مطالب مرتبط با کلیدواژه

مس وسنگ جدید


۱.

بررسی جایگاه سفال نوع گودین VI در مطالعات پیش ازتاریخ شرق زاگرس مرکزی

کلیدواژه‌ها: پیش ازتاریخ زاگرس مرکزی مس وسنگ جدید سفال گودین VI سفال سیلک III

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۴۵۹
گودین تپه کنگاور، یکی از شاخص ترین محوطه های هزاره چهارم قبل ازمیلاد غرب ایران به حساب می آید. در اواسط این هزاره، سفال های خوش ساخت و منقوشی تحت عنوان «سفال منقوش گونه گودین VI» در توالی تپه ظاهر می گردد که هیچ گونه قرابتی را با سفال های زمخت و بدون نقش دوره VIIا(VII/VI3) ندارند و نوعی نوآوری سفالی در توالی شرق زاگرس مرکزی به حساب می آید. نمونه های کاملاً مشابه این گونه سفالی در مناطق وسیعی از فلات مرکزی ایران در هزاره چهارم قبل ازمیلاد گزارش گردیده است. برخلاف کنگاور، در فلات مرکزی ایران این گونه سفالی از عمومیت و فراوانی ویژه ای برخوردار بوده و تداوم بی وقفه آن در سراسر دوران مس وسنگ برخلاف مناطق شرق زاگرس مرکزی، نشان دهنده خاستگاه اصلی آن در فلات مرکزی ایران است. هدف اصلی از نگارش این مقاله، تبیین جایگاه این گونه سفالی در توالی شرق زاگرس مرکزی و چگونگی نفوذ آن از مناطق فلات مرکزی ایران به مناطق شرق زاگرس مرکزی در غرب ایران است. بدین منظور، ابتدا اشاراتی به مطالعات هزاره چهارم قبل ازمیلاد شرق زاگرس مرکزی و معرفی این گونه سفالی خواهد شد؛ در ادامه با استفاده از منابع و داده های منتشر شده در ارتباط با محوطه های دارای سفال نوع گودین VI در مناطق شرق زاگرس مرکزی و مقایسه آن با نمونه های مشابه محوطه های فلات مرکزی ایران به دنبال پاسخ گویی به پرسش اصلی مقاله که، در چگونگی نفوذ این گونه سفالی در شرق زاگرس مرکزی است، خواهد بود. در پایان، نتیجه مطالعات نشان می دهد که مناطق شرق زاگرس مرکزی در هزاره چهارم قبل ازمیلاد به سطح کاملی از پیچیدگی های اجتماعی رسیده و با نواحی اطراف خود و به ویژه فلات مرکزی دارای بیشترین ارتباطات و برهم کنش های فرهنگی است. سفال موسوم به نوع «گودین VI» نیز نتیجه این برهم کنش ها و ارتباطات فرهنگی شرق زاگرس مرکزی با فلات مرکزی در هزاره 4 ق.م. است.
۲.

مطالعه پتروگرافی سفال های هزاره چهارم قبل ازمیلاد محوطه نارجوئیه III جیرفت

کلیدواژه‌ها: باستان سنجی پتروگرافی فرهنگ علی آباد نارجوئیه جیرفت مس وسنگ جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۴ تعداد دانلود : ۵۳۰
فرهنگ علی آباد، یکی از مهم ترین فرهنگ های مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد (مس وسنگ جدید) در جنوب شرق ایران است که پراکندگی سفالینه های آن را می توان در مناطقی همچون استان کرمان، استان سیستان وبلوچستان و غرب کشور پاکستان مشاهده کرد. در بررسی های باستان شناسی مربوط به فرهنگ مذکور، محوطه نارجوئیه III شناسایی گردید که دارای سفال های شاخص این فرهنگ بوده است. در این پژوهش سعی شده با طرح پرسش هایی درخصوص چگونگی نحوه فرآوری خمیره، نوع خاک و شاموت مصرف شده، شرایط و حرارت پخت در کوره و هم چنین تاحدودی به منشأ ساخت سفال های این منطقه(؟) پاسخ داده شود. در همین راستا به منظور مطالعه فنی (اطلاعاتی نظیرِ نوع خاک مورد استفاده و نحوه فرآوری آن، منشأ و شیوه ساخت) این سفال ها از روش پتروگرافی مقاطع نازک در زیر میکروسکوپ پلاریزان استفاده گردید. براساس مطالعه کانی شناسی می توان سفال ها را ازنظر نوع پتروفابریک به دو دسته سیلتی (ریزبلور) و پورفیری (درشت بلور) تقسیم بندی کرد. تمام سفال ها ازنظر خصوصیات کانی شناسی از ویژگی های یکسانی پیروی می کنند که بیان کننده استفاده از یک نوع خاک یکسان است. دانه های خمیره افزوده شده را می توان به راحتی در اندازه های درشت شناسایی کرد، که این دانه ها به صورت دانه های کوارتز با لبه های تیز و زاویه دار، پلاژیوکلاز، دانه های میکا و خرده سنگ ها هستند. سفال ها ازنظر منشأ ساخت دارای منشأیی واحد بوده و با مقایسه با رِخنمون زمین شناسی منطقه، احتمالاً بومی و مربوط به همان منطقه کرمان هستند. دمای پخت سفال ها را براساس کانی های شناسایی شده کلسیت و مسکویت می توان تاحدودی تخمین زد که برای 5 قطعه باتوجه به حضور کلسیت پایین تر از 850 درجه سانتی گراد و در سفال هایی با دانه های مسکویت نارنجی متمایل به زرد تا 950 درجه سانتی گراد درنظر گرفته شده است.
۳.

