فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۷۳٬۹۱۴ مورد.
منبع:
کلام حکمت سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
51 - 65
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به حیات پس از مرگ، اصلی اساسی از اعتقادات ادیان الهی است. اصلی که از همان ابتدای خلقت، پیامبران آن را مطرح کرده اند و با بشارت به بهشت و انذار از عذاب الهی حجت را بر مردم تمام کرده اند. در اصل اعتقاد به رستاخیز و قیامت، می توان گفت در بین ادیان اختلافی نیست، اما در جزئیات اختلافاتی دیده می شود که در هر دینی برداشتی متفاوت از آن داشته است.. این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر روش کتابخانه ای به بررسی رستاخیز و ابعاد گوناگون آن در مسیحیت پرداخته و از رهگذر آن به این نتیجه رسیده که مسیحیان معتقدند مردگان در آخرالزمان پس از رجعت مسیح(ع) زنده شوند و پس از داوری و رسیدگی به اعمالشان به حیات خود ادامه می دهند. دلیل آنان بر این اعتقاد، برهان غایت آکویناس می باشد. همچنین معتقدند که رستاخیز انسانها جسمانی-روحانی خواهد بود و برای اثبات آن به شواهدی از کتاب مقدس تمسک می نمایند. علاوه بر آن در باور مسحیت جاودانگی از صفات بارز فردوس و جهنم است؛ و افراد دارای حیات ابدی و عذاب ابدی خواهند بود.
عبادات یهودیت در مقایسه با عبادات اسلام
منبع:
کلام حکمت سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
567 - 84
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو پیرامون عبادات واجب در یهودیت و اسلام است که یک موضوع بین ادیانی می باشد. اهمیت این تحقیق در این است که انسان همواره به دنبال یافتن حق و دین حقیقی است و مقایسه و مطالعه تطبیقی ادیان به روشن شدن این مسئله کمک شایانی می کند. در این پژوهش با شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای ابتدا به سن بلوغ در یهودیت پرداخته، سپس عبادات یهودیت بیان شده که عبارت اند از : قربانی، نماز، وضو، غسل، واجبات مالی، حضور در خانه ی خدا، کفارات. با بررسی انجام شده به این نتیجه رسیده که عبادات این دو دین الهی، دارای شباهت هایی هستند؛ همانطور که تفاوت های قابل توجهی نیز دارند. به نظر می رسد عبادات یهودیت در پاره ای موارد سخت تر بوده است؛ اما با این وجود عبادات اسلامی کامل تر و عمیق تر می باشند؛ و بیش از مناسک و عبادات یهودیت با زمان و انسان عصر حاضر هماهنگی دارد و بر اساس مصالح و حکمتهایی می باشد.
بررسی دیدگاه شاه عبدالعزیز دهلوی در کتاب تحفه اثناعشریه درباره شرایط امامت و دلایل امامت بلافصل امیرالمؤمنین (ع) ازمنظر شیعه
منبع:
کلام حکمت سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
29 - 51
حوزه های تخصصی:
شاه عبدالعزیز دهلوی یکی از علمای سلفی هند دشمنی آشکاری با شیعه داشته و با نوشتن کتاب تحفه اثنی عشریه علیه شیعه به اختلافات شیعه و سنی دامن زده است. وی در کتاب تحفه اثنی عشریه اعتقادات شیعیان را رد کرده در دوازده باب، اتهامات مختلفی را علیه شیعه مطرح کرده که باب هفتم آن درباره امامت، جنجالی ترین باب آن است. هدف از نوشتار حاضر نقد و بررسی دیدگاه شاه عبدالعزیزدر مورد امامت است. در نوشتار حاضر نظر وی درباره دو مبحث مهم امامت یعنی، شرایط امامت شامل انتخاب امام توسط مردم، حضور امام، عدم عصمت، عدم افضلیت و آیات دال بر امامت بلافصل امیرالمؤمنین (ع) یعنی، آیه ولایت، تطهیر و سابقون با رویکرد کلامی و روش عقلی و نقلی بررسی شده است.
