فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۸۱ تا ۵٬۹۰۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
حسابدار ۱۳۷۷ شماره ۱۲۸
حوزههای تخصصی:
موانع و عوامل انسانی بهره وری فردی و شغلی در سازمانهای دولتی
منبع:
تحول اداری ۱۳۷۷ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه پاداش هیأت مدیره با شاخص های حسابداری ارزیابی عملکرد (مورد مطالعه: شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور تئوری نمایندگی و تفکیک مدیریت از مالکیت، ارزیابی عملکرد مدیران مطرح گردید. بنابراین می بایست شاخص ها و مؤلفه هایی برای این منظور در نظر گرفته شود، که شاخص های حسابداری و شاخص های اقتصادی از آن جمله اند. به همین جهت در این مطالعه به بررسی تأثیر پاداش هیأت مدیره بر شاخص های حسابداری ارزیابی عملکرد پرداخته شده است. برای این منظور، بر اساس آزمون تجربی مضامین تئوری نمایندگی، اطلاعات لازم برای سال های 1381 تا 1387 از کلیه ی شرکت های واجد شرایط در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری گردید و با استفاده از ضریب تعیین تعدیل شده، تحلیل واریانس و یک مدل رگرسیونی خطی، این رابطه مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، تأثیر پاداش بر خالص جریان های نقدی حاصل از فعالیت های عملیاتی و نسبت Q توبین در سطح کل شرکت ها و صنایع انتخابی مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش در سطح کل شرکت ها دلالت بر وجود رابطه معنی دار بین مبلغ پاداش هیأت مدیره و خالص جریان های نقدی حاصل از فعالیت های عملیاتی و رابطه ضعیف بین مبلغ پاداش هیأت مدیره و نسبت Q توبین دارد. نتایج آزمون فرضیه ها در سطح صنایع مورد رسیدگی نیز، نشان می دهد که جریان های نقدی حاصل از فعالیت های عملیاتی (CFO) در صنعت سیمان، آهک و گچ و صنعت خودرو و ساخت قطعات، تأثیر معنی داری روی مبلغ پاداش هیأت مدیره دارد و همچنین در سطح صنایع، رابطة معنی داری بین مبلغ پاداش هیأت مدیره و نسبت Q توبین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود ندارد.
تعیین میزان معیارهای مشتری مداری در آموزش بر اساس دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با وجود رقابت شدیدی که بر اقتصاد امروز جهان حاکم است، ارایه ی خدمات بیشتر به مشتریها و ارتقای کیفیت، دیگر یک ارزش افزوده قلمداد نمیشود؛ بلکه ضرورتی انکار نشدنی است. در این راستا، آموزش عالی و توجه به مشتری مداری به خصوص دانشجو محوری، رکن اصلی در پیشرفت و توسعه ی همه جانبه ی هر کشور میباشد. از این رو، هدف از این پژوهش تعیین میزان نمره ی معیارهای مشتری مداری بر اساس دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
روش بررسی: این پژوهش تحلیلی از نوع مقطعی در سال 1390 بود. جامعه ی پژوهش کلیه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در 7 دانشکده بودند. حجم نمونه با توجه به فرمول های آماری 384 نفر بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ی محقق ساخته ای بودکه به بررسی چهار معیار تعریف شده برای مشتری مداری (دانشجو محوری) پرداخت و شامل مشتری مداری از سوی مدیریت دانشگاه، اعضای هیأت علمی، گروه های تحصیلی و فرایندهای آموزشی بود. پایایی و روایی پرسش نامه سنجیده شد و در نهایت با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و روش های آماری t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه، داده هایی که بر اساس طیف لیکرت بودند، تحلیل گردیدند.
یافته ها: نمره ی معیار گروه های تحصیلی بیشتر از سایر معیارها بود (45/53) و معیارهای هیأت علمی (27/50) و فرایندهای آموزشی (12/46) به ترتیب دارای بیشترین میزان مشتری مداری بوده اند و معیار مدیریت دانشکده ها کمترین تأثیر (56/40) را در ارتقای مشتری مداری دانشجویان نسبت به سایر معیارها داشته است. جنسیت و مقطع تحصیلی دانشجویان با اکثر معیارهای مشتری مداری ارتباط معنی دار آماری داشت و در همه ی آن ها در زنان و مقطع کارشناسی ارشد بیشترین میزان مشتری مداری مشاهده شد.
