فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۲٬۱۸۶ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
125 - 142
حوزههای تخصصی:
آتش نزد مردم باستان محترم بود ولی این پدیده نزد اورارتو ها کم تر بررسی شده است. معمولاً اقوام باستانی خدایی با خویشکاری آتش را می پرستیدند، ولی نزد اورارتوها این گونه نیست. این موضوع عجیب به نظر می رسد، چون اورارتوها در محیطی سردسیر می زیستند و آتش می بایستی نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار بوده باشد. در متون سلطنتی اورارتویی اشاره مستقیمی به اهمیت آتش یا وجود خدایی با خویشکاری ویژه آتش به دست نیامده است، ولی با کمی تأمل بر تعدادی از آثار اورارتویی می توان رد پای خویشکاری خدای آتش را در مهم ترین خدای اورارتوها، خالدی، مشاهده کرد. هدف مقاله حاضر این است که با بررسی شواهد، از جمله نقش خالدی بر سپری از محوطه باستانی انزاف و آتش دان های معبد آیانیس نشان دهد که آتشی ویژه خالدی روشن می شد و می توان آن را «آتش پیروزی» خواند و خالدی را نیز می توان «خدای آتش» دانست. آتش خالدی همه مشخصات «آتش پیروزی» را اعم از «همیشه سوزی» و «ارتباط با خدای پیروزی» و «روشن نگه داشته شدن آن در معابد» و احتمالاً «اهدای پیشکشی» دارد.
مطالعه ابعاد مالکیت اموال فرهنگی-تاریخی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
363 - 384
حوزههای تخصصی:
ام روزه ح ق مالکی ت، ح ق مطلق ی نب وده و قانون گ ذار می توان د بن ا ب ه علل ی، محدودیت های ی را ب ر ح ق مالکی ت اعم ال نمای د؛ گرچه در قواعد عمومی حقوق مدنی، باور اولیه بر آن است که مالکیت، اصل خدشه ناپذیر و مسلّم حقوقی است، بر این مبنا، بنا به جهات و اسباب مختلف، محدودیت هایی وارد می شود و گاه، این اصل، به طورکلی مورد انکار قانون گذار واقع می گردد. قواعد میراث فرهنگی ازجمله اسباب محدودیت و سلب اصل مالکیت محسوب می شود. پرسش اصلی این مقاله این است که، ابعاد مالکیت اموال فرهنگی-تاریخی در قوانین و مقررات ایران چیست؟ و حق مالکیت معنوی و مادی مالک آثار تاریخی-فرهنگی چه جایگاهی در قوانین و نهادهای حقوقی دارد؟ گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است؛ براین اساس، پژوهش حاضر ازطریق مراجعه به قوانین و مصوبات موجود و کتب و مقالات در این زمینه سامان یافته است. به نظر می رسد که در برخی شرایط می توان محدودیتی نسبت به بعضی از اموال قائل شد که از آن جمله، میراث فرهنگی است که می تواند در این شمول قرار گیرد. این قوانین در بسیاری از موارد، تضعیف مالکیت های خصوصی را درپی دارد؛ ازطرفی شریعت اسلام با توجه به اهتمام خاصی که به مالکیت خصوصی دارد، براساس احکام اولیه، مالکیت یا تملک آثار تاریخی-فرهنگی را هم چون سایر اموال، نه تنها معتبر دانسته، بلکه تخطی از آن را خلاف قوانین شرع به شمار می آورد. قوانین فعلی به دلیل عدم به روز رسانی جامع و نیز فقدان ظرفیت های اجرائی برای جلوگیری از تعارض منافع عمومی و خصوصی در چارچوب صحیح قانونی و شرعی، کارکرد خود را از دست داده است.
The Compositional Study of Qajar Silver Coins Using PIXE Technique; Case Study of Coins of Naser al-Din Shah Qajar of Tabriz Mint(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The study of the elemental composition of silver coins minted in the Tabriz during the Qajar period can help to investigate the socio-economic situation of that period. In this case study, Proton- Induced X-ray Emission (PIXE) analytical technique has been applied to twenty-eight Qajar silver coins selected from a private collection. the purpose was to study and investigate the changes in silver elements in Qirans of Nasser al-Din Shah Qajar in Tabriz mint. The metallic elements Ag, Cu, Fe, Pb, and Au were observed. The results show that the content of Ag the main constituent of the coins varies from 90.07 to 82.88%. this significant variation in the content of the major constituent reveals the economic difficulties encountered by the dynasty. The results, which are shown by using the PIXE technique, brought to light valuable information about the economy of the period under study.
