ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
1 - 14
حوزههای تخصصی:
با نگاهی گذرا به اطلاعات باستان شناختی شمال غرب ایران در دوره پیش از تاریخ می توان دید که بیشتر مطالعات انجام گرفته در این منطقه در قسمتهای حاشیه دریاچه ارومیه متمرکز بوده است. متأسفانه بیشتر مطالعات صورت گرفته در شمال غرب، مربوط به دوره های مفرغ و پسر و پس از آن بوده و کمتر به دوره مس وسنگ پرداخته شده است. همچنین، بیشتر اطلاعات منتشر شده مربوط به این منطقه، مربوط به همین زمان ها است و از دوره دالما اطلاعات اندکی در دست است به حدی که انتشارات مرتبط با آن از انگشتان یک دست تجاوز نمی کند. به همین خاطر، بیشتر پژوهشگران به دلیل پیچیدگی و کمبود اطلاعات از این دوره به عنوان دوره شگفت انگیز یاد می کنند، مخصوصاً دوره دالما و حوزه گسترش آن را تعجب برانگیز و قابل تأمل می دانند. یکی از این کمبودها و کاستی ها مربوط به سفال دالما است. در این مقاله بر آنم تا با مروری بر سفال دالما در سه منطقه آذربایجان شرقی، غربی و کرمانشاه تصویری نسبتاً روشن از سنت سفالی دالما در اختیار قرار دهم. به طور کلی، سفال های دالما به ۴ دسته تقسیم می شوند که احتمالاً با توجه به پوشش و فرم آن ها دارای کارکرد خاصی هستند.
The Development of Sasanian Swords (Coins, Dishes and Bas-Reliefs)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۱۶۶-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
Sasanian Empire was one of the most powerful periods in ancient Iran. Archaeological evidence and traces, and Sasanian and Post-Sasanian texts show cultural and artistic relations of the Sasanian Empire from the East to the West. However, official Sasanian methods of warfare are one of the most important legacies of the period that have been less studied. These offensive and defensive arms and armor can be analyzed by looking at remaining evidence left by kings and officials within the national borders to the lands abroad. Sasanian swords are depicted on rock reliefs, silver dishes, and coins (drachmas and dinars). Although studies have been done on the classification of Sasanian swords shown on rock reliefs, no systematic study on the depiction of Sasanian swords on Sasanian drachms has been done so far. The following paper tries to restudy the subject by comparing the swords depicted on Sasanian coins and compare them to the swords shown on rock reliefs and dishes. Sasanian swords are depicted on different Sasanian royal arts such as Sasanian coins, Sasanian silver dishes, and Sasanian rock reliefs. Different elements will be taken into consideration such as the shape of swords in general and their method of hanging from the belt in particular. A closer look shows that Sasanian drachmas and dinars show two major types of hanging Sasanian swords via a scabbard slide system: A. hanging the sword in front of the body. B. hanging the sword on the left or the right hip. Additionally, the following paper will compare them to some extant examples of Sasanian swords that are kept in museums and private collections.
