فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
125 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد در پیش بینی بدرفتاری های روانشناختی دوران کودکی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. مطالعه حاضر یک تحقیق بنیادی-توصیفی از نوع همبستگی است. 373 دانشجو (131 مرد، 242 زن) به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ و براون (2005) و بدرفتاری روانشناختی کوآتس و مسمن مور (2014) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و از آمار استنباطی نظیر رگرسیون چند گانه در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد بین بدرفتاری روانشناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 43 درصد از واریانس بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی توسط طرح واره های حوزه بریدگی و طرد پیش بینی می شود. همچنین از بین مؤلفه های طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، طرح واره محرومیت هیجانی و انزوا به ترتیب با 0/457 =β و 0/230=β به شکل معناداری بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی را پیش بینی می کنند (0/05>P). لذا بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی با طرح واره های ناسازگار اولیه مرتبط است و به منظور آگاهی والدین لازم است آموزش شیوه های صحیح فرزندپروری برای والدین توسط مراکز مرتبط صورت پذیرد.
The Effectiveness of Schema Therapy on Reducing
حوزههای تخصصی:
Objective: Studies have shown that neuroticism is one of the personality traits associated with negative psychological consequences. This research was conducted with the aim of investigating the effectiveness of schema therapy on reducing neuroticism.Methods: The current research is a quasi-experimental type with a pre-test-post-test design and a control group. The research population was the patients referred to Shariati Hospital in Tehran in 2021, and 22 of them who had obtained a high score in the neuroticism subscale were selected by purposive sampling method and randomly assigned into two experimental (n = 11) and control (n = 11) groups. Both groups completed the neuroticism subscale of the NEO Five-Factor Inventory-3 (NEO-FFI-3) in the pre-test and post-test phases. The experimental group was subjected to the schema therapy for 10 weekly sessions, but no intervention was performed on the experimental group during this period. The analysis of the collected data was done with analysis of covariance and SPSS-18 software.Results: The obtained findings showed that schema therapy was able to significantly reduce the level of neuroticism in the experimental group compared to the control group (P < 0.001).Conclusion: According to the findings, it can be concluded that schema therapy is effective in reducing neuroticism and can be used in treatment centers in this regard.
مقایسه اثربخشی روایت درمانی و درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی در دانش آموزان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
7 - 23
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روایت درمانی و درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی در دانش آموزان دارای افکار خودکشی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، همه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوره دوم منطقه 14 تهران، در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه گیری نیز به شیوه خوشه ای بود که براساس نقطه برش، 60 دانش آموز به صورت تصادفی در سه گروه( دو گروه ازمایشی و یک گروه کنترل) قرار داده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، افسردگی بک، و مقیاس تکانشگری بارت، مداخلات روایت درمانی و مداخلات درمان هیجان مدار بود، که هرمداخله در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار، به صورت گروهی اجرا شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس در مرحله پس آزمون حاکی از تفاوت معنا داری اثرات هر دو مداخله در کاهش نمرات طرحواره ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی با گروه کنترل بود. هردو مداخله (روایت درمانی و درمان هیجان مدار) نشان دادند که اثربخش بوده اند؛ اما تفاوت معناداری میان دو مداخله مشاهده نشد. براین اساس، روایت درمانی و درمان هیجان مدار تأثیر مثبت بر کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی در دانش آموزان دارای افکار خودکشی داشته اند.