پژوهشی بر شهر باستانی فسا در دورۀ ساسانی با استناد به منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۲۳۲-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
محوطه تُل ضَحاک به عنوان شهر باستانی فسا در دوران تاریخی و اسلامی، در حدود 2 کیلومتری جنوب شهر امروزی فسا در مرکز شرقی استان فارس قرار دارد و در سال 1310 ه .ش.، به عنوان پانزدهمین اثر ملی به ثبت رسیده است. پس از انجام بررسی روش مند باستان شناختی این محوطه در سال 1397 ه .ش.، علاوه بر شناسایی محدوده محوطه (با استناد به پراکندگی داده های سطحی) که به بیش از 500 هکتار می رسد، گاه نگاری و دوره های استقراری محوطه نیز که نشان از سکونت در آن از اواخر هزاره چهارم پیش ازمیلاد، تا قرون میانی اسلامی است، مشخص شد. با مطالعه داده های به دست آمده از بررسی، به ویژه نمونه های سفالی، یکی از دوره های استقراری مهم این محوطه، استقرار مربوط به دوره ساسانی است. پراکندگی مواد فرهنگی مربوط به این دوره (به ویژه سفال) تقریباً در تمام سطح محوطه مشاهده شد. در این پژوهش که روش انجام پژوهش آن توصیفی-تحلیلی و نحوه گردآوری اطلاعات آن به دو صورت میدانی و کتابخانه ای است، نگارندگان با هدف بازشناسی سیمای شهر فسا در دوره ساسانی، تلاش می کنند با بررسی منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی پیشین در منطقه که در ارتباط با دوره ساسانی منطقه انجام شده است، نتایج آن را با داده های مربوط به استقرار ساسانیِ شناسایی شده از بررسی روش مند محوطه تل ضحاک، درهم آمیخته تا اطلاعاتی از اوضاع سیاسی، اقتصادی شهر فسا در این دوره ارائه شود. نتایج پژوهش های انجام شده مشخص می کند که استقرار مربوط به دوره ساسانی محوطه تل ضحاک فسا بدون شک یک استقرار بزرگ شهری از نوع شهرهایی با شکل ساختاری نامنظم است. شهر فسا با توجه به موقعیت راهبردی مناسب و قرارگرفتن بین چند شهر شاهی مهم آن دوره و هم چنین شرایط زیست محیطی عالی برای فعالیت های کشاورزی و دامداری، به عنوان یکی از شهرهای مهم تجاری و بازرگانی در تمام مدت حکومت ساسانیان در کوره دارابگرد در شرق سرزمین پارس ایفای نقش کرده است.
Palm branch in the Parthian coins of Iran, case study: coins of Phraates II(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
19 - 27
حوزههای تخصصی:
Coins are engraved metals like books full of historical, cultural, religious, and mythological information. They are also like written documents that can be analyzed through their motifs through symbolism, and they are the most important guide for researchers in recognizing and familiarizing themselves with religious beliefs in different historical periods. Therefore, studying the images and symbols on them opens a window to ancient periods for researchers. Due to its long reign, the Parthian is one of ancient Iran's most important critical periods. They minted many coins with various motifs. One of the symbols used is the pattern of a palm branch, which from the time of Phraates II can be seen as the reverse of the drama and tetradrachm coins of the Seleucid Mint. This study has investigated the symbol of palm branch in coins of Phraates II in the Seleucid Mint to realize political goals. These coins are kept in Reza Abbasi Museum in Tehran (Iran) and were purchased through private collectors. In this study, 250 Parthian coins were examined, among which 60 coins had palm motifs. The palm branch is considered a mythological plant common between Mesopotamia, and Greek. Parthian king, the branch palms were used as symbols for victory, under the cultural influence of the Seleucid and Mesopotamia.