گونه شناسی و پیشنهاد الگوی پراکندگی و بُعد زمانی قبور کلان سنگی استان کرمانشاه(مطالعۀ ویژه: شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۲۹-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
استان کرمانشاه از مناطق قابل توجه باستان شناسان است که تاکنون مطالعات زیادی در آن انجام گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی قبور کلان سنگی در شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب می پردازد. قبور کلان سنگی، ازجمله تدفین هایی هستند که دارای ساختار و معماری ویژه ای هستند که در ایران و به خصوص در منطقه مطالعه شده کمتر شناخته شده و پژوهش شده است. با مطالعه برروی این قبور می توان شناختی هرچند اندک از فرهنگ، اعتقادات و نیز نحوه زندگی مردمان صاحب این قبور به دست آورد. مهم ترین پرسش های این پژوهش عبارتنداز: ویژگی ساختار معماری این قبور چگونه بوده است؟ حوزه پراکندگی گونه های این قبور چگونه بوده و چه الگویی برای این پراکندگی می توان تعریف کرد؟ روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی-تاریخی است که با استناد به نظریات ارائه شده در این باره، تأثیر بسیاری در شناسایی و بازسازی گونه های تدفینی داشته است. دسته بندی شکل و ساختار قبور به صورت توصیفی انجام گرفته است. بررسی و انطباق ساختار قبور و ارتباطات فرهنگی مطالعه به صورت تاریخی بوده است. در همین راستا، ضمن بررسی میدانی منطقه، ابتدا مقایسه گونه شناختی داده ها و گاه نگاری نسبی قبور انجام شد و سپس با نرم افزار GIS به تحلیل و شناسایی الگوی پراکنش قبور منطقه با عوامل مختلف جغرافیای طبیعی پرداخته شد. دیگر اطلاعات در زمینه موردمطالعه به روش کتابخانه ای گردآوری شده است تا زمینه ای برای مقایسه با محوطه های هم جوار فراهم شود. بر این اساس متغیرهای گوناگونی ازقبیل: ارتفاع، شیب و رودخانه ها تجزیه و تحلیل شدند. به صورت کلی قبور شناسایی شده در این بررسی به دو گروه اصلی «قبور صندوقی» و «قبور کروملیچ: تقسیم می شوند که قبور کروملیچ زیرگونه های مختلفی را شامل می شود؛ درنهایت براساس مطالعات صورت گرفته و نیز کاوش هایی که برروی قبور کلان سنگی شمال غرب انجام گرفته است و نیز با توجه به عدم شناسایی استقرارهای مرتبط با قبور، می توان شیوه زندگی کوچ روی را برای صاحبان این قبور پیشنهاد داد.
گونه شناسی و شمایل نگاری مهرهای تپه حصار دامغان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
در ادبیات باستان شناسی، اشیا کوچک قابل حمل سنگی، گلی، استخوانی یا فلزی، معمولاً به قطر ۱-۵ سانتی متر، با یک سطح منقوش به صورت کنده یا شیاردار با یک دسته حلقوی سوراخ دار، مهر نامیده می شوند. مکانیسم کارکرد مهرها در دوران پیش ازتاریخ، تفاوت های آشکاری را نشان می دهند. بارزترین تفاوت ها را می توان در پیدایش مهرهای استوانه ای و یا پیدایش مهرهای مشبک فلزی در عصر مفرغ مورد توجه قرار داد. هدف از پژوهش حاضر، طبقه بندی و گونه شناسی و شمایل نگاری مهرهای یافت شده از تپه حصار دامغان است. مقاله حاضر در پی پاسخ به پرسش های ذیل است: از جمله این که، مهرهای تپه حصار به لحاظ گونه شناسی، چه اشکالی را شامل می شود؟ نقش مایه های به کاررفته بر روی مهرهای تپه حصار چه موضوعاتی را در بر می گیرند؟ این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است که سعی دارد با رویکرد کتابخانه ای به طبقه بندی و گونه شناسی مهرهای یافت شده از تپه حصار دامغان بپردازد. مهرهای حصار Iو II اغلب از بافت قبور و مهرهای حصار III اغلب از بافت معماری یافت شده اند . مهرهای حصار از سنگ ها و مواد متفاوتی ساخته شده اند که برخی از مواد، بومی بوده و برخی دیگر از مناطق دیگر به محوطه وارد شده اند که بیانگر گستره تجارت و بازرگانی محوطه تپه حصار دامغان است. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که اغلب مهرهای تپه حصار از نوع مهر مسطح یا استامپی هستند و نقوش هندسی فراوان ترین نقش مایه حکاکی شده بر روی مهرهای تپه حصار است. مهرهای تپه حصار از لحاظ گونه شناختی و نقش مایه بیشترین شباهت را با مهرهای شوش و تپه سیلک دارند و در خارج از فلات ایران شباهت هایی با مهرهای بین النهرینی و همچنین، آسیای مرکزی را نان می دهند. با پیشرفت تجارت تغییراتی در کیفیت جنس و نقوش مهرهای تپه حصار ایجاد شده است و در این تغییرات هم عامل ارتباط با اقوام دیگر و هم تغییر تفکر مردمان بومی منطقه می تواند سهیم بوده باشد.
