فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۶٬۵۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین نگرش نسبت به والدین، اعتماد در روابط بین فردی، ارتباط قبل از ازدواج با رغبت به ازدواج در جوانان مجرد شهر اصفهان اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل جوانان مجرد اصفهان در سال 95بوده که از میان آنها 160 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه نگرش به والدین (هودسن،1992)، اعتماد در روابط بین فردی(رمپل و هولمز، 1986)، ارتباط قبل ازازدواج(کردلو،1389)ورغبت به ازدواج (حیدری وهمکاران،1383) بود. داده ها بااستفاده ازضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل آماری قرارگرفت. نتایج نشان داد که رغبت به ازدواج با اعتماد در روابط بین فردی، نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در جوانان مجرد رابطه مثبت معناداری دارد وبا نگرش به والدین رابطه منفی معناداری وجود دارد(01/0 >p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد عامل ارتباط قبل از ازدواج ،نگرش به والدین و اعتماد در روابط بین فردی به ترتیب قادر به تبیین تغییرات و پیش بینی رغبت به ازدواج داشته اند
تأثیرآموزش مهارت ارتباطی با رویکرد دینی بر عزت نفس و سلامت روان زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
101 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت ارتباطی با رویکرد دینی بر افزایش سلامت روان و عزت نفس زنان سرپرست خانوار بود که به شیوه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر پرند بود که تعداد 60 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. داده های پژوهش قبل و بعد از اجرای مداخله آزمایشی مهارت های ارتباطی با رویکرد دینی و با استفاده از پرسش نامه سلامت روانی گلدبرگ و مقیاس عزت نفس کوپراسمیت جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس با نرم افزار SPSS10 نشان داد که بین عزت نفس (F=49/35 و P< 0/001) و سلامت روانی (F=83/72 و P
نقش رسانه ای هنر در هویت بخشی به زنان فرودست مبتنی بر آرای پسااستعماری گایاتری اسپیوک
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
7-21
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف یافتن راهی برای هویت بخشی به زنان فرودست به بررسی و تحلیل دیدگاه های گایاتری چاکراورتی اسپیوک، از منتقدان و متفکران حوزه ی مطالعات پسااستعماری می پردازد. او در مقاله ی معروف خود" آیا فرودستان می توانند سخن بگویند؟"، به بررسی وضعیت فرودستان می پردازد و با توجه به عواملی چون نفوذ استعمار و مردسالاری به این نتیجه می رسد که فرودستان نمی توانند سخن بگویند. او با توجه به نقدهای فمینیسم، مارکسیسم و مطالعات فرودستان می گوید که سلسله مراتب اجتماعی- سیاسی استعماری در حیطه ی پسااستعماری بازتولید شده اند، و صدای فرودستان هیچ گاه شنیده نمی شود. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی به نقد آرای اسپیوک می پردازد و به دنبال راهکاری برای هویت بخشی به زنان فرودست است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اسپیوک تنها به وجه کلامی ارتباط توجه کرده و وجه غیرکلامی ارتباط که هنر از پایه های اصلی آن است را مورد بی اعتنایی قرار داده است. هنر در نقش یک رسانه می تواند به مثابه زبان فرودستان عمل کند و به آنان هویت ببخشد. فعالیت هنری زنان ایران در جزیره ی هرمز نمونه ای از این کارکرد رسانه ای هنر است که توانسته است به آنان هویت ببخشد.
