فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۲٬۱۸۶ مورد.
آسیب شناسی آثار معماری ایران از ظهور اسلام تا قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عواملی را که در آسیب رساندن و تخریب بناهای تاریخی ایران نقش داشته است، می توان به دو دسته تقسیم کرد: نخست، پدیده هایی طبیعی همچون سیل، زلزله، قحط و خشکسالی، و دوم، رفتارهای انسانی که گاه خواسته و گاه ناخواسته، خسارت هایی را به بناهای تاریخی وارد ساخته است. سیاست های نادرست حاکمان که معمولاً منجر به بروز جنگ و درگیری شده، کشمکش و نزاع میان پیروان فرق و مذاهب گوناگون، وضعیت نامناسب اقتصادی جامعه و از دست رفتن جنبه کاربردی برخی از بناها، از جمله عوامل انسانی است که در صدمه و آسیب رساندن به بناهای تاریخی نقشی مؤثر داشته اند.
این مقاله به عوامل تخریب کننده آثار معماری ایران در عصر اسلامی تا برآمدن مغولان (سده 7 ق) پرداخته است.
این کار با جستجو در منابع تاریخی، جغرافیایی و ادبی و تکیه بر گزارش های موجود در این آثار صورت پذیرفته است.
نسب و نسب سازی در سده های میانه تاریخ ایران؛ دلایل و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سیاسی ایران در سده های میانه، انتساب خونی به ایران باستان و چهره های اسطوره ای ـ تاریخی آن را یکی از شرایط و ملزومات اساسی کسب مشروعیت، قدرت و از همه مهمتر تداوم آن میدانسته است؛ فقدان آن نیز متقابلاً از آسیبها و خطرات جدی هر حکومتی محسوب میگردید. لذا بخشی از دغدغه ها، توان ذهنی و در نتیجه اهتمام خاص حاکمان و متفکران پیرامونشان، به سیاست جعل نسب و تبلیغ این امر اختصاص داشت. مساعی آنان اگرچه با تردید های جدی رو به رو میشد، لیکن تداوم این مقوله در تمام این سده ها و پیگیری مجدانه، خود بیانگر اثربخشی و تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی این عصر است.
در همین راستا پرسشهای اساسی در ذهن هر محققی نقش می بندد و آن این که علل و انگیزه ی حکومت ها از جعل نسب در دوره ی مورد اشاره چه بوده و دیگر این که چرا چهره های اسطوره ای ـ تاریخی به عنوان مرجع تباری مطرح می شوند؟ دستاوردهای پژوهش نیز مشخص می کند حکومت های این دوره در راستای کسب مشروعیت، مقابله با تحقیرها، توازن تباری با دیگر رقبا و نیز در پرتو بینش تاریخی جامعه ایرانی، سیاست تبارسازی را در سرلوحه اقدامات خود قرار دادند.
چهارطاقی سرخ آباد: عبادتگاهی ساسانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رسمیت یافتن دین زرتشت در عصر ساسانی، آتشگاه ها به عنوان جلوه بارز تشریفات و آداب دینی، در جامعه نمایان شدند. چهارطاقی ها نیز نقش اصلی را در معماری مذهبی ساسانیان ایفا کردند. از این نظر، مطالعه این اماکن برای دریافتی درست از وضعیت مذهب زرتشت در این دوره، بسیار اهمیت دارد. اماکن مذهبی معمولاً مجموعه ای عظیم را دربر می گرفت و چهارطاق هسته اصلی آن به شمار می رفت که تمام اجزای ساختمانی این مجموعه در اطراف آن و با توجه به موقعیت مکانی آن سامان می یافت. چهارطاقی سرخ آباد که در منطقه دره شهر ایلام واقع شده، از جمله این بناهاست و در اطراف خود پی هایی مدفون شده دارد که نشانه ای از وجود مجموعه ای در اطراف آن است. تاکنون در هیچ یک از پژوهش های باستان شناسیِ به عمل آمده در این منطقه از این بنا ذکری به میان نیامده است و در نظر بسیاری این بنا متعلق به دوران اسلامی است. هدف از این پژوهش پی بردن به تاریخ ساخت این بنا و پاسخ به این سؤال است که آیا بنای چهارطاقی، واقع در شهر عظیم دره شهر1، بنایی ساسانی است یا اسلامی. فرضیه تحقیق آن است که این بنا با توجه به تطبیق با عمارت های مذهبی این دوره و چشم اندازهای اطراف آن، به دوره ساسانی تعلق دارد که در اوایل اسلام نیز مورد استفاده واقع شده است.
