فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۲٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در ایران، هم زمان با برپایی عیدهای مذهبی و اسلامی هم چون (غدیر، فطر و قربان) توجّه فراوانی به عیدها و جشن های ملّی و باستانی هم چون (نوروز، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مهرگان، یلدا، سده، اسپندگان، چهارشنبه سوری) وجود دارد. که البتّه میزان آشنایی و توجّه به هر کدام از آن ها در مناطق مختلف ایران متفاوت است. با بررسی های انجام شده به شمار 24 جشن ملّی ایرانی بر می خوریم که از بین این جشن ها میزان توجّه شاعران مورد پژوهش ما (ابوالقاسم فردوسی، فرّخی سیستانی، خاقانی شروانی، منوچهری دامغانی) به 3 جشن (نوروز، مهرگان، سده) بیش تر است. که این امر بیانگر اهمّیّت این 3 جشن حتّی بعد از ظهور اسلام است. در این مقاله به ترتیب جشن (نوروز، مهرگان، سده) توضیح داده شده و بعد به عنوان نمونه ابیاتی که شاعر (ابولقاسم فردوسی، فرّخی سیستانی، خاقانی شروانی، منوچهری دامغانی) در آن از این عید نامبرده است. و در نهایت نمودارهایی که نشانگر کمّیّت به کار بردن هر عید در دیوان هر شاعر است.
مهدی باوری و مؤلفه های آن در میان زیدیان مقارن با ظهور نفس زکیه (145 100)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازشناسی مؤلفه های مهدی باوری پاره ای از زیدیان هم زمان با ظهور محمدعبدالله بن حسن مثنی ملقب به نفس زکیه (145 100) موضوع اصلی پژوهش پیش روست. در این مقال بررسی تحلیلی عناصر مهدی انگاری نفس زکیه پی گرفته شده است که از کارکردهای ویژه ای در قیام محمد و همچنین تبیین روند باور به مهدویت در میان زیدیه برخوردار است. به نظر می رسد مهدی باوری نفس زکیه از مؤلفه ها و شاخص هایی چون اهتمام به نام و نسب و ویژگی های ظاهری تشکیل شده است. چنان که تا اندازه ای به نشانه های ظهور مهدی نیز توجه گردیده است. همچنین نمی توان نقش خواص و برخی از جریان های غالی را نادیده گرفت. بنابراین تحقیق حاضر با استفاده از منابع معتبر تاریخی، حدیثی و فرقه شناختی و همچنین مصادر درون گروهی و بهره مندی از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصادر متقدم و ارائه تحلیل های مستند تلاش می کند تا تصویری روشن از عناصری ترسیم کند که به مهدی انگاری محمد کمک کردند.
هویّت دینی و نقش تاریخ در شکل گیری هویّت (با نگاهی بر سیر تاریخی هویّت دینی و بحران هویّتی در تاریخ ایران)
حوزههای تخصصی:
با وجود افزایش و شدت یافتن فرآیندهای توسعه و نو سازی، دین همچنان در تمام ابعاد خود به عنوان منبع مهمّی برای هویّت و معنابخشی در جهان متجدّد و آشفته به شمار می رود. برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک، پای بندی و وفاداری به آن و اعتقاد و تمایل به مناسک و آیین های مذهبی فراگیر در فرآیند شکل دهی به هویّت ملّی و دینی بسیار مؤثّر است. مسئلة اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال است: تاریخ چه نقشی در شکل گیری هویّت دینی با تکیه بر سیر تاریخی آن در طول بحران های هویّتی در تاریخ ایران داشته است؟ مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به سیر تاریخی هویّت دینی و بحران هویّتی در تاریخ ایران و نقش تاریخ در شکل گیری هویّت پرداخته است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که، هرچند بحران های هویّتی مختلفی در طول تاریخ بر ما ایرانیان وارد شده است ولی همیشه با قدرت، و با کمک تاریخ غنی سرزمین خود، فرهنگ مهاجم را جذب و سپس بدون اینکه اصالت خویش را از دست بدهیم، هضم نموده ایم و هویّت ملی و دینی خود را شکل داده ایم.