عنصر رنگ، نمودی از سبک زنانه ی فروغ فرخزاد
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
61-79
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه ی فروغ فرخزاد، با بهره گیری از نظرات جدید روان شناسی رنگ است. استفاده از رنگ ها و نمادهای زنانه ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه اش را بیان کند، از دغدغه ها و آرزوهای یک زن بگوید و در نهایت از پاکی خود به عنوان یک زن دفاع کند. توجه به این عنصر در شعر سراسر احساسی و زنانه ی فروغ، کمک به شناخت شاعر، و تا حدّ زیادی ارتباط صحیح مخاطب با افکار و احساسات زنانه ی اوست. پژوهش حاضر برمبنای روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و یافته های آن نشان می دهد که رنگ قرمز به عنوان رنگی هیجان آور با اثری کاملاً مثبت در بالاترین بسامد بوده و پس از آن رنگ سیاه به عنوان سنگین ترین رنگ، قالبِ بیان زنانه ترین حس ها در شعر فروغ قرار گرفته است؛ رنگ صورتی با کمترین بسامد، به عنوان رنگی کاملاً زنانه استفاده شده، و سایر رنگ ها شامل سفید، سبز، نقره ای، آبی و طلایی، با بسامدی تقریباً یکسان، بازتاب دهنده ی حالات روحی، حسرت ها، آرزوها و پاکدامنی این شاعر زن هستند.
از «عشق واقعی» به «دوست داشتن منطقی»: یک مطالعه ی پدیدارشناسانه ( تجربة زیستة کنشگران متأهل شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده بنیان هر جامعه است و روابط عاشقانه ی زوجین آن را مستحکم تر می کند. بر این اساس این مقاله با راهبری اصول روش پدیدارشناسیِ توصیفی، درصدد توصیف تجربه ی زیست شده ی عشق در سال های ابتدایی ازدواج از منظر خود کنشگران است. داده ها، با نمونه گیری هدفمند از میان افراد متأهل ساکن شهر اصفهان که از ازدواج آن ها کم تر از هفت سال گذشته، و سپس مصاحبه های عمیق با آن ها جمع آوری گردید. نتایج حاصل از تحلیل پدیدارشناسی چندسطحی در این پژوهش نشان داد که تجربه ی عشق ازدواجی از منظر کنشگران مشتمل بر پدیده های زمان مند و غیرزمان مند است. پدیده های زمان مند تحت عنوان «عشق تغییرپذیر» به تغییر شکل عشق در طول زمان از «عشق واقعی» در ابتدای ازدواج به «دوست داشتن منطقی» با شروع زندگی مشترک اشاره دارد. رابطه جنسی نیز به عنوان بخشی از تجربه ی «عشق تغییرپذیر» از طریق دو الگوی «عدم پذیرش-پذیرش» و «پذیرش-پذیرش» برساخته می شود. پدیده های غیرزمان مند، یعنی تجارب عاشقانه ای که به زمان خاصی تعلق ندارد، به تجارب «عشق مردم پسند»، «خاطرات»، «یکی شدن» و «تایید همسر» اشاره دارد.
اعتماد اجتماعی و هویت اجتماعی ؛ باز اندیشی در هویت اجتماعی زنان تحصیلکرده مورد مطالعه دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
275 - 294
حوزههای تخصصی:
هویت اجتماعی از عوامل متعددی متأثر است که اعتماد اجتماعی یکی از آن عوامل است. با توجه به تغییر و گسترش جایگاه و عرصه های حضور زنان در جامعه و دانشگاه ها، هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین اعتماد اجتماعی و هویت اجتماعی(سنتی، مدرن و پست مدرن)5577 نفر از دانشجویان زن مقاطع کارشناسی تا دکتری دانشگاه تبریز در سال 1394 بوده است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش اجرا گردیده است. چارچوب نظری پژوهش با بهره گیری از نظریات گیدنز، زتومکا، افه، جنکینز، تدوین شده است. روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از یک نمونه 360 نفری از دانشجویان زن مقطع مختلف دانشگاه تبریز جمع آوری گردیده و برای برآورد اعتبار از دو روش اعتبار محتوا و اعتبار سازه استفاده شده است. با توجه به نتایج، در ابعاد هویت، بالاترین میانگین در بعد هویت سنتی با میانگین4/2 و هویت مدرن با میانگین 03/2 می باشد. اعتماد اجتماعی زنان تحصیلکرده در شاخص اعتماد تعمیم یافته، بالا است و معادل 5/80، و در شاخص اعتماد نهادی، پایین است. براساس یافته ها، اعتماد اجتماعی با هویت مدرن و پست مدرن زنان تحصیلکرده رابطه دارد. همچنین پایگاه اقتصادی - اجتماعی با هویت های مدرن و پست مدرن رابطه معنی دار دارد. میزان کفایت مدل با آزمون دوربین واتسون انجام شده که نشان دهنده یک مدل مناسب است. با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند گانه، متغیرهای سن، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی،اعتماد فردی و اعتماد نهادی می توان 36% از واریانس هویت اجتماعی را تبیین نمود.