نتیجه گیری: حیطه ی مشتری مداری هم در ابعاد مختلف و هم در دانشگاه های علوم پزشکی با سایر دانشگاه ها می تواند تفاوت داشته باشد؛ زیرا که باید به جنسیت دانشجویان به عنوان یک عامل اثرگذار در کیفیت ارایه ی خدمات بهداشتی و درمانی توجه کرد و برای ارتقای مشتری مداری، بازبینی فرایندهای آموزشی مبتنی بر دانشجو و توجه مدیریت دانشگاهی به دانشجویان دارای اهمیت به سزایی است.
عامل های مؤثر بر لزوم استفاده از روش هزینه یابی بر مبنای هدف و مهندسی ارزش در صنعت خودرو سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هزینهیابی برمبنای هدف، به عنوان یک ابزار اساسی و کارآمد مدیریت، جهت مدیریت هزینه و کاهش بهای تمام شده محصولات، رویکردی همهسویه را به مرحله طراحی محصول دارد.در این شیوه، براساس تحقیقات بازار، قیمت فروش محصولات، پیش زا شروع فرآیندهای تولیدی پیشبینی؛سپس سعی میشود، محصولی با بهای تمام شده از پیش تعیین شده، طراحی و تولید گردد؛تا بتواند سود موردنظر مدیریت را تأمین کند و در عین حال، از کیفیت مطلوب و شرایط رقابتی برخوردار باشد؛به گونهای که رضایت مشتری به شیوهای شایسته جلب شود.
اجرای فرآیند هزینهیابی برمبنای هدف، تحت تأثیر عوامل و شرایط محیطی است؛تا جایی که این شرایط، تعیین میکننند، آیا زمینههای کافی، برای اجرای این شیوه وجود دارد یا خیر؟یا به عبارتی ضرورت استفاده از آن احساس میشود یا خیر؟و در صورتی که بخواهیم از این شیوه، استفاده کنیم، شرایط محیطی و بستر مناسب برای اجرای آن وجود دارد یا خیر؟شناسایی شرایط محیطی و الزامات به کارگیری یک شیوه از این حیث میتواند دارای اهمیت باشد؛زیرا در صورت به کارگیری یک شیوه، بدون آشنایی با کارکردها و مزایای آن و عدم شناسایی عوامل مثبت و منفی مؤثر بر اجرای آن، از سویی میتواند به هدر رفتن منابع مادی و انسانی هنگفت و قابل توجه، منجر شود.از سوی دیگر، منطقی بودن و علت استفاده از یک شیوه را نیز زیر سؤال میبرد."
کارآفرینی اجتماعی: مروری بر زمینه های سیاسی واجتماعی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به کارآفرینی اجتماعی بهعنوان یک پارادایم اشاره دارد که دو زمینهی سیاسی و اجتماعی در پیدایش آن مؤثر بوده است. تغییر رویکرد رفاه اجتماعی به نولیبرالیسم در حوزه علوم سیاسی و پیدایش مفهوم سرمایه اجتماعی درقلمرو جامعه شناسی, بهطور آشکار، پارادایم کارآفرینی اجتماعی را در ادبیات کارآفرینی پیش روی جوامع در عصر کنونی قرار داده است. جوهره این پارادایم، خلاقیت اجتماعی و درگیر شدن شهروندان در عرصههای تصمیمگیری دربارهی نیازها، انتظارات، مسایل و ارزشهای اجتماعی آنان است.
به سوی فهم نظریه جهیزیه سیاسی در مدیریت بخش دولتی: شالوده های نظری، روایت مفهومی و پیامدهای سازمانی و ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد سیاسی به مدیریت در بخش دولتی، رفتارهای خاصی را در سازمان های دولتی، رشد و نمو می دهد. پدیده جهیزیه سیاسی، رهاورد چنین رویکردی در مدیریت دولتی برخی کشورها است. جهیزیه سیاسی، اِشعار به آورده یا امید به تزریق آورده مقام سیاسی به سازمان مقصد دارد که آن را از طریق بیت المال تأمین می کند. نویسنده تلاش می کند این پدیده را در قالب روایتی مفهومی به اتکای دانش موجود در حوزه مدیریت دولتی، نظریه سازمانی و همین طور علوم سیاسی از طرفی و حکمت نظری خود از طرف دیگر به تصویر بکشد. با ترسیم نحوه رخداد جهیزیه سیاسی و تحلیل سازکارهایی آن در بخش دولتی، پیامدهای سازمانی و ملی آن، تشریح و بر رواج این پدیده در نظام اداری کشور هشدارهایی مطرح می کند.
