فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Digitalization is rapidly changing employment dynamics, demanding an understanding of how digital technologies impact employability. This study provides a comprehensive analysis of the relationship between digitalization and employability through a hybrid approach combining bibliometric analysis with a systematic theoretical review, based on the 4Ws framework (What, When, Where, and Why). Through the examination of thematic trends spanning the years 2010 to 2023, this study reveals significant domains in which digital transformation is influencing employability. The results underscore three primary thematic categories: the evolution of employment models catalyzed by digital technologies, the shift from Industry 4.0 to Industry 5.0, and theoretical advancements that concentrate on the informal economy alongside comparative analyses. This research contributes to addressing theoretical gaps regarding the lasting impact of digitalization on labor markets, with a particular focus on skill acquisition and job security. It presents targeted approaches for scholars, educators, and industry stakeholders to improve employability amid technological change. These include creating adaptive skill development programs, using AI in workforce management, and encouraging policies that enhance workers’ adaptability to new digital innovations. By presenting clear insights on how digitalization may affect employability, this research aims to enable more informed decisions for designing educational strategies and labor policies.
Utilizing Deep Learning for Aspect-Based Sentiment Analysis in Restaurant Reviews(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Consumers rely on social media opinions to make product choices and purchases. With the popularity of web-based platforms like Tripadvisor, consumers express their opinions and feelings about food quality, service, and other aspects affecting restaurants through comments. Hence, analyzing these comments can be valuable for others to choose a restaurant or to improve and develop their products and brands. Sentiment analysis utilizes text mining methods to extract, identify, and study emotions and subjective perceptions. Since consumers can use comments to choose a restaurant, this study seeks to provide sentiment analysis of their reviews on the Tripadvisor website about Iranian restaurants. This study is applied in nature, aiming to analyze and manually label 4000 comments from the Tripadvisor website regarding restaurants in ten tourist cities across Iran. It uses a standard extended long short-term memory algorithm for sentiment analysis, a deep learning neural network, and Python text mining packages for modeling. The results indicate that the F-Measure for all aspects exceeds 80%, indicating sufficient efficiency and accuracy of the aspect-based sentiment analysis model for restaurant reviews. The most significant features for customers of Iranian restaurants are the food and the atmosphere. This study represents one of the initial efforts to analyze comments posted on the Tripadvisor website concerning Iranian restaurants. Business owners in the tourism industry, especially restaurant owners, can use the proposed model to automatically and quickly analyze customer feedback, improve performance, and gain a competitive edge. The proposed model can also assist users of online platforms in analyzing the opinions of others, enabling them to make informed decisions more efficiently.
تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای در راستای پیاده سازی استاندارد ارزش منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
30 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: حرکت به سمت استانداردهای حسابداری بین المللی، نقش ارزش های منصفانه را در گزارشگری مالی، پررنگ کرده است. به منظور تعیین ارزش منصفانه در گزارش های مالی، تهیه کننده این گزارش ها از داده های ورودی قابل مشاهده مبتنی بر بازار و داده های ورودی غیرقابل مشاهده مبتنی بر مفروضات خود واحد گزارشگر، استفاده می کند. با توجه به گستردگی قضاوت در تعیین ارزش منصفانه و اهمیت قضاوت پس از تصویب استاندارد حسابداری ۴۲ ایران و نبود رهنمود عملیاتی درخصوص پیاده سازی آن، هدف پژوهش حاضر، رسیدن به چارچوبی نظام مند در قضاوت در اندازه گیری ارزش منصفانه برای تهیه اطلاعات مالی در محیط گزارشگری ایران است.
روش: در این پژوهش از روش مرور سیستماتیک مطالعات اسنادی و روش میدانی استفاده شد. داده ها با استفاده از دو ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۰ نفر از خبرگان حرفه حسابداری و حسابرسی ایران، از چهار گروه «ارزش گذاران»، «حسابرسان»، «تهیه کنندگان» و «تدوین کنندگان مقررات»، از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا پایان مرداد ماه ۱۴۰۲ و تحلیل محتوای آن ها و پرسش نامه ساختاریافته بر مبنای منطق فازی از ۳۰ نفر خبره در چهار گروه نام برده، جمع آوری شد. این داده ها با استفاده از روش دلفی فازی و روش بهترین و بدترین معیار، از طریق توزیع پرسش نامه بهترین بدترین به ۸ خبره، تجزیه وتحلیل شدند. از آزمون کروسکال والیس برای مقایسه چهار گروه شرکت کننده در پژوهش و از روش بهترین بدترین نیز، برای تعیین اهمیت و اولویت بندی اجزای چارچوب استفاده شد. همچنین به منظور ارزیابی اعتبار داخلی نتایج نهایی پژوهش با ۵ نفر خبره مصاحبه شد.