ارزیابی گاهنگاری محوطه کنارصندل شمالی و سازه خشتی پله ای آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
69 - 76
حوزههای تخصصی:
حوزه فرهنگی هلیل رود در جنوب شرق ایران از مهم ترین و در عین حال یکی از مناطق کم تر شناخته شده در باستان شناسی خاور نزدیک به شمار می رود. در پی کاوش های غیرمجاز در حوضه هلیل در اوایل دهه هشتاد خورشیدی، توجه باستان شناسان به این منطقه جلب شد و در پی آن شش فصل کاوش علمی در محوطه های کنارصندل جیرفت صورت گرفت. این نوشتار بر آن است تا بر اساس مقایسه مواد فرهنگی بدست آمده از دو محوطه شاخص کاوش شده در حوزه فرهنگی هلیل رود، یعنی تپه کنارصندل جنوبی و تپه یحیی، با داده های فرهنگی حاصل از کاوش محوطه کنارصندل شمالی به ارزیابی گاهنگاری تپه کنارصندل شمالی جیرفت و سازه بزرگ خشتی پل ه ای روی آن بپردازد. در این راستا و بر پایه شواهد و مدارک باستان شناختی موجود، تپه کنارصندل شمالی در افق IVA تپه یحیی برابر با اوایل هزاره دوم پ.م جای داده شد و همچنین، تاریخ نیمه اول هزاره اول پ.م برای سازه خشتی پله ای کنارصندل شمالی پیشنهاد گردید.
لایه نگاری بخش جنوبی تپه سگزآباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
77 - 96
حوزههای تخصصی:
کاوش های آموزشی پژوهشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران در پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه لایه ها و توالی فرهنگی بخش جنوبی این محوطه، صورت پذیرفت. در این فصل دو ترانشه ۷ و ۸ به منظور دست یابی به هدف تعیین شده، مورد کاوش قرار گرفت. متأسفانه، لایه های فرهنگی تپه سگزآباد به دلیل حفاری های غیر مجاز گسترده به شدت مضطرب شده است، ولی به نظر می رسد بخش های جنوبی محوطه کمتر مورد تعرض قرار گرفته و لایه های فرهنگی در این بخش مخصوصاً در ترانشه ۷ توالی منطقی و منظمی دارند. در این ترانشه شواهدی از دوره های مفرغ جدید، عصر آهن و دوره تاریخی شناسایی شد ولی به دلیل کوچک بودن ابعاد ترانشه ها (۲ × ۲ متر)، تیم کاوش موفق به شناسایی معماری مشخصی نشد، ولی سفال های بدست آمده از این کاوش امکان ارائه گاهنگاری نسبی این بخش را میسر می سازد. ضخامت لایه های فرهنگی در این بخش، مخصوصاً در ترانشه ۷ نشان دهنده وسعت زیاد این محوطه است که لزوم انجام تعیین حریم بر مبنای گمانه زنی را ایجاب می کند. این نوشتار بر گونه شناسی، طبقه بندی، معرفی و مقایسه انواع سفال های بدست آمده از این دو ترانشه و لایه نگاری و ارائه گاهنگاری نسبی تاکید دارد.
نگارگری ایران در دوران تیموری (عصر طلایی نگارگری ایران)
حوزههای تخصصی:
در طول حکومت مغولان (ایلخانان و جلایریان)، آل اینجو و آل مظفر، نگارگری به مراحل تکامل خود نزدیک شد. درکارگاههای سلطنتی آنان بود که نقّاشان عمدتاً به کار مصوّر کردن کتب گماشته شدند و نگارگری تا رسیدن به دوران طلایی خود فاصله ای نداشت. در دورة تیموری نگارگری به بالاترین اوج و ترقّی خود رسید. این هنر در عهد تیموری نه تنها تقلیدهای هنری و سبکهای نقاشی چین را که از عصر مغول وارد ایران شده بود، مورد جذب و اقتباس قرار داد، بلکه در مسیر تکاملی خود سرانجام استقلالی را نمایان ساخت که منعکس کنندة روح هنری ایرانیان بود و به همین سبب است که عصر تیموری را «دورة طلایی هنر نقاشی ایران» دانسته اند. باید توجّه داشت که ابعاد تکامل طبیعی هنر نقاشی و مینیاتور قرن نهم به کیفیتی منسجم شد که امروزه می توانیم آن را تحت عنوان مستقل«سبک دورة تیموری» بپذیریم. در این مقاله سعی شده است به اجمال مکاتب و تحولات هنر مزبور در دوره تیموری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
تأملی بر رابطه نهاد روشنفکری و دولت در ایران (1285-1332ش)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در رابطه نهاد روشنفکری ایرانی و دولت ها، همواره نشان از تشتتی آشکار و عدم نهادینگی دارد. دولت ها معمولاٌ دو رویکرد 1- تلاش در جذب و به خدمت گرفتن و حتی اجیر کردن روشنفکر از سویی و از سوی دیگر و در صورت محقق نشدن خواست اول، 2- طرد، نفی و در حاشیه قرار دادن روشنفکر داشته اند. از طرفی روشنفکران نیز در وهله نخست سعی در تأثیر گذاشتن بر دولت، ایجاد تصمیم سازی به واسطه دولت و در شکلی حداکثری، ابزار کردن دولت و قدرت متمرکز او نظر داشته اند و در صورت عدم توفیق در این امور با گارد مخالفت در مقابل دولت ها و ظاهر شدن در نقش اپوزیسیون از طریق رسانه ها، محافل، اصناف و اتحادیه ها قد علم کرده اند. بنابراین تلاش نگارنده در این مقاله بر این اصل بوده است که روشنفکران را به دو گروه درون حاکمیت و بیرون حاکمیت تفکیک نماید و رویکرد آنها را به دولت در دوره های مختلف تاریخی ایران بررسی نماید.