Comparing the effectiveness of compassion-based therapy and reality therapy on psychological coherence, self-sabotage, and fatigue in drug abusers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Methods: The present study was semi-independent in terms of its purpose, application, and research method. It utilized a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. Among the addicts referred to the Paris addiction treatment center in Tehran in 1400, 45 individuals were randomly selected through a lottery and assigned to two experimental groups and one control group. The first experimental group received 8 sessions of reality therapy combined with compassion-based therapy, while the second experimental group received 8 sessions of reality therapy alone. The control group did not receive any intervention. Data collection involved the use of Antonoski's Psychological Coherence Scale (1993) in its short form, Sanson et al.'s Self-Destruction Questionnaire (1998), and Smets et al.'s Fatigue Questionnaire (1996). Data analysis was performed using SPSS version 24 software and repeated measurements analysis of variance (ANOVA).Results: The results of the research demonstrated that both compassion-based therapy and reality therapy significantly contributed to the improvement of psychological coherence, reduction of self-destruction behaviors, and alleviation of fatigue in substance abusers. In other words, individuals who participated in either compassion-based therapy or reality therapy experienced increased psychological coherence and decreased tendencies towards self-harm and fatigue. However, no significant difference was found between the two therapy groups in terms of their impact on the studied variables.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ی ذهن آگاهی در رابطه زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
77 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حیطه روابط زناشویی، ذهن آگاهی به عنوان یک مفهوم مهم در افزایش کیفیت ارتباط و بهبود رابطه زوج مطرح است اما پژوهش های انجام شده نشان می دهند که ابزار های معتبر اندکی در این حیطه وجود دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس ذهن آگاهی در روابط زوجین (MCRS) در جامعه ایرانی بود که می تواند به پرکردن این شکاف کمک کند.روش: پژوهش حاضر از نوع روان سنجی بود. نمونه پژوهش متشکل از 720 نفر از زنان و مردان ایرانی با میانگین سنی 35 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان ساکنان شهر تهران در سال 1402 انتخاب شدند. نسخه فارسی مقیاس همراه با پرسشنامه های ثبات تعاملات زناشویی، سرخوردگی زناشویی و حساسیت به طرد، اجرا گردید. برای بررسی روایی مقیاس از روش تحلیل عاملی تأییدی و برای روش اعتبار (همسانی درونی) آن نیز از روش محاسبه آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. جهت بررسی اعتبار (پایایی) نیز از روش بازآزمایی استفاده شد.یافته ها: تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS 21 و AMOS 24 انجام شد که حاکی از برازش و مطلوب بودن مدل هشت عاملی ذهن آگاهی در رابطه زوجین است. اعتبار این مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای عدم قضاوت 0/87، صبر 0/07، ذهن مبتدی 0/89، اعتماد به خود 0/83، عدم تلاش 0/64، پذیرش 0/76، رها کردن 0/69، توجه کردن0/74 و برای کل مقیاس برابر با 0/92 در سطح معناداری 0/01به دست آمد. همچنین یافته ها نشان دادند که میان عوامل ذهن آگاهی روبط بین زوج ها و ثبات تعاملات زناشویی رابطه مستقیم معنادار و با حساسیت به طرد و نارضایتی زناشویی رابطه معنادار منفی دارد که نشانگر روایی همگرا واگرا مقیاس ذهن آگاهی در روابط زوجین است.نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش نسخه فارسی پرسشنامه ذهن آگاهی در روابط زوجین از روایی و پایایی کافی برخوردار است و می تواند ابزار مفیدی جهت مداخلات زوج درمانی و اهداف پژوهشی باشد.
ارائه مدل توانایی نوآوری اعضای هیأت علمی بر اساس مرزگستری دانشگاهی با میانجیگری بازآفرینی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش ارائه مدل توانایی نوآوری اعضای هیأت علمی بر اساس مرزگستری دانشگاهی با میانجیگری بازآفرینی شغلی بود. روش: روش پژوهش آمیخته- اکتشافی متوالی (کیفی- کمی) بود. جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر تهران به تعداد 2189 نفر در سال 1402 بود که با فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 327 نفر تعیین و با استفاده از روش تصادفی طبقه ای نمونه گیری انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مرزگستری دانشگاهی، پرسشنامه توانایی نوآوری و پرسشنامه بازآفرینی شغلی گردآوری شد. تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، مرزگستری به میزان 344/0 و بازآفرینی شغلی به میزان 388/0 بر توانایی نوآوری تأثیر مثبت و معنادار دارد، مرزگستری به میزان 425/0 بر بازآفرینی شغلی تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین اثر غیرمستقیم مرزگستری بر توانایی نوآوری به واسطه بازآفرینی شغلی 165/0 است. نتیجه گیری: نتیجه نهایی پژوهش عبارت است از این که به منظور بهبود توانایی نوآوری اعضای هیأت علمی باید توسعه مرزگستری دانشگاهی مورد توجه مدیران دانشگاهی و بازآفرینی شغلی مورد توجه اعضای هیأت علمی قرار گیرد.