حجاب؛ احقاق یا نقض حقوق شهروندی زن
حوزههای تخصصی:
از آنجا که شهروندی نه صرف موقعیتی منفعلانه، بلکه موقعیتی فعالانه و اثرگذار است و حاکی از موقعیت و حالت انسانی است که بر اساس آن فرد باید از حقوق و مزایایی برخوردار شود و باید تکالیفی نیز برعهده گیرد، این پژوهش بر آن است تا به تبیین پیوند حجاب با حقوق شهروندی بپردازد، اینکه آیا حجاب با حق آزادی فردی و مدنی و حق اجتماعی و به عنوان بخشی از حقوقی که در مفهوم حقوق شهروندی می گنجد در تضاد است یا خیر؟ یا به بیان دیگر حجاب موجب احقاق حقوق شهروندی است یا نقض آن؟ لذا ضمن گردآوردی اطلاعات از طریق کتابخانه ای با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تبیین موضوع پرداخته و به این نتیجه رسیده است که حجاب پیوندی اثرگذار در حفظ حقوق شهروندی نظیر امنیت و آرامش، برخورداری از کرامت انسانی، آزادی و زندگی شایسته و صیانت از حقوق انسان دارد. و رعایت آن نه تنها نقض حقوق شهروندی نیست بلکه در راستای تأکید بر آن و صیانت از آن است.
بررسی تأثیر آموزش معنویت با تأکید برآموزه های اسلامی بر شادمانی زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از شادمانی در همه ابعاد زندگی از ضروریات زندگی بشر است. از این رو، وجود شادمانی در زندگی زناشویی از اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش معنویت با تأکید بر آموزه های اسلامی بر شادمانی زناشویی زنان متأهل شهر اصفهان، به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بعدی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1396- 1395بودند، تعداد30 نفر از آنان که شرایط ورود به پژوهش را داشتند به طور هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. افراد نمونه، پرسش نامه شادمانی زناشویی را در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (45 روزه) تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش های معنویت با تأکید بر آموزه های اسلامی بر شادمانی زناشویی در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر مثبتی داشته است. بنابراین، آموزش معنویت با تأکید بر آموزه های اسلامی می تواند در بالا بردن شادمانی زناشویی زنان متأهل مؤثر باشد.
تأثیر اینترنت بر هویت اجتماعی - فرهنگی زنان
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، اینترنت، از پیشرفتهترین رسانهها بوده و استفاده بسیاری دارد. زنان، از جمله کاربران فعال اینترنت هستند که استفاده از آن، تأثیرات مثبت و منفی بر هویت اجتماعی و فرهنگی آنها دارد. این پژوهش، تأثیرات مثبت و منفی اینترنت بر هویت اجتماعی و فرهنگی زنان را به صورت کلی و جزئی بررسی کرده و راهکارها و پیشنهادهایی نیز برای پیشگیری از آسیبها و تهدیدها مطرح میکند.
مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد و ذهن آگاهی براندیشه پردازی خودکشی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالانه حدود یک میلیون نفر در اثر خودکشی جان خودرا از دست می دهند و بیست میلیون نفر اقدام به خودکشی می نمایند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد و ذهن آگاهی براندیشه پردازی خودکشی زنان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان شناختی شهریاسوج انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به افسردگی که در سال 96-1395 به مراکز روان شناختی شهریاسوج مراجعه کردند. از میان مراجعه کنندگان به این مراکز 24 بیمار مبتلا به افسردگی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی یا کنترل (16نفرگروه آزمایشی و 8 نفرگروه کنترل) قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه در نمرات پس آزمون اندیشه پردازی خودکشی تفاوت معنی داری وجود داشت که مداخله مبتنی بر درمان ذهن آگاهی و تعهد و پذیرش براندیشه پردازی خودکشی اثر معنی دار داشته است ، یافته های تحلیل آزمون تعقیبی وینفرونی نشان دادکه بین درمان تعهد و پذیرش و ذهن آگاهی تفاوت معناداری وجود داشته است و درمان تعهد و پذیرش موثرتر بوده است.
