فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۲٬۱۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
به دست آمدن دستواره مفرغی کتیبه دار اورارتویی طول تالش گیلان طی حفاری های باستان شناسی سال ۱۳۸۰ توسط محمّد رضا خلعتبری و توجّه به مهرهای کتیبه دار با خط آشوری نوِ کشف شده در کاوش تپه مارلیک در سال ۴۱-۱۳۴۰ توسط عزّت الله نگهبان و قرائت های ارائه شده از نوشته های روی آن ها توسط جرج کامرون و آی. جِی گِلب و نیز دو مورد یراق اسب کتیبه دار اورارتویی به دست آمده از املش مربوط به پادشاهان اورارتوئی به نام های منوآ (۸۱۰-۷۸۱ ق.م) و آرگیشتی اوّل (۷۸۱-۷۶۰ ق.م) موجب گردید که نگارنده با در دست بودن اسناد مکتوب مربوط به قرون نهم و هشتم پ.م و نقل قول های تاریخی راجع به مهاجرت و استقرار اقوام هند و ایرانی از جمله کاسی ها، کادوسی ها و گیل ها در شمال ایران و نیز شاهک نشین آندو، مانا، زاموا، پارسوا، گیلزان در شمال و شمال غربی ایران که در کتیبه های آشوری و اورارتویی به آنها اشاره شده که بعد ها با اتحادشان دولت ماد را تشکیل می دهند؛ چنین بیان نمایم که: با توجّه به عدم ارائه کمترین اثر مکتوب به خط و زبان بومی مستقل، این اقوام چه قبل از اتّحاد و تشکیل حکومت ماد، در حکومت های محلّی خود طی قرن های (۹ و ۸ ق.م) وچه پس از اتّحاد، علیرغم داشتن هویّت هند و ایرانی، باز هم به خط و زبان های آرامی و آشوری کتیبه به دست داده اند. لذا با توجّه به این که اقوام و شاهک نشینان فوق در مقاطع تاریخی ذکر شده از اقوام هند و ایرانی اند و بنا بر اظهار نظر زبان وگویش شناسان، گویش های امروز ی تاتی، طالشی، گیلکی، مازندرانی و سمنانی با گویش شهمیرزادی بازمانده همان زبان ها و بطور مشخص تر زبان مادی اند. پس نگارنده دراین مقاله چنین اظهار می نماید که: نه مادها تا قبل از تأسیس دولت ماد، و نه اقوام هند و ایرانی قرون نهم و هشتم ق.م که بعد ها دولت ماد را تشکیل داده اند، دارای خط خاص و مستقلی نبوده وجهت مبادلات وارتباطات خود ناگزیر به استفاده از خط و زبان های دولت های مقتدر زمان خود از جمله آشور و اورارتو بوده اند.
الگوی استقرار زمام داران و کارگزاران عرب در ایران و تأثیر آن بر شهرسازی و جامعه ی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی چگونگی انتقال یا استمرار زندگی اجتماعی از دوره ی باستان به دوره ی اسلامی، از جمله موضوعات بسیار مهم و کلیدی تاریخ ایران است. در فرایند این انتقال و استمرار، که در بستری از مناسبات دو جانبه، به شکل تعامل یا تقابل میان ایرانیان و اعراب مسلمان، انجام گرفت، شهر و جامعه ی شهری، نقش و اهمیت قابل توجهی داشته است، زیرا؛ شهر ایرانی، کانون قدرت سیاسی، محل استقرار نهادهای تصمیم ساز و جایگاه کارگزاران قدرت سیاسی، نظامی و اداری به شمار می رفت. در این پژوهش، داده های مربوط به شکل استقرار کارگزاران عرب در قلمروی ایرانشهر، از منابع اصلی تاریخی و جغرافیایی استخراج، مطالعه، بررسی، تحلیل و تفسیر گردیده و نشان داده شده است؛ چگونگی استقرار نمایندگان قدرت سیاسی عرب در ایران، زمینه ساز شکل گیری سکونت گاه های شهری جدید، توسعه ی برخی از شهرهای قدیمی و افول و زوال برخی دیگر در قلمرو ایرانشهرگردید. این امر، هم چنین بر گسترش و ترکیب جامعه ی شهری و مناسبات شهرنشینان ایرانی و عرب در دوران پس از فتح ایران موثر واقع شد.