یافته ها: تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای در به کارگیری استاندارد حسابداری ۴۲ ایران (اندازه گیری ارزش منصفانه)، یافته این پژوهش است. «شناسایی حوزه قضاوت»، «ارزیابی رهنمودهای حسابداری و حسابرسی»، «جمع آوری اطلاعات، تجزیه وتحلیل آن»، «نتیجه گیری و انجام قضاوت» و «مستندسازی آن»، بخش های اصلی چارچوب قضاوت حرفه ای را شامل می شود.
نتیجه گیری: قضاوت حرفه ای یک مهارت اساسی برای تهیه کنندگان، حسابرسان و تنظیم کنندگان صورت های مالی است؛ به ویژه تحت یک سیستم حسابداری مبتنی بر اصول. قضاوت کردن دشوار است و لزوماً یک پاسخ برای آن وجود ندارد. از طرف دیگر، اندازه گیری ارزش منصفانه همواره با قضاوت همراه است و این پتانسیل را دارد که سوگیری را در صورت های مالی وارد کند؛ بنابراین براساس این پژوهش پیشنهاد می شود که به منظور افزایش کیفیت گزارشگری مالی، در تهیه اطلاعات مالی چارچوب قضاوت، یعنی شناسایی حوزه، ارزیابی رهنمودهای حسابداری و حسابرسی، جمع آوری اطلاعات، انجام قضاوت و مستندسازی صورت پذیرد. به عبارت دیگر، اعتبار و سودمندی گزارشگری مالی به قضاوت های درست بستگی دارد؛ به ویژه با پیچیده ترشدن معاملات تجاری. همچنین مهم است که بتوان قضاوت ها را در زمان صدور گزارش و در پرتو واقعیات و شرایط موجود که معقول هستند، ثابت کرد. تهیه کنندگان و حسابرسان نیز پیشنهاد کرده اند که این امر می تواند تا حدی از چالش های نظارتی بعدی با بهره گیری از آیندهنگری محافظت کند. خبرگان معتقدند که یک چارچوب قضاوت حرفه ای، کیفیت و یکپارچگی قضاوت های انجام شده را بهبود می دهد و در نتیجه، اعتماد به عملکرد استانداردهای حسابداری مبتنی بر اصول را تقویت می کند.
طراحی الگوی عوامل کلیدی موفقیت شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین هدف شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر (س.خ.)، موفقیت سرمایه گذاری و رسیدن به سودآوری باتوجه به مشکلات و نرخ شکست بالای سرمایه گذاری های انجام شده در شرکت های نوپا است. هدف از این پژوهش ارائه چارچوبی از عوامل کلیدی موفقیت (KSFs) شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در زیست بوم نوآوری ایران و ارائه روشی جامع برای احصا این عوامل بوده است. برای این منظور مطابق با روش فراترکیب در تکمیل پژوهش رشیدی و همکاران (۱۴۰۲) پس از جست وجو و پالایش منابع انگلیسی و فارسی در کنار ۱۲ مصاحبه انجام شده از خبرگان سرمایه گذاری خطرپذیر، ازطریق روش تحلیل مضمون و دسته بندی مجدد کدهای اولیه درمجموع 139 مضمون پایه، 22 مضمون سازمان دهنده و 11 مضمون فراگیر در 3 مضمون کلان احصا شد. سپس با ارائه پرسش نامه به خبرگان و استفاده از دیمتل، الگوی روابط معنادار بین مضامین سازمان دهنده شناسایی شد. درنهایت با استفاده از روش تاپسیس عوامل منتخب خبرگان از مضامین پایه اولویت بندی شد و پنج عامل سرمایه گذاری بر روی بنیان گذاران پرانگیزه و توانمند، شبکه ارتباطی درون و بیرون از صنعت سرمایه گذاری شده، وجود اعتماد و صداقت بین بنیان گذاران و شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر، ورود به بازارهای بزرگ و رشدپذیر و مهارت های نرم مدیران شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر به عنوان عوامل کلیدی موفقیت شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در ایران معرفی شد.
تأثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری با نقش میانجی کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان (مورد مطالعه: بانک پاسارگاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی سازمان در سال های اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است و از طریق آن مصرف کنندگان می توانند صداقت و قابلیت اطمینان یک سازمان را ارزیابی کنند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری با نقش میانجی کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان در بانک پاسارگاد انجام شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مشتریان بانک پاسارگاد در شهر تهران می باشند. حجم نمونه 384 نفر محاسبه شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری و همچنین بر کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان تأثیر معناداری دارد. کیفیت خدمات ادراک شده بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد و تصویر سازمان نیز بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان در رابطه بین مسئولیت اجتماعی سازمان و رفتار شهروندی مشتری، میانجی گری کامل دارند. همچنین بر اساس نتایج مقدار معناداری و ضرایب مسیر، مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری، کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان تأثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد اقدامات مربوط به مسئولیت اجتماعی سازمان به عنوان مرجع اصلی درک مشتری از کیفیت خدمات عمل می کند. همچنین سطح بالایی از کیفیت خدمات ادراک شده برای بهبود رفتار شهروندی مشتری مفید است. اهمیت و ارزش عمده این پژوهش در یاری رساندن به سازمان ها و مؤسسات مختلف از جمله بانک ها در جهت حفظ مشتریان کنونی و جذب مشتریان جدید است، که در نهایت منجر به افزایش شهرت و اعتبار بانک، کاهش هزینه های آن در بلندمدت، افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش سودآوری و بهبود عملکرد آتی بانک می شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی با رویکرد های شناختی: روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
266 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیم گیری مصرف کنندگان و در اصل، فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کنندگان و مشتریان، یکی از اصول اولیه و بنیادی در مفهوم کلی رفتار مصرف کننده است که در این حوزه نیز اهمیت بسیاری یافته است. در عصر حاضر، افزایش فناوری ها، سَبک زندگی ما و به طبع، فرایند خرید را نیز تغییر داده است. امروزه خرید مجازی و برخط و همچنین، خرید از پلتفرم های اینترنتی در جهت رفع نیازها، به دلیل مزایا و سهولت آن، در زندگی کنونی مصرف کنندگان کاربرد بسیاری دارد و در کانون توجه قرار گرفته است. خرید برخط، به جنبه فراگیری از فرهنگ مصرف کننده مدرن تبدیل شده است؛ به طوری که امروزه، تصمیم خرید برخط به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از رفتار مصرف کننده شناخته شده است. رفتار خرید و درک نحوه تصمیم گیری افراد، امروزه عنصری حیاتی و لازم برای شرکت ها و کسب وکارها محسوب می شود؛ به ویژه کسب وکارهای برخط و حوزه تجارت الکترونیکی که هدف آن ها عملکردی با بهره وری بیشتر و رضایتمندی مشتریان است. در عصر دیجیتال، جایی که رسانه ها و شبکه های اجتماعی نقش اصلی را در زندگی ما ایفا می کنند، مفهوم تصویر ایدئال خود مجازی، به عنوان عاملی برجسته و مؤثر بر رفتار مصرف کننده، به ویژه در حوزه خرید برخط، پدیدار شده است. با ظهور شگفت انگیز فضای مجازی و رسانه های اجتماعی و شکل گیری دنیایی مجازی از ارتباطات و تعاملات، مفهوم ها و برداشت های افراد از خود حقیقی و ایدئال نیز به این دنیای مجازی سرایت کرده است و به دلیل حضور افراد در تعاملات و فعالیت های پُررنگ آنان در رسانه های اجتماعی، تعریف هویت دیجیتال و همچنین، هویت ایدئال در فضای مجازی، به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. درک عوامل شناختی ای که زیربنای تصویر ایدئال مجازی از خود هستند، برای طراحی راهبردهای بازاریابی و ارتباط با مشتریان حائز اهمیت است. هدف از ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺷﻨﺎﺳﺎیی عوامل مؤثر ﺑﺮ فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی و رویکردهای شناختی، در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ایﻦ پرسش اﺳﺖ کﻪ چه عواملی بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی مؤثرند.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش، کیفی و بر اساس رویکرد فراترکیب اجرا شده است. مطالعات مرتبط انجام شده در زمینه تصمیم گیری خرید برخط و تصویر ایدئال خود مجازی، جامعه پژوهش را تشکیل می دهند که این اسناد بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ در نشریه های معتبر علمی جست وجو شدند. در نهایت ۷۴ مقاله، به عنوان نمونه انتخاب و پس از تحلیل محتوای آن ها، عوامل مؤثر بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی استخراج شد.
یافته ها: کدهای فرعی که نشان دهنده عوامل مؤثر بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی است، در پژوهش استخراج شد. در مرحله بعدی، با استفاده از این کدها و با توجه به نزدیکی معانی و مفاهیم آن ها، ۱۹ کد محوری (تم) تعیین و تعریف شد و در مرحله نهایی، کدهای محوری تدوین شده، ذیل ۷ مؤلفه اصلی قرار گرفتند. این مؤلفه ها عبارت اند از: ۱. هویت و خودپنداره واقعی و ایدئال؛ ۲. تصویر بدن و تفاوت های جنسیتی؛ ۳. عوامل فرهنگی، اجتماعی و جمعیت شناختی؛ ۴. رفتار خرید و عوامل بازاریابی و تجاری؛ ۵. عوامل درونی و روان شناختی؛ ۶. بستر برخط و فناوری های مجازی و ارتباطی؛ ۸. فرایندهای ذهنی و شناختی.