تحلیل نظریه «تبدیل حامل شخصی دین به حامل نوعی» علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
5 - 32
حوزه های تخصصی:
اهل سنت به طور عموم نزول «آیه اکمال» را در نهم ذی الحجه سال دهم هجرت دانسته و شأن نزول را اموری مانند فتح مکه، نزول احکام گوشت های حرام و... دانسته اند. در مقابل، شیعیان زمان نزول را هجدهم ذی الحجه و شأن نزول را ابلاغ ولایت امام علیG دانسته اند. پرسش این است که طبق دیدگاه اهل سنت چه رابطه ای بین این روزهای خاص با اموری مانند مأیوس شدن کفار، اکمال دین و اتمام نعمت وجود دارد. در برابر دیدگاه شیعه نیز این سؤال مطرح است که این نظر با تعداد زیاد روایاتی که سبب نزول را روز عرفه دانسته اند چگونه قابل جمع است؟ صاحب تفسیر المیزان، دیدگاه های مختلف را بررسی نموده و سعی در اثبات دیدگاهی با عنوان «نظریه تبدیل حامل شخصی دین به حامل نوعی» دارد. همچنین علامه با پذیرش نزول آیه اکمال در هجدهم ذی الحجه، این احتمال را هم ممکن می شمارد که آیه در روز نهم نازل شده باشد و در روز هجدهم ابلاغ شده باشد.در این نوشتار با روش توصیفی، تحلیلی دیدگاه علامه مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده است که نظریه علامه سازگاری کامل با واژگان به کار رفته در آیات مربوط به ولایت دارد و در این صورت فرقی ندارد زمان نزول آیه اکمال را هجدهم ذی الحجه بدانیم یا نهم ذی الحجه، لیکن نحوه جمع روایات نزول توسط علامه قابل تأمل است، لذا در پایان روش دیگری برای جمع دو دسته روایات پیشنهاد شده است.
بررسی دیدگاه اشتیاق حاجی درباره نیازمندی الزامات اخلاقی به امکان های بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
157 - 178
حوزه های تخصصی:
درباره نیازمندی مسئولیت اخلاقی به امکان های بدیل در ادبیات معاصر اختیار، بحث های فراوانی صورت گرفته است، لیکن درباره نیازمندی سایر انواع احکام اخلاقی به امکان های بدیل شاهد بحث چندانی نیستیم. «اشتیاق حاجی» در آثار متعددی کوشیده است این خلأ را جبران کند. وی در همین راستا استدلال می کند که الزامات اخلاقی به امکان های بدیل نیاز دارند. وی برای نیل به این هدف، با استناد به برخی اصول شهودی مانند اصل هم ارزی، قانون کانت/ الزام و قانون کانت/ نادرستی، استدلال هایی را صورت بندی می کند که نشان می دهند الزامات اخلاقی از قبیل «باید»، «نادرستی» و «درستی» نیازمند امکان های بدیل هستند. نوشتار حاضر با روش توصیفی، تحلیلی، پس از نگاهی گذرا به استدلال های حاجی، پاسخ های وی را به یکی از مهم ترین اشکالات مطرح شده علیه اصول شهودی که مبنای استدلال هایش را شکل می دهد، مرور کرده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استدلال وی درباره تحقق سرزنش پذیری اخلاقی در وضعیت های عاری از الزام اخلاقی آفاقی، قابل پذیرش نیست.