مدل یابی علی علائم اختلال شخصیت مرزی بر اساس ناکامی در ارضای نیازهای روان شناختی: نقش میانجی کنترل بازداری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناکامی در ارضای نیازهای روان شناختی یکی از علت های علائم اختلال شخصیت مرزی در نظر گرفته می شود و مکانیسم های این ارتباط چندان واضح نیست. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی علی علائم اختلال شخصیت مرزی بر اساس ناکامی در ارضای نیازهای روان شناختی با نقش میانجی کنترل بازداری انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضرتوصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند که از این جامعه نمونه ای به حجم ۱۵۳ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس شخصیت مرزی (جکسون و کلاریچ، 1991)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روان شناختی (گاردیا و همکاران، 2000) و آزمون برو/ نرو (هافمن، 1984) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS 28و Smartpls3 انجام شد. یافته ها: نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد ارضای نیازهای روان شاختی (001/0>P؛14/0-=β) و کنترل بازداری(001/0>P؛38/0-=β) اثر مستقیم و منفی بر علائم اختلال شخصیت مرزی دارد. ارضای نیازهای روان شناختی (001/0>P؛27/0=β) با اثر مثبت بر کنترل بازداری اثر غیر مستقیمی بر علائم اختلال شخصیت مرزی دارد. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که ناکامی در ارضای نیازهای روان شناختی علاوه بر اینکه یک عامل خطر مستقل برای اختلال شخصیت مرزی است می تواند با کاهش کنترل بازداری منجر به بروز این علائم شود.
اثر توان بخشی شناختی نرم افزار کاپتان لاگ بر توجه و حافظه فعال ( دیداری/ فضایی و شنیداری) بزرگسالان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نرم افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ بر توجه و حافظه فعال دیداری فضایی و شنیداری بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی (ADHD) انجام پذیرفت. این پژوهش به صورت آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری یک ماهه اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بزرگسالان ۱۸ تا ۴۰ ساله دارای اختلال ADHD مراجعه کننده به کلینیک های منطقه ۲ شهر تهران در سال 1401 تشکیل می داد، که ابتدا یک کلینیک به صورت هدفمند انتخاب شده سپس تعداد ۲۴ نفر از مراجعه کنندگان این کلینیک به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۲ نفر) و گروه کنترل (۱۲ نفر) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای سنجش مقیاس درجه بندی ADHD بزرگسالان بارکلی، آزمون کرسی بلک، آزمون حافظه فعال وکسلر، آزمون بررسی یکپارچه عملکرد دیداری شنیداری و نرم افزار شناختی کاپتان لاگ استفاده شد. گروه آزمایش به مدت یک ماه (۱۲ جلسه ۴۵ دقیقه ای) تحت مداخله توانبخش شناختی کاپتان لاگ قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش توانبخشی شناختی نرم افزار کاپتان لاگ بر توجه و حافظه فعال دیداری و شنیداری بزرگسالان دارای اختلال ADHD موثر است و پیشنهاد می گردد که از این نرم افزار در کلینیک های توانبخشی اعصاب و روان، دانشگاها و مشاغلی که نیاز به توجه و حافظه فعال بالایی دارد استفاده گردد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد_کودک بر کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثریخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان مضطرب شرکت پالایش نفت شهر بندرعباس در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 45 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرائی جیوآ و همکاران (2000) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والدین (1998) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب وجود دارد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک منجر به کاهش علائم اضطرابی، و افزایش کارکردهای اجرایی در کودکان مضطرب شده است. همچنین درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک موثرتر از درمان مبتنی بر ذهنی سازی در کاهش علائم اضطرابی است. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه های درمانی مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک می توان به عنوان مداخله ی مناسب در جهت بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم اضطرابی در کودکان مضطرب استفاده کرد.
