فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
230 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکشی، یکی از بزرگ ترین معضلات در زمینه سلامت روان است. لذا هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری گرایش به خودکشی بر اساس نیرومندی من با نقش تعدیل گری وضعیت اشتغال در زنان مطلقه است. روش: پژوهش حاضر در رده پژوهش های کاربردی و از نوع همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) اصفهان در سال 1402 بود که ابتدا به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان مناطق پنجگانه، دو منطقه (2 و 3) انتخاب و تعداد 270 نفر بر اساس جدول مورگان و جریسی و حداقل کفایت افراد گروه نمونه (SMART PLS3) انتخاب گردید. لذا پس از خارج نمودن تعداد پرسشنامه های مخدوش در نهایت تعداد 250 پرسشنامه بررسی شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش افکار خودکشی (بک، 1961) و پرسشنامه سنجش نیرومندی من (استروم و همکاران،1997) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی معنی دار است (001/0≥p، 455/0- β=). همچنین تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در زنان مطلقه خانه دار (001/0≥p، 637/0- β=) و زنان مطلقه شاغل (001/0≥p، 311/0- β=) معنادار به دست آمد. در راستای بررسی نقش تعدیل گر وضعیت اشتغال، ضرایب تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در گروه زنان خانه دار و شاغل بررسی شد و بر اساس میزان تفاوت این ضرایب (326/0) وضعیت اشتغال تقشی تعدیل گر دارد (001/0≥p). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل گر معنادار وضعیت اشتغال، می توان با اشتغال زایی مناسب برای زنان گرایش به خودکشی را در این قشر کاهش داد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس پذیرش پنداره های مدرن در مورد پرخاشگری جنسی (AMMSA) در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
28 - 38
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرخاشگری جنسی و تجاوز جنسی یکی از مفاهیم پر چالش در عصر کنونی است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس پذیرش پنداره های مدرن پرخاشگری جنسی (AMMSA) در جمعیت ایرانی بود. برای این منظور ساختار عاملی، اعتبار و روایی این مقیاس مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: برای بررسی هدف پژوهش گروه نمونه به حجم ۹۳۷ نفر از افراد ایرانی که بین 20 تا 50 سال داشتند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، مقیاس پذیرش پنداره های مدرن پرخاشگری جنسی را تکمیل کردند. جهت بررسی ساختار عاملی مقیاس از تحلیل عاملی تأییدی، برای بررسی روایی از ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین همسانی درونی مؤلفه های این مقیاس، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. همچنین برای بررسی پایایی بازآزمایی، ضریب همبستگی درون رده ای مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس (AMMSA) از ساختار عاملی قابل قبولی برخوردار است. ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده از همه مؤلفه ها (بالای 9/0) نیز نشان داد این مقیاس از همسانی درونی مناسبی دارد و همچنین ضرایب همبستگی مقیاس واکنش پذیری بین فردی و مقیاس جنسیت گرایی دوسوگرا ، به ترتیب روایی واگرا و همگرای مقیاس را تائید کردند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مقیاس پذیرش پنداره های مدرن پرخاشگری جنسی (AMMSA) در جامعه ایرانی از روایی و اعتبار خوبی برخوردار است.