پیش و پس از گلدتسیهر: واکاوی سیر تحولات مطالعات تفسیری
حوزه های تخصصی:
انتشار کتاب مذاهب التفسیر الاسلامی گلدتسیهر، فصل بدیعی را در مطالعات تفسیری گشود. تا پیش از گلدتسیهر عمده توجه قرآ نپژوهان مسلمان به تبیین اصول و قواعد تفسیر و نگارش کتب طبقات مفسران بود. اما اثر وی زمین هساز تألیف نوشته هایی مبسوط پیرامون روش ها و گرایش های تفسیری و بررسی سیر تحول و تطور تفسیر قرآن، گشت. این نوشتار برآن است با بررسی تألیفات پیرامون علم تفسیر، علل امتناع دانشمندان مسلمان از نگارش متنی مستقل درباره گرایش ها و روش های تفسیری تا پیش از گلدتسیهر را واکاوی نموده و چگونگی بازتاب اثر گلدتسیهر در مکتوبات تفسیری اسلامی و غیر اسلامی بعد از وی را نمایان سازد. تفاوت در انگیزه و دغدغه مسلمانان با مستشرقان و علاقه بیشتر به بررسی تاریخ علوم و سیر تحول پدیده ها در میان غربیان، دو عامل مهم در اختلاف رویکردهای ایشان به مطالعات تفسیری است. پیدایش تألیفات فراوان درباره گرایش ها و روش های تفسیری با یادکرد از نظرات گلدتسیهر و ارزیابی آراء وی، تفاوت سبک و سیاق کتب طبقات مفسران پیش و پس از گلدتسیهر و تمرکز بر تبیین روش تفسیری مفسر بجای معرفی خصوصیات شخص مفسر و روی آوردن به تاریخ تفسیرنویسی از مصادیق بازتاب تأثیر اثر وی بر مطالعات تفسیری پس از او است.
یادداشت های شاهنامه (3): نام های خاص
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ آذر و دی ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۷)
15 - 22
حوزه های تخصصی:
در سومین شماره از «یادداشت های شاهنامه» درباره اصل چند نام خاص در شاهنامه بحث شده است. این نام ها عبارتند از پیشداد ، گروی ، چهرداد ، فرشید . آنچه درباره این نام ها در منابع فارسی و گاه غربی هست آشفته است. طبیعی است که در شکل این نام ها تغییراتی به مرور ایام پیدا شده باشد که موجب شده باشد اصل آنها یا شیوه ساخته شدن آنها پنهان بماند. در این یادداشت ها، که بیشتر حکم یادآوری دارند، سعی شده آن نقص ها برطرف شود و اشتقاق درست تر بعضی از نام های خاص شاهنامه معلوم یا معلوم تر گردد.
رؤیه الله بین الإمکان والعدم فی تفاسیر المذاهب الإسلامیه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
142 - 166
حوزه های تخصصی:
تعُد مسأله رؤیه الله تعالى من أهم المسائل العقدیه التی دار سجال المتکلمین حولها بناء على المذاهب التی أنتموا إلیها معتمدین فی إثبات دعواهم على العقل ونص القران الکریم والموروث الروائی، هذه المقاله تستقرء بعض الآیات التی تناولها مفسرین المذاهب الشائعه بین المسلمین واختلاف أرائهم حولها تبعا للاتجاه العقدی التی تبنوها، فذهب بعضهم الى إمکان رؤیه الباری دون تجسیم وزعم آخرون أنها ممکنه بلا کیف وذهب بعضهم إلى عدم وقوعها فی الدنیا رغم الإمکان وأصر آخرون على استحالتها فی الدنیا والآخره،وتکمن أهمیه الدراسه فی تحریر هذه المساله الشائکه التی دارت فی اروقه المذاهب حول إمکانیه رؤیه الباری وعدمها وطرق الاستدلال على ذلک ضمن منهج وصفی یهدف لتحلیل المساله وبیانها من اجل التقریب بین المذاهب حیث لمسنا تشتتاً قائم بینهم، فقد ذهب أهل السنه إلى القول بجواز رؤیه ال ل ه تعالى یوم القیامه ووقوعها للمؤمنین واستدلوا علیه من القرآن الکریم والسنه النبویه و تمسکوا بظواهر النصوص لعدم وجود قرینه عندهم للتأویل، وذهبت المعتزله والشیعه إلى القول بعدم جواز رؤیه ال ل ه تعالى ی وم القیامه وعدم وقوعها، واستدلوا على العقل فی تأویل الآیات القرآنیه لأنهم قطعوا بأن الرؤیه یلزم منها الجهه والمقابله والتحیز واتصال الشعاع بین الرائی والمرئی، وکل هذه المعانی یجب تنزیه الله عنها وهی شروط لا یمکن تخلفها بینما رأى السنه إمکان تخلف هذه الشروط.