تدوین استراتژی هایﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی روان ﺷﻨﺎﺧﺘی زﻧﺎن روﺳﺘﺎیی با استفاده از ابزارهای مدیریت استراتژیک SWOT-QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
79 - 109
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی حلقه اتصال زن و توسعه به شمار می رود و ارتباط تنگاتنگی با بهبود مستمر، ارتقای صلاحیت، تغییر در رفتار و بهبود عملکرد زنان دارد و بخشی از تثبیت زبان توسعه محسوب می شود. از آنجا که هسته و کانون بحث توانمندسازی در توانایی زنان برای کنترل سرنوشت خود قرار دارد (توانمندی روان شناختی)، مقاله حاضر به شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی روان شناختی زنان در نواحی روستایی می پردازد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و از نوع مطالعات کاربردی توسعه ای است. گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و میدانی بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک ابزارهای مدیریت استراتژیک SWOT-QSPM انجام گرفت. در این پژوهش، 142زن روستایی در بخش طرقبه شهرستان بینالود در تکمیل پرسش نامه به صورت داوطلبانه مشارکت داشته اند. در ماتریس SWOT، با توجه به امتیاز نهایی در 79 / 1=IFE و در60 / 2=EFE، به منظور توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی، راهبردهای تدافعی (حداقل حداقل) بهینه شناخته شد. در بین ده راهبرد تدافعی ارائه شده به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، مهم ترین راهبرد «شناسایی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده توانمندسازی روانی زنان روستایی و تلاش برای رفع موانع پیش رو» با امتیاز 176 / 1 و دومین راهبرد «برگزاری کارگاه های آموزشی مختلف در راستای توانمندسازی ذهنی زنان روستایی» با امتیاز 256 / 0 و سومین راهبرد «تشویق زنان روستایی به تشکیل تعاونی و تشکل های مختلف زنان (NGO) و حمایت از آن ها» با امتیاز 219 / 0 معرفی شد.
تحلیل رابطه ساختاری بهزیستی ذهنی بر مبنای ذهن آگاهی و سختکوشی روانشناختی با میانجی گری تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه ساختاری بهزیستی ذهنی بر مبنای ذهن آگاهی و سختکوشی روانشناختی و میانجی گری تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی، و از نظر روش شناسی جزء پژوهشهای توصیفی و همبستگی است که به شیوه معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری شامل تمام زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستانهای شهر تهران بود و 100 نفر از کسانی که به بیمارستان هفتم تیر مراجعه کرده بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، 5 عاملی ذهن آگاهی، سختکوشی روانشناختی اهواز (AHI)، تنظیم ساخت هیجان گارنفسکی اجرا شد. داده ها با روش حداقل مجذورات جزئی تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد الگوی پژوهش از روایی، پایایی و کیفیت مناسبی برخوردار است. الگو توانست 52 درصد از واریانس بهزیستی ذهنی را در بیماران مبتلا به سرطان پستان تبیین کند که روابط ساختاری مفروض معنادار به دست آمد. در مجموع می توان از این الگو به منظور تعدیل مشکلات روانشناختی و جلوگیری از پیشرفت آن در بیماران مبتلا به سرطان پستان بهره جست.