اثربخشی درمان متمرکز بر خانواده بر سرمایه روانشناختی مراقبین بیماران اسکیزوفرنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
172 - 181
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مراقبین بیماران اسکیزوفرنی نقش مهمی در ارائه حمایت و کمک به عزیزان خود که با چالش های اسکیزوفرنی دست و پنجه نرم می کنند، ایفا می کنند. این مراقبین اغلب مسئولیت های مهمی از جمله مدیریت دارو، ارائه حمایت عاطفی و کمک به کارهای روزانه بر عهده دارند. با این حال، مراقبت از فرد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز می تواند سخت و استرس زا باشد، که منجر ناراحتی عاطفی می شود. لذا هدف از این مطالعه اثربخشی درمان متمرکز بر خانواده بر سرمایه روان شناختی مراقبین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل مراقبین بیماران اسکیزوفرن مراجعه کننده در بیمارستان امام حسین بودند. بدین منظور به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از آنها انتخاب شدند و به طور مساوری در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در گروه آزمایش 2 نفر در حین اجرای جلسات از ادامه همکاری انصراف دادند و گروه آزمایش به 13 نفر تقلیل یافت. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه 60 دقیقه ای به صورت یک روز در هفته تحت مداخله درمان متمرکز بر خانواده قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط انجام شد یافته ها: میانگین سرمایه روانشناختی مراقبینی که مداخله درمانی متمرکز بر خانواده را دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری بهبود نشان دادند (001/0>p). نتیجه گیری: در نتیجه، این پژوهش تأثیر مثبت معنادار درمان متمرکز بر خانواده را بر سرمایه روانشناختی مراقبین بیماران اسکیزوفرنی نشان می دهد. یافته ها بر اثربخشی این رویکرد درمانی در افزایش رفاه و تاب آوری مراقبین در مواجهه با چالش های مراقبت از اسکیزوفرنی تأکید می کند. این نتایج اهمیت گنجاندن مداخلات متمرکز بر خانواده را در مراقبت و حمایت جامع ارائه شده به مراقبین، در نهایت ارتقای رفاه روانی و ظرفیت آنها برای مقابله با نیازهای مراقبت، برجسته می کند.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
36 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بیماری های پوستی و سالک اصفهان بود که در این میان تعداد ۲۰ نفر با روش نمونه گیری دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (۱۰ نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه های اضطراب بک (۱۹۸۸) و درماتولوژی کیفیت زندگی (۲۰۰۴) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند و پس از اتمام دوره هشت جلسه ای روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی (هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای به مدت هشت هفته) مجدداً پس آزمون و یک ماه بعد پیگیری برای گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزارSPSS. ۲۳ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: براساس یافته های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مشخص شد که روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی میانگین نمرات اضطراب را کاهش و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو را افزایش داد.نتیجه گیری: با توجه به اینکه روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو تأثیر دارد، لذا آموزش این رویکرد درمانی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر برای کاهش اضطراب و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو توصیه می شود.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس انواع چشم انداز زمانی و الگوهای روابط موضوعی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نگرش فرد نسبت به زمان و روابط کودکی وی می تواند نقش مهمی در تمایلات رفتاری هنجار، نابهنجار و در نتیجه رفتارهای اعتیادی وی داشته باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس انواع چشم انداز زمانی و الگوهای روابط موضوعی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی1400-1401 بودند که از میان آنها 311 نفر با شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998)، چشم انداز زمانی(زیمباردو، 1999) و روابط موضوعی(بل، 1995) جمع آوری شدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که از چشم اندازهای زمانی، حال لذت گرا، گذشته گرایی مثبت و آینده نگری هدفمند، و از روابط موضوعی خودمحوری توانستند اعتیاد به اینترنت را در دانش آموزان دختر به طور معناداری پیش بینی کنند. رابطه بین اعتیاد به اینترنت و چشم انداز زمانی حال( لذت گرا و جبرگرا) ، گذشته گرایی منفی با اعتیاد به اینترنت، مثبت و معنادار و با سایر چشم اندازهای زمانی منفی و معنادار بود. رابطه بین اعتیاد به اینترنت و همه الگوهای روابط موضوعی یعنی خودمحوری، بیگانگی و بی کفایتی اجتماعی و دلبستگی ناایمن نیز مثبت و معنادار بود (0.05≥ P).
نتیجه گیری: با توجه به تأیید نقش چشم انداز زمانی و روابط موضوعی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت افراد، پیشنهاد می شود در پیشگیری از اعتیاد به اینترنت به این متغیرها بیشتر توجه شود.