شلیک توپ ماه رمضان به روایت اسناد آرشیو ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، شلیک توپ رمضان از بهترین روش های اطلاع دادن وقت سحر و افطار، کار سخت و پرهزینه ای بود. در دوره ناصری، هزینه ها توسط حاکمان ولایات و با پیروزی انقلاب مشروطه توسط وزات داخله تأمین می شد. در دوران نابسامان حکومت احمدشاه، این هزینه ها معضل وزارتخانه های داخله، مالیه و جنگ شد و هیچ یک هزینه های شلیک توپ را نمی پذیرفتند. در دوره رضاشاه، شلیک توپ و هزینه هایش ابتدا بر عهده ارکان حرب کل قشون و سپس از دی1310ش. بر عهده وزارت داخله قرار گرفت و سامان یافت. به مرور این شیوه منسوخ و از رمضان 1319ش. عملاً انجام نشد و از 1322ش. پخش اذان از رادیو ایران، جای شلیک توپ را گرفت. این مقاله با روش اسنادی- تحلیلی مبتنی بر داده های اسناد آرشیو ملی ایران، در پی پاسخ دادن به این سؤالات است که اساساً شلیک توپ رمضان چه معنایی داشته، از چه زمانی مرسوم گردیده و دلیل منسوخ شدن بوده است؟ لذا روند اقدامات دولت در خصوص شلیک توپ ایام رمضان و تحولات منجر به تغییر روش آگاه کردن مردم، همچنین آسیب ها و مشکلات مربوط به این موضوع را شناسایی می کند و آنها را مورد تحلیل قرار می دهد. نتیجه اینکه بالا بودن هزینه های شلیک توپ و کمرنگ شدن مناسک دینی در خلال حکومت رضاشاه، موجب نادیده گرفتن این وظیفه از سوی دولت شد و اعلام وقت روزه داری به مؤمنان سپرده شد تا به شیوه سنتی عمل کنند. این روند تا سال 1322 که برای اولین بار اذان از رادیو پخش شد ادامه یافت.
خندیدن در نوع ادبی طنز و تاریخ اجتماعی فرهنگی ایران قرون میانه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خندیدن کنشی انسانی است که در نظام های اجتماعی و فرهنگی مختلف معنا، مصداق و شکل های بیانی و عملی متفاوتی دارد. معنای خندیدن در صورت بندی اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی در قرون میانه در قالب ادبی طنز مفهوم پردازی شده و سبک بیانی معینی یافت. بررسی مبانی و تحول این نظام معنایی در فرهنگ ادبی طنز می تواند سبب شناسایی وضعیت اجتماعی- فرهنگی جامعه اسلامی شود. از اینرو روند ساخت یابی و نظام مند شدن مفاهیم، معانی، موضوعات و مصداق های نوع ادبی طنز در زمینه تاریخ فرهنگی- اجتماعی متون تاریخی مساله مقاله است. پرسش اصلی این است که روند شکل یابی نوع ادبی طنز که کنش انسانی،اجتماعی، فرهنگی خندیدن را در بافت تاریخی ایران اسلامی به فرم های مختلف هزل، هجو، مطایبه و طنز و غیره معنادار می ساخت، چگونه بود ؟یافته ها نشان می دهد که نوع ادبی طنز در ادب فارسی، در معنای خاص و جدیدی که به عنوان شوخ طبعی انتقادی فهمیده می شود، در تاریخ ادبیات فارسی نخستین جایگاه معینی نداشت و شامل مجموعه ای از مفاهیم و مصادیق مشابه و بیشتر بین فردی و معطوف به کنش خندیدن یا خنداندن می شد که طی شش قرن، بنا به زمینه تاریخی پیچیده اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه اسلامی در ایران، از حالت میان فردی و درون گروهی عربی خارج و در معنای شوخ طبعی اجتماعی در جوامع جدید اسلامی چندقومیتی/چندفرهنگی تثبیت شده است.