روابط بینامتنی مجموعه های معماری تبریز در دوره ایلخانی و تحولات معنایی آن بر پایه مطالعات نشانه شناسی لایه ای
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۲۴۸-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
مطالعه آثار معماری به صورت انفرادی و بدون درنظر گرفتن لایه های متنی و دگرگونی های بافتاری مؤثر بر آن، یکی از کمبودهای این حوزه است. در این پژوهش تلاش می شود تا با تحلیلی گفتمانی و با استفاده از داده های تاریخی و باستان شناسی به روابط بینامتنی مجموعه های معماری و شهرسازی تبریز دوره ایلخانی در دو سطح خُرد (شهر تبریز) و کلان (منطقه ای و بین المللی) پرداخته شود تا از این طریق تحولات و معناهای ضمنی لایه های متنی (مجموعه های معماری و شهرسازی) آشکار گردد. مسأله پژوهش این است که روابط بینامتنی آثار مذکور ازمنظر نشانه شناسی لایه ای به چه صورتی بوده و نظام های نشانه ای چگونه در لایه ها متجلی شده اند؟ این پژوهش از گونه پژوهش های کیفی است و با رویکرد توصیفی-تحلیلی به مطالعه داده ها پرداخته است. یافته ها نشان می دهد به کارگیری خوانش بینامتنی نشانه شناسی لایه ای منجر به درک لایه های پنهان معنا در آثار معماری می شود و در مطالعه اثر پارادایم های گسترده تری را درگیر می نماید. در روابط بینامتنیِ لایه های مختلف معماری و شهرسازی تبریز عهد ایلخانی در سطوح خُرد و کلان، رمزگان هایی مانند عناصر اصلی ارکان حکومت، ازجمله: قدرت سیاسی، قدرت فرهنگی-مذهبی و قدرت اقتصادی، با زیررمزگان هایی چون: رویکردهای ایرانشهری، مذاهب مختلف و تجارت داخلی و خارجی که متناسب با تغییرات بافتی لایه ها (زمانی، مکانی، و فرهنگی-اجتماعی) هستند، وارد رابطه هم نشینی و جانشینی شده و به نشانگی بدل گشته اند
The Effect of the Arab Muslim Conquest on the Administrative Division of Sasanian Persis / Fars(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس ۱۳۸۳ تابستان شماره ۱
58 - 71
حوزههای تخصصی:
Symbolically , Fars appears to have been the most important province of the Sasanian empire between the third and seventh centuries AD. The survival of the Zoroastrianism and it’s vigour in Fars after the Arab Muslim Conquest in attested by various accounts of Muslim historicans and geographers . Further , the redaction of many of the middle Persian text in the early. Islamic centuries in the province attests of the strength of Zoroastrianism In this essay attempts to delineate the changes that took place in the administrative geography and the administration of the province of Fars in the late Sasanian/early Islamic period.
Dehtal, Evidence of the Large Flake Acheulean at the North of the Persian Gulf, Iran
حوزههای تخصصی:
Iran holds great significance for the question of the eastward expansion of the Acheulean hominins, as it is situated between the Arabian Peninsula and the Indian subcontinent, both of which have long and rich records of the Acheulean techno complex. Despite its strategic location, Iran has produced little evidence of the Acheulean techno complex. The only notable examples have been found in the western and northwestern regions of the country. The absence of Acheulean sites in southern Iran cannot be justified. Because this region, located in the northern parts of the Persian Gulf, was one of the main dispersal routes for Acheulean hominins towards the east. Here, we present a report on the discovery of a Lower Paleolithic locality near Dehtal, located in the northern region of the Persian Gulf. Additionally, we discuss the techno-typological characteristics of the lithics found in the area. Dehtal yielded a small, but characteristic lithic assemblage, which included a handaxe, a massive scraper, a large flake, and a flake core. The raw materials used are sandstone and fossiliferous limestone rock, which can be found as cobbles and boulders in secondary contexts on the northern slopes of Par-e Lavar. In addition to these findings, two boulder cores with large removal scars were also documented in the area, indicating large flake production in this locality. The site offers a unique opportunity to study a lithic assemblage in a relatively unknown area within the distribution range of the Acheulean technocomplex.