بررسی باستان شناختی منطقه میمک، استان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منطقه میمک در جنوب غربی استان ایلام و در همجواری منطقه مندلیِ عراق قرار گرفته است، تاکنون هیچ گونه مطالعات باستان شناسی در این منطقه انجام نگرفته بود، تا این که بالاخره این بررسی در اسفند ماه ۱۳۸۹ انجام یافت که به شناسایی ۱۳ محوطه منجر گردید. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی یافته های سطحی، چهار محوطه به دوران پیش از تاریخ، یک محوطه به آغاز تاریخی، چهار محوطه به دوره تاریخی و چهار محوطه نیز به دوران متأخر منتسب گشته اند. محوطه های پیش از تاریخی حاوی بقایای پارینه سنگی قدیم، میانی و احتمالاً جدید و نیز دوره های سامرا، انتقالی چغامامی و عبید ۲-۴ هستند، اما بقایای آغاز تاریخی معرف دوره های اروک جدید و جمدت نصر هستند. همچنین، آثاری از دوره های تاریخی عیلام قدیم تا میانه و اشکانی ساسانی به دست آمده است؛ البته محوطه مربوط به آغاز تاریخی دارای بقایای عیلام قدیم نیز بوده و لذا بر تعداد محوطه های تاریخی می افزاید. یافته های دوران متأخر هم مشتمل بر بقایای استقرارهای کوچ نشینی هستند. این نوشتار به توصیف یافته ها و تحلیل نتایج این بررسی می پردازد.
بررسی فناوری ساخت سفال های نوسنگی محوطۀ هرمنگان استان فارس
حوزههای تخصصی:
سفال از فراوان ترین یافته های باستان شناسی است که از دوران نوسنگی به بعد در اکثر محوطه ها باستانی یافت می شود. شناخت این محصول به درک بهتر جامعه تولیدکننده آن و هم چنین سطح فناوری و پیچیدگی های اجتماعی مردمان آن زمان کمک می کند. محوطه هرمنگان، استقرارگاه نوسنگی در شمال شرق استان فارس است که با کاوش در آن، سفال هایی هم زمان با دوره موشکی و سازه ای حرارت دیده که احتمالاً مربوط به پخت سفال ها بوده است، به دست آمد. مطالعات آزمایشگاهی برروی سفال های این محوطه با هدف پاسخ گویی به پرسش هایی هم چون: نحوه تولید سفال های دوره موشکی، شناخت و دسته بندی خاک رس به کاررفته، مواد خام پرکننده خاک رس، سطح پیشرفت و آگاهی سفال گر از تولید محصول نهایی و هم چنین تعیین محل تولید، انجام شد. پس از دسته بندی سفال ها براساس ویژگی های ظاهری، تعداد ۳۶ قطعه برای انجام مطالعات پتروگرافی و ۱۸ قطعه از آن ها برای آنالیز مرحله XRD و آنالیز عنصری XRF انتخاب شدند. درنتیجه این آزمایش ها مشخص شد که سفالگران این محوطه از سه نوع خاک رس برای ساخت سفال ها استفاده می کردند. احتمالاً فقط از کاه به عنوان آمیزه استفاده شده و دمای پخت سفال ها اکثراً زیر 800 درجه سانتی گراد بوده است. با توجه به فناوری ابتدایی کوره که جزو کوره های اولیه روباز محسوب می شود، دمای آن قابل کنترل نبوده و پخت تحت شرایط اکسیداسیون انجام می گرفته است؛ هم چنین با توجه به مطالعات زمین شناسی و مقایسه سفال ها با یک دیگر چنین به نظر می رسد که سفال های مزبور محلی باشند؛ از این رو با این که برای ساخت سفال ها از سه نوع خاک متفاوت استفاده شده است، محصول نهایی تولیدشده شبیه به هم است و تفاوت بارزی در ظاهر این سفال ها دیده نمی شود.
ویژگی های معماری و آرایه های عمارت خسروآباد سنندج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
127-162
حوزههای تخصصی:
در شهر سنندج بناهای متعددی از دوره قاجار شناسایی شده است. یکی از بناهای شاخص دوره قاجار این شهر عمارت خسروآباد است. این بنا عمارتی مهم از نظر معماری است. عمارت در کنار چهارباغی بزرگ قرار دارد. ایجاد این مجموعه، نمایانگر توجه والیان و حاکمان کردستان در این دوره به این نوع از ساخت وسازها در مقیاس بزرگ است. بنا به گواهی مدارک وشواهد موجود این بنا و چهارباغ به عنوان یک منطقه ییلاقی مورد استفاده والیان اردلان بوده است. ساختمان عمارت در حدود هشت هزار مترمربع مساحت دارد. اهمیت آن توجه مورخین محلی و حتی برخی از سیاحان خارجی و داخلی را به خود جلب نموده است. زمان ساخت عمارت خسروآباد در قطعه شعری بر روی لوحی سنگی با تاریخ ۱۲۲۳ه ق مشخص است. این نوشته به خط نستعلیق بوده و بر روی سردر ورودی عمارت ازداخل حیاط نصب گردیده که همزمان با حکومت فتحعلی شاه قاجار است. در این کتیبه، به واژه چهارباغ، قصری دلنشین و بانی آن امان الله خان و فرزندش خسرو ثانی از والیان کردستان در زمان فتحعلی شاه قاجار اشاره شده است. این بنا بر بناهای شهر سنندج تاثیر گذار بوده است. باید یادآوری نمود هیچ کدام از خانه های سنندج در مقیاس این ساختار معماری نیستند. این عمارت به لحاظ برخی ویژگی ها بنایی منحصربفرد در منطقه غرب است. این مقاله به سابقه تاریخی، روند شکل گیری، تغییر درساختار معماری، تزیینات وابسته به معماری و تاثیر گذاری بر سایر خانه های شهر سنندج پرداخته است.