بررسی رابطه سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی مدیران شاغل در آموزش و پرورش نواحی پنج گانه شهرستان تبریز
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
54 - 62
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی مدیران انجام یافته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه اماری این پژوهش را کلیه مدیران زن و مرد شاغل در پست مدیریت مدارس اموزش و پرورش شهرستان تبریز که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به فعالیت می باشند را تشکیل داده بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی ساده بوده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 146 نفر تعیین گردیده بود. جهت گرداوری اطلاعات از سه پرسشنامه مدیریت مشارکتی کارتون(2010)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل 1961، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز(2004) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده تحقیق از روش کولموگروف – اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن متغییرها استفاده شد که برای رهبری مشارکتی 0/844سازگاری اجتماعی0/820 و هوش هیجانی 0/731 گزارش شد(p>0/05). جهت بررسی فرضیات از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار 27spss استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی با هم رابطه مستقیم و معنی دار دارند و به عبارت دیگر با افزایش نمره سبک رهبری مشارکت هوش هیجانی و سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. همچنین این نتیجه حاصل گردید که ارتباط مثبت و معنی دار متغیرهای مشارکت (154/1)، عدالت (038/1)، پاسخگویی (485/1) و مالکیت (174/1) و سازگاری اجتماعی وجود دارد. همچنین ارتباط مثبت و معنی دار متغیرهای مشارکت (188/1)، عدالت (304/1)، پاسخگویی (721/1) و مالکیت (156/1) و هوش هیجانی مشاهده گردید
ارتباط بین سبک دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی در مبتلایان به درد مزمن: نقش میانجی ناگویی هیجانی و تعدیل گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع می تواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری ناگویی هیجانی و تعدیل کنندگی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر کاشان در سال 1401 بودند که از میان آن ها تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه به کاربرده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (۰1/۰p<،347/۰-β=) و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (۰5/۰p<،188/۰-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی می کند. همچنین تاب آوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل می کند (۰5/۰p<،121/۰-β=).
نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن می تواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تاب آوری عامل محافظت کننده تأثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت دارد
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
149 - 158
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان فردوس در نیمه اول سال 1397 می باشند که تعدادشان 492 نفر می باشد. از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اعمال شد. جهت گرداوری اطلاعات از آزمون جهت گیری زندگی (LOT) و آزمون آپگار استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، از نظر خوش بینی نسبت به مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشتند.
نتیجه گیری: نمره های آپگار دقیقه اول و پنجم در نوزادان مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، نسبت به نوزادان مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشت.
اثربخشی روش مداخله مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر سوگیری شناختی و آمادگی ابتلا به اعتیاد افراد سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر سوگیری شناختی و آمادگی ابتلا به اعتیاد کارمندان سیگاری شهر بوشهر اجرا گردید.مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان سیگاری مرد شاغل در ادارات دولتی شهر بوشهر در سال 1401 و نمونه پژوهش40 نفر از کارمندان مذکور بودند که به روش گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در برنامه 8 جلسه ای اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار شرکت نمودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمایه کاوش نقطه و پرسشنامه آمادگی ابتلا به اعتیاد بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. برای تحلیل داده ها از شاخص آماری تحلیل کوواریانس، در نرم افزار spss استفاده شده است.یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار موجب کاهش معناداری در میانگین نمرات سوگیری شناختی (05/0p< , 93/8f=) و آمادگی ابتلا به اعتیاد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (01/0p< , 38/39f=) .بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ها نشان داد که مداخله اصلاح سوگیری شناختی می تواند به عنوان یک روش مفید برای کاهش سوگیری شناختی و آمادگی ابتلا به اعتیاد در افراد سیگاری بکار رود و زمینه ترک سیگار را فراهم سازد.
Gender (In)equality in Mandated English Language Textbooks in Iran: Teachers’ Perceptions and Implications(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
EFL textbooks play a challenging role in underpinning or imposing certain ideological values, such as gender-related values on students. Thus, this inquiry examined Iranian high school teachers’ perceptions of the issue in mandated EFL textbooks (Vision series). This study adopted an exploratory descriptive method with a qualitative approach to collect and interpret the data. The population comprised all members of the Iranian high school EFL teachers’ channel from whom, thirty teachers were selected through a volunteer sampling method. As the study concurred with the COVID-19 pandemic, a researcher-made semi-structured interview was administered via WhatsApp and Telegram, and then, the responses were analyzed and interpreted using thematic analysis via the Nvivo 12 software. The data analysis showed that most teachers believed in the unequal representation of male and female characters in the series. Moreover, it was held that gender representation has educational effects on students' learning motivation, desire, and educational goals through the creation of gender stereotype roles. The findings revealed the permanence of male dominance in the textbooks and highlighted the must for the stakeholders to address gender inequalities as one of the most crucial sociocultural concerns of Iranian EFL educational textbooks.