خسرو انوشیروان و شکوفایی فرهنگ و تمدن ایران در دورة ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکوفایی فرهنگ و تمدن یک سرزمین پیوند تنگاتنگی با خردمندی و فرهیختگی فرمانروایان آن دارد و اگر این ویژگی ها با بردباری و آزاداندیشی یک فرمانروا همراه شود، نخبگان و اندیشمندان به سوی او روی خواهند آورد. خسرو انوشیروان (531-579 م.) پادشاه فرهیخته و خردمند ساسانیان، چنان که منابع تاریخی ایرانی و ناایرانی گواه اند، هم دانش دوست بود و هم آکنده از بردباری دینی و آزاداندیشی. ازاین رو، در دوره فرمانروایی او دانشمندانی از دیگر سرزمین ها به ایران آمدند که یک نمونه آن، ورود فیلسوفان و پزشکان بیگانه به شهر جندی شاپور در خوزستان بود. خسرو انوشیروان که شیفته دانش و فلسفه بود و همیشه با فیلسوفان و اندیشمندان گفت وگوها و هم اندیشی داشت، تلاش زیادی هم برای گردآوری کتاب های علمی هندی و یونانی و ترجمه ی آنها به زبان پهلوی (= فارسی میانه) انجام داد. همچنین خسرو انوشیروان برای گستراندن امنیّت در ایران، نهادینه کردن فرهنگ کار و کوشش و ایجاد همدلی و یکپارچگی در کشور، که همگی از زمینه های پیدایش و شکوفایی فرهنگ و تمدن ها بوده اند، فعالیت های زیادی کرد. در این پژوهش، کوشش خواهد شد با سودجستن از منابع تاریخی و به روش توصیفی تحلیلی، به اقدامات خسرو انوشیروان برای شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی پرداخته شود
آیین های عیّاری و جوانمردی در داستان سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سمک عیّار قدیمی ترین نمونة باقی مانده از داستان پردازی فارسی است. اولین داستان بلند و طولانی منثورکه امروزه در دست است و یکی از زیباترین و دلکش ترین داستان ها در زبان و ادبیات فارسی است که با نثری ساده، روان و زیبا نوشته شده است. از این کتاب دربارة اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران در قرون ششم و هفتم اطلاعات زیادی به دست می توان آورد. از جملة این اطلاعات اجتماعی در مرحلة اول وضع عیّاران یا جوانمردان و رسوم مربوط به آنها در جامعة آن روزگار و قبل از آن است. سمک عیّار فقط داستانی عاشقانه نیست، بلکه می توان گفت که یک حماسه منثور است که متعلّق به طبقات متوسط و پایین جامعه بوده و به گونه ای شفاهی نقل می شده تا آنکه مکتوب شده است. داستان های عامیانه، اصلی بسیار کهن در تاریخ زندگی یک قوم دارند. در این داستان، عیّاران و جوانمردان به همه اصل های اخلاقی، انسانی، اجتماعی و مردمی معتقد و پایبند ند. آیین ها، رسوم و اوصاف اخلاقی این طبقه در جای جای کتاب به تناسب سخن ذکر شده که در این پژوهش مهمترین آنها استخراج و بررسی شده است.
آفرین و نفرین در آثار ایرانی باستان و میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آفرین و نفرین(دعا و لعن) از بن مایه های دینی، فرهنگی، اسطوره ای و ادبی است که از دیرباز، همگام با هم، از ادبیات قبل از اسلام تا شریطه های قصاید مدحی و انواع مختلف ادبی استمرار یافته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، بررسی وجوه مختلف آفرین و نفرین در آثار دوران پیش از اسلام(باستان و میانه) است. از همین منظر، با توجه به آثار ایرانی باستان(اوستا و کتیبه های هخامنشی) و آثار اشکانی و پهلوی دوران میانه(کتیبه های شاهان و رجال ساسانی، کتاب های کارنامة اردشیر بابکان، یادگار زریران و ...)، انواع دعا و نفرین استخراج و از جنبه هایی مانند نقش آن در پیشبرد کارها، اهداف، درخواست کنندگان، بلا یا نعمت های درخواست شده، کارکردها و جنبه های بلاغی آن بررسی شده است. در اوستا این دو مقوله به خصوص آفرین و دعا در بخش های نیایشی آن بسامد گسترده ای یافته که بیشتر در راستای اهداف، تعالیم، اندیشه ها و آموزه های مذهبی قرار گرفته و موجودات اهریمنی نفرین و موجودات اهورایی مورد دعا واقع شده اند. در کتیبه های هخامنشی دعا و نفرین، از یکسو هدف ترغیبی و گاه تحذیری در خصوص پاسداشت کتیبه ها دارد و از سویی دیگر حس وطن دوستیِ پادشاهان را با بسامد فراوان دعاهای نیک نسبت به کشور نشان می دهد. در کتیبه های دوره میانه نفرین دیده نمی شود، اما دعا همچنان استمرار یافته که بیشتر متضمن طلب عمر طولانی و پیرورزی بر دشمنان است. در کتاب های این دوره دعا و نفرین بیشتر کارکردی ادبی داشته و نشان گر حالات عاطفی شخصیت ها در موقعیت های مختلف روایی است.
