فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در اواخر عهد اشکانی با طرد عناصر فرهنگ یونانی، گام هایی در جهت ایجاد باورهای ملی برداشته شد. ساسانیان با پی جویی میراث بازمانده از کیانیان، تلاش نمودند تا یک باور عمیق ملی در سرزمین های زیر سلطه خود به وجود بیاورند. یکی از وجوه تلاش های ساسانیان در تاریخنگاری تبلور یافت. ایشان تاریخنگاری خود را بر پایه تکوین هویت ملی پایه ریزی نمودند. به نظر می رسد ساسانیان به فراست دریافته بودند ایجاد یک حکومت ملی در تحکیم پایه های قدرت ایشان منشأ اثر است. بدین سبب تلاش کردند تا به ایجاد یک واحد سیاسی به نام «ایران» بپردازند. دین، سرزمین، نژاد و برخی نمادپردازی ها مؤلفه های مورد تأکید ساسانیان بودند که آنها را در تاریخنگاری خود متبلور ساختند. ساسانیان با درک اهمیت تاریخنگاری در ساختن هویت ملی، آن را مایه قوام و ماندگاری هویت ملی نمودند.
مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای به بررسی تکاپوهای ساسانیان در بازتاب هویت ایرانی و مؤلفه های هویت ملی در تاریخنگاری ساسانیان بپردازد. در این مقاله توجه ساسانیان به هویت ایرانی و کشف مولفه های هویت ملی در تاریخ نوشته های ساسانی وجه همت قرار گرفته است.
کرّامیه در نیشابور
مرگ به مثابه تشرف(نوزایی)؛ (نگرش اسطوره ای به آیین های مرگ در حوزه تمدنی هلیل رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین های مرتبط با مرگ در فرهنگ های گوناگون، صرفاً نوعی مراسم کلیشه ای نیست، بلکه حاوی مضامین و نمادهای مذهبی و اساطیری ای است که نشان دهنده گفتمان های حاکم بر آن فرهنگ است. آیین های مرگ، اگرچه در حوزه تمدنی هلیل رود، مانند سایر نقاط ایران، تحت تأثیر گفتمان مذهبی- اسلامی شکل گرفته، امّا در ضمن این آیین ها، باورها و رسومی وجود دارد که در عین اشتراک با فرهنگ های دیگر، نشانگر نوعی اعتقادات اساطیری است که تحلیل آنها می تواند وجوه گوناگون عقیدتی- فرهنگی مرگ را به تصویر کشد. در این مقاله تلاش شده تا با رویکردی اسطوره ای به آیین های پیش و پس از مرگ، به مثابه آزمون تشرّف(نوزایی)نگریسته شود و وجوه نمادین و انتقالی مرگ که منجر به نوعی تغییر وجودی، گذر از هرج و مرج جهان غیر دینی و پیدایش دنیایی دیگر می شود، مورد تحلیل قرار بگیرد. این تحقیق نشان می دهد که باور به مرگ در حوزه تمدنی هلیل رود، همراه با نوعی تقدّس سازی است و تشرف در آیین مرگ، بر اساس تقابل مقدّس و نامقدّس، تشخّص می یابد.
فرامین فارسی ماتناداران (بخشی از اسناد صفویان در مورد ارمنستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روش شناسی تاریخی علّامه طباطبائی در «تفسیر المیزان»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبائی در تفسیر خود، از تاریخ بهره برده و قبول تحریف عهدین، ایشان را از مراجعه به عهدین بازنداشته است. بهره گیری از تواتر تاریخی، نقل مطالب تاریخی عهدین در تفسیر، برای تأیید یافته های تفسیری یا برای مقایسه بین گزارش ها و یا برای نقد و رد آنها روش متداول علّامه است. بررسی رویکرد تاریخی مؤلف «المیزان» در دو حوزة گزارش های تاریخی در قالب اخبار آحاد و متواترهای تاریخی دو حوزة کاملاً مستقل است. بهره گیری علّامه طباطبائی از تواتر در تفسیر، نوع رویکرد ایشان در مواجهه با گزارش های تاریخی(اخبار آحاد) و نقد متنی گزارش های تاریخی سه بخش مستقل این مقاله است. آنچه در مجموع، در روش تاریخی مرحوم علّامه مشهود است این است که ایشان توانسته ارزش و جایگاه تاریخ در تفسیر را از نوعی انزوای تفسیری بیرون آورد و رویکرد حاکم بر تفسیر یعنی تاریخ گریزی را به سمت اعتدال پیش برد.