مطالعه تطبیقی روند پیچیدگی های اجتماعی-اقتصادی فلات مرکزی و جنوب غرب ایران در نیمه دوم هزاره پنجم پیش ازمیلاد
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف پژوهش حاضر، مقایسه روند پیچیده شدن جوامع پیش ازتاریخ در فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در نیمه دوم هزاره پنجم پیش ازمیلاد و ارزیابی شاخصه های پیچیدگی و هم چنین، تحلیل چرایی و چگونگی وقوع آن ها است. منطقه های یادشده، دو نقطه محوری برای آغاز تحولات اجتماعی و اقتصادی در این دوره بودند که در هزاره چهارم پیش ازمیلاد نقش مهمی در مبادلات تجاری و برهم کنش های فرهنگی بین شرق و غرب فلات ایران ایفا کردند. متغیرهای فناوری و صنعتی، اصلی ترین شاخص های پیچیدگی در فلات مرکزی بودند؛ مؤلفه های کشاورزی و دام داری در مرتبه فرعی قرار داشتند. روند پیچیده شدن جوامع جنوب غربی ایران، در اصل بر بنیاد کشاورزی، دامپروری و منابع آبی تکیه داشت و متغیر های فناوری، صنعتی و واردات مواد اولیه نیز حائز اهمیت بودند. چگونگی پدیدارشدن فن مدیریت و تولید سفال ها در محوطه های شاخص کاوش شده در گستره ای از فلات مرکزی تا بخشی از دشت های شرقی زاگرس مرکزی و جنوبی و نیز جنوب غرب ایران را به منظور شناخت سطح پیچیدگی ها، ارزیابی و مطالعه تطبیقی گردید. داده های موجود، ازجمله شباهت سفال نخودی منقوش لایه های V-II قره تپه قمرود با محوطه های مناطق فارس (مرحله اول باکون A) و جنوب غرب ایران (شوشان متأخر I 4700-4400 پ.م.) موجب تقویت نظریه وجود ارتباطات فرهنگی بین فلات مرکزی و جنوب غرب ایران شده است. تحلیل ساختاری برهم کنش ها بین دو منطقه با رویکرد بوم شناسی فرهنگی و برمبنای پنج الگوواره شامل: همسان سازی، تخصصی کردن، همزمان سازی و خودسازماندهی، تراکم مؤلفه های اقتصاد جغرافیایی و تمرکز قدرت نشان داده است که برخی جوامع از نیمه دوم هزاره پنجم پیش ازمیلاد براساس این اصول پنج گانه، موجب تقویت هم دیگر شده، جوامع پیچیده را به وجود آوردند. بر پایه الگوواره های یادشده، نتایجی در چارچوب شاخصه های اقتصادی-جامعه شناختی نظیر ایجاد سامانه های تولید و توزیع، خانواده های کارآمد، هرم های قدرت و ابرنخبگان، ازبین رفتن هم رایی عمومی و نخبگان درحال گسترش حاصل گردیده است. مدارک و داده های پژوهش ازطریق مطالعات کتابخانه ای، گردآوری شده که با استفاده از برخی روش های توضیح تغییرات فرهنگی و نظریه های پیچیدگی اجتماعی-اقتصادی مورد تحلیل قرار گرفته اند.