استاندارد تبادل پیام پرونده ی الکترونیک سلامت در سازمان های منتخب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای پر از دانش و پیچیدگی روز افزون امروز نیاز به تبادل داده، اطلاعات و دانش غیر قابل انکار است. پرونده ی الکترونیک سلامت از فن آوری های کلیدی عرصه ی مراقبت بهداشتی است که با ایجاد قابلیت تعامل، سرعت ارایه ی خدمات را افزایش، خطاها را کاهش و کیفیت ارایه ی خدمات را بهبود می بخشد. برای توزیع و تبادل اطلاعات؛ توسعه و استفاده از استانداردهای تبادل پیام در پرونده ی الکترونیکی سلامت مورد نیاز می باشد. در این مقاله به شناسایی استانداردهای این سازمان ها پرداخته و نقاط ضعف و مزیت های آن ها با هم مقایسه شده اند.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه ی توصیفی- تطبیقی بود که در سال 1389 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات چک لیست بود که روایی آن از نظر تعدادی صاحب نظران دانشگاهی در زمینه ی پرونده ی الکترونیک سلامت مورد تأیید قرار گرفت. داده های مورد نیاز این پژوهش از کتاب ها، نشریات و وب سایت های سازمان های معتبر مرتبط تهیه شد. جامعه ی پژوهش را سازمان های 7HL (Health level seven)، (International organization for standardization) ISO، CEN (Committee of european standards) تشکیل می داد که در زمینه ی پرونده ی الکترونیک سلامت استانداردهای کامل تر و جامع تری نسبت به سایر سازمان ها ارایه می کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از جدول تطبیقی و روش های کیفی تحلیل شد.
یافته ها: در سطح جهانی چندین سازمان و مؤسسه در زمینه ی ایجاد استانداردهای مربوط به پرونده ی الکترونیک سلامت فعالیت میکنند که عبارت از سلامت سطح هفتم (7HL) و سازمان بین المللی استاندارد (ISO) و هیأت فنی کمیته ی اروپایی تعیین کننده ی استاندارد (CEN) می باشد. سازمان 7HL دارای استاندارد تبادل پیام است و هیأت فنی کمیته ی اروپایی تعیین کننده ی استاندارد و دارای استاندارد تبادل با نام 13606EN است که سازمان بین المللی استاندارد، آن را به استانداردی بین المللی تبدیل و مسؤولیت روزامدی آن را بر عهده دارد.
نتیجه گیری: بیش ترین فعالیت در مورد استانداردسازی تبادلات پرونده ی الکترونیک سلامت در سازمان بین المللی استاندارد و سازمان سلامت سطح هفتم صورت گرفته است. استانداردهای تبادل پیام این دو سازمان برخلاف شباهت در بعضی موارد، تفاوت های منحصر به فردی با یکدیگر دارند. مقایسه ی این دو استاندارد در مطالعات مختلف نشان می دهد که اگر چه این دو استاندارد به شیوه هایی متفاوت در جهت تبادل پیام گام برمی دارند، ولی استاندارد تبادل پیام 7HL در ایجاد قابلیت تعامل متقابل به طور کافی موفق نبوده است و ناهماهنگی هایی در کلاس های مدل اصلی آن به چشم می آید. استاندارد 13606ISO با استفاده از بعضی ویژگی های خود گام ارزشمندی در راستای تعاریف مفاهیم بالینی و ایجاد قابلیت تعامل متقابل برداشته است.