ابزارهای هلالی خارج از هلال حاصلخیز: صنایع نوسنگی جنوب شرق ایران و بلوچستان پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بررسی صنایع سنگی دوران نوسنگی در ناحیه جنوب شرق ایران و غرب پاکستان (بلوچستان)، ویژگی های کلی این صنایع در این دوران معرفی شده اند. صنایع نوسنگی در این ناحیه از محوطه های تپه یحیی، گازطویله و کوهبنان در کرمان ایران و مهرگره و کیلی گل محمد در بلوچستان پاکستان به دست آمده اند و کشف جدید محوطه نوسنگی بی سفال تل آتشی در کرمان باعث شده است که بتوانیم صنایع نوسنگی این منطقه را دارای ویژگی های مشترکی بدانیم که آنها را از صنایع دوران نوسنگی در هلال حاصلخیزی متمایز می کند. وجود صنعتی در جنوب شرق ایران که ویژگی مشخصه آن فراوانی میکرولیت های کولدار و هلالی است، نشان می دهد که کمرنگ بودن این ناحیه در مطالعات، نه به دلیل عدم وجود فرهنگ های نوسنگی در منطقه، بلکه ناشی از نادیده گرفتن این ناحیه به دلیل شرایط آب و هوایی آن است. هلالی ها در صنایع سنگی نوسنگی در ناحیه مورد مطالعه در ابتدای نوسنگی در ابزارهای ترکیبی شکار و در دوره های بعد با گسترش کشاورزی در تیغه های داس به صورت ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته اند.
صنایع عمدﮤ نیشابور در سده های 3تا6ق/9تا12م برپایﮥ داده های باستان شناختی و منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده های سوم تا ششم قمری/نهم تا دوازدهم میلادی، صنایع نیشابور هم پایﮥ کشاورزی و تجارت آن رونق بسزایی داشت. برای آگاهی از شمار، کیفیت و دگرگونی این صنایع باید از دو دسته آثار بهره برد: منابع مکتوب و کشفیات باستان شناسی از محوطه های تاریخی نیشابور. اطلاعات به دست آمده از هریک از این دو دسته، به صورت جداگانه، تنها زوایای محدودی از صنایع این شهر را روشن می کند و ﺗکیﮥ جداگانه بر آن ها، پژوهش دربارﮤ این موضوع را بی ثمر و ناقص خواهد کرد؛ اما با قرارگرفتن اطلاعات آن دو دسته در کنار یکدیگر و یکپارچه شدن آن ها، بخش چشمگیری از خلأ اطلاعاتی هریک دراین باره مرتفع می شود. مقاﻟﮥ حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و برپایﮥ تلفیق اطلاعات یادشده، می کوشد پس از معرفی صنایع مهم نیشابور در این دوره، زمان رونق و رکود آنها را بررسی کند. یافته ها نشان می دهد بافندگی، سفالگری، فلزکاری و شیشه گری به ترتیب مهم ترین صنایع نیشابور در این دوره بوده است و سده های سوم تا پنجم قمری و سدة ششم قمری، به ویژه ﻧیﻤﮥ دوم آن، به ترتیب اوج رونق و رکود نسبی صنعت در این شهر بوده است.
مطالعه تطبیقی عناصر فراداده ای جواهرات، سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی موزه ای ایران با عناصر فراداده ای موجود در استانداردهای توصیفی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی و تعیین عناصر فراداده ای مناسب برای تنظیم و توصیف جواهرات و سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی به عنوان اشیاءِ موزه ایِ دربردارنده اطلاعات ارزشمند تاریخی، فرهنگی، هنری و... پرداخته است. روش/رویکرد پژوهش: پژوهش به روش پیمایشی-توصیفی تحلیلِ محتوا انجام شده و داده های آن از دو طریق جمع آوری شده است. در مرحلة اول، عناصر فراداده ای موجود ازطریق مطالعه منابع فارسی و لاتین در حوزه جواهرات و سنگ ها، کاربرگه ها و کاتالوگ های موزه های داخل کشور (9 موزه داخل کشور)، استانداردهای فراداده ای موزه ای (9 استاندارد) فراهم شد. در مرحله بعد این عناصر فراداده ای درقالب سیاهه وارسی (ابزار گردآوری داده های موردنیاز پژوهش حاضر) در اختیار متخصصان قرار گرفت و پاسخ های متخصصان جمع آوری شد و از طیف لیکرت برای تدوین داده ها استفاده شد. نتایج حاصل از ارزیابی داده ها با استفاده از ابزارهای آماری توصیفی تجزیه وتحلیل شده اند. یافته ها و نتایج پژوهش: با تکیه بر یافته های پژوهش، درمجموع 363 عنصر فراداده ای برای تنظیم و توصیف جواهرات و سنگ ها شناسایی شده است. از میان 363 عنصر، 287 عنصر در استانداردها، 82 عنصر در موزه ها، 93 عنصر در منابع فارسی و 55 عنصر در منابع لاتین مطرح شده است. 17 عنصر جزء عناصر مشترک میان 4 گروه ذکرشده هستند. اطلاعات مربوط به هنرمند/سازنده/طراح با توجه به میانگین بالاتر آن ها نسبت به عناصر دیگر، جزء عناصر فراداده ای مهم در میان 363 عنصر هستند. می توان با به کارگیری عناصر شناسایی شده در مراکز موزه ای، بازیابی و همچنین مدیریت اطلاعات را -که یکی از اهداف مهم مراکز موزه ای است- بهبود بخشید و کاربران را به سمت مرتبط ترین نیاز اطلاعاتی شان راهنمایی کرد.