محوطه های عصرآهن دامنه های غربی کوه ساوالان براساس بررسی مسیر ایل راه های ایلات شاهسون
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۵۹-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
از حدود اواخر عصرمفرغ جدید و شروع عصرآهن، نواحی شرقی شمال غرب ایران درگیر یکسری مهاجرت های قومی گسترده ای می شود که پیش تر از آن، دامنه این مهاجرت ها به نواحی قفقاز رسیده بود. گذرگاه های موجود در رشته کوه های قفقاز، این مهاجرت ها را به سمت دشت مشگین شهر و اردبیل و نواحی مرتفع و سرسبز ساوالان هدایت نمودند. بدون شک، مهاجران کوچ رو در طول چندین سده مهاجرت در طول مسیرها، یکسری ایل راه های کم خطر و سهل الوصولی را پیدا کرده بودند که دائم در طول آن ها به تردد می پرداختند. این مسیرها علاوه بر این که از منابع آبی همیشگی گذر می کردند، امکان استفاده از اتراق گاه های موقتی در طول مسیر را نیز مهیا می نمودند. تردد دائمی در طول این مسیر باعث شده تا محوطه های گورستانی بی شماری در طول آن برجای بماند. امروزه، ایلات شاهسون استان اردبیل، بخشی از این ایل راه های باستانی را به ارث برده و دائم از آن استفاده می کنند. انطباق مسیر ایلات شاهسون با پراکنش خطی محوطه های عصرآهن بر روی آن ها، چنین فرضیه ای را به اثبات می رساند. در پژوهش حاضر که به واسطه بررسی های میدانی با رویکرد قوم باستان شناسی در نواحی غربی دشت مشگین شهر و دامنه های غربی و شمال غربی ساوالان انجام گرفته است، چرایی و چگونگی انطباق مسیرهای باستانی اقوام کوچروی عصرآهن با ایل راه های کنونی ایلات شاهسون، بحث و بررسی شده است. وسعت محوطه های عصرآهن قرارگرفته در مسیر ایل راه های ایلات شاهسون، چگونگی پراکنش محوطه ها در محل ییلاق های دامنه های غربی ساوالان و تعیین مهم ترین و اصلی ترین ایل راه های باستانی براساس پراکنش محوطه ها و وسعت آن ها از دیگر موضوعاتی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. نتایج بررسی و تحلیل داده های موجود، نشانگر انطباق کامل نحوه پراکنش محوطه های عصرآهن با خط طولی مسیر ایل های عشایر شاهسون است. اکثر محوطه های شناسایی شده در طول ایل راه ها از نوع گورستان است که وسعت آن ها در محل ییلاق ها نسبت به نقاط دیگر بسیار بیشتر است.
برسی مسأله پیدایش ساغرهای سفالی اوایل عصر آهن در تپه گوران، دره هلیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
15 - 31
حوزههای تخصصی:
با شروع عصر آهن در دره هلیلان، شاهد پدیدار شدن یک سنت سفالگری جدید در تپه گوران هستیم. در میان سفال های این مرحله تپه گوران چند گونه سفال شاخص دیده می شود که شاخص ترین آن ها ساغرهای پایه دار هستند. از گونه ساغرهای پایه دار تپه گوران به ندرت در مناطق پیرامون دره هلیلان گزارش شده است. با این حال، ساغرهای تپه گوران تشابهات بسیار نزدیکی با ساغرهای کاسی میان رودان و ساغرهای عیلامی دشت شوشان دارند. در مورد چگونگی ظهور این نوع ساغرها در دره هلیلان و منشاء آن مطالعات مهمی انجام شده است، اما هنوز چگونگی ظهور آن مبهم است. در این مقاله سعی می شود تا با بررسی نتایج مطالعات باستان شناسی انجام شده در مناطق پیرامون دره هلیلان و با ردیابی وضعیت پراکنش این نوع ساغر، ارتباط ساغرهای تپه گوران با حوزه های اصلی پراکنش آن در میان رودان یا شوشان مشخص شود. بررسی یافته های باستان شناسی حاکی از این است که تاکنون در مناطق مابین دره هلیلان در شمال و دشت شوشان در جنوب شامل مناطق دهلران و آبدانان و دره های سیمره و رومشگان این نوع سفالینه دیده نشده است. ظاهراً محوطه های مناطق دهلران و آبدانان در این زمان متروکه شده اند با این حال نتایج مطالعات انجام شده در ماهیدشت حاکی از حضور این گونه ساغر در شمال دره هلیلان است، در واقع، حضور این گونه ساغر در ماهیدشت، دره هلیلان را از طریق جاده خراسان، به میان رودان وصل نموده و به نظر می رسد که ساغرهای تپه گوران منشاء کاسی دارند.