کتابشناسی آثار محمد ابراهیم باستانی پاریزی
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر سنجش ظرفیت های تمدن سازی فقه
حوزههای تخصصی:
درباره نسبت دانش فقه با تمدن دیدگاه های مختلفی وجود دارد؛ برخی میان این دو نسبتی نمی بینند، گروهی قائل به نسبتی حداقلی بین فقه و تمدن بوده و گروهی فقه را شرط اساسی تمدن سازی قلمداد می کنند. نسبت فقه و تمدن با دو نگاه قابل بررسی است. نگاهی در قلمرو متون و منابع فقه و نگاهی دیگر معطوف به متون و منابع کمال یافته تر، شاید بتوان آن را فقه مطلوب نامید. با محوریت نگاه نخست، کوشیده شده با مروری بر کتاب ها، ابواب و مسائل و موضوعات فقهی اثبات شود، می توان از پیوندی آشکار و استوار بین آموزه های فقهی و تمدن سازی سخن گفت. هرچند نمی توان ادعا کرد همه نظام های اجتماعی مورد نیاز تمدن به صورت کامل و آماده الگوبرداری در فقه فعلی موجود است، اما وجود چارچوب های اصیل و ساختاری تمدن در آن قابل انکار نیست. این نکته که نظام سازی از طریق فقه، به مثابه گام نخست برای تمدن سازی در گرو تشکیل و تدوین فقه حکومتی است نیز مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی نظریات مطرح پیرامون منشأ مفرغهای لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواد فرمان (شاه سلطان محمد خدابنده بن شاه طهماسب صفوی)
حوزههای تخصصی:
غژگاو
قوانین و عهدنامه های بین المللی
حوزههای تخصصی:
قوانین و عهدنامه های بین المللی در زمینه حفاظت و مرمت از آثار فرهنگی و هنری به عنوان یکی از ارکان اصلی امر نگهداری از ثروت های فرهنگی، مقوله ای است که در کشور ما کمتر بدان پرداخته شده که نتیجه آن به صورت عدم آشنایی اغلب دانشجویان و دانش آموختگان رشته مرمت آثار تاریخی و فرهنگی و سایر رشته های وابسته، با معیارها و استانداردهای بین المللی برای تعیین و ارزیابی کیفیت اقدامات مرمتی انجام شده و یا در حال انجام بروز کرده است. در این مقاله سعی در آن است که با اختصاص دادن صفحاتی چند بدین موضوع گامی هرچند کوچک در زمینه اطلاع رسانی و ایجاد آگاهی در دانشجویان و دانش آموختگان مرمت به شکل عمومی تر برای نیل به فراهم آمدن زمینه نقد علمی برداشته باشیم.
بررسی تحلیلی فهرست های اسناد در ایران دوره صفوی و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تحلیل انواع فهرستهای اسناد در دوره صفوی و قاجار و شناسایی عناصر توصیفی آنها است.
روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی بر پایهً منابع کتابخانهای و اسناد و نسخههای خطی به طبقهبندی و استنتاج از یافتهها میپردازد.
یافتهها و نتایج: میتوان در مجموع، مهمترین عوامل مورد توجه فهرست های اسناد در ایران دوره صفوی و قاجار را این گونه برشمرد: تاریخ سند ، نوع سند ، ارکان( / محتوای) سند، وابستگی مکانی، سجلات، مهر ها و حواشی سند. همچنین اسناد در این فهرستها یا به ترتیب تاریخ توصیف شدهاند و یا بر اساس وابستگی مکانی سند.