بررسی باستان شناختی منطقه میمک، استان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منطقه میمک در جنوب غربی استان ایلام و در همجواری منطقه مندلیِ عراق قرار گرفته است، تاکنون هیچ گونه مطالعات باستان شناسی در این منطقه انجام نگرفته بود، تا این که بالاخره این بررسی در اسفند ماه ۱۳۸۹ انجام یافت که به شناسایی ۱۳ محوطه منجر گردید. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی یافته های سطحی، چهار محوطه به دوران پیش از تاریخ، یک محوطه به آغاز تاریخی، چهار محوطه به دوره تاریخی و چهار محوطه نیز به دوران متأخر منتسب گشته اند. محوطه های پیش از تاریخی حاوی بقایای پارینه سنگی قدیم، میانی و احتمالاً جدید و نیز دوره های سامرا، انتقالی چغامامی و عبید ۲-۴ هستند، اما بقایای آغاز تاریخی معرف دوره های اروک جدید و جمدت نصر هستند. همچنین، آثاری از دوره های تاریخی عیلام قدیم تا میانه و اشکانی ساسانی به دست آمده است؛ البته محوطه مربوط به آغاز تاریخی دارای بقایای عیلام قدیم نیز بوده و لذا بر تعداد محوطه های تاریخی می افزاید. یافته های دوران متأخر هم مشتمل بر بقایای استقرارهای کوچ نشینی هستند. این نوشتار به توصیف یافته ها و تحلیل نتایج این بررسی می پردازد.
رحله های محدثان نیشابور در سده های 3-6 ق و پیوند آن با معیشت ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیشابور در سده های 3ـ 6 ق رشد علمی چشمگیری یافت که با فراز و فرودهایی همراه بود. این پیشرفت علمی با شرایط مطلوب اقتصادی پیوند داشت. یکی از مصادیق وضع اقتصادی مطلوب در نیشابور در معیشت عالمان نمودار می شد و از این رو، پیشرفت علمی عالمان تا حدودی به معیشت آنان وابسته بود. در میان عالمان نیشابور، رشد محدثان بیش از دیگر عالمان به سطح معیشت آنان وابسته بود؛ زیرا این پیشرفت تا حدود بسیاری از طریق رحله به دست می آمد و رحله به ویژه رحله گسترده و اقامت طولانی برای تحصیل و سماع حدیث در شهرهای دیگر هزینه نسبتاً گزافی برای دانشجویان حدیث در بر داشت. بیش تر محدثان برجسته نیشابور در طول این سده ها از معیشت نسبتاً مطلوبی برخوردار بودند و به طبقه ثروتمند یا نسبتاً برخوردار تعلق داشتند.
طرحی برای بررسی خاستگاه ها و ریشه های فتوت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فتوت یکی از عوامل اثرگذار در حیات معنوی، سیاسی و اجتماعی فرهنگ و تمدن ایران و جهان اسلام بوده است. توجه به ریشه ها و خاستگاههای این پدیدة مهم در تمدن اسلامی ما را در شناخت بهتر آن یاری می رساند. بی گمان در شکل گیری، تطور و گسترش فتوت عوامل عدیده ای از جمله برخی تعالیم اسلام و اوضاع تاریخی و اجتماعی و معنوی خاص اثرگذار بوده اند، اما وجود شباهت ها میان این پدیده با عناصر، مذاهب و مراسم و باورهای برجا مانده از اعصار کهن ایران، پژوهنده را به ناگزیر متقاعد می سازد که شاید بتواند ریشه های آن را در پیشینة این مرز و بوم بجوید. بی گمان فتوت به سان هر پدیدة اجتماعی دیگری احتمالاً ریشه های دیگری هم داشته باشد که می توان در مقالی دیگر به آنها هم پرداخت؛ اما در نوشتار کنونی ما با ارائه پنج دلیل اصلی معتقدیم که این ریشه ها را می توان در مظاهر گوناگون تمدن ایران پیش از اسلام جُست.