نتیجه گیری: در این پژوهش عوامل هویت و خودپنداره واقعی و ایدئال، تصویر بدن و تفاوت های جنسیتی، عوامل فرهنگی، اجتماعی و جمعیت شناختی، رفتار خرید و عوامل بازاریابی و تجاری، عوامل درونی و روان شناختی، بستر برخط و فناوری های مجازی و ارتباطی و فرایندهای ذهنی و شناختی، به عنوان عوامل اثرگذار بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با توجه به تصویر ایدئال خود مجازی شناسایی شدند که شناخت و درک این عوامل هنگام تصمیم گیری خرید، می تواند در تحلیل رفتار مصرف کنندگان و بهبود تجربه مشتریان در فروشگاه های برخط و خرید مجازی، روان شناسی مصرف کنندگان، خرید موفق و رضایت بخش مشتریان، طراحی محصول، طراحی وبسایت و فروشگاه های برخط و افزایش فروش و سودآوری کسب وکارهای برخط و حوزه تجارت الکترونیک مؤثر و بااهمیت باشد.
بررسی ارتباط بین عدم قطعیت و انواع برنامه ریزی استراتژیک با میانجیگری گرایش استراتژیک (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
177 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه در جهانی که به طور شگرفی در حال تغییر و رویدادهای آینده با عدم قطعیت همراه است، دستیابی مدیران به راهبردهایی که بتوانند با برقراری توازن لازم بین تعهد و تغییر، سازمان را به مزیت رقابتی برسانند، دشوارتر می شود. یکی از مسیرهای تحقق چنین توازنی، برنامه ریزی انعطاف پذیر است. در این بین، مدیریت سازمان ها در نحوه ارتباط اجزای درونی با جهان بیرونی و در کل، عملکرد کلی سازمان متبوعش فوق العاده تأثیرگذار است. این نکته به ویژه در خصوص بنگاه های کوچک و متوسط که وزن عامل مدیریت بر عملکرد کلی بنگاه، به مراتب بیشتر است، بیش از پیش نمود می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عدم قطعیت با انواع برنامه ریزی استراتژیک با نقش میانجی گرایش استراتژیک انجام گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش، مدیران عالی شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی پیمایشی است. روایی پرسش نامه از طریق مبانی نظری و نظر خبرگان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور بررسی روابط و تجزیه وتحلیل داده، از روش معادلات ساختاری و هم بستگی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین عدم قطعیت با گرایش استراتژیک، رابطه معنادار و مثبت و بین میزان عدم قطعیت با برنامه ریزی استراتژیک رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین گرایش استراتژیک با انتخاب برنامه ریزی استراتژیک، رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و در نهایت، نقش گرایش استراتژیک به عنوان میانجی تأیید شد. نتیجه گیری: برنامه هایی که بیشترین هم بستگی را باعدم قطعیت دارند، به ترتیب عبارت اند از: استراتژی یادگیرنده و پدیدارشونده، استراتژی پابرجا، استراتژی موضوعات استراتژیک، برنامه ریزی شکل دهنده و رویکرد برنامه ریزی استراتژیک. در این میان، پنجمین نوع از برنامه ریزی، یعنی رویکرد برنامه ریزی استراتژیک، بیشترین میانگین را به دست آورد. دومین نتیجه گیری این است که چون گرایش استراتژیک، دید و ذهنیت مدیران را به استراتژی ها و آینده مشخص می کند، در ارتباط باعدم قطعیت و رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک، نقش فوق العاده تأثیرگذاری دارد.
فهم و بازتاب پدیده استعفای خاموش از دیدگاه نسل زِد به عنوان نسل نو وُرود به سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
328 - 373
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر شناخت مفهوم استعفای خاموش، به عنوان پدیده ای نوظهور در سازمان ها تمرکز دارد که اغلب به نسل کاری زِد نسبت داده می شود. انجام دادن کار در حداقلی ترین حالتِ ممکن و اکتفای صِرف به انجام شرح شغل، از جمله تعاریف اولیه ای است که برای این مفهوم ارائه شده است. هدف پژوهش حاضر، فهم این پدیده از دیدگاه کارکنان نسلِ زد و بازتاب این فهم بود.
روش: با قرار دادن دو معیار سن و سابقه کار، ۱۵ نفر از کارکنان شاغل در یکی از سازمان های دولتی در صنعت فناوری اطلاعات در شهر تهران برای انجام مصاحبه در قالب گروه های کانونی انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم بازتابی انجام شد. ذهن انگاری و بازتابندگی پژوهشگر، امکان تولید تم هایی برای روایت داستان، فراهم آوردن مبنایی برای تولید تم های مکنون در کنار تم های معناشناختی و نیز بافت مندی و موقعیت مندی روایت، به عنوان خردمایه هایی در توجیه مناسب بودن این روش شرح داده شد. داده ها در شش گام و با بهره گیری از ابزارهایی مانند نگاشت تماتیک و یادداشت نگاری بازتابی تحلیل شدند.