پژوهشی بر تزیینات معماری دورﮤ غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود بناهای تاریخی غزنویان در مناطقی مانند غزنه، لشکری بازار و بلخ که برخی به شکل نیمه مخروبه باقی مانده است یا نام آنها در منابع تاریخی و ادبی معتبر درج شده است، همگی نشان دهندﮤعظمت این تمدن، به ویژه در خلال سال های حکومت سلطان محمود (378تا421ق/988تا1030) و فرزندش مسعود (421تا432ق1030تا1040/م) است. این فعالیت های چشمگیر عمرانی در ساخت مناره ها، کاخ ها، مدرسه ها، مسجدها، باغ ها و بناهای تدفینی با آرایه های متنوع و زیبا تجلی کرده اند و بر اهمیت تزیینات معماری در آراستن بناهای دورﮤ مذکور تأکید می کنند؛ ازآن جمله باید به کاربرد گستردﮤ حجاری هایی با مرمر (رُخام)، آجرکاری های متنوع با تکنیک تراش و قالبی، کاشی های یک رنگ با نقوش برجسته، دیوارنگاره ها، گچ بری ها و آثار چوبی در تزیینات معماری اشاره کرد که از میزان علاقه مندی و تسلط هنرمندان این دوره تاریخی نشان دارند؛ بنابراین معرفی انواع این تزیینات و نحوﮤ کاربرد آنها در بناهای برجای مانده از دورﮤ غزنوی، هدف این مقاله است. درواقع مقاله درصدد پاسخ گویی به چیستی نقوش گیاهی و هندسی و کتیبه ها و ترکیب بندی های به کاربرده شده در این تزیینات است. روش یافته اندوزی با استناد به منابع مکتوب و سایت های معتبر اینترنتی بوده است که به روش تاریخی توصیفی به انجام رسیده است. ﻧﺘیﺠﮥ مطالعات نشان می دهد در تزیینات مذکور، طرح ها و نقش ها شامل انواع کتیبه های ظریف به خط کوفی و قلم نسخ، نقوش نمادین (قندیل)، آرایه های گیاهی موزون و درهم تنیده (اسلیمی و ختایی)، نقوش هندسی همچون گره های شش و هشت و پیلی، انواع جانوران و پرندگان مانند اسب، فیل، شیر، عقاب و...، نقش انسان و موجودات ترکیبی با موضوعاتی نظیر ﺻﺤﻨﮥ نبرد، بزم و ردیف حیوانات در حال حرکت است. این تزیینات بیشتر در کادرهای محرابی شکل، قاب بندی های مُداخل و هندسی و حاشیه ها، ترکیب و تکرار شده است.
