فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
74 - 61
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (TDCS)بر بهبود سلامت روان زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مطلقه بودند که به مراکز مشاوره شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش چک لیست نشانه های اختلالات روانی(R-90-SCL) بود. مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضا گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی ( هر جلسه20 دقیقه) به صورت قرار گرفتن آند در قسمتF3 و کاتد در قسمت FP2 اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر سلامت روان و زیر مقیاس های آن ازجمله افسردگی، اضطراب، وسواس اجباری، پرخاشگری و روان پریشی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P). وجود تفاوت معنادار سلامت روان زنان در گروه آزمایش با گروه کنترل در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. شاخص مجذور اتا (اندازه اثر) نشان دهنده اثربخشی بیش تر مداخله در متغیر سلامت روانی کل و مؤلفه های وسواس و افسردگی (80/0≥ Eta) و اثربخشی به نسبت کم تر در مؤلفه های روان پریشی و تصورات پارانوییدی (53/0≥ Eta) است. این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر سلامت روان زنان مطلقه بود. درمجموع یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان TDCS را در بهبود سلامت روان متذکر می سازد.
تعیین اثربخشی برنامه والدگری تأملی تطبیق یافته بر تنیدگی مادران مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
323 - 338
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از متغیرهایی که با تنیدگی مادران رابطه دارد، کنش تأملی آنان است. کنش تأملی یا ذهنی سازی یک نمود آشکار از روایت ظرفیت ذهنی سازی در افراد است. نقش پراهمیت مادر به عنوان مراقب اولیه و اصلی کودک و به دنبال آن، تأثیر تنیدگی بر گستره وسیعی از عملکرد مادر از جمله در فرآیند ذهنی سازی بین او و کودک، ضرورت برنامه های والدگری تأملی انطباق یافته با ذهنی سازی مادر را جهت کاهش تنیدگی مادران مضطرب آشکار می سازد، ولی مرور مطالعات پیشین نشان می دهد در این زمینه شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه والدگری تأملی تطبیق یافته بر تنیدگی مادران مضطرب انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران مضطرب ساکن شهر تهران در سال 1401 بود. نمونه گیری با اعلام فراخوان در سه مهدکودک و چهار کلینیک روانشناختی در شهر تهران و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از نوع هدفمند از بین مادران داوطلب دارای علائم اضطراب انجام شد. در نهایت، تعداد 20 نفر مادر مضطرب (با کسب حداقل نمره اضطراب متوسط در آزمون اضطراب بک) به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات نیز شامل پرسشنامه تنیدگی والدینی - فرم کوتاه (آبیدین، 1995) بود. گروه آزمایش در طی 8 جلسه، برنامه آموزش والدگری تأملی تطبیق یافته با ذهنی سازی مادر را دریافت کردند، ولی اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. همچنین برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-20 استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس در پژوهش حاضر نشان داد برنامه مداخله ای والدگری تأملی تطبیق یافته در بین خرده مقیاس های سه گانه تنیدگی والدینی به طور معناداری باعث کاهش آشفتگی والدین و تعاملات ناکارآمد والد - فرزند شد (0/001P<)، اما در کاهش نمرات خرده مقیاس ویژگی های کودک مشکل آفرین اثربخش نبود.
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی برنامه مداخله ای والدگری تأملی تطبیق یافته بر میزان تنیدگی مادران مضطرب در مطالعه حاضر، به نظر می رسد آموزش والدین در این زمینه می تواند یکی از مناسب ترین روش ها برای بهبود تعاملات مادر - کودک، شکل گیری دلبستگی ایمن در کودکان و متعاقب آن، کاهش سطح تنیدگی مادران مضطرب یاشد.
نقش سرمایه های روانشناختی و خودتنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری سبک های شناختی ویت کین (مطالعه موردی: دختران 16 تا 18 سال دانش آموز مقطع متوسطه دوره دوم شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1723 - 1738
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات گذشته نشان داده است که سبک های یادگیری دانش آموزان می تواند به عنوان متغیر میانجی در تأثیر سازه های روانشناختی چون خود تنظیمی و سرمایه های روانشناختی بر شدت اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنادار داشته باشد. سبک شناختی ویژگی های شخصیتی را شامل می شود که سبب تفاوت افراد از یکدیگر می گردد. بررسی های انجام شده نشان داد که مدلی برای تبیین نقش سرمایه های روانشناختی و خود تنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان وجود ندارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایه های روانشناختی و خود تنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری سبک های شناختی ویت کین بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری دختران 16 تا 18 سال شاغل به تحصیل در دوره دوم متوسطه شهر زاهدان بودند. که از بین آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ها شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007)، مقیاس خود تنظیمی انگیزشی (ولترز، 1999)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (فریدل و پاریس، 2005) و آزمون شکل های نهفته استفاده شده است. روش تحلیل داده ها مبتنی بر داده های ترکیبی و مدل رگرسیون چندمتغیره با الگوی حداقل مربعات با استفاده از آزمون سوبل و بوسیله نرم افزار آماری Spss نسخه 20 و لیزرل بود.
یافته ها: نتایج آزمون سوبل نقش واسطه ای سبک های شناختی بر ارتباط بین سرمایه روانشناختی و خودتنظیمی و اشتیاق تحصیلی را معنادار نشان داد. سرمایه روانشناختی بر اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی سبک های شناختی با ضریب مسیر (27/0) و اثر کل 78/0 اثر غیر مستقیم دارد. همچنین خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی سبک های شناختی با ضریب مسیر (44/0) و اثر کل 88/0 اثر غیرمستقیم دارد.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش توصیه می شود به منظور افزایش اشتیاق دانش آموزان شرایطی برای ایجاد رقابت سالم، خودمختاری و دریافت بازخورد مثبت فراهم شود. در این ارتباط، ایجاد فرصتی برای تفکر، تفحص، تحقیق، انتقاد سازنده، تشویق و تقویت بهنگام، افزایش اعتماد به نفس می تواند کارساز باشد.
تاثیردرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برشفقت ورزی به خود وتاب آوری خانوادگی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی شیوه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه بود. نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد.از میان لیست جامعه آماری (24) نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و در دو گروهِ آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه قرار داده شدند. مداخله آموزشی با استفاده از پروتکل جلسات درمان هیز، استروسال ،(2012) با اندکی تلخیص تدوین شده است ودر 8 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایشی انجام شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس چند متغییری (آنوا) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22) استفاده شد. از پرسشنامه های شفقت به خود، (Neff, ,2003)و تاب آوری خانوادگی(Sixbey,2005) به عنوان ابزار استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه مشاوره گروهی بر افزایش شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیر تأثیر داشت و این تأثیر در مرحله پیگیری 5 ماهه دارای ثبات بود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود
پرسشنامه نگرانی پن: پرسشنامه، روش اجرا و نمره گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
345 - 347
حوزههای تخصصی:
پژوهشگر گرامي، پرسشنامه نگراني پن (PSWQ؛ مي ير و همکاران، 1990) يک ابزار 16 گويه اي است و شدت نگراني را در اندازه هاي پنج درجه اي از 1 (کاملآ مخالفم) تا 5 (کاملآ موافقم) مي سنجد. دامنه نمره کل نگراني در اين پرسشنامه بين 16 و 80 و نمرة بيشتر نشان دهندة شدت بيشتر نگراني است. همساني دروني پرسشنامه نگراني پن در نمونه هاي دانشجويي و باليني بر حسب ضرايب آلفاي کرونباخ از 88/0 تا 95/0 گزارش شده است (براون و همکاران، 1992؛ ديوي، 1993؛ مي ير و همکاران، 1990) و پايايي بازآزمايي آن از 74/0 = r تا 93/0 =r مورد تآييد قرار گرفته است (استارتاپ و اريکسن، 2006؛ مي ير و همکاران، 1990). روايي پرسشنامه نگراني پن نيز بر حسب همبستگي آن با تعدادي از شاخص هاي مرتبط با نگراني و اضطراب در نمونه هاي دانشجويي و باليني تاييد شده است (استارتاپ و اريکسن، 2006؛ اولاتونجي و همکاران، 2007؛ مي-ير و همکاران، 1990). تحليل عاملي اکتشافي و تاييدي (اولاتونجي و همکاران، 2007؛ کارتر و همکاران، 2005؛ مي ير و همکاران، 1990)، ساختار يک عاملي و دو عاملي پرسشنامه نگراني پن را در نمونه هاي باليني و غير باليني تاييد کرده است. در بررسي مقدماتي ويژگي هاي روانسنجي نسخه فارسي اين پرسشنامه در نمونه اي از جمعيت دانشجويي (449n = ; 232 دختر، 217 پسر)، ضرايب آلفاي كرونباخ براي همساني دروني نمره کل نگراني 91/0 محاسبه شد. ضرايب همبستگي بين نمره هاي تعدادي از شرکت کنندگان در پژوهش (73 دختر، 51 پسر) براي پايايي بازآزمايي در دو نوبت با فاصله دو تا چهار هفته براي نمره کل نگراني 78/0 =r محاسبه شد (بشارت، 1386). روايي سازه ، همگرا و تشخيصي (افتراقي) نسخه فارسي پرسشنامه نگراني پن از طريق اجراي همزمان مقياس اضطراب بک (BAI؛ بشارت، 1384الف؛ بک و اپستين، 1993)، مقياس افسردگي اضطراب استرس (DASS؛ بشارت، 1384ب؛ لاويباند و لاويباند، 1995)، فهرست عواطف مثبت و منفي (PANAS؛ بشارت، 1387؛ واتسون و همکاران، 1988) و مقياس سلامت رواني (MHI-28؛ بشارت، 1388؛ ويت و وير، 1983)در مورد آزمودني¬ها محاسبه شد. نتايج ضرايب همبستگي پيرسون نشان داد که بين نمره آزمودني ها در پرسشنامه نگراني پن با عواطف مثبت و بهزيستي روانشناختي همبستگي منفي معنادار از 47/0- تا 64/0- (001/0 p <) و با اضطراب، استرس، افسردگي، عواطف منفي و درماندگي روانشناختي همبستگي مثبت معنادار از 44/0 تا 65/0 (001/0 p <) وجود دارد. اين نتايج، روايي همگرا و تشخيصي پرسشنامه نگراني پن را تاييد مي¬کنند (بشارت، 1386).
مدل ساختاری رابطه بین کمال گرایی و گرایش به عمل زیبایی با نقش میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
496 - 504
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین مدل ساختاری رابطه بین کمال گرایی و گرایش به عمل زیبایی با نقش میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر قم بود که جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر قم در سال 1402 بود و روش نمونه گیری در این پژوهش براساس فرمول کلاین ، 240 نفر محاسبه شد و روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری در دسترس بود ونیزروش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. نتیجه حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدل ساختاری رابطه بین کمال گرایی و گرایش به عمل زیبایی با نقش میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر قم از برازش خوبی برخوردار است. 40 درصد از پراکندگی نمرات گرایش به عمل زیبایی از طریق کمال گرایی و حمایت اجتماعی ادراک شده پیش بینی می شود. همچنین 24 درصد از پراکندگی نمرات حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق کمال گرایی پیش بینی می شود. همچنین نتایج نشان داد که بین کمال گرایی با گرایش به عمل زیبایی در افراد مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر قم رابطه وجود دارد. بین حمایت اجتماعی ادراک شده با گرایش به عمل زیبایی در افراد مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر قم رابطه وجود دارد.
The Correlation between Perfectionism and Cognitive Flexibility with Math Learning in Students: The Mediating Role of Achievement Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to investigate the mediating role of achievement anxiety in the relationship between perfectionism and cognitive flexibility in math learning in students. The study was correlational using structural equation modeling. The statistical population included senior high school female students in the academic year of 2022-2023. According to the obvious variables, allocation of 25 coefficients, and taking into account the incomplete questionnaires, 231 students were selected by convenience sampling. The instruments included Hewitt and Flett’s perfectionism (1991) questionnaire, Dennis and Vander Wal's cognitive flexibility (2010) questionnaire, and Alpert and Haber's achievement anxiety (1960) questionnaire. Also, the students’ math scores at the end of the semester were used to measure their math learning. The data were analyzed by Pearson's correlation coefficient test and structural equation modeling using SPSS18 and AMOS24 software. The results showed that perfectionism and achievement anxiety have a negative direct effect, and cognitive flexibility has a positive direct effect on math learning. Also, perfectionism and cognitive flexibility have an indirect effect on math learning through achievement anxiety. The research model was also confirmed and the result showed that the variable measurement models have a good fit and 41% of the math learning variance is explained by the research variables. The findings of this research can be beneficial for teaching and learning of students. With educational planning and helping students, their cognitive capacities and competencies can be increased and their mathematical learning can be effectively improved.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس انواع چشم انداز زمانی و الگوهای روابط موضوعی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نگرش فرد نسبت به زمان و روابط کودکی وی می تواند نقش مهمی در تمایلات رفتاری هنجار، نابهنجار و در نتیجه رفتارهای اعتیادی وی داشته باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس انواع چشم انداز زمانی و الگوهای روابط موضوعی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی1400-1401 بودند که از میان آنها 311 نفر با شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998)، چشم انداز زمانی(زیمباردو، 1999) و روابط موضوعی(بل، 1995) جمع آوری شدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که از چشم اندازهای زمانی، حال لذت گرا، گذشته گرایی مثبت و آینده نگری هدفمند، و از روابط موضوعی خودمحوری توانستند اعتیاد به اینترنت را در دانش آموزان دختر به طور معناداری پیش بینی کنند. رابطه بین اعتیاد به اینترنت و چشم انداز زمانی حال( لذت گرا و جبرگرا) ، گذشته گرایی منفی با اعتیاد به اینترنت، مثبت و معنادار و با سایر چشم اندازهای زمانی منفی و معنادار بود. رابطه بین اعتیاد به اینترنت و همه الگوهای روابط موضوعی یعنی خودمحوری، بیگانگی و بی کفایتی اجتماعی و دلبستگی ناایمن نیز مثبت و معنادار بود (0.05≥ P).
نتیجه گیری: با توجه به تأیید نقش چشم انداز زمانی و روابط موضوعی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت افراد، پیشنهاد می شود در پیشگیری از اعتیاد به اینترنت به این متغیرها بیشتر توجه شود.
بررسی اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناخت و فراهیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
37 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناختها و فرا هیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره ی پیگیری دو ماهه بود. نمونه شامل 24 نفر که به روش هدفمند از بین جانبازان اعصاب و روان مراجعه کننده یا بستری در مراکز و بیمارستان های وابسته به بنیاد شهید شیراز در سال 1402 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان با مقیاس-های حساسیت اضطرابی ریس و همکاران (1986)، فراشناختها و فرا هیجان های مثبت بیر و مونتا (2010)، ضربه رویداد- تجدیدنظر شده ویز و مارمار (1997)، اختلال استرس پس ازضربه ویرایش نظامی، افسردگی بک و همکاران (1996) ارزیابی و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله ی نسخه ۲3 نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مرحله ی پیش-آزمون نسبت به پس آزمون و دوره ی پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0> P) و تفاوتها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0p> ) به این معنا که ثبات درمان در طول زمانحفظ شد..بنابراین مداخله ی درمانی بر متغیرهای پژوهش اثر بخش بوده است.
همبسته های شناختی اختلال وسواسی - جبری: سهم پیش بین سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید، کارکرد اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواسی جبری یکی از شایع ترین اختلال های روانی است که بر تمام جنبه های زندگی انسان اثرگذار است. 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای در پژوهش شرکت داده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودگزارشی سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید، پرسشنامه نقص کارکردهای اجرایی: بارکلی، پرسشنامه ارزیابی فراشناخت - 30سؤالی، پرسشنامه همجوشی فکر و پرسشنامه مقیاس وسواس فکری عملی ییل براون پاسخ دادند. یافته های به دست آمده از تحلیل پژوهش نشان داد میان مؤلفه باور مثبت درباره نگرانی (p≤0.05) و مؤلفه های کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی، خودمدیریتی، خودسازمان دهی، خودکنترلی و خودانگیزشی (p≤0.01) همبستگی مثبت و معناداری با علائم اختلال وسواسی وجود دارد. همچنین، میان مؤلفه های باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، نیاز به کنترل، سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید فیزیکی، خودسازمان دهی (p≤0.05) و مؤلفه اطمینان شناختی (p≤0.01) همبستگی مثبت و معناداری با علائم اختلال جبری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای پیش بین باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، خودمدیریتی و خودانگیزشی سهمی معنادار در پیش بینی مؤلفه اختلال وسواسی دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد متغیرهای پیش بین باور مثبت درباره نگرانی، اطمینان شناختی، سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید اجتماعی، خودسازمان دهی و خودکنترلی در پیش بینی مؤلفه اختلال جبری در آسیب شناسی علائم وسواسی جبری سهم معنا دار داشته اند. با توجه به اهمیت نقش باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر که آن هم متأثر از باورهای فراشناختی است، در پیش بینی و تبیین علائم وسواسی، درمان فراشناختی پرفایده به نظر می رسد.
Effectiveness of Cyberbullying/Victimization prevention package on Self-esteem and cognitive flexibility of adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to assess the impact of a cyberbullying and victimization prevention program on the self-esteem and cognitive flexibility of adolescents in Osku City Iran. The research followed an experimental design with a pre-test and post-test approach. The study included all female junior high school students in Osku City during the academic year 2023-2024, selected through convenience sampling. Thirty students who had experienced cyberbullying and victimization were randomly assigned into two groups: an experimental group (15 students) and a control group (15 students). Data collection tools included a questionnaire on self-esteem, cognitive flexibility, and experiences of cyberbullying and victimization. The experimental group attended 10 sessions, each lasting 75 minutes, to receive training through the prevention program. Both groups took a pre-test before the sessions and a post-test after the training. The data were analyzed using inferential statistics and covariance analysis, which indicated that the cyberbullying and victimization prevention program effectively improved students' self-esteem and cognitive flexibility. With all research hypotheses confirmed, the strategies and skills taught to address cyberbullying and victimization contribute to enhancing the self-esteem and cognitive flexibility of students. It is recommended that educational administrators, particularly school counselors, organize workshops on cyberbullying and victimization prevention to improve the self-esteem and cognitive flexibility of adolescents.
پیش بینی حساسیت اضطرابی براساس تحمل پریشانی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بیماران بهبودیافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
23 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حساسیت اضطرابی یک ساختار خطر تشخیصی است که مورد مطالعه قرار گرفته است و اعتقاد بر این است که پاسخ به انواع مختلف استرس را تقویت می کند. همه گیری کووید-۱۹ یک عامل استرس زای گسترده با تهدیدات جسمی و اجتماعی قابل توجه است لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه تحمل پریشانی با حساسیت اضطرابی بیماران بهبودیافته از کرونا انجام شد.
روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. بدین منظور از بین بیماران بزرگ سال بهبود یافته از ابتلا به کرونا در شهر تهران در سال 1400، 201 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم هیجان شناختی گرنفسکی، کریج و اسپین هاون (2001)، حساسیت اضطرابی فلوید، گارفیلد و لاسوتا (2005) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) جمع آوری شد.
یافته ها: تجزیه وتحلیل یافته ها از طریق تحلیل مسیر نشان دادند که تحمل پریشانی بر حساسیت اضطرابی تأثیرگذار است (44/0-) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت (31/0) و منفی (30/0-) در رابطه بین رابطه تحمل پریشانی با حساسیت اضطرابی نقش میانجی دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت هدف قرار دادن سه مؤلفه تحمل پریشانی و تنظیم شناختی مثبت و منفی هیجان در ارتباط با درمان ها و کمک های روان شناختی برای حساسیت اضطرابی بیماران بهبودیافته از کرونا می تواند مؤثر باشد.
تفاوت های جنسیتی در مؤلفه های عزت نفس در دانش آموختگان زبان انگلیسی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عزت نفس نشان دهنده ادراک فرد یا ارزیابی شخصی وی از ارزش خویشتن است و همچنین نشان دهنده این است که فرد تا چه حد نسبت به خودش دیدگاه مثبت یا منفی دارد. همان طورکه مفهوم عزت نفس در رشته های مختلف حائز اهمیت است، در نظام آموزشی نیز بر عزت نفس دانش آموزان تاکید شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت های جنسیتی در مؤلفه های عزت نفس در دانش آموختگان زبان انگلیسی بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال 1400 در شهر تهران تشکیل می دادند که از میان آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساده 300 دانش آموز (150 دختر و 150 پسر) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون مقایسه میانگین دو گروه مستقل با شاخص t تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه دختران و پسران به لحاظ مؤلفه های خویشتن اجتماعی (001/0=P) و خویشتن خانوادگی (031/0=P) تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر دختران میانگین بالاتری را نسبت به پسران در مؤلفه های خویشتن اجتماعی و خانوادگی کسب کردند. به خانواده های دارای زبان آموز پسر ارتقای عزت نفس فرزندانشان توصیه می شود.
مطالعه مقایسه ای حافظه کاری در فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر و فرزندان افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف مطالعات مختلف نشان داده اند، فرزندان والدینی که به آلزایمر دچار هستند در مقایسه با جمعیت های عمومی احتمالاً با نرخ بالاتری به این اختلال مبتلا خواهند شد. باتوجه به اینکه نیاز فزاینده به نشانه های تشخیصی برای کمک به پیش بینی معتبر آلزایمر احساس می شود و ازطرف دیگر قبل از شروع علائم بالینی، تغییرات آسیب شناختی عصبی در مناطق مغزی به ویژه نواحی گیجگاهی ظهور می یابند و ارتباط عملکردی این ساختارها با کارکردهای شناختی حافظه دیداری فضایی، بازشناسی شکل و یادگیری جدید را تحت تأثیر قرار می دهند، ما را بر آن داشت تا به بررسی این سه عملکرد در فرزندان افراد مبتلا به آلزایمر دیررس و فرزندان افراد عادی، با استفاده از یک مجموعه آزمون کامپیوتری کنتب بپردازیم. مواد و روش ها طرح پژوهش حاضر، مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، افراد با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش شامل ۵۵ نفر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. در این مطالعه ۳۱ نفر از فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر(سن: 61/7±03/43؛ ۱۵مرد و ۱۶ زن) و ۲۴ نفر فرزندان افراد نرمال بالای ۶۵ سال(سن: 82/6±67/40؛ ۱۲مرد و ۱۲ زن) که از فرزندان افراد مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب و افراد در دسترس در ۲ گروه قرار گرفتند. با استفاده از سه آزمون از مجموعه خودکار ارزیابی عصب روان شناختی کمبریج شامل حافظه کاری فضایی، حافظه بازشناسی شکل و یادگیری پیوسته جفتی ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون آماری تی مستقل و معادل غیرپارامتریک آن (من ویتنی یو) بین دو گروه مقایسه شدند. یافته ها نتایج این مطالعه نشان داد در عملکرد حافظه کاری فضایی در 2 مورد از 3 مورد، یعنی خطاهای بین شرایط (فرزندان نرمال: 12/21±14/21؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر 22/69±34/58) و خطای کل (فرزندان نرمال:9/3±12/96؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 22/22±37/03) بین گروه ها اختلاف معنی دار وجود دارد (0/01>P). در عملکرد حافظه بازشناسی شکل در دو آیتم میانگین تأخیر (فرزندان نرمال: 364/03±1917/17؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 445/15±2186/94) و درصد پاسخ صحیح (فرزندان نرمال: 4/44±96/3؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 8/93±84/39) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت و در مورد میانگین تأخیر برای پاسخ درست و میانگین تأخیر برای پاسخ نادرست اختلاف معنی دار وجود نداشت (0/05>P). در عملکرد یادگیری پیوسته جفتی در هر 3 مورد موردبررسی یعنی نمره حافظه (فرزندان نرمال: 1/59±23/08؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 4/32±17/65)، میانگین خطا برای موفقیت (فرزندان نرمال: 0/36±0/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±2/31) و خطای کل (فرزندان نرمال:2/87±4/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±17/10) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت (0/01>P). نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد عملکرد یادگیری جدید و حافظه کاری فضایی و بازشناسی شکل بین فرزندان افراد دارای آلزایمر و بدون آلزایمر دارای تفاوت است. بررسی عملکرد یادگیری جدید و SWM می تواند به عنوان نشانه هایی برای تشخیص اختلال شناختی خفیف در فرزندان افراد دچار آلزایمر و سیر حرکت این افراد به سمت AD باشد، درحالی که بررسی عملکرد بازشناسی شکل نمی تواند سرنخی برای تشخیص باشد. ۸۷۱,۱
تدوین مدل فرآیندی خرد بر اساس منابع اسلامی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 171
حوزههای تخصصی:
با وجود سابقه گسترده «خرد» در متون فلسفی و دینی، ورود آن به روان شناسی به چند دهه اخیر باز می گردد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل فرآیندی خرد با تاکید بر آموزه های دینی و بررسی میزان روایی آن بود. روش این تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد بود و به منظور بررسی روایی محتوایی از روش توصیفی زمینه یابی استفاده شد. با تشکیل حوزه معنایی، مفاهیم متناظر با خرد در منابع اسلامی شناسایی شد و در چهار مرحله کدگذاری باز، متمرکز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. حاصل این مرحله دستیابی به 1276 کد باز، 344 کد متمرکز، 84 کد محوری، 19 مقوله و 10 مولفه اصلی خرد بود. این مولفه ها عبارتند از: علم، تمییز، پردازش ذهنی، مهار، اتقان در عمل، کیاست، فراست، بصیرت، فقاهت و تیزفهمی. سپس، روابط فرضی میان این مولفه ها و فرآیند دست یابی به خردورزی بررسی شد. یافته ها نشان داد، روابط فرضی میان این ده مولفه در دو سطح «مقوله های هسته ای» و «حوزه های کنش وری» طبقه بندی می شوند. بر این اساس، خرد در هسته دارای عناصر اساسی «شناخت»، «مهار»، «تشخیص»، «پردازش»، و «عمل متقن» است که در حوزه درون فردی به «ادراک بهترین منفعت» و حوزه برون فردی به «بینش»، «ادراک انگیزه و اهداف درونی»، «ادراک مفاهیم و اشیاء»، و «تیزفهمی» منجر شد. نتایج حاصل، طراحی مدل فرآیندی خردورزی بود که توسط 6 کارشناس علوم اسلامی و روان شناسی مورد ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از «شاخص روایی محتوایی(CVI)» تحلیل و مطلوب ارزیابی شد. نتایج حاصل از مدل فرآیندی خرد، مقدمه ای برای طراحی مقیاس و مداخلات آموزشی و درمانی خرد است.
کشف الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق بهعنوان یک آسیب اجتماعی، بر ساختار خانواده اثر گذاشته و زمینهساز مسائل عدیدهای در جامعه میشود. ازاینرو این پژوهش با هدف کشف الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است. مواد و روشها: مشارکتکنندگان پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره و دادگاه خانواده در شهر اصفهان سال 1401 به دلیل طلاق میباشند. لذا از میان آنان تعداد 12 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل دادهها از روش کدگذاری سه مرحلهای گلیزر و اشترواس استفاده شد. برای کسب قابلیت اطمینانپذیری یافتهها از معیارهای چهارگانه تأیید پذیری، اعتبار پذیری، قابلیت اطمینان و انتقالپذیری لینکن و گوبا استفاده شد. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به 82 کد اولیه، 11 زیر مقوله، 9 مقوله و 4 پارادایم و یک الگوی نظری شد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق را میتوان در 4 چهار پارادایم شرایط علی، شرایط زمینهای، عوامل تسهیلکننده و پیامدها طبقهبندی کرد. در بخش شرایط علی سه مقوله طلاق عاطفی، ساختار انگیزشی و فقدان صمیمیت زناشویی، در بخش عوامل تسهیلکننده دو مقوله عدم آشنایی نسبت به زندگی زناشویی و اعمال محدودیتهای بدون منطق، در بخش شرایط زمینهای سه مقوله تعارضهای درون فردی، عدم وجود تعاملات عاطفی و نارضایتی از عملکرد همسر و در بخش پیامدها دو مقوله سلطه گری (حاکم بودن من فردی) و عدم اعتماد در الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق به دست آمد.
تدوین برنامه آموزش مهارتهای حل مساله و اثربخشی آن بر مهارتهای تنظیم هیجان و اضطراب اجتماعی نوجوانان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزش مهارت های حل مساله و اثربخشی آن بر مهارت های تنظیم هیجان و اضطراب اجتماعی نوجوانان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش ها: این پژوهش در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی شامل تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی بود و بخش کمی شامل روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل 28 متخصص با مدرک دکتری روانشناسی کودکان استثنایی شهر تهران در سال 1401 بود که 10 نفر از آن ها به شیوه هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و جامعه آماری بخش کمی شامل 53 دانش آموز دچار اختلال اتیسم شهر قزوین در سال 1401 بود که 20 نفر از آن ها به شیوه در دسترس براساس ملاک های ورود از آموزشگاه استثنائی پارس به عنوان نمونه انتخاب و در 2 گروه آزمایش (10) و کنترل (10) به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل سیاهه تنظیم هیجان شیلدز و همکاران (1997) و مقیاس اضطراب اجتماعی لاگرکا (1999) بود. گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای برنامه آموزشی را دریافت کرد. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی، از نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی و در بخش کمی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دو راهه با نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: برنامه آموزشی اعتبار محتوایی مناسبی دارد و موجب بهبود مهارت های تنظیم هیجان و کاهش اضطراب اجتماعی درگروه آزمایش شده است. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود آموزش مهارت های حل مساله را در اولویت آموزشی نوجوانان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا قرار گیرد.
روابط ساختاری نشخوار خشم و بخشایش با بهزیستی فاعلی در زنان با توجه به نقش میانجی شرم و احساس گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
39 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر ارزیابی روابط ساختاری نشخوار خشم و بخشایش با بهزیستی فاعلی در زنان متاهل با توجه به نقش میانجی شرم و احساس گناه بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان متاهل شهرستان جوین بود که 356 نفر از طریق نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به پرسشنامه های نشخوار خشم (ARC)، بخشایش هارتلند (HFS)، رضایت از زندگی (SWLS)، عاطفه مثبت و منفی (PANAS) و حالات شرم و احساس گناه (SSGS) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS انجام گردید.یافته ها: نتایج نشان دهنده رابطه مستقیم نشخوار خشم و بخشایش با سازه بهزیستی فاعلی بود. همچنین نشخوار خشم و بخشایش با توجه به میانجی گری شرم و احساس گناه (به جز نقش میانجی احساس گناه و شرم به رضایت از زندگی) با سازه بهزیستی فاعلی رابطه غیر مستقیم داشت. برازش مدل ساختاری پس از اصلاح، مورد تایید بود.نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان گفت که نشخوار خشم، بخشایش، شرم و احساس گناه بر بهزیستی فاعلی در زنان متاهل اثرگذار هستند و مهم است که در طرح ریزی جهت افزایش بهزیستی یا برنامه های درمانی مرتبط مورد توجه قرار گیرد.
عنوان اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش استرس آموزشی رابطه معلم- دانش آموز در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش استرس آموزشی رابطه معلم دانش آموز در مدارس ابتدایی سردشت دزفول و روستاهای وابسته به آن در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه ی این پژوهش شامل کلیه ی مدارس دخترانه، پسرانه و مختلط مقطع ابتدایی شهرستان سردشت–دزفول و روستاهای وابسته (526 دانش آموز) به آن در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای انتخاب نمونه، پنج مدرسه ی دخترانه، پسرانه و مختلط به طور تصادفی از میان 117 مدرسه ابتدایی این شهرستان و روستاهای اطراف آن انتخاب شدند. در مرحله ی بعد 30 دانش آموز بر اساس گزارش معلمان، مشاوران و تأیید مرکز اختلالات رفتاری این شهرستان از نظر اختلال های عاطفی و رفتاری برگزیده شدند که 15 نفر به صورت تصادفی به گروه آزمایش و 15نفر به صورت تصادفی به گروه کنترل اختصاص یافتند. معلمان به شاخص استرس آموزشی در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای هر دانش آموز پاسخ دادند. دانش آموزان شرکت کننده ی گروه آزمایش در دَه جلسه ی چهل وپنج دقیقه ای مداخله ی بازی درمانی گروهی شرکت کردند و دانش آموزان شرکت کننده ی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (آمیخته) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بازی درمانی گروهی باعث کاهش استرس آموزشی رابطه ی معلّم-دانش آموز در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0 < p). همچنین نمره های گروه تحت بازی درمانی گروهی در مرحله ی پیش آزمون تا مرحله ی پیگیری در متغیرهای بیش فعالی، اضطراب/کناره گیری، اختلال رفتاری/پرخاشگری و نااُمیدی در کار با والدین کاهش یافته است (01/0 < p) امّا در متغیر اختلال در تدریس تغییری مشاهده نشد. بنابراین می توان با استفاده از این نوع بازی درمانی گروهی برای کاهش استرس آموزشی رابطه ی معلّم- دانش آموز استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیک بر شدت درد، فشار خون و تنظیم رفتاری عواطف بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
220 - 229
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیک بر شدت درد، فشار خون و تنظیم رفتاری عواطف بیماران دیالیزی انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی به همراه دو گروه آزمایش و یک گروه گواه با طرح پیش آزمون_پس آزمون بود. جامعه آماری کلیه بیماران دیالیزی مراجعه کننده به مرکز دیالیز حکیم طب اندرزگو شهر تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه شامل 45 بیمار دیالیزی از جامعه مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. ابزارها شامل مقیاس دیداری درد (VAS)، پرسشنامه تنظیم رفتاری عواطف کرایچ و گارنفسکی (2019) و دستگاه فشار خون بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSSنسخه 26 استفاده شد. یافته ها نشان داد که هر دو درمان در مرحله پس آزمون بر کاهش شدت درد و فشارخون و تنظیم رفتاری عواطف در بیماران دیالیزی تاثیر معنی داری داشته اند (0/05>p). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که روانشناسان و درمانگران می توانند در مداخله های روانشناختی خود از هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیک برای کاهش شدت درد و فشار خون و تنظیم رفتاری عواطف در بیماران دیالیزی استفاده نمایند.