بررسی اثربخشی روش تحریک Forbrainبر توجه شنیداری در کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه 11-6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی روش تحریک Forbrain بر توجه شنیداری در کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه 11-6 سال بود. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 11 ساله دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مراجعه کننده به مرکز درمانی توانش در سال 1401 بودند. به منظور نمونه گیری تعداد 40 نفر (در هر گروه 20 نفر) از میان افرادی که توسط متخصص روان پزشکی تشخیص بیش فعالی داشته اند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه جای دهی شدند. گروه مداخله 10 جلسه 20 دقیقه ای Forbrain و گروه کنترل هیج مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از کنترل نمرات پیش آزمون، اثر گروه بر نمرات پس آزمون توجه شنیداری معنادار است. به عبارت دیگر، بین مشارکت کنندگان گروه تحریک Forbrain و کنترل در میانگین نمرات توجه شنیداری در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و این روش اثربخش بوده است. نتیجه گیری: روش تحریک Forbrain بر توجه شنیداری در کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مؤثر است و می تواند در محیط های آموزشی و درمانی به کار گرفته شود. پیشنهاد می گردد مطالعات تکمیلی جهت مقایسه این روش با دیگر روش ها صورت گیرد.
مطالعه مهارت های واژگانی معنایی بزرگسالان مبتلا به اتیسم فارسی زبان بر پایه پروتکل ارزیابی مهارت های ارتباطی مونترال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش های مختلفی نشان داده اند که بیماران مبتلا به طیف اتیسم در کودکی از نظر معنایی دچار آسیب های فراوان هستند. مطالعاتی نیز هستند که نشان داده اند این آسیب ها در بزگسالان مبتلا به اتیسم هم دیده می شوند. روش کار: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و شناسایی اختلالات واژگانی_معنایی در بین بیماران مبتلا به اتیسم بزرگسال فارسی زبان انجام شد. به منظور بررسی این توانایی ها از چهار خرده آزمون روانی گفتار (بدون محدودیت)، روانی گفتار (با معیار آوایی [ب])، روانی گفتار (با معیار معنایی - پوشاک)، و قضاوت معنایی نسخه فارسی پروتکل ارزیابی مهارت های ارتباطی مونترال (رقیب دوست و همکاران، 1402) استفاده شد. در این پژوهش 13 مرد فارسی زبان مبتلا به طیف اتیسم حضور داشتند که سن آنان بین 25 تا 44 سال (میانگین 32/84، انحراف معیار 4/17) و سطح تحصیلاتشان از سوم ابتدایی تا 20 سال سابقه آموزش رسمی بود. گروه کنترل نیز شامل 26 مرد سالم فارسی زبان بود که از نظر سنی و سطح تحصیل با بیماران طیف اتیسم همتا شده بودند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که گروه بیماران در هر چهار خرده آزمون روانی گفتار بدون محدودیت (0/003=P)، روانی گفتار با معیار آوایی ب (0/004=P)، روانی گفتار با معیار معنایی پوشاک (0/0001>P)، و قضاوت معنایی (0/014=P)، عملکرد بسیار ضعیف تری نسبت به افراد سالم گروه کنترل داشتند و مهارت های واژگانی_معنایی آنان دچار اختلال بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر می تواند هم برای ارزیابی و هم درمان در مراکز توان بخشی و هم مراکز دانشگاهی و پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۷۸-۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان شاغل و غیرشاغل بود که در سال ۱۴۰۱ برای ترک اعتیاد و درمان به دو مرکز توانمندسازی استان تهران مراجعه کرده بودند. از این بین، ۹۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (60 نفر) و یک گروه کنترل (۳۰ نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) درمان گروهی را دریافت کردند و شرکت کنندگان پرسشنامه تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس طرح دو عاملی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل با غیرشاغل تفاوت معناداری وجود دارد و میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل در گروه های درمانی با گروه کنترل تفاوت معنادار داشت، به نحوی که در گروه های درمانی تاب آوری بیشتر از گروه کنترل بود. به طورکلی نتایج نشان داد اثر هر دو مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل بیشتر از افراد وابسته به مواد در حال بهبودی غیرشاغل بود. همچنین، هر دو مداخله درمانی در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال ترک نقش داشت اما بین میزان اثر درمانی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی شاغل بودن (حمایت اجتماعی) به عنوان یک مداخله درمانی برای درمان افراد وابسته به مواد و پیشگیری از عود بود. بنابراین، اشتغال حلقه مفقوده در درمان اعتیاد است و استفاده از درمان های شناختی توام با اشتغال افراد وابسته به مواد روش مؤثری در درمان اعتیاد و کاهش عود است.
طراحی و اعتباریابی الگوی پیشگیری از فساد اداری مبتنی بر سبب شناسی روانی _ زمینه ای و بازنمایی اثرات فسادهای اداری بر زندگی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۱۳۵-۹۸
حوزههای تخصصی:
هدف: حوزه پیشگیری از فساد اداری در کشور شاهد فقدان الگوهایی مبتنی بر پژوهش های روان شناختی است. هدف مطالعه حاضر طراحی و اعتباریابی «الگوی پیشگیری از فساد اداری مبتنی بر سبب شناسی روانی-زمینه ای و بازنمایی اثرات فسادهای اداری بر زندگی شهروندان» بود. روش: در فاز اول (شناسایی ادراک کارکنان خدمات عمومی از عوامل روانی-زمینه ای پیشگیری کننده از فساد)، داده ها با استفاده از روش پدیدارشناسی و ضمن مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از کارکنان ادارات بخش عمومی تهران که از طریق نمونه گیری دردسترس و بادرنظرگیری اصل اشباع انتخاب شدند، جمع آوری گردید. در فاز دوم (شناسایی ادراک شهروندان از اثرات فساد بر زندگی آن ها) ضمن مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 شهروند تهرانی که از طریق نمونه گیری دردسترس و بادرنظرگیری اشباع مفهومی انتخاب شدند، نسبت به جمع آوری داده ها اقدام گردید. در فاز سوم (تعیین ابعاد و مولفه های الگو)، با استفاده از روش دلفی و ضمن نظرسنجی از هشت متخصص که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، نسبت به ارزیابی و اصلاح الگو اقدام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها در فاز اول منجر به شکل گیری شش مضمون اصلی شد: «ویژگی های شناختی»، «الگوهای هیجانی»، «ویژگی های شخصیتی»، «راهبردهای رفتاری»، «بافت خانوادگی» و «بافت سازمانی». در فاز دوم، دو مضمون اصلی پدید آمد: «پیامدهای منفی فردی» و «پیامدهای منفی جمعی». فاز سوم نشان داد میزان توافق پنل خبرگان با کل الگو 61/92 درصد و با تک تک مولفه ها نیز 88 درصد یا بالاتر بود و این موید اعتبار الگو می باشد. الگوی پیشگیری از فساد اداری با پنج بعد و 13 مولفه نهایی شد. ابعاد الگو عبارتند از: «انتخاب و انتصاب مناسب»، «مداخلات مشاوره ای فردی و گروهی»، «آموزش راهبردهای رفتاری»، «اصلاح و ارتقای فرهنگ سازمانی» و «نظارت و بازخورد». نتیجه گیری: مجموعه ای از مولفه های فردی و زمینه ای در خودکنترلی نسبت به ارتکاب فساد نقش بالقوه
هم سنجی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و آموزش مهارت مدیریت زمان بر هیجان های تحصیلی و اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه تعلیم وتربیت به دنبال توسعه کیفیت آموزش - یادگیری، فضاهای آموزشی، تسهیل رشد همه جانبه ی شخصیت و توانمندسازی فردی دانش آموزان باهدف آماده سازی آنان به عنوان قشر کارآمد و آینده سازان جوامع است؛ بنابراین شناسایی فاکتورهایی که منجر به ارتقای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: هدف پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و مهارت مدیریت زمان بر هیجان های تحصیلی و اشتیاق تحصیلی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان ری در سال تحصیلی 1399-1398 بود که ازطریق غربال گری از نتایج پیش آزمون، 45 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (15 نفر) به شیوه تصادفی ساده جایگذاری شدند. گروه آزمایشی اول مداخله ذهن آگاهی مبتنی برکاهش استرس برگرفته از کتاب زندگی پردردسر (کابات زین، 2005) به مدت 8 جلسه و گروه آزمایشی دوم مهارت مدیریت زمان (تریسی و بریان، 2008) به مدت 10 جلسه آموزش دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) و اشتیاق تحصیلی (اسکاوفیلی و همکاران، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل آماری در نرم افزار SPSS نسخه 26 قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و مهارت مدیریت زمان بر هیجان های تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان در سطح معناداری 001/0 ˂P اثربخش بوده است. همچنین نتایج نشان داد که ذهن آگاهی بر مؤلفه های امید، خشم و اضطراب و مؤلفه مجذوب تحصیل شدن و مدیریت زمان نیز بر مؤلفه های لذت و خستگی و مؤلفه های اشتیاق تحصیلی و وقف تحصیل شدن در سطح معناداری 001/0 ˂P اثربخش تر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که به کارگیری مداخله های آموزشی در فرآیندهای تحصیلی، زمینه ساز تنظیم هیجانات و افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان خواهد بود.