واکاوی تاریخی و انتظام زمانمند ارزش ها در حفاظت و مرمت آثار تاریخی- فرهنگی با استناد به آراء اندیشمندان و اسناد جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش از بنیادی ترین پنداره ها در فلسفه حفاظت و مرمت آثار تاریخی بوده، در دوره های زمانی گوناگون با دگرگونی در ارزش های چیره بر جوامع، بنیان های نظری حفاظت و مرمت آثار نیز دستخوش تغییر شده اند. شناخت زمان مند ارزش ها در حفاظت و مرمت آثار و سیر آن در طول تاریخ، بنیان دستیابی به مفهوم ""میراث فرهنگی"" در ادوار زمانی گوناگون است. در این پژوهش، سیر تاریخی دیدگاه ها درباره ارزش و انتظام انواع آن در حفاظت و مرمت آثار تاریخی در سه بازه زمانی ""پیش از سده ۱۸میلادی""، ""سده های ۱۸و۱۹میلادی"" و ""سده های ۲۰و۲۱میلادی"" مطالعه شد. هدف، واکاوی گذران تاریخی ""دیدگاه اندیشمندان"" و ""نظرگاه اسناد جهانی"" برای شناخت زمان مند و استخراج ارزش های مؤثر در تصمیم گیری های حفاظتی و مرمتی و جداسازی در سه بازه زمانی یاد شده و دستیابی به مفهوم نوین میراث فرهنگی بوده است. این پژوهش با رویکرد تفسیری و روش کیفی و با استناد به داده های موجود و اسنادی انجام شد. بررسی ها نشان داد تا پیش از سده ۱۸میلادی، چهار ارزش مذهبی، کاربردی، هنری، و تاریخی، در تصمیم گیری های حفاظتی و مرمتی کارساز بودند. در سده های ۱۸و۱۹میلادی، با شکل گیری عصر روشنگری و پیامدهای آن، سویه های علمی، آموزشی، فرهنگی، گواه-مندی، احساسی، چشم اندازی، میهنی، و فنی اثر نیز دارای اهمیت شد. در سده های ۲۰و۲۱میلادی، گسترش مفهوم ارزشمندی، و ظهور اندیشه پست مدرنِ ارزش های چندگانه دگرگون شونده، به ارزشمندی تمامی سویه های یک اثر انجامید و افزون بر پیش نهاده شدن ارزش های تازه و بسیار متعدد، تعریف نوینی از میراث فرهنگی بر پایه ارزشمندی بازشناخت هر یک از وجوه هویت انسانی، پیش نهاده شد.
سنت کتاب آرایی ایرانی و توسعه آن در آسیای صغیر در دوره میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت آرایش و تزیین کتب، سابقه ای کهن در آسیای میانه و به خصوص در فلات ایران دارد. این هنر از عصر حاکمیت مغول و با حمایت مستقیم دربار دارای قاعده و اصولی مشخص شد و توسعه ای چشمگیر یافت. به تدریج آوازه فعالیت مکاتب کتاب آرایی ایران و کیفیت بالای آثار، سبب شد تا دولت های همسایه در پی کسب این تجارب و برپایی کارگاه هایی مشابه برآیند. سرزمین آسیای صغیر یکی از این مناطق بود که در دوره های مختلف تاثیرات چشمگیری را از ادب و هنر ایران و از جمله کتاب آرایی اخذ کرد. پرسش این است که چه عواملی سبب بسط و گسترش سنت کتاب آرایی ایرانی در منطقه آسیای صغیر بوده است؟بدین منظور مجموعه عواملی که بر ورود دستاوردهای هنر کتاب آرایی ایران بر سرزمین آسیای صغیر در دوره میانه (از زمان حاکمیت سلاجقه روم تا دوران شکوفایی کتاب آرایی عثمانی) نقش داشته اند با ارجاع به منابع و اسناد موجود، معرفی و تحلیل می شوند. داده های به دست آمده بر این امر گواهند که مواردی همچون نفوذ فرهنگ و ادب ایرانی، مهاجرت هنرمندان، انتقال نسخ مصور و حضور برخی از حامیان کتاب آرایی ایرانی در دیار عثمانی از جمله عوامل مهم در گسترش و تداوم دستاوردهای کتاب آرایی ایران در آسیای صغیر بوده اند.
انجمن خیریة ایرانیان در تفلیس و سرمایة اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجمن خیریة ایرانیان در تفلیس یکی از نخستین انجمن های ایرانیِ مدرن و دموکراتیک در تاریخ معاصر بود که توانست با سرمایة اجتماعی نسبتاً گسترده اش به تأسیس مدرسه، کمک به نیازمندان و بسیاری از امور خیریة دیگر بپردازد. پژوهش حاضر درصدد است به توصیف و تبیین رابطة انجمن خیریة ایرانیان در تفلیس و سرمایة اجتماعی از سال های 1900 1930م. بپردازد. سرمایة اجتماعی دارای مؤلفه های متعددی است که البته تکیه این پژوهش بر مؤلفه شبکة اجتماعی است. این تحقیق با تکیه بر حوزه نظریِ شبکه اجتماعی، به تبیین نظری موضوع پرداخته است و به خصوصیات شبکه اجتماعی با ویژگی های سه گانة ساختی، تعاملی و نیز کارکردی شبکه در انجمن خیریة مذکور توجه نموده است. پژوهش درصدد است به این سؤالات اساسی پاسخ دهد که انجمن خیریة ایرانیان در تفلیس چگونه زمینه را برای شکل گیری سرمایة اجتماعی فراهم کرد؟ آیا انجمن نقشی در ایجاد همبستگی، تعامل، تسهیل روابط اجتماعی و مشارکت اجتماعی و به طورکلی سرمایة اجتماعی ایرانیان مهاجر ایفا نمود؟ روش پژوهش در این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و در حوزه مطالعات کتابخانه ای است. یافته ها حاکی از آن است که مؤلفه شبکه اجتماعی تأثیر مثبت و مهمی بر شکل یابی و نیز استمرار فعالیت انجمن خیریة مذکور داشت.
