فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۲٬۲۲۶ مورد.
تپه سرقلعه: شواهدی از سفال اوروک در استان کردستان و ارتباط آن با مسیرهای ارتباطی بین النهرین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
37 - 48
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به معرفی تپه سرقلعه واقع در شهرستان سروآباد استان کردستان پرداخته شده و یافته های سطحی حاصل از بررسی آن مورد بحث قرار گرفته است. این بررسی در راستای شناسایی منطقه در حین کاوش یکی از محوطه های داخل شهر سروآباد صورت گرفت. این تپه در بررسی های پیشین شناسایی و ثبت شده بود ودر این بررسی سعی شد داده های کامل و جامعی گردآوری شود. سفال های بدست آمده از آن نشانگر تعلق این تپه به دوران مس وسنگ جدید و دوره ایلخانی است. به نظر می رسد که بخش عظیمی از بقایای فرهنگی آن، مربوط به آثار دوره مس وسنگ بوده و یافته های دوره ایلخانی آن بسیار ضعیف و پراکنده است. آنچه یافته های این تپه را قابل توجه ساخته، بدست آمدن سفال اوروکی در استان کردستان است. بدست آمدن این سفال در تپه سرقلعه نشانگر اهمیت آن به لحاظ قرارگیری در مسیر ارتباطی آن با بین النهرین و نیز نفوذ بین النهرین به این منطقه در دوره اوروک است. براساس شواهد موجود، قرارگیری این محوطه در مسیر ارتباطی ایران و بین النهرین نقش زیادی را در توسعه تپه ایفا کرده است.
کوی (محله) در شهرهای ایرانی سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوی (محله) در کالبد معماری، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اداری شهر در ایران، اهمیت بسیاری دارد. محله ها بر پایة هر کدام از عوامل فوق، شهرت و اعتبار می یابند و از همین منظر هویت محله ای پیدا می کنند. در منابع تاریخی، از آن میان تاریخ نوشته های محلی و جغرافیایی، آگاهی های بسیاری دربارة محلاتِ شهرهای گوناگون و وضعیت زندگی در هر محل ارایه شده است. محله از طریق برخی عوامل و یا اماکن و فضاهای عمومی و شاخص، پیوند میان گروهی از جامعه را در خود و در ارتباط با دیگر محله ها و همة شهر برقرار می کند. این ویژگی ها در محله های شهرهای ایران بویژه در قرون نخستین اسلامی وجود داشته و بنیان محله بر اساس ریشة ایرانی پیش از اسلام و توأمانی با الگوهای دورة اسلامی از آن زمان نهاده شد. این مقاله بر آن است تا ویژگی های محله در شهرهای ایران سده های نخستین اسلامی را بر اساس تاریخ نوشته های محلی و جغرافیایی و با تأکید بر عناصر هویت بخش، ترکیب اجتماعی و مذهبی و فضاهای عمومی مانند مسجد، بازار و میدان بررسی کند.
دیدگاه سیاحان غربی به مراسم محرم در دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی تبیین چگونگی و چرایی نگاه سفرنامه نویسان اروپایی به مقوله محرم در دوره قاجاریه می باشد.اساساً بررسی نظرات و دیدگاه های سیاحان اروپایی به پدیده های جهان شرق در این مقطع زمانی در چهارچوب مقوله ای به نام شرق شناسی قرار می گیرد. بنابراین براساس اندیشه شرق شناسی، اروپائیان هر پدیده ای را که در میان مردمان دیگر سرزمین ها می شناختند، بلافاصله با میراث تاریخی خویش می سنجیدند و با معیارهای خود آن پدیده را ارزیابی و چه بسا پست و نازل محسوب می کردند. هر چند نگارنده در این پژوهش قائل به انکار کلی بحث شرق شناسی نمی باشد و در مواردی این نوع نگاه را در بحث شناخت واقعی شرق مفید می داند. مقاله با استفاده از شیوه کتابخانه ای و مراجعه به سفرنامه های اروپائیان و با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی و نقد دیدگاه های سفرنامه نویسان به پدیده محرم پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در یک برآیند کلی ویژگی های مانند سطحی نگری، اروپامحوری، نگاه از بالا و استعماری که بربیشتر دیدگاه های سفرنامه نویسان اروپائیان حاکم بوده است؛ باعث شده است سفرنامه نویسان اروپایی دنیای شرق و در اینجا به طور خاص محرم را وارونه و دور از واقعیت نشان دهند. آنهاکارکردهای چندگانه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی محرم را نادیده گرفته و تنها نقاط ضعف آن را بزرگنمایی کرده اند. این نکته هم به جا می نماید که با وجود این نمی توان سهم این سفرنامه ها در شناخت بعضی از جنبه های محرم در این دوره را نادیده گرفت.