یافته ها: سه تم اصلیِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است» و «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، تم هایی بودند که مفهوم پدیده استعفای خاموش را از دیدگاه نسل زد تشکیل دادند. تم اول با دو تم فرعی «صدای اعتراض است» و «سپر دفاعی است» تعریف شد. سه تم فرعی «همیشه خودخواهانه نیست»، «به نظر منفی می رسد؛ می تواند ماهیت مثبت داشته باشد» و «سوءبرداشت نسلی است»، نیز تم دوم را تشکیل داد.
نتیجه گیری: سهم یاری پژوهش حاضر در دو حیطه بود. نخست، تلاش شد تا خلأ موجود در این حوزه پژوهشی نوظهور، به ویژه در پژوهش های داخلی کاهش یابد. دومین سهم یاری پژوهش، فهم پدیده استعفای خاموش از دیدگاه کارکنان نسل زِد، به عنوان متأثرترین نسل از این پدیده بود. نسل زِد از پدیده استعفای خاموش برای ابرازِ چیزی استفاده می کرد و این در واقع واکنش آن ها به ناخوشایندی بود. این واکنش گاهی جنس اعتراض داشت و گاهی برای دفاع از خود به کار گرفته می شد. تمِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، بیانگر این گونه واکنش است. تم «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است»، دیدگاه خاصِ نسلِ زد، مبنی بر لزوم تعریف کارآمدی از دیدگاه آنان را نشان می داد. آن ها بیشتر ویژگی هایی را که نسل های دیگر کاری به آن ها نسبت می دادند، می پذیرفتند، با این تفاوت که این ویژگی ها را لزوماً در تعارض با کارآمدی نمی دانستند. خاستگاه اعتقاد آنان به این کارآمدی، در سه حوزه خاص چشمگیر بود. اولی «خودِ افراد» بود که قصد و نیت آنان را برای رفتارهای استعفای خاموش لزوماً منفی نمی دانستند. دومین خاستگاه «خودِ پدیده» بود که آن را لزوماً ناکارآمد نمی دانستند. سومین خاستگاه «افرادِ دیگر» یعنی از دید نسلِ زد، افراد متعلق به دیگر نسل هایی بودند که کارآمدی را تعریف می کردند و برای آن شاخص های رفتاری می گذاشتند که لزوماً با رفتارهای آنان یکسان نبود. در نهایت، تم «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، نشان می داد که نسل زِد با ارجح دانستن زندگی بر کار، استعفای خاموش را تلاشی برای حفظ کلیت زندگی خود و در عین حال زیرمجموعه های آن می شمارد.
Enhancing Fake News Detection by Attention-Based BiLSTM and Hybrid Whale-Multi-Verse Optimization(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
168 - 197
حوزههای تخصصی:
The proliferation of fake news, characterized by the dissemination of inaccurate information to deceive audiences, has become a pressing concern in recent times. Traditional approaches to phony news detection, often focused on analyzing Twitter content, are susceptible to noise and variations in input sequences, leading to suboptimal performance. To address these challenges, this study proposes a novel method called Multi-Head Attention-Hierarchical Bidirectional Long Short-Term Memory (MHA-HBiLSTM) Networks. Our approach involves two phases: training and testing, wherein we employ tweet pre-processing techniques such as stemming, punctuation removal, stop-word elimination, URL handling, and Twitter control removal. Features are represented using the Glove word embedding technique for experimental evaluation and comparison. The MHA-HBiLSTM model integrates multi-head attention and hierarchical concepts, allowing meaningful information extraction from Twitter data. Notably, our model utilizes dual-level attention mechanisms and a hierarchical structure, reflecting the inherent hierarchy in documents and prioritizing key material during document representation. The effectiveness of the proposed MHA-HBiLSTM algorithm is evaluated using the Whale & Multi-Verse (W-MVO) Optimizer approach, with tests conducted on Kaggle and FakeNewsNet datasets. Comparative analysis with traditional machine learning approaches and deep learning models demonstrates the superior performance of the MHA-HBiLSTM approach in fake news detection.