تشیع و جریان هایِ فکریِ تأثیر پذیرفته آن در ریِ عصرِ غیبتِ صغری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
۴۶-۲۹
حوزه های تخصصی:
تشیع و جریان های فکری وابسته به آن در ری در عصر غیبت صغری از موضوعات مهم تاریخ تشیع است. زمانی که رهبریِ دینی شیعیان متنوع و پراکنده شده بود، ری مرکز فکری شیعیان و از مهمترین مراکز فرهنگی سرزمین های شرقی جهان اسلام به شمار می رفت. پرسش اصلی مقاله این است که در دوران غیبت صغری وضعیت تشیع از نظر گسترش و تنوع جریان های فکری آن چگونه بود؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که عصر غیبت صغری نقطه عطفی در گسترش تشیع بود. در نیمه دوم سده سوم دو جریان فکری حدیثی و کلامی شیعی ظهور پیدا کرد که هر دو متأثر از فضای فکری جریان های مخالف بود. حکومت ابوالحسن مادرانی در ری موجب حضور عالمان شیعی و گسترش تشیع شده بود. فعالیت های محدثین شیعی موجب قدرت گیری نصگرایی در ری شد. رشد کیفی تشیع در ری منحصر به نصگرایان نبود و هم زمان به سبب عالمان عقلگرا سبب شکل گیری اندیشه های کلامی و تبیین تئوری غیبت امام(ع) شده بود.
ارزیابی دیدگاه آیت الله مصباح یزدی درباره وحدت وجود عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، برداشت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی درباره «وحدت شخصی وجود» که در عرفان اسلامی مطرح است، تحلیل و ارزیابی شده است. در این پژوهش، ابتدا مطالب استاد مصباح یزدی درباره «وحدت وجودِ اهل معرفت» بیان شده، سپس با توجه به آثار عارفان برجسته اسلامی، در چند مرحله نقاط ضعف برداشت و نظر ایشان روشن گردیده و در پایان نتیجه گرفته شده است: اولاً، برداشت استاد مصباح یزدی از معنای «وحدت شخصی وجودِ اهل معرفت» تام نیست. ثانیاً، با توجه به ادله گوناگون، اهل معرفت کثرات را نفی نمی کنند و لازمه وحدت شخصی وجود نفی مطلق کثرات نیست. ثالثاً، دیدگاه عارفان درباره وحدت وجود با عقل و عقلانیت منافات ندارد و سخن استاد مصباح یزدی که وحدت وجود به علت نفی کثرات، خلاف بدیهیات است، نظر صحیحی نیست. رابعاً، طبق شواهد، نظر نهایی صدرالمتألهین، وحدت شخصی وجود است. ازاین رو گمانِ اینکه «وحدت شخصی وجود» دقیقاً همان «وحدت تشکیکی وجود» در نظام فلسفی است، یا برای تصحیح آن باید به تشکیک وجود فلسفی برگردد، نادرست است.
آگاهی شیعه از امامان خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احادیث بسیاری در منابع حدیثی شیعه امامیه وجود دارد که در آنها نام کامل امامان از زبان پیامبر6 معرفی شده است. این اخبار از قول صحابه و تابعان و خود امامان دوازده گانه به طور مستقیم یا از قول رسول خدا6 نقل شده است. از سوی دیگر گزارش های تاریخی بسیاری وجود دارد که نشان می دهد نه تنها مسلمانان بلکه اغلب شیعیان از نام و نسب امامان خود آگاهی نداشته اند. این ناآگاهی در انشعاب فرق شیعی و ایجاد فرقه های منتسب به ائمه یا فرزندان ایشان بروز کرده و چنین القا می کند که اگر شیعیان از آن اخبار دوازده امام و نام و نسب کامل ایشان خبر داشتند، این رویدادها و انشعاب ها رخ نمی داد. پرسش اصلی این مقاله آن است که بی اطلاعی یا کم اطلاعی شیعیان از نام و نسب امامان خود به رغم وجود آن اخبار در منابع حدیثی مشهور امامیه، چگونه توجیه خواهد شد؟ مقاله پیش رو درصدد بررسی و حل این تعارض است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اولا تعداد روایات مشتمل بر نام کامل ائمه به اندازه ای نیست که در برخی کتاب ها شهرت یافته است و ثانیاً به نظر می رسد پس از دوره غیبت کبری که تعداد امامان برای شیعه روشن و قطعی شده، نقل های بعدی نیز به تناسب آن تکمیل شده است.