جایگاه و نقش زنان در نظام اداری ایران دوره رضاشاه (1320-1304ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره رضاشاه برنامه های تمرکز، تجدد آمرانه، وحدت ملی و تشکیل حکومت واحد به عنوان شاخص های اصلی این دوره، منجر به اصلاحات زیادی ازجمله در عرصه نظام اداری کشور شد. از مهمترین ویژگی های دیوانسالاری در این دوره، ورود زن به این بخش و شکل گیری قشر کارمند زن بود که بررسی آن، مسأله اصلی مقاله حاضر است. کشف حجاب و سیاست حضور زنان در اجتماع و گسترش تعلیم و تربیت آنان در افزایش تعداد زنان کارمند تأثیر زیادی داشت و با گسترش دیوانسالاری و تأسیس ادارات مختلف، به بدنه آن راه یافتند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر منابع اسنادی- کتابخانه ای، به واکاوی نقش زنان در دیوانسالاری نوین پرداخته و در پی پاسخ به این پرسش است که زنان در نظام اداری دوره رضاشاه چه جایگاهی داشتند؟ دستاوردهای تحقیق نشان می دهد که در دوره رضاشاه برای اولین بار در تاریخ اداری کشور، زنان علیرغم ناکامی های حقوقی و جنبش های مدنی، در سطحی پائین تر از مردان به استخدام دولت درآمدند؛ گرچه ساختار فکری، فرهنگی و اجتماعی کشور و همینطور یکسان نبودن وضعیت توجه به شهرهای مختلف، موجب شد که زنان بیشتر در تهران و آن هم، عمدتاً در نظام آموزشی جدید، به کار گرفته شوند.
سنخ شناسی عملکرد سیاسی زنان در دستگاه خلافت عباسی (132 656 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در صحنة سیاست جهان اسلام، با توجه به سنت ها، عقاید و آموزه های دینی، موقعیت متفاوتی داشته اند. با وجود بحث های فقهی و دینی گسترده در این زمینه، عصر عباسی نقطة عطفی در حیات سیاسی زنان به حساب می آید. در این دوره حرمسرا، یکی از کانون های قدرت و از عوامل تأثیرگذار، در فرایند تحولات سیاسی و رقابت های درباری است. زنان حرم، با استفاده از موقعیت شان در دستگاه خلافت و نفوذ بر خلیفه و خاندان او، امرا و عوامل دربار، به رقابت با دیگر عناصر قدرت پرداخته و در امور سیاسی همانند تصمیمات حکومتی، عزل و نصب ها، توطئه های درباری و... دخالت می کردند که معمولاً در دو قالب نمود پیدا می کرد: عملکردی که با توقع عمومی جامعه از نقش آنها در سیاست انطباق داشت. عملکردی که با این توقع هماهنگ نبود. این پژوهش، با استفاده از رویکردی کمی ، به مقایسة دو عملکرد متوقَع و غیرمتوقَع سیاسی زنان، در دستگاه خلافت عباسی پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که سهم فعالیت سیاسی غیرمتوقع زنان، بیش تر از فعالیت سیاسی متوقع است.