مقدمه ای بر آغاز چاپ در ایران
حوزههای تخصصی:
صنعت چاپ پدیده ارتباطی تأثیر گذار با گستره ای وسیع در جامعه جهانی است، که تأثیر و خدمت آن در تحولات اجتماعی و سیاسی و بهتر ساختن جامعه ها نقش بنیادین داشته و دارد. این پدیده به عنوان یکی از مظاهر تمدن غرب در پیشرفت و گسترش دانش در غرب تأثیر بسیار داشته و شاید بتوان گفت در بررسی علل عقب ماندگی کشورها باید به این صنعت به عنوان یک عامل اساسی توجه کرد. بدین روی بررسی تاریخ چاپ در هر جامعه می تواند به روند گسترش دانش و کارشناسی در آن جامعه اشاره داشته باشد. در این مختصر تلاش شده است که به چگونگی ورود صنعت چاپ به کشور و علت های عدم استفاده از آن در دوران اولیه پرداخته شود.
ساخت و سازهای دوره ساسانی در بیستون: پروژه هایی که هیچگاه به اتمام نرسیدند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
77-106
حوزههای تخصصی:
شواهد زیادی از ساخت وسازهای دوره ساسانی در بیستون وجود دارد که با توجّه به مدارک به دست آمده باید آنها را متعلّق به اواخر این دوره و مشخّصاً همزمان با دوره پادشاهی خسرو دوّم (۵۹۰-۶۲۸ م) بدانیم. این آثار عبارتند از «بنای ساسانی ایلخانی»، «فرهادتراش»، «پل خسرو» و «پل بیستون» که به آن ها باید سه قطعه سرستون منقوش به نیم تنه خسرو دوّم را نیز افزود. نکته حائز اهمّیت در مورد این آثار این است که شواهد به دست آمده از کاوش ها و بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که کار اجرایی همه این پروژه ها به یک باره متوقّف شده و این آثار هیچگاه در دوران ساسانی تکمیل نشده اند، که از جمله آن ها می توان به شواهدی دالّ بر عدم اجرای طاق روی دهانه های پل خسرو و پل بیستون، تکمیل نشدن تراش نهایی فرهادتراش، و یا ساخته نشدن فضاها در کاخ دوره ساسانی اشاره نمود. در این مقاله کوشش می شود با توصیف و مقایسه این آثار و پیشنهاد یک تاریخگذاری نسبتاً دقیق برای آن ها، دلایل احتمالی ناتمام ماندنشان ارزیابی گردد.
باستان شناسی هزاره پنجم پیش از میلاد فلات مرکزی و چالش های پیش رو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۵
11 - 30
حوزههای تخصصی:
مطالعات باستان شناسی در دهه ۱۳۵۰ شمسی در دشت قزوین، با کاوش در سه محوطه مهم زاغه، قبرستان و سگزآباد وارد مرحله نوینی شد که همگان به نتایج این اقدام شادروان دکتر عزت الله نگهبان به صورت مبسوط اشاره داشته اند. این کاوش ها به رغم نتایج درخشان از دو ضعف عمده برخوردار بودند که یکی از مهمترین نقیصه ها فقدان گاهنگاری درست محوطه های مورد اشاره است. همین امر موجب شد تا برخی از کاوشگران این محوطه ها در تبیین جابجایی استقرارها دچار برداشت های عامیانه از تحولات فرهنگی شوند که من آن را باستان شناسی شبه تاریخی فرهنگی نام می نهم. استفاده از واژه باستان شناسی شبه تاریخی فرهنگی بدین منظور بوده که این رهیافت ها شباهت ظاهری با مکتب تاریخی-فرهنگی دارند؛ اما مشرب باستان شناسی تاریخی فرهنگی خود دارای ساختار و چهارچوب مشخصی است که افرادی همانند دکتر مجیدزاده در طرح بیان و نظریاتشان از همان اندک بضاعت باستان شناسی تاریخی فرهنگی نیز بهره نجسته اند. نکته دوم که ذکر آن خالی از فایده نیست، فقر نظریه پردازی در مکتب تاریخی-فرهنگی است که موجب شد این نوع از باستان شناسی فاقد هرگونه درکی جامع از چگونگی تطور فرهنگی جوامع انسانی فلات مرکزی ایران باشد. به همین دلیل وقتی به یک گونه سفالی همانند سفال آلویی در یک بستر فرهنگی جدیدتر بر خوردند، تصور کردند که قومی تازه وارد به فلات حمله نموده و با به بار آوردن ویرانی ها باعث جابجایی عظیم استقرارها شده است. جنگ و به کارگیری قوه قهریه علیه ساکنان بومی، نه تنها آن ها را از محل های مسکونی شان فراری داده، بلکه آن ها را مجبور کرده ضمن فراموش نمودن سنن و آداب و رسومشان، حتی در استفاده از اسباب روزمره زندگی، سفالی را استفاده کنند که باب میل مهاجمان بوده است. مقاله حاضر از دو منظر نگرش و نگاه سطحی این رویکرد شبه باستان شناختی را مورد نقد و ارزیابی قرار می دهد و سعی دارد تصویر درست و علمی از باستان شناسی هزاره پنجم پ.م شمال فلات مرکزی ارائه دهد.