Investigation of the role of archeology studies and quality of rural environment in the development of tourism (case study: Varkaneh village, Hamadan; and Kandovan village, East Azerbaijan)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۳ - Serial Number ۷, December ۲۰۲۳
69 - 87
حوزههای تخصصی:
With specialized research and activities, archeology introduces many features such as old and ancient areas, ethnicities, cultural traditions, artistic handicrafts and the diverse climate and ecosystem of Iran to attract tourists. The formation of a positive sense in tourists about tourism destinations, taking into account the synergistic approach, also strengthens the sense of pride in the local community. On the other hand, increasing the level of perceived quality of tourists leads to an increase in the satisfaction of tourists as customers of tourist places and becomes the basis for encouraging managers and planners to try to provide more services with better quality. If the environment of tourism destinations lacks the desired quality, it will affect the perception of the tourist about the space and as a result, his mental image of the environment. In addition to motivating and introducing tourist attractions, archeology can provide the basis for the participation of government institutions and private sector investors in order to provide facilities and revive tourism dimensions. Reconstruction of historical contexts, anthropology, linguistics, traditional arts and other related sciences, can provide a suitable platform for economic growth and development, along with the development of tourism in the region and the world for Iranian society. According to the above, in this study, the researcher attempted to investigate the role of archeology studies and the quality of the rural environment in the development of tourism. This study is applied in terms of purpose, descriptive-analytical in terms of data collection, and is based on observation, interview, questionnaire and statistical data. In the present study, two methods of documentary and survey studies have been used. The statistical population included experts in the field of tourism and planning. The statistical sample of the research is about n=10. In addition to seeing the sights and natural landscapes of those places, tourists become familiar with the customs and culture of that village. In this way, tourists are interested in buying village products, such as handicrafts, local products, etc., and this means an increase in the income of villagers who work directly or indirectly in this industry. Most studies are demanded and focused on visitors and their needs and motivations.
شکوه فرهنگ و تمدن ایرانی در چین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نخستین پیوندهای میان ایران و چین به روزگاران کهن و به دوره اشکانی برمی گردد. این روابط از دو راه، یعنی از راه "دریای پارس" در جنوب و از "راه ابریشم" در شمال شرق ایران کهن در عمل به پیدایی آمده است. آشکار است که راه ابریشم برای ایرانیان بودایی چون پارتیان و ویژه تر برای سغدیان بس شناخته شده بود. از این روی شنیدن و خواندن اخبار تازه یافته هایی از فرهنگ و تمدن ایرانی در شرق دور (چین، نیز ژاپن) چندان شگفت انگیز نیست. یکی از شگفت ترین کشفیات سال های اخیر باستان شناسی در چین، به پیدایی آمدن نقش برجسته "تطهیر آتش" و "آئین سگ دید" زرتشتی است که تنها از راه نوشته های دینی مزدیسنا شناخته شده است؛ دیگری نیز سنگ نوشته جدید دو زبانه سغدی- چینی است. این مقاله به معرفی و بررسی این دو یادگار ارجمند میراث فرهنگی ایران زمین در چین می پردازد.
نگرشی بر آیین تدفین گورخمره ای دوران اشکانی در حاشیه غربی زاگرس مرکزی (مریوان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس ۱۳۸۳ زمستان شماره ۲
29 - 39
حوزههای تخصصی:
تدفین گورخمره ای از شیوه های رایج تدفین دوران اشکانی است. تاکنون گورستان های متعددی از این دوران در نقاط مختلف کشف و حفاری گردیده اند. لیکن در منطقه مریوان به دلیل عدم انجام بررسی ها و مطالعات باستان شناسی هیچگونه اطلاعی از وضعیت تاریخی و باستان شناسی منطقه و وجود گورخمره در این ناحیه وجود نداشت. خوشبختانه با انجام عملیات پژوهشی تعدادی گورستان گورخمره ای با چند شیوه تدفین از دوران اشکانی کشف و شناسایی گردید که با مطالعه اولیه این مجموعه اطلاعات ارزشمندی در خصوص شیوه های تدفین و نگرش مذهبی اشکانیان کوچرو در حاشیه دریاچه زریبار حاصل آمد که در این مقاله به شرح آن خواهیم پرداخت.