بررسی نظریه نبوت الهی و نبوت طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
1 - 26
حوزه های تخصصی:
مسأله الهی یا طبیعی انگاری نبوت از گذشته مورد توجه الهی دانان بوده، با عناوین مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. اما به نظر می رسد همچنان ابهاماتی در تحریر مسأله مشهود است و این نظریه تاب تقریرهای مختلفی را دارد. از رهگذر جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تحریر و ارزیابی این مسأله ارائه شده، آشکار می شود که نظریه «الهی انگاری نبوت» دو تقریر متفاوت دارد که تقریر اول در مقابل «مشروط انگاری» و تقریر دوم در مقابل «طبیعی انگاری» قرار دارد. تقریر اول میان اهل حدیث و عدلیه، تقریر دوم میان عدلیه و فلاسفه مورد گفتگوست. به باور اهل حدیث و برخی اشاعره، دریافت مقام نبوت وابسته به هیچ شرطی نیست و تنها تابع مشیت خداست. در مقابل، عدلیه دریافت نبوت را مشروط به یک سلسله شروط می دانند که شخص را شایسته دریافت این مقام می نماید برخی فیلسوفان با پذیرش «طبیعی انگاری نبوت»، رسیدن به مقام نبوت را بر پایه یک سلسله قوانین طبیعی جهان و ناظر به استعدادهای ویژه انسانی تصویر می کنند بدون اینکه نیازمند مؤلفه ای بنام «اصطفاء الهی» باشد.درمقاله حاضر همه این مواردمورد بحث وبررسی قرار می گیرد.
ارزیابی نقدهای مفسران معاصر شیعی بر روش تفسیری قرآن به قرآن علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از مفسران معاصر شیعه در خلال بهره گیری گسترده از تفسیر المیزان، در مواردی نیز آرای مؤلف آن را مورد نقد قرار داده اند. پژوهش پیش رو که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده، به بررسی صحت و سقم ادله یِ ناقدانِ آرای تفسیری مؤلف المیزان در بهره گیری از روش تفسیری قرآن به قرآن پرداخته است. مهم ترین اشکالات ناقدان به نظرات علامه غالباً مبتنی بر قواعد ایشان در بهره گیری از دلالت های قرآنی در تفسیر آیات می باشد که عبارتنداز: بهره گیری ناصواب از روابط معنایی و قراین درون متنی آیات، ناهماهنگی و عدم دلالت آیات مورد استناد علامه، مخالفت نظر علامه با سیاق، ناسازگاری آرای مؤلف المیزان با ظاهر آیات، بدون شاهد و قرینه بودن نظرات علامه و مغایرت نظرات ایشان با آیات دیگر. بر اساس یافته های تحقیق، علامه در بهره گیری از روش تفسیری قرآن به قرآن بسیار موفق بوده و غیر از موارد معدودی که ناقدان با ادلّه و استنادات قابل اعتمادی آرای ایشان را نقد و رد نموده اند، اغلب نظرات ناقدان به دلایلی ازجمله درک نادرست و نقل غیرصحیح نظر علامه و همچنین ضعف ادلّه ی آنان در نقد دیدگاه مؤلف المیزان و اختلاف با ایشان در روش و مستندات تفسیری، نامعتبر بوده و از صحت لازم برخوردار نمی باشد.