The Correlation between Perfectionism and Cognitive Flexibility with Math Learning in Students: The Mediating Role of Achievement Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to investigate the mediating role of achievement anxiety in the relationship between perfectionism and cognitive flexibility in math learning in students. The study was correlational using structural equation modeling. The statistical population included senior high school female students in the academic year of 2022-2023. According to the obvious variables, allocation of 25 coefficients, and taking into account the incomplete questionnaires, 231 students were selected by convenience sampling. The instruments included Hewitt and Flett’s perfectionism (1991) questionnaire, Dennis and Vander Wal's cognitive flexibility (2010) questionnaire, and Alpert and Haber's achievement anxiety (1960) questionnaire. Also, the students’ math scores at the end of the semester were used to measure their math learning. The data were analyzed by Pearson's correlation coefficient test and structural equation modeling using SPSS18 and AMOS24 software. The results showed that perfectionism and achievement anxiety have a negative direct effect, and cognitive flexibility has a positive direct effect on math learning. Also, perfectionism and cognitive flexibility have an indirect effect on math learning through achievement anxiety. The research model was also confirmed and the result showed that the variable measurement models have a good fit and 41% of the math learning variance is explained by the research variables. The findings of this research can be beneficial for teaching and learning of students. With educational planning and helping students, their cognitive capacities and competencies can be increased and their mathematical learning can be effectively improved.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق انجام شد. روش مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل وپیگیری سه ماه بود بر روی کلیه کارکنان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق استان کرمانشاه در سال 1401 انجام شد. تعداد 40 نفر وارد مطالعه شدند. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از انجام پیش آزمون به وسیله مقیاس سخت رویی(کوباسا،1979) ،تاب آوری(کونور،1979) وکیفیت زندگی (تستا ،2014) گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب تفاوت معنادار سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق شده است. برمبنای این یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق تأثیر مثبت دارد. بنابراین، می توان گفت که از این برنامه می توان برای کارکنان مشاغل سخت استفاده کرد.
تأثیر رویکرد پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
125 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 150 دختر و پسر 13 تا 18 ساله از شهرهای تنکابن، تهران و قزوین بودند که به صورت فراخوان آنلاین وارد پژوهش شدند. تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های بهزیستی ریف و پذیرش و عمل II، بوند و همکاران برای سنجش انعطاف پذیری روان شناختی بود که قبل از اجرای برنامه مداخله توسط هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایش در جلسات مداخله پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی آنلاین شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد، مداخله به طور معناداری باعث افزایش بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان شده است. بنابراین؛ رویکرد حاضر روشی مناسب برای بهبود بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی موقعیت های زندگی نوجوانان است.
Validity of the Persian translation of the COVID-19 Attitudes and Behaviors (ACAB)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Of particular global concern is the coronavirus disease of 2019 (COVID-19) outbreak. All Persian versions of COVID-19 measures assess the intrapsychic aspects of it, and there is a crucial need to measure the intergroup aspects of this pandemic. Aim: The current study aims to validate the Persian version of COVID-19 attitudes and behaviors in the Iranian sample. Method: The participants included 250 people from all over Iran in cyberspace who were selected availability (177 men and 73 women). They voluntarily participated in the study by filling out questionnaires that were made available through Google Forms and then disseminated online. Results: The ACAB scale had satisfactory reliability and validity according to content, face, and construct validity tests except for the first subscale (social distancing adjustment). Consequently, confirmatory factor analysis supported the ACAB with 12-item and three subscales. Therefore, three subscales remained, including self-prioritization, prosocial behaviors, and belief in conspiracies, and social distancing adjustment was eliminated because the factor loading values of its items were less than 0.4. Conclusion: Results indicated that the ACAB is a reliable and helpful tool in research, especially for governmental surveys to understand why people do not cooperate in vaccination or prosocial behaviors.