سفال ساسانی غرب چهارمحال و بختیاری، بر اساس نمونه های به دست آمده از بررسی باستان شناختی شهرستان فارسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
79 - 102
حوزههای تخصصی:
سفال فراوان ترین ماده فرهنگی و یکی از مهمترین داده های در دسترس باستان شناسان برای تعیین گاهنگاری، وضعیت پیچیدگی های اجتماعی، تولید و تکنولوژی گروه های انسانی گوناگون، تحولات هنری و بررسی برهم کنش های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. از این رو، سفال شناسی و ارائه طبقه بندی های هر چه دقیق تر در این مورد در مناطق گوناگون جغرافیایی گامی آغازین در بازسازی باستان شناختی جوامع دوران گذشته تلقی می شود که باستان شناسی دوره ساسانی در این ارتباط دچار کمبودهایی است. بنابراین، با در دست داشتن حجم قابل توجهی از اطلاعات بدست آمده در این باره از بررسی باستان شناختی شهرستان فارسان پژوهش حاضر با هدف توصیف، طبقه بندی و مقایسه سفال ساسانی این منطقه صورت گرفت. بر این اساس مشاهده شد که سفال ساسانی فارسان دارای شباهتهای روشنی با نمونه های هم دوره بدست آمده از حوزه های فرهنگی همجوار خوزستان و فارس است که این نکته با توجه به خصوصیت نظام سیاسی دودمانی ساسانی، ویژگی های جغرافیایی منطقه و شیوه معیشت غالباً بر پایه کوچ نشینی مردمان آن قابل تبیین است. با انجام این پژوهش، درکی روشن تر از روابط مردمان دوره ساسانی این منطقه با مناطق همجوار با توجه به ویژگی های زیست محیطی و موقعیت جغرافیایی سوق الجیشی منطقه فارسان بر سر راه های ارتباطی بین جنوب غرب مرکز فلات و غرب ایران بدست آمد.
گمانه زنی تپه کلین کبود شهرستان مریوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
43 - 56
حوزههای تخصصی:
شناسایی آثار زیادی از دوره اشکانی در شهرستان مریوان این شهرستان را به یکی از مهم ترین مناطق استان کردستان در جهت مطالعات آثار این دوره تبدیل کرده است. از این میان، تپه کلین کبود با مساحتی در حدود چهار هکتار و ارتفاع نه متر از سطح زمین های اطراف در دشت مریوان از جمله شاخص ترین محوطه های شناسایی شده دوره اشکانی در استان کردستان است. ابعاد قابل توجه تپه به عنوان یکی از بزرگترین محوطه های دوره اشکانی استان، موقعیت آن در مرکز دشت مریوان، دسترسی به راه های ارتباطی و منابع آبی و نیز عوامل دیگری از جمله به دست آمدن قطعات سفال شاخص این دوره نظیر خمره های دوره اشکانی نیز سفال های کلینکی در گمانه های کاوش شده و پراکنش زیاد قطعات آجر و جوش کوره در سطح محوطه نشان می دهد که تپه کلین کبود نمی تواند به عنوان استقراری معمولی از دوره اشکانی در دشت مریوان به حساب آید. گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه اولین قدم در راستای حفظ و صیانت این اثر کلیدی در راستای مطالعات آتی دوران تاریخی استان کردستان محسوب می شود.