بررسی تحلیلی اسناد و دلالتِ روایات تفسیری آیه 31 سوره بقره بر وجود پیشینی اهل بیت علیهم السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جریان انتصاب خلیفه الهی، قرآن کریم از تعلیم اسماء به حضرت آدم خبر می دهد؛ اسمائی که بر ملائکه عرضه می شود و آن ها اظهار بی اطلاعی می کنند: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ...﴾ (البقره:31). چیستی و مصادیق این اسماء همواره مورد بحث و اختلاف مفسران بوده که در دو رأی، قابل ساماندهی است: 1. تعلیم همه حقایق عالم 2. شناساندن ارواح اهل بیت علیهم السلام که مستند به سه روایت تفسیری است. پژوهش حاضر، با تحلیل سندی و محتوایی، سه روایت یادشده را به شهادت مؤیدات قرآنی و روایی، قابل اعتماد ارزیابی می کند. آنگاه در مواجهه این روایات با دسته دیگری از روایات، از میان سه رویکرد مفسران، دیدگاه جمع بین دو دسته روایت را برمی گزیند؛ اما برای رفع اشکال های برخی مفسران، به این تحلیل می رسد که حقایق همه موجودات عالم به حضرت آدم، تعلیم داده شد که والاترین مصادیق آن، ارواح اهل بیت(ع) بوده؛ اما اسمائی که بر ملائکه عرضه شده و آن ها به دلیل مرتبه ناز ل تر از آن مطلع نبودند، تنها حقیقت اهل بیت بوده است. شواهد درون متنی آیه نظیر تفاوت ضمائر آیه، تفاوت کاربرد واژگان تعلیم در مورد آدم و انباء در مورد ملائک، نیز دقت در کاربست الفاظ روایاتِ سه گانه این رأی را تقویت می کند. بنابراین، آیه تعلیم اسماء با استناد به این سه روایت بر وجود نوری اهل بیت و تقدم خلقت نوری آنان بر آفرینش حضرت آدم، دلالت دارد.
کارکرد رفتاری و کنشی فرهنگ انتظار در تعمیق راهبرد مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
29 - 48
حوزه های تخصصی:
مفهوم انتظار یکی از کانونی ترین مفاهیم فرهنگی شیعه است و در روایات از آن به برترین اعمال، با فضیلت ترین و بهترین عبادات و برترین جهاد امت یاد شده است. شهید سلیمانی;، یکی از برجسته ترین تربیت یافتگان فرهنگ انتظار است و با درک عمیقش از انتظار، راهبرد مقاومت را در منطقه، عمق ویژه ای بخشید. وی با بهره گیری از فرهنگ انتظار توانست الگوی مناسبی از انسان منتظِر را به عنوان یک مدرسه و مکتب درس آموز به نمایش گذارد. بررسی نقش فرهنگ انتظار در تعمیق و گسترش راهبرد مقاومت که مکتب شهید سلیمانی; از آن الگو گرفته است؛ می تواند در شناسایی توانایی ها و ویژگی های پایداری موجود در فرهنگ انتظار؛ همچنین در شناخت فرصت ها و چالش ها به منظور رسیدن به هدف های بلندمدت و ترسیم آینده مطلوب، کمک نماید. از این رو پژوهش پیش رو تلاش دارد با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوا، منابع موجود کتابخانه ای و دیجیتالی، را مورد بررسی قرار دهد؛ و ضمن تبیین مفاهیم «فرهنگ، انتظار، راهبرد، مقاومت و مکتب» به این سوال پاسخ دهد که: فرهنگ انتظار برای تعمیق و گسترش راهبرد مقاومت در مکتب شهید سلیمانی; چه نقشی داشته و این مکتب چگونه از آن الگو گرفته است؟ از مهم ترین یافته ها و نوآوری های این مقاله تبیین نقش فرهنگ انتظار برای تقویت و تعمیق راهبرد مقاومت در مکتب شهید سلیمانی; در حیطه رفتارها و کنش ها است که مورد بررسی قرار داده شده و به آثاری چون: شجاعت، عدالت ورزی، ظلم ستیزی، تعهد و مسئولیت پذیری و... که فرهنگ انتظار در تحکیم آنها نقش دارد؛ و می تواند موجب تقویت و تعمیق راهبرد مقاومت شود؛ اشاره شده است. برای تأیید مطالب یاد شده، از بیانات مکتوب و منقول شهید سلیمانی; که در تبیین اندیشه مقاومت مبتنی بر فرهنگ انتظار نوشته و یا ایراد شده؛ استفاده گردیده است.