ارزیابی و بررسی عوامل مؤثر بر روش های مشارکت عمومی-خصوصی جهت تأمین مالی توسعه بیمارستان ها و مراکز خدمات درمانی استان کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد و توسعه اقتصادی کشورها در گرو پروژه های مختلف زیرساختی و خدماتی می باشد. محدودیت منابع بودجه ای دولت ها برای تأمین مالی پروژه های توسعه بیمارستان ها، همچنین تقاضای زیاد مالی در زمینه سرمایه گذاری در این پروژه ها، دولت ها را بر آن داشته تا تمامی تلاش خود را برای مشارکت فعال بخش خصوصی و ایجاد فضای رقابتی مناسب برای فعالیت آن ها به کار ببندند. لذا هدف اصلی تحقیق حاضر ارزیابی و بررسی عوامل موثر بر روشهای مشارکت عمومی-خصوصی جهت تأمین مالی توسعه بیمارستان ها و مراکز خدمات درمانی در استان کردستان است. نتیجه گیری: اتخاذ سیاستهای پولی کارآمد توسط بانک مرکزی مانند اعطای وام های بلندمدت، تخفیف در دریافت جریمه دیرکرد اقساط؛ اتخاذ سیاست ثبات و جلوگیری از ایجاد هرگونه ناامنی در سیاستهای اقتصادی؛ پرهیز از صدور مصوبه های غیرضروری؛ تقویت نهادهای مالی مانند بانکها و شرکتهای تأمین سرمایه؛ فراهم کردن مشوقهای اقتصادی و قانونی لازم؛ ایجاد دانش و مهارت ارزیابی فنی، مالی و اقتصادی پروژه ها در واگذاری به بخش خصوصی و ارائه سیاست های تشویقی و قانونی به بخش خصوصی؛ برنامه ریزی منسجم برای بسترسازی مشارکت عمومی -خصوصی و رفع محدودیت های دولتی ازجمله قوانین دست و پاگیر از راهکارهای موثر بر مشارکت بخش خصوصی در پروژه های مشارکت عمومی-خصوصی می باشد.
هزارتوی روایت ها؛ بازخوانی هویت پژوهشی مدرسه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
7 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، شناسایی و تحلیل روایت های غالب مدرسه از طریق بازخوانی ادبیات پژوهشی موجود می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی، نوع مرور روایتی بهره گرفته شد. در نتیجه جستجو، شناسایی و پالایش مطالعات صورت گرفته 178 پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و با روش تحلیل تفسیری مورد بررسی قرار گرفتند. دراین نوشتار، هویت پژوهشی مدرسه در سین های سیاسی -ایدئولوژیک، ارتباطات، تعاون و تبادل، اقتصادی- شغلی، سلامت روانی- جسمانی، سازمانی- مدیریتی، علمی- آموزشی ، محیط فیزیکی- معماری و تاریخی به دقت بازخوانی شد. در این پژوهش با بهره گیری از الگوی چندبعدی مدیریت آموزشی سندر( 1989)، روایت های موجود طبقه بندی و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مدرسه در ایران به عنوان نهادی پیچیده و چندوجهی، تنها محل آموزش و یادگیری نیست، بلکه کانون تلاقی نیروهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. نوشتار حاضر بر ضرورت رویکرد جامع و چندجانبه برای بهبود مدیریت مدرسه در ایران تاکید دارد که به تمامی ابعاد آن توجه دارد و بر مبنای تنوع، خلاقیت و تفکر انتقادی شکل می گیرد. در نهایت، پیشنهاداتی همچون توسعه رویکردهای میان رشته ای، تقویت پژوهش های انتقادی و توجه به تنوع فرهنگی و اجتماعی به منظور ارتقای کیفیت هویت پژوهشی مدرسه در ایران ارائه شده است.
الگوی مدیریت در مدارس مناطق چند قومیتی: طراحی الگو با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
193 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت در مدارس مناطق چند قومیتی بود. به این منظور از روش داده بنیاد با رویکرد اشتراوس و کوربین استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، مدیران و معلمان مناطق چند قومیتی استان خراسان رضوی بودند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید، نمونه آماری شامل 14 نفر از مدیران مدارس مناطق چند قومیتی و 8 نفر از معلمان مناطق چند قومیتی و 4 نفر از اساتید دانشگاه و متخصص در زمینه مدیریت آموزشی بودند که به شیوه نظری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای اشتراوس و کوربین (1990) تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که مدیریت مشارکتی و سازنده گرا مبتنی بر چند فرهنگی، به مثابه پدیده محوری عمل می کند و زمینه های فردی، سازمانی و اجتماعی در این بخش تأثیرگذارند. همچنین شرایط علّی شامل ایجاد آرامش در محیط مدرسه، ارزش گذاری به نقش های مدیریت چند فرهنگی، بسترسازی فرهنگی بود. عوامل مداخله گر مشتمل بر میزان مشارکتی سازی رهبری، میزان تسهیلگری در راستای آموزش چند قومیتی، میزان دانش و آگاهی حرفه ای چند فرهنگی بودند و راهبردهای مدنظر، تقویت فرهنگ مشارکت جمعی در مدارس، ارتقا مهارت ها و شایستگی های مدیریتی، مدرسه محوری در مناطق چند قومیتی احصا شدند. درنهایت پیامد الگوی مدیریت در مدارس مناطق چند قومیتی بر مبنای نظر پژوهشگران در سطح خرد، اصل ارتقا دانش، بینش و مهارت دانش آموزان از اقوام مختلف و در سطح کلان، هم زیستی اقوام و توسعه فرهنگی مبتنی بر وحدت قومی عنوان گردید.
تأثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان به برند
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
70 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان به برند با تأکید بر مطالعه موردی برند ایکس ویژن در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را مشتریان برند ایکس ویژن در اینستاگرام تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان، نمونه ای به حجم ۳۸۴ نفر انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد گردآوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارهای SPSS و SmartPLS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان به برند دارد. همچنین، تعاملات مشتریان در رسانه های اجتماعی نقش مهمی در ایجاد ارزش ادراک شده و اعتماد به برند دارد که به نوبه خود، منجر به افزایش وفاداری مشتریان می شود. یافته های این تحقیق می تواند به مدیران بازاریابی و برندها در تدوین استراتژی های مؤثر در حوزه بازاریابی دیجیتال کمک کند.
تأثیر عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجی گری ارزش ادراک شده خدمات؛ مورد مطالعه: کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجیگری ارزش ادراک شده خدمات. در بین کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران بوده است. روش اجرای پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران هستند. در پژوهش حاضر حجم جامعه آماری محدود است. باتوجه به اینکه تعداد پرسنل طبق گزارش واحد منابع انسانی 1900 می باشند حجم نمونه طبق جدول مورگان تعداد 320 نفر تعیین شد. باتوجه به اینکه احتمال عدم بازگشت برخی از پرسش نامه توزیع شده وجود دارد، حدود 20 درصد بیشتر پرسش نامه میان جامعه آماری توزیع شده است. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجیگری ارزش ادراک شده خدمات دارای تأثیر معنادار می باشد.
Designing a Model for the Maturity of Decent Work in the Sustainable Pharmaceutical Supply Chain Using Thematic Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the goals of sustainable development, numerous studies and research have been conducted in the field of supply chain sustainability. While some articles have addressed the social sustainability dimensions of the supply chain, there is a lack of integrated and comprehensive models to assess the performance of these chains in social sustainability dimensions, especially concerning decent work criteria. The present research aims to design a model for the maturity of decent work in the sustainable pharmaceutical supply chain. This research is an applied study from the perspective of objectives and descriptive research methodologically. The research population in the qualitative section consisted of experienced experts in the field of supply chain and decent work, and for this purpose, 15 individuals were selected and interviewed. After designing the initial model, in the qualitative section and initial screening of dimensions and components, 84 concepts remained in the model.
A model for an integrated cellular manufacturing system with tools and operators assignment: Two tuned meta-heuristic algorithms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper presents a mathematical model for cell formation, cell layout, and resources assignment problems simultaneously. This model focuses on the influence of the man-machine relationship aspect on the cellular manufacturing system (CMS) design. The main purpose of the model is to demonstrate how to design the CMS with the new aspect such that the costs associated with processing, layout, worker, and machine idle time, machine and tool are minimized. The proposed model is applied to a numerical example using Lingo software. Due to the complexity of the presented model, a genetic algorithm (GA) is employed to find satisfactory solutions. To verify the solutions, a harmony search (HS) algorithm is used. Additionally, the Taguchi method is utilized to adjust the parameters in two proposed algorithms. Finally, to validate the model, some numerical examples are presented. Results emanating from the research show that the proposed HS algorithm is a favorable method for the presented model.
آینده پژوهی کاربرد هوش مصنوعی در حسابرسی: از منظر علم و فناوری اطلاعات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی و کاربرد آن در حسابرسی صورت های مالی، پیامدهای عمیقی بر اهداف حسابرسی و راه های دستیابی به آن ها اعمال کرده است. بااین حال؛ در گذشته محدود به فناوری های موجود در این حرفه، اهداف حسابرسی صورت های مالی با انتطباق با اصول پذیرفته شده حسابداری، از طریق مشاهده عینی و بازرسی گزارش های حسابداری به عنوان تنها رویکرد محدود به شمار می رفت. باظهور فناوری های هوش مصنوعی، اهداف حسابرسی صورت های مالی باید بر اساس اطمینان از قابلیت اتکای اطلاعات حسابداری باشد تا انطباق گزارش های حسابداری با اصول پذیرفته شده استانداردهای حسابداری. لذا حسابرسی به عنوان یک حوزه در تحقیقات محققان مالی قرار گرفته است که تحت تاثیر عواملی از جمله هوش مصنوعی، داده های بزرگ، محیط نظارتی، پیشرفت های فناوری و اتخاذ ابزارهای نوآورانه است.روش پژوهش بر مبنای هدف کاربردی، بر مبنای جمع آوری داده توصیفی-پیمایشی و بر مبنای نوع داده، ترکیبی است و پیشران های آینده ساز تاثیرگذار بر حسابرسی در حوزه علم و فناوری اطلاعات در 15 سال آینده با استفاده از روش های پانل خبرگان، پرسش نامه باز، مصاحبه و دلفی فازی در سال 1403 شناسایی شدند. برای انتخاب خبرگان از استادان و متخصصان دانشگاه در ایران، از روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی استفاده گردید و نمونه گیری تا اشباع نظری ادامه یافت. نتایج نشان داد وضعیت سیستم های حسابرسی در ایران وضعیت مطلوبی ندارد و مطابق با نظر خبرگان توسعه سیستم های خبره و سیستم های حسابرسی هوشمند مهمترین پیشران های تاثیرگذار خواهند بود و دلالت بر این موضوع دارد که در آینده، فناوری در سیستم های خبره حسابرسی نفوذ کرده و سیستم های حسابرسی و حسابداری هوشمند خواهند شد.