بررسی رابطه بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی بود. با توجه به هدف، روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را تمامی دختران آسیب دیده از شکست عاطفی مراجعه کننده به کلینیک های تخص نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعیین شد. با استناد به این جدول، حجم نمونه آماری مورد نظر برابر با 175 نفر تخمین زده شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو(2003)، پرسشنامه ضربه ی عشق راس(1999)، قدرت ایگو مارکستروم وهمکاران(1997) ، تنظیم هیجان گراس و جان (2003)، و پرسشنامه جمعیت شناختی و بالینی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت توصیفی و استنباطی انجام شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش حداقل مربعات جزئی و از نرم افزار SmartPLS استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد مقدار ضریب اثر تعدیلی تنظیم هیجان در رابطه بین بهزیستی روانشناختی و قدرت ایگو برابر با 0.106 می باشد. آماره t اثر تعدیلی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار گزارش شد [05/0P –Value ≤ ]. بنابر این نتایج بین بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی رابطه معنی داری وجود دارد.
مقایسه اثربخشی روان درمانی وجودی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روان تنی و تحمل پریشانی هیجانی در زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
36 - 21
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی وجودی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روان تنی و تحمل پریشانی هیجانی در زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد.
روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروههای آزمایش و کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مرکز خدمات مشاوره و روان درمانی پرهام شهر تهران در سال 1402- 1401 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 آزمودنی واجد ملاک های ورود به پژوهش انتخاب و در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارش تصادفی شدند. هر یک از دو رویکرد مداخلاتی طی 8 جلسه برای گروههای آزمایش اجرا شدند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه علائم روان تنی لاکورت و پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله درمانی بر کاهش علائم روان تنی و افزایش تحمل پریشانی آزمودنی های گروه آزمایش اثربخش بود (05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نیز نشان داد بین میزان تأثیر دو رویکرد درمانی بر علائم روان تنی تفاوت معناداری وجود ندارد، اما تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر افزایش تحمل پریشانی بیش تر از درمان وجودی است (05/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی دو رویکرد مداخلاتی در زنان دارای تعارض زناشویی، به روان شناسان و مشاوران شاغل در این حوزه توصیه می شود برای بهبود مسائل روان شناختی مراجعان از این روش های آموزشی و درمانی استفاده کنند.
نقش تعدیل گری ذهن آگاهی در رابطه بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جوانان با توجه به فشارها و چالش هایی که در دوران دانشجویی متحمل می شوند از مشکلات سلامت روان به شدت رنج می برند، لذا تشخیص مشکلات سلامت روان و عوامل تأثیرگذار بر آن از اهمیت فراوانی برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی نقش تعدیل گری ذهن آگاهی در رابطه بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی - اجتماعی در دانشجویان انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بودند و حجم نمونه پژوهش ۳۰۲ نفر برآورد شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد به شبکه های اجتماعی احمدی، پولادی و بحرینی (۱۳۹۵)، سلامت هیجانی- اجتماعی فرلانگ، شیشیم و دودی (۲۰۱۷) و ذهن آگاهی فرایبورگ فرم کوتاه والاچ، بوخهلد، بوتنمولر، کلاینکشت و اشمیت (۲۰۰۶) جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی- اجتماعی رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین بین ذهن آگاهی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی ارتباط معنی داری مشاهده شد و از طرف دیگر بین ذهن آگاهی و سلامت هیجانی- اجتماعی نیز رابطه معنی داری مشاهده شد. نتایج همچنین نشان داد، بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی- اجتماعی با در نظر گرفتن نقش تعدیل گری ذهن آگاهی ارتباط معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان به اهمیت نقش ذهن آگاهی در کاهش اعتیادهای رفتاری نظیر؛ اعتیاد به شبکه های اجتماعی و افزایش سلامت هیجانی اجتماعی اشاره کرد که این امر می تواند در اجرای برنامه های پیشگیرانه جهت ارتقاء سلامت روان افراد جامعه نقش مؤثری داشته باشد.
ادراک طبقه اجتماعی از طریق ابعاد چندگانه با میانجیگری تصورات قالبی مرتبط با طبقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
65 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات اندکی قابل مشاهده بودن طبقه اجتماعی را از طریق نشانه های غیرکلامی و همچنین تصورات قالبی مرتبط با طبقه را بررسی کرده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طبقه اجتماعی گزارش شده و ادراک شده از طریق تصاویر با میانجیگری تصورات قالبی مرتبط با طبقه شامل: جذابیت، صمیمیت، عاطفه، شایستگی، تسلط و بلوغ چهره است.
روش: پژوهش حاضر از مطالعات همبستگی و تحلیل مسیر بوده که از 110 دانشجویی تحصیلات تکمیلی در کتابخانه ملی ایران به صورت نمونه گیری در دسترس تصویربرداری شد. همچنین، افراد جایگاه طبقه اجتماعی خود را با مقیاس ذهنی طبقه اجتماعی و تحصیلات والدین مشخص کردند. سپس ادراک کنندگان دیگری، جایگاه طبقاتی تصاویر و تصورات قالبی مرتبط با طبقه را ارزیابی کردند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل مسیر تحلیل شد.
یافته ها: یافته های این تحقیق نشان داد که ظاهر صورت نشان دهنده ساختار زیربنایی طبقه اجتماعی است. همچنین نشان داد که ادراک کنندگانی که طبقه اجتماعی را طبقه بندی می کنند، از انواع برداشت های کلیشه ای برای قضاوت خود استفاده می کنند. ازجمله جذابیت، شایستگی، عاطفه و صمیمت و تمامی این متغیرها همبستگی مثبت و معناداری با طبقه اجتماعی بالاتر دارند. اما متغیرهای تسلط و بلوغ چهره همبستگی منفی با طبقه اجتماعی ادراک شده دارند و به عنوان متغیرهای معتبر در برداشت طبقه اجتماعی استفاده نمی شوند.
نتیجه گیری: به طورکلی، این پژوهش ساختار روشن تری از رابطه بین وضعیت طبقه اجتماعی و ظاهر چهره ارائه می دهد و به درک این موضوع کمک می کند که چگونه اولین برداشت از جایگاه طبقه اجتماعی ممکن است نه تنها بر تعاملات روزانه ما تأثیر می گذارد، بلکه نتایج بلندمدتی در زندگی ما دارد.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی پایه چهارم و پنجم ابتدایی ناحیه 2 شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 27 دانش آموز از بین جامعه آماری انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس کودکان حاضر در گروه آزمایش بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را در طی یک ماه در 10 جلسه 50 دقیقه ای دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اختلال کاستی توجه و فزون کنشی (ADHDQ) (Brock & Clinton)، مقیاس شایستگی اجتماعی (SCS) (Kohen & Rosman) و پرسشنامه کارکردهای اجرایی (EFQ) (Gerard et al.) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی استفاده شد. نتایج نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مؤثر بوده است (005/0>P). این نتایج در دوره پیگیری نیز پایدار بود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری با افزایش مهارت های ارتباط بین فردی و گروهی، خودآگاهی، مهارت مقابله با هیجان های منفی و افزایش مهارت حل مسئله و تصمیم گیری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مورد استفاده گیرد.
اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
433 - 456
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی پرداخته است. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰بود، و حجم نمونه شامل 30 نفر که بطور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگیری و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش (مبتنی بر اشعار فردوسی، نظامی، خیام، مولوی، سعدی و رودکی) برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش (در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سؤالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده Casey family services و پرسشنامه 46 سؤالی خودتمایزیافتگی Skowron بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. بنابراین می توان گفت، بسته بومی بخشش درمانی بر افزایش خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تأثیر معنادار و پایداری داشت.