بررسی مولفه های دین عامه در جنبش سیاه جامگان خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس الگوی جامعه شناسی دین عامه، که از تحقیقات جامعه شناسی دینی ماکس وبر ریشه می گیرد، می توان مولفه هایی همانند عقاید التقاطی، اولویت دین زندگی شده بر دین توصیه شده، اسطوره گرایی و اعتقاد به منجی زمینی را در باورهای توده های مردم جستجو کرد.
در یک تحلیل تاریخی ـ جامعه شناختی، می توان پی برد که نمود این مولفه های دینی در افکار مذهبی توده های مردم، یعنی عنصر اصلی جنبش سیاه جامگان، بیش از این که ناشی از نوع دینِ لایه های پایین جامعه ی ایران آن عصر باشد، نشات یافته از شرایط سیاسی ـ اجتماعی آن عصر است، که با آغاز هجوم عرب و برخورد دو فرهنگ، دو نژاد و دو دین (نسبتا مشابه) دوره گذاری را ایجاد کرد که سبب تغییرات اجتماعی پردامنه ای شد. اگر نهضت شعوبیه را در دو قالب کلی تند (نظامی) و ملایم (سیاسی ـ فرهنگی) قرار دهیم، مبارزات اقشار پایین جامعه در دوره ی مورد نظر را می توان در جبهه ی شعوبیه ی تند قرار داد و کنش آن ها، نه از سر دلتنگی برای ساسانیان و دفاع از هویت ایرانی، بلکه نوعی مبارزه منفی در برابر حاملان غیر راستین دین اسلام بود. در واقع، بیرق داران مبارزات اجتماعی، اقتصادی، آموزه های مزدک را در دین اسلام جستجو می کردند، و در تعبیری جدید می توان چنین پنداشت که آموزه های دین مبین اسلام، خود بزرگ ترین موجد این جنبش ها بود.
بررسی نیازهای آموزشی آرشیویستهای شاغل در شبکههای سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : بررسی نیازهای آموزشی 44 نفر از آرشیویستهای شاغل در شبکه های سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران هدف مورد نظراین پژوهش است .
روش / رویکرد پژوهش : روش پژوهش از نوع پیمایشی توصیفی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. فرضیه های پژوهش با مقدار sig 181/0 و 00/0 تأیید شده ، و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار اس.پی.اس.اس . استفاده شده است .
یافته ها : مهمترین نیازهای آموزشی فعلی آرشیویستها در آرشیو آنالوگ، ارزیابی منابع (4/68 درصد)، اصلاح و مرمت منابع (5/62 درصد ) ، و نمایه سازی (3/58 درصد) بوده است. 5/74 درصد از آرشیویستها، ضرورت یادگیری نیازهای آموزشی آتی خود در آرشیو رقمی را زیاد و بسیار زیاد توصیف کرده اند .
نتیجه گیری : آرشیویستها برای انجام وظایف خود در آرشیو رقمی به آموزش نیاز دارند .
تفسیری بر ظرف پیکره های انسانی شمال و شمال شرق فلات ایران در عصر مفرغ متاخر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۷
75 - 86
حوزههای تخصصی:
مواد فرهنگی بصورت معنا دار تولید می شوند و معنای آن در طول زمان می تواند تغییر کند و یا به فراموشی سپرده شود. یکی از رهیافت های باستان شناسی فرامدرن دریافت معنا و فهم یک شی است. در این زمینه "تفسیر" به عنوان رویکردی برای دریافت مفاهیم از چیزها پیشنهاد شده است. تفسیر صورتی خاص از تبیین بشمار می آید که عموما بدلیل قرارگیری در چارچوب هرمنوتیک، نگاهی ورای توضیح به یک ماده فرهنگی دارد. برای پی بردن به مفهوم مواد فرهنگی باید شرایط اجتماعی را در بافتار زمانی آن درک کنیم. چشم انداز حوزه شمال و شمال شرق فلات ایران در بستر باستان شناختی مفرغ متاخر از فرهنگی مشابه و تقریبا یک دست برخوردار بوده است. ظرف پیکره هانی انسانی، به عنوان یکی از مواد فرهنگی بشمار می آید که عموما در بسترهای تدفینی این دوره، از کاوشهای باستان شناختی بدست آمده است. در واقع این چشم انداز فرهنگی را می توان به عنوان متنی در نظر گرفت و ظرف پیکره های موجود را به عنوان یکی از ظریف ترین نشانه های این متن تفسیر نمود و با بررسی بستر اجتماعی آن، به نشانه های جنسیتی و هویتی این شیء پی برد.