باستان شناسی مسیرهای ارتباطی عصر مفرغ و عصر آهن حوزه بیرانوند و زاغه لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
41 - 58
حوزههای تخصصی:
شرایط مساعد جغرافیایی بخش های بیرانوند و زاغه لرستان طی ادوار مختلف عصر مفرغ و عصر آهن زمینه ساز شکل گیری محوطه های باستانی در این خطه گردید. این محوطه ها به واسطه راه مواصلاتی شمال به جنوب (شوش - هگمتانه) و شاخه های فرعیش توانستند با یکدیگر و دیگر محوطه های همجوار تبادلات فرهنگی اجتماعی و اقتصادی درون و برون منطقه ای برقرار کنند. بر اساس موقعیت قرارگیری محوطه ها نسبت به راه ها در هر مرحله از عصر مفرغ و عصر آهن که با کمک روش تجزیه و تحلیل GIS و مطالعه نقشه راه ها و پراکنش محوطه ها انجام پذیرفت گروه بندی چهارگانه ای حاصل گردید. این چهار گروه شامل قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در حاشیه راههای فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های اصلی منطقه ای و قرارگیری محوطه ها در مسیر کوره راه ها یا راه های فرعی است. نتایج مطالعه این گروه بندی چهارگانه طی اعصار مفرغ و آهن، تأثیرات متقابل و دو سویه میان راه ها و محوطه های این محدوده را به اثبات رسانید.
درویش احمد: نقش برجسته ای نویافته از دوره الیمایی در دامنه کوه منار (اندیکا، خوزستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
71 - 80
حوزههای تخصصی:
طی برنامه بررسی و شناسایی آثار تاریخی و تدوین پرونده های ثبتی شهرستان اندیکا در تابستان سال ۱۳۹۴ نقش برجسته ای با نام درویش احمد شناسایی گردید این نقش برجسته که از جمله نقش برجسته های الیمایی است صحنه بزمی را به نمایش می گذارد. در این نقش برجسته فرد لمیده ای نشان داده شده که جامی در دست دارد. در پشت سر وی شیئی که احتمالاً تبر، گرز و یا شمشیر است، به همراه تک درختی حجاری گردیده است. شباهت موضوع و نقوش موجود در این نقش برجسته یادآور پیکره هرکول در بیستون است. از نظر سبک شناسی و موضوع این نقش برجسته قابل مقیاس با نقش برجسته های برد بت کوه تینا تنگ سروک II تنگ سروک IV، تنگ زیر (ایذه)، شیوند بردگوری جنگه سنگ ماهی و چوزه است و می توان آن را نهمین نقش برجسته شناخته شده با مضمون «صحنه بزمی» در گستره الیمایی دانست. اشتراکات فراوان این نه نقش برجسته با یکدیگر، که همگی بر روی سنگ های منفرد و در مسیر ایل راه های کهن ایجاد شده اند، تا حدودی آنها را از دیگر نقش برجسته های حوزهٔ الیمایی متفاوت می گرداند.
رویکرد جدید بر روایت هرودوت در به شاهی رسیدن داریوش (با تکیه بر رویکرد فرهنگی فوکویی)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۱۸۱-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.
Aesthetics and investigation of mystical aspects of paintings and motifs in Islamic civilization(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
29 - 41
حوزههای تخصصی:
Light and color are effective factors in the creation of works of art, which, as the most immaterial element of nature, have always been influential in Iranian Islamic painting, and in fact, they represent the sublime world and spiritual atmosphere Also, the research about light and color in painting and its impact on painters and its contribution to the scope of expressing the influence of mysticism in the whole Islamic culture and art is at the starting point certainly knowing and understanding the three words mysticism, light and color and finding their meaning and meaning in a symbolic way is not only effective in better understanding Iranian and Islamic painting, but also our insight in understanding the Islamic ideas that are rooted in mysticism and Sufism and It also makes the behavior smoother. Colors have a chemical aspect in art, and mixing them is an art similar to alchemy. The main concern of this research, which is presented in an analytical way, is aesthetics and investigating the mystical aspects of paintings and motifs in Islamic civilization in Iranian art and architecture. It seems that Islamic art and architecture tries to manifest God's unity among colors, forms, lights, and sounds. Each color has a special allegory and a relationship with one of the inner states of man and soul. Color is an important factor for spiritual use in the painting effects of Islamic architecture. Mosques in the Islamic world usually use turquoise green and blue colors. Blue and turquoise colors are the main background colors of walls, tiles, altars, domes, and courtyards and along with the golden color in Iranian Islamic paintings, among other colors, they have a special shine and effect. These colors are manifestations of the inner meanings of colors. The colors of turquoise, green and white, which are symbols of nature's sky and divine light, respectively, are mixed together and add to the majesty of the mosques. The colors that result from the radiation of light are a symbol of the manifestation of unity in multiplicity and the dependence of multiplicity on unity. The reflection of the existence of colors in Iranian art shows an extraterrestrial truth outside the world of the senses, rather than imitating the surrounding natural colors. Vigilance and accurate insight in the arrangement of colors and the correct selection of each color refers to a symbolic concept of colors and their mutual effects that permeate the human soul and spirit.