اجزاء بهرهوری کل عوامل تولید حمل و نقل و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"بر اساس اهداف کمی برنامه چهارم، بخش شایان توجهی از رشد اقتصادی باید از محل ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید تأمین شود. برای تسهیل تحقق این هدف، تمامی دستگاههای اجرایی مکلفاند در تدوین اسناد سهم بهرهوری کل عوامل در رشد اقتصادی را منظور کرده و الزامات آن را مشخص کنند. همچنین دستگاههای اجرایی موظفاند به منظور تحول اقتصادی کشور از یک نظام اقتصادی نهاده محور به نظام اقتصادی ستانده محور، ضمن شناسایی موانع افزایش بهرهوری عوامل تولید، سیاستهای مربوط به بخش خود را درجهت رفع این موانع تهیه کنند(ماده6). سوال اساسی قابل طرح این است که موانع اصلی ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید در حمل و نقل و ارتباطات چیست و چگونه میتوان آنرا بر طرف کرد. برای پاسخ به این سئوال از روش تحلیل فراگیر دادهها(DEA )، بهرهوری کل عوامل تولید و اجزاء آن در حمل و نقل و ارتباطات را اندازه گیری کردیم.
این مطالعه از دیدگاه روش و موضوع برای نخستین بار است که در کشور انجام میشود. مطالعاتی که تاکنون انجام شده نیز غالبا"" در سطح ملی و نهایتا در سطح بخش بوده است، در حالی که این مطالعه در سطح زیر بخش اقدام به اندازهگیری بهرهوری، آنهم به تفکیک اجزاء بهرهوری کرده است.
نتایج نشان میدهند بهرهوری کل عوامل تولید حمل و نقل و ارتباطات در مقایسه با بهرهوری کل عوامل تولید بخشهای اقتصادی کشور در پایینترین حد قرار دارد. اجزاء محاسبه شده بهرهوری نشان میدهد که در درون فعالیت تغییرات کارآیی مدیریتی و کارآییفنی سبب تنزل بهرهوری کل عوامل تولید زیر بخش حمل و نقل و ارتباطات شده است."
مدل های نقدینگی در مدیریت مالی صنعت برق
حوزههای تخصصی:
ادله الکترونیکی و اثبات دعوا در معاملات برخط اوراق بهادار و دریافت تلفنی سفارشات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقی که ادعا شود اما اثبات نشود، مانند حقی است که وجود ندارد. دلایل اثبات دعوا، وسایلی هستند که در محکمه قابل استناد بوده و قادرند صحت ادعای مدعی را با رعایت شرایط قانونی اثبات کنند و به همین جهت باید از ویژگیهای معینی همچون امضاء، اصالت، دستیابی، تمامیت و دقت برخوردار باشند. داده پیام و امضای الکترونیکی نیز در حقوق ایران با تصویب قانون تجارت الکترونیکی در زمره ادله اثبات دعوا و بویژه اسناد قرار گرفته و در صورتی که از ارزش اثباتی لازم برخوردار باشد، می تواند دعوا را ثابت نماید. با تصویب این قانون و مقرراتی که بر مبنای آن در بازار اوراق بهادار انجام معاملات برخط اوراق بهادار و دریافت تلفنی سفارشات اجرایی شده، امروزه این معاملات و سفارشات الکترونیکی هرچند بر مبنای امضای الکترونیکی عادی ـ و نه مطمئن ـ عمل می کنند، در محضر مراجع قضایی با اطمینان خاطر بالایی قابل اثبات هستند.
بررسی مقایسهای بین معیارهای رایج ریسک (واریانس و بتا) و معیارهای ریسک نامطلوب (نیمه واریانس و بتای نامطلوب)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است که نیمهواریانس و بتای محاسبه شده بر اساس آن با واریانس و بتای معمولی مقایسه شده و مشخص گردد که آیا معیارهای ریسک نامطلوب(نیمه واریانس و بتای محاسبه شده براساس آن) بر معیارهای رایج ریسک(واریانس و بتای معمولی) ارجحیت دارد یا خیر؟ بدینمنظور دادههای هفتگی 55 شرکت نمونه، طی یک دوره 6 ساله (از ابتدای سال 1378 تا انتهای سال 1383) جمعآوری گردید و آزمونهای مورد نیاز بر روی آن صورت پذیرفت. نتایج حاصل نشان میدهد که از بین معیارهای ریسک، معیارهای ریسک نامطلوب بر معیارهای رایج ریسک برتری دارد.