زن آرمانی؛ زن فتانه در آثار: سیمین دانشور، شهرنوش پارسی پور،غزاله علی زاده، منیرو روانی پور و بلقیس سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
321 - 358
حوزههای تخصصی:
پرداختن به ادبیات داستانی که خود به نوعی سرگذشت پرفراز و نشیب زندگی جوامع بشری است، در حقیقت هویدا ساختن اندیشه های انسانی نویسندگانی است که برآنند تا بازتاب زندگانی اجتماعی و فردی مردمان عصر خویش را به تصویر کشند و در لابه لای آن، خواسته ها، افتخارات، اندوه ها و دل تنگی های بشری را به نمایش بگذارند. در این میان نگارش داستان توسط زنان نشانه ی بسیار مهمی از تحول اجتماعی، فرهنگی و انسانی است که در عرصه ی زندگی زنان در ایران رخ داده است. زنانی که می کوشند تا از زبان قشرهای گوناگون جامعه، به بیان آلام، آرزوها و مطالبات جامعه انسانی خویش بپردازند و تصویری را که جامعه به واسطه شرایط برای آنان خلق می کند، از زن فتانه تا زن آزمانی به تصویر کشند. بدین منظور در این مقاله کوشیده شده تا بر اساس شیوه تحلیلی توصیفی به تبیین جایگاه زن در ادبیات داستانی معاصر ایران پرداخته شود.
بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان با طراحی مذهبی- معنوی بر کاهش علائم و بهبود عملکرد عمومی زنان مبتلا به اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان با طراحی مذهبی- معنوی بر کاهش علائم و بهبود عملکرد عمومی زنان مبتلا به اختلال های اضطرابی بود. برای انجام پژوهش از طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه با دوره پیگیری استفاده شد. بدین منظور سه زن مبتلا به اختلال های اضطرابی از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس معیارهای تشخیصی DSM-5 برای اختلال های اضطرابی و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس های اضطراب بک و سازگاری شغلی و اجتماعی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و پیگیری یک ماهه و سه ماهه صورت گرفت. مداخله در دوازده جلسه هفتگی و به صورت انفرادی انجام شد. داده ها با استفاده از روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و اندازه اثر تحلیل شد. نتایج نشان دهنده روند کاهشی هر سه مراجع در علائم اضطراب و بهبودی قابل ملاحظه ای در عملکرد عمومی بود؛ این نتایج در پیگیری یک ماهه و سه ماهه نیز حفظ شد. اندازه اثر درمان و درصد بهبودی کلی درمان نیز به لحاظ آماری معنادار محاسبه شد. براساس نتایج، درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان با طراحی مذهبی- معنوی یک مداخله فراتشخیصی مؤثر در کاهش علائم و بهبود عملکرد عمومی زنان مبتلا به اختلال های اضطرابی است.
تصویرشناسی زنان در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
595 - 612
حوزههای تخصصی:
متون ادبی و تاریخی را می توان مهم ترین ابزار شناخت سیمای زنان اقوام مختلف در ادوار گذشته دانست و یکی از کارکردهای دانش تصویرشناسی این است که می تواند تصاویر زنان را در این متون به صورت منظم و علمی طبقه بندی و تحلیل کند. از جمله متون ادبی که سیمای نسبتاً واقعی از زنان ارائه می کند سفرنامه هاست و یکی از جامع ترین این نوع ادبی در قرن هشتم سفرنامه ابن بطوطه است. در این مقاله، برآنیم که انواع تصاویر زنان را در این سفرنامه شناسایی و طبقه بندی کنیم. بر این اساس، نخست تصویر زنان پنج قوم ترک، مغول، ایران، چین و هند از سه منظر اوصاف ظاهری و آداب پوشش، ازدواج و حضور در فعالیت های اجتماعی دسته بندی و تحلیل شده اند و پس از آن نگرش ارزش گذارانه ابن بطوطه به هر تصویر بررسی شده است. نتیجه این پژوهش ضمن معرفی تصاویری جدید از زنان اقوام مذکور در سفرنامه ابن بطوطه تأیید این فرضیه است که پیش فرض های مذهبی ابن بطوطه در نگرش ارزشی وی نسبت به زنان اقوام مختلف تأثیرگذار بوده است که به ترتیب در اقوام ترک و مغول، ایران و هند و چین خود را نشان می دهد.