ویژگی های معماری و آرایه های عمارت خسروآباد سنندج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
127-162
حوزههای تخصصی:
در شهر سنندج بناهای متعددی از دوره قاجار شناسایی شده است. یکی از بناهای شاخص دوره قاجار این شهر عمارت خسروآباد است. این بنا عمارتی مهم از نظر معماری است. عمارت در کنار چهارباغی بزرگ قرار دارد. ایجاد این مجموعه، نمایانگر توجه والیان و حاکمان کردستان در این دوره به این نوع از ساخت وسازها در مقیاس بزرگ است. بنا به گواهی مدارک وشواهد موجود این بنا و چهارباغ به عنوان یک منطقه ییلاقی مورد استفاده والیان اردلان بوده است. ساختمان عمارت در حدود هشت هزار مترمربع مساحت دارد. اهمیت آن توجه مورخین محلی و حتی برخی از سیاحان خارجی و داخلی را به خود جلب نموده است. زمان ساخت عمارت خسروآباد در قطعه شعری بر روی لوحی سنگی با تاریخ ۱۲۲۳ه ق مشخص است. این نوشته به خط نستعلیق بوده و بر روی سردر ورودی عمارت ازداخل حیاط نصب گردیده که همزمان با حکومت فتحعلی شاه قاجار است. در این کتیبه، به واژه چهارباغ، قصری دلنشین و بانی آن امان الله خان و فرزندش خسرو ثانی از والیان کردستان در زمان فتحعلی شاه قاجار اشاره شده است. این بنا بر بناهای شهر سنندج تاثیر گذار بوده است. باید یادآوری نمود هیچ کدام از خانه های سنندج در مقیاس این ساختار معماری نیستند. این عمارت به لحاظ برخی ویژگی ها بنایی منحصربفرد در منطقه غرب است. این مقاله به سابقه تاریخی، روند شکل گیری، تغییر درساختار معماری، تزیینات وابسته به معماری و تاثیر گذاری بر سایر خانه های شهر سنندج پرداخته است.
بررسی جایگاه آتش در تاریخ ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با کشف آتش در دوره پارینه سنگی، از آنجا که این پدیده نقش به سزایی در پیشرفت و تداوم زندگی بشری داشت، به تدریج در باورهای دینی ملل باستان، به ویژه مشرق زمین، از جایگاه خاصی برخوردار شد. بدیهی است که ایرانیان باستان نیز از این امر مستثنی نبوده اند. اگرچه تاکنون تحقیقات علمی فراوانی در عرصه ایران شناسی انجام گرفته است، بیشتر این پژوهش ها درباره اقوام و دولت های آریایی بوده و کمتر به اقوام بومی فلات ایران پرداخته اند. درنتیجه، از یک سو، پیشینه بسیار کهن و غنی تمدن های بومی فلات- اگرچه اطلاعات کمی از اوضاع فرهنگی آن ها داریم- و از سوی دیگر، قداست و اهمیتی که اقوام آریایی برای عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و به ویژه آتش قائل بوده اند، این پرسش را مطرح می کنند که: «سنت تقدیس آتش و آیین های ویژه آن، خاستگاهی بومی دارد یا آریایی؟»