سفال نوع لرستان و انتساب آن به پادشاهی الیپی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۰۳-۸۵
حوزههای تخصصی:
بیش از صد سال است که محققان با قرائت متون آشوری، به مکان یابی جای نام های ذکر شده در این کتیبه ها پرداخته اند. برخی از این جای نام ها در مرزهای شرقی قلمرو امپراتوری آشورنو و در غرب ایران قرار داشته که یکی از آن ها پادشاهی الیپی بوده است. اکثر باستان شناسان پادشاهی الیپی را در شمال پیشکوه لرستان و جنوب کرمانشاه مکان یابی کرده اند، اما طی دهه های اخیر، بعد از انتساب «سفال نوع لرستان» به اقوام الیپی توسط «لوئیس لوین» و بعد از آن به وسیله «یانا مدودسکایا»، محققان به تحلیل یافته های فرهنگی، ازجمله این نوع سفال در قالب پادشاهی مورد بحث پرداخته اند. دلیل انتساب سفال نوع لرستان به اقوام الیپی توسط باستان شناسان، هم زمانی و پراکنش این نوع سفال در محدوده و قلمرو درنظر گرفته شده برای پادشاهی الیپی است. پژوهش حاضر درپی این است که با استفاده از رویکرد نظری «باستان شناسی تاریخی» که به تفسیر اطلاعات متون تاریخی در بستر داده های باستان شناختی اتکا دارد، تحلیلی دقیق و همه جانبه از این موضوع ارائه دهد. اما پرسش این جاست که می توان با بهره گیری از متون آشوری و مکان یابی احتمالی یک پادشاهی، یک گونه سفالی را به آن فرهنگ نسبت داد؟ پژوهش حاضر درپی این است که با تحلیل همه جانبه مدارک تاریخی و یافته های باستان شناسی، نتیجه گیری منطقی در باب فرضیه مطرح شده ارائه دهد. نتایج این مطالعه نشان دادند که با توجه به داده های کنونی، انتساب یافته های باستان شناسی نیمه نخست هزاره اول پیش ازمیلاد پیشکوه لرستان، همانند سفال نوع لرستان به پادشاهی الیپی، قابل قبول نیست؛ درواقع، این انتساب باید در حد یک فرضیه مطرح شود، و مبنا قراردادن آن برای تحلیل یافته های محوطه ها سبب گمراهی و نتایج نادرست خواهد بود، چراکه از یک سو مدارک قطعی تاریخی برای مکان گزینی دقیق پادشاهی الیپی در پیشکوه لرستان وجود ندارد؛ و ازسوی دیگر، الگوی زیست مبنی بر کوچ نشینی در این منطقه، امکان تطبیق محدوده پراکنش داده های باستان شناسی همانند سفال نوع لرستان را با اطلاعات تاریخی موجود در متون آشوری نمی دهد.
آنالیز سکه های نقره ای (یک درهمی) فرهاد چهارم به روش PIXE(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۷
103 - 112
حوزههای تخصصی:
آنالیز سکه های نقره به روش PIXE، یکی از روش های دقیق سنجش عناصر تشکیل دهنده آنهاست. این عمل می تواند اطلاعات ارزنده ای درباره عناصر شیمیایی موجود در سکه ها دهد که در رابطه باوضعیت معیشتی و معادن استخراج شده جهت ضرب سکه باشد. در طول دوره اشکانی ضرابخانه ها بواسطه انگیزه های گوناگونی، رویه معمول ضرب سکه را تغییر می دادند ونیزمنابع معدنی جدیدی را برای ذوب فلز انتخاب می کردند. در طی دوران پادشاهی فرهاد چهارم (2-38 پ.م) همانند دوران قبل (مهرداد اول ۱۷۱-۱۳۸ پ.م)، سکه های ضرب شده شامل سکه های نقره ای یک درهمی و چهاردرهمی، سکه های برنزی و مسی بود. در این بین سکه های نقره ای به نسبت ارزش فلز و گستره جغرافیایی که در آن در گردش بودند، اهمیت بیشتری را داشتند. در این پژوهش ۱۰ نمونه از سکه های یک درهمی فرهاد چهارم که بوسیله دستگاه PIXE مورد آزمایش قرار گرفته اند، مطالعه می شود.این طیف سنجی از سکه ها مشخص کرد که میزان عنصر نقره موجود در آن ها به شدت در نوسان است. افت شدید نقره در برخی از سکه های یک درهمی گویای اوضاع نابسامان اقتصادی و تلاش ضرابخانه ها برای کنترل آن به نفع حکومت است.