رابطه ی بین شوخ طبعی و دشواری در تنظیم هیجان با کیفیت رابطه زناشویی در پرستاران زن بیمارستان های شهر اهواز
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
91-104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان رابطه شوخ طبعی و مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان با کیفیت رابطه زناشویی در پرستاران زن بود. جامعه پژوهش حاضر، کلیه پرستاران زن متأهل بیمارستان های دولتی شهر اهواز بود که نمونه ای شامل 180 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زناشویی نورتون (1983)، پرسشنامه شوخ طبعی خشوعی و همکاران (1388) و مقیاس مشکلات در تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج ضریب همبستگی ساده نشان داد که بین شوخ طبعی و مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان شامل عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، مشکلات در مدیریت رفتارهای هدفمند، مشکلات در کنترل تکانه، نداشتن آگاهی هیجانی، عدم دسترسی به راهبردهای تنظیم هیجان و نداشتن وضوح هیجانی با کیفیت رابطه زناشویی همبستگی معنی داری وجود دارد. هم چنین، نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام نیز نشان داد که متغیرهای شوخ طبعی، مؤلفه مشکلات در مدیریت رفتارهای هدفمند، نداشتن آگاهی هیجانی و مؤلفه مشکلات در کنترل تکانه بهترین پیش بین های کیفیت زناشویی پرستاران زن هستند.
بررسی تطبیقی شخصیت زن در آثار فهیمه رحیمی و دانیل استیل مطالعه موردی: رمان پنجره و رمان طلوع عشق
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
55-74
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شخصیّت پردازی زن در آثار فهیمه رحیمی و دانیل استیل با توجه به متفاوت بودن شرایط فرهنگی- مذهبی دو نویسنده بود. ادبیات داستانی به ویژه رمان نویسی یکی از زمینه های جالب توجه و مهم در عرصه پژوهش های تطبیقی است. شخصیت ها نه فقط به خاطر جاذبه ذاتی شان، بلکه به این دلیل انتخاب می شوند که معرف طبقات خاصی از افراد یک فرهنگ هستند. «فهیمه رحیمی» نویسنده ایرانی و «دانیل استیل» نویسنده آمریکایی از جمله ادیبانی هستند که در رمان هایشان به بیان احساسات زنان و مسائل و مشکلات آنان پرداختند و اندیشه های خود را منعکس نمودند. این پژوهش بر آن است که به روش توصیفی- تحلیلی، وجوهی از شخصیّت زن در رمان «پنجره» نوشته ی فهیمه رحیمی و رمان «طلوع عشق» نوشته ی دانیل استیل را بررسی نماید. یافته ها نشان داد که داستان پنجره، رئالیستی و داستان طلوع عشق، ناتورالیستی می باشد. هم چنین رمان پنجره فهیمه عامه پسند بوده که یک داستان ایرانی خالی از هر گونه تصاویر غربی که در بستر یک زندگی اجتماعی با فرهنگ ایرانی شکل گرفته است. در رمان طلوع عشق، کلیشه های جنسیتی در شخصیت های مرد و زن آن دیده می شود و توانایی هایی متفاوت مردان و زنان را مطرح می سازد. شخصیت های اول در رمان پنجره، شخصیتی ایستاست ولی در رمان طلوع عشق شخصیت اول زن، شخصیتی پویا است.
کارکردهای تسهیل کار -خانواده برای شاخص های سلامتی و رشد پرستاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
339 - 362
حوزههای تخصصی:
تسهیل کار-خانواده بر اساس جدیدترین شواهد در دسترس از زمره متغیرهای بسیار مهم برای سلامتی و رشد پرستاران زن است. بر همین اساس این پژوهش با هدف تبیین نقش تسهیل کار- خانواده و تسهیل خانواده-کار برای شاخص های رشد و سلامتی پرستاران زن اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش را پرستاران زن متأهل دو بیمارستان دولتی تشکیل دادند که از بین آن ها، صد و هفتاد و هشت نفر به شیوه ی نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و به پرسشنامه تسهیل کار-خانواده (Holbrook, 2005)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (Golparvar, 2014)، پرسشنامه امنیت روان شناختی محقق ساخته، پرسشنامه رضایت زناشویی (Fowers & Olson, 1993) و پرسشنامه رشد شخصی محقق ساخته پاسخ دادند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (به شیوه همزمان) تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین تسهیل کار-خانواده با رشد شخصی، با بهزیستی روان شناختی و با امنیت روان شناختی و بین تسهیل خانواده-کار با هر چهار شاخص رشد و سلامتی در این پژوهش رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که تسهیل کار-خانواده و تسهیل خانواده-کار، متغیرهای با اهمیتی هستند که لازم است بیش از پیش در میان پرستاران زن مورد توجه قرار گیرند.