باتوجهبه داده های تاریخی و باستان شناسانه، این پرسش را می توان در قالب این فرضیه که «سنت تقدیس آتش و آیین های مربوط به آنپیشینه بسیار کهنی در فرهنگ بومیان فلات ایران داشته و پس از ورود آریایی ها نیز تبادلات فرهنگی بین بومیان و تازه واردان آریایی انجام گرفته و درنتیجه، از یکدیگر تأثیراتی پذیرفته اند»، مورد بررسی قرار داد. از بررسی و مقایسه جایگاه آتش در آثار و مدارک تاریخی و باستان شناسانه بازمانده از اقوام بومی و تازه واردان آریایی- مثلاً تطبیق جایگاه آتشدان در نقش برجسته های ایلامی و هخامنشی- می توان دریافت که اگرچه آریایی ها پس از ورود خود به ایران، در عرصه سیاسی بر اقوام بومی این سرزمین غالب شدند، ولی در عرصه فرهنگی به دلیل پیشینه غنی فرهنگی بومیان فلات ایران، به تدریج وام دار برخی از آیین ها و سنت های فرهنگی ایشان شدند که از آن میان می توان به «سنت تقدیس آتش» و آیین های ویژه آن اشاره کرد. در این مقاله سعی شده است که درابتدا، براساس داده های تاریخی و باستان شناسانه، «سنت تقدیس آتش» در دوره ایلامی ها تبیین شود. سپس، نتایج به دست آمده با آثار و داده هایی از دوره ماد و هخامنشی مقایسه و تشریح خواهد شد تا چگونگی سیر انتقال «سنت تقدیس آتش» از دوره ایلامی ها- بومیان فلات- به دوره ماد و هخامنشی- آریایی ها- و تحول و تکوین آن نیز تبیین گردد
درآمدی بر سنجش ظرفیت های تمدن سازی فقه
حوزههای تخصصی:
درباره نسبت دانش فقه با تمدن دیدگاه های مختلفی وجود دارد؛ برخی میان این دو نسبتی نمی بینند، گروهی قائل به نسبتی حداقلی بین فقه و تمدن بوده و گروهی فقه را شرط اساسی تمدن سازی قلمداد می کنند. نسبت فقه و تمدن با دو نگاه قابل بررسی است. نگاهی در قلمرو متون و منابع فقه و نگاهی دیگر معطوف به متون و منابع کمال یافته تر، شاید بتوان آن را فقه مطلوب نامید. با محوریت نگاه نخست، کوشیده شده با مروری بر کتاب ها، ابواب و مسائل و موضوعات فقهی اثبات شود، می توان از پیوندی آشکار و استوار بین آموزه های فقهی و تمدن سازی سخن گفت. هرچند نمی توان ادعا کرد همه نظام های اجتماعی مورد نیاز تمدن به صورت کامل و آماده الگوبرداری در فقه فعلی موجود است، اما وجود چارچوب های اصیل و ساختاری تمدن در آن قابل انکار نیست. این نکته که نظام سازی از طریق فقه، به مثابه گام نخست برای تمدن سازی در گرو تشکیل و تدوین فقه حکومتی است نیز مورد بحث قرار گرفته است.
شیشه سازی شام در سده های چهارم تا ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مورد قدمت صنعت شیشه سازی در شام اختلاف نظر وجود دارد. بعضی آن را مربوط به دوره پس از اسلام و با الهام از صنعتگران رومی که برای ساخت بناها در عصر اموی استخدام شده بودند، می دانند، اما گروهی دیگر معتقدند پیشینه این صنعت به قرن ها قبل از ورود اسلام به شام بر می گردد و در عصر اسلامی با حمایت خلفا و امیران این صنعت احیا شد وگسترش یافت و در بناهایی که در عصر اموی ودیگر دولت های اسلامی در شام ساخته شد مورد توجه قرار گرفت.
صنعت شیشه سازی در عصر فاطمیان و زنگیان به اوج خود رسید. به طوریکه شهرهای دمشق، حلب، صور و رقه به عنوان مراکز ساخت شیشه مطرح بودند. در این عصر مصنوعات شیشه ای از نظر تنوع تزیینات و میناکاری و نقاشی با طلا بر روی آن رشد بی نظیری کرد. از نظر تنوع محصولات نیز انواع ظروف، گلدان، مجسمه، ظروف ادویه وعطردان و حتی قطعات شطرنج را شامل می شد.