An Analysis of Spatial Distribution Patterns of Parthian Sites in Dargaz Plain, Khorasan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
47 - 65
حوزههای تخصصی:
Considering special geographical location of Dargaz Plain in Razavi Khorasan province, identifying the cultural evolution there during the Parthian period can answer many questions about this relatively unknown historical era of Iran. Besides, it can help us better understand the origin of the Parthian culture in Northeast Iran. This research was carried out in the form of a reconsideration project during the field studies of Dargaz Plain. In this regard, Dargaz Plain was surveyed during one season, and as a result, 84 sites belonging to the Parthian period were identified. The main purpose of the research was to study the distribution patterns of Parthian settlements and their spatial relations with each other based on environmental variables. The most important environmental indicators in explaining the settlement patterns were analyzed via attributes such as altitude, water resources, slope, communication routes, vegetation, and land use, as well as the characteristics of the sites, including size and chronology using the geographic information system (GIS) and the cluster analysis method. The results indicate that during the Parthian period, the area witnessed an increasing growth in the nomadic population compared to permanent settlements, and in general three settlement patterns were identified: small and large villages, an urban center, and nomadic and seasonal settlements.
The Study of the Factors Considered in Locating Eastern Guilan Castles (Case Study: Amlash Castles)
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
29 - 47
حوزههای تخصصی:
Amlash is one of the most important parts of Guilan Province in northern Iran. It has endured unending political and military turmoil due to its special geopolitical and geostrategic position, during the early and middle Islamic eras. The establishment of numerous castles in the area is one of the manifestations of this state of affairs during that period. This study, based on library and field study, is aimed at analyzing the factors that might have led to the formation of the castles. The library studies included a review of literature on military castles and fortresses for an analysis of the factors that might have contributed to the castles in the Amlash region. The field studies included direct observation of the locating, photographic imaging, and numerical measurement and topographical features of those castles.
گونه شناسی کوزه های کوچک لعاب دار عصر آهن در غرب ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
89 - 111
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع سفال های عصر آهن در غرب ایران، سفال لعاب دار است. این نوع سفال که درصد کمی از سفال های متداول در این عصر را تشکیل می دهد، فقط در مرحله III و II عصر آهن دیده می شود و معمولاً آن را در غرب ایران به عنوان سفالی وارداتی از آشور می شناسند. متداول ترین شکل این سفال، کوزه های کوچک لعاب دار است که این مقاله به گونه شناسی آن می پردازد و پراکندگی جغرافیایی این شکل و گونه های آن را در غرب ایران مورد بررسی قرار می دهد.
نگاهی دیگر به باستان شناسی پیش از تاریخ دشت تهران در پهنه فلات مرکزی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۵
31 - 56
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف مطالعاتی در باستان شناسی مطالعه تغییرات فرهنگی است. تفسیر دلایل تغییرات فرهنگی در یک جامعه یا منطقه در دوران پیش از تاریخ نیازمند درک درست روابط بین مواد فرهنگی است. داشتن دیدگاه یا رویکرد نظری خاص به موضوع تغییرات فرهنگی نیز سمت و سوی جهت گیری محقق را نشان می دهد. یکی از مناطق فرهنگی ایران که بحث های فراوانی پیرامون تغییرات فرهنگی آن در پیش از تاریخ مطرح است فلات مرکزی ایران است. بیشتر نظریات ارائه شده در باره تغییرات فرهنگی این منطقه مبتنی بر رویکرد تاریخی- فرهنگی بوده است. در این مقاله ضمن بازنگری و نقد نظریات پیشین با تعریف مفاهیم نظری و ارائه زمینه نظری موضوع با رویکردی تازه به تحلیل این تغییرات در دشت تهران پرداخته و ساختار فرهنگی جوامع پیش از تاریخی این منطقه را بر اساس داده های باستان شناختی مورد بحث و بررسی قرار داده ام.
بررسی و مطالعه محوطه های پیش از تاریخ شهرستان فسا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۰
1 - 18
حوزههای تخصصی:
شهرستان فسا، در شرق مرکزی استان فارس قرار گرفته است. این شهرستان ابتدا توسط استاین در سال ۱۹۳۴ و سپس در سال ۷۲-۱۹۷۱ بوسیله دومیروشیجی بررسی شد. فسا بار دیگر در سال ۱۳۸۸ توسط یک تیم ایرانی بررسی شد که در پژوهش حاضر، ۳۰ محوطه پیش از تاریخی که از این بررسی بدست آمده، مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به مجموعه های سطحی، پیش از تاریخ منطقه به دوره های مختلف تقسیم شده و هر دوره به طور جداگانه بررسی شده و در نهایت یک گاهنگاری مقایسه ای برای پیش از تاریخ منطقه ارائه شده است. در ناحیه فسا هیچ گونه محوطه نوسنگی بدون سفال تا کنون شناسایی نشده، ولی محوطه های نوسنگی باسفال، یک فرهنگ بومی را در منطقه نشان می دهند. در دوره باکون افزایش شدیدی در شمار محوطه بوجود آمد و بخش های مختلفی از دشت توسط ساکنین این دوره اشغال شد. در این دوره ارتباط شرق فارس با دیگر حوزه های فرهنگی از جمله حوضه رود کر آغاز شد و تا شکل گیری فرهنگ های محلی ادامه یافت. به دلیل کمبود داده های سطحی، دوره های فرا باکونی در این منطقه زیاد مشخص نیست، ولی به نظر می رسد چندین فرهنگ بومی با مشخصه سفال قرمز ساده و منقوش تا دوره کفتری وجود داشته تا این که فرهنگ کفتری جایگزین آن می شود.
مطالعه وضعیت اقتصادی اشکانیان در دوران مهرداد اول و مهرداد دوم، براساس آزمایش سکه های نقره (یک درهمی) بوسیله دستگاه XRF(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ بهار و تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۳
91-100
حوزههای تخصصی:
سکه ها یکی از شاخص ترین داده های باستان شناختی برای مطالعه دوره طولانی اشکانی که اطلاعات کمی در ارتباط با آن وجود دارد، به شمار می روند. تجزیه عنصری سکه ها و تعیین مقدار عناصر به کار رفته در آن ها رابطه مستقیمی با وضعیت اقتصادی سیاسی دوره ضربشان دارد. در این پژوهش ۱۲ نمونه سکه نقره یک درهمی مهرداد اول (نمونه های ۱-۸) و مهرداد دوم (نمونه های ۹-۱۲) بوسیله دستگاه XRF آنالیز شد. نتیجه آزمایش مذکور نشان داد که در دوره مهرداد اول مقدار نقره موجود در سکه ها بین ۹۶/۸۶۹ تا ۹۰/۸۶۳ درصد است. این میزان بالای نقره در سکه های این پادشاه اشاره به توان بالای اقتصادی اشکانیان دارد که نتیجه تصرف راه های تجاری بین النهرین و غنایم حاصل از غارت معابد غنی الیمایی بوده است. در آزمایش نمونه های مربوط به مهرداد دوم می بینیم که میزان نقره در سکه های این پادشاه از ۹۵/۶۷۱ تا ۶۵/۹۹۵ درصد در نوسان است. کاهش چشمگیر درصد خلوص نقره به کار رفته در سکه های اواخر حکومت مهرداد دوم را می توان در راستای استقلال گودرز، تسلط وی بر بابل و راه های تجاری آن و همچنین، از دست رفتن شوش در اواخر حکومت مهرداد تفسیر کرد. با از دست رفتن این مناطق پر درآمد تجاری، پارتی ها در این برهه زمانی از لحاظ اقتصادی دچار مشکل شدند. به همین خاطر، ضرابخانه ها به دلیل کمبود منابع مورد نیاز، درصد نقره را کاهش داده و عنصر کم بهای مس را افزایش داده اند.