خطوط شریف علماى عظام در نسخة مشیخه(معرفى اجمالى نسخة خطى شمارة ٥٠٤٧ کتابخانة مرکزى دانشگاه تهران)
حوزههای تخصصی:
بررسی ریشه های تاریخی چهارضربِ قلندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه آثار بر جا مانده از فرهنگ ایران قبل از اسلام و پس از آن، گویای این واقعیت است که داشتن موی سر و صورت در فرهنگ ایرانیان نکته منفی محسوب نمی شده است. چهره بزرگان و مردم عوام ، پادشاهان هخامنشی و پادشاهان و روحانیان ساسانی نشان می دهد که در ایران قبل از اسلام تراشیدن موهای سر و صورت، بجز موارد معدود، تقریبا ناشناخته بوده است. در قرون اولیه پس از اسلام نیز با توجه به گزارش های مربوط به توصیف سیمای پیامبر اکرم (ص) و نیز تأثیرپذیری ایرانیان از این سنت، پذیرش رواج رسم چهارضرب در میان ایرانیان تازه مسلمان ممکن نیست. اما با ظهور قلندران، با افرادی روبرو می شویم که موهای سر، صورت و ابروان خود را تراشیده و در اصطلاح چهارضرب می کردند. دلایل متعددی همچون حضور بوداییان در شرق ایران در قرون اولیه اسلامی و پای بندی ایشان به چهارضرب، شناخت ایرانیان مسلمان و قلندریه از ایشان، نیت تقریبا مشابه هر دو گروه از عمل چهارضرب و حمل سنگ و استره توسط هر دو گروه نشان می دهد که به احتمال قوی چهارضرب قلندریه تحت تأثیر دین بودایی و راهبان آن بوده است.
فرایند تولید صنایع سنگی تپه مهرعلی فارس در بستر فرهنگ های اواخر پیش ازتاریخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
17 - 36
حوزههای تخصصی:
مطالعه و تحلیل صنایع سنگی به دست آمده از کاوش ها و بررسی های باستان شناختی می تواند چشم انداز روشنی از چگونگی فعالیت های تولیدی و سازمان اجتماعی-اقتصادی جوامع باستانی را برای ما ارائه دهد. با این حال چنانچه، این مواد مربوط به مراکزی مهم و دوره هایی باشد که مراحل انتقالی فرهنگ های اواخر پیش از تاریخ را طی می کنند، این امکان را فراهم می سازد که با گونه شناسی و شناخت کارکرد شیوه های فن آوری مصنوعات سنگی، نقش چنین دست سازه هایی را در ظهور و توسعه جنبه هایی از تخصص پذیری صنعتی، کوچ نشینی و مبادلات تجاری را تا حدودی تبیین نمود. در این راستا، مطالعه مصنوعات سنگی تپه مهرعلی در شمال اقلید در استان فارس که مشتمل بر بیش از ۷۲۰ قطعه است، ما را در شناخت چنین اهدافی رهنمود ساخته است. صنعت ابزارسازی و تراش سنگ چخماق در تپه مهرعلی مبتنی بر تیغه، تراشه و ریزتیغه هایی است که همراه با شناسایی مقادیری از انواع سنگ مادر، نشان از توالی تراشی می دهد که در این محوطه تولید می شده و احتمالاً به دیگر جوامع ساکن در منطقه در شمال فارس توزیع و ارائه خدمات می داده است.
