تحقیق حاضر درصدد شناسایی ارکان نوین پایداری امنیت در سطح دولت- ملت و درک گذار مفهومی امنیت است. ازاین رو، پرسش اصلی مطرح شده عبارت است از اینکه ارکان امنیت ملی پایدار کدام اند؟ و این فرایند گذار مفهومی چه الزاماتی را در پی خواهد داشت؟ در این رویکرد اتخاذ تدابیری متناسب در جهت برقراری فضای اعتماد متقابل، کنشمند نمودن افراد و مشارکت چندلایه مبتنی بر پذیرش هنجارها و ارزش های جامعه (مؤلفه های امنیت ملی پایدار) در مواجهه با دشواری های نوپدید امنیتی از الزامات است. برایند درک سیمای نوین امنیت، کاربست تدابیر جدیدی است که در نظریات تقلیل گرایانة پیشین کمتر بدان اشاره شده است. ازاین رو، در بخش پایانی مقاله استراتژی ها و راهکارهای مقتضی در محوریت سه مؤلفه امر اجتماعی، تأخر در دید امنیتی، اصل گفتگو و تعامل، بیان شده است و در نهایت رویکرد ایرانی- اسلامی و نظریه های امنیت پایدار در منظری تطبیقی تحلیل شده است. شیوة پردازش موضوع حاضر تأکید بر گزاره های بین الاذهانی، امر اجتماعی و زمینه مند است.
اسلام دومین دین مطرح در روسیه می باشد که از جمعیت 145 میلیون نفری این کشور در حدود 15 تا 20 میلیون نفر مسلمان و از این تعداد حدود 3 میلیون را شیعیان تشکیل می دهند. در حال حاضر اسلام در روسیه خطر استراتژیک تلقی نمی شود و حاکمیت در مواجهه با اسلام، آزادی را برای مسلمانان تدارک دیده و مجاز می شمارد ضمن این که موارد متعددی در قانون فدرال روسیه مبنی بر حق آزادی و پیروی از ادیان وجود دارد. هدف این پژوهش، تبیین وضعیت جمعیتی و تشکیلاتی مسلمانان روسیه و همچنین شناسایی موقعیت و جایگاه آنان در این کشور است، به تعبیر دیگر، این تحقیق در پی پاسخ به این پرسش است که مسلمانان روسیه در این کشور از چه موقعیت و جایگاهی برخوردارند؟. لذا نقش و جایگاه مسلمانان و شیعیان در روسیه، با توجه به وسعت و وجود قومیت های مسلمان نشین در این کشور، بسیار قابل توجه است بنابراین تبیین جایگاه استراتژیک آنان ضروری است.
سکولاریسم همانند بسیاری دیگر از «ایسم» های دوره ی جدید، با نهضت اصلاح دینی آغاز شده است و اولین بار نیز تعبیر سکولاریزاسیون در زبان های اروپایی در معاهده ی وستقالی در 1648 م. که به جنگ های فرقه ای سی ساله خاتمه داد به کار رفت. این معاهده حاوی این معنی بود که وحدت دینی اروپای مسیحی از دست رفته و تقسیم آن به فرقه های کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان امری است غیر قابل اجتناب.
ریشه یابی واژه ی سکولار از لحاظ لغوی و معنای اصطلاحی آن و ارتباط دادن بحث به حوزه ی سیاست و جامعه شناسی و متفکرینی که در تعریف و شرح دولت مدرن، بر جدایی سیاست و دولت از کلیسا و مذهب تاکید ورزیدند، همچنین معنی اندیشه ی دینی و مردم سالاری دینی از دیدگاه متفکرین اسلامی معاصر و مغایرت مردم سالاری دینی و سکولاریسم؛ مباحثی است که این مقاله به آن پرداخته است.
ایران و ژاپن دو کشور آسیایی می باشند که در مواجهه با برتری های غرب، نوسازی و اصلاحات را به شکل مدرن شروع کردند.نخبگان نوساز و اصلاح طلب دو کشور برای هم سطح شدن با غرب در زمینه های نظامی، اقتصادی، آموزشی و...، نوسازی و اصلاحات را ضروری دانستند.نوسازی و اصلاحات ژاپن با اعاده قدرت به امپراطور در اواسط قرن 19م [1868م] شروع شد. نخبگان و نیروهای قدرتمند ژاپن با یک هدف واحد، آن هم رسیدن به توسعه، برای فائق آمدن بر برتری های غرب اجماع و انسجام داشتند و توانستند به توسعه دست یابند و هم سطح غرب شوند. ولی با وجود اینکه نوسازی و اصلاحات در ایران زودتر از ژاپن در دوره معاصراوائل قرن19م با عباس میرزا شروع شده بود، با اجماع و انسجام نخبگان و نیروهای قدرتمند جهت رسیدن به توسعه و فائق آمدن بر برتری های غرب همراه نبود. نیروهای قدرتمند جهت حفظ منافع شخصی شان حاضر به همکاری با همدیگر برای پیشبرد نوسازی و اصلاحات نبودند.
جایگاه سیاست جغرافیایی (ژئوپلیتیک) و جغرافیای اقتصادی (ژئواکونومیک) ایران در جهان و جایگاه ایدئولوژیک و جغرافیای فرهنگی (ژئوکالچر) آن در جهان اسلام باعث شده تا این کشور خواسته یا ناخواسته در متن تحولات مهم جهانی قرار گیرد؛ ژئوپلیتیک ایران به علت قرار گرفتن در منطقه ای از جهان با حساسیت های امنیتی ـ سیاسی حاکم بر آن همواره دستخوش تغییرات عمده ای بوده است. ایران در راستای تامین توسعه، رفاه، امنیت و ارتقای منزلت بین المللی برای تحقق اهداف سند چشم انداز خود همواره در مسیر انتخابهای دشواری قرار داشته است؛ به گونه ای که نیازمند بررسی و تحلیل پیوسته ژئوپلیتیک خود و کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای است، تا بتواند با اتخاذ تعاملی سازنده و مؤثر در سیاست خارجی خود حداکثر فرصت را فراهم آورد و تهدیدهای ناشی از تغییرات ژئوپلیتیک پیرامون خود را به حداقل برساند. به ویژه لازم است از فرصتهای فراچنگ آمده در مرزهای غربی خود در ارتباط با مؤلفه های ژئوپلیتیک نوین عراق، برای منافع ملی خود اقدام کند. هدف این مقاله بررسی الزامات تعامل سازنده در سیاست خارجی ایران نسبت به عراق با توجه به ژئوپلیتیک نوین این کشور است.