بررسی جایگاه و مؤلفه های تاریخ نویسی محلّی عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نویسی محلّی در عصر صفویه از مقوله هایی است که کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. شاید دیدگاه تندروانه ای که دوره صفویه را زمانه انحطاط دانش و ادبیات و تاریخ نگاری می پنداشته است در عدم توجه به این شاخه مهم از تاریخ نگاری مؤثر بوده و در چگونگی و چرایی آن ارزیابی های متفاوتی را رقم زده است. از اینرو، بازکاوی این مقوله میتواند در تصحیح و تعدیل این دیدگاهها راهگشا باشد.در این مقاله، علاوه بر بیان دیدگاه های گوناگون، جایگاه تاریخ نویسی محلّی در عصر صفویه، ویژگی ها و مؤلفه های آن، انگیزه های مؤلفان از نگارش این تواریخ بررسی شده و فهرستی از این دست تواریخ با تعیین حوزه جغرافیایی اثر ارائه شده است.اساس مقاله حاضر بر بنیاد این پرسشها سامان یافته است که آیا در دوره صفویه در تداوم سنّت تاریخ نویسی محلّی مورخان ایرانی در دورههای پیشین، این گونه تواریخ تألیف شده اند؟ یا خیر؟ آیا تاریخنویسی محلّی در عهد صفویه از رونق برخوردار بوده یا ضعف؟ و مؤلفه های این تواریخ و انگیزه های مؤلفان آنها چه بوده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که در عهد صفویه سنّت تاریخنویسی محلّی، هرچند نه پُررونق، تداوم داشته امّا سیاست تمرکزگرایی صفویه، نیاز به مشروعیتبخشی به حاکمیت سلسله، و برافتادن حکومتهای محلّی، تمایل به تاریخنویسی عمومی و سلسلهای را نسبت به تاریخ محلّی تقویت کرد.
آموزش و پژوهش میان رشته ای در جغرافیای تاریخی
حوزههای تخصصی:
جغرافیای تاریخی، از مهم ترین حوزه های علمی در بررسی و تحلیل ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. با توجه به نیازهای کنونی در زمینه ی تاریخ پژوهشی، ارائه ی طرح ها و راهکارهای نوین از طریق دیدگاه های میان رشته ای، در عرصه ی پژوهش و آموزش جغرافیای تاریخی ضروری است. برخی از مهم ترین آگاهی های تاریخی، برگرفته از منابع دانش جغرافیاست، با این حال، در دهه های اخیر، تلاش بایسته ای برای بهره گیری از این دانش صورت نگرفته است. از دیگر سو، پایان نامه ها و مقاله های بسیاری به این موضوع اختصاص می یابد، بی آنکه بر پایه ی دانش های میان رشته ای در این حوزه و چارچوب های نظری آن باشد. از این رو، بایسته است به این موضوع علمی، با دیدگاهی میان رشته ای توجه شود تا راهکاری علمی و عملی برای بهره گیری بیشتر از جغرافیای تاریخی در نظام آموزشی و پژوهشی به دست آید. برخی از این گونه موضوعات، عبارتند از: جغرافیای اقتصادی، جغرافیای فرهنگی، جغرافیای اجتماعی، جغرافیای سیاسی، جغرافیا و مردم شناسی تاریخی، زبان شناسی تاریخی، مکان پژوهی و شهرپژوهی جغرافیایی و جی آی اس تاریخی.
بازتاب اسراییلیات و افسانه های جعلی در قصه های حضرت نوح(ع) بر اساس متون تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسراییل از القاب حضرت یعقوب(ع) می باشد که در قرآن کریم(آل عمران/93) فقط یک بار از آن حضرت با نام اسراییل یاد شده است.اسراییلیات اصطلاحی است که علمای اسلامی به عقاید و داستان های خرافی که از ناحیه علمای تازه مسلمان اهل کتاب، بویژه یهودیان از قرن اول هجری در میان مسلمانان رواج یافت، اطلاق کرده اند.این داستان های جعلی و ساختگی اغلب، متوجه انبیای الهی است.پس از حضرت آدم(ع) بیشترین اسراییلیات و افسانه های جعلی پیرامون زندگی حضرت نوح(ع) روایت شده است.این افسانه ها از سه دیدگاه قابل بررسی است:نخست داستان هایی که مجمل آن در تورات آمده و سپس با شاخ و برگ فراوان نقل گردید، دیگر جعلیاتی است که علمای یهود راوی آن هستند و در کتاب مقدس درباره آن سخنی به میان نیامده است، نکته آخر آنکه برخی از افسانه ها به ظاهر نه در کتاب مقدس و نه در بیانات علمای یهود دیده شد؛ بلکه تحت تاثیر اسراییلیات رواج یافت و در متون تفسیری، تاریخی و ادبی رخنه کرد.
تاریخ هنر ایران
حوزههای تخصصی: