فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
" مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تفاوت های جنسیتی بر پنج عامل بزرگ شخصیت، بررسی اثر غیر مستقیم جنسیت بر عملکرد تحصیلی از طریق صفات شخصیت و اثر مستقیم صفات شخصیت بر عملکرد تحصیلی اجرا شد.
روش : 419 دانشجو (166 پسر و 253 دختر) پرسشنامه پنج عامل ( BFI ) را کامل کردند. به منظور بررسی تفاوت های جنسیتی در پنج عامل بزرگ شخصیت (برون گرایی، وظیفه شناسی، پذیرش، روان رنجورخویی، سازگاری) از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و به منظور بررسی اثر غیر مستقیم جنسیت بر عملکرد تحصیلی از طریق صفات شخصیت و اثر مستقیم صفات شخصیت بر عملکرد تحصیلی از تحلیل مسیر استفاده شد.
نتایج : نتایج تحلیل واریانس چند متغیری اثر اصلی معنادار عامل جنسیت را نشان داد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که اثر غیرمستقیم و اثر کل متغیر برونزای پژوهش (جنسیت) تنها از طریق عامل های وظیفه شناسی و روان رنجورخویی بر عملکرد تحصیلی معنادار است. اثر مستقیم پنج عامل بزرگ شخصیت (برون گرایی، وظیفه شناسی، پذیرش، روان رنجورخویی، سازگاری) بر عملکرد تحصیلی معنادار به دست آمد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نقش میانجی گر صفات شخصیتی وظیفه شناسی و روان رنجورخویی را در بررسی رابطه بین جنسیت و عملکرد تحصیلی دانشجویان مورد تاکید قرار می دهد. همچنین، نتایج مطالعه حاضر همسو با ادبیات پژوهش نشان می دهد که صفات شخصیت ـ حتی پس از کنترل پیش بینی کننده های سنتی عملکرد تحصیلی دانشجویان از قبیل بهره هوشی ـ اثر مستقل و افزوده ای بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دارند. تلویحات پژوهش حاضر با تاکید بر برخی از همبسته های صفات شخصیت به منظور بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان مورد بحث قرار می گیرد."
بررسی عوامل مؤثر بر افزایش انگیزه شغلی معلمان مدارس راهنمایی دخترانه شهر اصفهان از دیدگاه دانشجو معلمان، معلمان و مدیران
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش فنون ایماگوتراپی (تصویرسازی ارتباطی) بر صمیمیت زناشویی معتادان به مواد مخدر و همسرانشان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی بر صمیمیت زناشویی معتادان به مواد مخدر و همسرانشان بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان به مواد مخدر و همسرانشان بود که در طول پائیز سال 1388 به کلینیک های درمان اعتیاد واقع در منطقه 6 تهران مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش را 24 زوج از مراجعان کلینیک های درمان و بازتوانی اعتیاد نوین و جمعیت آفتاب تشکیل دادند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 زوج) و گواه (12 زوج) جایگزین شده بودند. زوج های گروه آزمایش به صورت هفتگی به مدت 8 جلسه 5/1 ساعته تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس صمیمیت زناشویی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تصویرسازی ارتباطی باعث افزایش میزان صمیمیت زناشویی در معتادان به مواد مخدر و همسرانشان شده است. همچنین، بین میزان صمیمیت زناشویی مردان و زنان تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش تصویرسازی ارتباطی می تواند میزان صمیمیت زناشویی معتادان به مواد مخدر و همسرانشان را افزایش دهد و سهم بسزایی در فراهم سازی بستر و محیط سالم خانوادگی و روابط گرم و صمیمی در جهت حفظ سلامت روانی و جسمی و پیشگیری از عودِ پس از درمان معتادان داشته باشد.
بازنمایی چالش های آموزش مجازی در نظام آموزش عالی ایران: مطالعه ای با روش پدیدار شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آموزش مجازی، فرصتی بی بدیل برای رویارویی با محدودیت های آموزش حضوری، تحقق آرمان آموزش برای همه و زمینه سازی برای توسعه پایدار و متوازن در کشور است. پژوهش حاضر، با هدف تحلیل ادراک و تجربه زیسته دانشجویان و استادان دانشگاه از چالش های آموزش مجازی در نظام آموزش عالی انجام شده است. بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی به شناسایی و بازنمایی پدیده مورد بررسی پرداخته شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدف مند و مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با بیست نفر از دانشجویان و مدرسان دوره های مجازی دانشگاه تهران گردآوری شد و به روش کلایزی تحلیل گردید. در شانزدهمین مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل شد. اما، به منظور اعتباربخشی یافته ها، مصاحبه ها تا بیستمین نفر ادامه یافت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، منجر به شناسایی 5 مقوله اصلی گردید که شامل چالش های «مربوط به دانشگاه»، «مربوط به استاد»، «مربوط به دانشجو»، «مربوط به سامانه» و «مربوط به کلاس» است. یافته ها نشان داد که آموزش های مجازی در نظام آموزش عالی با چالش های متنوع و متفاوتی مواجه هستند و تا رسیدن به شرایط بهینه، فاصله دوچندانی داشته و بهبود کیفیت آن، مستلزم نگاه جدی متولیان و دوری از طرز تلقی آموزش درجه دوم به این قبیل آموزش ها است.
جایگاه مشاوران مدارس و موانع مشاوره: نقد کیفی
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، با کاربرد روش شناسی کیفی، تلاش شده است تا به نقد جایگاه مشاوران مدارس و موانع مشاوره روان شناختی پرداخته شود. شیوه دستیابی به انگاره های ذهنی مشاوران مدارس کار در گروه های متمرکز، بحث گروهی و ذهن انگیزی (بارش افکار) بود. یافته ها در چند محور طبقه بندی شدند: جایگاه کنونی مشاوران مدارس، نگرش مسوولان به مشاوران، نگرش دانش آموزان به مشاوران، نگرش مشاوران به خود و رشته خود، آمیختن نقش مشاور با نقش های دیگر، نگرش اجتماع و شیوه های ارتقای جایگاه مشاوران در مدارس. نتایج، این فرض را «که عدم شکل گیری ساختارهای ذهنی مناسب، باعث عملکرد معیوب مشاوره روان شناختی شده است»، تایید می کند. تجزیه و تحلیل یافته ها، کاوش برای رسیدن به راه حل ها و پیشنهادها، است.
بررسی رابطه برخی پیشایندهای مهم و مربوط با خود ناتوان سازی تحصیلی و رابطه آن با پیامدهای برگزیده در دانش آموزان پسر سال اول دبیرستانهای اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر، رابطه برخی پیشایندهای شخصیتی و انگیزشی خود ناتوان سازی تحصیلی با این متغیر مورد بررسی قرار گرفت. به علاوه، رابطه خودناتوان سازی با برخی پیامدهایش، نظیر عملکرد تحصیلی بعدی، نگرش نسبت به تقلب و اقدام به آن بررسی شد. 436 دانش آموز پسر سال اول دبیرستان به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های اقتباس شده از PALS توسط آنها تکمیل گردید. نتایج نشان داد که از بین هدفهای تبحری، تنها هدف تبحری دانش آموز با خود ناتوان سازی رابطه (منفی) داشت. به علاوه، غیر از هدف عملکردی والدین، هیچ یک از هدفهای عملکردی (عملکرد گرا و عملکرد گریز) دانش آموز، کلاس و معلم، خودناتوان سازی را پیش بینی نکردند. تحلیل کوواریانس نشان داد هدفهای عملکردگریز خواه با هدفهای تبحری همراه شوند خواه نشوند، اثری روی درگیری در خود ناتوان سازی ندارند. سایر نتایج نشان داد که متغیرهای کارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی قبلی به صورت منفی و بدبینی به مدرسه به صورت مثبت خودناتوان سازی را پیش بینی کردند و بین دو گروه قومی (فارس و عرب زبان) در استفاده از راهبردهای خودناتوان سازی تفاوتی مشاهده نشد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که کلیه متغیرهای پیش بین با خودناتوان سازی تحصیلی رابطه چندگانه دارند. نتایج مربوط به متغیرهای پیامد، آشکار ساخت که خودناتوان سازی با عملکرد تحصیلی بعدی رابطه منفی، و با نگرش نسبت به تقلب و اقدام به آن رابطه مثبت دارد. در پایان، رابطه بین هدفهای پیشرفت و خودناتوان سازی از نظر برخی مسایل فرهنگی و بافت تعلیم و تربیت مورد بحث قرار می گیرند.
تحلیل محتوای کتاب های «بخوانیم و بنویسیم» پایه سوم ابتدایی بر اساس مؤلفه های کارکردهای اجرایی: روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های بخوانیم و بنویسیم پایه سوم ابتدایی از منظر تأکید بر مؤلفه های کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ و مدیریت زمان) است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش \#آنتروپی شانون\# است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های درسی دوره ابتدایی است. نمونه آماری این پژوهش، شامل کتاب های بخوانیم و بنویسیم پایه سوم ابتدایی در سال 1394-1393 است. ابزار پژوهش فهرست وارسی کارکردهای اجرایی مبتنی بر مبانی علمی کارکردهای اجرایی(داوسون و گوار، 2010) بود که محقق آن را تدوین کرد و روایی محتوایی آن توسط 10 نفر از متخصصان احراز شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد در کتاب های بخوانیم و بنویسیم، ضریب اهمیت مؤلفه حافظه فعال (335./)، مدیریت زمان (333./) و بازداری پاسخ (333./) بود. به عبارتی، میزان توجه به مؤلفه حافظه فعال و مدیریت زمان و بازداری پاسخ در سطح متوسط ارزیابی شد. با توجه به نقش کارکردهای اجرایی که در رشد شناختی و آموزشی کودکان دارد و با عنایت به تأکید پژوهشگران بر این مؤلفه، ضروری است که مؤلفان کتاب های درسی بخوانیم و بنویسیم، در ویرایش های بعدی به این امر توجه لازم را داشته باشند.
بررسی سنخ های ارزشی و تغییرات فرهنگی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش ها نقشی اساسی در تبیین، کنترل، هدایت و پیش بینی کنش های افراد ایفا می کنند و شیوه جهت گیری، کنش و تعامل آن ها را نسبت به سایر افراد تعیین و هدایت می کنند. بنابراین با توجه به اهمیت ارزش ها در تعیین و هدایت رفتار و تعاملات اجتماعی در جامعه، بررسی موضوع این مقاله به ویژه در جوامع چندفرهنگی مانند شهر بندرعباس، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این مقاله در صدد است با بهره گیری از نظریه های مربوط به تغییرات فرهنگی، ضمن شناخت وضعیت سنخ های ارزشی در بین اعضای خانواده ایرانی (والدین و فرزندان)، به بررسی تغییرات فرهنگی در خانواده بپردازد.
داده هـای این تحقیق با تکمیل 393 پـرسشنامـه (200 نفر والدین و 193 نفر فرزندان) به روش مصاحبه حضوری، از خانوارهای ساکن در شهر بندرعباس، گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از بررسی وضعیت سنخ های ارزشی، نشان می دهند که هم والدین و هم فرزندان، ارزش های مادی را نسبت به ارزش های فرامادی، در اولویت بالاتری قرار می دهند. هم چنین نتایج نشان داد، میزان رضایت از زندگی، تعامل اجتماعی و احساس خوشبختی فرزندان، بیشتر از والدین است و در مقابل والدین بیشتر به ارزش های مذهبی و خانوادگی توجه دارند. این مسئله احتمالاً به دلیل تاکید بیشتر والدین بر ارزش های سنتی، مذهبی و خانوادگی باشد که خود نیز، تحت تاثیر شرایط اجتماعی شدن افراد در دوران اولیه زندگی اشان است. در یک جمع بندی کلی می توان گفت، به دلیل برآورده نشدن نیازهای اولیه افراد در هر دو گروه از پاسخگویان (والدین و فرزندان)، اولویت های ارزشی بیشتر به سمت ارزش های مادی گرایش دارد. در واقع علی رغم ظهور و نمود بُعد سخت توسعه در جامعه آماری، بُعد نرم توسعه (تغییرات فرهنگی و ارزشی متناسب) هنوز تحقق نیافته است.
بررسی تأثیر رفتار درمانی شناختی متمرکز بر بهبود خواب در کیفیت خواب و شدت بی خوابی بیماران مبتلا به اختلال بی خوابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بی خوابی اختلالی شایع در اختلالات خواب است که در آن فرد در شروع خواب و یا حفظ و تداوم آن ناتوان است. هدف از این پژوهش نیز بررسی تاثیر رفتار درمانی شناختی بر درمان اختلال بی خوابی بود.
مواد و روش ها: جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد دارای اختلال بی خوابی در شهر اصفهان بود. نمونه شامل 20 نفر از این افراد بود که به صورت تصادفی زمانی انتخاب شدند. برای نمونه گیری از روش تصادفی زمانی استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده آزمون کیفیت خواب پیتربورگ (PSQI یا Pittsburg Sleep Quality Index) و آزمون تعیین شدت بی خوابی (ISI) بودند. مداخله از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون بودکه حدود سه ماه به طول انجامید. نتایج توسط نرم افزار SPSS 18 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که رفتار درمانی شناختی به میزان 7/65٪ در کاهش نمرات آزمون ISI و 7/84٪ در بهبود کیفیت خواب افراد در پرسش نامه یPSQI مؤثر می باشد که این تأثیر به طور معنی داری در اثر عضویت گروهی افراد در گروه آزمایش می باشد (05/0p<). شرکت کنندگان در این پژوهش افزایش طول مدت خواب، هم چنین بهبود کیفیت خواب و مهارت های مقابله ای مؤثرتر در مواجهه با بی خوابی را گزارش کرده و اعلام داشتند که بهتر می توانند از خواب برخیزند.
نتیجه گیری: در تبیین نتایج کسب شده از این پژوهش می توان مطرح نمود با این فرض که افکار خود آیند فرد بر بی خوابی تأثیرگذار است و با تغییر این افکار می توان به درمان این اختلال کمک نمود در نتیجه رفتار درمانی شناختی مورد استفاده در این پژوهش در کاهش علائم بی خوابی آزمودنی ها مؤثر بوده است. پژوهش های بعدی می توانند به بررسی تأثیر این درمان در سایر اختلالات خواب از قبیل وحشت زدگی شبانه نیز بپردازند.
مقایسه اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری، فلوکستین و هایپیران در کاهش شدت علایم افسردگی اساسی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روش های متنوعی جهت درمان افسردگی وجود دارد. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بخشی سه روش روان درمانی گروهی شناختی- رفتاری، داروی ضد افسردگی فلوکستین و داروی گیاهی هایپیران در درمان افسردگی زنان انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش آزمایشی و با انتخاب تصادفی 45 آزمودنی زن، که با پرسش نامه سنجش میزان افسردگی و بر اساس ملاکهای DSM- IV توسط روان پزشک مورد ارزیابی قرار گرفتند، انجام شد. نمونه های تشخیص گذاری شده به عنوان افسرده اساسی، در سه گروه آزمایش گمارده شدند؛ گروه تحت درمان گروهی شناختی- رفتاری، گروه تحت درمان با داروی فلوکستین و گروه تحت درمان با داروی گیاهی هایپیران. نمرات قبل و بعد از مداخله و مرحله پیگیری در هر سه گروه جمع آوری گردید و با استفاده از آزمون های آماری کواریانس، واریانس یکراهه و آزمون های تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه میانگین ها نشان داد که بین میزان اثر بخشی سه روش درمانی با یکدیگر تفاوت معنیدار وجود دارد (01/0 P <). نتایج آزمون شفه نیز بیانگر آن بود که درمان گروهی شناختی- رفتاری از هایپیران مؤثرتر است، در حالی که بین اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری با فلوکستین و فلوکستین با هایپیران تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0 P >). پایداری نتایج درمان در مطالعه پیگیری نیز تأیید شد، البته بین میزان پایداری روش های درمانی تفاوت معنیدار مشاهده شد (01/0 P <).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید اثر بخشی سه روش درمان افسردگی بودند. به خصوص برتری درمان گروهی شناختی- رفتاری در مقایسه با هایپیران در مرحله پس آزمون و نسبت به فلوکستین و هایپیران در مرحله پیگیری تأیید شد.
اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی برکاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همبودی اختلال های شخصیت معمولاً با افزایش خطر عود، مزمن شدن و کاهش اثربخشی درمان در بیماران افسرده همراه است. این مطالعه به بررسی اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C پرداخت.
روش: 6 آزمودنی که واجد ملاک های ورود و خروج بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح آزمایشی تک آزمودنی، از نوع A/B با پیگیری قرار داده شدند. هر آزمودنی پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه روابط بین فردی را هر هفته در 3 جلسه خط پایه، 15 جلسه درمان و 3 جلسه پیگیری تکمیل کرد. برای تحلیل داده ها از بازبینی دیداری نمودارها، ضریب اندازه اثر کوهن برای معناداری آماری و درصد بهبودی برای معناداری بالینی استفاده شد.
یافته ها: آزمودنیها در مجموع به 55 درصد بهبودی در کاهش شدت افسردگی با اندازه اثر 92/1 و 42 درصد بهبودی در مشکلات بین فردی با اندازه اثر 06/2 رسیدند که در مرحله پیگیری هم ادامه داشتند.
نتیجه گیری: اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C از معناداری آماری و بالینی نسبتاً خوب برخوردار بود.
بررسی مدل معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر مبنای ویژگی های شخصیتی، رضایت زناشویی و سبک های دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیمان شکنی به عنوان یک موضوع مهم در روابط زوجی، ریشه در عوامل مختلفی دارد که شناسایی آن ها از اهمیت ویژه ای برخودار است، بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش مدل معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر مبنای سبک های دلبستگی، ویژگی های شخصیتی و میانجی گری رضایت زناشویی انجام شد.
مواد و روش ها: روش مورد استفاده در این پژوهش همبستگی بود. نمونه ی پژوهش شامل 270 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. افراد نمونه پرسش نامه های تمایل به پیمان شکنی، سبک های دلبستگی، ابعاد شخصیت و مقیاس رضایت زناشویی را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS 18 و LISREL 8.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به نتایج اثر غیر مستقیم روان رنجورخویی و برون گرایی (اثر غیر مستقیم= 08/0، 01/0 P<) بر پیمان شکنی با نقش واسطه ای رضایتمندی مثبت بود. نرم خویی (اثر غیرمستقیم= 07/0، 05/0 P<)) و مسؤولیت پذیری (اثر غیرمستقیم= 08/0، 01/0 P<) نیز از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی و معنی دار داشتند. هم چنین روان رنجوری خویی (اثر مستقیم= 22/0، 01/0 P<) ، برون گرایی (اثر مستقیم= 23/0، 01/0 P<)، گشودگی (اثر مستقیم= 16/0،05/0 P<) به طور مستقیم و مثبت و مسئولیت پذیری به طور مستقیم و منفی (با اثر مستقیم= 16/0-، 05/0 P<) بر پیمان شکنی اثرگذار بودند. سبک دلبستگی ایمن از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنی دار (اثر غیر مستقیم= 09/0-،01/0 P<) دارد. سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر (اثر غیر مستقیم= 10/0، 01/0 P<) دارد.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد سبک های دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی نقش مهمی در تمایل به پیمان شکنی دارند، بنابراین از نتایج این پژوهش می توان در راستای پیشگیری، فهم علل زیربنایی و درمان پیمان شکنی زناشویی استفاده کرد.
هنجاریابی فرم زمینه یابی مقیاس رفتار انطباقی واینلند در ایران
حوزههای تخصصی:
مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی آنان بود. نوع تحقیق علی ـ مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوشان و عادی شهر شیراز بود. 84 دانش آموز از مدارس تیزهوشان و 82 دانش آموز از مدارس عادی به شیوه همتاسازی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها پرسشنامه ام اس ال کیو و آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی (فولاد چنگ، 1383) بودند. پایایی پرسشنامه ام اس ال کیو با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 93/0 برآورد گردید. برای بررسی روایی سازه مقیاس یاد شده از روش تحلیل عوامل استفاده شد و شش عامل به دست آمد. پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ 87/0 تعیین شد. روایی محتوایی این آزمون نیز براساس متون تخصصی، مورد تایید دبیران متخصص قرار گرفت. از روشهای آماریt مستقل و تحلیل رگرسیون برای تحلیل یافته ها استفاده شد و نتایج زیر به دست آمد: الف) بین دو گروه دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی از نظر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودگردانی، تفاوت معنادار بود، ب) از میان ابعاد باورهای انگیزشی، بعد «جهتگیری هدف درونی» و از میان ابعاد راهبردهای یادگیری، بعد «خود بازبینی» بهترین پیش بینی کننده برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود.
نقش اهداف پیشرفت در مؤلفه های یادگیری خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نقش اهداف پیشرفت در مؤلفه های یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان. روش: آزمودنی ها شامل 685 دانش آموز پایه سوم دبیرستان های شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.
ابزار: پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران، و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت که روایی و اعتبار آنها احراز شده بود. آزمودنی ها براساس پاسخ به پرسشنامه اهداف پیشرفت و نیز برتری جهت گیری آنها در پنج گروه بدون هدف، اجتنابی، رویکردی، تبحری و اهداف چندگانه قرارگرفتند. یافته ها: مقایسه میانگین مؤلفه های خودتنظیمی (شناخت، فراشناخت و مدیریت منابع) در آزمودنی های پنج گروه هدف، با روش تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه نشان داد که میانگین های پنج گروه با همدیگر تفاوت دارند (001/0p<). انجام آزمون های تعقیبی توکی و شفه نشان داد که میانگین راهبردهای شناختی و مدیریت منابع در گروه های اجتنابی و بدون هدف از سایر گروه ها کمتر است (001/0p<). میانگین های یاد شده در سه گروه تبحری، رویکردی و چندگانه تفاوت معناداری نداشت. میانگین گروه بدون هدف، از اجتنابیها هم کمتر بود (001/0p<). در مورد راهبردهای فراشناختی، مقایسه میانگین ها در بعضی گروه ها تفاوت داشت.
نتیجه گیری: فراهم کردن محیط ها و ساختارهای انگیزشی چندگانه و تبحری نقش مهمی در رشد مهارت ها ومؤلفه های خودتنظیمی دارد که لازم است اقداماتی در مورد آنها صورت گیرد.
مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی معنا درمانی با مشاوره فردی چند الگویی بر کاهش افسردگی سالمندان ساکن آسایشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای مقایسه و اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه معنادرمانی و مشاوره فردی به روش چندالگویی بر کاهش افسردگی سالمندان ساکن در آسایشگاه های تهران انجام شد. نمونه شامل 90 نفر از جامعه آماری سالمندان زن و مرد آسایشگاه های تهران بود که پس از اجرای آزمون GDS روی تعداد زیادی از سالمندان، آنهایی که نمره 15 یا بیشتر از این آزمون گرفتند به طور تصادفی در 5 گروه آزمایشی و 4 گروه کنترل جایگزین شدند. فرضیه ها حاکی از اثربخشی هر کدام از روش های ذکرشده بر کاهش افسردگی سالمندان آسایشگاه های دولتی و خصوصی بود. با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس پس آزمون نتایج نشان داد که گرچه افسردگی گروه های آزمایش پس از اجرای روش درمانی و مشاوره کاهش یافته است اما این کاهش در سطح 95 درصد معنادار نبوده است یعنی روش های ذکرشده موثر واقع نشده اند و همچنین بین میزان تاثیر روش ها نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد. یافته های حاصل نشان داد استفاده از روش های فوق برای سالمندان آسایشگاه ها کارایی لازم را ندارد و پیشنهاد می شود از روش های دیگر مشاوره و درمان استفاده شود.
پسامدرنیسم و روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی روش شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روشهای تحقیق(ابزارها و فنون) در علوم انسانی و علوم طبیعی
ساخت و هنجاریابی مقیاس قصه عشق و بررسی رابطه آن با رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ساخت و هنجاریابی مقیاس قصه عشق (LSS) و بررسی رابطه آن با رضایت زناشویی بود. نمونه آماری شامل 403 زوج از میان والدین دانش آموزان دبستانی و پیش دبستانی شهرستان تبریز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. پژوهش با یک پرسشنامه 200 گویه ای آغاز و در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله مطالعه مقدماتی با یک نمونه 38 زوجی، روایی محتوایی و همسانی درونی به روش ضریب آلفای کرونباخ و پایایی زمانی مقیاس بررسی شد و پرسشنامه 100 سوالی در دو فرم زنان و مردان تنظیم گردید. در مرحله نهایی، پس از اجرای مقیاس رضایت زناشویی هادسون (1379) و LSS روی 403 زوج، پایایی LSS به روش ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن به روش ملاکی و سازه به دو شیوه تحلیل عاملی اکتشافی و تفاوت های گروهی بررسی شد. در نهایت، این نتایج به دست آمد: مقیاس قصه عشق از ویژگی های روانسنجی قابل قبولی برخوردار است. بین قصه های زوج همسانی وجود دارد و هر چه تشابه نیمرخ قصه های زوج کمتر باشد، عدم رضایت آنها بیشتر خواهد بود. عموما، رابطه مثبت معناداری بین قصه های گروه جامعه پسند و رضایت زناشویی به دست آمد. این رابطه در مورد قصه های گروه سلطه جو منفی بود. در 24 قصه و نقش بین میانگین دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد. بین میانگین قصه ها و نقش ها در هر دو گروه تفاوت معنادار دیده شد. به طور کلی، یافته های به دست آمده با نتایج پژوهش های پیشین همخوانی دارد. با در نظر گرفتن یافته ها و محدودیت ها، می توان «LSS» را در کارهای پژوهشی و مراکز مشاوره به کار برد
ساخت و اعتباریابی مقیاس احساس تنهایی در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی خانواده درمانی شناختی– رفتاری بر اختلال شخصیت خودشیفته: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختی– رفتاری بر اختلال شخصیت خودشیفته است. روش پژوهش، تک موردی است و داده ها از طریق مصاحبه بالینی و مداخلات صورت گرفته در جلسات درمانی گردآوری شده اند. در این پژوهش مرد 55 ساله مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته با روش شناختی- رفتاری، درمان شده است. فرضیه اصلی پژوهش عبارت بود از اینکه استفاده از روش های شناختی- رفتاری خانواده در بهبود و کاهش علائم اختلال شخصیت خودشیفته مؤثر است. فرایند درمان طی سی جلسه انجام پذیرفت. در جلسات درمانی از روش هایی چون حل مسئله، خودبازبینی، مثبت نگری و بازسازی شناختی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که بعد از گذشت 30 جلسه از درمان، کاهش محسوس علائم اختلال شخصیت خودشیفته با توجه به معیارهای تشخیصی انجمن روان پزشکی آمریکا (2013) به چشم می خورد. نتایج به دست آمده همه فرضیههای پژوهش را تأیید کرد و نشان داد از آنجا که رویکرد خانواده درمانی شناختی- رفتاری بر این موضوع تأکید می ورزد که اعضای خانواده به طور همزمان بر یکدیگر تأثیر می گذارند و از هم تأثیر می پذیرند، رفتار یک عضو خانواده، رفتارها، شناخت ها و هیجان های دیگر اعضای خانواده را تحت تأثیر خود قرار می دهد. بر اساس نتایج این مطالعه کاربرد روش های شناختی-رفتاری خانواده در بهبود و کاهش علائم اختلال خودشیفته مؤثر است. مقایسه این یافته ها با یافته های دیگر پژوهش در پایان مورد بحث قرار گرفته است.