نمونه برداری نظام مند طبقه بندی شده در تپه برج نیشابور، خراسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
49 - 68
حوزههای تخصصی:
بررسی های باستان شناسی در شناسایی محوطه های باستانی و درک روابط درون یا برون منطقه ای بسیار مهم و کاربردی است. امابررسییک محوطه به تنهایی، برخلاف شیوه های سنّتی رایج،معمولاً داده های دقیق و قابل توجهی درباره آن محوطه در اختیار می گذارد.در این پژوهش محوطهبزرگپیش ازتاریخی تپه برج در نزدیکی نیشابور برای نمونه برداری نظام مندطبقه بندی شده انتخاب شده است، آن هم در خراسان، سرزمینی که به ویژه از نظر باستان شناسی دوران پیش از تاریخ ناشناخته است. این امر مسلماً خطرپذیری بالایی داشته و همان گونه که در ادامه خواهد آمد، نتایج پژوهش را تحت تأثیر خود قرار داده است به طوری که باوجود حجم بالای سفال جمع آوری شده از سطح تپه، کمترین شباهت را با دوره های شناخته شده در باستان شناسی سرزمین های پیرامونی منطقه دارد. برای دسته بندی بهتر و درنتیجه، مقایسه سفالی بهتر، علاوه بر طبقه بندی آنها براساس رنگ پوشش، نوع خمیرمایه، کیفیت پخت و ... سفال ها گونه شناسی نیز شدند. بر این اساس بیست و پنج گونه سفالی تعریف شد. تأکید این نوشته بر گونه شناسی سفال های نمونه برداری از سطح تپه برج نیشابور و ارائه چشم اندازی برای فعالیت های آینده در این محوطه مهم پیش ازتاریخی خراسان است.
تپه سرقلعه: شواهدی از سفال اوروک در استان کردستان و ارتباط آن با مسیرهای ارتباطی بین النهرین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
37 - 48
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به معرفی تپه سرقلعه واقع در شهرستان سروآباد استان کردستان پرداخته شده و یافته های سطحی حاصل از بررسی آن مورد بحث قرار گرفته است. این بررسی در راستای شناسایی منطقه در حین کاوش یکی از محوطه های داخل شهر سروآباد صورت گرفت. این تپه در بررسی های پیشین شناسایی و ثبت شده بود ودر این بررسی سعی شد داده های کامل و جامعی گردآوری شود. سفال های بدست آمده از آن نشانگر تعلق این تپه به دوران مس وسنگ جدید و دوره ایلخانی است. به نظر می رسد که بخش عظیمی از بقایای فرهنگی آن، مربوط به آثار دوره مس وسنگ بوده و یافته های دوره ایلخانی آن بسیار ضعیف و پراکنده است. آنچه یافته های این تپه را قابل توجه ساخته، بدست آمدن سفال اوروکی در استان کردستان است. بدست آمدن این سفال در تپه سرقلعه نشانگر اهمیت آن به لحاظ قرارگیری در مسیر ارتباطی آن با بین النهرین و نیز نفوذ بین النهرین به این منطقه در دوره اوروک است. براساس شواهد موجود، قرارگیری این محوطه در مسیر ارتباطی ایران و بین النهرین نقش زیادی را در توسعه تپه ایفا کرده است.