تبیین و تحلیلی فلسفی از «مرگ اندیشی» و «معنای زندگی» در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجودی بودن مرگ نزد ملاصدرا، برخلاف فیلسوفان اگزیستانسیالیسم امکان معرفت بدان را فراهم می سازد. وی آن را رهایی دهنده نفس از جسم و قید و بند عالم دنیوی می داند. در نتیجه معرفت بدان و درکی وجودی از طریق این رهایی، صعود از عالم حس به عوالم مثالی و خیالی را برای فرد مهیا می سازد. «معنای زندگی» نیز گرچه از جمله مسائل فلسفی مطرح برای انسان مدرن است، اما براساس نگرش صعود انسان از عوالم مادی، مثالی و سپس عقلی در این نظام فلسفی، تبیینی ویژه به خود می گیرد. بر این اساس، تمام عوالم پایین تر مندرج در عالم بالاتر قرار داشته و در نتیجه انسان به واسطه شناخت از نفس و آگاهی یافتن از ابعاد این ادراک وجودی، توانا به زیستی جاودانه می شود. «مرگ اندیشی» سبب معرفت درباره گذران عمر و تحول جوهری نفس از نشئه جسمانی به سوی تجرد و سرانجام جدایی از جسم می شود. امری که ربط وثیقی با کمال نفس و غایت یابی او داشته و سبب معنایابی و انقلابی در نگرش به مرگ، به عنوان امری وجودی می گردد. از نظر ملاصدرا مرگ همان استکمال جوهری نفس و تحول آن به سوی عالمی دگر است. مطابق با رأی او مرگ امری ضروری و اجتناب ناگزیر است؛ زیرا نفس در مسیر فعلیت یافتن خود، وقتی به غایت برسد، به ضرورت از بدن جدا می شود. «معناداری زندگی» و ارتباط فلسفی آن با «مرگ اندیشی» از جمله مسائل مهم در فلسفه دین معاصر است که فیلسوفان اگزیستانس هر یک، به گونه ای منحصر به فرد، بدان پرداخته و نظرات بدیعی را در این ساحت رقم زدند. تحلیلی فلسفی از دیدگاه های ملاصدرا به دلیل طرح اندازی جامع ترین نظریات در باب حقیقت مرگ از یک سو و اندیشه معطوف به مرگ به عنوان مسئله ای فلسفی از سوی دیگر (از طریق استنباط نگرش فلسفی وی) و در نتیجه معناداری حیات ناب به واسطه میل به جاودانگی انسان، در مقایسه با فلاسفه پیش از خود، مقصود اصلی این مقاله است.
دلالت های تشبیه زنان به حرث در آیه223 سوره بقره با رویکرد تحلیلی - انتقادی آرای نواندیشان معاصر درباره آن
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
101 - 133
حوزه های تخصصی:
یکی از تعبیرهایی که در قرآن به جنس زن نسبت داده شده، واژه حرث است. آیه 223 سوره بقره یکی از مهم ترین آیات مربوط به مسئله زن است که فهم درست این آیه تأثیر بسزایی در بازنمایی نگاه قرآن به موضوع زن و نتایج سرنوشت ساز آن دارد. در آیه حرث، با تشبیه زنان به حرث از نقش ویژه و انحصاری زنان در تکثیر نسل سخن به میان آمده است؛ اما همین امر باعث تشکیک و انتقاد به نظام حقوقی قرآن نسبت به ماهیت و جایگاه زن شده است. در این آیه، برای «تزیین سخن و رعایت ادب» با آوردن لفظ «حرث» به صورت کنایی به رابطه زناشویی اشاره شده است. هدف از این مقاله که توصیفی - تحلیلی است، تحلیل دلالت های مفهومی آیه حرث و پاسخگویی به تشکیک و انتقادهای وارده با تکیه بر مستنداتی چون خود آیه 223 سوره بقره، تفسیرهای موجود از آیه مذکور و قرائن قرآنی و روایی است تا از این رهگذر به دیدگاه واقعی نظام حقوقی قرآن درباره ماهیت و چیستی زن دست یابیم. با بررسی دقیق و همه جانبه می توان دریافت آنچه در این آیه آمده، نه تنها علیه حق زن نیست، بلکه در جهت حمایت از منزلت زن است. اگر در فرازهای مختلف آیه حرث دقت شود، هیچ دلالتی بر تفاوت ارزش گذاری میان دو جنس ندارد، بلکه از آیاتی است که ارزش زن و چیستی او را بیان می کند. به این معنا که در آیه به نقش ارتباط زن و مرد در فرزندآوری توجه شده است.