پردیس خاطره ای از ایران ویج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پردیس واژه ایرانی باستان است که به زبان فارسیِ رسیده و از زبان های ایرانی وارد تمام زبان های دنیا شده است. مفاهیم مینوی پردیس بر اندیشه اسلامی تأثیر نهاده؛ هرچند مفهوم پردیس در این جهان بینی دگرگون شده است، امّا ساخت پردیس که در ایران از قدمت بسیاری برخوردار است، در دوران اسلامی ادامه یافته و بازآرایی آن در قالب نقش و نگارهای پردیسی، در هنر فرش رخ نشان داده است. واژه پردیس و ساخت مکان هایی با این نام، برای نخستین بار در دوران هخامنشی آشکارشد و بعدها مورد تقلید شاهان سلوکی و رومی قرار گرفت. در پژوهش پیش رو، کوشیده ایم تا علّتِ ساختِ مکان هایی با نام پردیس، در دوره هخامنشی بیابیم. در فرضیه مطرح شده، پردیس بازنمایی کهن الگوی قومی یعنی بهشت ازلی ایرانی، ایران ویج می باشد که در ساخت این مکان، جغرافیای ایران، تغییر نظام اقتصادی آریایی های تازه وارد به فلات ایران از دامداری به کشاورزی و اندیشه سیاسی نضج گرفته و در دوره مادی ها از اثرگذاری بسزایی برخودارند.
بررسی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی از نظر شکل، جایگاه، تزئینات و حوزه پراکنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر هخامنشی، هنری ترکیبی است که در نهایت ظرافت و زیبایی جلوه گری می کند. یکی از ظریف ترین مصنوعات هنرمندان قلمرو هخامنشی، ظروف فلزی به ویژه کاسه ها هستند. کاسه های هخامنشی یکی از مدارک مهمی است که از مناطق مختلف شاهنشاهی به دست آمده است. برخی از این کاسه ها دارای کتیبه سلطنتی می باشند که حاکی از اهمیّت این گونه از ظروفدر دربار هخامنشی است. این کاسه ها اطلاعات ارزشمندی در زمینه فلزکاری، شیوه تزئینات، تکنیک ساخت، ارتباطات تجاری، اجتماعی، اقتصادی و هنری در اختیار افراد صاحب فن قرار می دهد. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد با نگاهی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل نقوش، تزئینات و شکل کاسه ها، اهمیّت و جایگاه کاسه های فلزی را در جامعه هخامنشی مورد مطالعه قرار دهد؛ همچنین تلاش می شود بر اساس مطالعات تطبیقی میان کاسه ها و پیاله ها و بررسی حوزه پراکندگی آنها، منشأ اقتباس شکلی و تزئینی در ساخت کاسه های فلزی هخامنشی مشخص و تحلیل گردد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از گستردگی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی به ویژه نوع زورقی آن، در سرتاسر شاهنشاهی است. وجود آرایه های گیاهی هم چون گل نیلوفر، روزت و تزئینات بادامی شکلی که در سایر هنرهای هخامنشی مانند نقوش برجسته مشاهده می شود، بر کاسه ها نیز شناسایی شد. به علاوه تا مدت ها پس از سقوط هخامنشیان، سنت ساخت کاسه ها و پیاله های فلزی به سبک آن ها در مناطق مختلف رواج داشت.