نقش خاندان های حکومتگر در دوره ساسانیان با تکیه بر آثار باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
137 - 173
حوزههای تخصصی:
شاهنشاهی ساسانی، یکی از دو حکومت بزرگ جهان متمدن آن روز بوده است که نه تنها به لحاظ ساختار سیاسی، دینی، فرهنگی و اجتماعی، و در یک کلام تمدن، از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بوده است؛ بلکه به لحاظ جغرافیایی و وسعت مرزهایش نیز برجسته می نماید. طبق شواهد و مستندات تاریخی با برافتادن اشکانیان و به قدرت رسیدن ساسانیان، تمام ساختار اجتماعی و سیاسی جامعه و از جمله نظام خاندانی، به عنوان یکی از نمادهای اصلی تداوم قدرت خاندان های حکومتگر به عصر ساسانی منتقل می شود. به طور مشخص، در بازه مورد اشاره از آغاز اشکانیان تا پایان ساسانیان اداره تمام امور کشور به دست هفت خاندان بوده است و این خاندان ها به عنوان اصلی ترین پایه های حفظ، پایداری و استمرار حکومت های متبوع خود به حساب می آمده اند. حوزه نفوذ سیاسی خاندان های مورد بحث در دوران باستان بسیار گسترده و قابل توجه بوده است به نحوی که نه تنها بسیاری مواقع عزل و نصب پادشاهان به دست آنها انجام می شده، بلکه گاهی تشکیل حکومتی، به وسیله این طبقه صورت می گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر در صدد است به بررسی نقش خاندان های حکومت گر در دوره ی ساسانیان بپردازد. انتخاب این موضوع بیشتر به دلیل آن بوده است که طبق جستجوهای محقق، تألیفات و تحقیقات مشخص و مستقلی که بتواند اطلاعانی دقیق و مفصلی در رابطه با خاندان های حکومتگر، جایگاه آنها و نقش و تأثیرشان در تحولات دوره خدمات شان به دست دهد، انجام نشده و جز مطالب بسیار اندک و پراکنده ای در میان تحقیقاتی اندک و آثار تاریخی، درباره ی خاندانهای مذکور و عملکردشان، اطلاعات خاصی یافت نشد.
مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
139 - 154
حوزههای تخصصی:
مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می توان با مطالعه آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقه زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینه طولانی و ریشه داری دارند که در تپه گیان حداقل به دوره مس وسنگ قدیم باز می گردد. به رغم اهمیت یافته های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه های شناخته شده دارای مجموعه مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی های محوطه های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش های اساسی در رابطه با این یافته ها این است که این یافته ها مربوط به کدام بازه زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک های مهر تراشی را نشان می دهند؟ مجموعه کنونی تپه خیبر شامل ۶ مهر استامپی، ۴ مهر استوانه ای و یک اثر مهر است که به دوره مس وسنگ تا دوره اشکانی تاریخگذاری می شوند.
Logical Analysis of Iran's Historical Buildings in order to Read the Effective Components in the Architecture of Collective-Ritual Spaces based on the Wisdom of Art and Architecture(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
Nowadays, with advanced technology and information, the attention to national and religious culture and ritual has faded, so the lack of collective cultural-ritual spaces based on the correct principles of architectural wisdom is considered as a problem in today's world of speed and technology. The goals of the research are to improve sociability through the analytical analysis of Iran's historical buildings in order to read the effective components in the architecture of collective-ritual spaces based on the wisdom of Islamic art and architecture. The research method is in the form of case studies and logical reasoning and analysis of the content of fundamental principles and concepts, which in the case examples of social arenas from the perspective of the teachings of architectural wisdom in which national and religious rituals are held and a comparative study The factors of each were done in the form of tables; In the following, by adapting the arguments and relational analyzes of anthropological and epistemological discussion in the results of the research, it was shown that the fundamental principles and concepts in architectural wisdom are the result of focusing on rules and precise theorizing and are formed according to the culture of the people. And on the basis of basic needs assessments, it reduces discussions involving duality and difference of opinion. In addition to the semantic dimensions, components with physical-spatial aspects were extracted in an understandable way for the users, whose strategy and solutions will lead the way in improving the sociability of collective-ritual spaces.