کاسه های کوبه در دشت کرمانشاه: ردپایی از گستره سنت سفال دوره مس وسنگ جدید شمال میان رودان در زاگرس مرکزی

کلیدواژه‌ها: تاق بستان مس وسنگ جدید افق سفالی پس از عبید اوروک قدیم کاسه کوبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۸۸
با توجه به اهمیت دوره مس وسنگ، به ویژه اواخر این دوره که شاهد پیدایش نخستین شهرها و حکومت های آغازین هستیم، شناسایی انواع محوطه ها و مواد فرهنگی این دوره می تواند اطلاعات مهمی را به دانش ما در این باره بیافزاید؛ ازجمله مهم ترین شاخصه های فرهنگی این بازه زمانی می توان به افزایش جمعیت، گسترش مبادلات و تخصصی تر شدن حِرَف اشاره کرد. با وجود شناخت ما از گونه های مختلف مواد فرهنگی و به ویژه سنت های سفالی دوره مس وسنگ منطقه زاگرس مرکزی آگاهی ما از سفال «کوبه» در ایران بسیار اندک است. سفال کوبه، گونه ای از سفال های مس وسنگ متأخر در جنوب غرب آسیا است که ابتدا در دوران «پس از عبید» و از دوره مس وسنگ متأخر 1 به بعد در فرم های متفاوت به صورت تولید-انبوه در محوطه های میان رودان شمالی گرفته تا سوریه و ترکیه ظاهر شده است. تاکنون این نوع ظرف در محوطه های ایران موردتوجه قرار نگرفته و بحثی درخصوص حضور این نوع سفال در ایران مطرح نشده است. این پژوهش به مسأله حضور سفال کوبه در غرب ایران و به ویژه دشت کرمانشاه می پردازد و با روش توصیفی-تحلیلی تلاش می کند به این پرسش ها پاسخ دهد که، شاخصه های فناوری کاسه های کوبه محوطه پیش ازتاریخی تاق بستان چیست و این نوع ظروف در چه بازه زمانی قرار می گیرند؟ همچنین این که، این یافته های جدید چه تصویری از حوزه پراکنش این ظروف در اختیار قرار می دهند؟ فراوانی این کاسه ها در کاوش سال 1394 ه .ش.، تاق بستان و سایر نمونه های مکشوف از استان کرمانشاه و غرب ایران نشان می دهد که این سنت سفالی گستره وسیعی در غرب ایران را دربر می گرفته که تاکنون برای ما ناشناخته بود. این نمونه ها نشان می دهند که با فراوانی قابل توجهی از گونه شماره 3 و 4 کاسه های کوبه روبه رو هستیم و حضور پررنگ این نمونه ها نشان دهنده گسترش سنت تولید این گونه به بخش های غربی ایران چون زاگرس مرکزی در دوره اوروک قدیم است.
۴.

تپه سرقلعه: شواهدی از سفال اوروک در استان کردستان و ارتباط آن با مسیرهای ارتباطی بین النهرین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: مس وسنگ جدید سفال اوروک تپه سرقلعه سروآباد استان کردستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۸۶
در این مقاله به معرفی تپه سرقلعه واقع در شهرستان سروآباد استان کردستان پرداخته شده و یافته های سطحی حاصل از بررسی آن مورد بحث قرار گرفته است. این بررسی در راستای شناسایی منطقه در حین کاوش یکی از محوطه های داخل شهر سروآباد صورت گرفت. این تپه در بررسی های پیشین شناسایی و ثبت شده بود ودر این بررسی سعی شد داده های کامل و جامعی گردآوری شود. سفال های بدست آمده از آن نشانگر تعلق این تپه به دوران مس وسنگ جدید و دوره ایلخانی است. به نظر می رسد که بخش عظیمی از بقایای فرهنگی آن، مربوط به آثار دوره مس وسنگ بوده و یافته های دوره ایلخانی آن بسیار ضعیف و پراکنده است. آنچه یافته های این تپه را قابل توجه ساخته، بدست آمدن سفال اوروکی در استان کردستان است. بدست آمدن این سفال در تپه سرقلعه نشانگر اهمیت آن به لحاظ قرارگیری در مسیر ارتباطی آن با بین النهرین و نیز نفوذ بین النهرین به این منطقه در دوره اوروک است. براساس شواهد موجود، قرارگیری این محوطه در مسیر ارتباطی ایران و بین النهرین نقش زیادی را در توسعه تپه ایفا کرده است.