نقش تعدیل کننده ذهنیت رشد و ثابت در رابطه بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
121 - 140
حوزههای تخصصی:
ذهنیت افراد در مورد ویژگی های بنیادی اشان بر نحوه دریافت و واکنش آنها در موقعیت های مختلف اثر می گذارد و می تواند باعث تعدیل هیجان ها و پیامدهای ناشی ازآن از جمله فرسودگی شغلی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده ذهنیت در رابطه بین هیجان های منفی ومؤلفه های فرسودگی شغلی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه کارکنان شرکت های فعال در زمینه فناوری اطلاعات شهر تهران بودند که از میان آنها 160 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های فرسودگی شغلی (مزلش و جکسون، 1981)، هیجان مثبت و منفی (واتسون و همکاران ، 1988) و ذهنیت (دوک، 2006) پاسخ دادند. داده های پژوهش، با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد رابطه معناداری بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی وجود دارد(05/0 P <)، به عبارتی دیگر نتایج این پژوهش نشان دادکه با افزایش هیجان های منفی، فرسودگی شغلی در کارکنان افزایش می یابد. همچنین نقش تعدیل کننده ذهنیت در این رابطه تأیید شد، بدین معنا که رابطه بین هیجان های منفی و فرسودگی شغلی در کارکنانی با ذهنیت ثابت نسبت به کارکنانی با ذهنیت رشد نیرومندتر بود. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که هیجان های منفی در فرسودگی شغلی نقش دارد و ذهنیت رشد با تعدیل هیجان های منفی می تواند باعث کاهش فرسودگی شغلی در کارکنان شود.
شایعه سازی هدفمند و شهرت شخصی؛ آزمون نقش میانجی شبکه سازی سیاسی و تعدیلگر جاه طلبی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
47 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر شایعه سازی هدفمند بر شهرت شخصی با توجه به نقش میانجی شبکه سازی سیاسی و تعدیلگر جاه طلبی منفی اجرا شده است.روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری و تحلیل داده توصیفی از نوع میدانی علّی است. جامعه آماری را کارکنان شاغل در استانداری ایلام و واحدهای تابعه تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بر اساس سطح سازمانی تعداد 420 نفر به عنوان نمونه تحقیق تعیین شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه بود که بعد از توزیع و جمع آوری آن تعداد 318 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل وارد محیط نرم افزار Smart PLS نسخه 2 شد.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد شایعه سازی هدفمند بر شهرت شخصی و شبکه سازی سیاسی تأثیر معنادار و مثبت دارد. همچنین، شبکه سازی سیاسی اثر معنادار و مثبتی بر شهرت شخصی می گذارد و شایعه سازی هدفمند از طریق شبکه سازی سیاسی بر شهرت شخصی اثر غیر مستقیم و مثبت دارد. سرانجام مشخص شد جاه طلبی منفی اثر شایعه سازی هدفمند بر شهرت شخصی را افزایش می دهد.نتیجه: این تحقیق، ضمن معرفی استراتژی شایعه سازی هدفمند در سپهر دانش مدیریت رفتار سازمانی، به مدیران وزارت کشور نسبت به این ترفند سیاسی در جهت ساخت شهرت شخصی پیش برنده و توسعه شبکه های سیاسی پیرامون هشدار می دهد.
Providing a Framework for Innovative Social Media Marketing Strategies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
276 - 292
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to provide a framework for innovative social media marketing strategies to address the impacts of health crises on small and medium-sized enterprises (SMEs).
Method: This research is applied in nature, based on a survey-exploratory approach, and employs a qualitative methodology. The statistical population consists of experts in urban management and human resources management. Using the theoretical sampling method, interviews were conducted with 15 experts until theoretical saturation was achieved. The collected data were analyzed using content analysis.
Findings: The research findings resulted in a comprehensive model comprising five main themes and eighteen sub-themes. These include: driving factors (online brand communities, social listening, customer participation marketing, prosumer (producer-consumer) influencer marketing, gamification), strategic factors (increasing engagement, product/service development, increasing brand awareness, creating word-of-mouth advertising, increasing brand credibility), facilitating factors (brand associations, strengthening brand identity), primary outcomes (correctly understanding consumer needs and opinions, creating value for consumers), secondary outcomes (market development and new customer acquisition, sales promotion, loyalty promotion).
Conclusion: The study provides a practical framework to enhance SME resilience through innovative social media strategies during health crises, emphasizing key driving, strategic, and facilitating factors along with their outcomes.