در عصر فاطمی شیشه هایی با کیفیت خوب، شفاف، سفید و بدون خط تولید می شد که مورد استقبال طبقه مرفّه و تجار قرار گرفت و به عنوان یکی از محصولات مهم شام به نقاط مختلف جهان از شرق اسلامی گرفته تا اروپای غربی صادر می شد.
جایگاه و اهمیت کتاب و کتابخانه در عصر آل بویه و نقش آن در تولید علم و دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً در منابع و متون تاریخی و پژوهش های جدید، از دوران آل بویه، به عنوان دوره ی شکوفایی علم و دانش و توسعه ی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران یاد می شود. مقاله ی حاضر، بخشی از این حوزه ی تاریخی، یعنی وضعیت کتاب و کتابخانه در آن دوره را مورد توجه قرار داده و به توصیف و توضیح تفصیلی آن پرداخته است. محقق همچنین سعی دارد به این سوالات اصلی، پاسخ دهد: نخست، آنکه دولت مردان آل بویه؛ اعم از امراء و وزراء (دربار و دیوان) چه نقش و یا چه سهمی در شکوفایی علمی به طور عام و تأسیس کتابخانه ها و تألیف یا تدوین کُتب به طور خاص داشته اند؟ این سوال در مورد دانشمندان، علما و افراد علم دوست و خیّرِ مستقل از حکومت نیز مطرح است. سوال دیگر، آن که کتابخانه های دوره ی آل بویه و کتب موجود در آن ها، چه نقشی در بسترسازی، توسعه و ارتقای علم و دانش و نیز فرهنگ و تمدن آن عصر ایفاء نموده اند؟
به نظر می رسد علاقه، همّت و حمایت قاطع و راسخ برخی رجال سیاسی، علمی، ادبی و دینی دوران آل بویه در تأسیس و ایجاد کتابخانه ها یا تألیف و تدوین کتب مختلف و نیز ایجاد زمینه ی بهره مندی خواص بلکه عموم مردم از آن ها به شکل سهل و روان، نقش بسیار مؤثری در بسط و ارتقای علم و دانش داشته است.
در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، نقش سه عنصر مهم بر توسعه و رشد علم و فرهنگ اسلامی در دوره ی آل بویه مورد توجه و تأکید قرار گرفته است، این سه عنصر عبارتند از: فراهم آوردن امکانات علمی و رفاهی برای اهل علم و دانش در کتابخانه ها و دارالعلم ها توسط امیران و وزیران آل بویه و نیز عالمان و دانشمندان و افراد متمول و خیّر در این دوره، حضور گسترده و فعال دانشمندانِ مذاهب، ادیان، اقوام و ملت های مختلف در مکان های مذکور، و در نهایت، دسترسی سهل و آسان عموم علاقه مندان هر علمی به کُتب و منابع مورد نیاز در این کتابخانه های دولتی و شخصی و مراجعه ی روزانه ی آن ها جهت تهیه و تدوین آثار علمی.
بررسی استقرارهای دوره نوسنگی دشت سرفیروزآباد، غرب زاگرس مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دشت سرفیروزآباد واقع در شرق ماهیدشت در غرب مرکزی زاگرس دارای قابلیت های فراوانی در مطالعات باستان شناسی است، با این حال به علت عدم انجام پژوهش های باستان شناسی، منطقه ای ناشناخته و تاریک محسوب می گردد. موقعیت جغرافیایی و قابلیت های زیست محیطی اجرای برنامه های منظم باستان شناختی را در سرفیروزآباد ضروری می نمود؛ به همین منظور طی یک فصل فعالیت میدانی در سال ۱۳۸۸ منطقه سرفیروزآباد توسط هیأتی از دانشگاه تهران مورد بررسی پیمایشی فشرده قرار گرفت. این بررسی نتایج پرباری را ارائه کرد و اطلاعات فراوانی به دانش اندک ما از وضعیت منطقه به ویژه در دوره پیش از تاریخ و تاریخی افزود. از میان یافته های بررسی، ۱۷ محوطه دارای بقایایی قابل انتصاب به دوره نوسنگی هستند. مطالعات انجام شده نشان می دهد که در سرفیروزآباد آغاز استقرار به دوره نوسنگی قدیم باز می گردد که از آن دوره ۳ محوطه در بخش های مختلف منطقه شناسایی شده است. از دوره نوسنگی میانی و جدید نیز ۱۵ مکان با بقایای استقرار و سفال های این دوره شناسایی گردید. مطالعه الگوهای زیستگاهی استقرارهای دوره نوسنگی نشان دهنده وابستگی فراوان به منابع طبیعی، به ویژه آب و منابع سنگ چخماق است. با آغاز سفالگری در منطقه تغییرات قابل توجهی در الگوی مکان گزینی استقرار روی داده است. مقاله حاضر به مطالعه این محوطه ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره نوسنگی منطقه پرداخته است.