نقش تعهد مذهبی و تعهد حرفه ای در پیش بینی هوش فرهنگی زنان شاغل اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی تعهد مذهبی و تعهد حرفه ای در پیش بینی هوش فرهنگی زنان شاغل اردبیل در سال 1396 بود. روش تحقیق توصیفی-همبستگی، و جامعه آماری تمامی زنان شاغل در شهر اردبیل بود که به دلیل نامحدود بودن تعداد جامعه آماری، 150 نفر از زنان شاغل از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های تعهد مذهبی، تعهد حرفه ای، و هوش فرهنگی بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد، بین تعهد مذهبی و هوش فرهنگی رابطه معنی داری وجود ندارد و هیچ یک از مولفه های این متغیر با هوش فرهنگی رابطه ندارند. اما بین تعهد حرفه ای و هوش فرهنگی رابطه مثبت و معنی داری (31/0=r)،(001/0>P) وجود دارد. تعهد مذهبی و مولفه های آن هوش فرهنگی را پیش بیمی نمی کنند. اما تعهد حرفه ای بر هوش فرهنگی زنان شاغل تاثیر دارد و 10درصد از واریانس هوش فرهنگی با (ضریب تاثیر31/0)، توسط تعهد حرفه ای قابل پیش بینی است. می توان نتیجه گرفت پایبندی زنان شاغل بر مذهب و اعتقادات نمی تواند در هوش فرهنگی آنها تاثیر داشته باشد. هوش فرهنگی می تواند تابع عوامل دیگری در زندگی شغلی زنان باشد اما تعهدات حرفه ای می تواند در توانایی یادگیری الگوهای فرهنگی و تعاملات اجتماعی زنان شاغل تغییر ایجاد کند زنان برای ارائه نقش بهتر در زندگی فرهنگی خود باید به وظایف حرفه ای خود کاملاً واقف باشند.
بررسی رابطه ی بین مهارت های زندگی و طلاق عاطفی(مورد مطالعه: افراد متأهل شهر شیراز در سال 1396-1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
153 - 176
حوزههای تخصصی:
مقاله ی پژوهشی حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین مهارت های زندگی و طلاق عاطفی انجام شده است. این پژوهش از نظر روش گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی از شاخه ی مطالعات پیمایشی به شمار می آید و از نظر ارتباط بین متغیرهای پژوهش، از نوع همبستگی است که رابطه ی بین مهارت های زندگی و طلاق عاطفی را بررسی کرده است. جامعه آماری شامل کلیه ی افراد متأهل ساکن شهر شیراز است. حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بر اساس مناطق دهگانه ی شهر شیراز انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، از پرسش نامه ی طلاق عاطفی مریم اسکافی و پرسش نامه ی مهارت های زندگی زوجین که بر اساس شاخص مهارت های زندگی سازمان بهداشت جهانی ساخته شده استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله ی نرم افزار spss 22 وبا به کارگیریآزمون های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه انجام شده. نتایج ضریب همبستگی پیرسون حاکی از آن بود که بین مهارت های زندگی و ابعاد آن با طلاق عاطفی رابطه ی معنادار معکوس وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 7/77 درصد از تغییرات متغیر طلاق عاطفی توسط ابعاد مهارت های زندگی تبیین می شود؛ که نشان دهنده ی نقش و تأثیر مهم مهارت های زندگی در تبیین مسأله ی طلاق عاطفی است. از بین ابعاد مهارت های زندگی، مهارت های حل مسأله، ارتباط مؤثر و همدلی بیشترین اثر را در پیش بینی طلاق عاطفی داشتند.