بررسی روایی و پایایی پرسشنامه فرزندپروری یانگ (نسخه سوم) در نمونه ای از نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۱۱۵-۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تجارب نامطلوب دوران کودکی تأثیر مهم و دائمی بر سلامت و رفاه طولانی دوران زندگی دارند و ارتباط نزدیکی با تشکیل طرحواره های ناسازگار اولیه دارند. برای بررسی دقیق نقش روابط والد-کودک در این فرآیند، پرسشنامه فرزندپروری یانگ طراحی شد و از طریق نسخه های بعدی بهبود یافت. هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین روایی و پایایی نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ در نمونه ای نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودندکه از میان آن ها به شیوه در دسترس 922 نفر انتخاب شدند. روایی همگرا و واگرا با استفاده از پرسشنامه های پذیرش-طردوالدین (خالق و روهنر، 2002)؛ دلبستگی به والدین-همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) افسردگی، اضطراب، استرس (لاویباند و لاویباند، 1995)، شرم درونی (کوک، 1993)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 1995) و قدردانی (مک کالوک و همکاران، 2002)، ارزیابی شدند. پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، امگا، همبستگی بین آیتمی و دوبار اجرا اندازه گیری شد. یافته ها: همبستگی بین پرسشنامه فرزندپروی یانگ با پرسشنامه پذیرش و طرد والدینی و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان، پرسشنامه شرم درونی، و آیتم های افسردگی، اضطراب و استرس در پرسشنامه DASS همبستگی مثبت، و با پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه قدردانی همبستگی منفی داشت. نتایج آلفای کرونباخ برای کل سؤالات مربوط به پدر 94/0 و برای مادر 93/0 گزارش شد. نتایج بازآزمون نشان می داد که همبستگی بازآزمون 92/0 است که نشان دهنده ثبات در بازه زمانی بوده است. نتیجه گیری: نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ، دارای روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. بدین خاطر، امکان استفاده از آن، با رعایت احتیاط های علمی، در گستره پژوهشی مرتبط با نوجوانان و گستره بالینی نوجوانان، فراهم شده است. هر چند پژوهش های آتی با پشت سر نهادن محدودیت های پژوهش کنونی، دورنمای بهتری از شرایط پرسشنامه را در جامعه ایران آشکار خواهند نمود.
طراحی و اعتباریابی پروتکل مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۱۷۶-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است افرادی که تجربه طلاق دارند اغلب دچار مشکلاتی در تطبیق با شرایط جدید خود می شوند و ممکن است با مشکلات مدیریت احساسات، مقابله با استرس و حفظ روابط سالم مواجه شوند. مداخلات آنلاین به عنوان یک رویکرد نوظهور برای حمایت از افراد در دوره بعد از طلاق ظاهر شده اند. این مداخلات معمولاً منابع و ابزارهای تعاملی را از طریق پلتفرم های دیجیتالی ارائه می دهند و راهنمایی، حمایت و تمرینات افزایش مهارت را برای کمک به افراد در هدایت چالش های طلاق و ارتقای روانشناختی آن ها ارائه می دهند. با این حال، یک شکاف در تحقیقات موجود درباره طراحی و اعتباریابی پروتکل های مداخلات آنلاین به خصوص منطبق بر سازگاری بعد از طلاق وجود دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی پروتکل مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بود. روش: این پژوهش با استفاده از روش کیفی (تحلیل مضمون) با انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد و جامعه آماری شامل تمامی متخصصان خانواده در استان خوزستان بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. ملاک انتخاب افراد عبارت بود از دارا بودن مدرک دکترای تخصصی در یکی از گرایش های مشاوره و روانشناسی و حداقل ۵ سال تجربه کار درمانی با زوجین و خانواده ها. داده های حاصل از مصاحبه در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در پروتکل تدوین شده آموزش ها در سه بخش خود، فرزندان و هیجانات و استرس ها طبقه بندی شد که بخش خود شامل پنج موضوع بود: مدیریت استرس و اضطراب، مدیریت خشم، تاب آوری، ارتباط با همسر سابق و ازدواج مجدد. بخش فرزندان، شامل پنج موضوع: سرمایه گذاری برای آینده کودک، تعاملات در خصوص فرزندپروری، تعامل با خانواده ها، ازدواج مجدد و تعامل با کودک و تعطیلات و جشن های فرزندان و بخش هیجانات و استرس ها، شامل دو موضوع است: بخشش همسر و پذیرش طلاق و واقعیت نگری بود. نتیجه گیری: باتوجه به نتیجه مثبت اعتباریابی پروتکل طراحی شده استفاده از آن برای سازگاری بعد از طلاق در زمان بیماری های واگیر که نیاز به خدمات غیرحضوری است به سازگاری این افراد کمک خواهد نمود و توصیه می شود دست اندرکاران حوزه بهداشت روان نسبت به گسترش آن اقدام نمایند.