Interpretation of Arms and Armor in Fakhr-e Modabbir Mobarākshāh’s Ādāb al Ḥarb wa’l Shujācah (Two Passages from Chapter 11 and 19)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۲۸۶-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
Fakhr al-Dīn Muḥammad ibn Manṣūr Mubarākshāh al-Qurashī was born around 1150 CE, probably in Ghazna, and eventually joined the court of Quṭb al-Dīn Aybak, the first Turkish Mamlūk or “Slave King” of northern India. He died around 1224 CE. His Ādāb al Ḥarb wa’l Shujācah (“Rules of War and Bravery”) was a treatise on statecraft in the Persian tradition of “Mirrors for Princes”. A substantial, if idealised discussion of warfare, it includes sections on tactics, troop organisation, various weapons, sieges and many military-historical anecdotes. Nevertheless, these chapters also include more recent, more localised Indian and Turkish elements, plus otherwise lost aspects of military practice or theory. For example, the essentially traditional Islamic or ʿAbbāsid sections include Chapter 12 which describes “How to arrange an army firmly and to maintain that (arrangement)”. The first part of Chapter 13 describes “How to bring the army to a halt and the (best) place to do this”. Some specifically military chapters of theĀdāb al Ḥarb wa’l Shujācah are clearly based upon ʿAbbāsid military theory as developed during the 8th to 10th centuries CE; notably sections such as “How to arrange an army firmly and to maintain that (arrangement)”, and “How to bring the army to a halt and the place to do this”. Other sections reflect more recent Indo-Islamic, Indian and Turkish military ideas, as well as otherwise lost aspects of earlier military practice, plus plans of military arrays, idealised encampments and exercises in the tradition of Islamic furusīyah military training manuals. Chapter 11, which is interpreted here, concerned the characteristic features, advantage and usage of a wide array of weapons. Chapter 19, which is also interpreted here, focussed on various aspects and variations in the array and deployment of an army for battle.
معرفی لیوان های بومی محوطه هخامنشی دهانه غلامان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
57 - 77
حوزههای تخصصی:
شهر دهانه غلامان از مهمترین محوطه های کاوش شده از دوره هخامنشی در جنوب شرق ایران است. این محوطه در سال ۱۹۶۰ میلادی توسط امبرتو شراتو شناسایی شد. دهانه غلامان طی دو دوره مورد کاوش قرار گرفته است. دوره اول سالهای ۱۹۶۲-۱۹۶۵ میلادی توسط هیأت ایتالیایی به سرپرستی امبرتو شراتو، دوره دوم مربوط به سالهای ۱۳۷۹-۱۳۸۴ شمسی است که توسط هیأت ایرانی به سرپرستی سیدمنصور سیدسجادی مورد کاوش قرار گرفت. همچنین، مطالعات اخیر آرکئوژئوفیزیک توسط کوروش محمدخانی از دیگر فعالیت های باستان شناختی در این محوطه است. سفال تنها یافته منقول ارزشمند محوطه دهانه غلامان طی کاوش های یاد شده است. بنابراین، مطالعه این داده بسیار مهم در شناخت صنعت و سنت سفالگری دوره هخامنشی در منطقه جنوب شرق بسیار سودمند خواهد بود. یکی از گونه های گزارش شده در این محوطه لیوان های دهانه غلامان است. نوشتار حاضر بر مبنای نتایج بدست آمده از تحلیل های آماری و مطالعه متغیرهای کمی ۴۱۲ قطعه لیوان تدوین شده است. برای نیل به این مقصود تک تک لیوانها از جنبه متغیرهای گوناگون مطالعه و ثبت شده اند. تحلیل آماری ویژگی های فنی و تکنیکی آنها نشان می دهد که این ظروف با معیارهای مشخص و برای منظوری خاص در دهانه غلامان تولید می شدند.