نقد و بررسی ترجمه قرآن جناب آقای حداد عادل
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۳)
219 - 249
حوزه های تخصصی:
نویسنده در نوشتار پیش رو، در تلاش است ترجمه قرآن جناب آقای حداد عادل را در بوته نقد و بررسی قرار دهد. وی در راستای این هدف، با بیان آیات 13 تا 32 یا که اندر عبارت ترکی / بش یوز آلتون دویست دینار است!
از سوره مائده، نکات انتقادی خود را نسبت به ترجمه بیان کرده و سپس، دیدگاه خود را مطرح می سازد.
بررسی رباعیات عصمت بخارایی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۹۴)
199 - 214
حوزه های تخصصی:
عصمت بخارایی از شاعران نامدار ماوراء النهر در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم بود. اشعار او در زمان حیاتش رواج و روایی فراوانی داشت. وی به روایتی در سال 829 و به روایت دیگر در 840 ق درگذشت. بساطی سمرقندی و خیالی بخارایی از شاگردان او بودند و سلطان خلیل نوه تیمور، برای او احترام زیادی قائل بود. دیوانی که از عصمت بخارایی موجود است، دربردارنده 7500 بیت شعر اعم از قصاید، غزلیات، قطعات، رباعیات، ترجیعات و مفردات است. این کتاب با اینکه یک نوبت در سال 1366 به چاپ رسیده، فاقد ویژگی های یک تصحیح علمی است. در بررسی نسخه چاپی و چند دستنویس کهن دیوان عصمت بخارایی، مشخّص شد که در سده نهم هجری یکی از گردآورندگان دیوان عصمت، رباعیات کمال اصفهانی، انوری، اوحدی مراغه ای و دیگران را به دیوان او الحاق کرده است. همچنین، برخی از رباعیات مسلّم شاعر، از چشم مصحّح دیوان او پوشیده مانده است. هدفِ این مقاله، بررسی این دو موضوع است.
عوامل پیدایش دو پدیده «ما تأخّر حکمه عن نزوله» و «ما تأخّر نزوله عن حکمه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
193 - 216
حوزه های تخصصی:
در میان کتاب های علوم قرآنی و تفسیر، اصطلاحی با عنوان «ما تأخّر حکمه عن نزوله وما تأخّر نزوله عن حکمه» خودنمایی می کند. عبارت «ما تأخر حکمه عن نزوله» بدین معناست که آیاتی از قرآن کریم نازل شده اند، اما پس از مدتی حکمشان تشریع شده است؛ مانند نزول آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی» ﴿اعلی/ 14﴾ در مکه و تفسیر «تَزَکَّی» به زکات واجب و تشریع آن در مدینه. عبارت «ما تأخّر نزوله عن حکمه» بدین معناست که حکمی در مکه تشریع شده و پس از مدتی در مدینه آیات مربوط به آن حکم نازل شده است؛ مانند تشریع حکم نماز جمعه در مکه و نزول آیات مربوط به این حکم در سوره جمعه و در مدینه. اولین بار بغوی اصطلاح «ما تأخّر حکمه عن نزوله» را بیان کرد. اصطلاح «ما تأخّر نزوله عن حکمه» نیز توسط سیوطی ابداع شد. اعتباربخشی مطلق به سخنان صحابه پیامبر و تابعان، بی توجهی به قاعده جری و تطبیق و اعتقاد به سبب نزول خاص و تفسیر نادرست برخی از آیات قرآن کریم، از دلایل اصلی پیدایش این دو پدیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی ضمن تشریح علل پیدایش این دو پدیده، به تفسیر آیات مدعای این دو پدیده پرداخته شده و بیش از پیش نادرستی این دو پدیده آشکار گشته است.