رابطة مفاهیم «فرّه» و «خویشکاری» براساس متون پهلوی و کارکرد اجتماعی آنها در اندیشة سیاسی ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از واژه هایی که در متون پهلوی به کار رفته است، فارغ از معانی انتزاعی و نظری شان، کارکردی عمل گرایانه در صحنة اجتماعی ایران باستان داشته اند. از مهم ترین این واژه ها، «فرّه» و «خویشکاری» می باشند که ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته و در معنای عملی خود، از کارکردی یکسان برخوردارند؛ متون پهلوی با تأکید بر دینکرد نشان می دهند که این دو واژه نسبت مستقیمی با یکدیگر دارند. درواقع، خویشکاری در هر فرد ظرفیتی از فروغ ایزدی و روشنایی مطلق می باشد که همان فره یزدانی است و به هر آفریده ای به اندازه تاب و توان و انجام خویشکاری آفرینشی او، اعطا می گردد. این نور یا روشنایی، از بهترین نوع خویشکاری از سوی هر فردی حاصل می شود که فرد در جایگاه خویش و در ساختار طبقاتی اش از بهترین کارکردها در جهت نیرومند ساختن عوامل حیات و زندگی بهره می برد و به موجودات مینوی مانندتر می شود و بدین ترتیب، شایسته لقب «فرّه مند» می گردد. شیوه پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و هدف آن که با بررسی منابع دست اول پهلوی و مطابقت آن با ساختار اجتماعی ایران باستان انجام شده، نشان دادن پیوند این دو مفهوم است که در حقیقت، آمیزه ای میان نظر و عمل در نزد فرزانگان ایران باستان بوده است تا از این طریق بتوان بیشترین بازده و نتایج عینی را از فعالیّت های مردم در جهت پایداری و ثبات بنیان قدرت به دست آورد.
واکاوی مصادیق تسامح و مدارا در قرآن، سنت و چگونگی ظهور در فرهنگ و تمدن اسلامی
حوزههای تخصصی:
مدنی بالطبع بودن انسان و تشکیل اجتماعات مختلف و اختلاف در نژاد، زبان، فرهنگ و گاه حفظ برخی منافع شخصی موجب به وجود آمدن برخی مناقشات و ناهماهنگی در زندگی او می شود؛ لذا از ابتدای خلقت تسامح و گذشت و به معنای دیگر مدارا از تاکیدات قرآن کریم در فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است تا در سایه آن بتوان از بسیاری انحرافات اخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی/سیاسی/اقتصادی و...دست کشید و با جوامع دیگر ارتباط برقرار نمود. براین اساس پژوهش حاضر درصدد است با مبنا قرار دادن قرآن و سنت نبوی به واکاوی و چگونگی ظهور و بروز تسامح و مدارا در تمدن و فرهنگ اسلامی مورد کنکاش قرار دهد. برای رسیدن به این مهم پژوهش تحلیلی، توصیفی حاضر پس از بیان مساله به بحث مفهوم و معناشناسی این مهم در دو حوزه لغت و اصطلاح پرداخته و بخش دوم به تبیین جایگاه و دیدگاه قرآن پیرامون تسامح ومدارا و بخش سوم به بررسی این مهم در سنت نبوی و در بخش نهایی به ارتباط، جایگاه وچگونگی بروز و ظهور تسامح و مدارا در فرهنگ و تمدن اسلامی پرداخته است.
معیارهای سنجشِ نسبت جامعه با جاهلیت در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت جاهلیت و متعلّقات جامعه شناختی آن از حیث ارتباط بسیار نزدیکش با جامعة صدر اسلام، اهمیت و ضرورت دارد. علاوه بر آن، ماهیت و ویژگی های جاهلیت نشان می دهد که باید آن را نه منحصر به قبل از اسلام، بلکه نقطه مقابل اسلام و هر تحول بنیادی صورت گرفته در جوامع انسانی دانست. از نخستین گام های مطالعة نسبت یک جامعه با جاهلیت، دریافت معانی، مفاهیم و مقوله های آن است. در میان منابع موجود در این زمینه، پس از قرآن و احادیث پیامبر(ص)، سخنان علی(ع) اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش، با رویکردی توصیفی و استفاده از روش نظریه بنیاد ، از طریق رفت و برگشت مداوم میان تفکر استقرایی(ایجاد مفاهیم، مقولات و روابط بین آن ها) و تفکر قیاسی(آزمون مفاهیم، مقولات و روابط بین آن ها)، به یافتن معیارهای غالب در سنجش نسبت جامعه با جاهلیت در نهج البلاغه پرداخته است و «ایمان غیرعقلانی» را به عنوان مقوله اصلی در این موضوع پیشنهاد می دهد.