واکاوی اثر مؤلفه های هوش عاطفی بر روش های مدیریت استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس عاملی مهم در بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی است که آسیب های روانی ناشی از آن، با مدیریت استرس تقلیل پذیر است. هوش عاطفی نیز مجموعه ای از توانایی ها و مهارت های غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارهای محیطی، به ویژه استرس شغلی افزایش می دهد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین هوش عاطفی و عوامل کنترل کننده استرس شغلی انجام شده است. این پژوهش، توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است و روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد است. برای تحقق اهداف پژوهش و آزمون فرضیه ها، از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بیانگر رابطه معنی دار بین مؤلفه های هوش عاطفی و عوامل کنترل کننده استرس است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه های آگاهی اجتماعی و خودآگاهی، تأثیر معنی داری بر عوامل کنترل کننده استرس دارد. به عبارت دیگر، افراد مذکور هنگام رویارویی با موقعیت های استرس زا با تجزیه و تحلیل موقعیت و مسائل، بردباری و انطباق با شرایط استرس زا و با استفاده از تجربه های گذشته و با امید به بهبود موقعیت، توانایی بیشتری در کنترل و مدیریت استرس دارند. در این میان، مؤلفه آگاهی اجتماعی، بیشترین نقش را در تبیین استرس شغلی دارد، به طوری که بیش از 45 درصد از تغییرات استرس شغلی را تبیین می کند.
تأثیر رفتار توانمندسازی رهبری بر مقاصد رفتاری و نگرش کارکنان با واسطه گری توانمندسازی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رفتار توانمندسازی رهبری بر مقاصد رفتاری و نگرش های کارکنان با نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی در میان پرستاران بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد. روش پژوهش کاربردی-توصیفی و جامعه آماری در زمان انجام پژوهش 460 نفر بودکه حجم نمونه 210 نفر محاسبه و روش نمونه گیری، تصادفی ساده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که روایی و پایایی آن ، مورد تأیید قرار گرفت. برای تأیید پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن 91/0 به دست آمده است . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون همبستگی، معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و OLS استفاده شده است. نتایج، حاکی از آن بود که رفتار توانمندسازی رهبری بر مقاصد و نگرش کارکنان تأثیر مثبت و معنی داری دارد، همچنین تأثیر مثبت و معنی دار رفتار توانمندسازی رهبری بر توانمندسازی روان شناختی پرستاران، مشاهده شد. در ادامه با تأیید تأثیر توانمندسازی روان شناختی بر مقاصد و نگرش پرستاران به نوعی نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی بین رفتار توانمندسازی رهبری و مقاصد و نگرش پرستاران تأیید شد.
تقاضا برای نیروی کار، ریسک تولید و کارایی اشتغال در صنایع بزرگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد تا برآوردی از یک سیستم توابع تقاضای نیروی کار و کارایی اشتغال تحت ریسک تولید ارائه دهد. برای دستیابی به این هدف، الگوی سیستم تقاضای نیروی کار با استفاده از داده های تلفیقی صنایع 9 گانه طی دوره 72-1350 در قالب یک الگوی جزء خطای دو سویه با اثرات ثابت برآورد شده است. با این فرض که تقاضای نیروی کار تابعی از متغیرهای محصول، دستمزد، سرمایه و زمان بوده و تابع ریسک تولید علاوه بر متغیرهای محصول، دستمزد، سرمایه و زمان بوده و تابع ریسک تولید علاوه بر متغیرهای قبلی به مخارج دولتی، عرضه پول و نسبت صادرات صنعتی به ارزش افزوده آنها نیز وابسته می باشد. برآورد پارامترهای تابع تقاضای نیروی کار از یک فرآیند چند مرحله ای و برآورد تابع ریسک تولید از طریق روش غیر خطی بدست آمده است. نتایج حاصل از برآورد نشان می دهد که علامت کشش های تقاضای نیروی کار نسبت به محصول، دستمزد، سرمایه و تکنولوژی مطابق انتظار یعنی بی کشش بوده اند. علامت پارامترهای تابع ریسک تولید نیز مورد انتظار بوده و نرخ های کارایی بسیار پایین بدست آمده که بیانگر این است که سه صنعت از متوسط نیروی کار مورد نیاز بیشتر استفاده کرده اند.