ارائه الگوی اعتماد در زوجین آسیبدیده از خیانت براساس طرحوارههای هیجانی با میانجیگری الگوهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۱۹۴-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتماد میان زوجین یکی از اصلی ترین ارکان تشکیل خانواده است و زوجین آسیب دیده از خیانت برای ترمیم روابط زوجی، بیش از هرچیزی نیاز ساختن اعتماد دارند. بررسی ادبیات این حوزه بیانگر فقدان الگوی بومی برای ایجاد اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت است. هدف: ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف ارائه الگوی اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت بر اساس طرحواره های هیجانی با میانجی گری الگوهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی انجام شد. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین آسیب دیده از خیانت تشکیل داده که به مراکز مشاوره شهرستان های نوشهر، چالوس و تنکابن در فاصله زمانی اردیبهشت تا مرداد 1400 مراجعه کردند. نمونه تحقیق 300 نفر از زنان و مردان آسیب دیده از خیانت بودند (240 زن و 60 مرد) که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتماد زوجین (رمپل و همکاران، 1985)، طرحواره هیجانی (لیهی، 2002)، الگوهای ارتباطی (کریستنسن و سالاوی، 1984) و ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) پاسخ دادند. داده های حاصل با روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، مدل مفهومی ارائه شده از برازش مطلوب برخوردار بوده و مورد تأیید قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد طرحواره های سازگارانه و ناسازگارانه بر الگوهای ارتباطی، ابرازگری هیجانی و اعتماد زوجین اثر مستقیم و معنی داری دارد (05/0 >P)؛ همچنین در خصوص اثرهای غیر مستقیم، طرحواره های سازگارانه از طریق ابراز هیجان مثبت و طرحواره های ناسازگارانه با میانجی گری ابراز هیجان مثبت و ابراز صمیمیت بر اعتماد زوجین اثر غیرمستقیم و معنی داری داشت (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به برجسته بودن نقش اعتماد، و مخصوصاً ترمیم اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت توصیه می شود، از نتایج این پژوهش؛ به منظور طراحی و برنامه ریزی یک الگوی مداخله ای روانشناختی با هدف ارتقای اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت در راستای بهبود سطح طرحواره های هیجانی سازگارانه، الگوهای ارتباطی مثبت و ابرازگری هیجانی مثبت و مؤثر استفاده شود.
اثربخشی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی براساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۷۴-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تمامی ازدواج ها ممکن است به نوعی، دلزدگی را تجربه کنند؛ به طوری که با افکار و تصورات فراوانی درباره جدایی همراه باشد. لذا توجه به اثرات مخرب این پدیده و درمان به موقع آن حائز اهمیت است . هدف: هدف از پژوهش، تأثیر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی (پس آزمون - پیش آزمون - پیگیری 6 ماهه) بود. شرکت کنندگان 30 زوج با تشخیص دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه دلزدگی زناشویی 20 ماده ای پاینز (2002) بود. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی که با استفاده از شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده به روش پدیدارشناسی توسط نویسنده مقاله تدوین شده بود، شرکت کردند. برای تجزیه داده ها از روش تحلیل کوواریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به مقدار 48/58 =F برای منبع گروهی در سطح 01/0 P< معنادار و مداخله ی مبتنی بر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی اثربخش بود و با توجه به ضریب اتا، 68 درصد از تغییرات در کوواریانس دلزدگی زناشویی متأثر از رویکرد مداخله ای بود. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بسته آموزشی، این بسته مشاوره ای می تواند در مراکز روانشناختی خانواده درمانی و زوج درمانی جهت آموزش زوجین و بهبود تعاملات آنان جهت کاهش دلزدگی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس جهت گیری اخلاقی احساس گناه در جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: احساس گناه در نتیجه اختلاف ادراک شده بین رفتار افراد و اصول اخلاقی آن ها ایجاد می شود. با توجه به چندبعدی بودن مفهوم اخلاق، این هیجان نیز می تواند به شکل های متفاوتی بروز یابد. با این حال، ابزار معتبری که بتواند گرایش افراد به تجربه انواع مختلف احساس گناه را در جامعه ایران اندازه گیری کند، وجود ندارد. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی مقیاس جهت گیری اخلاقی احساس گناه در ایران انجام شد. روش: این پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع مطالعات پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بزرگسالان ایرانی فعال در شبکه های اجتماعی ایتا، اینستاگرام، واتس اپ و تلگرام در بازه زمانی فروردین تا اردیبهشت 1402 بود. تعداد 662 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس و به شکل آنلاین به ابزارهای پژوهش شامل مقیاس های جهت گیری اخلاقی احساس گناه (مانچینی و همکاران، 2022 الف)، آمادگی شرم و گناه (کوهن و همکاران، 2011)، چندش اخلاقی (تیبور و همکاران، 2009) و صفات سنگدلی و عاری از احساس (فریک، 2004) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های تحلیل عاملی تأییدی، ضریب همبستگی پیرسون، محاسبه آلفای کرونباخ و ضریب آزمون-بازآزمون، از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، ساختار 4 عاملی پرسشنامه را تأیید کرده و نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخودار است. ضریب همبستگی بین نمرات مقیاس MOGS و سایر ابزارهای پژوهش، بسته به نوع مقیاس، مثبت یا منفی و معنی دار به دست آمد (01/0 p<) که نشانگر اعتبار همگرای مقیاس بود. هم چنین، همسانی دورنی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در دامنه 65/0 تا 84/0 و ضریب آزمون-بازآزمون عامل ها (به فاصله دو هفته) بین 72/0 تا 89/0 محاسبه شد که نشان دهنده پایایی قابل قبول مقیاس بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، پژوهشگران می توانند از این مقیاس به عنوان ابزاری مختصر و قابل اعتماد جهت ارزیابی گرایش افراد به تجربه انواع مختلف احساس گناه در جامعه ایران استفاده نمایند.
بررسی رابطه ابعاد شناختی احتکار با انباشت بی رویه داده های دیجیتالی در دانشجویان با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر اطلاعات، انباشت بی رویه داده های دیجیتال به یک چالش جدی تبدیل شده است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل روان شناختی مؤثر بر احتکار دیجیتالی، به ویژه در میان دانشجویان، انجام شد. با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بر روی داده های 413 دانشجو از دانشگاه های خلیج فارس و علامه طباطبایی، رابطه بین شناختارهای احتکاری، دشواری تنظیم هیجان و احتکار دیجیتالی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه گیری به روش در دسترس بود و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های احتکار دیجیتالی (نیو و همکاران، 2019)، شناختارهای احتکاری (استکتی و همکاران، 2003) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (گرتز و روئمر، 2004) استفاده شد. نتایج نشان داد که شناختارهای احتکاری نقش محوری در پیش بینی احتکار دیجیتالی ایفا می کنند ( ). دانشجویانی که باورهای نادرستی در مورد ارزش اطلاعات دیجیتال داشته و دشواری در دورانداختن آن ها را تجربه می کردند، تمایل بیشتری به انباشت بی رویه داده ها داشتند. همچنین، تعامل پیچیده ای بین شناختارهای احتکاری و دشواری تنظیم هیجان مشاهده شد. هرچند دشواری تنظیم هیجان به تنهایی تأثیر مستقیمی بر احتکار دیجیتالی نداشت ( )، اما در تعامل با شناختارهای احتکاری، نقش تعدیل کننده داشت ( )؛ یعنی با افزایش دشواری تنظیم هیجان، تأثیر شناختارهای احتکاری بر احتکار دیجیتالی افزایش می یافت به طوری که افرادی که هم زمان دارای شناختارهای احتکاری قوی و مشکلات در تنظیم هیجانات خود بودند، بیشتر مستعد احتکار دیجیتال بودند. این پژوهش نشان می دهد که برای مقابله با مشکل رو به رشد احتکار دیجیتالی، باید به طور همزمان بر تغییر باورهای ناکارآمد و بهبود مهارت های تنظیم هیجان تمرکز کنیم. نتایج این مطالعه به درک عمیق تری از مکانیسم های روان شناختی زیربنایی احتکار دیجیتالی کمک کرده و می تواند در طراحی مداخلات درمانی موثر برای این اختلال مفید واقع شود.