دلمن ها و کارکردهای مختلف آن در نزد مردمان هزاره های گذشته
حوزههای تخصصی:
دلمن ها بناهایی متعلق به پیش از تاریخ اند که با چند تخته سنگ مسطح افقی و عمودی پوشانده شده اند. همانگونه که می دانیم، مطالعه فرهنگ عامه در همه زمانها و مکانها، کاری شایسته است. مقاله حاضر نیز پژوهشی در ارتباط با کارکردهای فرهنگ موسوم به دلمن، بر اساس شواهد تاریخی و باستان شناختی است و با تفسیر و تبیین و مطالعه داده ها، به بدنبال حلقه ای برای ارتباط آنها با مطالعات مردم شناختی می باشد. در ارتباطات با دلمن ها آثار قلیلی در ایران به نگارش در آمده است. اما باید اذعان کنیم به رغم اینکه در برخی نواحی، دلمن هایی وجود دارد که قدمت آنها به ده هزار سال پیش باز می گردد، چنین آثاری هنوز هم مفهوم کارکردی خود را در بین مردمان کنونی برخی از مناطق جهان، از دست نداده اند. توجه عظیمی که به خاستگاه دلمن ها می شود به جهت پراکندگی آنها در نقاط مختلف جهان است. ممکن است اینها ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، اما چنین به نظر می رسد که دارند و دقیقا همین مساله است که پژوهش پیرامون کارکردهای چنین بناهایی را ضروری می سازد.
فرایند اسلامی شدن الگوی فرهنگی - اجتماعی تغذیه در ایران، تا پایان سده چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رخدادهای بزرگ تاریخ ایران، ظهور و گسترش اسلام در سده های نخستین هجری قمری بود. چگونگی اسلامی شدن شیوة زندگی مردم، به ویژه فرهنگ تغذیه ، مسئلة پژوهش حاضر است. مقالة پیش رو به دنبال فهم تحول نظام معنایی تغذیه، نخست الگوهای فرهنگی تغذیه را در ایران دورة پیشااسلامی بررسی می کند، آن گاه چارچوب های نظریی را می شناساند که درقالب مفاهیم (حلال، حرام، مستحب و مکروه) نظام معنایی اسلامی را می سازد، سپس به بازنمایی نوع تعامل مردم ایران، شامل: طرد، تعدیل (پذیرش)، گزینش و ترکیب می پردازد، تا در انتها فرایند تولید نظام معنایی ""تغذیة ایرانی - اسلامی"" را فهم نماید.
بررسی موضوع فرایند اسلامی شدن الگوی فرهنگی تغذیه با توجه به رویکرد تاریخ فرهنگی، پژوهش را به بهره گیری از دیدگاه های تفسیری و معناکاوانه رهنمون می سازد، تا در طی آن، با دیدن دین به مثابة فرهنگ و نظام معنایی دانستن آن، و کاربست روش فرایندی«کارل سالزمن»، تحول فرهنگی - اجتماعی سده های نخستین ایران دورة اسلامی را در مفاهیم نمادین فرهنگ و نیز در زمینة تغذیه، بازآفرینی و بررسی کند.
انطباق آموزه های دینی و الگوهای فرهنگی ارائه شده توسط اسلام، با شرایط تاریخی، شیوة زندگی و شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران، باعث پذیرش الگوی فرهنگی تغذیه و درونی شدن آن گردیده است.مردم ایران پس از ورود اسلام با اتخاذ سه رویکرد طرد، پذیرش و ترکیب در این فرایند شرکت جستند. از ترکیب آموزه های دین اسلام و فرهنگ ایرانی، سفره ایرانی پدید آمد که ویژگی تنوع و تلوّن و تجمل را از پیشینة باستانی خود و تحریم خوک، شراب و اسراف و نیز تأکید بر رزق حلال را از اسلام گرفته بود.
نظریه پردازان فرهنگ استخاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخاره کردن به شیوه های مختلف، تاریخی کهن در جهان اسلام دارد. می توان شواهد متنوعی حاکی از کاربرد فراوان آن در زندگی شخصی و اجتماعی مسلمانان سراغ داد. رواج گسترده این منسک، بی تردید خاستگاه های نظری نیز داشته و از تحول گفتمانهای فکری جامعه نیز اثر پذیرفته است. شخصیت های متعددی در ادوار گوناگون فرهنگ اسلامی بدان توجه نشان داده و هر یک از منظری به این منسک نگریسته و با ملاحظات انتقادی خویش به تکاملش مدد رسانده اند. این مطالعه کوششی است برای شناخت چنین عالمانی و تلاش های نظری آنان؛ همچنان که از یک سو شناخت بستر فرهنگی ظهور هر دیدگاه، و از دگر سو، پی جویی اثر هر یک بر تحول فرهنگ استخاره را نیز هدف گرفته است.