گزارش پژوهش های باستان شناختی به منظور مکان یابی معبد لائودیسه در نهاوند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۵
131 - 166
حوزههای تخصصی:
آگاهی های تاریخی و باستان شناسی کنونی ما از دوران حکومت حاکمان یونانی و مقدونی در ایران بسیار اندک و ناچیز است. با این حال، نوشته های مورخین و جغرافی نویسانی همچون استرابو، بطلمیوس، آپیان و پلینی درباره ایران دوره سلوکی اطلاعاتی هرچند مختصر و مبهم در اختیار قرار می دهند. با وجود آن که سلطه سلوکیان به خصوص در غرب ایران به درازا انجامید و شهرهایی نیز در این دوره ساخته شد، اما تاکنون شواهد باستان شناختی اندکی از این دوره بدست آمده است. کشف اتفاقی کتیبه ای یونانی در نهاوند که اشاره به وجود معبدی به نام لائودیسه در زمان سلطنت آنتیوخوس سوم دارد، نقطه عطفی در مطالعات باستان شناختی و تاریخی این دوره در ایران به شمار می رود. علاوه بر کتیبه یونانی، کشف یافته های ارزشمند دیگری مانند پیکرک های برنزی خدایان یونانی، قربانگاه سنگی، سرستون، ساقه ستون، پایه ستون و قطعه سفال های این دوره طی پژوهش های پیشین و کنونی در محله دوخواهران نهاوند، به وجود بنایی از دوره سلوکی در این محل صحه می گذارد. به طور کلی، مدارک تاریخی و شواهد باستان شناختی، نهاوند را به عنوان شهری مهم از دوره سلوکی تا پایان کار ساسانیان معرفی می نماید. نوشتار حاضر نتایج بررسی و گمانه زنی به منظور مکان یابی معبد لائودیسه در نهاوند است که طی دو فصل در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۹۰ به انجام رسیده است.
نقش افغانستان در تمدن اسلامی
حوزههای تخصصی:
توصیف و طبقه بندی آماری سفال های اواخر دوره نوسنگی محوطه قوشاتپه (مشکین شهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۵
1 - 10
حوزههای تخصصی:
سفال به عنوان مدرک مهم باستان شناسی در صورتی که در یک چهارچوب مناسب مورد بررسی، طبقه بندی و تبیین قرار گیرد؛ می تواند صرف نظر از ابعاد کاربردی اش، مفاهیمی چون انعکاس اندیشه، خلاقیت، ابتکار انسان و دوره های فرهنگی را مورد بازبینی قرار دهد. در این مقاله تحقیقی، با تمرکز بر مطالعه و دسته بندی سفال های نوسنگی محوطه قوشاتپه که طی فصل اول کاوش ۱۳۸۳ بدست آمده، به صورت منظم و روشمند ویژگی ها و شاخص های گونه های سفالی آن از جنبه های گوناگون بررسی شده است تا تداوم و گسست سنت ها و سبک های سفالی آن در این دوره با فازهای بعدی قوشاتپه روشن شود و در مجموع به این بحث پرداخته شده که آیا تداوم و گسستی بین فرهنگ های پیش از تاریخی این حوزه یعنی شرق آذربایجان با محوریت قوشاتپه با فرهنگ های پیرامون دریاچه ارومیه وجود دارد یا نه. فرآیند مطالعات ما نشان داد که تداوم سنت سفالی نه تنها در خود فازهای محوطه مذکور موجود است بلکه شاهد یک سنت گسترده سبکی و حتی تکنیکی بین این حوزه و دریاچه ارومیه هستیم.